hamedtaghdiri | Unsorted

Telegram-канал hamedtaghdiri - حامدانه

202

«حامدانه» بخشی از دغدغه ها و نگاه های یک طلبه در جبهه فرهنگی است. قدم هایتان برچشم.. ارتباط : @h_taghdiri

Subscribe to a channel

حامدانه

#اوقات_فراغت
.
تابستان هنوز شروع نشده بود که همه حواس مان به مسجد محل می رفت تا از قافله جا نمانیم. ما از مسجد کلی خاطره های خوب بازی ها و استخر ها و اردوها را داشتیم. این حجم خاطرات خوب و با هم بودن مان ، ترش کردن و دعواهای پیرمردهای مسجد را از یادمان برده بود. راستش را بخواهید یواش یواش با پیرمردها به تفاهم های راهبردی رسیدیم و قرار شد در عوض مسئولیت کفش ها و تکبیر گفتن و سر و صدا نکردن ، از شکلات هایشان بهره ببریم و این تفاهم پر برکت نشاط مسجد را بیشتر کرد.
.
یادم هست کوچک که بودم به خادم مسجد حسودی ام میشد. چون خانه اش داخل مسجد بود و همیشه می توانست در مسجد باشد. دلمان می خواست بودن هایمان در مسجد تمام نشود. شش ساله که بودم در برف و سرما با اینکه مسجد تا منزل مان حدود یک کیلومتر راه داشت ، در کلاس های قرآن و برنامه‌ها های جذاب مسجد شرکت می‌کردم.
.
حالا که پدر سه فرزند هم هستم، حواسم به مسجد محل است. هنوز که هنوزه کانون فرهنگی مسجد محل ما فعال است و نسل های انقلاب اسلامی را تربیت میکند. مسجد محل ما بیش از شصت شهید تقدیم انقلاب اسلامی کرده و تا توانسته کارخانه تربیت انسان های انقلاب اسلامی بوده است. اگر همه مساجد به خانه خدا بودن شان توجه می کردند و برای خانه ی کودک و نوجوان شان فکر می‌کردند، ما نسل موبایل زده ، بیکار و دچار آسیب را کمتر می دیدیم.
.
من اگر جای آقای آموزش و پرورش بودم، قرارگاه اوقات فراغت می زدم. نه از این قرارگاه های پر اسم و بی عمل و ساختار زده. قرارگاهی که تمام قد پای اوقات فراغت بچه ها ایستاده باشد. بعد می آمدم و همه توان را به کمک مساجد می آوردم و مجموعه های مرتبط با اوقات فراغت بچه ها مثل کانون پرورش فکری ، شهرداری ها، بسیج ، سازمان فرهنگی و هنری و... را التماس میکردم، جلسه میگذاشتم که با همه قوا وارد این جنگ نابرابر شوند و به وظیفه پرورشم عمل میکردم.
.
برادر و خواهر من ، این اوقات فراغت برای همه سنین نیست. کودک شما بزرگتر که می‌شود، همه اوقاتش می‌شود، اوقات آسیب و بحران.اینقدر که حواس تان به پوشاک و غذای فرزندانتان هست، به فکر مسجد محل تان و فعالیت های اوقات فراغت فرزندانتان هم باشد.چرا که هرچه فرزند بزرگ تر شود ، کمتر می توانید روی او اثر بگذارید. برای فعال شدن کانون مسجد محلتان هزینه کنید، کمک کنید و همت کنید تا خداوند به اهل و عیال تان برکت دهد.
.
این را که می نویسم، خودم می دانم فتح یک مسجد برای فعالیت تربیتی چقدر سخت است.
اما شما ناامید نشوید وبا همت زیاد، تلاش کنید سنگر مساجد را فتح کنید که انقلاب اسلامی هرچه دارد از مساجد است
@hamedtaghdiri
🖊 حامد تقدیری

