4⃣ نظرات فلسفی ابن سینا موافقان و مخالفانی داشت. "شهاب الدین سهروردی" و "ابن رشد" با اینکه خود از بزرگان #فلسفه ی اسلامی بودند، منتقد ابن سینا بودند. "ابن غیلان" نیز با اینکه اهل فلسفه بود، می پنداشت رساله های ابن سینا با هدف مخالفت با #اسلام نوشته شده اند.(۸)
اما یکی از مهمترین مخالفان ابن سینا، "امام محمد غزالی" بود که در نقد فلسفه و رد نظریات فیلسوفان به ویژه فارابی و ابن سینا، کتاب تهافت الفلاسفه را نوشت و به تکفیر آنان پرداخت.(۹)
جالب اینجاست که ابن رشد با اینکه در انتقاد از ابن سینا با غزالی اشتراک داشت، اما کتاب تهافت التهافت را در برابر تهافت الفلاسفه نوشت و ایرادات آن را با استدلال محکم پاسخ داد.
برخی معتقدند حمله به فلسفه ی ابن سینا با هدف ضربه زدن به شیعه و اعتقادات آنان صورت می گرفت و غزالی که به دستگاه #خلافت_عباسی وابستگی داشت، کتاب خود را به همین منظور تالیف کرده است.(۱۰)
برخی از خلفای عباسی نیز با فلسفه و علوم عقلی مخالفت داشتند. در عصر المستنجد بالله (۵۵۵ هجری)، در جریان ضبط کتابخانه ی قاضی ابن مرخم، کتب فلسفی از جمله شفای ابن سینا سوزانده شد و نیز به فرمان الناصر لدین الله، مجلدات کتاب شفا را به آب شستند.(۱۱)
پیش تر نیز وقتی اصفهان به تصرف سپاه مسعود غزنوی درآمد، کتاب های کتابخانه ی ابن سینا مصادره و به غزنه فرستاده شد. همین کتاب ها یک قرن بعد در جریان حمله و غارت علاء الدین غوری (۵۵۰ هجری) از بین رفت.(۱۲)
❗️روشن است همه ی این مخالفت ورزی ها متوجه اندیشه های خاص فلسفی ابن سینا بوده و این فلسفه ستیزی ها به اسلام باوری او خدشه ای وارد نمی کند.
5⃣ پژوهشگران درباره ی شرابخواری ابن سینا اختلاف نظر دارند.
🔸برخی از آنها به صحت و اعتبار گزارش شاگرد ابن سینا جوزجانی درباره ی می خوارگی او تردید جدی دارند. (سیدمحمد حسینی خامنه ای)
🔸بعضی ها نوشته های شاگرد ابن سینا درباره ی استعمال شراب توسط او را با پرداختن به مسائل طبی و فلسفی ناسازگار می دانند و بر این عقیده اند که به احتمال قوی روایات جوزجانی در طول تاریخ توسط برخی متعصبین تحریف و دستکاری شده است.(نجفقلی حبیبی)
🔸بعضی ها استغراق ابن سینا در لذات نفسانی و نشئه شدن با شراب و امثال آنها را منتفی می دانند و معتقدند منظور از شراب در کلام ابن سینا انواع نوشیدنی های حلال مانند سکنجبین بوده است.(ابوالفضل شکوری)
🔸بعضی دیگر مقصود ابن سینا از شرابی را که در شرح حالش نوشته شده شراب نبیذ می دانند نه شراب خمر و مست کننده و گویا ابن سینا در خوردن نبیذ به فقه گروهی از حنفی ها عمل می کرده که آن را حرام نمی دانستند.(حسن انصاری)
🔸برخی ها هم نه تنها شرابخوار بودن ابن سینا را تایید می کنند بلکه معتقدند او بسیاری از عقاید فاسد و خرافات را در طب و فلسفه اش پذیرفته و ترویج کرده است.(عمیدرضا اکبری)
6⃣ نظری که با عنوان مهمل بودن خلقت به ابن سینا نسبت داده شده در واقع به فیسلوفی یونانی به نام "پارمنیدس" تعلق دارد که البته به نحوی دیگر است و از قضا بعضی از فیسلوفان مسلمان مثل ابن سینا (در کتاب های متعدد خود) به آن پاسخ داده اند. ابن سینا با پیش کشیدن بحث مهم "عنایت الهی" معتقد بود موجودات از احاطه ی علمی که خداوند به آنها دارد پدید آمده اند.(۱۳)
👈نتیجه: ابن سینا دانشمندی موحد، مسلمان و شیعه بوده است، هرچند عده ای به مخالفت با نظرات فلسفی او برخواسته اند.
✍اکبر عزیزیان
📚پی نوشت ها:
۱. بنگرید به "دلایل شیعی امامی بودن ابن سینا"، فصلنامه ی علمی تخصصی کلام اسلامی، بهار ۱۳۷۷، ش ۲۵، از ص ۹۸ تا ۱۰۴
۲. "ابن سینا چگونه مردی بود"، ولاديمير مینورسکی، مجله ی دانشکده ی ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، ش ۴، ص ۷۷
۳. بنگرید به "تحقیقی در ظهور عرفان شیعی در احوال و آثار بوعلی سینا" از فرشته ندیری ابیانه
۴. الشفاء، الإلهيات، نشر مرعشی نجفی، چاپ ۱۴۰۴ قمری، ج ۱، ص ۴۴۲
۵. عزيز الله افشار، "معجزه از منظر ابن سينا"، مجموعه مقالات همايش بين المللي ابن سينا، وبگاه بنیاد علمی و فرهنگی بوعلی سینا
۶. حکمت و حاجی زاده، "جایگاه معاد در فلسفۀ ابن سینا"، دو فصلنامۀ فلسفی شناخت، ش ۶۸/۱، ص ۷
۷. رسالة في النفس و بقائها و معادها ، نشر دار بیبلیون، ج ۱، ص ۱۲۷
۸. حدوث العالم، افضل الدّين عمر بن على بن غيلان، به اهتمام دكتر مهدى محقّق، چاپ ۱۳۷۷، ص ۱۳
۹. تهافت الفلاسفة، نشر دارالمعارف، ج ۱، ص ۳۰۷ و ۳۰۸
۱۰. آیت الله سیدمحمد حسینی خامنه ای، "ابن سینا"، نشریه ی تاریخ فلسفه، سال ۱۳۸۹، ش ۲، ص ۱۷
۱۱. اکبر ثبوت،"نقد و بررسی: پاسخی به نقد نقد"، مجله ی کتاب ماه فلسفه، ش ۲۷، ص ۲۱
۱۲. "ابن سینا چگونه مردی بود"، ش ۴، ص ۷۷
۱۳. بنگرید به "عنایت الهی از دیدگاه ابن سینا و ملاصدرا" از محمد ذبیحی، پژوهش های فلسفی- کلامی ۱۳۸۵، ش ۲۷
🔰کانال تخصصیِ پاسخ به شُبهاتِ تاریخی
👉 @hagayegetarikhi
⭕️ قوم یهود از برگزیدگی تا نژادپرستی
🔺از ادبیات مکتوب #یهودیت برمیآید که در طول تاریخ این دین، همیشه گونه ای از این اندیشه وجود داشته است که قوم #اسرائیل قوم برگزیده ی خدا است و از جهاتی بر دیگر اقوام و ملل برتری دارد.
اعتقاد بر این بوده است که این اندیشه در اصلی ترین بخش متون مقدس یهودی، یعنی کتاب #تورات ریشه دارد و در بخشهای بعدی متونِ مقدسِ یهودی شرح و بسط یافته است.
به گفتهی برخی از نویسندگان جدید یهودی، قومِ به اسارت رفته پس از بازگشت، کتاب تورات و دیگر کتابهای تاریخی را نگاشت و در این میان، دو امر را محور تاریخ خود قرار داد:
یکی قومی که مقدس است و قوم خاص و برگزیده خداست
و دیگری سرزمینی که مقدس است و خدا آن را به این #قوم_برگزیده بخشیده است.
در طول تاریخ یهودیت برداشتهای متفاوتی از اندیشهی قوم برگزیده صورت گرفته است. افراطیترین برداشت از این اندیشه، برداشتِ #صهیونیست های یهودی است. مطابق این برداشت، قوم اسرائیل برتر و بالاتر از اقوام دیگر و در واقع از جنس دیگری است. بنابراین در قوانین و مقررات اجتماعی و نیز حتی در برخوردهای اخلاقی بین #یهودیان و غیریهودیان، تفاوت و تبعیض قائل است. مشکل این اندیشه، که جهان امروز به هیچ وجه آن را نمیپذیرد، از این جهت حادتر گشته که در یک کشور [جعلی] و یک حکومت [غاصب] به صورت قانون رسمی درآمده است.
❗️لینک منبع جهت مطالعه ی متن کامل این مقاله:
https://jscenter.ir/jewish-history/chosen-people/12745
🔰کانال تخصصیِ پاسخ به شُبهاتِ تاریخی
👉 @hagayegetarikhi
⭕️ آیا امام حسین (ع) را شیعیان به شهادت رسانده اند؟
🔺پاسخ در چند محور:
1⃣ شیعه کیست؟
قائل شدن به اين مطلب كه شيعيان، #امام_حسين (ع) را به شهادت رسانده اند داراي تناقض و تضادي آشكار است. چرا كه #شيعه به يار و انصار و پيرو و نيز دوست دار يك شخص گويند، اما اين كه به قاتل و دشمني كه در صف و سپاه مقابل قرار گيرد نيز شيعه بگويند، كلامي واضح البطلان است.
اگر بنا باشد افراد در سپاه عمر سعد و عبيدالله بن زياد را شيعه بناميم پس ياران آن حضرت كه تا آخرين لحظه در كنار آن حضرت ايستادگي و جان فشاني كردند و در اين راه به شهادت رسيدند را چه بناميم؟!!
و اگر بر فرض هم تسليم شده و اين ادعا را بپذيريم كه قاتلين امام #حسين (ع) از شيعيان بوده اند، بايد گفت: اينان شيعياني بوده اند كه از شيعه بودن خود برگشته و به دشمنان آن حضرت پيوسته اند و در اين حال ديگر به چنين شخصي شيعه نمي گويند، بلكه تعبير "دشمن" در حق او شايسته تر است.
در اين زمينه كلام سيد محسن امين در كتاب اعيان الشيعه جالب به نظر مي رسد:
"منزه است خداوند از اين كه قاتلين امام حسين (ع) از شيعيان باشند؛ بلكه كساني كه ايشان را كشتند از اهل طمع بودند كه دين نداشتند و بعضي از اشرار نااهل بودند و بعضي از ايشان به دنبال رؤساي خود رفتند؛ رؤسايي كه حب دنيا ايشان را به جنگ حسين بن علي عليهما السلام كشانده بود؛ و در بين ايشان كسي از شيعيان و دوست داران حضرت نبود..."
2⃣ اعمال و جنايات، گوياي هويت قاتلان:
اين قوم نه تنها از شيعيان و مواليان امام حسين (ع) نبوده اند، بلكه از دشمن ترين دشمنان آن حضرت بوده اند، چرا كه آن حضرت و #اهل_بيت و حتي طفل شيرخواره ی آن حضرت را از جرعه اي آب محروم ساختند و با همين حال به شهادت رساندند و پيكرهاي مطهر شهدا را با سُمّ ستوران پايمال نموده و سر از بدن ها جدا ساخته و زن ها و فرزندان آن حضرت را به اسارت گرفتند و اموال آنان را به غارت بردند و ده ها جنايت ديگر كه از دشمن ترين دشمنان نيز انتظار ارتكاب آن نمي رفت؛ چه رسد به اين كه اين اعمال از شيعيان سرزده باشد.
3⃣ هويت كوفيان در زمان امام حسين (ع)
درست است كه آن دسته از مردماني كه براي كشتن امام حسين (ع) به كربلا آمده بودند از أهالي كوفه بودند، اما در آن زمان ديگر در كوفه شيعه اي كه در تشيع خود شهرتي داشته باشد وجود نداشت. چون زماني كه #معاويه به حكومت رسيد زياد بن أبيه را بر كوفه حاكم نمود و او نيز هر شيعه اي را كه مي شناخت مورد تعقيب قرار داد و آنها را مورد كشت و كشتار و هدم و غارت قرار مي داد و يا دستگير كرده و به حبس و زندان مي فرستاد تا اين كه در شهر كوفه، ديگر شخصي كه به شيعه بودن شهرت داشته باشد وجود نداشت.
4⃣ قاتلان از شيعيان آل ابي سفيان!
بعد از فحص و تتبع فراوان در كلمات و فرمايشات امام حسين (ع) در #كربلا و خُطبه ی آن حضرت درباره ی آن قوم جنايت كار و احتجاجات آن حضرت بر عليه آنان هرگز با تعبيري برخورد نكرديم كه حضرت آنان را از شيعيان و يا موالين خود و يا پدر بزرگوارش #اميرالمؤمنين (ع) دانسته باشد و حال آن كه جا داشت اگر چنين مي بود آن حضرت به عنوان راهي كه مي توانست احتمال تأثير در قلوب آنان را بيش تر سازد با اين تعبير آنان را خطاب فرمايد كه: شما كه از شيعيان و محبين و پيروان پدر و يا خود من هستيد پس چرا حال اين گونه به جنگ و نبرد با من برخواسته ايد؟ همان گونه كه اين كلام در كلمات و تعابير غير آن حضرت هم ديده و يا شنيده نشده كه آن گروه را با اين تعبير توصيف نموده باشند. و اين خود دليل واضحي است بر اين مطلب كه اين قوم شيعه اهل بيت عليهم السلام نبوده اند. بلكه بالعكس در تعبيري كه آن حضرت در لحظات آخر خطاب به آن قوم جنايت پيشه فرمودند مطلب ديگري را ثابت مي كند.
امام حسين (ع) در روز #عاشورا آنان را با تعبير شيعه آل أبي سفيان معرفي مي فرمايد:
و يحكم يا شيعة آل أبي سفيان! إن لم يكن لكم دين، و كنتم لا تخافون المعاد، فكونوا أحراراً في دنياكم هذه، و ارجعوا إلي أحسابكم إن كنتم عُرُباً كما تزعمون.
واي بر شما اي پيروان #ابوسفيان اگر دين نداريد و از روز معاد نمي هراسيد، لااقل در دنيا آزادمرد باشيد و آن گونه كه مي پنداريد به حسب و نسب خود كه #عرب هستيد باز گرديد.
⭕️ نگاهی به کهن ترین منابع حادثه ی عاشورا
(بخش دوم)
4⃣ دینوری و مقتل الحسین (ع)
ابوحنیفه احمد بن داود دینوری (م ۲۸۲) گیاه شناس و مورّخ است كه دو اثر مهم یكي كتاب الانواء و دیگري اخبارالطوال از وي برجاي مانده است. وي با این كه فردي مسلمان است، اما علائق ایراني دارد و به واقع، نه تاریخ #اسلام بلكه تاریخ #ایران را مي نگارد.
مهم ترین بخش كتاب (اخبارالطوال)، از فتح ایران تا سال ۲۲۷ هجري است و در میان این حوادث، از تحولات عراق با تفصیل بیشتري سخن گفته و از جمع ۴۰۰ صفحه كتاب، صفحات ۲۲۸ تا ۲۶۲ را به اخبار #امام_حسین (ع) و #عاشورا اختصاص داده است.
در میان اخبار این كتاب، گاه نكات بكر و تازه اي هست كه در منابع دیگر نیست. مقایسه ی اخبار وي با آنچه در منابع پیشین آمده، نشان از آن دارد كه هرچند مضامین اخبار بسیار مشترك است، اما تعابیر و عباراتي كه وي آورده، در مآخذ دیگر نیامده است. به همین دلیل باید این كتاب را از منابع درجه اول عاشورا تلقي كرد.
5⃣ احمد بن اعثم كوفی و مقتل الحسین(ع)
ابن اعثم كوفي (م حدود ۳۱۴) در كنار مورخان كهني مانند یعقوبي، مسعودي، طبري، دینوري و بلاذري، یكي از چهره هاي تاریخ نگار برجسته اي است كه بسیاري از تحولات تاریخ صدر اسلام را در كتاب الفتوح خود حفظ كرده و كتابش مانند آثار دیگران مملو از اخبار و آثاري است كه نیاز به نقد و بررسي دارد. وي در این كتاب اخبار امت اسلامي را از پس از رحلت رسول خدا(ص) تا دوران خلافت مستعین در نیمه ی قرن سوم هجري آورده و در این میان، سهم عمده اي تقریبا در حد یك نهم كتاب، به كربلا و نهضت امام حسین (ع) اختصاص داده است.
