برای اطلاع از تعرفه ى تبليغات كانال و پيج با آيدى : @MehdiM22 در ارتباط باشید
دلگیر نیستم
که دِل از دست دادهام
دلجویی حبیب
به صَد دل برابرست...
#صائب_تبریزی
@Graphic_Post_Insta
فيلتر شكن Turbo Vpn براى گوشى هاى آندرويدى :
https://play.google.com/store/apps/details?id=free.vpn.unblock.proxy.turbovpn&hl=en
دهمت یک به یک خویش
و اخر گویی
ما کز و هیچ ندیدیم و زیادش بودیم...
@Graphic_Post_Insta
مرا گَر در تمنای تو آید
صد بلا بَر سَر
زِ سر بیرون نخواهم کرد
هرگز این تَمنا را...
#هلالی_جغتایی
@Graphic_Post_Insta
خروش موج با من می کند نجوا ،
که هر کس دل به دریا زد رهایی یافت..
#فریدون_مشیری
@Graphic_Post_Insta
فيلترشكن سايفون براى گوشى هاى آيفون ، جهت دسترسى به تلگرام با سرعت نسبتا خوب :
Psiphon by Psiphon Inchttps://itunes.apple.com/us/app/psiphon/id1276263909?mt=8
مشت می کوبم بر در
پنجه می سایم بر پنجره ها
من دچار خفقانم، خفقان!
من به تنگ آمده ام از همه چیز
بگذارید هواری بزنم:
– آی!
با شما هستم!
این درها را باز کنید!
من به دنبال فضائی می گردم،
لب بامی،
سر کوهی،
دل صحرایی
که در آنجا نفسی تازه کنم.
آه!
می خواهم فریاد بلندی بکشم
که صدایم به شما هم برسد!
من هوارم را سر خواهم داد!
چاره درد مرا باید این داد کند
از شما “خفته ی چند”!
چه کسی می آید با من فریاد کند..؟
#فریدون_مشیری
@Graphic_Post_Insta
جای مردان سیاست بنشانید درخت
تا هوا تازه شود!
#سهراب_سپهری
@Graphic_Post_Insta
راه حلی برای دور زدن فیلترینگ تلگرام:
•• حل مشکل بالا نیومدن تلگرام
⭕️- اگه تلگرامتون بالا نمیاد و رو حالت Connecting گیر کرده، مراحل زیرو انجام بدین. مشکلتون حل میشه!
۱. اول بیاید تو ستینگ تلگرام یا موبوگرام
۲. بیاید تو قسمت Data and Storage
۳. بیاید تو قسمت Proxy Settings و
تو قسمت Server، کد زیرو وارد کنید:
5.9.13.106
۴. تو قسمت Port، عدد 1080 رو وارد کنید
۵. تیک Use proxy settings رو فعال کنین
✔️- با انجام این مراحل تلگرام اونایی که بالا نمیاد بدون فیلترشکن درست میشه... کاملا هم امنه! اگه دیدید درست نشد از تلگرام بیاید بیرون و یکم بعد تلگرامو دوباره باز کنید.
⚠️- برای بقیه هم فروارد کنین تا مشکل اوناهم حل بشه!
@Graphic_Post_Insta
تو نیستی
اما من برایت چای می ریزم
دیروز هم
نبودی که برایت بلیط سینما گرفتم
دوست داری بخند
دوست داری گریه کن
و یا دوست داری
مثل آینه مبهوت باش
مبهوت من و دنیای کوچکم
دیگر چه فرق می کند
باشی یا نباشی
من با تو زندگی می کنم
#رسول_یونان
@Graphic_Post_Insta
ﺧﺴﺮﻭ ﺷﮑﯿﺒﺎﯾﯽ ﭼﻪ ﺯﯾﺒﺎ ﮔﻔﺖ:
ﮔﺎﻫﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﻧﺒﺨﺸﯿﺪ ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺑﺎﺭﻫﺎ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﺨﺸﯿﺪﯼ ﻭ ﻧﻔﻬﻤﯿﺪ،
ﺗﺎ ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺭ ﺩﺭ ﺁﺭﺯﻭﯼ ﺑﺨﺸﺶ ﺗﻮ ﺑﺎﺷﺪ!
ﮔﺎﻫﯽ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺻﺒﺮ ﮐﺮﺩ ﺑﺎﯾﺪ ﺭﻫﺎ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺭﻓﺖ ﺗﺎ ﺑﺪﺍﻧﻨﺪ ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﻣﺎﻧﺪﻱ ﺭﻓﺘﻦ ﺭﺍ ﺑﻠﺪ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﻱ!
ﮔﺎﻫﯽ ﺑﺮ ﺳﺮ ﮐﺎﺭﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺍﻧﺠﺎﻡ می دﻫﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﻣﻨﺖ ﮔﺬﺍﺷﺖ ﺗﺎ ﺁﻧﺮﺍ ﮐﻢ ﺍﻫﻤﯿﺖ ﻧﺪﺍﻧﻨﺪ!
ﮔﺎﻫﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺪ ﺑﻮﺩ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﻓﺮﻕ ﺧﻮﺏ ﺑﻮﺩﻧﺖ ﺭﺍ ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﺪ!
ﻭ ﮔﺎﻫﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻪ ﺁﺩﻣﻬﺎ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻥ ﺭﺍ ﻣﺘﺬﮐﺮ ﺷﺪ!
ﺁﺩﻣﻬﺎ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻧﻤﯽ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﯾﮑﺠﺎ ﺩﺭ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ می کنند ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻣﯽ ﺭﻭﻧﺪ…
#خسرو_شكيبايى
@Graphic_Post_Insta
آنکه میگوید دوستت دارم
خُـنـیـاگر غمگینیست
که آوازش را از دست داده است
ای کاش عشق را
زبان ِ سخن بود
هزار کاکلی شاد
در چشمان توست
هزار قناری خاموش
در گلوی من
عشق را
ای کاش زبان ِ سخن بود
آنکه میگوید دوستت دارم
دل اندُه گین شبی ست
که مهتابش را می جوید
ای کاش عشق را
زبان ِ سخن بود
هزار آفتاب خندان در خرام ِ توست
هزار ستارهی گریان
در تمنای من
عشق را
ای کاش زبان ِ سخن بود
#احمد_شاملو
@Graphic_Post_Insta
"تقریبا بیشتر تهرانی ها میدانند که حدود سی سال ؛ هر روز زنی در میدان فردوسی تهران ؛ با لباسی سراپا قرمز بانتظار معشوق می ایستاد .
این بانو متولد ۱۳۰۵ و اهل رشت بود . گویا تلفنی با پسری دوست میشود و با او قرار میگذارد . پسر از او میخواهد که برای اینکه در میان همهمه جمعیت بتواند پیدایش کند لباسی سراپا سرخ بپوشد و سر قرار حاضر شود .
او نیز به شوق دیدن پسری که هرگز ندیده بود و فقط صدایش را شنیده بود ؛ ترک دیار کرده با کفش و کیف و پیراهن و حتی یک بقچه قرمز سر ساعت مقرر در ضلع شمال شرقی میدان فردوسی حاضر میشود .
اما این پسر هرگز بر سر قرار حاضر نمیشود .
حال یا اتفاقی برایش افتاده و فوت کرده بوده ؛ یا اصلا دختر را فریب داده و یا شاید آمده ؛ دیده ؛ نپسندیده و از همان راه برگشته و چیزی نگفته .
هیچکدام از اینها معلوم نیست . زن سرخپوش قصه ما با هیچکس سخن نمیگوید و در سکوت حدود سی سال فقط بانتظار مینشیند .
هیچکس چیزی در باره اش نمیداند حتی اسمش را ؛؛ و اورا به نام یاقوت صدا میکنند . گویا خودش هم ازین نام خوشش میاید .
قصه ایستادن هر روزه او نقل هر کوچه و بازار میشود . بطوریکه همه مردم هر روز او را میبینند و به حضورش عادت میکنند . مغازه داران با او مهربانند و چای و غذا برایش میبرند .
ولی او فقط در سکوت می ایستاد و به عابران کنجکاوانه نگاه میکرد . تو گویی میخواست ردی از آن معشوق جفا پیشه بیابد .
سرمای زمستان و برف و باران و آفتاب گرم تابستان ؛ هیچکدام مانع غیبت او حتی یک روز بر سر قرار نمیشود .
حتی بسیاری روزها با وجود بیماری و تب ؛ باز هم با همان لباس بر سر قرار حاضر میشود .
بعد از انقلاب ؛ یک کلاه قرمز هم به پوشش او اضافه میشود .
جوراب و کفش و کیف و کلاه و بقچه و پیراهنش همیشه قرمز بود .
گلایه ای نمیکرد ؛ اعتراضی نمیکرد ؛ درد و دلی هم نمیکرد و این راز سر به مهر را بازگو نمیکرد .
بارها خبرنگاران برای مصاحبه میروند ولی به کسی جوابی نمیدهد .
حتی شبی تب میکند و میخواهند به بیمارستان ببرندش ؛ با شیون و گریه از اینکار ممانعت میکرده و در زیر سرم هم میگفته بگذارید بر سر قرار بروم .
تا حدود سالهای ۶۱ هم هر روز بر سر قرار می آید و ناگهان یک روز دیگر نیامد . . . که نیامد . . . که نیامد . . .
هیچکس نشانی از او نداشت تا بداند چگونه مرد و در کجا ؟؟ فقط دیدند که دیگر نیامد . . .
اگر چه که یافتن چنین عشقها و وفاداری هایی در دوره امروز ؛ غیر ممکن و بلکه محال است . و در ایندوره با افکار روشنفکرانه ؛ آنرا بنوعی بیماری ارتباط میدهند ؛ اما باز هم از ارزش کار یاقوت کم نمیشود .
یاقوت اسطوره
@Graphic_Post_Insta