Читать полностью…

حامدانه

.
نمی دونم این فیلم سردار کوچک شهید #مهرداد_عزیزاللهی را دیده اید یا نه؟ فیلم دیگری دارد که آن معروف است اما این فیلم برای ۹ سالگی او در جبهه است. من که فکر میکنم چه دل بزرگی پدر و مادرش داشتند و چه مرد بزرگی بوده است مهرداد.
.
قبلا ها هم تلاش می‌کردیم کمک مردم و نیازمندان باشیم اما این روزها دیگر حساب و کتاب از دست مان در رفته. راستش را بخواهید دیگر نمی دانیم با این اجاره های عجیب و غریب چه کنیم؟! گرانی را می فهمم اما کم لطفی بعضی صاحبخانه ها را نمی فهمم. اینکه هر شب خبر مستأجر مستأصلی را بشنویم ، غصه مان را زیاد کرده است.
.
من که شب ها سعی میکنم این فیلم را برای خودم تکرار کنم. کاش میشد سروران قبل از پذیرش مسئولیت و حین آن ، هر روز این فیلم را نگاه کنند تا ببینند چه مردانی رفتند که این درخت انقلاب اسلامی با خون شان آبیاری شود.
.
بزرگان می گویند هر شب اعمال روزمان را محاسبه کنیم تا رشد معنوی کنیم. من میگویم آقای مسئول هر شب به میان قوم تحت مسئولیتت برو و ببین عمل روزت چه کرده است.
.
من هر روز بیشتر شرمنده مدیران و معلمان و دانش آموزان مدارس صدرا هستم اما می دانند با همه وجود پای دلنگرانی هایشان جنگنده ایستاده ام. انشاالله.
باشد که معشوق هستی از ما بپذیرد.
@hamedtaghdiri

Читать полностью…

حامدانه

.
در میان این همه شب سال ، به بیان و توصیه بسیاری از بزرگان امشب از همه ی شب ها مهمتر و شب قدر است . راستش را بخواهید شب های قدر همه ی آدم ها یک جور نیست. بعضی اعمال شب قدر اختصاص به آدم های خاصی دارد. مادر ها و پدر ها و مربی ها از آن آدم های خاص هستند.
.
امروز به مادرم زنگ زدم و گفتم یکی از اعمال امشب این است که دفترچه بردارید و روی آن دعاهایی که برای من می خواهید را بنویسید که فراموش نکنید و چیزی از قلم نیفتد. مادرجان خندیدند و گفتند مادرها چیزی را فراموش نمی کنند.
.
از من به شما نصیحت اگر مادرها هم فراموش نکنند، حواس تان به پدر ها باشد. این ها می خواهند با چند دعای کلی ما را عاقبت به خیر کنند. گاهی باید برایشان دعاها را نوشت و کارشان را ساده کرد که در این شب با برکت، فرزندانشان را فراموش نکنند و به تفصیل و ریز دعا کنند.
.
مربی ها هم شب های قدر شان فرق میکند. همه نشسته اند و حاجات و تقدیرهایشان را لیست کرده اند و از خدا آنها را می خواهند اما مربی نشسته است و یک دفترچه اسم افراد را لیست کرده است. مربی ها امشب به در خانه خدا می آیند و فریاد می زنند یا «اله العاصین » آخر مربیان می دانند روایت شده هر وقت خدا را بخوانیم خدای مهربان یکبار لبیک می گوید اما وقتی گفتیم یا « اله العاصین» خدای آمرزنده ، هفت بار پاسخ لبیک، می دهد. بعد مربیان یکی یکی متربیانش را نام می برد و برای هرکدامشان تقدیر شان را می خواهند. مربی است دیگر . دلش نگران است که نکند متربیانش خواب مانده باشند و یا دعایی را یادشان برود.
.
متربیان که تمام می‌شود ، مربی به سراغ مربی های دیگر می رود . برای تک تک شان دعا می‌کند و بعد توفیق خادمین انقلاب اسلامی در سراسر جهان را میخواهد. مربی انقلاب اسلامی از آن آدم هایی است که آخرش امشب تمام می‌شود و نوبت به خودش نمی رسد. آنقدر که دلش بی تاب انسان هاست که « الناس عیال الله»
.
من که مربی خودم هم نبودم چه برسد به دیگران اما دلم خواست امشب مثل مربی ها رفتار کنم بلکه ما را هم در این خیمه راه دهند. دفترچه ام را آماده کرده ام و از سر شب شروع کرده ام و اسم ها را روی آن می نویسم تا کسی از قلم نیفتد. یکی یکی را دعا میکنم و به در خانه محبوب هستی، آن مربی مطلق ، آن معشوقی که عشقش همه وجود را آتش میزند ، عرضه می دارم که بارالها ، معبودا ، این بنده ی گنهکار تو جز خانه تو پناهی ندارد. تنها هم جایی نمی رود و عیال تو را هم همراه آورده است. تو به همه ی ما رحم کن.
.
امشب کار پدر و مادر ها، مربی ها و معلم ها زیاد است. آن ها را فراموش نکنید و بخواهید که شما را فراموش نکنند.

