علامه سید ابوالحسن حافظیان قدس الله نفسه الزکیه 🌐سایت: www.hafeziyan.ir 📣تلگرام: t.me/hafeziyan 📺آپارات: aparat.com/hafeziyan 📷اینستاگرام: instagram.com/hafeziyan110 ☎️تماس روزهای یکشنبه و چهار شنبه 02122871350
لوح محفوظ علامه سید ابوالحسن حافظیان
@hafeziyan
🍀حضرت محمد(ص):
سه نفر هستند که هنگام دیدار با خدا از هر دری که بخواهند وارد بهشت میشوند:
👌 کسی که خوش اخلاق باشد.
👌کسی که هم در خلوت هم در حضور مردم از خدا بترسد.
👌 کسی که جر و بحث را رها کند، حتی اگر حق با او باشد.
@mashadisb..
علامه سید ابوالحسن حافظیان (ره) و علامه سید موسی زرآبادی (ره)
Читать полностью…مرحوم حاج سید جلیل زرابادی نقل کرد در ایامی که اقای حافظیان در قزوین به سر میبرد با مرحوم حاج سید حسین سیدجوادی معروف به خیابانی هم محشور بود.سید حسین به سردرد مزمنی مبتلا بود که رفع نمیشد.از آقای حافظیان خواست تا عنایتی بوی کند ایشان هم دستور داد چوب نی اوردند و ان را از طول دونیم کرد سپس ادعیه ای خواند و ان دو چوب را به هم نزدیک کرد تا به هم چسبیدند و سپس ان دو را با نخ محکمی بست و گفت که در جای تاریکی قرار دهید.از ان پس سردرد مزمن سیدحسین برطرف شد و باز هم نگشت.
رحمهم الله...
🌸🌸🌸
🌸🌸
🌸
✍️ اشک شبانه ...
🌺 تا مستی جوانی رقصان سراغ ما شد
🌺 پیری رسید از راه موی دماغ ما شد
🌺 جانان درون سینه بیرون دگر نشاید
🌺 بلبل ز باغ رفت و تقدیر زاغ ما شد
🌺 در گلشنی که سازش آواز عاشقان بود
🌺 آهی که ما کشیدیم دودش به باغ ما شد
🌺 ای بیدلان همدل! روز و شبم تماشاست
🌺 اشک شبانهی ما شاه چراغ ما شد
🌺 «فیروزه» را نصیبی از مجلس غزل باد
🌺 شور و شرار شعری شاید ایاغ ما شد
💐 «سیده فیروزه حافظیان»
🌸
🌸🌸
🌸🌸🌸 @hafeziyan
دستورالعمل توبه از علامه سیّد ابوالحسن حافظیان قدس سره
https://t.me/joinchat/R_yJCOrT11VNFgfc
@hafeziyan
✍️ نماز یکشنبه ماه ذی القعده
رسول خدا (ص) در روز یکشنبه ماه ذى القعده فرمود: «ای مردم! کدامیک از شما میخواهید توبه کنید؟» گفتند: رسول خدا! همه ما میخواهیم توبه کنیم. پیامبر فرمود: «غسل کرده، وضو گرفته و چهار رکعت نماز بجا آورید. در هر رکعت یکبار "فاتحة الکتاب"، سهبار "قل هو اللّه احد" و یکبار "معوذتین" (قل اعوذ برب الفلق و قل اعوذ برب الناس) بخوانید. آنگاه هفتادبار استغفار نموده و در پایان "لا حول و لا قوّة إلا باللّه" بگویید. سپس بگویید: "یا عزیز یا غفّار اغفرلی ذنوبی و ذنوب جمیع المؤمنین و المؤمنات فإنّه لا یغفر الذّنوب إلا أنت"؛ اى عزیز! اى بخشاینده! گناهان من و گناهان تمام مردان و زنان مؤمن را بیامرز که جز تو کسى گناهان را نمیآمرزد».
آنگاه فرمود: «بندهاى از امت من چنین عملى را انجام نمیدهد، مگر اینکه از آسمان به او ندا میرسد: بنده خدا! عمل را از نو شروع کن که توبه تو قبول، و گناهانت آمرزیده شد. فرشته دیگر از زیر عرش ندا میکند: اى بنده! مبارک باد بر تو و بر خانواده و خاندانت. منادى دیگرى صدا میزند: در روز قیامت، دشمنانت را از تو راضى مینمایند. فرشته دیگرى ندا میکند: اى بنده! با ایمان از دنیا میروى. دینت از تو گرفته نشده و قبر تو وسیع و نورانى خواهد شد. منادى دیگرى صدا میزند: پدر و مادرت راضى میشوند، گرچه خشمگین باشند، پدر و مادر، تو و خاندانت بخشیده شده و در دنیا و آخرت خوش رزق خواهى بود. جبرئیل ندا میکند: من با فرشته مرگ پیش تو آمده و به او دستور میدهم که با تو خوشرفتار بوده، بهخاطر مرگ آسیبى به تو نرسانیده و به نرمى، روح را از بدنت خارج نماید».
