yon.ir/AyrEd
Benjen Stark
بنجن ستارك يا بِن استارك،
جوانترين فرزند لرد ريكارد استارك و بانو ليارا استارك، برادر لرد ند، برندن و ليانا استارك و اولين رنجر در بين نگهبانان شب بود.
مردى لاغر و قد بلند با چشمانى آبى كه خنده هايش در عمق چشمانش نهفته با شنلى مشكى به تاريكى شب كه مناسب نگهبان شب بود.
او به همراه خواهر و برادرهايش، ليانا،ادارد و برندون در مسابقه هارنهال حضور داشت.
در مسابقات ليانا، جانِ پرچمدار پدرشان هاولند ريد را نجات داد و بنجن به او يك اسب و تعدادى سرباز اهدا كرد تا او بتواند با افرادى كه او را تهديد ميكنند بجنگد.
هنگامى كه جشنِ مسابقات شروع شد بنجن به ليانا كه درحال گريه براى آهنگى درمورد ريگار تارگرين بود طعنه ميزد و او را مسخره ميكرد، ليانا شراب را روى بنجن ريخت و اينگونه طعنه ى او را تلافى كرد.
هنگامى كه او براى اولين بار بسيار مست شده بود كمتر از چهارده سال سن داشت.
بنجن استاركـ هنگام سخنرانى در جشن تلاش ميكرد مردان را متقاعد كند تا به نگهبانان شب ملحق شوند.
او هنگام بازديد از وينترفل يك ريسه ى بسيار سنگين با سگك نقره اى به تن ميكرد.
فرمانروايى
وينترفل تا قبل بازگشت ند وپسر حرامزاده اش ، به دست بنجن بود، او چند ماه پس از بازگشت ند به نگهبانان شب ملحق شد و هنوز دليل اين تصميمش نامشخص مانده است.
بنجن قسمش رو براى خدايان قديم در نیم لیگ جلوتر از قلعه سياه در شمال دیوار جلوی یک درخت قلب خورد.
او با مهارت هاى خود به عنوان رنجر به نگهبانان شب خدمت بسيارى كرد.
بارها در سال براى موارد مختلفی به وينترفل ميرفت و در هنگام بيكارى با برادرزاده اش برن، نام قلعه هاى كنار ديوار قرار داشتند را تكرار ميكرد.
او متقاعد شده تا لرد فرمانده جئور مورمنت را قانع كند تا ماليات بخشى از سرزمين به جاى قلعه ى سياه به وينترفل تعلق بگيرد.
بنجن معتقد بود تا هديه هايى را كه از طرف فرمانده هاى تازه به قدرت رسيده ميگيرند را بازپرداخت و جبران كنند تا هنگام دفاع از ديوار دربرابر وحشى ها بتوانند از كمك آن ها بهرمند شوند.
هنگامی که رابرت باراثیون به وینترفل رسید، لرد ادارد استارک این خبر را به بنجن که در دیوار بود، فرستاد. بنجن خودش را به جشن خوش آمد گویی شاه به شمال رساند و آنجا بود که با پسر حرامزاده ی برادرش ، جان اسنو صحبت کرد. جان پافشاری میکرد تا به همراه بنجن به دیوار برود و به برادران نگهبان بپیوندد. نتیجه ی این پافشاری، جر و بحث بین او و جان بود زیرا بجنن معتقد بود جان هنوز بسیار کوچک است. جان این موضوع را به استاد لووین گفت و او نیز ادارد را آگاه کرد، در نهایت ادارد، جان را به همراه بنجن به دیوار فرستاد.
هنگامی که به دیوار رسیدند، بنجن مسئولیت های بسیاری به عنوان اولین رنجر داشت؛ بنابرین این وقت بسیار زیادی برای رسیدگی به جان نداشت. او به جان یادآوری کرد که مردان نایتز واچ پس از عضو شدن به برادران نایتز واچ، وفاداری ها و خانواده ی خود را پشت سر میگذارند.
