hamedaskary | Unsorted

Telegram-канал hamedaskary - يك حامد عسكری معمولی

8752

پراكنده های روزانه يك عدد حامد عسكری

Subscribe to a channel

يك حامد عسكری معمولی

گردش بین دو نماز


منتشر شده در روزنامه محترم شهرآرا...


سال 1397 بود که خیلی عجیب و غریب و اتفاقی ساعت یازده و نیم شب زنگ زدند عکس پاسپورتت را بفرست دو هفته دیگر قرار است برویم حج. دقیقا همین شکلی. پشت فرمان بودم و از شوک خبر دقایقی در اتوبان زدم بغل و سر روی فرمان گریستم. سفر عجیبی بود و اگر بخواهم بگویم حج را در یک کلمه چه خلاصه می کنم آن شگفتی است. شگفتی هشتگ حج است و هنوز شگفتی اش در کامم بعد سال ها لعاب می اندازد. یکی از این شگفتی ها زیارت مسجد ذوقبلتین است. مسجدی که بار خاطره و حیثیتش بسیار بالاست و در همین مسجد است که یکی از مهم ترین اتفاقات سال های صدر اسلام به وقوع پیوسته است. گفتم حالا که هنوز از روز قدس دور نشده ایم و صهیونیست های یهودی در غزه خون رود راه انداخته اند بد نیست مسجد و اتفاقش را مروری کنیم و در مسجد تأملی کنیم. مسجد ذوقبلتین... ذو یک کلمه است که صفت ساز است، مثل ذوالفقار، ذوالجناح صفت تملکی می دهد، ذوقبلتین یعنی مسجدی دارای دو قبله! ذوقبلتین مسجدی است دارای دوقبله. مسجد سفید یکدستی است با معماری ای شبیه به مسجد قبا در تهران. دیوارها از کمر تا پایین سنگ شکلاتی رنگی دارد، کودک درونم مسجد را تشبیه می کند به یک کیک سفید بزرگ خامه ای، کودک درونم را ساکت می کنم و به همان سفید یکدست مرمری رضایت می دهم. مسجد خلوت است، مثل قبا مشتری ندارد، اما از قبا خنک تر و خوشبوتر است. محراب از دور قامت افراشته به کرشمه و تغزل، بلند بالاست و فریبا ...با تم سفید که از کرم کاراملی به سفید پر رنگ در رفت و آمد است. به خودم می گویم خب این یک قبله اش قبله دیگرش کو! مستخدم مسجد که صورتی گندمگون دارد کار گوگل را می کند. از راه می رسد و صدوهشتاد درجه آن طرف تر از قبله یک قاب توی سقف نشان می دهد و می گوید هذه قبله الاول الی مسجد الاقصی و هذه (اشاره می کند به محراب جوان) الی کعبه الکریم! چه ذوقی می کنم از کشف و انگشت می گزم به حیرت! توی تاریخ خوانده بودم که قبله عوض شده ولی نه دیگر این قدر. گفتم تاریخ! توی این لحظاتی که شما دارید از دیدن این تصاویر کیف می کنید من یک روحانی دیدم قیافه اش ایرانی می زد رفتم جلو از سلام علیکمش فهماند که اشتباه کرده ام عراقی بود و البته که با عراقی ها برادر تو رگی هستیم. 
گفتم برایم بگوید که دقیقا چه شد و او دوباره با همان عربی فصیح توضیح داد که اگر دوست داشته باشید توضیح قطره چکانی قصه اش را عرض می کنم. جانم برایتان بگوید، اوایل اسلام یهودی های مدینه کلی طعنه و کنایه به رسول ا...(ص) ما انداختند که بفرما این چه دینی است که چوپان یتیم مکی آورده که قبله مستقل ندارد، کلی تکه شنیده کلی حرف و حدیث، مثل اینکه بگویند این چه بنگاه مسکن داری است که خودش خانه ندارد. خدا که دیده عزیز کرده اش دارد اذیت می شود یک جوری می گذارد توی کاسه یهودی ها که انگشت به دهان می مانند، قبله می چرخد آن هم نه یک ذره دو ذره، صد و هشتاد درجه! یهودی ها کنف می شوند. دور حضرت موسی (ع) که پیروانش فقط پوسته ای از دینش را گرفته اند و... بگذریم. کعبه می شود قبله گاه مسلمین جهان، کعبه را می گویند پدر گرامی مان آدم ابوالبشر ساخت. ابراهیم خلیل ا... تعمیر اساسی اش کرد و مردم جهان را فرا خواند به آیین حج، همین حجی که رودخانه ای خروشان است و تا اکنون جاری و گوارا. سلام می دهم به بیت المقدس. افسوس می خورم چرا چفیه فلسطینی ام را ننداخته ام. ثواب زیارت مسجد را دو قسمت می کنم، نیمش را تقدیم می کنم به سید حسن نصر ا... نیمش را به حاج احمد متوسلیان نازنین. امیر تاجیک توی ذهنم می خواند : یه مسجد میون دوتا مثلث اسیره ...

