goodideas | Unsorted

Telegram-канал goodideas - ایده

212923

ایده و ترفندهای خانوم خونه تبلیغات👇 https://telegram.me/joinchat/AAAAAEAp2RQoggvNSNXGqw پیج اینستاگرام ما 👇👇 Instagram.com/golbanoo_ideas

Subscribe to a channel

ایده

تا کی میخوایی همستر بزنی😝

ایردراپ های دیگه ای هم هست که میتونی بیشتر از همستر ازشون درآمد داشته باشی!!!

بیا تو کانال ایردراپ چرچیل و پولدار شو🤑

👇👇👇
/channel/churchillairdrop

Читать полностью…

ایده

🌈🍃🌈🍃🌈🍃🌈🍃🌈
‍#رهایی_از_شب

#قسمت_صد_و_چهل_و_چهارم

بعد از محرم و صفر در شب تاج گذاری حضرت مهدی جشن مختصر وساده ای گرفتیم و با دعای خیر دیگرون به سر خونه زندگی خودمون رفتیم.فاطمه که دیگه نمیتونم بگم همچون خواهر..چون واقعا در حقم خواهر بود در تمام این دوران یارو همراهم بود و تمام زحمتم رو دوش او بود
شب عروسی ،او در حالیکه منو بوسه بارانم میکرد گفت:خوب الوعده وفااا.
باتعجب پرسیدم:کدوم وعده؟
او چشمکی زد وگفت:معلومه!! یادت رفته چندماه پیش عهد کردیم هرکی زودتر حاجتش رو گرفت برای برآورده شدن حاجت اون یکی نماز شب بخونه؟؟
گفتم:آره یادمه! !
او گفت:من تا دیشب به عهدم وفا کردم و خداروشکر حس میکنم تو هم مثل من مسیر زندگیت مشخص شد.
او را دوباره در آغوش کشیدم و از ته دلم لبخند زدم.
_ممنونم ممنونم دوست خوبم..آره منم حاجتم رو گرفتم...
او پیشونیم رو بوسید و گفت: از امشب برا خوشبختیتون دعا میکنم.به شرطی که قول بدی تو هم در این شب خاص دعام کنی.
با تمام وجودم گفتم:حتماا! از ته دلم..
وقتی با حاج کمیل از مهمانها دل کندیم و سواررکاب خوشبختیمون شدیم او عاشقانه خندیدوگفت:
_مبارک باشه رقیه سادااات خانووم...امیدوارم هرگز از وصلتمون پشیمون نشی..چه فکرها میکرد او !!!! من کی میتونستم از بودن با اوخسته و پشیمون بشم؟!
گفتم : شما دعای قنوت ما بودی حاج کمیل
چطور پشیمون بشم؟! ان شالله شما پشیمون نشی
او همیشه یک جوابی در آستین داشت:با خنده گفت:فراموش نکن شما نمازت رو به من اقتدا
میکردی!!
خیره به نیم رخ زیبای او از اعماق قلبم خندیدم.
او هم میخندید. .
مثل همیشه!!
ریز و شیرین!!
به خانه رفتیم.خانه ای که از در ودیوارهای اون عشق و انسانیت میبارید.حاج کمیل بعد از پس گرفتن خونه از مستاجرقبلی، وسایل شخصیش رو دوباره چیده بود.
وقتی وارد اتاق خواب شدم.چشمم افتاد به عکس روی پاتختی..
یادم اومد چند روز پیش که برای چیدن وسایلم اومده بودم روی همین پاتختی ها عکس الهام وحاج کمیل گذاشته شده بود.