ابن اعثم نیز همانند برخي مورخان دیگر، اسناد تك تك نقل ها را نیاورده و تنها فهرستي كوتاه از آن ها در آغاز كتاب و برخي موارد دیگر به دست داده است.
بخش كربلاي كتاب فتوح، حاوي اخبار ریز و دقیقي است؛ گرچه ساخت عبارات در برخي از موارد داستاني شدن شماري از رخدادها را نشان مي دهد و این طبعاً از ارزش كلي كتاب در قیاس با سایر متون مي كاهد، با این حال، از آن جایي كه بسیاري از اخبار این كتاب در آثار دیگر هم آمده، و با مقایسه ی میان آنها صحّت آنها قابل اثبات است، نباید چندان در درستي بسیاري از مطالب آن تردید كرد. بسیاري از خطبه هاي امام حسین (ع) و نامه هاي آن حضرت كه در فتوح آمده، در مآخذ دیگري نیز آمده كه با تفاوت هایی همراه است.
بي تردید ابن اعثم، مطالب تازه اي را درباره كربلا براي ما حفظ كرده كه در منابعي چون ابومخنف و دیگران نیامده است.
یكي از اخبار مهم و تازه ابن فتوح، وصیّت نامه اي است كه آن حضرت براي محمد بن حنفیه در مدینه نوشتند. ابن اعثم متن آن را آورده و جمله مشهور امام حسین (ع) كه فرمود: «إنّي لم أخْرُج اَشِرًا و لابطرًا و لا مُفْسدا و لا ظالمًا و انّما خرجْتُ لطلبِ الاصلاح في امّة جدّي أرید أنْ آمُرَ بالمعروف و أنْهي عن المنكر و اُسیر بسیرةِ جدّي و سیرة أبي عليّ بن ابي طالب» در همین وصیّت نامه آمده است.
❗️طبری و تاریخ عاشورا
بي تردید كتاب #تاریخ_طبری، اثر پر حجم محمد بن جریر طبري (م 310) گرچه درست ترین تاریخ هاي تدوین شده از دوره اسلامی نیست، اما بزرگترین آنها است.
طبري در ذیل رخدادهاي سال ۶۰ و ۶۱ هجري به بیان حوادثي كه به عاشورا منجر شده پرداخته و در این باره از چندین مأخذ مهم استفاده كرده و روایات ارجمندي را از گزند نابودي نجات داده است.
مهم ترین بخش مقتلي كه در تاریخ طبري آمده، مطالبي است كه از كتاب مقتل الحسین(ع) ابومخنف برگرفته شده است. گفتني است كه همه ی مطالب طبري در بخش مقتل، از ابومخنف نیست. وي نقل هاي مهمي از #امام_باقر (ع) به روایت عمّار دُهْني دارد.
🔗منبع: یادداشت استاد رسول جعفریان (تلخیص شده) در خبرآنلاین، کد خبر: ۷۱۲۶۸۰
🔰کانال تخصصیِ پاسخ به شُبهاتِ تاریخی
👉 @hagayegetarikhi
⭕️ قرینه شناسی کتمان «حدیث غدیر» توسط «زید بن ارقم » نسبت به معنی «مولی» برای اثبات خلافت بلافصل سیاسی حضرت علی (ع)
🔺 واقعه #غدیر، تبلیغ رسمی و عمومی خلافت سیاسی و #ولایت بلافصل #امیرالمومنین (ع) است. رسول خدا (ص) از سوی خداوند مأموریت یافت تا #حضرت_علی (ع) را به عنوان خلیفه و جانشین خود نصب کند.
حضرت علی (ع) برای مقابله با کودتای #سقیفه و در جهت اثبات حقانیت خود برای #خلافت مسلمین، پیوسته به واقعه ی غدیر احتجاج می کرد.
علامه امینی در الغدیر [ج۱، ص: ۳۲۸] به موارد متعددی از این احتجاج ها، اشاره کرده است.
یکی از معروف ترین احتجاج های آن حضرت، موردی است که دوازده نفر از صحابه ی بدری، شهادت می دهند که #حدیث_غدیر را از رسول خدا (ص) شنیدند.
طبرانی _از ائمه ی حدیثی اهل سنت_ این احتجاج را از طریق زید بن ارقم چنین روایت می کند:
حدثنا أبو حصین القاضی ثنا یحیى الحمانی ثنا أبو إسرائیل الملائی عن الحکم عن أبی سلمان المؤذن عن زید بن أرقم قال نشد علی الناس أنشد الله رجلا سمع النبی صلى الله علیه وسلم یقول: من کنت مولاه فعلی مولاه اللهم وال من والاه وعاد من عاداه فقام اثنا عشر بدریا فشهدوا بذلک قال زید وکنت أنا فیمن کتم فذهب بصری(۱)
زید بن ارقم روایت می کند: #علی (ع) مردم را قسم داد که هر مردی که از رسول خدا (ص) شنیده است که در روز غدیر فرمود « هر کس من مولا و سرپرست او هستم پس علی مولا و سرپرست او است. خداوندا دوست بدار هر کس که او را دوست دارد و دشمن بدار هر کس که با او دشمنی می کند» در این هنگام دوازده نفر از صحابه ی بدری برخواستند و شهادت دادند که این حدیث را ما از #پیامبر خدا (ص) شنیدیم! زید گفت: من از افرادی بودم که این واقعه را کتمان کردم و شهادت ندادم و به همین دلیل چشم های من کور شد!
❗️چنانچه واضح است زید بن ارقم اعتراف می کند که به دلیل کتمان واقعه ی غدیر، شامل نفرین امیرالمومنین (ع) شده و چشمان او کور شده است! این امر یکی از قرائن مهم در فهم معنی «مولی» به «ولایت سیاسی و اولویت در تصرف» است.
زیرا اگر «ولی» صرفاً به معنی محبت بود، زید بن ارقم دلیل مقبولی بر کتمان آن نداشت. ناگفته روشن است که حتی ابوبکر، عمر و عثمان نیز دم از دوستی و محبت به #اهل_بیت علیهم السلام می زدند! بدین دلیل ریشه ی کتمان واقعه غدیر را باید در جای دیگر جستجو نمود!
اعتراف و شهادت به #ولایت_سیاسی بلافصل امیرالمومنین (ع) از سوی زید بن ارقم، ملازمه با عدم مشروعیت خلفای قبل داشت و به نوعی نشاگر غاصب و ظالم بودن آنها بود. این شهادت باعث عکس العمل تند بسیاری از طرفداران خلفای قبل _خصوصاً شیخین _ می شد. این امر برای زید دافعه و هزینه ی سنگین سیاسی و ... در پی داشت. همین امر عامل اصلی سانسور و کتمان واقعه ی غدیر از سوی این صحابی بزرگ شد!
برخی از علمای #اهل_سنت پی به این حقیقت تلخ برده و سعی در حذف «کتمان واقعه غدیر توسط زید بن ارقم و کور شدن او» نموده اند. ابوالحجاج مزی در «تهذیب الکمال» این روایت را چنین گزارش می کند:
قال: حدثنا أبو إسرائیل الملائی، عن الحکم، عن أبی سلمان المؤذن، عن زید بن أرقم أن علیا" أنشد الناس من سمع رسول صلى الله علیه وسلم یقول: من کنت مولاه فعلی مولاه، اللهم وال من والاه وعاد من عاداه"، فقام ستة عشر رجلا فشهدوا بذلک، وکنت فیهم(۲)
زید بن ارقم روایت می کند: علی (ع) مردم را قسم داد که هر مردی که از رسول خدا (ص) شنیده است که در روز غدیر فرمود« هر کس من مولا و سرپرست او هستم پس علی مولا و سرپرست او است خداوندا دوست بدار هر کس که او را دوست دارد و دشمن بدار هر کس که با او دشمنی می کند» در این هنگام دوازده نفر از صحابه ی بدری برخواستند و شهادت دادند که این حدیث را ما از پیامبر خدا (ص) شنیدیم! زید گفت من نیز در میان شهادت دهندگان بودم!
❗️مقایسه دو گزارش فوق نشان می دهد که عبارت «... قال زید وکنت أنا فیمن کتم فذهب بصری» تحریف و به شکل «... وکنت فیهم» نقل شده است. این کتمان ها و تحریف ها خود سند و قرینه ی روشنی بر حقانیت حضرت علی (ع) است.
منبع: موسسه ی تحقیقاتی حضرت ولی عصر(عج)
📚پی نوشت ها
۱.طبرانی، المعجم الکبیر، ج ۵، ص ۱۷۵، مکتبة ابن تیمیة، قاهرة، چاپ دوم
۲.ابوالحجاج مزی، یوسف بن الزکی، تهذیب الکمال مع حواشیه، ج ۳۳، ص: ۳۶۸
🔰کانال تخصصیِ پاسخ به شُبهاتِ تاریخی
👉 @hagayegetarikhi
⭕️ نگاهی به اسناد شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) در منابع اهل سنت
🔺برخی از دانشمندان #اهل_سنت برای حفظ موقعیت #خلفا از بازگو کردن این قطعه از تاریخ خودداری نمودهاند؛ از جمله ابن ابی الحدید در شرح خود میگوید: «جساراتی راکه مربوط به #فاطمه_زهرا علیهاالسلام نقل شده، در میان مسلمانان، تنها #شیعه آن را نقل کرده است.(۱)
البته برخی از دانشمندان و مورخان اهل سنت، در این بخش، از بیان واقعیات تاریخی شانه خالی کردهاند؛ چنان که سید مرتضی (ره) در این زمینه میگوید:
«در آغاز کار، محدثان و تاریخ نویسان از نقل جسارت هایی که به ساحت دختر پیامبر گرامی اسلام(ص) وارد شده امتناع نمیکردند. این مطلب در میان آنان مشهور بود که مأمور خلیفه با فشار، درب را بر #فاطمه (س) زد و او فرزندی را که در رحم داشت سقط نمود؛ و قنفذ به امر عمر، فاطمه زهرا (س) را زیر تازیانه گرفت تا او دست از علی بردارد؛ ولی بعدها دیدند که نقل این مطالب با مقام و موقعیت خلفاء سازگاری ندارد؛ لذا از نقل آنها خودداری نمودند.»(۲)
مسعودی در قسمتی از کتاب خود آورده است: «فَوَجهُوا اِلی مَنْزلِهِ فَهَجَمُوا عَلَیْهِ وَ اَحْرَقُوا بابَهُ... وَ ضَغَطُوا سَیدَةَ النساءِ بِالْبابِ حَتی اَسْقَطَتْ مُحْسِنا؛ پس (عمر و همراهان) به خانه #علی (ع) رو کرده و هجوم بردند، خانه ی آن حضرت را به آتش کشیدند؛ با در به پهلوی سیده ی زنان عالم زدند؛ چنان که #محسن را سقط نمود.»(۳)
🔺اما برخی از منابع اهل سنت:
1⃣ شهرستانی (۵۴۸ - ۴۷۹ ق.) نقل کرده: «اِن عُمَرَ ضَرَبَ بَطْنَ فاطِمَةَ یَوْمَ الْبَیْعَةِ حَتی اَلْقَتْ اَلْجَنینَ مِنْ بَطْنِها، به راستی عمر در روز بیعت، ضربتی به فاطمه علیهاالسلام وارد کرد که بر اثر آن، جنین خویش را سِقط نمود.»(۴)
همین قول را اسفرائینی (متوفای ۴۲۹ ق)، به نظام نسبت داده و گفته است که او قائل بود: «اَن عُمَرَ ضَرَبَ فاطِمَةَ وَ مَنَعَ میراثَ الْعِتْرَةِ، عمر فاطمه علیهاالسلام را زد و از ارث #اهل_بیت علیهم السلام جلوگیری کرد.»(۵)
2⃣ صفدی یکی دیگر از علمای اهل سنت میگوید: «اِن عُمَرَ ضَرَبَ بَطْنَ فاطِمَةَ یَوْمَ الْبَیْعَةِ حَتی اَلْقَتْ اَلْمُحْسِنَ مِنْ بَطْنِها، به راستی عمر آن چنان فاطمه علیهاالسلام را در روز بیعت زد که محسن را سقط نمود.»(۶)
3⃣ مقاتل بن عطیه میگوید: #ابابکر بعد از آن که با تهدید و ترس و شمشیر از مردم بیعت گرفت، عمر و قنفذ و جماعتی را به درب خانه علی و زهرا علیهماالسلام فرستاد. عمر هیزم را درِ خانه فاطمه جمع نمود و درب خانه را به آتش کشید، هنگامی که فاطمه زهرا (س) پشت در آمد، عمر و اصحاب او جمع شدند و عمر آن چنان حضرت فاطمه علیهاالسلام را پشت در فشار داد که فرزندش را سقط نمود و میخ در به سینه حضرت فرو رفت (و بر اثر آن صدمات) حضرت به (بستر) بیماری افتاد تا آن که از دنیا رفت.»(۷)
4⃣ ابن ابی الحدید پس از نقل ماجرای سقط جنین زینب دختر پیامبر(ص) در هنگام هجرتش به مدینه می گوید: «من این جریان را برای استادم ابوجعفر نقیب خواندم، او گفت: وقتی که پیامبر (ص) خون کسی که دخترش زینب را ترسانید و او سقط جنین کرد را مباح شمرد، قطعا اگر زنده بود، خون کسانی را که دخترش فاطمه علیهاالسلام را ترسانیدند که باعث شد فرزندش (محسن) را سقط کند، حتما مباح میشمرد...»(۸)
📚پی نوشت ها:
۱. شرح نهج البلاغه، ج ۲، ص ۶۰
۲. تلخیص شافی، ج ۳، ص ۷۶، تلخیص شیخ طوسی.
۳. اثبات الوصیة (چاپ بیروت) ص ۱۵۳ و در برخی چاپ ها ص ۲۳ و ۲۴
۴. الملل و النحل، ج ۱، ص ۵۷
۵. اَلفرقُ بین الفرق، ص ۱۰۷
۶. الوافی بالوفیات، ج ۵، ص ۳۴۷ ر.ک: سفینة البحار، شیخ عباس قمی، ج ۲، ص ۲۹۲
۷. الامامة والخلافة، مقاتل بن عطیة، ص ۱۶۰ و ۱۶۱
۸. شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج ۱۴، ص ۱۹۳ ر.ک: زندگی علی علیهالسلام ،ص ۲۵۲
🔰کانال تخصصیِ پاسخ به شُبهاتِ تاریخی
👉 @hagayegetarikhi
🔺 نخستین زائران اباعبدالله الحسین(ع) در کربلا
عمادالدین طبری آملی با سند خود از عطیه ی عوفی نقل می کند که گفت: من با جابر بن عبدالله انصاری به قصد زیارت قبر #حسین_بن_علی بن ابی طالب (ع) بیرون آمدیم. زمانی که به #کربلا رسیدیم، جابر نزدیک ساحل فرات شد و غسل کرد و یک ردا و یک ازار پوشید (همانند افراد مُحرم)، سپس کیسه ای را باز کرد که در آن سُعد بود و آن را به بدن خود زد و خود را با آن خوشبو کرد. هر قدم که برمی داشت، ذکر خدای متعال را می گفت؛ تا این که به قبر مطهر حضرت نزدیک شد. وقتی رسید گفت: دست مرا روی قبر بگذار. من این کار را انجام دادم؛ پس او خود را روی قبر انداخت، در حالی که از هوش رفت. پس من به روی او آب ریختم تا به هوش آمد. سه مرتبه صدا زد یا #حسین و گفت: آیا دوست جواب دوست را نمی دهد؟! و خودش پاسخ داد: چگونه جواب بدهی در حالی که رگ های خونین تو در بالای شانه ات نمایان شده و بین بدن و سر مقدس تو جدایی افتاده است؟! پس من شهادت می دهم که تو فرزند خاتم پیامبران و فرزند آقای مؤمنان و فرزند هم قسم تقوا و سلاله ی هدایت و خامس اصحاب کسا و پسر آقای پاکیزگان و فرزند سرور زنان هستی، و چرا تو چنین نباشی، در حالی که دست آقا و سرور پیامبران به تو غذا داده و در دامن پرهیزکاران تربیت یافته ای و از دستان ایمان شیر خوردی و با #اسلام سیراب شدی. پس زندگی و مرگ پاک و زیبا داشتی؛ ولی دل های مؤمنان از فراق تو ناخوش است و کسی را تردیدی در اختیار تو نیست. پس سلام خدا و خشنودی او بر تو باد و شهادت می دهم که تو از دنیا درگذشتی، همان گونه که برادرت یحیی بن زکریا درگذشت و به فیض شهادت رسید.