Читать полностью…

يك حامد عسكری معمولی

من ایشالا بعد از ماه رمضون می‌خوام باشگاه رو شروع کنم
به هادی چوپان سلام برسونید بگید امسال بیشتر تمرین کنه .
😁😁

Читать полностью…

يك حامد عسكری معمولی

.📽 علامه #میرحامد_حسین کنتوری لکهنوی هندی ، صاحب کتاب شریف #عبقات_الانوار در اثبات ولایت و وصایت #امیرالمومنین علیه السلام از زبان برادر عزیزم آقا #حامد_عسکری با ما سخن میگوید...

سحرها حدود ۷۰ دقیقه به اذان صبح، مهمان برنامه #وقت_سحر از #شبکه_افق خواهم بود.
لینک آپارات ویدیو در کیفیتهای مختلف: https://aparat.com/v/adLhe

#طباخیان
#اصحاب_امیرالمومنین
#رمضان_۴۰۳
#شبکه_افق
#امام_علی
#شیعه
#اسلام
#سخنرانی_مذهبی

/channel/mohammad_mahdi_tabakhian

Читать полностью…

يك حامد عسكری معمولی

لذت کار کردن با یه تیم حرفه‌ای صبور و مهربون

Читать полностью…

يك حامد عسكری معمولی

اینم برا پیرمردایی چون حقیر

Читать полностью…

يك حامد عسكری معمولی

شب قدری که گذشت در دایرکت این بلاکش حامد چه گذشت؟؟

Читать полностью…

يك حامد عسكری معمولی

شاید اگر این حرف ها را از زبان هر کسی بجز گیدئون لوی که خودش یک اسرائیلی الاصل است می شندید، باورش برایتان سخت بود‼️ 😏

🕎 احتمالا اسم «تلمود» کما بیش به گوش تان خورده باشد؛
یکی از کتاب های مقدس یهودیان که مناسک و اعتقادات و دستور العمل های زیادی از شریعت آنان را بازگو می‌کند.

باورهایی از جمله:
🔺یهودیان قوم برگزیده هستند؛
🔺یهودیان مظلوم ترین انسان های تاریخ هستند؛
🔺فلسطینیان (و غیر یهودیان) اصلا انسان نیستند تا حقوق بشر شامل آن ها شود!
🔺فقط یهودیان از تمام حقوق بهره مند هستند و در صورت تعارض بین منافع یک یهودی و یک غیر یهودی، همیشه حق با یهودی است!

این ها همه گوشه ای از مطالب کتاب مقدس تلمود یهودیان است... .


/channel/+opweGD3wb_MwZjQ0

Читать полностью…

يك حامد عسكری معمولی

چرا نمیرید بم ما رو ببینید، منهای موسیقیش چه کلیپی شده

Читать полностью…

يك حامد عسكری معمولی

فرزاد، فرزادعزیزم
از میراث‌داران غیور میرزا کوچک‌خان.

Читать полностью…

يك حامد عسكری معمولی

اهمیت #صدقه دادن در شب قدر

عَنِ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله قَالَ :
قَالَ مُوسَى إِلَهِی أُرِیدُ قُرْبَکَ قَالَ قُرْبِی لِمَنِ اسْتَیْقَظَ لَیْلَهَ الْقَدْرِ
قَالَ إِلَهِی أُرِیدُ رَحْمَتَکَ قَالَ رَحْمَتِی لِمَنْ رَحِمَ الْمَسَاکِینَ لَیْلَهَ الْقَدْرِ
قَالَ إِلَهِی أُرِیدُ الْجَوَازَ عَلَى الصِّرَاطِ قَالَ ذَلِکَ لِمَنْ تَصَدَّقَ بِصَدَقَهٍ لَیْلَهَ الْقَدْرِ
قَالَ إِلَهِی أُرِیدُ مِنْ أَشْجَارِ الْجَنَّهِ وَ ثِمَارِهَا قَالَ ذَلِکَ لِمَنْ سَبَّحَ تَسْبِیحَهً فِی لَیْلَهِ الْقَدْرِ
قَالَ إِلَهِی أُرِیدُ النَّجَاهَ مِنَ النَّارِ قَالَ ذَلِکَ لِمَنِ اسْتَغْفَرَ فِی لَیْلَهِ الْقَدْرِ
قَالَ إِلَهِی أُرِیدُ رِضَاکَ قَالَ رِضَایَ لِمَنْ صَلَّى رَکْعَتَیْنِ فِی لَیْلَهِ الْقَدْرِ