گفتند: ای رسول خدا! اگر کسى در زمان دیگرى چنین بگوید چطور؟ آن حضرت فرمود: «چیزهایى را که گفتم براى او نیز خواهد بود. جبرئیل این مطالب را در شب معراج به من گفت».[1]
برخی از عالمان اخلاق از جمله میرزا جواد ملکی تبریزی به خواندن این نماز توصیه کردهاند.[2]
دستور کلی برای خواندن نمازهای مستحبی، به صورت دو رکعتی است. بنابراین، اگر توصیه به چهار رکعت نماز مستحبی در موردی شده باشد، لازم است دو نماز دو رکعتی خواند.[3]
اما راجع به خواندن این نماز در ایام دیگر سال، در خود روایت تصریح به اجازه این کار شده است.
[1]. ابن طاووس، علی بن موسی، إقبال الأعمال، ج 1، ص 308، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ دوم، 1409ق.
[2]. ملکی تبریزی، میرزا جواد، المراقبات، ص 309، قم، ذوی القربی، ۱۴۲۲ق.
[3]. طباطبایی یزدی، سید محمد کاظم، العروة الوثقی، ج 2، ص 111، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، چاپ دوم، 1409ق.
@hafeziyan
🌺🌺🌺
🌺🌺
🌺
✍️ قدرت علامه حافظیان در احضار روح از مرتاض هندی بیشتر بود
مهندس علی معصوم زاده:
«یکی از علمای فاضل کشمیر هند برای اینجانب نقل کردند که: در زمان اقامت علامه حافظیان (ره) در سرینگر کشمیر یکی از هندوها به ایشان علاقه مند شده بود و می خواست قدرت روحی ایشان را بیازماید. خدمت علامه رسیده و گفته بود: می خواهم روح پدر مرحوم مرا احضار کنی تا سئوالاتی از ایشان بپرسم و تأکید هم کرده بود قبلاً از طریق مرتاضان هندی این کار را انجام داده ام ولی الان به آن مرتاض دسترسی ندارم او سالی یک بار به اینجا می آید. وقتی علامه حافظیان (ره) اصرار ایشان را دیده بود، روح ایشان را حاضر کرده بود و ایشان سئوالات خود را پرسیده و روح پدرش را نیز عیناً دیده بود و بعد از آن به اسلام متمایل گردیده و گفته بود که قدرت روحی علامه از مرتاض هندی بیشتر است زیرا در احضار روح مرتاض هندی من فقط صدای پدرم را می شنیدم در حالی که در احضار علامه خود پدرم را می دیدم و صدایش را هم می شنیدم.»
📚 کتاب حافظ اسرار، ص 145
hafeziyan.ir/?p=1247
🌺
🌺🌺
🌺🌺🌺
🌺🌺🌺
🌺🌺
🌺
✍️ مظهر وصف خدایم هُوَ هُو یا مَن هُو
شیخ عبدالقائم شوشتری حفظه الله:
علامه حافظیان (ره) میفرمودند: سحرگاهان در کنار شهر لاهور درباره حدیث شریف قدسی فکر می کردم که خداوند می فرماید: «عبدی اطعنی حتی اجعلک مثلی، انا اقول لشی کن فیکون و انت تقول لشی کن فیکون (بحار الانوار، ج 16، ص 165)، انا الحی الذی لا یموت و انت الحی الذی لا تموت».
این فقره آخر در همه نسخ نیست ولی من از قول ایشان که به من املاء میفرمود نوشتم، غرض اینکه فرمودند: قصیده ذیل را در شرح این حدیث شریف که در خصوص آن فکر میکردم همان لحظه سرودم:
من كه از دار بقایم هُوَ هُو یا مَن هُو
نه كه از دار فنایم هُوَ هُو یا مَن هُو
منگر بی سر و پایم هُوَ هُو یا مَن هُو
بنگر مدح و ثنایم هُوَ هُو یا مَن هُو
بشنو آواز و صدایم هُوَ هُو یا مَن هُو
مظهر وصف خدایم هُوَ هُو یا مَن هُو
...
من كه از عالم فردوس بُدَم اینجا چیست؟
من كه از دائره انس بُدَم اینجا كیست؟
بچنان چیز كه مانوس بُدَم اینجا نیست؟
گرچه او ظاهر و باطن ازلی و ابدی است
بشنو آواز و صدایم هُوَ هُو یا مَن هُو
مظهر وصف خدایم هُوَ هُو یا مَن هُو
...
هر طرف مینگرم نور رخش تابیده است
لیک بیدار من و خلق جهان خوابیده است
آتش و شعله وی بر همه جا باریده است
بی خبر ز آتش و آتش همه سوزانیده است
بشنو آواز و صدایم هُوَ هُو یا مَن هُو
مظهر وصف خدایم هُوَ هُو یا مَن هُو
...
شیشه صبر به یك لحظه شكستم هُو هُو
از همه محنت و غم رستم و جستم هُو هُو
باده از جلوه او خوردم و مستم هُو هُو
من خبر دار از آن عهد اَلَستم هُو هُو
بشنو آواز و صدایم هُوَ هُو یا مَن هُو
مظهر وصف خدایم هُوَ هُو یا مَن هُو
...