سپس نگاهی به اطراف قبر مطهر حضرت #سیدالشهدا (ع) کرد و گفت: سلام بر شما ای ارواحی که در راه حسین (ع) فدا شدید و شهادت می دهم که شما نماز را به پا داشتید و زکات را پرداختید و امر به معروف و نهی از منکر نمودید و با ملحدان جهاد کردید و خدا را آن قدر عبادت کردید تا به مرحله یقین رسیدید، و قسم به کسی که حضرت #محمد (ص) را به نبوّت و حق مبعوث کرد، ما در آنچه شما وارد شدید و عمل کردید، شریک هستیم.
عطیه می گوید: به جابر گفتم: ما چگونه در ثواب آنها شریک هستیم، در حالی که ما نه به وادی فرود آمدیم و نه از کوهی بالا رفتیم و نه شمشیر زدیم، ولی این گروه میان سر و بدن های شان جدایی افتاده و فرزندانشان یتیم شده اند و همسرانشان بیوه گشته اند؟!
جابر گفت: ای عطیه! از حبیب خود رسول خدا(ص) شنیدم که فرمود: اگر کسی گروهی را دوست داشته باشد، با آن گروه محشور خواهد شد و کسی که کار گروهی را دوست بدارد، با آنان در کار آنان شریک خواهد شد، و قسم به آن کس که محمد (ص) را به پیامبری مبعوث کرد، نیّت من و نیّت یاران بر آن چیزی است که #امام_حسین(ع) و اصحاب او بر آن گذشته و رفته اند.
سپس گفت: دست مرا بگیر و به طرف خانه های کوفه ببر. جابر در بین راه گفت: ای عطیه! آیا می خواهی تو را وصیت کنم؟ زیرا گمان نمی کنم پس از این سفر، دیگر تو را ملاقات کنم. ای عطیه! دوست بدار دوستدار #آل_محمد را مادامی که او آنها را دوست دارد و دشمن بدار دشمن آل محمد را مادامی که آنان را دشمن می دارد؛ اگرچه روزها روزه دار باشد و شب ها را به زنده داری بگذراند، و با محبّ آل محمد مدارا و نرمی داشته باش؛ زیرا اگر قدم آنها به سبب زیادی گناه بلغزد، قدم دیگر آنان به سبب محبّت آنها ثابت و استوار خواهد ماند. همانا دوستداران آنان به سوی بهشت بازمی گردند و دشمنان ایشان به طرف آتش خواهند رفت..
📚 منبع: بشارة المصطفی لشیعة المرتضی، ص ۱۲۵، حدیث ۷۲؛ بحارالانوار، ج ۶۸، ص ۱۳۰، ح ۶۲
🔰کانال تخصصیِ پاسخ به شُبهاتِ تاریخی
👉 @hagayegetarikhi
4⃣ بر اساس گزارشات تاریخی، احمد بن موسی(ع) مردی متمکن بوده و از اموال خود بندگان زیادی را آزاد و به فقرا رسیدگی می کرده است.(۴)
❓چنین شخصی با این ویژگی، چه نیازی به دزدی و غارت و راهزنی داشته است؟
5⃣ محققان معتقدند لقب فارسی شاهچراغ برای احمد بن موسی(ع) قدمت چندانی ندارد و در منابع متقدم و معتبر ذکر نشده است. ابن بطوطه، ابن بلخی و ابوالقاسم جنیدی که درباره احمد بن موسی(ع) و توصیف حرم وی مطلب نگاشته اند، نامی از شاهچراغ نبرده اند.(۵)
👈بنابرین داستانی که این قصه پرداز از چگونگی ملقب شدن این امامزاده به شاهچراغ نقل می کند، بی اساس است و هیچ کس در ابتدا وی را با عنوان شاهچراغ نمی شناخته است.
6⃣ در پاره ای از منابع پیشین مثل ارشاد شیخ مفید، رجال کشّی، لباب الانساب بیهقی و ... درباره ی زندگی، قیام و حضور احمد بن موسی (ع) در ایران، گزارشاتی یافت می شود.
احمد بن موسی از فرزندان #امام_کاظم (ع) و مورد توجه آن حضرت و مشهور به فضل و نیکی بوده است. وی که در ترغیب مردم به بیعت با #امام_رضا(ع) نقش مهمی داشته، با جمع کثیری از #شیعیان به قصد یاری رساندن و یا دیدار با امام رضا(ع) عازم خراسان می شود، اما در شیراز چون عامل خلیفه قتلغ خان، مانع حرکت کاروان آنها می شود، بینشان جنگی رخ می دهد که منجر به شهادت وی و بسیاری از یاران و همراهان ایشان می شود.(۶)
نویسنده ی لباب الانساب نیز نوشته است احمد بن موسی(ع) پس از شنیدن خبر شهادت برادرش امام رضا(ع) و به قصد خونخواهی همراه با سه هزار نفر از #امامزادگان به سمت ایران حرکت کرد.(۷)
البته نقل هایی هم مبنی بر مرگ طبیعی احمد بن موسی در شیراز وجود دارد.(۸)
بر پایه ی برخی نقل ها، مزار احمد بن موسی(ع) در قرن هفتم کشف و سپس بارگاهی بر روی آن بنا شده است.(۹)
ابن بطوطه (جهانگرد مسلمان قرن هشتم) از احترام بسیار زیاد اهالی شیراز نسبت به مزار احمد بن موسی(ع) یاد کرده و نوشته است:
این بقعه در نظر شیرازیان احترام تمام دارد و مردم برای تبرک و توسل، به زیارت آن می روند.(۱۰)
❗️با این تفاصیل، داستانی که این پیرمرد با این ویژگی ها نقل می کند، نشانی در منابع معتبر تاریخی ندارد و نسخه ی واحدی است که حاصل تراوشات ذهنی خود اوست.
نتیجه:
👈آن کتابی که ادعا می شود، کشف نشده است.
👈آن داستانی که نقل می شود، حقیقت ندارد.
👈آن امامزاده ای که توصیف می شود، وجود خارجی ندارد.
🔸در پایان باید گفت دلیل فراوانی امامزادگان در ایران این است که #علویان و سادات علوی بنا به دلایل مختلف به ویژه به سبب ستمگری، آزار و تعقیب #خلفای_عباسی و برای اینکه از مرکز خلافت دور باشند، یا بعضاً به دلیل تبلیغ اسلام و #تشیع، در قالب کاروان هایی به مناطق مختلف ایران مهاجرت کرده و در نواحی مختلف آن ساکن می شدند.
📚پی نوشت ها:
۱.ملک الشعرای بهار، خط و زبان پهلوی در عصر فردوسی، مجله ی مهر، شماره ی ۵، ص ۴۸۹
۲.محمدحسین یمین، گذری بر تاریخچه ی زبان پارسی دری، کتابخانه ی دیجیتالی تبیان
۳.نگرشی بر زبان فارسی دری، ماهنامه ی کیهان فرهنگی، ش ۸۶ (۱۳۷۱)، ص ۲۱
۴.سیدیاسین زاهدی، احمد بن موسی(ع)، فصلنامه ی سخن تاریخ، ش ۵ (۱۳۸۸)، ص ۹۵
۵.همان، ص ۱۰۳
۶.همان، ص ۹۷ و ۹۸
۷.چابکی و خادمی، تأملی در قیام احمد بن موسی(ع)، فصلنامه ی رهیافت فرهنگ دینی، ش اول، ص ۸۲
۸.سیدجعفر بحرالعلوم، تحفة العالم فی شرح خطبة المعالم، ج۲، ص۵۴
۹.احمد بن موسی(ع)، ص ۱۰۶ و ۱۰۷
۱۰.همان، ص ۱۰۷
🔰کانال تخصصیِ پاسخ به شُبهاتِ تاریخی
👉 @hagayegetarikhi
❗️پاسخ به چند شبهه:
آیا #شمر دایی #حضرت_عباس (ع) بوده ؟
آیا ام البنین خواهر شمر بوده ؟
آیا واقعه ی #عاشورا به خاطر دعوای خانوادگی بوده؟
❇️پاسخ در تصویر 👆
👉 @hagayegetarikhi
⭕️ جایگاه علمی امام جعفر صادق (ع) نزد أهل سنت
بسياري از بزرگان #اهل_سنت زبان به مدح حضرت گشوده و جايگاه علمی حضرت را توصيف كرده اند.
#ابوحنيفه، امام بزرگ اهل سنت مي گويد: «ما رَأَيْتُ أفْقَهَ مِنْ جَعْفَرِ بنِ مُحَمَّدٍ».
شهرستانی می نويسد: «جعفر بن محمد، صاحب دانش و آگاهی فراوانی بود و اطلاعات گسترده ای درباره مسائل حكمت داشت».
ابو زهره، عالم بزرگ معاصر اهل سنت می نويسد: علم و دانش حضرت منحصر به حديث و فقه نبود، بلكه علم كلام نيز تدريس می فرمود... بالاتر از همه ی اين علوم، #امام_صادق (ع) در زمينه اخلاق و علل و انگيزه های فساد آن آگاهی های بسيار ارزنده ای داشت.
ابن طولون درباره گستردگی دانش امام صادق (ع) مي نويسد:
او سخنانی در علم كيميا و زجر و فال دارد. شاگردش #جابر_بن_حيان كتابی در هزار صفحه نگاشته بود كه متضمن پانصد رساله از رسائل امام صادق (ع) بود.
ابن خلدون، مورخ و جامعه شناس و فيلسوف اهل سنت می نويسد:
هارون ابن سعيد عجلی كه رئيس #زيديه بود، كتابی داشت كه آن را از #امام_جعفر_صادق (ع) روايت كرده بود. در آن كتاب آنچه بر عموم #اهل_بيت و بر برخی از ايشان روی خواهد داد، نوشته شده بود. اين علوم بر امام صادق (ع) و ديگر امامان اهل بيت از راه كشف و كرامت كه خاص ايشان است، حاصل شده بود. اين كتاب بر پوست گاوی نوشته شده و نزد امام صادق (ع) بود. هارون عجلی آن را از آن بزرگوار روايت كرد و از آن نسخه ای نوشته است.
گستردگی دانش امام صادق (ع) از يك سو و اخلاق كريمانه و مقام معنوی ايشان از سوی ديگر، شاگردان فراوانی را از فرقه های مختلف برای خوشه چينی در محضر آن حضرت گرد آورده بود.
ابو زهره در اين زمينه مي نويسد:
علمای #اسلام با تمام اختلاف نظرها و تعدّد مشرب هايشان، در فردی غير از امام صادق و علم او اتفاق نظر ندارند.
ازاين رو، بزرگان اهل سنت همچون ابوحنيفه برای شاگردی در محضر حضرت حاضر می شدند و به اين افتخار می باليدند.
آلوسي در مختصر التحفه الاثني عشرية می نويسد:
ابوحنيفه با آن عظمت و جايگاهي كه نزد اهل سنت دارد، بر خود فخر مي كرد و با لسان فصيحی مي گفت: «لَوْلاَ السَّنَتان لَهَلَكَ النُّعمانُ؛ اگر آن دو سال نبود، نعمان (ابوحنيفه) هلاك می شد» و منظورش از دو سال، دو سال شاگردی در محضر امام جعفر صادق بود. برخی از علما گفته اند ابوحنيفه علم و طريقت را از امام صادق عليه السلام و پدرش و عمويش زيد بن علی بن حسين ياد گرفته بود.
مالك ابن انس، سفيان ثوری، سفيان بن عينه، يحيی بن سعيد انصاری، يحيی بن سعيد القطان، ايوب سجستانی و ديگر بزرگان اهل سنت در محضر حضرت گرد می آمدند و از خرمن دانش ايشان بهره مند می شدند.
از بزرگان #شيعه نيز هشام بن حكم، محمد بن مسلم، ابان بن تغلب، هشام بن سالم، مؤمن طاق، مفضل بن عمر و جابر بن حيان، در رشته ها و علوم مختلف عقلی و نقلی تربيت يافته ی مكتب امام صادق (ع) بودند.
اينها نمونه هايي از شاگردان امام صادق (ع) بودند كه شمار آنها را افزون بر چهار هزار نفر نوشته اند.
سيد محمد صادق، استاد دانشكده ادبيات در قاهره مي گويد:
بيت جعفر صادق (ع) مثل يك دانشگاه همواره از بزرگان و علما در رشته های مختلف علوم چون حديث، تفسير و حكمت پر بود. در مجلس درسش بيش از دو هزار نفر و گاهی چهار هزار نفر از علمای مشهور حاضر می شدند. شاگردانش تمام درس ها و احاديث او را در مجموعه ای از كتاب ها جمع آوری كرده اند كه به مثابه دايرة المعارفی برای مذهب شيعه يا #مذهب_جعفری شمرده می شود.
❗️لینک منبع:
https://b2n.ir/r82397
🔰کانال تخصصیِ پاسخ به شُبهاتِ تاریخی
👉 @hagayegetarikhi
✍دکتر محمدعلی اسلامی ندوشن:
یک موضوع که باید به آن توجه داشت آن است که #ایرانیان از همان آغاز به این نتیجه رسیدند که حساب #اسلام را از قوم فاتح جدا کنند.
اسلام که "دین قبول شده" بود، حرمت خود را داشت، ولی کارگزاران عربیّت، اعم از تُرک یا ایرانی، به چشم ناموافق نگریسته می شدند.
📚هویت ایرانی در دوران بعد از اسلام، فصلنامه ی اطلاعات سیاسی - اقتصادی، شماره ی ۱۲۹ و ۱۳۰(۱۳۷۷)، ص ۵۱
⭕️ اشغالگری بر اساس تفاسیر منفعت طلبانه از تورات
🔺یکی از اسطوره هایی که دولت #صهیونیستی بر پایه ی آن تاسیس شده است؛ «سرزمین بدون ملت؛ برای ملت بدون سرزمین» است. این گزاره را نمی توان بدون اسطوره های دیگر #صهیونیسم؛ چون «برگزیدگی قوم یهود» و «سرزمین موعود» تفسیر کرد.
این گزاره در واقع تاکید دارد که سرزمین #فلسطین یک سرزمین بدون ملت بوده و #یهود نیز یک ملت بدون سرزمین بوده است و این ملت بدون سرزمین؛ سرانجام به سرزمینی که خدا به #قوم_برگزیده ی خود یعنی یهود وعده داده بود؛ وارد و در آن مستقر شده است.
اما سرزمین فلسطین در طول تاریخ هرگز خالی از سکنه نبوده است و همواره ملت هایی در آن سکونت داشته اند. اگر گزارش #تورات را درباره ی فلسطین بپذیریم؛ حتی پیش از ورود #حضرت_ابراهیم (ع) به فلسطین و حتی پیش از ورود #بنی_اسرائیل به آن پس از خروج از مصر و حتی پیش از صدور اعلامیه ی #بالفور و اعلامیه ی قیمومیت و اعلامیه ی تقسیم فلسطین در سال ۱۹۴۷ و حتی زمان اعلام تاسیس #اسرائیل در کمتر از ٪۵ خاک فلسطین و حتی پس از آواره سازی نزدیک به ۸۰۰ هزار فلسطینی در سال ۱۹۴۸ و حتی اکنون؛ سرزمین فلسطین خالی از سکنه ی تاریخی خود یعنی فلسطینیان نبوده است. پس این ادعا را که فلسطین یک سرزمین بدون ملت بوده است، شواهد تاریخی به صراحت رد می کند.
اما با این همه، صهیونیسم فلسطین را یک سرزمین بدون ملت می خواند زیرا بر اساس تفسیر منحرف از آموزه های توراتی یعنی برگزیده بودن #قوم_یهود و سرزمین موعود؛ ساکنان تاریخی فلسطین را نفی می کند و در واقع آنها را بیگانگانی می داند که این سرزمین را در طول تاریخ اشغال کرده اند و بر این اساس فلسطینیان از نگاه صهیونیست ها ملت سرزمین فلسطین محسوب نمی شوند.
