hamedaskary | Unsorted

Telegram-канал hamedaskary - يك حامد عسكری معمولی

8752

پراكنده های روزانه يك عدد حامد عسكری

Subscribe to a channel

يك حامد عسكری معمولی

هرشب که لپ‌تاپو می‌بندم دعام اینه :
خدایا این کتاب عاقبت به‌خیر بشه
نگرانشم....

Читать полностью…

يك حامد عسكری معمولی

یک‌عدد فلفل‌‌ِ خر
خودشو توی صفحه خاموش میبینه دعوا میکنه با خودش.

Читать полностью…

يك حامد عسكری معمولی

اون صدای خرت خرت رو‌ میشنوین؟ داش علی داره دونه‌های قهوه رو روی شعله یواش بو می‌ده که بعد آسیا کنه ... اون حبابای لاکردار رو شما دل بده ، اون بخار معطر چایی!! زندگی همین دقت به جزییاته...

Читать полностью…

يك حامد عسكری معمولی

ساعت یازده و‌نیم امشب شبکه دو برنامه‌ی نقل و نُقل

Читать полностью…

يك حامد عسكری معمولی

سلام، من هایا هستم و اکنون وصیت نامه‌ام را می‌نویسم
١. پول‌ های من ۸۰ شکل است: ۴۵ شکل (واحد پول) برای مامان، ۵ شکل برای زینت، ۵ برای هاشم، ۵ برای تیتا، ۵ برای خاله هبة، ۵ برای خاله مریم، ۵ برای دایی عبود و ۵ برای عمه سارة
۲. اسباب بازی‌ها و همه چیزهایم برای دوستانم، زینت خواهرم، ریما، منة، أمل
۳. لباس‌‌های من: برای دخترعموهایم و اگر چیزی باقی ماند، انفاق کنید.
۴. کفش‌های من: به فقرا و نیازمندان اهدا کنید، البته بعد از شستن



لعنت به جهانی که بهت زمان نداد کلمات بیشتری یاد بگیری برای لالایی خواندن و قصه گفتن برای بچه‌هایت... وصیت نوشتن برای تو زود بود، برو و برای خدا همه‌چی را تعریف کن...

Читать полностью…

يك حامد عسكری معمولی

نقل و نقل
امشب حوالی ساعت ۲۳
شبکه ی ۲

Читать полностью…

يك حامد عسكری معمولی

خدایا چه روزایی داریم می‌بینیم
یه بابایی بود، می‌رفت می‌اومد هلوکاست از زبونش نمی‌افتاد، الان رفته گواتمالا سلفی می‌گیره و راهکار بحران آب می‌ده و در حد یه آروغ از این روزای فلسطین چیزی نگفته و
شیخی دیگر رقبای همدوره کاندیداتوری همون بابا بیانیه حمایت از فلسطین می‌ده...

Читать полностью…

يك حامد عسكری معمولی

رند بودن چیز کثافتی است، دارم به این فکر میکنم وقتی خبر می‌گوید بیش از هزار و پانصد نفر شهید در بیمارستان غزه یعنی اسم که هیچ به بعضی ها حتا یک #عدد هم در تاریخ نرسیده ...

Читать полностью…

يك حامد عسكری معمولی

ناصر خاکزاد توی متری شش‌ونیم دوازده کیلو شیشه رو‌ گردن گرفت ، بچه کشی رو‌ زیر بار نرفت و‌ ننگش رو به جون نخرید...
لعنت خدا بر آل صهیون...
خون غیور اون اطفال معصوم به زودی زود گریبانگیرتون بشه به‌حق حلقوم چاکیده‌ی شش‌ماهه‌ی کربلا
کلمه‌ای نیست برای نوشتن
تسلیت به انسان و انسانیت...

Читать полностью…

يك حامد عسكری معمولی

صبیه‌جانمان باران بیگم، یک‌وقتهایی که دل و دماغ درس ندارد، می نشیند به نقاشی، ما هم می‌نشینیم کنارش دل می‌دهیم به این ظرافت‌ها، حسمان این است استعدادش بد نیست، بنده خدا معلم‌هنرشان پارسال نقاشی ما را هم که در تصویر می‌بینید دیده بود گفته بود خیلی نقاشی‌های ابوی مخلی‌به‌طبع نیست و استعدادی ندارد، نمی‌دانیم چه شد یک‌هو خبر آمد در مسیر مکتبخانه درشکه از رویش رد شده و جان به پروردگار تقدیم کرده، ما برای ختمش هم یک دسته گل کلان فرستادیم، ولی کاری بود که شده بود. خداوند رحمتش کند. زیاده فرمایش نداریم.