تو چه دانی كه كیم من ز كدامین دِیرم
چون گدا بینی و گویی ز پیاپی خیرم
من ملک هستم و در عالم حَقی طِیرم
چندی از اوج و بلندی شده پَستی سِیرم
بشنو آواز و صدایم هُوَ هُو یا مَن هُو
مظهر وصف خدایم هُوَ هُو یا مَن هُو
...
بلبلی، عشق ندارم كه كنم آوازه
تا كه اندازه عشقم بشود اندازه
كار من نیست بجز آه دل و خمیازه
کی شود باز خدایا در این دروازه
بشنو آواز و صدایم هُوَ هُو یا مَن هُو
مظهر وصف خدایم هُوَ هُو یا مَن هُو
...
محرمی كو كه دهم از دل خود آگاهی
پرده بردارد و بیند در اِلا اللّهی
بكنم سلطنت از چرخ برین تا ماهی
هر چه گویم بشود و آنچه كه بینی خواهی
بشنو آواز و صدایم هُوَ هُو یا مَن هُو
مظهر وصف خدایم هُوَ هُو یا مَن هُو
...
محرمی كو كه به او راز دل ابراز كنم
دری از شهر حقیقت برویش باز كنم
حَرَم حضرت حق بُرده و سرباز كنم
خود به اوج ملكی رفته و پرواز كنم
بشنو آواز و صدایم هُوَ هُو یا مَن هُو
مظهر وصف خدایم هُوَ هُو یا مَن هُو
...
نام سیمرغ كه گفتی و ندیدی بینی
اسم اعظم كه بخواندی و ندیدی بینی
آن مجرد كه شمردی و ندیدی بینی
جمله چیزی كه شنیدی و ندیدی بینی
بشنو آواز و صدایم هُوَ هُو یا مَن هُو
مظهر وصف خدایم هُوَ هُو یا مَن هُو
...
من غنی هستم و بر هر دو جهان کارم نیست
من كه یوسف نپرستم سر بازارم نیست
من، یكی دایره ام مركز پرگارم نیست
من یكی بوالحسنم درگه و دربارم نیست
بشنو آواز و صدایم هُوَ هُو یا مَن هُو
مظهر وصف خدایم هُوَ هُو یا مَن هُو
🌺
🌺🌺
🌺🌺🌺 www.hafeziyan.ir 🌷 @mashadisb
✍️ مختصری در باب خاندان شریف حافظیان
دکتر احمد مهدوی دامغانی (دانشمند، ادیب و استاد دانشگاه پنسیلوانیا و هاروارد آمریکا)
الحمدللّه ربّ العالمین و صلّی اللّه علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین
و بعد الحمد و الصّلوة؛ دو بانوی گرامی نژاده و دانشور و خدمتگزار به اهل بیت عصمت و طهارت سلام الله علیهم أجمعین، از این فقیر به اصرار خواستند که خاطراتی را که از افراد جلیل خاندان شریف حافظیان (ره) دارم و بهویژه از برکاتی که از سیّد بزرگوار صاحب نفس زکیّه و نفس طیّبه، واصل به مقامات رفیعهی روحانی و نایل به مواهب عالیّهی ایمانی جنّت مکان، خلد آشیان، مرحوم آقای حاج سیّد ابوالحسن حافظیان رفع الله فی الجنّة درجاته دارم شمّهای بنگارم. با آنکه به این دو بانوی فاضله عرض کردم که با وجود شرحی که در مقدّمهی کتاب مستطاب «لوح محفوظ» به قلم انسان آزادهی ارجمند و نویسندهی گرامی دانشمند جناب آقای استاد محمّدرضا حکیمی دامت افاضاته در کمال بلاغت آمدهاست؛ دیگر مجالی برای سخنی اضافی دربارهی آن فقید سعید نمانده است و «تیمّم باطل است آنجا که آب است»، مسلّم است. مضاف بر آنکه چندی پیش از این، از سوی صبیّهی مرضیّهی محترمهی آن بزرگوار مصاحبه گونه ای تلفنی به اختصار در همین موضوع با حقیر صورت گرفت ولی با این همه این دو بانویی که اخیرالذّکر یکی از دو عزیزانست تقاضا فرمودند که کتبا هم چیزی عرض کنم؛ علی هذا و با اشاره به بیت مشهور آن شاعر والا مقام شیعی، حضرت «مهیار دیلمی (ره)» که:
أعد ذکر نعمان لنا إنّ ذکره *** هو المسک ما کرّرته یتضوّع
آن ذکر جمیل را تکرار میکنم.
