مکتبی که بشر را به نهفته ترین رازهای خلقت و ملکوتی ترین فضائل ومکارم اخلاقی آشنامی سازد و نهال عشق ومحبت را در قلوب دلدادگانش چنان بارور می سازد که به همگان عشق ورزند وسراسر عشق شوند. چشم(💎)سوم پیج اینستا گرام https://instagram.com/parvazrooh110
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
سعی کن یاد بگیری تمایز قائل شوی
بین کسی که سزاوار یک توضیح کامل است
کسی که سزاوار فقط یک جواب
و کسی که سزاوار سکوت است.
@haghightx
دوازده قانون کارما
3- قانون فروتنی:
آنچه را که با فروتنی نمی پذیری، از هستی به تو باز خواهد گشت. چنانچه هرکسی را که می بینیم، دشمن یا دارای خصیصه ای منفی تلقی کنیم، در سطح آگاهی بالایی در هستی قرار نگرفته ایم.
@haghightx
دوازده قانون کارما
2-- قانون آفرینش:
زندگی فقط یک اتفاق گذرا نیست، بلکه مشارکت ما را در همه مراحل و جوانب آن می طلبد. ما بصورت درونی و از طریق محیط بیرونی با هستی، در وحدتی کامل قرار گرفته ایم. (ما جزئی هستیم از کل هستی!) هر آنچه که در محیط بیرون، ما را احاطه کرده است، کلیدی است برای شناخت درون خود. خودت باش و آنچه را که شایسته زندگی خود میدانی، انجام بده.
@haghightx
دوازده قانون کارما
1- قانون عظیم:
محصول زندگی ات نتیجۀ همان چیزی است که می کاری که به قانون علت و معلول معروف است. (جز از کِشته نَدروی!) هر آن چیزی که توسط هستی بما برمی گردد، همان (پندار، گفتار، کردار و احساس) ماست که در کیهان منتشر می کنیم. چنانچه خواهان شادی، صلح، عشق و دوستی هستیم، در نتیجه بایستی شاد، صلح طلب، محبوب و یک دوست باشیم.
@haghightx
سلام
صبح بخیر❤️
مرا عهدیست با شادی
که شادی آن من باشد
مرا قولیست با جانا
که جانان جان من باشد
به خط خویشتن فرمان
به دستم داد آن سلطان
که تا تختست و تا بختست
او سلطان من باشد
اگر هشیار اگر مستم
نگیرد غیر او دستم
وگر من دست خودخستم
همو درمان من باشد
#مولانا
@haghightx
تا وقتی بر زمین هستی،
به تمامیت زندگی کن.
نصف و نیمه زندگی نکن.
آن را بفهم تا از آن عبور کنی.
از هر فرصتی بهره بگیر،
و شگفتیهای حیات را تجربه کن.
برای زندگی کم مگذار،
ترسو نباش،
دست به عصا حرکت نکن،
شجاع باش و زندگی را به تمامی نوش کن.
کیفیت های زندگی بیشمار است،
و زندگی ذهنی تنها بخش کوچک و تاریکی از آن است.
تر و تازه باش،
و چشمان مشاهده گرت را باز کن،
و از مواهب پاک و خداداده ات،
بهره مند شو و دیگران را بهره مند کن.
این بهره مندی،
عین شکرگزاری است.
زیرا شکر از مقوله ی عمل است نه حرف !
@haghightx
فصل رفتن باید هر چیز را به اصلش
باز پس دهی.
جسمت را به خاک
آگاهی ات را به باد
حیاتت را به آب
و عشقت را به آتش
و در این ردّ امانت رضایت کامل داشته باشی.
@haghightx
چرا ترسها باید نوشته شوند؟
نوشتن ترسها، احساسات منفی و اضطراب را از قلب بیرون میکند. نوشتن ترسها روش خوبی است که احساسات منفی درون خود را وادار کنید که فقط روی کلمات، واکنش نشان دهند. اگر ترسهایتان را همانند آرزوهایتان بنویسید، خود را در مسیری قرار میدهید و گاهی میتوانید این مسیر را هموارتر کنید. هرگاه ترسهایتان را مینویسید، از وجودتان خارج میشوند. نوشتن معکوس ترسها، شما را توانمند و پرانرژی میسازد تا شروع به تفکری متفاوت کنید.