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند : حضرت موسی در مناجات خود به خدا عرضه داشت :
خداوندا ! مى‏خواهم به تو نزدیک شوم، فرمود: قرب من در بیداری شب قدر است
گفت: خداوندا! رحمتت را مى‏خواهم، فرمود: رحمتم در #ترحم و رحم کردن به مساکین در شب قدر است
گفت: خداوندا ! جواز عبوراز صراط را مى‏خواهم ,فرمود: رمز عبور از صراط,#صدقه دادن در شب قدر است
گفت:خداوندا!بهشت و نعمتهایش را مى‏خواهم،فرمود:رسیدن به آن درگروی تسبیح گفتن درشب قدراست
گفت: خداوندا! رهایى از جهنم و غذابش را مى‏خواهم ،فرمود:رمز نجات از دوزخ , استغفار در شب قدر است
گفت‏: خداوندا رضای تو را مى‏خواهم، فرمود: رضای من در خواندن دو رکعت نماز در شب قدر است


وسائل‏ الشیعه، جلد ۸، صفحه ۲۰

@haghnevesht

Читать полностью…

يك حامد عسكری معمولی

رانندگی در بین الطلوعین در انتظار طلوع خورشید در تهران خلوت هم دنیایی‌ست... حتما اگر تهران تشریف دارید و‌ماشین دارید یک صبح تجربه ش کنید.
خدایا به اونایی که ندارن ماشین عطا کن

Читать полностью…

يك حامد عسكری معمولی

شما سوییچ ماشین من بودین کجا گم میشدین😩😩😩😩

Читать полностью…

يك حامد عسكری معمولی

تولد بازی هم داشتیم قبل برنامه
ولی شمع نداشتیم

Читать полностью…

يك حامد عسكری معمولی

🍃 گفتی یه مدت دور باشیم عشق...

💫 شعر کمتر شنیده‌ شده از حامد عسکری، نویسنده و ترانه‌سرا در کلاس «نویسندگی خلاق» مدرسه عالی مهارتی رسانه‌ای فرهیختگان

📎 @Farhikhtegan_sch

Читать полностью…

يك حامد عسكری معمولی

معظم له دیروز اولین روزه‌ تمامش رو گرفت و سپس در کسوت روحانیت نمازش رو خوند ...

Читать полностью…

يك حامد عسكری معمولی

جگر آدم سرمه‌ای میشه وقتی می‌خونه:
شنیدم رفتی و یاری گرفتی
اگر گوشم شنید چشمم مبیناد...

Читать полностью…

يك حامد عسكری معمولی

دقایقی دیگر شبکه افق

Читать полностью…

يك حامد عسكری معمولی

در راهپیمایی امروز به لنزم نشستند...

Читать полностью…

يك حامد عسكری معمولی

چه متن عجیب و گوارایی...


متن میرحامدحسین
دانشمندی با ۶۰سال سن و صد جلد تالیف در منقبت و مدح مولا...

Читать полностью…

يك حامد عسكری معمولی

کمک به گروه پژوهشی و تهیه منابع تحقیق و فعالیتهای علمی مرتبط با اهل بیت و تدارک مکان مناسب

طبق قرار ماهانه(بیست‌وچهارم هر ماه) عموم مخاطبان را به کمک به فعالیتهای مرتبط با اهل بیت علیهم السلام دعوت و شریک می‌کنیم. خداوند نیت و قلب ما را به نور ولایت امیرالمومنین سلام الله علیه نورانی گرداند.
ان شاء الله
شماره کارت بانک رسالت
5041721050561548
شماره کارت بلوبانک
6219861940615684
شبای بلو بانک
280560611828005530696901
شماره شبای بانک صادرات
IR970190000000111668019004
به نام حامد   رحمت کاشانی