مرضیه خانوم عکس رو برداشتند و گفتند ببخشید یادم رفته بود اینو بردارم.کمیل بدون این عکس خوابش نمیبره! خونه ما هم که بود این عکس کنار تختش بود.
عکس رو ازش گرفتم و گفتم: نه برش ندارید مرضیه خانووم.دوست دارم تا وقتی من هستم این عکس هم اینجا باشه. .تا یادم بیفته که من قراره جای خالی چه کسی رو پرکنم.من هرگز به الهام خاتون حسادت نمیکنم.
زیر لب به الهام سلام کردم.
_سلام الهام..من از دعای تو به حاجتم رسیدم.ولی فکر نکن دست از خوندن تسبیحات برمیدارم..من تا زمانی که زنده ام به عهدم وفا میکنم.
تسبیح رو ازداخل کشو برداشتم و با چشم اشکبار نگاهش کردم.
بی اختیار یاد خوابم افتادم.یاد اون لحظه که الهام تسبیح رو دستم داد  وگفت برام دعا میکنه اگر براش تسبیحات بفرستم ..
به دنبال اون خواب لحظه ی پاره شدن تسبیح به خاطرم اومد و گم شدن یک دانه از اون..
همه ی اتفاقات رو کنار هم چیدم و یقین داشتم که هیچ اتفاقی بی حکمت نبود.!!
روزی که با حاج کمیل آپارتمان سابقم رو تخلیه میکردم او صدام کرد.به سمتش رفتم و او دانه ی تسبیح رو نشونم داد.
با خوشحالی به طرف دستش خیز برداشتم ولی او دستش رو کنارکشید..
_خودم پیداش کردم برای خودمه...
با خنده گفتم:تسبیح ناقص میشه ..این یک دونه مهره به چه دردتون میخوره؟؟
گفت: نودونه تا از اون دونه ها برای شماست.این یه دونه برای من باشه.
من مونده بودم که چی بگم!!
خندیدم و گفتم قبول!!
او دانه ی تسبیح رو بوسید و درحالیکه داخل جیب پیراهنش میگذاشت گفت: آخیییش...همین یه دونه ش هم حالم رو خوب میکنه!
من به احساس اونسبت به الهام اون هم بعد از گذشت این سالها غبطه میخوردم. احساس حاج کمیل به این زن یک نوع دیگه بود.فکر میکنم نوع احساس او به الهام از جنس احسآس من به خودش بود.یک احساس مقدس و نورانی!!
_به چی نگاه میکنید رقیه سادات خانوم؟؟
صدای حاج کمیل ازافکارم بیرونم آورد.
اوکنار من روی تخت نشسته بود و به قاب عکس روی دستانم نگاه میکرد.
اشکم روپاک کردم وبا لبخندی گفتم:معلوم نیست؟!!
گفت:چرا معلومه!!عکسش ناراحتتون میکنه؟ یاباهاش خلوت کرده بودین؟
صورت الهام رونوازش کردم وگفتم: یک خلوت خالص و دوستانه..الهام رو ندیدم ولی احساس میکنم صد ساله میشناسمش.
او آهی سر داد و روی تخت دراز کشید!
با حسرت نجوا کرد:الهام خاتون حتی بعداز رفتنش هم فراموشم نکرد.همیشه دلواپس منه.خدارو شاکرم بخاطر همون چندسالی که هم نفسش بودم.او هدیه ی خدا بود به من گنهکار..
در دلم گفتم:وشما حاج کمیل مهدوی، شما هم هدیه ی خدا به من هستی! عجب خدای عادل و کریمی داریم.