التماس دعای مخصوص، شب قدر ۲۳ ماه رمضان
@hamedtaghdiri

Читать полностью…

حامدانه

.
ما فکر می‌کنیم خارج از کشور جایی است که آدم های بی درد می روند. یا آدم هایی که ارتباطات مویرگی شان مرز ها را در نوردیده، یا آقازاده هایی که از پول پدر به تفریحات برون مرزی رسیده اند. ما فکر می‌کنیم خارج از کشور همه اش عیش و نوش و عشق و حال است. اگر اداری و سازمانی هم باشیم که رزومه ای است بر رزومه های کاری مان و حتی کشورهایی که از روی هوای آنها رد شده ایم را به عنوان تجربه برون مرزی برای رؤسایمان فاکتور می‌کنیم. راستش را بخواهید خیلی هم بیراه فکر نمی کنیم. تا بوده همین ها را در اطراف مان دیده ایم اما ...
.
نمیدانم امام خمینی ره عزیز کجا بوده که به این یقین رسیده انقلاب اسلامی فقط برای ایران نیست و جهانی است. چه وقت یقین کرده که باید گفتمان انقلاب اسلامی را جهانی کند و خواسته که طلبه ها علاوه بر داخل کشور به کشورهای دیگر هم هجرت کنند. اما می دانم امام خمینی ره آنقدر برای همه دنیا طرح و حرف داشت که دیپلماسی امام در دنیا باید تدریس شود.
.
نمیدانم شهید بهشتی قبل از هجرت به آلمان هم اینقدر نگاه جهانی داشته است یا نه. اما حتما شهید بهشتی را میتوان یکی از پایه گذاران جدی تربیت مبلغ بین الملل دانست. شهید بهشتی خوب طراحی کرد و خوب تربیت کرد و اکنون هنوز آن دغدغه ایشان در مدرسه علمیه شهیدین قم دنبال می‌شود. دغدغه ای که سالها ما را پای کلاس های مکالمه زبان عربی و انگلیسی نشاند.
.
اما اگر از من بپرسید میگویم می‌شود خارج از کشور جایی باشد که آدم های با درد هم بروند. آدم هایی که هرچه می کنند زیبایی های جهان را ببینند ، بیشتر عشق و حرارت وجودشان برای رساندن معارف اسلام عزیز را می بینند. حرارتی که انسان را بی خواب و او را در مرکز اسلامی محصور می‌کند.
.
میشود خارج از کشور رفت و به جای چمدان سوغاتی و پاکت های یورویی ، با همان لباس رفته و پاکت های بسیار سوالات و نیازهای مردم برگشت تا راهی برای حل آن پیدا کنیم. آن وقت می‌شود خارج از کشور هم حرم انقلاب اسلامی باشد. از آن حرم هایی که باید برای حفظ معارف اسلام در آن تلاش کرد.
.
من در خارج از کشور بیشتر از اقازاده ها و دیپلمات زاده ها ،دل های پاک مردمی را دیده ام که به راستی عیال خدا بوده و برای شنیدن یک کلمه، کیلومتر هاو ساعت های زیاد در مسیر بوده اند. من کودکان و نوجوانانی می بینم که هر روز برای شرکت در کلاس حاج آقا سر ازپا نمیشناسند و عشق در چشم هایشان موج می زند.
.
راستش را بخواهید تبلیغ بین الملل ما ، فهم بین الملل ما با خیلی ها فرق میکند و قلمم توان ثبت آن را ندارد. اما بیایید با نگاه امام و رهبر عزیزمان به آن نگاه کنیم.
#رمضان_المبارک
۱۴۳۳
@hamedtaghdiri