بنویس تا اتفاق بیفتد
#هنریت_آنه_کلوز
@haghightx
استاد عام و خاص:
استاد عام هر موعظهگر و راهنمای شایستهای است که انسان را به تحمل و تامل وامیدارد، او را از غفلت رها و به خدا و ارزشهای الهی متوجه میکند در پالایش روح و تزکیه نفس مددش میرسد و روح خداخواهی و خداجویی را در او تقویت میکند.
استاد عام ممکن است شخصی اهل معنا و یا حتی نوشته و کتابی معنوی باشد. دیگری استاد خاص که رهرو به مقصد رسیده و عارف کاملی است که رهرو زیر نظر او راه عرفان را میپیماید طبق دستورالعملهای او رفتار میکند و با بهرهمندی از فیوضات و امدادهای باطنی او منازل سلوک را تا مقصد یکی پس از دیگری طی میکند.
دستیابی به استاد عام کار چندان دشواری نیست غالباً اشخاص در مسیر زندگی خود با افرادی مواجه میشوند که سخنان و حالات دلنشین و سازنده دارند. چنین استادی عامی ممکن است یکی از بستگان، یک دوست یا همکلاسی یا معلم یا استاد یک روحانی یا واعظ و یا کاسب محل و یا همکار اداری باشد که فرد با او درارتباط است و سخنان، حالات و رفتارهایش بر او تأثیر مثبت میگذارد و رابطه او را با خدا صمیمی، نزدیک محکمتر و پایبندی او را به اخلاق و پایداری او را در عمل احکام دین مستحکمتر میکند.
اگر شخص از همان استاد عام که خدا در سر راهش قرار داده است صادقانه بهره ببرد و به نصایح راهنماییهای او به شایستگی عمل کند هرگاه به حدی رشد کرد که دیگر آن فرد نتواند برای ادامه راه او راهبری کند خداوند فرد دیگری را سر راه او قرار میدهد تا مرحله بعدی سیر را با بهرهگیری از ارشادها و توصیههای او طی کند. به همین ترتیب استادهای عام او را دست به دست میدهند تا جایی که به استاد خاص احتیاج پیدا کند.
در این مرحله نیز اگر طلب تمام عیار و صادقانه برای ادامه مسیر با استفاده از ارشادها و امدادهای استاد خاص در شخص باشد، به نحوی که این طلب وجود او را ملتهب و عطشناکِ ملاقات و راهیابی به محضر عارف کاملی کند و قرار و آرام را از او بگیرد خداوند به تناسب استعداد و ظرفیت او یکی از اولیای خدا را مامور میکند تا او را تحت تربیت قرار دهد از او دستگیری کند و او را راهبری نماید.
البته در برخی از موارد، آن ولی خدا بدون ملاقات و ارتباط ظاهری، از راه باطن او را تحت تربیت میگیرد و رهرو با عنایات و الهامات باطنی که نصیبش میشود، ادامه راه را تا مقصد طی میکند، بیآنکه پیر و راهبری او را علیالظاهر ارشاد کند.
منبع: کتاب #رهروان_تنها صفحه ۲۵۵
@haghightx
زندگی را تنها زنده ای می فهمد که
زندگی می کند.
زندگی هیچ معنای مشخص و محدود
و تعریف شده ای ندارد.
آن فقط با زندگی کردن،
فهم می شود.
و فهم زندگی، دریافت آن است.
