🎼آهنگايي كه باهاشون فكر و زندگي ميكنم #شعروگرافی #منتخبی_از_بهترین_مطالب_ادبی_انتشاریافته_در_صفحات_اجتماعی ...گذشته اي_كه_استمرار..دارد..!
یعنی از وصل تواش نیست به جز باد به دست...
@Gozashte_hale_estemrari
@Gozashte_hale_estemrari
.....جهان به جز بهانه ای نیست...
امروز یه اهنگ شنیدم با این مضمون که تو هرباری که بهم اسیب میزدی من راحتتر باهاش کنار میومدم و کمتر گریه میکردم. میخوام بگم دتز ایت،همه ش همینه،همین که شما اینقدر به طرف مقابلتون ( به عنوان پارتنر یا دوست یا حتی خانواده ) اسیب میزنید و اون هربار مجبور میشه خودش رو مقاوم کنه دربرابر این اسیب ها،که اینکار معمولا این شکلی اتفاق میافته که سعی میکنه جای خوبی ها بدی های شما رو به یاد بیاره و بله،از یه جایی به بعد شما دیگه یه تصویر زیبا نیستید،یه خاطره ی بد مطلق اید،و این چیزیه که خودتون خواستید،نمیتونید بابتش از طرف مقابل طلبکار باشید که حالا چرا دیگه دوستتون نداره؟ شما بهش اسیب زدید و اون حالا دیگه اسیب پذیر نیست و اجازه هم نمیده شما تکرارش کنید.
@Gozashte_hale_estemrari
کجاست بارشی از ابر مهربانِ صدایت؟
که تشنه مانده دلم
در هوای زمزمه هایت..!
"انا بخیر" تقال للغرباء فقط
أما الأحبة فنعانقهم ونبکي..
«خوبم» را فقط
به «غریبهها» میگوییم
آنانی را که دوست میداریم
در «آغوش» میگیریم
و گریه میکنیم...
ترجمهی #سعید_هلیچی
@Gozashte_hale_estemrari
باران نبود، امشب اگر گونهام تر است
بر پشت من نه بار امانت، که خنجر است!
از نامها نپرس، از این بازیِ زبان!
قابیل هم عزیز من! اسمش برادر است
از کودکیت اکثر اوقات درد بود
تنها رفیقِ آن دل تنهات، درد بود
شاعر شدی بهخاطر یکمشت گاو و خر
شاعر شدی ولی ادبیّات، درد بود!...
#سید_مهدی_موسوی🌿
@Gozashte_hale_estemrari
او خداوند ناممکن هاست
در حالی که تو بر ممکن گریه میکنی ✨
@Gozashte_hale_estemrari
@Gozashte_hale_estemrari
پیوندِ جان جدا شدنی نیست ماهِ من
تن نیستی که جان دهم و وارَهانمت...
#شهریار
@Gozashte_hale_estemrari
و تمام روزنامه های جهان
عکس تو را چاپ کرده بودند!
به تماشای هر نمایشی رفتم
تو را در صندلی کنار خود دیدم!
هر عطری که خریدم،
تو مالک آن شدی!
پس کی؟
بگو کی از حضور تو رها میشوم!
مسافر همیشه همسفر من!
#نزار_قبانی
@Gozashte_hale_estemrari
عزالدین ماهرویان میگوید:
«خیال میکنم با آن حجم از کینه که در وجود تو هست و این میزان دلتنگی و بیقراری که در سینهی من، میتوانیم کشوری را اشغال کنیم. یا سرزمین دیگری بسازیم! میتوانیم جزیرهی ناشناختهای را از اعماق اقیانوسی بیرون بکشیم یا شهری را به زیر آب ببریم؛ اما دریغا نمیتوانیم»
آدما کمکم میرن
ولی خب ما توجه نمی کنیم و فکر میکنیم یه دفعه می رن،
وگرنه یه روز برق چشماشون میره،
یه روز گرمی دستاشون،
یه روز هم عمق نفس کشیدنشون...
@Gozashte_hale_estemrari
قانون زندگی،رسم دنیا،ذات آدمها،این ها خیلی تغییر نمیکنن،لااقل یکهو عوض نمیشن.اونی که تو یه لحظه عوض میشه احساسه.حال و احساسی که گاهی اونقدر قویت میکنه که بتونی چیزهای زیادیرو نادیده بگیری و گاهی اونقدر ضعیف که همهی اون نادیده گرفتهها یکهو با هم در برابرت ظاهر بشن و برای مدتی احساس رهاشدگی و گوشهی رینگ افتادن کنی و حالا از خودت میپرسی کدوم گذرا تره؟زندگی؟ لذت ها؟یا شایدم اوهام ما؟
@Gozashte_hale_estemrari
به حکمِ آن که مرا هیچ دوست چون تو ،به دست نیاید
و تو به از من هزار بگزینی ...
@Gozashte_hale_estemrari
اسم این حس چیه که قلبت انگار از درد داره منفجر میشه؟
فراموشی؟ عادت کردن؟ شرمندگی؟
خطا کردن؟
کجاست بارشی از ابر مهربان صدایت؟
که تشنه مانده دلم...در هوای زمزمه هایت....!
@Gozashte_hale_estemrari
چنانم در دلی حاضر که جان در جسم و خون در رگ
فراموشم نهای وقتی که دیگر وقت بازآیی...
#سعدی
@Gozashte_hale_estemrari
@Gozashte_hale_estemrari
پاییز آمده ست که خود را ببارمت!
پاییز: نامِ دیگرِ من دوست دارمت...
بر باد می دهم همه ی بودِ خویش را
یعنی تورا به دستِ خودت می سپارمت!