@kashani1395

Читать полностью…

يك حامد عسكری معمولی

گزارش دومین مرحله ی توزیع در غزه

دومین مرحله کمک های شما، شب نوزدهم در غزه توزیع شد. برادران و دوستانمان در غزه امکان تهیه مواد اولیه برای پخت غذا را کمابیش دارند اما برخی از مواد غذایی مثل پیاز به شدت گران است.
مواد غذایی از سه راه میتواند تامین شود:
الف: برخی در خود غزه وجود دارد. البته کم یاب و به شدت گران اند
ب: راه دیگر تهیه غذا از مرز رفح و از طریق مصر است. این مسیر هم گیر و گورهای خودش را دارد
ج: راه سوم قاچاق از سرزمین های اشغالی است
الان نباید انتظار داشته باشید که همه شگردهای یافتن مواد غذایی و طریقه ی انتقال آنها را از اهالی غزه بپرسم و گزارش کنم. باور کنید همین عکس و فیلم هایی که می‌بینید هم با کلی زحمت به دستمان می‌رسد. مثلا خودمم نمیدانم چطور این بنرها را چاپ کرده اند!
در نظر بگیرید این جوانی که می آید پشت دوربین و اعتراف میکند با ایران و گروهی به نام روایت انسانیها مرتبط است، خیلی شجاعت به خرج داده است

/channel/+opweGD3wb_MwZjQ0

Читать полностью…

يك حامد عسكری معمولی

🌞🌴بمِ زیبا و ارگ باشکوه؛ این روزا ها میزبان مسافرانی از سراسر کشور

•🍃🌸 @beauty_travel 🌸🍃•
    ─┅─═ঊঈ💓ঊঈ═─┅─
طبیعت ❤️

Читать полностью…

يك حامد عسكری معمولی

مثنوی شیرین توحیدی بخوانید از مرحوم وحشی بافقی...

می‌دونستید وحشی بافقی وقتی دستاشو میشسته با چادرنماز خانمش خشک می‌کرده دستاشو خانمش می‌گفته ؛ نکن وحشی!!!

Читать полностью…

يك حامد عسكری معمولی

کابینت کار عزیز ما...
آقا مجتبی نازنین...

Читать полностью…

يك حامد عسكری معمولی

توی فروشگا‌هی هستم، نفر قبل از من خریدش شد ۳۸۰ تومن ، کارتش رو داد و گفت لطفا ۴۴۶ توم بکشید، فروشنده گفت چرا؟ مرد جوری که بقیه هم بشنون گفت؛ عدد کائنات من ۴۴۶ هست، استادم گفته از این عدد زیاد استفاده کن در روزمره‌ت...فروشنده گفت آقا من نمی‌تونم این کار رو بکنم قبول نکرد ، مرد با نگاهی به ما که انگار یک مشت احمق دورش هستند زیر لب غر زد و بعد با تکبر از مغازه خارج شد ...

خدا لعنت کنه استاتیدی از این دست رو که زندگی مردم رو لجن‌مال خرافات و مزخرفاتی از این دست کردن...
خواهر من برادر من هر مزخرفی تو اینستا دیدین باور نکنین، به خدا به پیر به پیغمبر این کارها زندگی نابود کنه، والله دیدم که می‌گم...