ادامه دارد.

Читать полностью…

ایده

✅ برای سفید کردن پشت قابلمه ها از جوش شیرین و سرکه استفاده کنید


‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‎‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‎‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‍‌‍‌
‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‎‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‎‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@Goodideas 💡💓

Читать полностью…

ایده

#ظرافت_خانه_داری ❤️

👩‍🦰خانم های گلم چند تا ایده جالب برای نظافت منزل و رفع مشکلات بوجود اومده حین کار های روزانه آوردم واستون
از دستش ندید🎥

‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‎‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‎‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‍‌‍‌‌

‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‎‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‎‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@Goodideas 💡💓

Читать полностью…

ایده

#کلیپ_ترفند_خانه_داری
#تمیزی
#نظافت

کلیپو ببین و استفاده ببر خیلی مفید وکارامده😍

‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‎‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‎‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‍‌‍‌‌

‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‎‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‎‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@Goodideas 💡💓

Читать полностью…

ایده

👌 برای مرتب کردن خونه جا کم دارین؟

🔹با این ابزار کاربردی از کوچکترین فضای آشپزخانه استفاده کنید و از شر به هم ریختگی کابینت ها و کمبود جا خلاص شوید.


@Goodideas 💡💓

Читать полностью…

ایده

🔴 هر جا نا امید شدی و فکر کردی به ته خط رسیدی،
حتمااااا فقط ۱۵ دقیقه پست های این کانالو بخون

کانالی که حالتو دگرگون میکنه👇👇

/channel/+PXOLNomyw87uC-zO


برای رها🔴 شدن حتما سر بزن 👆

Читать полностью…

ایده

#کاربرد های جالب وازلین

برای تمیزکردن کفش هم عالیییه 💪👏

اگه زیپ کیف و لباست گیرداره, با یه کم وازلین درست میشه 👌



@Goodideas 💡💓

Читать полностью…

ایده

🌺شروعی زیباتر از؛
🌿ســــــــلام، نیست
🌺امید که روزی
🌿سرشار از سلامتی و برکت
🌺لبخند و امید،
🌿آرامش و مهربانی،
🌺دلی پر از مهر و صفا،
🌿و صبحی زیبا وهمراه با شادی
🌺و آرامش پیش رو داشته باشید

💐سـلام صبح دوشنبه‌تون بخیر💐

Читать полностью…

ایده

شستن #پرده بدون شوینده



@Goodideas 💡💓

Читать полностью…

ایده

🌸🌸پاک کردن جای انگشت از دیوارهای رنگ روغنی و پلاستیکی:

یک سیب زمینی را نصف کنید و چندین بار روی دیوار بمالید و سپس با یک اسفنج جای لکه را پاک کنید🥔

@Goodideas 💡💓

Читать полностью…

ایده

برای برطرف کردن آهک کتری

کافیه پوست سیب زمینی یا هویج رو در کتری بجوشانید تا آهکش جدا بشه.



@Goodideas 💡💓

Читать полностью…

ایده

#ترفند پاک کردن لکه چایی و قهوه
از روی فرش و مبل🛋




@Goodideas 💡💓

Читать полностью…

ایده

🌸🌸چجوری میتونم سرامیک رو تمیز و شفاف کنم 🤔

کافیه👈 مقداری سرکه و نمک به آب اضافه کنید و  با آن سرامیک ها را طی بکشید.



@Goodideas 💡💓

Читать полностью…

ایده

🌸پیدا کردن جا در کابینت آشپزخانه‌های کوچک همیشه یه معضله.
🌸با این ترفند خلاقانه از بیشترین فضا استفاده کنید.


@Goodideas 💡💓

Читать полностью…

ایده

🌸🌸در صورتی که قبل از پخت گوشت قرمز بهش نمک اضافه کنین گوشت طعمشو از دست میده.

اما در صورتی که قبل از پخت یا سرخ شدن ماهی بهش نمک اضافه کنین ماهی خوش طعم تر میشه.



@Goodideas 💡💓

Читать полностью…

ایده

#هنری
#خلاقیت

💞ایده جالب و خلاقانه استفاده و تزئین شیشه های سس و مربا و.....😍




@Goodideas 💡💓

Читать полностью…

ایده

معدن مانتو ❤️‍🔥❤️‍🔥

بیش از ۳۰۰مدل 
#کت و  #مانتو بهاره و تابستانه رسیده  🥳👇

ارسال سریع تا درب منزل و به صورت رایگان👌😍


/channel/+kkJtakSBkIkxYTFk
/channel/+kkJtakSBkIkxYTFk

💯 #پیشنهاد_ویژه_ادمین💯

Читать полностью…

ایده

از قدیم گفتن زن باید ناز کنه و مرد باید ناز بکشه ولی برای من برعکس بود

یه وقتایی که شوهرم باهام سرسنگین میشد اینقدر نازشو میکشیدم که وای دوباره چکارکردم که ازم ناراحتی اونم بدتر محل نمیداد ۲۱
تا اینکه یه روز که سریک مسئله الکی دعوامون شد پشت سرش راه افتادم که دوباره منت کشی کنم،داشتم میرفتم تو اتاق درو قفل کرد وگفت دوباره بیای قلم پاتو میشکونم!😞

منم رفتم با گریه گرفتم خوابیدم تا اینکه صبح شد وباصدای یه زن...👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAADwIKr9XJ2zCR2b61Q

Читать полностью…

ایده

#پلنگ_نشو ولی جذاب شو 😍

خداحافظ #باسن و #سینه کوچیک 👋
خداحافظ #بدهیکلی👋☹️
خداحافظ #لب_باریک 👋😖
خداحافظ #تیرگی_و_چروک👋🥴
#سفید و #بی_مو و خامه_ای کردن #بیکینی و #زیربغل 🤩

هیچ حسی بهتر از این نیست ک شوهرت بگهههه چ کردی سینه و باسنت اینهمه خوش فرم و خوشگل شده☺🙈 👇👇
/channel/+PBdOrAC07MRk4QDW
#حراج_خورده_اساسی