Читать полностью…

يك حامد عسكری معمولی

مسعود اومده بود دیداری تازه کنیم، چای گذاشتم بر کله آتش و از هر دری گپی شد آخرش هم برشی از آخرین کتاب رو خودم براش...

Читать полностью…

يك حامد عسكری معمولی

ایرانی می‌میرد، وانت نمی‌گیگیرد.

Читать полностью…

يك حامد عسكری معمولی

دلم یه کانال می‌خواد خودم باشم و خودم...
مثه یه آدم تنها توی یه جزیره ، بنویسم و بندازم توی یه بطری و بندازم تو اقیانوس...

Читать полностью…

يك حامد عسكری معمولی

❁┅•❃ ⃟░⃟‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‎‌💠 ⃟░⃟‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌❃┅•❁

@juliaboutros_persian

#ترجمه
#وین_الملایین

🔹ويـــــــن الملایین
🔸میلیون‌ها عرب کجا هستند؟

🔹ويـــــــن ويـــــــن ويـــــــن
🔸کجا هستند؟

🔹ويـــــــن الملایین
🔸میلیون‌ها عرب کجا هستند؟

🔹الشعب العربي ويـــــــن
🔸ملت عرب کجا هستند؟

🔹الغضب العربي ويـــــــن
🔸خشم عربی کجاست؟

🔹الدم العربي ويـــــــن
🔸خون عربی کجاست؟

🔹الشرف العربي ويـــــــن
🔸آبروی عرب کجاست؟

🔹ويـــــــن الملایین
🔸میلیون‌ها عرب کجا هستند؟

🔹الله معانا أقوى وأكبر من بني صهيون
🔸خدا با ماست، قوی‌تر و بزرگتر از صهیونیست‌‌ها هستیم.

🔹يشنق يقتل يدفن يقبر أرضي ما بتهون
🔸دار می‌زنند، می‌کُشند، دفن می‌کنند و خاک می‌کنند؛ اما سرزمین من از بین نمی‌رود.

🔹دمي الأحمر راوي الأخضر في طعم الليمون
🔸خون سرخم، وطنم را سرسبز می‌کند، سرسبز به طعم لیمو.

🔹نار الثورات ما تسعر نحن المنتصرين
🔸آتش انقلاب نمی‌سوزاند، ما پیروزیم.

🔹اللي في وسط الضلوع أقوى من الدروع
🔸آنچه در میان سینه [قلب] است، از زره هم قوی‌تر است.

🔹في صدري مخزن رشاشة ونقول اخوتي وين
🔸در سینه‌ام مخزنی از مسلسل است و می‌گوییم: «برادرانم کجا هستند؟»

🔹اكتب يا زمان الثورة ايمان الثورة عنوان
🔸ای روزگار، بنویس انقلاب ایمان است. انقلاب عنوان است.

@juliaboutros_persian

❁┅•❃ ⃟░⃟‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‎‌💠 ⃟░⃟‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌❃┅•❁

Читать полностью…

يك حامد عسكری معمولی

دیدین یه آدمایی هستن اگر خواسته و قرض و دستی‌ای هم میخوان چقدر مودبن و وقتی برمیگردونن سر موعد چقدر حال خوب‌کنن؟؟ دیدین؟؟
خوشبحالتون من ندیدم ...

🤨🤨

Читать полностью…

يك حامد عسكری معمولی

خدایا من پدر و مادرم دارن پیر میشن و هیچ غلطی نمی‌تونم بکنم...

Читать полностью…

يك حامد عسكری معمولی

-بچه‌س دیگه یه چیزی میگه؟
+آره یه چیزی می‌گه ولی هرچی بگه راس می‌گه...

#دیالوگ

Читать полностью…

يك حامد عسكری معمولی

بی‌چای و نبات زیستن نتوانم ...

Читать полностью…

يك حامد عسكری معمولی

خدایا روی دل ما دستمال نمدار بکش...

Читать полностью…

يك حامد عسكری معمولی

باعرض شرمندگی افتاد برای فردا شب

Читать полностью…

يك حامد عسكری معمولی

درست مثل نقاشی‌های روح الامین... خوبها تمثال ندارند... رخ ندارند، پنهانند در ستری از عفاف و‌ پاکیزگی ... در عوضش حرکت دارند و با رنگ و آناتومی بهتی معما گونه تو را در بر می‌گیرد...
ببین
زنی انگار کشورش پاره‌ی تنش فلسطین زخمی را بغل کرده...

خدا می‌بیند و روز انتقام مظلوم از روز ارتکاب ظلم قطعا سهمگین تر است...

#فلسطین
#طوفان‌الاقصی

Читать полностью…

يك حامد عسكری معمولی

خدایا در این سحرگاه التماست میکنم اینقدر عمر به من بده نابودی اساییل رو ببینیم... تقاص خون جوشان این دسته گل‌ها رو ببینیم...