و اما آن دو بانوی فاضلهای که این درخواست را از این فقیر فرموده اند: یکی سرکار بانو دکتر حکیمه دبیران (مهاجرانی) استاد محترم دانشگاه است که خداوند متعال ایشان را به سلامت بدارد و موفقیّت و خدمتگزاریشان را به ادب فارسی مستدام کند و والد ارجمند ایشان مرحوم غلامرضا دبیران که از مردان نخبهی روزگار ما بود، و از صاحب منصبان عالی رتبهی بسیار پاکدامن و پرهیزکار دولت و از فضلای عالیمقدار و ادبا و شعرای شیرین گفتار که آثار ادبی و دیوان شعرشان موجود و مشهود است و از جمله خدمات آن مرحوم یکی هم ترجمهی الفیّهی ابن مالک رحمه الله در نحو است که آن را به شعر فارسی برگرداندهاند. به راستی «دبیران» [1] زمان حاضر بود و این بنده از سالهای1327/ 1328 شمسی که جوانی تازه کار در امور ثبتی بودم و مشارالیه در آن ایّام رئیس شعبهی اوّل دادگاههای موسوم به «دادگاه تعدیل مالالاجارهها» بود و به داد مردم میرسید و عموما با توجّه به معتقدات مذهبی عمیق خود و با استفاده از اختیارات قانونیاش غالبا مرافعات و مراجعات را به صلح خاتمه میداد و محلّ این دادگاهها در طبقهی همکف ساختمان ثبت اسناد در خیابان فروغی بود (حالا نام آن خیابان چیست؟ نمیدانم.) به ایشان ارادت یافتم و ارتقاء ایشان را به مناصب عالیه تا آخرین سمت رسمی ایشان که در اواخر حیات پرافتخار ایشان بود، یعنی استانداری یزد در جمهوری اسلامی و حسن شهرتشان را شاهد بودهام؛ خدایش رحمت کند! از آن مرحوم فرزندان بسیار شایسته ای که هریک خدمتی را به خلق به عهده دارند بازمانده است بانو دکتر حکیمه خانم درّةالصّدف این خاندان محترم است. و سرشناس ترین فرد آن. آشنایی بنده با این بانوی دانشمند مرهون معرّفی ای است که مرحوم مغفور فقید سعید حضرت استاد دکتر سیّد جعفر شهیدی أطاب الله ثراه از معزیّالیها فرمودند و بر اثر آن این بنده از دانشگاه هاروارد تقاضا کرد که این بانوی فاضلهی لایق را برای دورهی «ساباتیکال»شان به هاروارد دعوت کنند و چنین شد که این بنده به سعادت دوستی ایشان رسید.
بانوی گرامی دیگر سیّدهی جلیلهی قدسیّه (فیروزه) خانم حافظیان حفظها الله تعالی صبیّهی مرضیّهی همان سیّد جلیل القدر والامقامی است که نامش مایهی آرایش این نوشته است و من بنده تاکنون این بانوی شریف را زیارت نکردهام و فقط مکرّر نعمت مکالمهی تلفنی ایشان برایم حاصل شدهاست و ذکر خیر و صفات حمیدهشان و مراتب ادبپروری و اتّصاف ایشان به «ادب فارسی» مشهور.
خداوند إن شاء الله این دو بانوی فاضل نژادهی پرهیزکار را به سلامت و مزید موفقیّت بداراد که با طرح پیشنهاد و اصرار ایشان بر تحریر این اوراق، روحا مرا به ایّام کودکیام بازگرداندند و به بیان خاطراتی از قریب هشتاد سال تا چهل سال پیش وادارم فرمودند. خوانندگان عزیز مرا ببخشند که پیش از آنکه به متن موضوع این مقاله که مغفور له مأسوف علیه آقای سیّد ابوالحسن حافظیان است، ناچارم یکی دو مقدّمه را عرض کنم.
🌐 برای مشاهده متن کامل مقاله به آدرس زیر مراجعه بفرمائید.
http://hafeziyan.ir/?p=2845
@hafeziyan
✍️ مقاله حافظان لوح محفوظ
دکتر حکیمه دبیران (استاد دانشگاه تربیت معلم تهران، شاعر و رئیس سابق دانشگاه الزهرا)
طالب حکمت شو از مرد حکیم / تا از او گردی تو بینا و علیم
لوح حافظ، لوح محفوظی شود / عقل او از روح محظوظی شود
1064/1 مثنوی
مقدمه
برکت آشنایی با مقام والای استاد فقید شادروان علامه سیّد ابوالحسن حافظیان (ره) از حدود یک دههی پیش، پس از آشنایی با دوست عزیز سرکار خانم فیروزه (قدسیّه) حافظیان شاعر بلندنظر شیرین گفتار، نصیبم گشت. اگرچه از کودکی مشاهدهی تابلوی «لوح محفوظ» و جدول اسامی مبارک حضرت رسول اکرم (ص) را که زینت بخش اتاق کتابخانهی مرحوم پدرم بود، مایهی روشنی چشم و دل میدانستم و گاهگاه کتاب «لوح محفوظ» مرحمتی خود علامه سیّد ابوالحسن حافظیان (ره) به ایشان را تورّقی میکردم.
با آگاهی از کرامات ایشان، چون شفای بیماران به اذن خدا و توجّه و تصرّف آن بزرگوار در بعضی امور و اشیاء به قدرت خدادادی و همچنین شنیدن نکتههایی نغز از گفتار و رفتار ایشان در سفر و حضر، حظّی معنوی مییافتم و چون سالکی عطشان، رمز و راز این توفیقات را پی میگرفتم و با تجسّم ریاضتهای شرعیّه و مجاهدتهایی چون اقامت در جنگلهای «صوفی پوره»، خدمت خالصانه به مردم مسلمان آن خطّه، ساختن مسجد شیعیان در سرینگر کشمیر، ساختن بنای مقدّس برفراز کوه «ترال»، مباحثه با مرتاضان هندی، اذان گفتن و ایجاد فضای روحانی در بتخانه، هم ایمان و اخلاص ایشان در این اقدامات مشهود بود هم نقش حماسی این امور برایم تجلّی میکرد و مرا به تحسین و تمجید آن همه شهامت وا میداشت.
