همین که حوصله شعر خواندنی داریم غنیمت است در این روزگار بی برکت... . . شروع فعالیت 👇 March 26 ,2019
برام نوشت:
کدام بازوی خوب، کدام ساعتِ خوش، باز پس آرد به من این دیار را که از او خوابهای من میآید و کوچکترین حرکاتِ من؟
بیژن الهی | شهرها | اشراقها | آرتور رمبوЧитать полностью…
و آنقدر به دویدن فکر کردهام
که رویاهایم بوی اسب میدهند..
کلّ جهان به جز تو مهم نیست
غیر از تو که تمام جهانی
خستگیِ بعد از کار رو به خستگیِ بیکاری ترجیح میدم.
Читать полностью…در سکوتِ سینهام دستی دانهی اندوه میکارَد.
- فروغفرخزاد
شب است
و چهرهام بیشتر به جنگ رفته است
تا به مادرم ...
"گروس عبدالملکیان"
میدانستی که من گاهی با آغوش و باقی زمانم را با خیالِ آغوش تو زنده میمانم؟
Читать полностью…- همهی رنجها در حرکتاند ، میگذرند و
روزی دیگر ، انگار هرگز نبودهاند …
اینکه هنوز بویایی-چشاییم به طور کامل برنگشته و فقط ده درصد بوها و طعمها رو حس میکنم عمیقا غمگین و عصبیم کرده.
Читать полностью…وقتی کنارِ دوستامم حالم خیلی بهتره. رفیقای خوب واقعاً نعمتن ...
Читать полностью…همیشه کسانی هستند که در نهایت دلتنگی نمیتوانیم آن ها را در آغوش بگیریم بدترین اتفاق شاید همین باشد.
- ایلهان برک
یه روزهایی هیچ انگیزهای برای ادامه دادن ندارم، مطلقا هیچی. نه نوری، نه هدفی، نه راهی، فقط به این فکر میکنم که خودم جواب خودم رو چی بدم اگر ادامه ندم؟ به خودم خیلی چیزها بدهکارم حتی بدون انگیزه، حتی بدون نور.
Читать полностью…از هیچ سوی این شب منفور
نقبی به سوی نور نخواهد زد
فروغ
زندگی همیشه پر از جزئیات و لحظههای زیباست، اما این روزها از لای دستهام سر میخورن و فرصتی برای نوشتنشون پیدا نمیکنم. میترسم این لحظهها برای همیشه از یادم برن.
Читать полностью…هیچجا آروم و قرار ندارم. وقتی خونهم دلم میخواد برم بیرون. میرم بیرون، تنها چیزی که دلم میخواد خونه و اتاقمه.
Читать полностью… شایدپرنده بود که نالید
یا باد در میان درختان
یا من که در برابر بن بست قلب خود
چون موجی از تاسف و شرم و درد
بالا می آمدم و از میان پنجره می دیدم که آن دو دست
آن دو سرزنش تلخ و همچنان دراز به سوی دو دست من در روشنایی سپیده دمی کاذب
تحلیل می روند و یک صدا که در افق سرد
فریاد زد
خداحافظ...!
#فروغ_فرخزاد