Читать полностью…

حامدانه

.
نمی دانم نشسته اید برای تقدیرات شب قدرتان فکر کنید و لیستی از درخواست ها و حاجات تان آماده کنید؟! وقتی می‌خواهیم خرید کنیم دست به قلم میشیم و برای اینکه چیزی رو فراموش نکنیم ، همه نیاز ها رو می نویسیم. چی میشه که برای تقدیرات مون نمی نشینیم وفکر نمی کنیم و لیستی آماده نمی کنیم.
.
گاهی شب قدر نمی دانیم چه تقدیراتی را باید از خدا بخواهیم. یکی از اون تقدیرات مهم آدم ها هستند. آدم هایی که جلوی راه و زندگی ما قرار می گیرند. حتی آدم هایی که از زندگی و راه ما بیرون می روند. باید برای تقدیرات آدم های زندگی مان دعا کنیم.
.
ما در زندگی با آدم های زیادی مواجه میشویم. یکی از اون ها مربی های ما در زندگی هستند. مربیان اون آدم هایی هستند که با حرف هاشون و با اعمال شون به زندگی ما حرکت و جهت می دهند. همون هایی که وقتی حرف می زنند انگار از وسط اعماق جان ما سخن می گویند. همان هایی که خیلی وقت ها دلمون برای حرف هاشون و دیدن شون تنگ میشه تا در ما حرکت و نشاطی ایجاد کنند. برای پیدا کردن مربیان زندگی باید دعا کرد. مربی مراد نیست، عامل حرکت و رشد است. مربی معشوق نیست اما عشق را، درست در دل ما می کارد و آبیاری میکند تا به معشوق هستی برسد. ما در شب قدر باید از خدا بخواهیم که تقدیرات مربیان زندگی مان را به بهترین افراد رقم زند.
.
دوستان و رفقایمان هم از آن تقدیرات مهم هستند. همان هایی که علاقه ها و سلیقه هایشان برای ما مهم می‌شود و روی ما تاثیر می گذارند. همان هایی که قضاوت هایشان برایمان مهم است و دوری شان دلتنگمان می‌کند. دوست خوب می‌تواند ما را رشد دهد و آسمانی کند. اما امان از دوست بد که با توجیه بدی و زرق و برق دادن به آن، ما را بد بخت می‌کند.گاهی دوست بد آنقدر بهره های دنیا را برایمان بزرگ می‌کند که گرفتار چشم و هم چشمی می شویم. گاهی ما را در رقابت فتح خانه ها و ماشین ها و تفریحات دنیا می اندازد. حواس مان نیست که برای بهره چند روز چطور سر درآخور دنیا کرده ایم. خلاصه که، برای تقدیر دوستهای خوب تان هم دعا کنید که خیلی زندگی مان را تغییر می‌دهد.
.
دیده اید اصلا نمی خواستید سفری بروید، نمی خواستید در مجلسی شرکت کنید، نمی خواستید با کسی هم کلام شوید اما یک دفعه با رفتن به آن سفر و شرکت در آن جلسه و صحبت با فردی ، تغییراتی در زندگی شما ایجاد شده است؟! این ها همان تقدیرات است. ما حواسمان نیست که این تقدیرات آدم های زندگی مان چقدر مهم است. مربی و دوست بخشی از تقدیرات آدم های مهم زندگی ما هستند.
.
برای امسال لیست تقدیرات تان را آماده کنید و در صدر آن مربی و دوست را بنویسید که خیلی مهم است
@hamedtaghdiri