از سوی دیگر تفکر صهیونیستی؛ یهود را که در طول تاریخ مانند بسیاری از اقوام در اقصی نقاط دنیا پراکنده شده اند؛ ملتی می داند که فاقد سرزمین است و این فقدان را اینگونه تفسیر می کند که ملت یهود از سرزمین موعود الهی دور مانده و بر این اساس در هر سرزمینی غیر از فلسطین سکونت کند در آن بیگانه محسوب می شود و آن سرزمین؛ سرزمین یهود محسوب نمی شود. به عبارت دیگر تنها سرزمین فلسطین؛ سرزمین ملت یهود محسوب می شود و تنها ملت یهود؛ ملت سرزمین فلسطین به شمار می آیند. اما در طول تاریخ این دو یعنی ملت خاص و سرزمین خاص از هم دور افتاده اند و این دو در درازنای تاریخ در اشتیاق وصال هم قرار داشته اند.
اگر روایت تورات را بپذیرم؛ بنی اسرائیل در یک دوره ی زمانی مشخص به فلسطین به عنوان سرزمین موعود وارد شده و در آن مستقر شده است. تورات این دوره را به عصر داوران و عصر پادشاهی یهود تقسیم می کند.
اما متفکرین یهودی تاکنون حاضر به پاسخ به این پرسش نشده اند که این وعده ی الهی درباره سرزمین موعود؛ منحصر در همان دوره بوده و با پایان آن؛ یهود فرصت الهی را از دست داده است؟
در حقیقت بنی اسرائیل فرصت تاریخی خود را به دلیل انتخاب هایی که برخاسته از تفسیر انحرافی از دو مفهوم «برگزیدگی» و «ارض موعود» بوده؛ از دست داده است. آنها فرامین صریح خدا به بنی اسرائیل را تفسیر پیچیده و منحرف کردند و همین امر زمینه ی فساد را در آنها گسترش داد.
تورات طی ۱۰ فرمان دستورات مشخصی دارد. مثلا فرمان داده «ربا نخورید» اما یهود حرمت ربا را منحصر در یهود کرده و ربا از غیر یهود را جایز می داند. همچنین تورات فرمان داده «زنا نکنید» اما یهود آن را در ارتباط با غیر یهود مباح می داند. تحریف در فرامین آشکار الهی موجب شد تا آنها در زمین فساد کنند و گسترش فساد نیز موجب دشمنی و قیام علیه مفسدین می شود. به همین دلیل بر اساس گزارش تورات؛ بنی اسرائیل هم فرصت برگزیدگی و هم ارض موعود را برای همیشه از دست دادند و محکوم به اخراج از #ارض_موعود و پراکندگی در جهان شدند.
بنابراین باید گفت وعده های الهی به بنی اسرائیل تاریخ مصرف بعدی ندارد و این تفسیر که یهود ملت خاص فلسطین است و فلسطین سرزمین خاص یهود است یک تفسیر اشتباه و یک اسطوره شیطانی برای فساد انگیزی بیشتر در جهان است.
جامعه یهودی را علقه درباره فلسطین هست و هیچ کس را یارای آن نیست تا این علقه را از آن دور سازد اما علقه داشتن به معنای ذیحق بودن نیست و سرزمین فلسطین خاص ملت آن یعنی فلسطینیان است و این ادعای صهیونیسم که فلسطین یک سزمین بدون ملت و یهود یک ملت بودن سرزمین است یک اسطوره است. اساساً گزارش تورات در اخراج یهود از فلسطین به صراحت بیانگر اراده ی الهی مبنی بر پایان برگزیدگی و ارض موعود است و هر اقدامی در جهت #اشغال_فلسطین و اخراج ساکنان آن، در واقع حرکت در جهت خلاف اراده ی الهی است.
🔺منبع: خبرگزاری قدس
(احمدرضا روح الله زاد)
🔰کانال تخصصیِ پاسخ به شُبهاتِ تاریخی
👉 @hagayegetarikhi
⭕️ بخشی از اسناد غیرقابل انکار تکفیر مسلمانان و علمای آنان توسط محمد بن عبدالوهاب موسس فرقه ی انحرافی وهابیت
1⃣ تصریح به حقانیت دینی که #محمد_بن_عبدالوهاب آورده و تکفیر صریح مسلمانان بلاد اسلامی از گذشته های دور تا ظهور محمد بن عبدالوهاب در نامه ای که علمای مکه و مدینه بالاجبار امضا کرده اند:
«وأن ما وقع في مكة والمدينة سابقا، والشام، ومصر وغيرها من البلدان، من أنواع الشرك المذكورة في هذا الكتاب، أنه الكفر المبيح للدم، والمال؛ وكل من لم يدخل في هذا الدين، ويعمل بمقتضاه، كما ذكر في هذا الكتاب، فهو كافر بالله واليوم الآخر...»
📚الدرر السنیه فی الأجوبةِ النجدیه مجموعةُ رسال ومسائل علماء نجد الاعلی من عصر الشیخ محمد ابن عبدالوهاب الی عصرنا، جلد اول، ص ۳۱۶
2⃣ نسبت #شرک و کفر به اکثر مردم مسلمان توسط محمد بن عبدالوهاب
(شرک و کفری بسیار بزرگ تر از از شرک و کفر مشرکان صدر اسلام)
"فإذا علمت هذا وعلمت ما علیه أکثر الناس علمت أنّهم أعظم کفراً و شرکاً من المشرکین الّذین قاتلهم النبی (ص)..."
📚همان، ص ۱۶۰
3⃣ تصریح به کفر یکی از علمای حنابله (سلیمان بن سحیم)
"نذکر لک انّک أنت وأباک مصرّحون بالکفر والشرک والنفاق... أنت وأبوک مجتهدان فی عداوة هذا الدین لیلا ونهاراً... إنّک رجل معاند ضالّ علی علم، مختار الکفر علی الإسلام... وهذا کتابکم فیه کفرکم..."
📚همان، جلد ۱۰، ص ۳۱
4⃣ ممانعت مفتی مکه، سید احمد بن زینی دحلان از تکفیر عموم مسلمانان توسط محمد بن عبدالوهاب
"یابن عبدالوهاب! سلام علی من اتبع الهدی، فانّی انصحک لله ان تکفّ لسانک عن المسلمین... ولا سبیل لک إلی تکفیر السواد الأعظم من المسلمین و أنت شاذّ عن السواد الأعظم، فنسبة الکفر إلی من شذّ عن السواد الأعظم اقرب؛ لانّه اتبع غیر سبیل المؤمنین. قال الله تعالی: (وَ مَنْ یشاقِقِ الرَّسُولَ مِنْ بَعْدِ ما تَبَینَ لَهُ الْهُدی وَیتَّبِعْ غَیرَ سَبِیلِ الْمُؤْمِنِینَ نُوَلِّهِ ما تَوَلَّی وَنُصْلِهِ جَهَنَّمَ وَساءَتْ مَصِیراً)، و انّما یأکل الذئب من الغنم القاصیة."
📚 خلاصة الکلام فی بیان امراء البلد الحرام، ج ۲، ص ۲۶۰
5⃣ تصریح برادر محمد بن عبدالوهاب به جهالت و گمراهی او و اینکه هرکس با او مخالفت کند، کافر خوانده می شود.
«فان الیوم ابتلى الناس بمن ینتسب الى الکتاب و السنه و یستنبط من علومهما و لا یبالى من خالفه و اذا طلبت منه ان یعرض کلامه على اهل العلم لم یفعل بل یوجب على الناس الاخذ بقوله و من خالفه فهو عنده کافر هذا و هو لم یکن فیه خصلة واحدة من خصال اهل الاجتهاد و لا والله عشر واحدة و مع هذا خراج کلامه على کثیر من الجهال فانا لله و انا الیه راجعون»
📚 الصواعق الإلهية فی الرد علی الوهابية، ص ۴
6⃣ احمد بن محمد صاوی در حاشیه خود بر تفسیر جلالین سیوطی (ذیل آیه ی ۴۴ سوره ی زمر): فرقه ی #وهابیت همانند #خوارج هستند.
"انّها نزلت فی الخوارج الذین یحرفون تأویل الکتاب و السنة و یستحلّون بذلک دماء المسلمین و أموالهم، کما هو مشاهد فی نظائرهم و هم فرقة یقال لهم الوهابیة..."
📚 حاشیة الصاوی علی الجلالین، ج ۳، صص ۳۰۷ و ۳۰۸
7⃣ ابوحامد مرزوق: حنابله، محمّد بن عبدالوهاب و پیروانش را از خوارج می دانستند.
"و قد ردّ بعض اتباع الأئمة الأربعة علیه و علی مقلّدیه بتآلیف کثیرة جیدة. و ممّن ردّ علیه من الحنابلة: اخوه سلیمان بن عبدالوهاب. و من حنابلة الشام: آل الشطّی و الشیخ عبدالقدّومی النابلسی فی رحلته، و کلّها مطبوعة فی ناحیتین: زیارة النبی (ص) و التوسل به و بالصالحین من امّته، و قالوا: انّه مع مقلّدیه من الخوارج. و ممّن نصّ علی هذا: العلامة المحقق السید محمّد امین بن عابدین فی حاشیته: (ردّ المحتار فی الدر المختار) فی باب البغاة، و الشیخ الصاوی المصری فی حاشیته علی الجلالین؛ لتکفیره اهل لا إله إلاّ الله، محمّد رسول الله، برأیه. ولا شک انّ التکفیر سمة الخوارج و کلّ المبتدعة الذین یکفرون مخالفی رأیهم من اهل القبلة..."
📚التوسل بالنبی و بالصالحین، ص ۱
🔰کانال تخصصیِ پاسخ به شُبهاتِ تاریخی
👉 @hagayegetarikhi
⭕️ کوروش شناسی
1⃣ #ایران تاریخی دارد به درازای ششهزار سال و به قول بعضی هشت هزار سال. در این مدت پادشاهانی آمدهاند با خصال خوب و بد که مدتی خویش را بر مردمان این دیار تحمیل کردهاند و رفتهاند. تمام سخن اینجاست که زمانه و کارنامه آنان را باید در روایتی #ایرانی جست و نه بیگانه نگاشته.
2⃣ از میانهی این عده از حکمرانان خوب یا بد، از دویست سال پیش، نام #کوروش بسی برجسته گشته است. دربارهی او جز چند سنگ نبشته و نیز تاریخنگاریهای یونانی و ایضاً پروپاگاندای #یهودی، چیزی در دست نیست.
❗️اساساً بر اساس کدامین نقل و روایت ایرانی، باید او را بر دیگران ترجیح داد؟ وانگهی گزارش صحیح و موثق دربارهی او و همگنانش، در کجا آمده که بتواند راه را برای مقایسه و ترجیح ما باز کند؟
3⃣ #کوروش_نگاری از تاریخنگاری یونانی و بهطور مشخص #هرودوت آغاز گشته. هرودوت در توصیف کوروش، بسا صفات منفی را بدو نسبت میدهد و چهرهای که از او میسازد، به هیچروی چهرهای منزه نیست.
دیگر تاریخنویسان یونانی نیز، کم و بیش همین راه را پیمودهاند.
❓پرسش اینجاست که چرا تاریخنگاری جماعتی که همواره در ستیز با ایرانیان باستان بودهاند، اینگونه نزد ما جدّی و موثّق قلمداد میشود؟!
4⃣ دیگر جماعتی که بسیار سنگ کوروش را به سینه زدهاند، یهودیانند. قومی که از پیامدهای #فتح_بابل توسط وی منتفع گشتهاند. آنان انگیزه داشتهاند که بهخاطر این شهرت تاریخی، هست و نیست #ایرانیان را به کوروش گره بزنند. کاری که تا هماینک نیز اندیشکدهها و رسانههای ایشان بدان مشغولند.
❗️اگر آنان در راستای منافع تاریخی و تبلیغی خویش بدین کار شدهاند، چرا ما باید با آنان همداستان شویم؟
5⃣ در حافظهی تاریخی ایرانیان، هیچ گاه کوروش به مثابه پدر یا سلسله جنبان تاریخ کشورشان مطرح نبوده است. مسعوی و ابن حمدون هرچه از مردمان این دیار دربارهی پیشینهی خویش پرسیدند، به چنین نامی بر نخوردند.
#فردوسی نیز که استاد اسطورهسازی است، هیچگاه او را ندید تا از او به اضعاف مضاعف بزرگ کند. از دو سده پیش به ماقبل نیز، هیچ کس بهیاد نمیآورد که در نیاکان و اطراف خویش، کسی به کوروش نامیده شده باشد.
کوروش با مختصاتی که در دویست سال اخیر بدان منضم گشته، پدیدهای کاملاً نوین است.
6⃣ برخی، حفاریهای دو سده اخیر و یافت شدن پارهای سنگنبشتهها را، شاهدی بر وجود سرسلسله ی #هخامنشیان گرفتهاند. هرچند که در ترجمهی همین موارد از جمله #منشور_کوروش
نیز، اختلاف وجود دارد و عدهای مدلول این لوحه را با آنچه تبلیغ شده متفاوت میدانند، اما پرسش اینجاست که ظرفیت اثبات تاریخ از این طریق، بدون وجود دیگر شواهد تاریخی، تا چه میزان است؟ به عبارت دیگر وجود چند سنگ نبشته که مفهوم آن مورد مناقشه است، تا چه حد میتواند امری پرابهام را قطعی کند؟!
7⃣ وجود مزار کوروش در مکانی که هماینک تصور آن میرود نیز، ازجمله پرمناقشهترین مقولات دربارهی اوست. بسیاری از قائلان به وجود او، از محل دفن وی اظهار بیاطلاعی میکنند. اسناد نیز نشان میدهد که تا دو سده قبل، از عمارتی که امروزه در #پاسارگارد به نام اوست، به مقبره ی مادر حضرت سلیمان تعبیر میشده است!
8⃣ بر حسب آنچه کوروش گرایان ادعا میکنند، بسا کشورهای عربی از قبیل عربستان، یمن، سوریه، لبنان و… در قلمرو فرمانروایی کوروش بوده است. یعنی کوروش همانقدر که به فارسها تعلق دارد، از آنِ #اعراب نیز هست. بنابراین از چه روی عدهای کوروش را به وسیلهای برای حمله به اعراب برگزیدهاند؟!
9⃣ پارهای پژوهشگران با گرایشات مذهبی نیز، در پی تطبیق علائم کوروش با برخی اشارات مندرج در کتب آسمانی برآمدهاند. مثلاً برخی مدعی وجود سرگذشت کوروش در #تورات شدهاند. در این صورت پرسش اینجاست که اینان از توراتی سخن میگویند که خدا ساخته است یا خاخام ساخته؟! بهعلاوه بنای کتب آسمانی، روایت تفصیلی داستانها نیست، که اشارهای گذرا و مصداقی است. عدهای از جمله #ابوالکلام_آزاد نیز درصدد چنین تطبیقی با #قرآن برآمدهاند، که ادعایی است در حد یک احتمال و غیر قابل قبول از سوی جملهی مفسران.
🔟 نکتهی جالب دربارهی کوروشنگاریهای صد سال اخیر -که زندهیاد جلال آل احمد نیز بدان اذعان دارد- پرش مضحک و به یکباره ی تاریخ از کوروش به #رضاخان است! گو اینکه تمامی پادشاهانِ زیسته در این بازهی زمانی مطوّل، حشرات الارض بودهاند! شاید بتوان ریشهی بسا #تاریخ_سازی ها در این فقره را، در همین واپسین نکته جست، از قبیل کارهای سفارشی حسن پیرنیا و دیگران.
القاء اینکه پادشاهی در این مرزو بوم، سرنوشت ازلی و ابدی مردمان آن است و هر گرایش دیگری جز آن، بیهوده دست و پا میزند.
مباد که به باور چنین سخافتی تن در دهیم.
✍محمدرضا کائینی
(با اندکی ویرایش)
🔰کانال تخصصیِ پاسخ به شُبهاتِ تاریخی
👉 @hagayegetarikhi
⭕️ نبوت پیامبر اسلام (ص) از دیدگاه عبدالحسین زرینکوب
🔺ثبات قدم و رسوخ عزم #محمد (ص) در امر نشر #دعوت، نکته ای است که قابل تردید نیست و گذشته از آن، تاریخ حیات او به خوبی نشان می دهد که مردی #راستگو و باایمان بوده است و به صحت ادعای خویش یقین داشته است.