سفر تحقیقی به صوفی پوره
توفیق سفر به کشمیر در فروردین هشتاد و هشت و مشاهدهی شوق و شور خالصانهی اهالی محترم «صوفی پوره» که حاکی از محبّت و معرفت آنان بود و همچنین صدق و صفای گفتار بیبیخاتون آن تنها پیرزن باقیمانده از معاصران آن بزرگوار، برکت دیگری بود که بر شوق اینجانب به مطالعه و تفحّص در رمز و راز زندگی پر افتخار علامه سیّد ابوالحسن حافظیان (ره) افزود. در دیداری که با اهالی دهلی و کشمیر داشتم متوجّه جایگاه و میزان محبوبیّت، جامعیّت فکری ایشان است که شامل اخلاق خوب، تعهّد و زندگی اسلامی و دیگر محاسن اخلاقی وی میشود. گزارش مشروح این سفر و برگزاری سمیناری ۲ روزه در دانشگاه کشمیر، ودرصوفی پوره در سایت خاتون قلم آمده است.
خوشبختانه شرح احوال و آثار آن عبد صالح، دانشمند متّقی، مجاهد نستوه و صاحب لوح محفوظ، بهطور مستوفی، از زبان شیوای خانوادهی محترم و دوستان ارجمند و شاگردان موفّق و قدرشناس ایشان به رشتهی تحریر درآمده است و برای ما و همه مشتاقان مفید خواهد بود. لذا به تکرار آن مطالب نمیپردازم.
🌐 برای مشاهده متن کامل مقاله به آدرس زیر مراجعه بفرمائید.
http://hafeziyan.ir/?p=3006
@hafeziyan
علامه سید ابوالحسن حافظیان در رواق دارالسرور به خاک سپرده شدهاند.
http://hafeziyan.ir/?p=1993
@hafeziyan
✍️ طی الارض علامه زرآبادی و مشهدی اکبر نعلبُر
حجت الاسلام مهدیپور مینویسد (اجساد جاودان، ص 314): سالها پیش که توفیق زیارت قبرش (قبر سیّد موسی زرآبادی) نصیبم شده بود، از آیت الله حاج سیّد موسی شبیری زنجانی در مورد عظمت ایشان سوال کردم، فرمودند: «اگر در میان علمای شیعه دو نفر بهطور قطع صاحب کرامت باشد، یکی از آنها سیّد موسی زرآبادی است». در اوایل سال جاری یک بار دیگر از محضر آیت الله شبیری زنجانی در مورد آن بزرگوار جویا شدم، داستان جالبی به نقل از آیت الله محمدباقر ملکی نقل فرمودند که ایشان نیز به واسطهی مرحوم حاج شیخ مجتبی قزوینی از مرحوم زرآبادی نقل نمودند. آنگاه به محضر آیت الله حاج شیخ محمدباقر ملکی شرفیاب شدم و داستان یاد شده را از ایشان نیز استماع نمودم و اینک متن داستان: برخی از دوستان مورد اعتماد که به خدمت مرحوم حاج سیّد خلیل زرآبادی رفته بودند، از ایشان نقل کردند که ایشان از دایی خود مرحوم شیخ مجتبی قزوینی نقل نمودند که در روز تشییع جنازه مرحوم آیت الله زرآبادی، یکی (ایشان «مشهدی اکبر نعلبُر» نام داشت که در خیابان مولوی قزوین مغازه داشته است) از ارادتمندان ایشان خیلی بیتابی میکرد و به سر و صورت خود میزد و در برابر این ضایعهی جانکاه خود را خیلی باخته بود. بعدها مرحوم حاج شیخ مجتبی از ایشان سبب بیتابی را پرسیده بودند، ایشان گفته بود: «یک روز من خدمت آقای زرآبادی عرض کردم:«آقا! دعا بفرمایید خداوند زیارت جد بزرگوارت امام حسین (علیه السلام) را برایم قسمت کند». روز بعد که نماز صبح را در محضر ایشان خواندیم، هنگامی که میخواستم از مسجد بیرون روم، به من اشاره کردند که بنشین. تعقیبات ایشان تمام شد و در خدمتشان از مسجد بیرون آمدیم. به من فرمود: «مایل هستید به زیارت جدّم مشرّف شویم؟»
گفتم: «نهایت آرزوی من است؛ ولی باید کارهایم را ردیف کنم و وصیّتنامهام را بنویسم». ایشان فرمود: «نیازی به این ها نیست؛ بیا برویم».