#سید_مهدی_موسوی
@Gozashte_hale_estemrari
شوربختانه و متاسفانه تمام داستان هایی مثل اینکه « هر انسانی ، یکبار برای رسیدن به یک نفر دیر می کند و از آن پس برای رسیدن به دیگران دیگر عجله ایی نمی کند » یا « عشق واقعی فقط یک بار تحقق پیدا میکند » یا «مرا تو بی سببی نبودی » و اینا همش حقیقت داره. و بنده به شخصه یک میمون فرگشت شده انسان نمای اینجوری هستم.
یک سری کیسه های از جنس پروتئین توسط ایزد منان تبارک و تعالی توی ما یا بهتر بگم داخل ما ببخشید الان فهمیدم باید بگم داخل بدن ما تعبیه شده است که هر چقدر تعدادشان بیشتر باشد پیام های عصبی رو راحت تر و سریع تر منتقل میکنه.
هر دفعه که شما یک حرکتی رو تکرار میکنید ، یک اندازه خاص از همین کیسه ها برای همون حرکت تو بدن شما ساخته میشه، که به همین دلیل باعث میشه اگر بخواهید دفعه بعد دوباره همون کار رو بکنید سریع تر انجام میشه.
به این کیسه ها میگن «بوتون»
نزدیک به شیش الی هفت ماه است که در آیینه دستشویی که قبلا مسواکم رو اونجا می گذاشتم خراب شده و موقع باز کردن صدای عجیب و غریبی میده و من هم چون شبا دیر مسواک میزنم اگه مسواکم تو آینه دستشویی باشه صدای ناجوری میده اون موقع شب و واسه همین دیگه مسواکم رو گذاشتم بیرون تو لیوان خمیر دندون ها و باز هر شب که میرم مسواک بزنم طبق عادت در آینه رو تا نصفه باز میکنم و یه هو یادم میاد که نباید این کار رو بکنم و یواش که صدا نده دوباره در رو میبندم و مسواکم رو که توی لیوان خمیر دندون ها که صاف جلوی روم بوده و حتی اون موقعی که داشتم در رو باز می کردم بهش نیگا میکردم و برام چشمک میزد رو بر میدارم و مسواک میزنم .
یه بنده خدایی رو می شناختم پیر و کهنسال بود و عادت داشت صبحا ساعت 5 صبح پاشه و هم اینکه عادت داشت شب ها پای تلویزیونِ روشن بخوابه و براش هم مهم نبود که چه برنامه ایه و فقط همین که یه صدایی بکنه و نور تلویزیون بیفته روی صورت با چشمای بسته اش براش بس بود و بعد که یکی دو تا تلویزیون رو چون که تا صبح روشن مونده بودن سوزوند زنش حسابی کـُفری شد و دیگه نمیذاشت که این کار رو بکنه. هر چند وقت یه بار دزدکی پای تلویزیون یه چرتی میزد و هر موقع که زنش مچش رو میگرفت میگفت دارم فکر میکنم و با چشم بسته بهتر فکر میکنم .ولی آخر سر تسلیم شد و پیرمرد می رفت یه قرص خواب میخورد و تا 2 و 3 به سقف خیره میشد و یکی دو نخ سیگار می کشید و چند بار دستشویی می رفت تا جایی که بازم صدای زنش رو در می آورد و آخر سر هم می رفت تو جاش و فقط خودش میدونست که کی خوابش میبره.
آخرشم مرد همونجا تو رختخوابش.
هنوز وقتی شبا میرم مسواک بزنم از صدای در آینه به خودم میام و به خودم تو آینه دستشویی نیگا می کنم که در رو تا نصفه باز کردم … هنوز حداقل روزی دو سه بار دخترای تو خیابون رو با اونی که انتظار دیدنش رو دارم اشتباه می گیرم و هر دفعه ام یه جورایی مطمئن ام چون که خیلی وقته ندیدمش و امروز زیاد بهش فکر کردم الان دیگه این یکی حتما خودشه … بیشتر وقتا ما واسه پیروی کردن از عادت ها مون دلیل قانع کننده ای نداریم . و اصلا اینکه رفتاری که دلیل منطقی برای تکرارش وجود نداره رو مدام تکرار میکنیم خودش یکی از تعریف های عادته . بعضی از تکرار ها سریع عادت میشه و بهشون عادت می کنیم اما متاسفانه عادت نکردن رو هر چقدر هم که تکرار کنیم عادت نمیشه. بوتون هایی که واسه یه عادت تو بدن ساخته میشه تا آخر عمر توی بدن میمونه و هیچ وقت از بین نمیره و ما همیشه نیازمند اون عادت میمونیم. «عادت می کنی» در کل تو فرهنگ ما یه بار منفی داره . وقتی یادمون میاد که آخرین باری که یه نفر بهمون گفت یا خودمون به کسی گفتیم : «عادت می کنی» حتما می خواستیم کمکش کنیم که با یه اتفاق ناگوار کنار بیاد یا یه چیزی رو فراموش کنه . البته آخرش هم همه عادت میکنیم . حتی بعضی وقت ها به خودمون میایم و میبینیم به چه چیز های عجیب و غریبی عادت کردیم و حتی به چیزهایی که تو گذشته ازشون میترسیدیم هم عادت کردیم.
داستایوفسکی میگه : « انسان موجودیه که به همه چیز عادت میکنه ، فقط نپرسید چجوری؟! »...
#پویارفیعی
ما برای با تو بودن
عمر خود را باختیم
بد نبود ای دوست
گاهی هم تو دل میباختی...
@Gozashte_hale_estemrari
#فاضل_نظری
@Gozashte_hale_estemrari
بیا غلیظانه به مستی بخندیم
که خوردیم فراموش کنیم، یادمان آمد...
#فاطمه_قندیانی