@haghightx
مُشک را گفتند: ﺗﻮ ﺭﺍ ﯾﮏ ﻋﯿﺐ ﻫﺴﺖ، ﺑﺎ ﻫﺮ ﮐﻪ ﻧﺸﯿﻨﯽ ﺍﺯ ﺑﻮﯼ ﺧﻮﺷﺖ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺩﻫﯽ
ﮔﻔﺖ: ﺯﯾﺮﺍ ﮐﻪ ﻧﻨﮕﺮﻡ ﺑﺎ که هستم، ﺑﻪ ﺁﻥ ﺑﻨﮕﺮﻡ ﮐﻪ ﻣﻦ که هستم
#مولانا
@haghightx
🔶️
شمس خُجندی بر خاندان می گریست
ما بَر وِی می گریستیم .
بر خاندان چه گرید؟
یکی به خدا پیوست بر او می گرید؟
بر خود نمی گرید!
اگر از حال خود واقف بودی بر خود گریستی
بلکه همۀ قوم خود را حاضر کردی و خویشان خود را
و زارزار بر خود می گریستی.
شمس_تبریزی
🔶️🔶️🔶️
پَس عَزا بر خود کُنید ای خُفتگان
زان که بَد مرگیست این خوابِ گِران
روحِ سُلْطانی زِ زندانی بِجَست
جامه چِه دْرانیم و چون خاییم دست؟
چون که ایشان خُسروِ دین بودهاند
وَقتِ شادی شُد چو بِشْکَسْتَند بَند
سویِ شادُروانِ دولت تاختند
کُنده و زَنجیر را اَنْداختند
روزِ مُلْک است و گَش و شاهَنْشَهی
گَر تو یک ذَرّه ازیشان آگَهی
وَرْ نهیی آگَه بُرو بر خود گِری
زان که در اِنْکارِ نَقل و مَحْشری
بر دل و دینِ خَرابَت نوحه کُن
که نمیبینَد جُز این خاکِ کُهُن
وَرْ هَمیبینَد چرا نَبْوَد دلیر؟
پُشت دار و جانْ سپار و چَشمْ سیر؟
مثنوی_مولانا
می فرمایند حسین ابن علی(ع) سلطانی بود که در زندان خاک اسیر گشته بود ؛ مرگ شکستن درهای زندان است و کوچ ایشان به سوی مُلک و دولت حقیقی . از چه بر آنها می گریید ؟ بر خود گریه کنید که جز این خاک را منزل و مأوا نمی دانید . اگر نه چنین است ، پس چرا در راه حق و آزادی گرم رو و جانسپار نیستید .
@agahi141
اهمیت و ضرورت عرفان :
در تصور اغلب افراد، معنی عمر دنیوی و فرصت محدودی که به آنان داده شده روشن نشده است و چنین میپندارند که انسان در اصل برای دنیا خلق شده است و حال دستوراتی هم نیز -به صورت کلی- به خاطر حضور در آخرت تحت عنوان دین، داده شده است؛
آنان میپندارند که چون مشکل دارند، نمیتوانند به عرفان و خدا بپردازند درصورتیکه حقیقت این است که چون به عرفان و خودشناسی نمیپردازند و از این وادی دورند، مشکل دارند.
عرفان را کسی میفهمد که با سکوت، خلوت و دنیای درون خود آشنایی داشته باشد، عرفان راهی است که انسان را به ورای دنیای فیزیکی و ظاهری و به ملکوت میبرد.
عرفان واقعی یعنی از خود رد شدن، از خود گذشتن و به خدا رسیدن. کسی که بتواند از تعلقاتش و خودش بگذرد میتواند به دیدار خداوند نائل شود. از مال خود، از فرزند خود؛ از همسر خود و از کلیه وابستگی های خود و نهایتاً از وجود نفسانی خود گذشتن کار یک عارف واقعی است.
من که امروزم بهشت نقد حاصل میشود
وعده فردای زاهد را چرا باور کنم؟
(حافظ)
منبع: مقدمه کتاب #رهروان_تنها
@haghightx
🌹راز زندگی این است که
بفهمیم هرروز
یک معجزه است...