جئور مورمنت، لرد فرمانده نایتز واچ بنجن را به همراه شش رنجر دیگر به دنبال ویمار رویس که پس از یک جستجو گم شده بود، فرستاد. آن ها مسافت بسیار طولانی ای را برای یافتن آن ها طی کردند. سر انجام جسد رنجر های آدر شده و جیفر، کسی که بنجن را در جستجو همراهی میکرد یافت شد اما هیچ اثری از بنجن و بقیه یافت نشد هرچند اجساد برخاستند و وایت ها تلاش کردند تا لرد فرمانده، جئور مورمنت را بکشند. جئور تصمیم گرفت هرطور که شده، بنجن را پیدا کند. فرق نمیکرد زنده یا مرده؛ و این موضوع را اصلی ترین و بزرگترین هدف رنجر ها قرار داد.
هنگامی که به کرسترز کیپ رسیدند، جئور از کرستر پرسید که آیا بنجن را دیده است یا نه زیرا احتمال زیادی داشت تا بنجن از آنجا گذشته باشد اما کرستر ادعا کرد سه سال است که بنجن را ندیده است. جئور قانع نمیشد که بنجن شکست خورده و مطمئن بود اگر هنوز زنده باشد، خود را به برادرانش میرساند.
هنگامی که برن وارگ کرد، دختر و پسری را دید که در باغچه ی وینترفل بازی میکردند. برخی معتقدند که آن ها بنجن و خواهر کوچکش لیانا استارک بودند آنطور که برن میگفت، دختر بیش از دو سالش بود و چهره اش بسیار شبیه آریا بود.
🛡 #asoiaf | #BenjenStark
📎 @Got_life
امروز 21 ام نوامبر،تولد 52سالگی
الکساندر صدیق بازیگر نقش دوران مارتل میباشد ❤️🌞
🎂...تولدش مبارک...🎂
🛡 #HBD | #AlexanderSiddig
📎 @Got_life
دانلود فیلم Serena با حضور Conleth Hill (لرد واریس)
⚙️ Director : Susanne Bier
✒️ Writer : Ron Rash
⭐️ IMDb : 5.4
🛡 #Movie_Life
📎 @Got_Life
قلعه ی خاندان آمبر یعنی لست هرث شمالی ترین و نزدیک ترین قلعه به دیوار است.
با توجه به تخریب دیوار توسط ارتش مردگان ، احتمالا این قلعه اولین مکان رویارویی آنها با مردم است.
🛡 #Fact | #S8
📎 @Got_Life
http://yon.ir/QrzWW
سوار اسب نر خاکستری پشمالویی بود.سپرش از پهلوی اسب آویزان بود؛چوب با بندهای آهنی،سفید وخاکستری،بانقش صورت دایرولفی غران.برادرش روی چرم سفید زنجیر خاکستری پوشیده بود شمشیر وخنجر به کمر داشت شنلی با حاشیه های خز دوزی روی شانه هایش بود.
((توباید جای منو بگیری،مثل من که جای پدر را گرفتم.تاوقتی که ما برگردیم))
-راب پیش از اعزام به جنگ پنج پادشاه
🛡 #Asoiaf
📎 @Got_life
ازدواج خواهر و برادر در فرهنگ والریا بسیار رایج بود اما اگان فاتح برخلاف سنت با هر دو خواهر خود ازدواج کرد که امری غیرمعمول به حساب می آمد
🛡 #Asoiaf | #Fanart
📎 @Got_life
دانلود فیلم The Last Witch Hunter با حضور Rose Leslie ( ایگریت )
⚙️ Director : Breck Eisner
✒️ Writer : Matt Sazama
⭐️ IMDb : 6
💰 Box office : 146.9 Mil USD
🛡 #Movie_Life
📎 @Got_Life
ادارد استارک همیشه وقتی شخصی را اعدام میکرد به جنگل خدایان می رفت تا در آنجا شمشیر خود را از خون پاک کرده و آرامش پیدا کند.