Читать полностью…

يك حامد عسكری معمولی

خدایا من دارم امشب دیوونه میشم... هزار خط نوشتم پاک کردم... هرکی این نوشته رو میخونه زنگ بزنه بریم بیرون دوتایی داد بزنیم چمیدونم یه خاکی تو سرمون کنیم

Читать полностью…

يك حامد عسكری معمولی

نتیجه‌ نهایی

نام‌اثر: پروانا
هنرمند: باران عسکری
فروش به بالاترین قیمت پیشنهادی.
ارسال رایگان و قاب شده.

تمام ‌هزینه حاصل از فروش:
شماره حساب یک گروه نیکوکاری اعلام خواهد شد و با آن مخارج تحصیل دختری یتیم در سیستان و بلوچستان خواهد شد.

Читать полностью…

يك حامد عسكری معمولی

اول خداوند


آقای مهرجویی عزیز
لیلا، سارا، درخت گلابی ، هامون، مهمان مامان، گاو ... و... فیلمهایی بودند که هرکدامش به من یکی یاد دادند جهان پر از جزییات است و #زندگی یعنی اهمیت دادن به جزییات، به من یاد داد رابطه‌ی بین آدم‌ها حساب و کتاب دارد ، یاد داد #رفتن و #قهر و #پایان هم آداب دارد و می‌شود با شکوه #نبود.
خاک بر شما خوش باد...و بریده باد زبان و دستهای تفکری که حلقوم شما را که لانه‌ی چلچله‌ها بود چاکیده خواست....
روح شما و همسرتان غرق آرامش و رستگاری و عافیت... سلام ما را به آقای انتظامی و رشیدی و مشایخی و شجریان و لطفی و پسیانی و حاج قاسم و مرتضی آوینی و همه اهل خرد و هنر و روشنی برسانید...
تماشای وجود مبارک امیرالمومنین هم نوش‌جانتان باد که خودش فرمود؛ فمن یمت یرنی...


/channel/hamedaskary

Читать полностью…

يك حامد عسكری معمولی

تا اطلاع ثانوی به یاد و احترام کودکان شهید غزه عکس کانال تغییر یافت.

Читать полностью…

يك حامد عسكری معمولی

الیوم حی لایزال منت گذاشت ، بی جقه و قبای حکومت مشرف شدیم و جنایات صهیون بی‌ناموس را با ولی‌عهد مکرم محکوم کرده برگشتیم، پوتین نو به پا داشتیم قدری پایمان را آزرد، فدای یک شاخ سبیل برو بچه‌های غیور حماس. عجالتا برگشتنا در کافه‌ای جلوس کردیم، سزار میل میفرماییم. زیاده فرمایش نداریم.

Читать полностью…

يك حامد عسكری معمولی

طرف استاد دانشگاهه، توییت زده که محکوم کردن رژیم غاصب صهیونیستی لازمه‌ش اشراف بر حقوق بین‌الملل و مفاد قوانین حقوق بشره و من این اشراف رو ندارم فلذا نمی‌تونم اسراییل رو محکوم کنم.


خدایا شکرت نمردیم چه حرفایی از چه کسایی شنیدیم...

#طوفان‌الاقصی
#فلسطین
#سنصلی‌فی‌القدس

Читать полностью…

يك حامد عسكری معمولی

جولیا بطرس
وین الملایین
کنسرت ضبیه - ۲۰۱۶
@juliaboutros_persian

Читать полностью…

يك حامد عسكری معمولی

من کلمه ندارم دکتر ...