Читать полностью…

ایده

سرنوشت تلخ لیلا فروهر و علت بچه دار
نشدنش و بیماریش.....👇

/channel/+maMKPfGQ9xU2NjJk

🔺        مشاهده کامل کلیپ
➡️

Читать полностью…

ایده

#ایده بگیرید

ترفندهای جالب و کاربردی در موقعیت‌های مختلف😍👌




@Goodideas 💡💓

Читать полностью…

ایده

کاربردهای #جوش_شیرین و #لیمو در خانه داری و تمیزکاری😍



@Goodideas 💡💓

Читать полностью…

ایده

رابطه ناسالم 🛑 ☝️

#فایل_اموزشی_مهم

#مینا_جهانبخش
مدرس و نویسنده
مدیر موسسه تحول درون


🔰🔰  پکیج رایگان👇

@Admiin_moj


🛑فقط ۵ دقیقه وقت بزار و گوش کن
حالت دگرگون میشه 👇
/channel/+PXOLNomyw87uC-zO

.

Читать полностью…

ایده

مسواک ک فقط برای مسواک زدن نیست 😁

بیا و ببین چه ترفندایی میشه باهاش زد 👌😉

@Goodideas 💡💓

Читать полностью…

ایده

صلواتی بافتنی یاد بگیر😍 #آموزش بافتنی ببین همه چیز با فیلم از روی دست خودم
🌺🌺
/channel/+BtZUl2js9IQ5MjE0

علیی هستم کارشناس هنری صدا و سیما😎

/channel/+BtZUl2js9IQ5MjE0

حتی اگر مبتدی هستی میتونی ببافی لذت ببری و بفروشی😍😍😍😍

Читать полностью…

ایده

🌺اگه میخوای اجرت کمتر بدی و طلای نو بخری و یا اصلا اجرت ندی میتونی به مشتریان  ما بپیوندی 🌺🌺

هور آرت خالق ایده های نو 💍💍 :‌

💍  فروش طلا نو با اجرت کم‌‌‌

💍فروش طلا بدون اجرت

💍طراح و سازنده پلاک های اسم و‌

دیگر زیورآلات‌ کادویی و سبک
‌‌‌‌
💥بصورت  حضوری و آنلاین 
💥  با فاکتور معتبر ‌‌
‌‌
🌟هور آرت  با بیش از ۱۲ سال  سابقه فعالیت