شما همین یک زندگی را دارید
دیگرهرگز متولد نخواهید شد
پس تا میتوانی زندگی را زندگی کن
صبح بخیر❤️
@haghightx
مراقبه و مدیتیشن :
در عرفانهای نوظهور، هدف خودشناسی و معرفت نفس به انگیزه رسیدن به خدا نیست. هدف آنان مدتیشین (تمرکز)، آن هم برای رسیدن به آرامش است.
باید توجه داشت که هدف از عرفان، شهود خدا در تمام صحنههای زندگی و احوال درون و بیرون است. عرفان یعنی خود را حاضر در محضر خدا دیدن و شناخت حضوری خدا و اسما، صفات و افعال الهی. شادی، نشاط، آرامش و امثال آن از هدفهای نهایی و غایی عرفان نیست و رسیدن به این حضور و شهود الهی، فقط از راه شناخت خدا و یاد وی محقق میشود: «اَلا بِذِکر اللهِ تَطمَئنُّ القُلُوبُ.»
شبه عرفانها نوعی تخدیر پدید میآورد و تخدیر، محصول فلج کردن عقل و ذهن است و چنین آرامشهایی هیچ مبنای عقلانی ندارد. استفاده از مادههای توهم زا در عرفانهایی از نوع غربی و استفاده افراطی در موسیقی و سکس که در نوع شرقیاش رواج دارد، همه از دایره عرفان و عقلانیت خارج هستند.
در عرفان اصیل برای رسیدن به معرفت و توحید خالص بر «خودشناسی» تأکید میگردد. ترک گناه، تقوا و تزکیه نفس مهمترین شاخص عرفان اصیل و ناب است.
منبع: کتاب #رهروان_تنها صفحه ۵۳۰
@haghightx
صبر آسون نیست…
باید دلت بلرزه ولی پاهات نلرزه
باید اشک بیاد ولی شک نیاد
اما وقتی صبر میکنی،
خدا دقیقاً همونجاست
کنارت، همراهت، پناهت...
@haghightx
مبحث سکوت
صدای خداوند یک آن هم قطع نمیشود و اگر ساکت و خاموش باشیم، حتما آن را خواهیم شنید. خداوند پیوسته در سخن است ولی ذهن گویای ما آن را نمیشنود در صورتی که دینداری، همین تجربه استماع صدای خداوند است و آن زمان که این سخن استماع شد، خداوند از حنجره عارف سخن خواهد گفت؛ بنابراین ضمیر عارف باید خاموش باشد.
وقتی عارف سخن میگوید درواقع خداوند است که از حنجره او حرف میزند و عارف گوینده با مخاطبانش از جهت شنیدن سخنانی که به ظاهر خودش میگوید، یکسان است؛ یعنی خودش هم میگوید و همزمان برای اولین بار میشنود که این کیفیت اسرارآمیزی است که عرفا در آثار خود بدان اشاره و آن را توصیف نمودهاند. (1)
استاد صمدی آملی در رابطه با این سکوت میگوید:
«... لذا فرمودهاند به سکوت تام میافتید، سکوت تام شما را میگیرد، الفاظ کلاً برداشته میشود. این ذکر و اذکار و چله گیری و اینها همه اواسط راه است، اوایل راه است، پایان راه این است که همه را کنار بگذاری، سکوت محض، نمیفهمی، نمیشنوی، یک جهلی آدم را فرا میگیرد، که ای به قربان آن جهل بشوم...» .
منبع: کتاب #رهروان_تنها
@haghightx
الإنسان يتألم بالوهم
أكثر مما يتألم بالحقيقة»
انسان در خيال و وَهم خود
بيشتر آسيب میبیند تا در واقعیت
@haghightx
مراتب مراقبه
مراتب مراقبه از دیدگاه دیگری:
اول: مراقبه فقهی
منظور از مراقبه فقهی، رعایت احکام شرعی و حلال و حرام و انجام آنچه در شرع وارد شده و دوری از آنچه در شرع از آن منع گردیده است.
مراقبت فقهی این است که واجب را انجام داده از حرام بپرهیزیم از مکروهات اجتناب کرده و به مستحبات اهتمام داشته باشیم، منبع و منشأ مراقبه فقهی رساله توضیح المسائل میباشد.