نه فقط مقاومت عجیب او در تحمل ایذاء و جفای مخالفان خویش، بلکه علوّ مقام اخلاقی بعضی تربیت یافتگان و پیروان او نیز گواه صدق قول اوست و در هر حال شک نیست که وی خود در صحت #رسالت خویش شک نداشته است و به هیچ وجه قصد دروغگویی و فریبکاری در خاطر وی راه نیافته است...
مضمون این دعوت همان چیزی بود که انبیاء دیگر پیش از او به جهان آورده بودند. دعوت به طاعت خدای واحد قادر که همه ی کائنات، مخلوق و مسخر اوست و دعوت به قبول روز جزا که خداوند در آن روز نیکوکاران را به #بهشت نعیم می رساند و گنهکاران را به عذاب #جهنم محکوم می دارد.
📚 تاریخ ایران بعد از اسلام، چ ۱۳۸۳، ص ۲۵۲
🔰کانال تخصصّی پاسخ به شُبهات تاریخی
👉 @hagayegetarikhi
⭕️ پاسخ به شبهه ای درباره ی اعتقادات دینی ابن سینا
🔺متن شبهه:
چرا ایرانی ها نباید از مطالب کتاب شفا اطلاع داشته باشند ؟؟؟!!!
عقایدی از ابن سینا که نمی خواهند بدانیم .
از ابوعلی سینا کتابی فلسفی بنام "شفا"به جای مانده است. وی در این کتاب با دلیل و برهان های عقلی باورهای مذهبی ها را باطل اعلام می کند. او در کتاب شفا منکر وجود هر نوع معجزه می شود .
منکر زنده کردن مردگان توسط عیسی و تبدیل عصای موسی به مار و به دو نیم کردن ماه (شق القمر) توسط پیامبر اسلام می شود . وی همچنین نظریاتی در رد وحی و وجود جهنم و بهشت می دهد. ابوعلی سینا در زمان خود از سوی روحانیون به الحاد و کفر متهم شد و به دستور خلیفه در سال ۵۵۵ هجری کتاب هایش سوزانده شد. مهمترین افرادی که او را متهم به کفر کرده اند عبارتند از :
شهاب الدین سهروردی .
ابن رشد آندلسی .
امام فریدالدین ابن قیلان .
امام محمد غزالی .
کتاب شفای ابن سینا در اروپا سالیان سال ، تدریس شد و باعث رُنسانس و روشنگری گردید اما افسوس که مردم سرزمین ابن سینا به گفته های او پشت کردند و تا امروز درگیر خرافات مذهبی اند.
ابن سینا از مدافعان برتری اصلی خردگرایی بر الهامات پوچ متافیزیکی ، معتقد به تفسیر اصول مذهبی ( اصلاح دینی ) بر پایه علم و مخالف معاد جسمانی بود.
ابن سینا بدون اینکه از مخالفت و خشم علمای اسلامی ترسی به خود راه دهد شجاعانه تا پایان عُمر کوشش کرد تعصبات و خرافات مذهبی را با علم و منطق تعدیل نماید.
یکی دیگر از مواردی که باعث خشم مذهبی ها از ابن سینا شده بود شراب خواری اوست .
او نه تنها خود شراب می نوشید بلکه در کتاب قانون از فواید پزشکی شراب نوشته... البته تنها در صورتی که روزی سه پیک مصرف شود .
این شعر منسوب به ابوعلی سینا در باب خوردن شراب است :
چو بوعلی ، اَر خوری میِ حکیمانه /
به حَقِ حَق ، که وجودت به حق شود ملحق /
حلال گشت ، به فتوای عقل بر دانا /
حرام گشت ، به فتوای شرع بر نادان /
او در مورد خلقت جهان می گوید :
"اگر تصور کنیم خدا لحظه ای تصمیم به خلقت جهان گرفته باشد ، واجب می آید تصور کنیم که قبل از آن کار واجبی می کرده ، و واجب تر می آید که پیش از آن کار واجب ، کار واجب تری و واجب تری... و اگر این رشته را ادامه دهیم به بی نهایت می رسیم و چون بی نهایت در منطق امری مُهمل است پس خلقت جهان هم امری مُهمل است.
🔺پاسخ :
1⃣ شواهد زیادی وجود دارد که نشان می دهد #ابن_سینا فیلسوفی مسلمان و #شیعه بوده است.
علی بن فضل الله گیلانی در کتاب "توفیق التطبیق"، با جستجو در آثار ابن سینا و با استنادت به کلام خود او، شواهد کافی مبنی بر تشیع و امامی بودن او اقامه کرده است.(۱)
ولادیمیر مینورسکی (۱۸۷۷ _ ۱۹۶۶)، ایران شناس روسی نیز ابن سینا را یک "مسلمان شیعی معتدل" دانسته است.(۲)
ابن سینا در بخش هایی از کتاب الاشارات و التنبیهات به ویژه در بخش مقامات العارفین، از زهد، عبادت و عرفان صحبت می کند که متأثر از عرفان اسلامی شیعی است.(۳)
2⃣ برخلاف ادعای شبهه کنندگان، ابن سینا در بخشی از کتاب شفا که به الهیات شفا مشهور است، در طی مقالاتی، دربارهٔ مبدأ، معاد، الهامات، دعاهای مستجاب، بلاهای آسمانی، نبوت و معجزات بحث کرده و هرگز درصدد رد آنها نبوده است.
وی نه تنها منکر #معجزات پیامبران نبوده بلکه با عبارت: فواجب إذن أن يوجد نبی، و واجب أن يكون إنسانا، و واجب أن تكون له خصوصية ليست لسائر الناس حتى يستشعر الناس فيه أمرا لا يوجد لهم، فيتميز به منهم، فتكون له المعجزات التي أخبرنا بها...(۴) هم وجود پیامبران الهی را لازم دانسته و هم معجزات آنها را به عنوان ویژگی های منحصر به فرد آنان، تایید کرده است.
ابن سینا از یک دیدگاه، نخستین فیلسوف جهان اسلام است که در الهیات خود تفسیری فلسفی از معجزه ی #انبیاء ارائه داده و درباره ی انوع معجزات بحث کرده است.(۵)
3⃣ هرچند ابن سینا در رساله ی اضحویه معتقد است که از لحاظ عقلی و فلسفی، معاد جسمانی محال عقلی است و باید به تأویل آیات مربوط به معاد جسمانی پرداخت و آنها را از قبیل تشبیه معقول به محسوس تلقی کرد، اما در اغلب رسائل مربوط به معاد بیان می کند که تنها راه اثبات معاد جسمانی راه نقل است و کسی که به پیامبر اسلام(ص) و آیات قرآن ایمان داشته باشد، می تواند با اتکا به نص، وصایا و روایات، به معاد جسمانی اعتقاد پیدا کند.(۶)
ترجمه ی گفتار ابن سینا چنین است:
باید بدانیم که ما از دین و شریعت، نوعی از معاد را می پذیریم و براي اثبات این نوع معاد راهی جز شریعت و تصدیق خبر پیامبران نداریم.(۷)
پیداست باور ابن سینا به معاد (جسمانی یا روحانی) به معنای اعتقاد او به وجود بهشت و جهنم و پاداش و عذاب اخروی است چنانکه در مقالات متعدد خود درباره ی آنها بحث کرده است.
5⃣ تعبيرات به كار رفته از سوي قاتلان
از تعبيرات به كار رفته در روز عاشورا خطاب به امام حسين (ع) به خوبي مي توان پي برد كه آيا اين گروه، از چه قوم و قماشي بودند؟ از شيعيان آن حضرت يا از دشمن ترين دشمنان وي؟!!
قاتلان آن حضرت در آن روز به حضرت خطاب مي كردند و مي گفتند:
اين جنگ و قتال ما با تو از روي دشمني و عداوت با پدرت علي بن ابي طالب است. «إنما نقاتلك بغضاً لأبيك» يعني: ما از روي بغض و كينه اي كه با پدرت علي بن ابي طالب داريم با تو به جنگ و نبرد برخاسته ايم.
❗️حال با اين تعبير آيا مي توان گفت: كه قاتلان آن حضرت در روز عاشورا از شيعيان اميرالمؤمنين و امام حسين عليهما السّلام بوده اند؟
و يا بعضي ديگر را مي بينيم كه اين تعبير را خطاب به امام حسين (ع) دارند:
يا حسين، يا كذّاب ابن الكذّاب.
اي حسين اي درو غ گوي فرزند دروغ گو!
و يا در جاي ديگر خطاب به امام حسين (ع) اين جمله را گفتند:
يا حسين أبشر بالنار.
اي حسين تو را بشارت باد به آتش دوزخ.
و بسياري از جملات و عبارات ديگر كه به خوبي از حقد و بغض و كينه با أميرالمؤمنين و امام حسين عليهما السلام و أهل بيت عليهم السلام دارد.
6⃣ گفتار يزيد در هويت قاتلان
خود #يزيد بن معاويه كه نوك پيكان اتهام را به سوي خود مي ديد هرگز نگفت: اين شيعيانش بودند كه حسين را كشتند. در حالي كه اگر چنين دروغي در آن زمان كمترين خريداري مي داشت حتما در گفتن آن لحظه اي درنگ نمي كرد. بلكه او مسئوليت شهادت امام حسين (ع) را به عهده عبيد الله بن زياد والي و فرماندار كوفه مي اندازد؛ تا شايد به اين وسيله بتواند قدري از بار ننگ و گناه خويش بكاهد.
🔺 نکته ی مهم:
👈بيعت و دعوت از امام حسين (ع) دالّ بر شيعه بودن نيست.
بعضي مي گويند: چون اهل كوفه با امام حسين بيعت كرده بودند و آن حضرت را به كوفه دعوت نموده بودند، پس آنها از شيعيان آن حضرت به حساب مي آمدند. در حالي كه بايد گفت: بيعت هرگز دالّ بر شيعه بودن نمي كند، چون لازمه ی اين سخن آن است كه بگوييم: « همه صحابه و تابعين كه با اميرالمؤمنين (ع) بيعت كردند از شيعيان آن حضرت به حساب مي آمدند!!» در حالي كه تا كنون كسي اين سخن را نگفته است؛ و بسياري از بيعت كنندگان با آن حضرت در صف دشمنان آن حضرت در جنگ ها بودند.
پس اين كه در برخي از كتاب هاي تاريخي آمده است: كه چون كوفيان براي آن حضرت نامه نوشتند و آن حضرت را به كوفه دعوت كردند اين نوعي بيعت با آن حضرت به حساب آمده و آنان را در زمره ی شيعيان قرار مي دهد و از اين رو نتيجه گرفته اند كه: قاتلان آن حضرت شيعيان او بوده اند.
❗️ايشان اين عمل را تنها بدين سبب انجام دادند كه آن حضرت را از صحابه ی #رسول_خدا بلكه بهترين صحابه در آن زمان و نوه ی رسول خدا (ص) مي دانستند؛ و از سوي ديگر بي مبالاتي هاي يزيد را ديده و يا شنيده بودند لذا مي خواستند با اين عمل خود در رويه ی عمل حاكم اسلامي تغيير ايجاد نمايند و اين دعوت و بيعت به اين معنا نبود كه آن حضرت را به عنوان امام سوم و معصوم قبول داشته باشند و به اين جهت لياقت آن حضرت را براي #خلافت ، بيشتر از ديگران بدانند.
❗️لینک منبع:
🔗 https://b2n.ir/u42153
🔰کانال تخصصیِ پاسخ به شُبهاتِ تاریخی
👉 @hagayegetarikhi
⭕️ پاسخ شبهات و سوالات مرتبط با موضوع حماسه ی عاشورا و امام حسین(ع)
1⃣ چرا #امام_حسین (ع) در زمان #معاویه قیام نکرد؟
https://b2n.ir/s17617
2⃣ واقعه ی #کربلا، عکس العمل و انتقام کفّار در برابر جنگ بدر بود!
https://b2n.ir/f21905
3⃣ جنگ کربلا بر سر عشق به یک دختر بود!
https://b2n.ir/h56250
4⃣ قاتلین امام حسین (ع)، از #شیعیان بودند.
https://b2n.ir/x50958
5⃣ رابطه ی خویشاوندی بین امام حسین (ع) و #یزید بن معاویه
https://b2n.ir/b67126
6⃣ یزید که قاتل امام حسین (ع) نبود، چرا او را لعن می کنیم؟/ نقش یزید در شهادت حضرت #سیدالشهداء
https://b2n.ir/p22567
https://b2n.ir/a36876
https://b2n.ir/u87987
7⃣ بیعت #امام_سجاد (ع) با یزید!
https://b2n.ir/n26806
8⃣ جنگ امام حسین(ع) برای تصاحب قدرت بود و جنبه ی دنیاطلبی داشت!
https://b2n.ir/u68309
9⃣ مذمت #ایرانیان توسط امام حسین(ع): ایرانیان دشمنان ما هستند. باید زنانشان را فروخت و مردانشان را به بردگی گماشت!
https://b2n.ir/h89041
https://b2n.ir/e49433
🔟 حضور #امام_حسن (ع) و امام حسین (ع) در فتح #ایران (طبرستان)
https://b2n.ir/g82159
👈در ثواب نشر، سهیم باشید.
🔰کانال تخصّصیِ پاسخ به شُبهاتِ تاریخی
👉 @hagayegetarikhi
⭕️ نگاهی به کهن ترین منابع حادثه ی عاشورا
(بخش نخست)
🔺در میان #مقتل هاي اصیل موجود كه مي توان با اعتماد كلي بر آنها به بررسي رویداد #كربلا پرداخت، پنج مورد وجود دارد كه قابل توجه است. این پنج مورد مربوط به قرن دوم تا اوائل قرن چهارم هجري است. در قرون بعد آنچه نگاشته شده، منهاي مطالبي كه به نوعي از این پنج مأخذ گرفته اند و همان ها نیز نیاز به بررسي و نقد دارند، دشوار مي توانند به عنوان منبع و مأخذ اولیه به حساب آیند. این پنج منبع عبارتند از: مقتل الحسین(ع) ابومخنف، ابن سعد، بلاذري، دینوري و ابن اعثم.
در این میان آنچه طبري و شیخ مفید در الارشاد و ابوالفرج اصفهاني در مقاتل الطالبیین آورده اند، تقریباً برگرفته از ابومخنف است؛ همین طور آنچه خوارزمي در مقتل الحسین(ع) آورده، به طور عمده برگرفته از فتوح ابن اعثم است.
1⃣ ابومخنف و مقتل الحسین(ع)
قدیمي ترین مورّخ كربلا ابومخنف لوط بن یحیي (م ۱۵۷) است كه كتاب مشخصي با عنوان مقتل الحسین(ع)داشته است. ابومخنف، با توجه به آن كه تولدش در حوالي سال هشتاد هجري و یا حتي اندكي پیش از آن بوده، قدیمي ترین نویسنده اي است كه اخبار كربلا را نوشته و به دست ما رسیده است. بسیاري از اخبار وي از كساني است كه در كربلا حضور داشته و یا در آن زمان زنده بوده و اخبار كربلا را روایت كرده اند.
در میان آثار #شیعه، شیخ مفید (م ۴۱۳) در كتاب الارشاد بیشترین استفاده را از مقتل ابومخنف كرده است. چنان كه محتمل است شیخ مفید با استفاده از مآخذ دیگر، جملاتي را بر متن نقل هاي ابومخنف افزوده باشد.
2⃣ محمد بن سعد و مقتل الحسین(ع)
محمد بن سعد، متن مهمي از واقعه ی كربلا در ذیل شرح حال #امام_حسین (ع) در "طبقات" خود آورده است كه متني پر مطلب و به لحاظ تاریخي غني است؛ گرچه به هر روي ممكن است برخي از اخبار وي قابل نقد باشد.
همچنین ابن سعد، اخبار زیادي آورده است كه نشان از بروز برخي علائم غیر طبیعي در وضع آسمان و زمین در زمان شهادت امام حسین (ع) دارد. نقل این قبیل روایات از سوي ابن سعد كه خود از علماي اهل حدیث عراق در نیمه ی نخست قرن سوم هجري است، شگفت مي نماید.
3⃣ بلاذري و مقتل الحسین (ع)
احمد بن یحیي بلاذري (م ۲۷۹) مورّخ و ادیب و نسب شناس برجسته ی عصر مأمون تا مستعین عباسي، در كتاب عظیم نَسَبي ـ تاریخي خود با عنوان انساب الاشراف، تاریخ اسلام را در قالب بیان شرح حال خاندان هاي برجسته ی #عرب به دست داده است. وي در شرح نسب ابوطالب و فرزندانش، به تفصیل در باره #امام_علی (ع) و فرزندانش سخن گفته و از جمله در باره ی امام حسین(ع) فصلي مفصل را در كتاب خود آورده است.