💕🎁آدرس کانال  👇:‌‌
@hoorold
@hoorold

Читать полностью…

ایده

🌈🍃🌈🍃🌈🍃🌈🍃🌈🍃
‍#رهایی_از_شب
#قسمت_صد_و_چهل_و_سوم

اون شب قبل از قرار،هوا خیلی سرد بود ولی این بالا با وجود برف و سوز شدید من احساس سرما نمیکردم.دستهای او تمام وجودم روگرم  میکرد و دلم رو از غم و تاریکی بیرون میکشید.
بعد از شام،گوشه ای دنج پیدا کردیم و در سرمای دل گرم کننده ی آنجا کنار هم نشستیم بی مقدمه گفت:رقیه سادات خانوم اجازه هست یک چیزی بگم؟
نگاهش کردم:جانم؟
او دستهاش رو روی زانوانش گذاشت و در حالیکه کف دستها رو به هم چسبانده بود خیره به نقطه ای گفت: من میدونم شما خیلی اذیت میشید.خودم بعضی از رفتارها رو دیدم.میفهمم چقدر براتون سخته.اینم میدونم که بخش اعظمی از دلخوریهای شما بخاطر تهمتهایی هست که معطوف بنده ست.ولی از من می‌شنوید میگم این هم نوعی امتحانه.شما شرایطی بدتر از این رو داشتید و باز مسجد رو ترک نکردید.نباید اجازه بدید این حرف حدیثها پای شما رو سست کنه..من نمیگم حتما به اون مسجد بیاین ولی ...
با اینکه از دیدن نیم رخ زیبای او سیر نمیشدم و دوست داشتم به بهانه ی شنیدن حرفهاش این تصویر رو ببینم جمله ش رو قطع کردم و گفتم:حق با شماست..من ضعیفم. اینو همین امشب فهمیدم. منو ببخشید! میترسم با این بچه بازیهام شما رو خسته ونا امید کنم.
او سرش رو چرخوند سمتم و طبق عادت یک ابروش رو بالا انداخت و با نگاهی که تا عمق جانم رو میسوزاند تماشام کرد.
من باز هیپنوتیزم اون چشمها شدم و به معمای آن چشمها خیره بودم.
گفت:هرگز نه ازشما خسته میشم نه نا امید.مگر در یک صورت..
آب دهانم رو قورت دادم.پس یک مگر هم وجود داشت.
منتظر شدم تا جمله اش رو کامل کند ولی سکوت کرد و بجای تکمیل حرفش شانه هام روبغل گرفت وزیرگوشم زمزمه کرد: میدونستی من عاشق بچه ام؟!
با تعجب نگاهش کردم.
مبادا این مگر اوهشداربرای روزی بود که  من نتونم برای اوبچه ای بیارم؟
سوالم رو در چشمهام دید.ریز خندید و در حالیکه شانه ام رو فشار می دادگفت:پس تا میتونی بچه بازی دربیار!!
حاج کمیل مهدوی این قدر با روح و روان من بازی نکن.تو چقدر خوب بلدی حالم رو خوب کنی..تو شیوه ی خودت رو داری.از راه خودت به قلبها نفود میکنی و من حالا که تو رو دارم باز هم دارم به نحوی دیگه میمیرم.تو از همونهایی هستی که از دور دیدنت یک جور عاشق میکشه و از نزدیک دیدنت یک جور..
او میخندید و سرمای مهربان زمستان بخار معطر و گرما بخش او را به من هدیه میداد. .
و من باز هم عمیق نفس میکشیدم و عطرو گرمای او رو به جان میخریدم.
چشمهام رو بستم و برای اولین بار تمام شهامتم رو جمع کردم و با پر رویی نجوا کردم: دوووستت دااارم..
او خنده اش قطع شد.شرم داشتم چشمهام رو باز کنم.دندونهام رو روی هم فشردم.اینبار نه از خشم بلکه به این خاطر که مبادا موجب لرزش فکم شه.
پس چرا ساکت بود؟؟!! چرا چیزی نمیگفت؟؟
چشمهام رو باز کردم.او با چشمانی سرخ از اشک نگاهم میکرد.
پس چرا این عکس العمل رو داشت؟! نکنه نباید احساسم رو ابراز میکردم؟ نکنه یاد الهام افتاده بود؟! نکنه ..نکنه...نکنه..
بالاخره لب وا کرد:منم دووووستت دااارم ...دیوانه وار..مجنون وار..تا ابد..
اضطرابم مبدل شد به شوک!!
اشکهام بی اختیار از چشمم جاری شد.
گفتم: پس چرا فکر کردید؟
او گل لبخندش شکفت!
دوباره دیوانه ام کرد..زیر گوشم نجوا کرد:
ما مثل بعضی ها متقلب نیستیم چشممونو ببندیم دهنمونو وا کنیم!! تا چشم کسی هم باز نباشه دهنمونو باز نمیکنیم..خواستم چشمهات باز بشه بعد حسم رو بگم..
چرا من و او آدم وحوا نیستیم؟!! چرا بشر در اطراف ماست؟!! من دوست دارم در این لحظه ی ناب فقط من باشم و او و البته خدا!
اینجا ظاهرا کسی نیست..ولی هراس این رو دارم که سرو کله ی کسی پیدا بشه وگرنه سرم رو روی سینه اش میگذاشتم و فقط از شوق گریه میکردم!!!

فردای روز بعد دیگه از چیزی نمیترسیدم.اغلب روزهایی که حاج کمیل بهم عشق میداد وحشت و ناامیدی ازم دور میشد.اون شب من هم مثل او مشتاق آغار زندگی مشترک شدم.بدون اینکه حرفها و حدیثها دلسردم کنه.بقول خودش مهم رضایت پروردگار است وبس.
برای مبارزه ی جدید با نفسم آماده شدم و هرشب به مسجد میرفتم.آپارتمان جدیدم تنها یک کوچه با مسجد محله ی قدیمی فاصله داشت و صوت اذان از داخل گلدسته های سبز رنگ مسجد بی تابم میکرد.با خودم گفتم یا من روی شایعات رو کم میکنم یا خدا..
و تا اون روز عهد بستم که برای مبارزه با نفسانیاتم و بقول حاج کمیل تهذیب نفسم اراده ام سست نشه. و هروقت کم میاوردم پناه میبردم به آغوش حاج کمیل که عطر خدا میداد!

ادامه دارد...

Читать полностью…

ایده

#ایده_جذاب

#خلاقیت


@Goodideas 💡💓

Читать полностью…

ایده

#سرویس_بهداشتی

#چیدمان دستشویی هایی که کابینت ندارند👆 امیدوارم خوشتون بیاد
خیلی ساده چیدمان شده با کمی تغییرات جزئی



@Goodideas 💡💓

Читать полностью…
Subscribe to a channel