Читать полностью…

يك حامد عسكری معمولی

پیدا شد آقا تو جیب پافر سرمه‌ایه بود نگردین ممنونم

Читать полностью…

يك حامد عسكری معمولی

دل کندن برای نو شدن

منتشر شده در روزنامه محترم شهرآرا


از آخرین‌ها می‌ترسم؛ یک دل‌کندن بدمزه‌ای درونش دارد که ته دل آدمی‌ را خالی می‌کند. از بدترین آخرین‌هایم هم می‌ترسیدم. شاید باورتان نشود، ولی آخرین روز سربازی که در زندگی پسرها مرحله‌ دردناکی است هم برایم حسرت‌آفرین بود. آخرین تابی که در پارک می‌خوردم و آخرین سرسره‌ای که پایین می‌‌آمدم‌ و‌ بعد همان‌طور که سر زانوهایم خاکی بود و دست‌هایم بوی فلز می‌داد، با پدرم یا تنها راهی خانه می‌شدم هم یک دل‌تنگی خاصی به جانم می‌خزاند. حالا هم دارم آخرین یادداشت امسالم را می‌نویسم. سالی که گذشت، برایم سال بدی نبود، دوتا کتابم چاپ شد، چندتا برنامه تلویزیونی داشتم، چندتا کارگاه روایت و‌ داستان و ترانه برگزار کردم، یازده تا مشهد رفتم دو تا کربلا، یک شیراز رفتم یک اصفهان و... . سال گذشته خوابم را تنظیم کردم، دندان‌هایم را کامل تعمیر کردم، یک چکاپ کامل انجام دادم و الحمدلله همه‌چیز عادی بود. حالا که دارم این یادداشت را می‌نویسم، به این فکر می‌کنم که سال آینده اصلا آخرین یادداشتی از من در آخر سال خواهد بود؟ عید و رمضان سال آینده را خواهم دید؟ چشمم به گنبد سلطان هشتم می‌افتد؟ گره از کار کسی وا می‌کنم؟ همه این‌ها به لطف خدا بستگی دارد و مقدراتم در شب قدرهای پیش‌رو. این سحرها بیشتر از هر رمضانی به این فکر می‌کنم که هرچه او‌ مقدر کند و هرچه او‌ بنویسد، همان می‌شود. در متلاطم‌ترین لحظات روحی هم وقتی فکر کنی یکی مثل مربی سوارکاری از دور دوربین‌به‌دست دارد لحظه‌لحظه تاختت را، التهابت را و در پیست نفس‌نفس‌زدنت را رصد می‌کند و به قلبت چیزی می‌خواند، دلت آرام می‌شود. خدایا من فقر مطلقم. امام‌رضا(ع)جان، من هیچ اندر هیچم... اگر نگاه عنایات شما نبود، هیچ‌کدام از آن‌ها که اول یادداشت گفتم و‌ خواندی را واصل نمی‌شدم. در سال‌های آینده هم ما را زنده بدار... زنده بدار تا رمضامت را نفس بکشیم. بهترهایت را درک کنیم... فروردین‌هایت را ببالیم و جوانه بزنیم. ما برای رسیدن به نسخه بالقوه متعالی خودمان چندین رمضان دیگر از تو عمر می‌خواهیم. کاری کن که هر رسیدن و رشد و کمالی را از چشم لطف و عنایت تو ببینیم و شیطان گولمان نزند که نه، نبوغ و تلاش خودت بوده است! خدایا ما را بر خودمان مبارک گردان. دل‌هایمان را نرم و‌ منعطف از سخنان بنده‌های خوبت قرار بده و بهترین‌ها را برایمان مقدور کن... خدایا قبل از عطای هر نعمتی قبلش جنبه و ظرفیتش را بده. خدایا هر روزمان را نو روز کن... روزی که نو باشد و در آن معصیتی مرتکب نشویم. آمین.

Читать полностью…

يك حامد عسكری معمولی

گفتی یه مدت دور باشیم،عشق
با دوریه که بی کران میشه
گفتم نمیشه گفتی جونِ من
من میدونستم داستان میشه

ویزات که اومد ساکتو بستی
گفتی واسه آیندمون میری
باهم بلیطاتو گرفتیم و...
بعدش همش غُر میزدی گیری

یه مدتی رفتی دلت یخ زد
ایمیل دادی که فراموش کن
شب گریه هامو که تو جریانی
حالا از اون به بعدشو گوش کن

اول بلایی که سرم اومد
بیت های خوب و روشنم گم شد
عطر نجیب و ساده ی موهات
از یقه ی پیراهنم گم شد

تو آخرین مهمونی که بودیم
با تک تکِ اون خنده ها سوختم
هیچی نبود من رو نگه داره
وقتی کتابخونم رو میفروختم

ایمیلتو میخوندم و بغضو
تو بی کسی هام خاک میکردم
خیلی چیزا روی زبونم بود
هی مینوشتم پاک میکردم

حتما زبانت خوب شده دیگه
با دوستات از کشورت میگی
از مزه ی سالادِ شیرازی
رو تیکه های سرخِ ته دیگی

تو توی یه کافه با دوستاتی
نسکافتو با خنده می نوشی
من گوشه ی بم توی نخلستون
غرقم تو مرداب فراموشی

آیندمون هروقت روشن شد
برگرد من رو صحبتام هستم
من آخرین پُل روهم خراب کردم
امشب دیگه ایمیلمم بستم...

#حامد_عسکری

📎 @Farhikhtegan_sch

Читать полностью…

يك حامد عسكری معمولی

امام‌رضا‌علیه‌السلام‌:
هرکه‌اندوه‌و‌مشکلی‌از‌مومنی‌برطرف‌کند
خدا‌روز‌قیامت‌قلب‌او‌را‌شاد‌میکند
____
باکمـک‌شـماخَیّریــن‌محتــرم
توانستیــم‌اقــلام‌موردنیـــازِ
بسـته‌های‌ارزاق‌راتهيــه‌کنیم

#هيئت_مكتب_الرضا
#نوکری_امام_رضا_شرف_ماست

/channel/razaviouninfo

Читать полностью…

يك حامد عسكری معمولی

برای دکتر کلمه‌ها...