🛡 #Asoiaf | #Fanart
#fact
📎 @Got_life
https://tlgur.com/d/3GbN7zNG
مطرح شدن نام ایران در پرونده هک شدن شبکه ی HBO و سریال بازی تاج و تخت
روزنامه واشنگتن پست گزارش داده است که وزارت دادگستری آمریکا قصد دارد در ماههای آینده تعدادی از پروندهها را که مظنونان آن ایرانی هستند را علنی کند.
این روزنامه آمریکایی در گزارش اختصاصی خود به نقل از افراد آگاه از این موضوع، گفته است که به تازگی از مسئولان پروندههای امنیت ملی در وزارت دادگستری آمریکا خواسته شده که هر گونه پرونده یا تحقیقات جاری را که در آن نام ایران یا ایرانیها مطرح است با هدف علنی کردن آن بررسی کنند.
یکی از مشهورترین پروندههای مطرح در این ماجرا پرونده هک شدن شبکه ی HBO است.تابستان گذشته این شرکت اعلام کرد که هکرها اطلاعات این شبکه را به سرقت بردهاند. واشنگتن پست به نقل از منابع آگاه نوشته است که هکرها در آن مقطع مدعی دزدیدن ۱.۵ ترابایت اطلاعات شدند.بنا بر گزارشها، این سرقت شامل بخشی از فیلمنامه سریال مشهور "بازی تاج و تخت" و ایمیل یکی از مدیران شرکت شده است. پیش از این گزارشی از احتمال دخالت ایرانیها در هک شدن HBO مطرح نشده بود.
هکرها در آن زمان به این شرکت اطلاع دادند که هدفشان پول گرفتن از HBO در ازای منتشر نکردن اطلاعات سرقت شده است. در نهایت مشخص نشد که HBO به هکر ها پول داد یا نه.
🛡 #News
📎 @Got_life
yon.ir/mryQQ
با اندوه فکر کرد که اگر از تبار اژدها نبود، اینجا(ویس دوتراک)میتوانست خانه اش باشد. او کالیسی بود، شوهری نیرومند و
اسبی تیزپا داشت، کنیزانی که در خدمتش بودند، جنگجویانی که در امان نکاهش می داشتند، وقتی پیر می شد جایگاهی محترمانه در دوش کالین داشت... و در رحمش پسری رشد می یافت که روزی دنیا را مطیع خودش می ساخت. این ها برای هر زنی حتما کافی بودند... اما نه برای اژدها، با رفتن ویسریس او آخرین بود، آخرین
مطلق، او از نسل پادشاهان و فاتحین بود و بچه ای که در درونش بود نیز همچنین، نباید فراموش می کرد.
-افکار دنریس در رابطه با تبارش
🛡 #Quotes | #asoiaf
📎 @Got_life
http://yon.ir/aU0fO
آشنایی با خاندان لنیستر و وابستگانشان
موهای بور، بلند قامت، جذاب، لنیستر ها از خون اندال های ماجراجو هستند، کسانی که امپراطوری قدرتمندی را در تپه و دره های جنوبی حک کردند.