دوم: مراقبه اخلاقی
در مراقبه اخلاقی، دائم در حال مراقبه هستیم که غیبت نکنیم، دروغ نگوییم، زخم زبان نزنیم، آبروی دیگران را نریزیم. مراقبه اخلاقی با دور کردن رذایل و کسب فضائل صورت میگیرد، یعنی از انسان مطیع فقهی به انسان فاضل اخلاقی ارتقاء یابیم که درنتیجه آن، دلهایمان نورانیت یافته و عقلها شکوفا میشود. منبع و منشأ مراقبه اخلاقی کتب معتبر اخلاق از علمای اخلاق میباشد.
سوم: مراقبه عرفانی
در روایت داریم که: «قلب مومن عرش خدای رحمن است» و در روایت دیگری «قلب، حرم امن الهی است و در آن غیر خدا را راه ندهید» و این میسر نیست، مگر با مراقبه کامل نفس که رهرو در کل لحظات عمر جانب مراقبه را رها نکند.
پسازآن به جایی میرسیم که قلبمان از غیر خدا، جدا میشود و جز او را در دل راه نمیدهیم. در این جا قلب عرش الرحمن است؛ یعنی محل حاکمیت مطلقه حق و تنها خدا بر دل ما حکومت میکند و دل آیینه نمایش حاکمیت و مالکیت مطلقه حق میشود که این همان حرم حق است که حرامیان را به آن راه نیست. این یعنی اغیار را به دل راه ندادن و این نقش ریاضت، تزکیه و توجه به نفس است که ما را از مراقبتهای اولیه فقهی به مراقبتهای بالاتر یعنی اخلاقی پس از آن به عرفانی عبور و صعود میدهد.
منبع: کتاب #رهروان_تنها صفحه ۵۱۰
@haghightx
تفاوت علم عرفان با خود عرفان:
نکتهای که باید به آن توجه داشته باشیم این است که علم عرفان با خود عرفان فرق میکند، در سایر علوم علمی که عالم به آن دست پیدا کرده است علم حصولی است ولی عرفانِ عارف شهودیست. عرفانی است که درنتیجه ریاضت، درنتیجه سیروسلوک و درنتیجه تقوا پس از سالیانی در دل و جانش به شهود نشسته است. امروزه کسانی به صرف دانستن یک سری اصطلاحات عرفانی فکر میکنند که عارف شدهاند و آنها را به خورد عوام میدهند.
در این خصوص در کتاب شاخصههای عرفان ناب شیعی آمده است:
«به کسی که علم و دریافتهایش فقط همین دریافتهای حسی و عقلی است و به لحاظ معرفتی با دیگران تفاوتی ندارد، عارف گفته نمیشود. همینطور در رفتار و سلوک و نیتها و درونش نیز باید چیز خاصی وجود داشته باشد که با او عارف بگوییم. این خود عرفان است و به شخصی که این خصوصیات را داشته باشد، عارف میگویند.»
دکتر فنایی اشکوری پس از جداییِ علم عرفان از خود عرفان، در خصوصیت اصلی عارف مینویسد:
علم عرفان خود عرفان نیست؛ یعنی ممکن است کسی عارف باشد ولی علم عرفان نداشته باشد، یعنی عارف واصل هم باشد، ولی اگر به او بگویید به ما درس عرفان بده، کتاب فصوص ابنعربی را درس بده، او میگوید: من بلد نیستم. اصلاً عربی بلد نیستم؛ چه رسد به ابنعربی. شرط عارف بودن این نیست.
کسی که کتابهای عرفانی را حفظ باشد و هزار بار هم درس گفته باشد، یا کسی که بتواند این کتابها را بنویسد، ولی از آن شهود بیبهره باشد، عارف نیست.
معرفتی که شخص را عارف میکند، معرفت شهودی و حضوری است. علومی که ما در کلاسها یاد میگیریم و در کتابها میخوانیم، حصولی و آموختنی است. خود عرفان به این شیوه آموختنی نیست؛ یعنی به این صورت نیست که کسی در مدرسهای درس بخواند و عارف بشود.
