همین که حوصله شعر خواندنی داریم غنیمت است در این روزگار بی برکت... . . شروع فعالیت 👇 March 26 ,2017
میدانستی که من گاهی با آغوش و باقی زمانم را با خیالِ آغوش تو زنده میمانم؟
Читать полностью…- همهی رنجها در حرکتاند ، میگذرند و
روزی دیگر ، انگار هرگز نبودهاند …
اینکه هنوز بویایی-چشاییم به طور کامل برنگشته و فقط ده درصد بوها و طعمها رو حس میکنم عمیقا غمگین و عصبیم کرده.
Читать полностью…بارها شده که روزهای خوبی رو تجربه نکردم. اجازه دادم تا فردا بشه، یه چاله کندم و تو گذشته دفنشون کردم
خسته از رنجی که نه میتوانم آن را بفهمم و نه از آن طفره بروم یا آن را متوقف کنم.
Читать полностью…دیروز هم خیلی حالم بد بود و هم خیلی غمگین بودم، تو نمیتوانی تصور کنی که چطور یک درد میتواند انسان را به حد نااُمیدی مطلق برساند، احساس ترسناکی در من به وجود آمده است که نمیتوانم آن را بیان کنم، از آن گذشته دردی دارم که هیچچیز درمانش نمیکند.
- فریدا کالو، نامه به الکساندر گومز
دوباره باران گرفت.
باران یعنی برگشتن هوای مهآلود شیروانیهای شاد.
مردم بیگانه را خاطر نگه دارند خلق
دوستان ما بیازردند یار خویش را
"سعدی جان"
چنان تب و لرزی دارم که «سردم است و انگار هیچوقت گرم نخواهم شد» واقعن.
Читать полностью…هیچجا آروم و قرار ندارم. وقتی خونهم دلم میخواد برم بیرون. میرم بیرون، تنها چیزی که دلم میخواد خونه و اتاقمه.
Читать полностью… شایدپرنده بود که نالید
یا باد در میان درختان
یا من که در برابر بن بست قلب خود
چون موجی از تاسف و شرم و درد
بالا می آمدم و از میان پنجره می دیدم که آن دو دست
آن دو سرزنش تلخ و همچنان دراز به سوی دو دست من در روشنایی سپیده دمی کاذب
تحلیل می روند و یک صدا که در افق سرد
فریاد زد
خداحافظ...!
#فروغ_فرخزاد
[پس از اين، هر نور لطيفی که مرا لمس کند، تو خواهی بود.]
Читать полностью…«چرا خوشبختیام از گیاهان کمتر است؟ چرا از تکه سنگی، پستتر و از ماری تنها، تنهاترم؟»
هرامسا
عباس نعلبندیان
هیچکس اندوهی را از دلم در نیاورد.
من همیشه تک و تنها، در گوشه کناری همه را بخشیدم.
بگذار سقوط کنی، اگر قرار است سقوط کنی. آنکه خواهی شد، تو را خواهد گرفت.
Читать полностью…امروز هم در تلاش برای اینکه دنیا رو برای خودم قابل تحمل کنم داره میگذره. مثل دیروز و همینطور فردا.
Читать полностью…و آیا آدمی که خود را سالهاست که گم کرده، میتواند دوباره خوشحال باشد؟
Читать полностью…من از دیار عروسکها میآیم
از زیر سایههای درختان کاغذی
در باغ یک کتاب مصور
از فصلهای خشک تجربههای عقیم دوستی و عشق ..
#فروغ_فرخزاد