بروم زودتر به مارال بگویم؟ می‌فهمی از چی صحبت می‌کنی؟ بگویم سردردهایت میگرن نبوده، از بی‌خوابی نبوده، از گرسنگی نبوده، بستنی یخی و ژلوفن و میگراستاپ بچه‌بازی بوده است. زل بزنم توی چشم‌های میشی‌اش بگویم؟ همین؟ بگویم مارال جانم دکتر گفته است شش ماه دیگر بیشتر زنده نیستی؟ تازه اگر خانه‌مان را بفروشیم و خرج داروهایت کنیم؟ بگویم مارال من، یک خرچنگ توی سرت پیدا شده است و در همه آن وقت‌هایی که می‌خندی، جلو آینه رژ می‌زنی، توی آشپزخانه نیمرو درست می‌کنی، جلو آینه قدی پذیرایی موهایت را شانه می‌کشی و روی کاناپه طوسی هم‌زمان که داری جیران می‌بینی، لاک ناخن‌هایت را فوت می‌کنی که خشک شود و بتوانی پفک بخوری، لحظه‌به‌لحظه وحشی‌تر و بزرگ‌تر و گرسنه‌تر می‌شود؟ نه دکتر، کار من نیست. درست است من نویسنده‌ام، درست است که کلمات توی مشتم هستند، درست است که کم کتاب نخوانده‌ام و کم فیلم ندیده‌ام، ولی فقط کمی از زندگی توی کتاب‌ها و فیلم‌ها هست و باقی‌اش را خودت باید شخصا بچشی و بمکی و تجربه کنی، وگرنه چه کاری بود، هر لاک‌پشتی که تخم می‌گذاشت، خاکشان نمی‌کرد که از گرمای زمین تخم‌ها برسند و جوجه لاک‌پشت‌ها دربیایند و راهی اقیانوس شوند، بلکه می‌نشست بالای سرشان، به دنیا که می‌آمدند، قصه اقیانوس را با آب‌وتاب و خیلی رنگی تعریف می‌کرد و می‌گفت قشنگ است، خیلی قشنگ است، ولی خطر هم کم ندارد. بعد می‌گفت صاحب‌اختیارید، می‌توانید همین‌جا توی ساحل زندگی کنید و من برایتان غذا می‌آورم و می‌توانید هم دل بزنید به اقیانوس. نه دکترجان، من آدمش نیستم، من جانش را ندارم دکتر... خیلی شیره جانم را می‌مکد گفتن همین یک جمله کوفتی... من همین چهارتا کلمه را بخواهم بگویم، بقیه عمرم لال می‌شوم، بقیه عمرم را باید بی‌کلمه زندگی کنم. دکتر، تفاله‌گیر چای را از تفاله‌های چای، توی سطل کنار میزش تکاند، دکمه چای‌ساز را زد و چای‌ساز شروع کرد به فس‌فس‌کردن. - داستان اینه که جهانمون فرق می‌کنه... من عینک علم روی چشمامه و تو عینک کشف و شهود و خیال... من همیشه دودوتام باید بشه چهارتا، وگرنه خوابم نمی‌بره، ولی با عینک تو یه وقتایی دودوتا می‌شه چهارونیم و یه وقتایی می‌شه سه...  بعد همان‌طور که استکان‌های کمرباریک مطب را تا نیمه از چای خوش‌رنگ‌ و معطر پر می‌کرد، گفت: من هم آدمم، عشق حالیمه، خاطره و قصه و شعر و ادبیات رو تا حدی می‌فهمم، ولی مرگ در چشم من یه اتفاق طبیعیه... نه که بخوام در چشم تو کوچکش کنم، ولی باید با واقعیت کنار بیای... مارال خیلی وقت نداره...  بعد استکان‌های نیمه‌‌خالی چای را با آب جوش پر کرد و یکی‌اش را هل داد جلو یحیی. یحیی پلکش دودو می‌زد و دندان‌قروچه می‌کرد و با صدایی مستأصل و ناامید گفت: دکتر می‌شه بگی چی‌کار کنم براش؟  - سفر برید، رستوران، خرید، فیلم ببینید، یه‌سری مسکن قوی هم نوشتم، اگه دردش بالا گرفت، مراقب باش داروهاش رو حتما بخوره...  - یعنی خاطره بسازم که بعدش تنهایی پدرم دربیاد؟  - درس علم هنوز به اینجا نرسیده یحیی‌جان...  - پس من بدبخت چه غلطی بکنم؟ منی که قربون‌صدقه مو‌های توی برس جامونده‌ش می‌رم، بی این آدم کجا برم؟ به کی بگم؟  دکتر بلند شد. به‌سمت پنجره رفت و توی همان دوسه قدم یک قلپ چایش را نوشید و گفت:  - یک خونه‌هایی توی دنیا هست که زنگشون خیلی بالا نصب شده و دست کودک بازیگوش علم هنوز به زنگشون نمی‌رسه... هرچقدر اون بچه بزرگ بشه، اون خونه هم زنگش بالاتر می‌ره... برو زنگ اون خونه رو بزن... معمولا باز می‌کنن...  - چی داری می‌گی دکتر؟ پرده کرکره مطبش را بالا داد، پرده ده‌سانت ده‌سانت بالا می‌رفت و رفته‌رفته گنبد حرم پدیدار شد. انگار توی کلاف پنجره قابش گرفته باشند. دکتر کنار رفت و با دست اشاره کرد: این خونه رو می‌گم... علم دستش نمی‌رسه، ولی تو برو زنگش رو بزن. صاحبش آقاست، در رو باز می‌کنه...

#چهارشنبه‌های‌امام‌رضایی
#روزنامه‌شهرآرا

/channel/hamedaskary

Читать полностью…
Subscribe to a channel