علم عرفان مثل فلسفه و هر علم دیگری از کتاب و معلم یاد گرفته میشود، اما معرفت شهودی، حاصل نوعی سلوک و رفتار است و تا زمانی که آن سلوک و رفتار و طهارت باطن نباشد، آن معرفت حاصل نمیشود.
اما علم عرفان ربطی به سلوک و رفتار ندارد و هر کسی میتواند آن را یاد بگیرد، حتی کسی که اعتقاد به عرفان ندارد، میتواند آن را بیاموزد. مستشرقان بسیاری وجود دارند که عرفان اسلامی با به خوبی یاد گرفتهاند، نوشتهاند، تفسیر کردهاند، ولی به آن اعتقادی ندارند.
بلکه عرفان همان طهارت دل است و دریافت یک معارف. یک غیر عارف نیز میتواند علم عرفان را یاد بگیرد، بحث کند و درس بگوید. اگر هزار سال نیز مشغول این درسها و بحثها باشد، این خود به تنهایی ذرهای نور باطنی برای انسان نمیآورد، مگر اینکه فرد در کنارش درپی کسب خود عرفان هم باشد.
منبع: کتاب #رهروان_تنها صفحه ۹۰
@haghightx
مراقبه
تنهایی:
تمامی زیباییها و اتفاقات درونی، در تنهایی رخ میدهد. هیچ اتفاقی در ارتباط با دنیای ماوراء رخ نخواهد داد؛ مگر در تنهایی و سکوت.
ذهن بیرون گرا، ما را طوری شرطی کرده است که وقتی تنهاییم، احساس خوبی نداریم. ذهن بیرون گرا به ما میگوید، به این طرف و آن طرف بروید و آدمهای مختلف را ملاقات کنید؛ زیرا شادی در با دیگران بودن است، در حالیکه این درست نیست. شادی که در کنار دیگران حاصل میشود، سطحی است و شادی که در تنهایی و انزوا رخ میدهد، بسیار عمیق است.
هنگامیکه تنها هستید، از این تنهایی لذت ببرید، یا ساکت و آرام بنشینید و منتظر باشید تا اتفاقی رخ دهد. تنهایی خود را تبدیل به انتظار کنید و بهزودی کیفیت جدیدی را تجربه خواهید کرد که غم نیست.
اگر از عمق تنهایی چیزی بچشید، متوجه میشوید که همه رابطههای بیرونی، سطحیاند. حتی عشق نمیتواند ژرفای تنهایی را داشته باشد؛ زیرا در عشق دیگری وجود دارد و همین حضور دیگری شما را بسوی سطح میکشاند. هنگامیکه دیگری وجود ندارد و حتی فکر دیگری هم از ذهن نمیگذرد، حقیقتاً تنها هستید و در خود غرق شدهاید، نترسید؛ ابتدا این غرق شدن به مرگ میماند و اندوهی وجودتان را فرا میگیرد؛ زیرا شادی را در بودن با دیگران تجربه کردهاید. اندکی صبر کنید و اجازه دهید عمیقتر در تنهایی خود فرو روید و سکوت و آرامشی تازه را تجربه کنید؛ سکوتی که در آن هیچ چیز حرکت نمیکند و همه چیز در خاموشی و فناست.
مرحوم استاد کریم محمود حقیقی (ره )در رابطه با خلوت در تازیانههای سلوک میفرماید:
«در خلوت آدمی با یاد خدا انس میگیرد و برای همین یکی از عرفا گوید: آدمی وقتی از فضیلت خالی است از خود وحشت میکند و بیشتر به دیدار مردم میرود تا با همنشینی با آنان وحشت را از خود دور کند، ولی اگر اهل فضل باشد تنهایی را دوست دارد تا در خلوت بتواند به فکر و استخراج حکمت بپردازد و گفتهاند که: استیناس علامت افلاس است. (یعنی طلب انس کردن با مردم، نشانه ضعف و تنگدستی روحی است).» ( ۱)
درصورت عمیق شدن تنهایی، رهرو یک خط مستقیم تماس با خدا دارد و صدای خدا را از درون قلبش میشنود و دیگر نیازی به اطّلاعات درجه دوم و دست دوم ندارد.