با توجه به زمان تألیف این اثر، مي توان تصور كرد كه وي از متون مكتوب پیش استفاده كرده و گاه از اسناد مستقلي هم بهره برده است.
اخبار بلاذري تفاوت هایي با اخبار دیگران دارد و این نشان مي دهد كه از مصادر متنوعي استفاده كرده است. این اخبار در مقایسه با آنچه در منابع دیگر آمده، مي تواند روشنگر برخي از نكات ریز در واقعه ی عاشورا باشد.
🔗منبع: یادداشت استاد رسول جعفریان (تلخیص شده) در خبرآنلاین، کد خبر: ۷۱۲۶۸۰
🔰کانال تخصصیِ پاسخ به شُبهاتِ تاریخی
👉 @hagayegetarikhi
⭕️ نگاه عبدالحسین زرینکوب به بعثت و رسالت پیامبر اسلام (ص)
🔺دیانتی که #محمد (ص) آورد بت پرستی را برانداخت و بر پیشانی بی روح بت، داغ باطله نهاد. زندگی #عرب را که یکسره تجاوز و غرور و تعصّب و تکبّر بود، جاهلیّت خواند و محکوم نمود.
کسانی را که در آیین آنها هرچه به انسان لذت می داد آزاد بود و در نزد آنها شوق به تجاوز و غلبه هیچ حدی و قیدی نمی شناخت، به حدود عفت و اخلاق محدود کرد و از آن قوم پراکنده حال که نفاق و شقاق، آنها را به پریشانی و بی سامانی درافکنده بود و در بین آنها قوی، ضعیف را می خورد و ضعیف جز آغوش مرگ یا دامان صحرا پناهگاه دیگر نداشت، قومی متحد و قوی پدید آورد که با یکدیگر #برادر بودند و غایتی مشترک که #اسلام خوانده می شد، آنها را به یکدیگر می پیوست.
این توفیقی که محمد (ص) در تهذیب و تربیت عرب به دست آورد، بی شک عجیب و خلاف انتظار بود اما البته به آسانی دست نداد و پیغمبر تا نیل بدان، راهی بس دشوار و دراز طی کرد...
با این همه محمد (ص) با ایمان بی خلل و با اراده ی قوی بر همه ی این دشواری ها #پیروزی یافت.
هنگام وفاتش اسلام تقریباً در تمام عربستان راه داشت و اندکی بعد از وفاتش به همه ی جهان رفت...
این آیین که محمد(ص) آورد چه بود؟ بازگشت به #دین_راستین... به دین خدا و به دین فطرت که #ابراهیم (ع) تعلیم کرده بود. این دیانت که با شرک قریش و با دعاوی #یهود و نصارا مغایرت داشت، مبتنی بود بر توحید محض. توحیدی که جز "الله" که خدای بزرگ همه ی کائنات بود، خدایان دیگر نمی شناخت و می خواست که خلق بدانچه حکم خدا و رضای اوست، تسلیم باشند.
📚تاریخ ایران بعد از اسلام، چاپ ۱۳۸۳، ص ۲۳۵ و ۲۳۶
🔰کانال تخصصیِ پاسخ به شُبهاتِ تاریخی
👉 @hagayegetarikhi
⭕️ دجّال هایی از فرزندان امام علی(ع) و حضرت فاطمه(س)!
🔺شبهه:
سید بن طاووس عالم بزرگ شیعه، حدیثی را از #امام_علی(ع) نقل کرده که هر کس از اولاد من قبل از قیام #مهدی (عج) حکومت تشکیل دهد، #دجال است.
🔺پاسخ:
در بررسی هر حدیثی ابتدا لازم است، سند آن مورد بررسی قرار گیرد و پس از آن محتوای حدیث را با قرآن و سنت ارزیابی کرد:
🔸بررسی سندی
این حدیث تنها در کتاب الفتن سید بن طاووس، (متوفای ۶۶۴ هجری قمری) آمده و در هیچکدام از کتابهای روایی و معتبر و قدیمی #شیعه وجود ندارد که این نکته خود میتواند از ارزش حدیث بکاهد، اما جدای از این نقطه ضعف، آنچه بیشتر از همه این روایت را رنج میدهد، وجود افراد مجهول و ناشناختهی زیادی است که در سلسله سند این روایت حضور دارد، به گونهای که در مورد برخی از ایشان مانند «احمد بن محمد بن غالب»[۱] و «سعد بن عبدالحميد»[۲] در کتابهای رجالی به ناشناخته بودنشان تصریح شده است و برخی دیگر مانند «هديّة بن عبدالوهاب» حتی در کتابهای رجالی نامی از او وجود ندارد، و ناقل این حدیث که از #امیرالمومنین(ع) نقل میکند، فردی است به نام «عبدالله بن عبدالعزيز» که نامی از او نیز در کتابهای رجالی شیعه نیست و در کتابهای رجالی #اهل_سنت نیز او را ضعیف شمردهاند.[۳]
🔹بررسی محتوایی
«عبدالله بن عبدالعزيز» میگويد: على بن ابى طالب(ع) فرمود: ايها الناس بعد از من آرام باشيد و از عده ی قليلى از #آل_محمد(ص) بر حذر باشيد؛ زيرا كه آنان خروج میكنند، ولى به علت مخالفت با امر من و پشت پا زدن به عهد من، به مقصود خود نخواهند رسيد و بعضى از اولاد #حسين (ع) براى كمك اميّه ظهور میكنند و بلا مردم را فرا خواهد گرفت و .... شخصی از فرزندان من خروج كند و عمل و رفتارش غير از عمل و رفتار من باشد، من از او بيزار خواهم بود و هر كسى از فرزندان من قبل از ظهور #مهدى (عج)، خروج نمايد، كشته خواهد شد. از دو دجّال از فرزندان #فاطمه (س)، بر حذر باشيد، زيرا كه از اولاد فاطمه(س) دو دجّال به وجود مىآيد و دجّالى هم از دجله ی بصره خروج میكند كه از من نيست و او مقدمه ی كليه ی دجّالها است.»[۴]
❗️آنچه شبهه کننده تلاش دارد از ظاهر این روایت استفاده کند ـ که هر تلاشی برای برپایی حکومت قبل از ظهور #حضرت_حجت (عج) نادرست است ــ با سیره و منش #اهل_بیت (علیهمالسلام) مخالفت دارد، زیرا خود امامانی که بعد از امام علی(ع) آمدهاند برای در دست گرفتن حکومت تلاش کردهاند گرچه به خاطر همراهی نکردن مردم و همچنین به شهادت رسیدن ایشان، کار ناتمام باقی ماند، ولی هیچگاه این بزرگوران دست روی دست قرار ندادند که حکومت در دست گروهی ضد دین باشد که به اسم اسلام هر کاری انجام دهند.[۵]
از سوی دیگر اگر شخصی با احکام و دستورات اسلام آشنایی کاملی داشته باشد به این مطلب پیخواهد برد که بیشتر آنها در بستر جامعه و با تشکیل حکومت قابل انجام است و اگر حکومتی وجود نداشته باشد، بیشتر فرامین الهی زمین خواهند ماند، مانند جهاد، حدود، قصاص و ... به همین خاطر اگر ظاهر این حدیث را قبول کنیم، باید این مطلب را نیز بپذیرم که بیشتر دستورات اسلام تعطیل شود، در حالی که تمام این فرامین برای همه بشر در تمام ادوار تاریخ است، و هر مقدار از آنها که فوت شود، به همان مقدار انسان و جامعه ی انسانی از تکامل خویش عقب میماند.
اما جدای از برداشت شبهه کننده از این حدیث که با تقطیع همراه است، متن کامل حدیث گویای مطالب دیگری است و آن اینکه اصلاً این حدیث در تلاش نیست که تشکیل هر نوع حکومتی را نفی کند، بلکه همان طور که از متن حدیث فهیمده میشود، امیرالمومنین(ع) در این روایت تلاش میکند مخاطبان خود را از پیروی از افرادی که به اسم اهل بیت (علیهمالسلام) قیام میکنند، ولی مردم را به خود دعوت میکنند بر حذر دارد، نه اینکه هر نوع حکومتی را نفی کند، حتی حکومتی که بر اساس فرامین و دستورات ایشان بنا شده است. به همین خاطر در روایت آمده: «كسى كه از فرزندان من خروج كند و عمل و رفتارش غير از عمل و رفتار من باشد من از او بيزارى میجویم.» و اگر گفته شده که شخص قیام کننده قبل از ظهور، دجّال است، به این دلیل است که بر اساس روایاتی که در مورد دجّال به ما رسیده، از ویژگیهای دجال دعوت مردم به خود است.[۶]
👈پس اولاً این روایت ضعیف است و ثانیاً متن آن هیچگونه اشارهای به رد حکومت صالحان شیعه ندارد.
🔰منبع: سایت اندیشه برتر
📚پینوشت ها:
۱. مستدركات علم رجال الحديث، نمازى شاهرودى، ج۱، ص ۴۶۸
۲. همان، ج۴، ص۳۷
۳. الإفصاح عن أحوال رواة الصحاح، مظفر، محمد حسن، ج۲، ص ۴۲۹
۴. التشريف بالمنن في التعريف بالفتن، سیدبن طاووس، ص ۲۴۸ ـ ۲۴۹
۵. ر.ک. کتاب انسان دویست و پنجاه ساله
۶. صحيح بخارى، محمد بن اسماعیل بخاری، چ مصر( ۱۳۷۲ ه)، ج ۹، ص ۶۰
🔰کانال تخصصیِ پاسخ به شُبهاتِ تاریخی
👉 @hagayegetarikhi
⭕️ پاسخ به ادعاهای دروغین درباره ی امامزاده #احمد_بن_موسی (ع)
❓آیا حضرت #شاهچراغ با هدف دزدی و غارت به ایران و #شیراز آمده بود؟
🔰لینک پاسخ:
/channel/hagayegetarikhi/297
/channel/hagayegetarikhi/298
👉 @hagayegetarikhi
⭕️ آیا امامزاده شاهچراغ برادر امام رضا(ع) به قصد دزدی و غارت به ایران آمده بود؟
✍اکبر عزیزیان
🔺شرح شبهه:
یک پیرمرد ناشناس (احتمالاً آلبانی نشین، اما آشنا به محلات شیراز) در فضای مجازی با طرح یک سری چرندیات و توهمات درباره ی #امامزاده_شاهچراغ شیراز، ادعاهای مضحکی می کند که بنا به درخواست کاربران، به آن پاسخ می گوییم.
🔹خلاصه ی ادعا:
سال ها پیش در جریان بازسازی صحن امامزاده شاهچراغ و در حین عملیات خاکبرداری، یک صندوق قدیمی چوبی که حاوی چندین کتاب قدیمی بود، پیدا کردیم. من یکی از آن کتاب ها را که جلدی چرمی داشت، برداشتم و چند روز قبل از اینکه به بسیجی های دفتر آیت اله دستغیب تحویل دهم، مطالعه کردم. با اینکه نوع نوشتار کتاب خیلی قدیمی بود اما وقتی می خواندی به راحتی متوجه می شدی که داستان امامزاده شاهچراغ از چه قرار است.
نویسنده ی کتابی که پیدا کرده بودیم، یک وقایع نگاری بوده که در زمان کشته شدن سید میرمحمد(!) شاهچراغ در شیراز بوده و اینطور نوشته که یک روز به حاکم شیراز خبر میدهند که چه نشسته ای که یک عده عرب با یال و کوپال و شتر و اسب از سمت کازرون به این سمت می آیند و در بین راه هم دست به دزدی و غارت می زنند. حاکم شیراز در صحرایی به نام کشن که در واقع اسمش قبلا کشتن بوده، با این گروه ملاقات و از انگیزه ی سفر آنان سوال می کند و آنها هم (لابد به دروغ) می گویند برادر ما امام رضا در مشهد هست و ما هم عازم خراسان هستیم و چون در عراق ما را آزار داده اند، اینجا پناهنده شده ایم. این افراد درخواست کمک می کنند و با وجود اینکه حاکم شیراز در بیرون از شهر، از آنها مفصل پذیرایی می کند اما یکی دو روز بعد قصد حمله به شیراز می کنند و حاکم نیز با جمع آوری سپاهی به مقابله ی آنها برمی خیزد و پس از شکست دادن آنها، گروهی از این مهاجمان به کوه های اطراف فرار می کنند. شاهچراغ و برادرانش در این درگیری کشته می شوند و شیرازی ها آنها را در بخشی از شهر که محل جمع آوری زباله ها بوده خاک می کنند. بعد از مدتی قوم و خویشان و هواداران این افراد که آنجا بودند اقدام به بازسازی قبر و در شب های جمعه روشن کردن شمع در آن محل می کنند. حاکم شهر که روشنایی آن محل را می بیند و از آن سوال می کند می گویند: ای شاه، چراغ! و علت شاهچراغ خوانده شدن این امامزاده هم همین بوده. خلاصه تمام این امامزاده ها که در ایران و شیراز پراکنده شده اند از نسل همان اعراب مهاجم و دشمن ایرانی ها هستند که به قصد غارت و چپاول به ایران آمده بودند.
🔺پاسخ شبهه:
1⃣ این فرد اشاره ای به نام کتاب و نویسنده ی آن نمی کند. اگر اساساً به چنین کتابی دست پیدا کرده بود، لااقل مشخصاتی از کتاب ارائه می داد تا بررسی و صحت سنجی شود.
❓چگونه داستانی کذایی از یک کتاب موهوم را می توان باور کرد؟
2⃣ آثار بازمانده از قرون ابتدایی #اسلام یا به خط و زبان #عربی یا به خط و زبان #پهلوی (پارسی میانه) نوشته شده اند. این آثار به ویژه متون پهلوی، نیازمند بازخوانی، تصحیح و ترجمه هستند. فخرالدین اسعد گرگانی که در قرن پنجم هجری، منظومه ی "ویس و رامین" را از پهلوی به پارسی نو برگردانده درباره ی زبان پهلوی چنین سروده است:
و لیکن پهلوی باشد زبانش
نداند هرکه خواند بیانش
نه هرکس آن زبان، نیکو بخواند
وگر خواند، همی معنی نداند.
ملک الشعرای بهار از این سروده نتیجه می گیرد که در عصر این شاعر (قرن پنجم)، دانستن خط و زبان پهلوی برای عامه ی مردم و حتی شاید برای فضلا بسیار دشوار و حتی ناممکن بوده است.(۱)
👈حضور و شهادت #احمد_بن_موسی (ع) در #شیراز مربوط به سال های ابتدایی قرن سوم هجری است. در این عصر، #زبان_فارسی_نو یا دری که برای ما ساده تر و تا حدی قابل فهم است، در منطقه ی #فارس متداول نبوده و از اوایل قرن چهارم هجری در این منطقه ترویج یافته است.(۲)
محیط طباطبایی نیز معتقد است #فارسی_دری در طول سده های ۵، ۶ و ۷ هجری همدان، خوزستان، #پارس، کرمان و اصفهان را فراگرفته است.(۳)
❗️بنابرین آثار مکتوب آن دوره نمی توانسته به این زبان باشد.
👈از نوع بیان این فرد و نقل داستانی با آن طول و تفسیر، چنین بر می آید که کتاب مذکور به خط و زبانی بوده که قابل فهم برای عموم بوده، اما با توضیحاتی که داده شد، چنین چیزی ممکن نیست.
3⃣ اگر حاکم و مردم شیراز این افراد مدفون را به عنوان مهاجم می شناختند، پس چرا مانع بستگان آنها برای مرمت قبور و روشن کردن شمع و چراغ نشدند؟
❓اگر خاطره ای از تهاجم این افراد به شیراز در حافظه ی مردم یا در کتاب ها ثبت شده بود، چرا پس از سالیان دراز، آن محل را به زیارتگاه مبدل کردند و برایش شأن و حرمت قائل شدند؟
⭕️ آیا قیام امام حسین(ع) با هدف دنیاطلبی و کسب قدرت بود؟ (گفتگوی بی دین با شیعه)
🔹شما مسلمانها بیکار هستید که برای یک شخصی که هزار و چهارصد سال قبل در جنگ قدرت کشته شده #عزاداری میکنید.