آنگاه، قدم زنان به یکی از نقاط دور افتادهی قزوین رفتیم و در آنجا چیزهایی را زیر لب خواند. سپس به من فرمود: «چشمهایت را ببند». وقتی چشمهایم را باز کردم، خودم را در صحن مطهّر امام حسین (علیه السلام) دیدم. هنگامی که از زیارت حضرت سیّد الشهداء و قمر بنی هاشم و علی اکبر و دیگر شهدا (سلام الله علیهم اجمعین) فارغ شدیم در صحن مطهّر امام حسین (علیه السلام) به من فرمود: «مایل هستید به زیارت جدّم امیرمؤمنان علی (علیه السلام) مشرف شویم؟»، اظهار اشتیاق نمودم؛ باز هم فرمود: «چشمهایت را ببند». هنگامی که چشمهایم را گشودم، خود را در صحن مولای متقیان امیرمؤمنان علی (علیه السلام) یافتم، پس از زیارت امیرمؤمنان علی (علیه السلام)، دست مرا گرفت و فرمود:«چشمهایت را ببند». چون چشمهایم را باز کردم خود را در همان نقطه از قزوین که ساعتی قبل در محضر ایشان قدم زنان به آنجا رفته بودیم، یافتم». این خاطره را حجت الاسلام و المسلمین مهدیپور از مرحوم آقای حاج جعفر چایچی همنقل مینمودند.
آقای مهدیپور در ادامهی نقل خاطرهی فوق میگوید: «روز جمعه 14 ذیالقعده 1415 در منزل مرحوم زرآبادی آقای ثقفی کرامت فوق را به نقل از مرحوم حاج سیّد احمد حاج سیّد جوادی مشهور به حاج آقا عماد متوفی 1400 هـ.ق برای اینجانب نقل نمودند و نکات زیر را برای توضیح افزوده اند:
الف – هنگامی که مشهدی اکبر نعلبُر در محضر زرآبادی وارد حرم مطهّر حضرت سیّد الشهداء (علیه السلام) میشود، با خانواده قندچی تلاتری ملاقات میکند که از یک هفته پیش به کربلا مشرف شده بودند، آقای قندچی از مشهدی اکبر میپرسد: شما کی مشرّف شدید؟ او میگوید: ما همین الآن مشرّف شدیم.
ب – مشهدی اکبر نعلبُر در مجالس سوگواری سیّد الشهداء (علیه السلام) شرکت میکرد و به عشق زیارت سالار شهیدان کفشها را جفت میکرد. نظر به اینکه سنّش بالا رفته بود و دیگر امید نداشت که زیارت عتبات عالیات نصیبش شود، هر وقت کفشهای عزاداران را جفت میکرد، در دلش خطاب به امام حسین (علیه السلام) میگفت: یا حسین! چه شد؟».
مشهدی اکبر میگوید: هنگامی که از عتبات عالیات برگشتیم و خود را در دو راهی رشت و همدان در مدخل قزوین دیدیم، مرحوم زرآبادی به من فرمود: «مشهدی اکبر! دیگر نگو یا حسین چه شد؟!».
📚 کتاب دانای اسرار، صص 217 -215
@hafeziyan
از مرگ نترسید،
از این بترسید که وقتی زنده اید،
چیزی در درونتان بمیرد به نام انسانیت
@mashadisb
دستورالعمل جهت رفع وسواس در نماز از مرحوم خلد مقام آقای آقا سید ابوالحسن حافظیان قدس سره بخط آن مرحوم
Читать полностью…مسجد امامیه علامه حافظیان (ره) در سرینگر کشمیر
@hafeziyan
این دو بیت شعر از مثنوی بلندیست که علامه سید ابوالحسن حافظیان در اواخر عمر شریفشان سرودند، دستخط نیز از حضرت علامه میباشد.
🌸 این مسلم شد و یقینم شد
🌸 مذهبم شد طریق و دینم شد
🌸 جز تولای چهارده معصوم (ع)
🌸 شربتی گر بود، بود مسموم
🌷 خواهشمندیم برای سهولت عضویت در کانال علامه حافظیان (ره) لینک زیر را در اختیار دوستان قرار دهید.
https://t.me/joinchat/R_yJCOrT11VNFgfc
💐💐💐
💐💐
💐
✍️ دستورالعمل توبه از علامه سیّد ابوالحسن حافظیان قدس سره
بسم الله الرحمن الرحیم
روز یکشنبه غسل توبه ۲ رکعت نماز بعد از حمد سه مرتبه توحید یک معوذتین بعد از نماز هفتاد مرتبه استغفرالله ربّی و اتوب الیه بعد از آن بگوید لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم یا عزیز یا غفار اغفرلی ذنوبی و ذنوب جمیع المؤمنین و المؤمنات فانه لا یغفر الذنوب الا انت.
بزرگان فرموده اند:
صمت و جوع و سحر و عزلت و ذکر بدوام
ناتمامان جهانرا کند این پنج تمام
التماس دعا است
سید ابوالحسن حافظیان
۱۲ جمادی الثانی سنه ۱۳۸۵
📚 منبع: کتاب حافظ اسرار، ص ۲۳۸
http://hafeziyan.ir/?p=394
💐
💐💐
💐💐💐 @hafeziyan
🌺🌺🌺
🌺🌺
🌺
✍️ محبت بی اندازه علامه حافظیان، مهمترین بروز ظاهری عرفان ایشان بود
علی موسوی گرمارودی، چهره ماندگار ادبی و مترجم قرآن کریم:
در دبیرستان دین و دانش قم به مدیریت شهید بهشتی درس میخواندم که پدرم مرا به مشهد و نزد مرحوم حافظیان برد. ایشان شش ماه از سال را در پاکستان و هند و شش ماه دیگر را در مشهد بسر میبردند.