منبع: کتاب #رهروان_تنها صفحه ۵۲۲
@haghightx
تا حالا پیش خودتون
فکر کردید خداوند چگونه
عالم هستی رو اداره میکنه؟!
این واضح ترین نمای سلول انسانی
تا به امروز هستش
شاید کمکی کرد به پاسخ !!!
@haghightx
سلام
صبح بخیر
چه زیباست
كه چون صبح پیام ظفر آریم
گل سرخ، گل نور ز باغ سحر آریم
#فریدون_مشیری
@haghightx
مراقبه
عبور از ذهن :
...بنابراین وقتی نور وارد شود به دلیل حضور نور، «نبودن» ناپدید میشود؛ و چنین است ذهن. ذهن یعنی نبود مراقبه. همین که انسان وارد مراقبه میشود، با نور مراقبه و آگاهی، ذهن چون تاریکی ناپدید میشود و در آن لحظه در مییابد که در دنیایی خیالی و غیر واقعی به سر میبرده است. ذهن همان دنیای خیالی است که ما در آن زندگی میکنیم.
باید با صبر و حوصله تمام، افکار را تجزیه و تحلیل و آنالیز کرد و علت آن را جستجو کرد، با آمدن نورِ مراقبه، افکار و ذهن محو میشوند. آگاهی نور است از طریق مراقبه و کسب معرفت، آگاهیهای خود را باید گسترس داد، با آمدن آگاهیها، جایی برای ظلمت و افکار نیست.
سرانجام هستیم ولی بدون ذهن، ما هستیم ولی بدون منِ خیالی، وجود خیالی ما محو میشود، چون در برابر هست مطلق خود را میبیند و فانی در او میشود.
هم کردم از این هستی موهوم گذر
هم یافتم از حقیقت خویش خبر
هم بودم و هم نبودم این نادره تر
هم هستم و هم نیستم این طرفه نگر
منبع: کتاب #رهروان_تنها صفحه ۵۱۹
@haghightx
تو یک روح آزاد و متصل به خداوندی ...
روحی که قرار بوده دراین اتصال
زندگی رو باعشق و شادی تجربه کنه
اما ترس زاییده ی ذهنه که جدا از روحه
پس لطفاً روحت رو
با جرأتمندی زندگی کن
نه ذهنت رو ...
هرجا احساس کردی
به خاطر وابستگیهات ، نگران از دست دادنی ، همون وابستگی بندی به پای روح توئه
که ریشه در ترس از دست دادن داره
و داره کنترلت میکنه اونجا درست همونجاییه که باید خودتو با اون ترس روبرو کنی
و اون بند رو پاره کنی
و دوباره از ذهن بسمت قلبت حرکت کنی
هرجا دیدی ذهنت داره حرف میزنه و مقاومت میکنه بهش بگو خفه شو
در اتصال کامل به خداوند زندگی کن
روح و روان و قلب و جسم و زندگیتو
صددرصد به خداوند تسلیم کن
و بهش اعتماد کامل داشته باش
ایمان داشته باش
چیزی که اراده ی خداوند برای توئه
از دست هیچکدوم از بنده هاش برنمیاد
پس به هیچکس و هیچ چیز
جز ذات مقدس خداوند متوسل نشو و
امید نداشته باش جز به خودش
باترسهات به خودت ،به زندگی و به نیروی برتر خیانت نکن با شجاعت کامل و ایمان صددرصد زندگی کن شرافت و ایمانت رو به هیشکی نفروش
تو اصیلی تو از جنس خداوندی
خداگونه زندگی کن
و از نگاه خدا به زندگی نگاه کن
زندگیتو خلق کن وبساز
@haghightx