«منتشر شده در روزنامه‌محترم شهرآرا»

نمی دانم به خاطر رشته اش بود یا شخصیتش، از چهره اش هیچ وقت نمی شد حدسش زد، اینکه خوشحال است یا ناراحت؟ افسرده است یا شاداب، تحت فشار است یا رها. همیشه بر عکس آدم های دیگر فقط یک جور می خندید و تو نمی دانستی از سر شعف است یا شیطنت، حتی خنده اش را هم نمی شد در پوشه ای فاکتور کرد. معطر بود و انگار در رختخواب هم همین قدر مرتب و سشوار کشیده و آنکادر کرده بود. تن صدای خوبی داشت و چندتایی قطعه هم موسیقی آواز خوانده بود. سال های رفاقتمان در چهل و چندسالگی او و سی و چند سالگی من بود و به واسطه درس خواندن پزشکی عمومی اش در کرمان با هم که می شدیم گاهی کرمانی غلیظ برایم می شکست و من هم برایش شیرازی حرف می زدم و به شوخی ها دنده می دادیم. همه این چیزهایی که گفتم و همه چیزهایی که از او می دانم و نمی دانم حوالی همین روزها یک جایی توی اتوبان تهران، قزوین متوقف شد و قبل از اسم افشین یداللهی، بعد جیغ ترمز ماشینش کلمه مرحوم اضافه شد. همین قدر سریع همین قدر بی مقدمه. دکتر افشین یداللهی با آن کلمات روشن و جلا خورده با آن انضباط و خطوط متعدد قرمز و رنگ های دیگر. اگر تصادف لعنتی نبود به یقین می گویم که برای روز به روز و ساعت به ساعت زندگی اش برنامه چیده بود و حتی به قول فوتبالی ها به پلنB هم فکر کرده بود و دقیق و مرتب جایگزین داشت. روزهای اول بعد از حادثه فیس بوک و اینستاگرام پر شده بود از عکس های سیاه و سفید و ترانه هایش. روز تشییعش هم باز عکس ها بود و مصرع هایش و همان سال چیزکی نوشتم و گفتم دمتان گرم، ولی «ایران اگر دل تو را شکستند» و «یک شب دلی به مسلخ خونم کشید و رفت» برای یک اسیر خاک ره توشه نمی شود.. جمع شویم قرآنی بخوانیم. عاشورایی بخوانیم، نذر و ختم قرآنی برداریم. عده ای خرافات دانستند و امل بازی و عده ای هم دمشان گرم پذیرفتند و همدلی کردند. حالا بعد از طلوع آفتاب که می خواستم سوژه ای برای نوشتن انتخاب کنم یاد افشین  افتادم. من خیلی اهل خواب دیدن نیستم، باشم هم خیلی اهل تعریف کردنش نیستم چه رسد به نوشتن ولی چند شب پیش خوابش را دیدم، توی یک هتل کاروان سرای قدیمی بودیم. جمعی از شاعران هم بودند. انگار منتظر بودیم پذیرش هتل اسممان را بنویسد و برویم توی اتاق هایمان. افشین را دیدم، با همان تیپ و مختصات ، شاداب بود و شعف انگیز. در خواب می دانستم که مرده و او هم می دانست از آن ور آمده. پرسیدم: اوضاع چطوره دکتر جان و گفت: خوب خدا رو شکر. گفتم : چی به دردمون می خوره؟ چی بیاریم ؟ نزدیک تر آمد دست روی شانه ام زد و سه بار گفت: فقط امام حسین (ع) فقط برای امام حسین(ع) بنویس. بیدار شدم و اذان بود. فاتحه ای به روحش فرستادم و از روحش تشکر کردم و مجدد خوابیدم. چند ساعت بعدش توی گروه دوستانه ای که با رفقای شاعر و نویسنده داریم بی آنکه خبر بدهم از خوابم، دیدم عزیزی ترانه تیتراژ سریال شب دهم را که سروده افشین بوده بارگذاری  کرده است.  عقل در مرز جنون باریک است کفر و ایمان چه به هم نزدیک است...

/channel/hamedaskary

Читать полностью…
Subscribe to a channel