علامه از اوایل 1338 برای آنکه مرا زیر نظر داشته باشد پس از درس خارج خود کتاب «شرح جامی» را به من درس میداد. تدریس شرح جامی از سوی عالمی همچون علامه حافظیان به طلبه جوانی همچون من به مانند تدریس فیزیک اول راهنمایی از سوی یک دانشمند فیزیک اتمی بود. پس از چند جلسه از نداشتن هممباحثهای برای این درس نزد ایشان شکوه کردم تا از آن پس ایشان خود صبح درس دهد و عصر روز بعد با من مباحثه کند.
علم و احاطه علامه به علوم غریبه را پدرم میدانست، چه آنکه علامه، شیخ مجتبی قزوینی و پدرم از دوستان قدیمی و همگی عضو مکتب تفکیک به حساب میآمدند.
مهمترین بروز خارجی عرفان علامه حافظیان برای ما که عرفان نمیفهمیدیم محبت بیاندازه ایشان بود، عرفانی که از این سوی جهان اسلام تا شبه قاره هند را مشتاق خود کرده بود.
علامه حافظیان این عارف وارسته بیان و زبانی شیوا داشت و با هر کس که مینشست به تناسب روحیات او برخورد میکرد. مابین صبحانه، نهار و شام چیزی نمیخورد، عالم را محضر خدا میدانست و هرگز پا دراز نمیکرد و لم نمیداد.
🌺
🌺🌺
🌺🌺🌺
🌸🌸🌸
🌸🌸
🌸
✍️ علامه می تواند الگوی مناسبی برای کسانی باشد که مسیر استکمال روحی و رسیدن به مقام قرب الهی برگزیده اند
متن سخنرانی و بیانات حجت الاسلام و المسلمین جناب آقای مهدی مهدوی پور نماینده دفتر ولی فقیه در شبه قاره هند که در مراسم نشست علمی و پیش همایش بین المللی ” عرفان اسلامی و سلوک معنوی علامه سید ابوالحسن حافظیان” برگزار شد.
بسمه تعالی
پیام به مناسبت نشست علمی در دانشگاه تهران
در رابطه با شخصیت علامه حافظیانره
1394/10/26
مطلع شدم که در دانشگاه تهران یک نشست علمی با حضور جمعی از اندیشمندان در رابطه با شخصیت عارف بزرگ علامه سید ابوالحسن حافظیان اعلی الله مقامه الشریف بر پا می گردد که پیش نشستی بر همایش بزرگ عرفان اسلامی و سلوک معنوی علامه حافظیان ره در دهلی نو می باشد. لذا بر خود لازم دانستم این کار شایسته را ارج نهم. زیرا گفت و گو درباره شخصیت علمی و طریقت بندگان صالح الهی و مقربان درگاه ربوبی و سالکان طریق ربانی و فانیان فی الله و باقیان بالله، درس آموز و مثمر ثمرات بیشمار و تأثیر گذار در نسل های جدیدی است که آنان را ندیده ولی تمام وجود آنها سرشار از شوق و گرایش به معنویت و سلوک عرفانی است.
علامه حافظیان ره از جمله این ستارگان درخشان بود که می تواند سرمشق و الگوی مناسبی برای کسانی باشد که مسیر استکمال روحی و رسیدن به مقام قرب الهی برگزیده اند.
سید ابوالحسن انسانی سخت کوش در تزکیه نفس و متعبد به شریعت و زانوزده در محضر بزرگانی همچون مرحوم شیع حسنعلی اصفهانی ره و مرحوم سید موسی زرآبادی ره بود و آن دو بزرگوار هم از استوانه های عبودیت و بندگی بودند و هدایت ها و دستگیری های آن دو استاد برجسته، از سید ابوالحسن چنان گوهری ساخته و پرداخته پدید آورده بود که در پاکی و درخشش روحی همانند ستاره ای بود که بعدها در شبه قاره هندوستان طلوع کرد و این سرزمین از پرتو نور او روشن و از فیوضات نگاه و عمل او بهره مند گردید و امروز پس از گذشت حدود ۸۰ سال از حضورش در کشمیر، هنوز هم خاطره های شیرین و دلنشین او که سینه سینه به نسل فعلی منتقل شده، مورد توجه است و از او به بزرگی و جلالت شأن یاد می شود و از آثار باقی مانده از آن انسان الهی صیانت می گردد و هنوز خانه های خود را متبرک به برکت معنوی او می دانند و سایه پر مهر و عطوفت او را بر سر خود احساس می کنند لذا بر بالای قله ای از کوه های ترال کشمیر، آستانه زیبایی در محل عبادتگاه او بنا نموده و با عشق بی پایان از آن ارتفاء صعب العبور بالا می روند و تبرک و تیمن می جویند و از روح آن بزرگوار برای دنیا و آخرت خود مدد می جویند.