🔸منظورت چه کسیه!؟
🔹(امام) #حسین (ع) رو میگم، هر سال دو ماه خودتون رو سیاه پوش میکنید و به سر و کله خودتون میزنید؛ اون هم برای فردی که سر قدرت و به خاطر منافع دنیایشان چنین کاری را کرده.
🔸نه دوست عزیز دعوا سر قدرت نبود، سر زنده کردن ارزشهایی بود که داشت توی جامعه ی آن روز فراموش میشد.
🔹این چیزیه که این آخوندها سر هم کردن وگرنه، اگه #یزید هم مثل #معاویه به (امام) #حسن (ع) و (امام) حسین(ع) پول و خراج میداد، اون دیگه دست به قیام نمیزد، و الا همین آدمها وقتی معاویه به مکه یا مدینه میآمد خودشان مشتاقانه به استقبالش میرفتند، شما ببین معاویه هر ساله، خراج اهواز را به (امام) حسن(ع) میداده و سالانه حدود دو میلیون درهم هم به (امام) حسین(ع) پرداخته میکرده.
این مطلب را اخبارالطوال دینوری نقل کرده.
🔸من که این کتاب رو مطالعه کردم هیچ مطلبی که بگه #حسنین (ع) با اشتیاق به سمت معاویه رفتن، در آن نبود. تنها چیز که هست اینه که که #امام_حسن(ع) به خاطر سستی یارانش مجبور به صلح در مقابل معاویه شد و در آن صلح نامه هم ایشان شرایطی قرار داده بودند از جمله اینکه، خراج اهواز برای ایشان باشه و سالانه دو میلیون درهم به #امام_حسین (ع) داده بشه.
🔹خوب همین یعنی اینقدر پول گرفتن که ساکت بشن و با معاویه جنگ نکنند.
🔸نه، جنگ به خاطر پول و مقام نبوده، و این شرایط هم اگر قرار داده شده به این خاطر بوده که اگر یک مو از خرس بکنی غنیمته، یعنی حق حاکمیت مربوط به این بزرگوران بوده، ولی حالا که مردم سستی کردن و همراهی نکردن، باید هر چقدر بیشتر که میتونستند، از دشمن امتیاز بگیرن تا به آن وسیله جبهه ی مخالفین معاویه رو حمایت کنن.
🔹اینها توجیهه که شما از خودت در میآری.
🔸اگر واقعاً توجیه هست، پس چرا این بزرگوران بعد از نقض صلحنامه دست به قیام نزدند!؟ مخصوصاً اینکه معاویه همون اول کار، بدون عملی کردن هیچکدوم از شرایط، صریحاً به مردم میگه صلح نامه زیر پای منه.
🔹چون کار از کار گذشته بود، به همین خاطر دست به قیام نزدن.
🔸نه این گونه نیست. داخل همان کتاب اخبارالطوال اومده که بعد از صلح، گروهی پیش این بزرگوران اومدن و از ایشان درخواست کردن که با معاویه وارد جنگ بشن، ولی ایشان رد کردن و گفتن تا معاویه زنده است وارد جنگ نخواهند شد.
🔹چرا؟
🔸خب این صلح دلایل متعددی داشت. مهمترینش این بود که آن حضرت یاران صادق نداشت که همراهیش کنند. علاوه بر اون، معاویه آنقدر مکار بود که اگر جنگی سر میگرفت به گونهای اون رو ختم میکرد که انگار مقصر امام حسن(ع) بوده.
🔹پس چی شد که (امام) حسین (ع) دست به قیام زد!؟
🔸حضرت #سیدالشهداء (ع) نیز تا زمانی که معاویه زنده بود قیام نکرد، ولی بعد از مرگ معاویه چون شرایط مناسب شد، چون هم برخی از مردم پی به اشتباه خودشون در همراهی نکردن امام حسن(ع) برده بودن و هم یزید آدمی نبود که بتونه مانند معاویه دغل بازی کنه و مردم رو فریب بده، به همین خاطر آن حضرت در زمان یزید و به درخواست مردم اقدام به قیام کرد. اهداف قیام هم در سخنانش وجود داره؛ مهمترینش همینه که میفرماید: «انگیزه ام از قیام، اصلاح امت جدم #رسول_خدا (ص) است».
و الا اگر جنگ جنگ قدرت بود، دیگه نیازی نبود تا پای جان پیش بره و به شهادت برسه و زن و فرزندش را به اسارت بفرسته، فقط لازم بود یک پیغام به یزید بفرسته که اگر حکومت فلان جا رو به من بدی باهات بیعت میکنم و به طور قطع یزید قبول میکرد، چون جنگ با امام حسین(ع) برای یزیدی که تازه به حکومت رسیده بود، هزینه ی زیادی داشت، همانطور که میبینم که بعد از شهادت امام حسین(ع) چقدر قیام بر علیه حکومت #بنی_امیه شد.
🔹بله اینم حرفیه که اگه برا قدرت بود چرا خانواده خودش رو همراه آورد.
🔸ببین تو همه ی تواریخ نوشته شده در بین راه و نرسیده به #کربلا خبر شهادت مسلم به امام رسید. حضرت متوجه شد که دیگه کسی با او همراهی نمیکنه، همین افراد رو بیشتر نداره یعنی حدود 100 یا 200 نفر، اما باز به حرکت خودش ادامه داد؛ آیا معقوله با 200 نفر به جنگ 30 هزار نفر بری؟ اگر هدف رسیدن به قدرت بود، باید سپاهی حداقل مساوی با سپاه دشمن با خودش میآورد تا احتمال پیروزی وجود داشته باشه، نه با 200 نفر که اونم روز عاشورا، 72 نفر شدن؛ لذا اصلا جنگ عاقلانه نبود.
🔹بله حرفت منطقیه.
🔸لطفا سخنان امام حسین(ع) در طول حرکت رو بخون تا خودت هدف از قیام رو متوجه بشی.
منبع: اندیشه ی برتر
🔰کانال تخصصیِ پاسخ به شُبهاتِ تاریخی
👉 @hagayegetarikhi
🔺گاف اسلام ستیزان:
"علامه امینی از علمای بزرگ شیعه نوشته است امام حسن و #امام_حسین (ع) در #فتوحات اسلامی شرکت داشتند."
👈اسلام ستیزان بی سواد، "آیت الله ابراهیم حاج امینی" (عضو فقید مجلس خبرگان و امام جمعه موقت قم) و نویسنده ی کتاب "دراسة عامة فی الامامة"را با "علامه عبدالحسین امینی" نویسنده ی کتاب شریف الغدیر اشتباه گرفته اند.
اساساً #علامه_امینی چنین دیدگاهی نداشته اند.
❗️اما دیدگاه آیت الله حاج امینی نیز قابل نقد است؛ چراکه سستی و برساخته بودن روایات حضور حَسَنین (ع) در فتوحات، روشن شده است.
هرچند که در خود این روایات ضعیف نیز، صرفاً به "حضور" ایشان اکتفا شده و کوچک ترین اشارهای به کشتار و رفتارهای خشونت آمیز از ایشان نشده است.👇
/channel/hagayegetarikhi/99
/channel/hagayegetarikhi/100
🔰کانال تخصصیِ پاسخ به شُبهاتِ تاریخی
👉 @hagayegetarikhi
⭕️ آیا اسلام به زور شمشیر به مردم ایران تحمیل شده است؟
(دلایلی چند در رد ادّعای اسلام ستیزان)
🔺اسلام ستیزان با وجود ادلّه ی فراوان هنوز هم سر این ادعای پوچ که #اسلام به #ایرانیان تحمیل شده و آنان با زور #شمشیر، مسلمان شده اند، پافشاری می کنند.
پیش تر متذکّر شده ایم که این ادعا نه از سوی منابع تاریخی تایید می شود و نه پژوهشگران حوزه ی تاریخ آن را پذیرفته اند.
همچنین با ارائه ی اسنادی اثبات کردیم که گسترش اسلام در #ایران و حتی نقاط دیگر، برخلاف تسخیر آنها، یک روند آرام و تدریجی را طی کرده است و فرهنگ و آداب اسلامی بیش از دو قرن طول کشیده تا راه خود را در بین مردم باز کند.
/channel/hagayegetarikhi/16
/channel/hagayegetarikhi/17
❗️باید دانست که خلفا و فاتحان مسلمان در عرضه ی اسلام پافشاری نکرده اند و حتی می توان گفت که در تبلیغ آن کوتاهی هم کرده اند.
آنان در کنار جنگ ها و صلح ها، بیشتر از همه متمایل به دریافت مالیات و #جزیه بوده اند تا از این مسیر، به ثروت بیشتری برسند. همین امر هم سبب شد جامعه ی اسلامی رفته رفته از سادگی و معنویت سال های نخست ظهور اسلام دور شود.
🔺اکنون چند گزارش از کتاب مورد علاقه ی اسلام ستیزان یعنی #تاریخ_طبری را مرور می کنیم تا ببینیم آیا در آغاز #فتوحات اسلامی، اسلام به زور شمشیر به مردم ایران تحمیل می شده یا نه!
🔸وقتی خالد بن ولید به سواد عراق رفت، با یکی از بزرگان آن منطقه به نام ابن صلوبا قرارداد صلحی بست که مطابق آن، به پرداخت جزیه ملزم شده و در مقابل در پناه مسلمانان قرار گرفتند.(۱)
🔸در روایتی دیگر وقتی خالد به حیره رفت سران آنجا را به اسلام دعوت کرد و گفت اگر نپذیرفتید، باید جزیه دهید یا اینکه برای جنگ آماده شوید.
آنها گفتند: بر دین خویش می مانیم و جزیه می دهیم.(۲)
🔸در روایتی دیگر خالد به یکی از مرزبانان ایرانی به نام هرمز چنین نوشت:
"اما بعد، اسلام بیاور تا سالم بمانی یا تسلیم شو و جزیه بده وگرنه جز خویشتن کسی را ملامت مکن که با قومی به سوی تو آمده ام که مرگ را چنان دوست دارند که شما زندگی را دوست دارید."(۳)
🔸خالد پس از فراغت از جنگ ولجه، از کشاورزان آن ناحیه خواست خراج دهند تا در پناه مسلمانان باشند و آنها پذیرفتند.(۴)
🔸در مذاکره ی بین گروهی از اعراب مسلمان با یزدگرد ساسانی، نعمان بن مقرن به شاه ایران گفت:
"ما شما را به دین خودمان می خوانیم که نیک را نیک شمرده و زشت را زشت دانسته و اگر نپذیرید به شری دچار می شوید که از دیگری آسان تر است، یعنی جزیه دادن، و اگر (آن را هم) نپذیرید جنگ.
اگر دین ما را بپذیرید کتاب خدا را میانتان می گذاریم و شما را به تبعیت می خوانیم که احکام آن را گردن نهید و بازمی گردیم و خود دانید و دیارتان. اگر جزیه دهید و از ما در امان مانید، می پذیریم و از شما حمایت می کنیم وگرنه با شما می جنگیم."
در ادامه پس از پاسخ منفی شاه، مغیره بن زراره پس از ایراد سخنانی خطاب به یزدگرد گفت:
"اکنون اگر می خواهی جزیه بده و تسلیم باش وگرنه شمشیر در میان است مگر آنکه مسلمان شوی و خویشتن را نجات دهی."(۵)
🔸اعراب مسلمان پس از پیروزی در قادسیه و هنگام محاصره ی قصر سفید مدائن، به ایرانی ها گفتند:
"سه چیز است که هر یک را می خواهید انتخاب کنید... یکی اسلام که اگر اسلام بیارید حقوق و تکالیف شما همانند ماست و اگر نمی خواهید، جزیه بدهید و اگر نمی خواهید، جنگ می کنیم تا خدا میان ما و شما حکم کند."
سخنگوی گروه ایرانی هم پاسخ داد:
"به اولی و آخری حاجت نداریم و میانی (جزیه) را می پذیریم."(۶)
🔸در روایتی دیگر سلمان فارسی که در فتح مدائن حاضر و وظیفه ی دعوت ایرانیان به اسلام را بر عهده گرفته بود، همین سه پیشنهاد را به هموطنان خود ارائه کرد.(۷)
🔸در امان نامه ای که نعمان بن مقرن به مردم ماه بهزادان داده، چنین آمده است:
"این مکتوبی است که نعمان بن مقرن به مردم ماه بهزادان می دهد. جان ها، مال ها و زمین هایشان را امان می دهد که کس دینشان را تغییر ندهد و از انجام ترتیبات دینشان منعشان نکند، مادام که هر سال به عامل خویش جزیه دهند."(۸)
🔸در بخشی از قرارداد صلحی که بین عتبه بن فرید و مردم آذربایجان نوشته شده است، چنین آمده است:
جان ها، مال ها و دین ها و ترتیبات دینِ همگیشان در امان است، به شرط آنکه جزیه بدهند.(۹)
👈نتیجه: ایرانیان با وجود تسلط سیاسی و نظامی مسلمانان، مجبور به پذیرش اسلام نبودند و عمدتاً پرداخت جزیه را ترجیح می دادند. اسلام بتدریج در بین ایرانیان نفوذ کرد و کیش زرتشتی جای خود را به اسلام داد.
✍اکبر عزیزیان
📚پی نوشت ها:
۱.ترجمه ی تاریخ طبری، نشر الکترونیک، ۱۳۸۹، ج ۴، ص ۱۷۱
۲.همان، ص ۱۷۲
۳.همان، ص ۱۷۴
۴.همان، ص ۱۷۹
۵.همان، ص ۲۸۲ و ۲۸۳
۶.همان، ج ۵، ص ۹۹
۷.همان، ص ۱۰۲
۸.همان، ص ۱۹۵
۹.همان، ص ۲۰۹
🔰کانال تخصصیِ پاسخ به شُبهاتِ تاریخی
👉 @hagayegetarikhi
⭕ پاسخ به شبهه ی فضیلت نبودن ولادت حضرت علی (ع) در کعبه
❓پرسش: تولد #حضرت_علی (ع) در #کعبه فضیلت نیست؛ زیرا کعبه در آن زمان بتخانه بود! اگر این امر فضیلت می بود باید نصیب #پیامبر (ص) می گشت!
🔺پاسخ:
یکی از شبهاتی که توسط مخالفان و دشمنان #اهل_بیت (علیهم السلام) مطرح می شود تا شاید بتوانند از این طریق خدشه ای بر عظمت و مقام شامخ حضرت امیرالمومنین #امام_علی (ع) وارد سازند، این است که: «چگونه ممکن است تولد یافتن شخصی در مکه، فضیلت و برتری به حساب آید، در حالی که زمان تولد حضرت علی (ع) کعبه بتخانه بوده است و تولد در بتخانه فضیلت نیست بلکه می تواند نقص هم باشد، و اگر ولادت در چنین جایی فضیلت بشمار می آمد می بایست این فضیلت قبلا نصیب #رسول_خدا (ص) می گشت و بنا بر این دلایل، نمی توان ولادت در کعبه را برای حضرت علی(ع) برتری و فضیلت به حساب آورد»!
❗️پاسخ در چند قسمت:
1⃣ خداوند اصالتا و از ابتدا کعبه را به عنوان خانه خود و مرکز هدایت قرار داده است(۱) و اینکه در برهه ای از زمان مشرکین حجاز آنجا را محل نگهداری بتهای خود کرده بودند، چیزی از قداست کعبه نمی کاهد و ماهیت آن را تغییر نمی دهد. ضمن اینکه نگهداری بتها در کعبه خطایی بوده که مشرکین مرتکب آن شده بودند و باید دانست که هیچگاه ارزش یک ظرف بخاطر مظروفی که ناخواسته و به اجبار درون آن گذاشته شده کاسته نخواهد شد. لذا این امر هیچ نقصی به جایگاه و منزلت واقعی کعبه وارد نمی سازد.
2⃣ دلیل دیگر بر رد بتخانه بودن کعبه این است که وقتی ابرهه با سپاه فیل خود می خواست کعبه ای را که مشرکین بتهای خود را آنجا نگهداری می کردند خراب کند، خداوند با اعجاز خویش و بوسیله پرندگان کوچکی بنام ابابیل آنها را نابود ساخت و از کعبه حفاظت نمود، و یکی از سوره های #قرآن را به ذکر این واقعه اختصاص داد. در حالی که اگر کعبه بتخانه محسوب می شد، هرگز سزاوار نبود خداوند چنین اعجاز بزرگی برای حفظ یک بتخانه نشان دهد.