آن ها از نژاد لن زیرک، شیاد افسانه ای عصر قهرمانان هستند. طلاهای کسترلی راک و گلدن توث آن ها را ثروتمند ترین خاندان در میان خاندان های بزرگ ساخته است. نماد خاندان لنیستر شیری طلایی با پس زمینه ای قرمز رنگ است. شعار این خاندان:
“غرشم را بشنو”
- تایوین لنیستر، لرد کسترلی راک، محافظ جنوب، سپر لنیسپورت
- بانو جوانا، همسرش همچنین دختر عمویش که در هنگام زایمان از دنیا رفت
- «فرزندانشان»
- سر جیمی لنیستر ملقب به شاهکش، وارث کسترلی راک، برادر دو قلوی سرسی
- ملکه سرسی لنیستر، همسر کینگ رابرت باراثیون، خواهر دو قلوی جیمی
- تیریون ملقب به کوتوله
- «خواهر و برادر ها»
- سر کوان، برادر بزرگترش
- دورنا، همسرش از خاندان سوییفت
- لنسل بزرگترین فرزندشان، سوگند خورده و وفادار به پادشاه
- ویلم و مارتین، دوقلوهایشان
- جینی، دختر خوانده شان
- جنا، خواهرش که با ایمون فری ازدواج کرد
- کلوس فری، پسرشان
- تیون فری، پسرشان
- سر تایگیت، برادر دومش که کشته شد
- دارلیسا، بیوه اش از خاندان ماربرند
- تایرک، فرزندشان سوگند خورده و وفادار به پادشاه
- گریون، برادر کوچکترش که در دریا گم شد
- جوی، دختر ده ساله ی حرامزاده اش
- سر استافورد لنیستر، پسر عمویشان، برادر بانو جوانا
- دخترهایشان سرینا و مایریل
- سر دیون لنیستر، پسرش
- استاد کرلیلن، مشاورش
- «شوالیه ها و پرچمدارانش»
- لرد لئو لفورد
- سر آدام ماربرند
- سر گرگور کلیگن
- سر هریس سوییفت
- لرد آندروس برکس
- سر فورلی پریستر
- سر آموری لورچ
- وارگو هوآت از شهر آزاد کوهور
خاندان های مشهور قسم خورده به کسترلی راک عبارتند از پین، سوییفت، ماربرند، لایدن، بانیفورت، لیفورد، کریکهال، سیرت، بروم، کلیگن، پریستر و وسترلینگ.
🛡 #Asoiaf | #Houses | #Lannister
📎 @Got_life
سوفی ترنر و نامزدش در هتل فاسانو ی ریودو ژانیرو
پ ن : برای اجرای زنده ی موزیکال گات چندروزی سوفی و جو توی برزیل هستند.
🛡 #News | #SophieTurner
📎 @Got_Life
برای شرکت در نظرسنجی به گروه براووس بپیوندید :
👇👇👇👇👇👇👇
https://telegram.me/joinchat/BbzTnj31_VeQ8LjCHw-1Kw
«افسوسخور ها» یک گروه قاتل باستانی در شهر کارث هستند و دلیل شهرتشان به این نام این است که قبل از قتل قربانیشان به او میگویند : “من خیلی متاسفم”
🛡 #Fact | #Asoiaf
📎 @Got_life
ادارد استارک همیشه خود محکومین را اعدام میکرد زیرا معتقد بود حاکمی که خود را پشت جلاد های مزدور پنهان کند حاکم خوبی نیست .
🛡 #Asoiaf | #Fanart
📎 @Got_life
سوفی ترنر با انتشار این تصویر گفت در حال اماده شدن برای اولین سابقه ی زنده ی موزیکال گیم اف ترونزِ خود در ریودو ژانیروی برزیل است.
🛡 #News | #SophieTurner
📎 @Got_Life
📌 فراخوان عضویت در تیم ترجمه فانتزی لایف:
از دوستانی که به زبان انگلیسی تسلط دارند، دعوت به همکاری می شود.
====
شرایط عضویت در تیم ترجمه فانتزی لایف به شرح زیر است:
-محوریت کار تیم ترجمه، برگردان گروهی کتاب(در ژانر فانتزی) است و در کنار آن به ترجمه مقالات و داستان های کوتاه نیز پرداخته می شود.
-بایستی بر زبان های مبداء(انگلیسی) و مقصد(فارسی) تسلط داشته باشید.
-این کار دستمزدی ندارد و تماما متکی به علاقه مترجمان است. ترجمه ها نیز به صورت رایگان و با ذکر نام مترجم آن منتشر می شود.
====
👤 دوستانی که با شرایط بالا موافق هستند و تمایل به همکاری دارند، می توانند به آیدی زیر پیام دهند:
@amirsoheil_rostami
باتشکر
http://yon.ir/J5j4r
Summerhall tragedy
داستانی کوتاه از تراژدی سامرهال
گرما لباس هایش را میسوزاند، آتش هرلحظه شعلهور تر میشد و به سقف نزدیک میشد. پدرش با دستی که از جای بریده شدهاش خون میچکید به عقب رانده میشد. هفت تخم اژدها روی آتش بودند و برخلاف انتظار، جایشان کاملا راحت بود. پدر و پسر هردو با دستانی خونین در اتاق رو به روی آتش ایستاده بودند.