علت اینکه تصمیم گرفته شد که همایش بزرگی به یاد او در دانشگاه جامعه ملیه اسلامیه دهلی برپا گردد این بود که اولاً عرفان حقیقی گمشده انسان امروز است و بیش از هر چیزی تشنه معنویت و انس باطنی با مبدأ عالم است و ثانیاً کشور هندوستان بر اساس طبع عاطفی مردم، صبغه عرفانی بر آن غالب است و از مسلمان و هندو و سیک و مسیحی و غیره سر به آسمان و هر کسی از ظن خود راه تقرب به اله عالم را طی می کند و حیف است که از سر چشمه عرفان یعنی آموزهای اهلبیت پیامبر ع بیگانه باشند زیرا آنها وسائط فیض الهی و منابع قرب ربانی هستند و ثالثاً مرحوم سید ابوالحسن حافظیان با توجه به حضور قریب به نیم قرن در شبه قاره به نحوی متعلق به این سرزمین است لذا مناسب بود همایشی با هدف معرفی این شخصیت در یک مرکز آکادمیک و دانشگاهی برپا گردد آنهم در دانشگاهی که در سال ۱۹۴۴ آن مرحوم در جمع اساتید آن، سخنرانی راجع به لوح محفوظ ایراد کرده بود. امید است این همایش نتایج ارزشمندی برای همه داشته باشد. والسلام
مهدی مهدوی پور
🌸
🌸🌸
🌸🌸🌸 www.hafeziyan.ir 🌷 @hafeziyan 🌷 @mashadisb
سخنرانی خانم حافظیان در دانشگاه تهران درباره پدرشان، به سفیر پاکستان خانم دکتر رفعت و رئیس دانشگاه دکتر ولی پور لوح محفوظ را هدیه دادند.
Читать полностью…خاندان حافظیان رضوی (حدودا سال 1286هجری شمسی)
نفر وسط حاج میرزا آقای حافظیان پدر علامه
دست راست برادر بزرگ علامه
دست چپ سید میرزا علی اصغر برادر علامه
نشسته پایین دست راست علامه سید ابوالحسن حافظیان در خردسالی
نشسته پایین دست چپ سید حسین حافظیان برادر علامه (استاد قرآن و صدرالقراء آستان قدس رضوی)
نشسته وسط بی بی اشرف خواهر علامه
عنوان: کرامت و حقوق انسان در نهج البلاغه
پدیدآور: محمد حکیمی
انتشارات: بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی
زبان: فارسی
نوبت چاپ: اول، 1399
شمارگان: 1000 نسخه
تعداد صفحات: 122
قطع و نوع جلد: شمیز
برای تهیه کتاب به آدرس زیر مراجعه بفرمایید.
آدرس: مشهد، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی
کدپستی: 91735366
تلفن و دورنگار: 05132230803
گزیده: کتاب حاضر، به بررسی حقوق و کرامت انسان در نهج البلاغه پرداخته و از کتابی الهام گرفته که به راستی در مقام و کرامت انسان و حقوق او، حقایقی بیمانند را عرضه کرده است، چنان که آن حضرت در دوران زمامداری خویش، آنها را در غیبت و عمل نشان داده است.
امید آنکه دوستداران آن امام بزرگ علیه السلام از این حقیقت آگاه شوند و اندکی از این آموزهها را در مدیریت خویش اجرا کنند و به همهی انسانها – بهویژه تهیدستان – با نگاهی خدایی و علوی بنگرند و در برابر آنان احساس مسئولیت کنند؛ مسئولیتی بزرگ و خدایی.
نویسنده کتاب جناب محمد حکیمی این کتاب را به علامه حافظیان تقدیم کرده است.
http://hafeziyan.ir/?p=2997
@hafeziyan
فایل صوتی شعری با صدای علامه سید ابوالحسن حافظیان
@hafeziyan
حضرت رسول (ص) فرمودند: سوره هود مرا پیر کرد.
با عرض تسلیت به مناسبت ایام شهادت حضرت فاطمه سلام الله علیها
بحر وجود است دل فاطمه (س)
حمد و سجود است دل فاطمه (س)
زمزمهی آب، پیام بهشت
نغمهی رود است دل فاطمه (س)
طرّهی غم از دل او رنگ شد
زخم کبود است دل فاطمه (س)
عین و یقین آینه دار اَلَست
هستی و بود است دل فاطمه (س)
بوسهی خورشید به دامان او
نور وجود است دل فاطمه (س)
مادر عشق است به دست بلا
صبر وَدود است دل فاطمه (س)
آیهی تقوی و پیام عفاف
سورهی هود است دل فاطمه (س)
زهد علی (ع) در گِل تسبیح اوست
اوج و صعود است دل فاطمه (س)
سینهاش اسرار حسین (ع) و حسن (ع)
رمز شهود است دل فاطمه (س)
گر طلبی خانهی امید را
باب ورود است دل فاطمه (س)
چنگ بزن دامن لطفش بگیر
سفرهی جود است دل فاطمه (س)
«سروده سیده فیروزه حافظیان»
📚تب هشتم، ص 17
@hafeziyan