3⃣ اگر واقعا چنین نقصی بر کعبه وارد بوده و آنجا بتخانه بوده باشد، هرگز سزاوار نبود که خداوند کعبه را به عنوان قبله ی مسلمین قرار دهد.
4⃣ علمای بزرگ سنّی و #شیعه به فضیلت بودن تولد امام علی(ع) در کعبه تاکید دارند:
حافظ کنجی از علمای #اهل_سنت می گوید: امیر مؤمنان(ع) شب جمعه سیزده رجب، سال سی ام بعد از واقعه عام الفیل در داخل خانه خدا به دنیا آمد. کسی پیش از آن حضرت و بعد از آن، در داخل کعبه به دنیا نیامده است و این، از فضایل اختصاصی آن حضرت است که خداوند به جهت بزرگداشت مقامش به او عنایت کرده است.(۲)
شیخ مفید در کتاب «الإرشاد فی معرفه حجج الله على العباد» راجع به فضیلت منحصر به فرد تولد حضرت می گوید: «غیر از امام علی(ع)، هیچ مولودی چه پیش از او و چه پس از او در خانه خدا (کعبه) زاییده نشده است و این به جهت اکرام و تجلیل از عظمت مقام آن حضرت از جانب خداوند متعال بوده است».(۳)
5⃣ تولد در کعبه امری بی سابقه بوده، و تکراری نبوده است:
با توجه به اینکه تولد در کعبه امری بی سابقه بوده و تکراری نبوده است، و حتی خداوند به #حضرت_مریم (س) با آن همه جلالت اجازه نداده است که در مسجد الاقصی وضع حمل نماید و نهایتا زیر یک نخل خرما #حضرت_عیسی (ع) را به دنیا آورد(۴)، آیا تولد علی بن ابی طالب(ع) در کعبه فضیلت نخواهد بود؟!
6⃣ قطعا تولد اولیاء الهی امری مهم، با عظمت و مبارک است، زیرا در قرآن به روز تولد اولیاء الهی سلام داده شده است(۵) و در هنگام تولد اکثر اولیاء الهی اتفاقاتی منحصر بفرد رخ داده است که نشانی از بزرگی و فضیلت ایشان است.
7⃣ معجزات و فضائل اولیاء الهی، یکسان و شبیه هم و یا مختص یک نفر نیستند:
اما اینکه می گویند اگر تولد در کعبه فضیلتی باشد، پس باید این فضیلت نصیب رسول خدا (ص) می گشت انسان را به خنده وا می دارد! باید از کسی که این استدلال را کرده پرسید مگر قرار است تمام معجزات و فضائل، یکسان و شبیه هم باشند و یا اینکه تنها به یک نفر اختصاص یابند!؟
اگر اینگونه باشد، پس باید بگوییم ضربت امیرمومنان(ع) در جنگ خندق که برابر با عبادت جن و انس است، فضیلت به شمار نمی آید؛ زیرا به رسول خدا(ص) اختصاص نیافته است! یا باید بگوییم شکافته شدن دریا بوسیله عصای #موسی (ع) و عبور او و #بنی_اسراییل از آن، و سپس غرق شدن فرعونیان نیز فضیلتی بحساب نمی آید؛ زیرا به رسول خدا(ص) اختصاص نیافته است!... و صدها مورد دیگر که ذکر آن در این مختصر نمی گنجد.
🔺منبع: پایگاه اطلاع رسانی آیت الله العظمی مکارم شیرازی
📚پی نوشت ها:
۱. آل عمران: ۹۶
۲. کفایة الطالب فی مناقب على بن أبى طالب، کنجی شافعی، أبوعبدالله محمّد بن یوسف، دار إحیاء تراث أهل البیت(ع)، چاپ دوم، ص۴۰۷
۳. الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد، مفید، محمد بن محمد، چاپ اول، ج۱، ص۵.
۴. مریم: ۲۲ و ۲۳.
۵. مریم: ۱۵
🔰کانال تخصصیِ پاسخ به شُبهاتِ تاریخی
👉 @hagayegetarikhi
⭕️ اسنادی از هتک حرمت خانه زهرا (س) در منابع اهل سنت
🔺ابوبکر ابن ابى شیبه به سندى صحیح چنین نقل مى کند:
هنگامى که مردم با #ابوبکر بیعت کردند، #على (ع) و زبیر در خانه ی #فاطمه به گفتگو و مشاوره مى پرداختند و این مطلب به #عمر بن خطاب رسید. او به خانه ی فاطمه آمد و گفت: اى دختر رسول خدا، محبوب ترین فرد براى ما پدر تو است و بعد از پدر تو خود تو، ولى سوگند به خدا این محبت مانع از آن نیست که اگر این افراد در خانه ی تو جمع شوند من دستور دهم خانه را بر آنها بسوزانند. این جمله را گفت و بیرون رفت، وقتى على(ع) و زبیر به خانه بازگشتند، دختر گرامى پیامبر به على(ع) و زبیر گفت: عمر نزد من آمد و سوگند یاد کرد که اگر اجتماع شما تکرار شود، خانه را بر شماها بسوزاند، به خدا سوگند! آنچه را که قسم خورده است انجام مى دهد![۱]
🔺طبری در تاریخ خود می نویسد:
عمر بن خطاب به خانه علی(ع) آمد در حالی كه گروهی از مهاجران در آنجا گرد آمده بودند. وی رو به آنان كرد و گفت: به خدا سوگند خانه را به آتش می كشم مگر اينكه برای #بيعت بيرون بياييد. زبير از خانه بيرون آمد در حالی كه شمشير كشيده بود، ناگهان پای او لغزيد و شمشير از دستش افتاد، در اين موقع ديگران بر او هجوم آوردند و شمشير را از دست او گرفتند.[۲]
🔺ابن عبد ربّه می نويسد:
ابوبكر به عمر بن خطاب مأموريت داد كه برود و آنان را از خانه بيرون بياورد و به وی گفت: چنانچه مقاومت كردند و از بيرون آمدن خودداری كردند، با آنان جنگ كن.
عمر با شعله ی آتشی كه همراه داشت و آن را به قصد آتش زدن خانه فاطمه (س) برداشته بود، به سوی آنها حركت كرد. فاطمه گفت: يابن الخطاب اجيت لتحرق دارنا؟ ای پسر خطاب! #آتش آورده ای خانه ی مرا بسوزانی؟ گفت: بلی، مگر اين كه به آنچه امت در آن داخل شده اند (بيعت با ابوبكر) شما هم داخل شويد...[۳]
🔺بلاذرى در کتاب «انساب الاشراف» نقل مى کند:
ابوبکر به دنبال على(ع) فرستاد تا بیعت کند، ولى على(ع) از بیعت امتناع ورزید. سپس عمر همراه با فتیله (آتش زا) حرکت کرد و با فاطمه در مقابل باب خانه روبرو شد، فاطمه گفت: اى فرزند خطاب، مى بینم در صدد سوزاندن خانه ی من هستى؟! عمر گفت: بلى، این کار کمک به چیزى است که پدرت براى آن مبعوث شده است!![۴]
🔺دینوری در کتاب «الإمامة و السیاسة» مى نویسد:
ابوبکر از کسانى که از بیعت با او سر برتافتند و در خانه ی على گرد آمده بودند، سراغ گرفت و عمر را به دنبال آنان فرستاد، او به در خانه ی على (ع) آمد و همگان را صدا زد که بیرون بیایند و آنان از خروج از خانه امتناع ورزیدند. در این موقع عمر هیزم طلبید و گفت: به خدایى که جان عمر در دست اوست بیرون بیایید یا خانه را بر سرتان آتش مى زنم. مردى به عمر گفت: اى اباحفص (کنیه ی عمر) در این خانه، فاطمه، دختر پیامبر است، گفت: باشد!![۵]
ابن قتیبه دنباله ی این داستان را سوزناک تر و دردناک تر نوشته است.
او مى گوید: عمر همراه گروهى به در خانه ی فاطمه آمدند، در خانه را زدند، هنگامى که فاطمه صداى آنان را شنید، با صداى بلند گفت: اى رسول خدا پس از تو چه مصیبت هایى به ما از فرزند خطاب و ابى قحافه رسید، وقتى مردم که همراه عمر بودند صداى زهرا و گریه ی او را شنیدند برگشتند، ولى عمر با گروهى باقى ماند و على را از خانه بیرون آوردند، نزد ابى بکر بردند و به او گفتند، بیعت کن، على (ع) گفت: اگر بیعت نکنم چه مى شود؟ گفتند: به خدایى که جز او خدایى نیست، گردن تو را مى زنیم... [۶]
#ایام_فاطمیه
📚پی نوشت ها:
۱.مصنف ابن ابى شیبه: ۸/۵۷۲، کتاب المغازى.
۲.تاريخ الطبری، ج ۲، ص ۴۴۳.
۳.العقد الفريد، ج۳، ص ۶۳، طبع مصر.
۴.انساب الأشراف: ۱/۵۸۶ طبع دار معارف، قاهره.
۵.الامامة و السیاسة: ۱۲، چاپ مکتبة تجاریة کبرى، مصر.
۶.همان، ص ۱۳.
🔺منبع و متن کامل تر:
https://b2n.ir/204034
https://b2n.ir/158833
🔰کانال تخصصی پاسخ به شبهات تاریخی
👉 @hagayegetarikhi
⭕️ دستگاه خلافت و داستان سرایان اسرائیلی
🔺یکی از ریشههای اصلی و مهم نشر و گسترش #اسرائیلیات و احادیث جعلی در میان مردم، شیوع قصه خوانی و آزادی عمل داستان سرایان در پناه #دستگاه_خلافت خلفا و دولت #اموی بوده است.
آزادی عمل قصه خوانان در شرایطی بوده است که نگارش و نقل احادیث و سنّت #پیامبر_اکرم (ص) از سوی خلفا، بهویژه با فرمان رسمی خلیفه ی دوم، منع میشده است.
در دورهی صحابه و تابعین و پس از آنان، کسانی که در حوادث گذشته و تاریخ انبیا و خلقت و امثال آن بدون طرح سند متصل به پیامبر اکرم (ص) سخن میگفتند، و سخنانشان نوعی شباهت ظاهری با داستانهای #قرآن داشت، به «قَصّاص» مشهور شدند.(۱)
منبع اصلی قصه خوانان را #تورات و نقلهای شفاهی رایج در میان عالمان #یهودی تشکیل میداد. قصهخوانان معمولاً در هنگام اقامه ی نماز، برای عموم مردم به ایراد سخن و داستان سرایی میپرداختند.
گفته شده که قصه خوانی در زمان پیامبر اکرم (ص) و #ابوبکر وجود نداشته و از زمان خلیفه دوم و با اجازه او آغاز گردیده(۲) و به تدریج ادامه و گسترش یافته است. رواج داستان سرایی در زمانی بوده که قصه خوانان و پندآموزان، دین و باورهای دینی را دستمایه ی تجارت خود ساخته، حدیث را وسیله ای برای امرار معاش خود و برآوردن خواستههای حاکمان قرار داده بودند.
بدین ترتیب، آنان بسیاری از افسانه های ملت های پیش از اسلام، بهویژه داستانهای تاریخی دینی #یهودیان را به نام تفسیر قرآن و به قصد تخریب و یا تحریف مبانی اعتقادی، در لابلای تعالیم اسلامی و تفاسیر قرآنی جای دادند.
حرکت داستان سرایان با گذشت زمان گسترش یافت و زمامداران نیز آنان را برای اهداف سیاسی خود به کار گماشتند. برخی از نویسندگان، نخستین قصه سرا را عبداللّه بن رواحه و برخی تمیم داری و عدهای نیز عُبَید بن عُمَیر دانستهاند؛ ولی نامورترین آنان همان، تمیم بن اوس داری است.(۳)
عمر، به تمیم اجازه داد تا پیش از خطبههای نماز جمعه به ایراد موعظه و قصه بپردازد و پس از وی، عثمان اجازه داد تا او هفتهای دوبار به این کار ادامه دهد.(۴) به جز تمیم، عُبَید بن عُمَیر نیز در زمان عمر اجازه قصه خوانی یافت.
آوردهاند که بسیاری از قاضیان به دستور زمامداران، در کنار منصب و شغل قضاوت، مأموریت داستان سرایی را نیز برعهده داشته اند. نخستین کسی که در مصر به داستان سرایی پرداخت، سلیمان بن عِتْر تُجِیبی بود که در سال ۳۸ هجری این کار را آغاز کرد. او از سوی #معاویه، عهده دار امر قضاوت و قصه گویی شد. اما بعدها معاویه او را از کار قضاوت عزل کرد و تنها او را موظف به داستانسرایی نمود.(۵)
از اینجا معلوم میشود که «داستانسرایی» یک پست دولتی بوده، که خلیفه هر کسی را شایسته ی آن میدیده، به خدمت میگمارده است.(۶)
معاویه مردی را مأمور ساخت تا پس از اقامه ی نماز صبح برای نمازگزاران داستان بگوید و این مرد نیز هر روز پس از نماز رو به نمازگزاران میکرد و خدا را یاد مینمود و بر پیامبر خدا (ص) درود میفرستاد و سپس برای خلیفه، خاندان، سپاه و پیروان او دعا میکرد و دشمنان خلیفه و کسانی را که فرمانبری او را نپذیرفته بودند، نفرین مینمود.(۷)
عبدالله بن سلام، کعبالأحبار و وهب بن منبه از جمله داستان سرایانی بودند که هر یک سهم فراوانی در نقل داستان های پیامبران و افسانه های پیشینیان داشته، کم و بیش ردّ پای آنان را در روایات تفسیری مشاهده میکنیم.
ابنکثیر دربارهی کعبالأحبار میگوید:
کعبالأحبار در زمان خلافت عمر اسلام آورد. وی از کتابهای کهن برای عمر نقل سخن میکرد. و چه بسا عمر به سخنان وی گوش فرا میداد و مردم را نیز در شنیدن سخنان وی آزاد میگذارد و مردم نیز گفتههای او را، چه درست و چه نادرست، نقل میکردند؛ در حالی که، به خدا قسم، این مردم، هیچ نیازی حتی به یک کلمه از حرف های او نداشتند.(۸)
❗️چنانکه ملاحظه شد، در میان خلفا، عمر و معاویه بیش از دیگران به دانشمندان #اهل_کتاب تمایل داشته، آنان را در نقل داستانهای تاریخی تورات و افسانههای خرافی آزاد گذاردهاند؛ بلکه در زمان معاویه بیشترین #جعل_حدیث در فضیلت سازی برای حکّام و جلوگیری از نشر فضایل #اهل_بیت پیامبر اکرم (ص) صورت گرفت. و نیز بهترین شیوه ی بنیامیه برای دور نگه داشتن مردم از مسائل مهم سیاسی اجتماعی و انحراف اذهان آنان، بهرهگیری از روایات ساختگی دانشمندان یهود و نصارا بوده است.
🔺منبع و شرح بیشتر:
https://b2n.ir/s15671
📚پینوشت ها:
۱.نقش ائمه در احیای دین، ج ۶، ص ۸۳
۲.تاریخ سیاسی در اسلام، ج ۲ و القصاص و المذکرین، ص۲۰
۳.القصاص ص ۲۰ و ۲۱
۴.المصنف عبدالرزاق، ج ۳، ص ۲۱۹
۵.فجر الإسلام، ص ۱۶۰
۶.القصاص، ص ۲۵
۷.الخطط المقریزیة، ج ۲، ص ۲۵۳ و المصنف، ج ۳، ص ۲۱۹
۸. تفسیر ابن کثیر، ج ۴، ص ۱۸
🔰کانال تخصصیِ پاسخ به شُبهاتِ تاریخی
👉 @hagayegetarikhi
🔸برخی درباره آثار شهادت #حسین (ع) تردید کردهاند و آن را قیامی خواندهاند که شکست خورده است. شگفتا کدام جهاد و کدام جنگ پیروز بوده است که دامنه ی فتوحاتش در سطح جامعه در عمق اندیشه و احساس و در طول زمان و ادوار تاریخ این همه گسترده و عمیق و بارور باشد؟
آری اینجا حسین پیروز است زیرا با خونش خباثت و رذالت حکومت #بنی_امیه را نشان داده و از آن مشروعیتزدایی کرده است.
📚دکتر علی شریعتی، حسین وارث آدم، مجموعه آثار، ج ۱۹، ص ۱۳۶
👉 @hagayegetarikhi