شاهزاده مشتاقانه به آتش زل زده بود و منتظر متولد شدن موجوداتی که افتخار خاندانش بودند، یعنی اژدهایانش بود.
پدرش اگان سال های سال تحقیقات گسترده ای انجام داده بود و به یک نتیجه رسید، برگزاری مراسمی که نیازمند خون واقعی اژدها و آتش بود.
«آتش و اژدها» چه راه حلی واضح تر از این! اما از تخم ها اژدها بیرون نیامد و دانکن با نگرانی به پدرش که در حال پیدا کردن کلید در اتاق بود نگاه کرد. اگان نمیخواست کسی مزاحم تشریفات شود به همین جهت در را قفل کرده بود.
پدر و پسر به سمت در رفتند و سعی کردند در را باز کنند اما از آنجایی که دست اگان بشدت میلرزید موفق نشد. در همین حین آتش از مشعل فراتر می آمد و سنگ ها را نیز ذوب میکرد.
یک چیز مشخص بود؛ این آتش یک آتش معمولی نیست! شعله های آتش مانند وایلدفایر گسترش پیدا میکردند. آتش به طور وحشتناکی نزدیک شد و به ردای دانکن خزید، ناگهان صدای باز شدن در به گوش رسید. اگان موفق شد در را باز کند. پدر و پسر همدیگر را در آغوش گرفتند. سر دانکن تال در کنار در نگهبانی میداد و جنی در کنارش ایستاده بود و منتظر همسرش بود.
ابروان دانکن از بین رفته بود، موهایش خیس بود و صورتش از گرمای زیاد تاول زده بود.
وقتی به خود آمدند متوجه شدند که شعله های سوزان تمام زمین را پوشانده بودند و درحال سوزاندن دیوار ها و ستون هایی که سقف را نگه داشته بودند، بود.
دانکن به همسرش نزدیک شد و یک دستش را دور او حلقه کرد و در حالی که به پدرش و سر دانکن نگاه میکرد گفت “ما باید از اینجا خارج شیم” اما خیلی دیر شده بود و سقف پایین آمد.
پرنس دانکن فقط فرصت این را داشت تا قبل از اینکه همه چیز تیره و تاریک شود، به همسر زیبایش که وحشتزده به او نگاه میکرد، نگاه کند.
گایلدین با وجود اینکه شنیده بود ورودی شرقی قلعه در شعله های آتش غرق شده بود، سعی میکرد آرامشش را حفظ کند و با صدای آهسته گفت :"پرنسس من، از اینطرف، لطفا"
پرنسس ریلا که آماده ی زایمان بود، تلاش میکرد از طریق سالن راهی برای نجات خودش پیدا کند، اما انقباضات زایمانش شروع شده بود و این موضوع فرار را برایش مشکل میکرد.
گایلدین تصمیم گرفت که از اتاقی که پرنسس در حال زایمان بود بود بیرون برود و همان هنگام خدمتکاری نفس نفس زنان رسید تا به استاد بگوید که بخش بزرگی از قلعه در شعله های آتش است.
استاد سامرهال گزینه ی امن را انتخاب کرد و او و ریلا اتاق را به مقصد جایی امن یا حتی خارج از قلعه ترک کردند.
برای لحظه ای، حواس استاد به سمت شاه اگان و پرنس دانکن که در حال انجام تشریفات بودند پرت شد. و گایلدین تنها میتوانست حدس بزند که اوضاع به طرز فجیعی اشتباه پیش رفته است.
کمی بعد هنگامی که سامرهال در شعله های آتش فرو میرفت، خارج از قلعه نوزادی به نام ریگار متولد شد.
این تشریفات جان دو اژدها را گرفت اما راهی برای متولد شدن اژدهایی دیگر باز کرد.
🛡 #Asoiaf | #Summerhalltragedy
📎@Got_life