Читать полностью…

حامدانه

.
بیایید کمی با هم فکر کنیم توی مسجد چه کارهایی می توانیم بکنیم؟! بیایید با هم تلاش کنیم بعضی از این کارها را در ماه رمضان امسال توی مسجد مون انجام بدیم و با بقیه به اشتراک بگذاریم.
.
مثلا مسجدی رو تصور کنید که چند تا سفیر کتاب داره، این سفیرهای دلسوز ، هر روز چند تا کتاب را انتخاب می کنند و در خانه ی اهل محل را می زنند و کتابها را معرفی میکنند و از اهالی می خواهند که تا چند روز بعد بخوانند و در جشن کتاب رمضان مسجد ، شرکت کنند. اینطوری کتابخانه مسجد به خانه ها می رود، و ما تعدادی سفیر کتاب به مسئولین مسجد اضافه خواهیم کرد و از طرفی اهالی محل هم با سفیران مسجد همراه می شوند.
.
یا تصور کنید خانمهای محل هر کدام باتوجه به توانمندی که دارند برای خانمهای دیگر و بچه ها محل کلاس آموزشی بگذارند و زمان و تعداد جلسات را در تابلوی مسجد اعلام کنند. هر کسی وارد بخش خواهران مسجد شود با تعدادی حلقه آموزشی مواجه می شود و روزهای آخر رمضان هر مربی با کارآموز های خودش نمایشگاهی برای اهل محل بگذارد.
.
یا تصور کنید بچه های مسجد دست به دوربین شوند و #رسانه_مسجد فعال شود. با همین دوربین تلفن های همراه هم میشود. هر روز تلویزیون اینترنتی داشته باشند و خلاصه برنامه ها را در کانال و گروه های محل به اشتراک بگذارند. در برنامه ها پیشکسوت های محل را دعوت کنند تا از تجربیات شون و روزهای مسجد انقلاب بگویند. معلم های محل را دعوت کنند تا از دغدغه های تعلیم و تربیت شان بگویند. مادران محل را دعوت کنند تا از روایت های مادری شان بگویند. اهل محل قرائت روزانه قرآن را خودشان تولید کنند. تفسیر را امام جماعت بگوید و مسجد بشود مرکز تولیدات رسانه ای محل.
.
یا تصور کنید مسجد صندوق نان داشته باشد. اهل محل هر روز به صندوق کمک کنند و نانوایی محل ماه رمضان رایگان نان بپزد. همه پول نان شان با کمی بیشتر را در صندوق نان مسجد بریزند. اینطوری همه در افطاری یکدیگر شریک می‌شوند و نیازمندان هم بدون خجالت از نان رایگان بهره می برند.
.
چقدر ایده های زیادی میتوان برای مسجد محل نوشت. اما مهمتر عملی کردن این هاست. بیایید همت کنیم رمضان امسال ، مسجد محل مان محور و سنگر تبیین شود.
@hamedtaghdiri

Читать полностью…

حامدانه

.
کودکی ما در اردوها و تبلیغ ها گذشت. پدرم مبلغ فعال دانش آموزی بود و مادرم هم مبلغه. چهارم ابتدایی که رسیدم پدرم من رو گذاشت کانون مسجد محل. مسجد النبی ص محل ما حسابی فعال بود. از پنجم ابتدایی عضو می گرفت و به خاطر پدرم من شدم کوچکترین عضو کانون.
.
کانون میثم تمار مسجد محل ما، گروه گروه بود و هر گروه یک مربی داشت. مربی ما حاج آقا مجتبی بود. حاج آقا مجتبی از اون مربی هایی نبود که فقط گروه داری کند، حاج آقا حواسش به همه ویژگی ها و حس و حال ما بود. با اخم حاج آقا درس می گرفتیم و با تاییدش حرکت می کردیم. در شیطنت ها خودش از ما جلوتر بود و در خلاقیت و طراحی برنامه ها، ویژگی های مخاطب و سن سال شون رو در نظر می گرفت. همیشه برنامه ها برای ما جدید و جذاب بود.
.
سالهای نوجوانی ما گذشت و طلبه شدیم و سطح مقدمات و سطح عالی و دروس خارج حوزه را سپری کردیم و در این همه سال حاج آقا مجتبی مربی ما بوده و هست. شاید این روزها کمتر توفیق میشه به حاج آقا سر بزنیم اما هر وقت که خسته میشیم این حاج آقاست که ما ها رو زنده می کنه و حرکت می ده.
.
اینها رو نوشتم که بگم برای زندگی خودتون و بچه هاتون مربی پیدا کنید. برای پیدا کردنش خیلی باید زحمت بکشید اما اگر پیدا کردید محکم بهش بچسبید و رهاش نکنید. چون مربی های واقعی مرید باز نیستند، رشد دهنده اند. چند برابر لباس و خوراک خودمان و بچه هایمان باید خرج کنیم تا به مربی مطلوب برسیم. حتی اگر رئیس سازمانی ، مدیر مجموعه ای روحیات مربی گری داشته باشد، می بینیم که آدم های مجموعه احساس روزمرگی نمی کنند بلکه احساس رشد و تعالی می کنند. افراد مجموعه کارمند و کارگر نمی شوند، خانواده می شوند. و آن موقع است که مجموعه ها اثر گذار و رشد دهنده می شوند.
.
شب های قدر نزدیک است. در تقدیرات تون یک مربی از خدا بخواهید که مهمترین تقدیرات است.
@hamedtaghdiri

Читать полностью…

حامدانه

#لباس_مردم #لباس_روحانیت
.
پدر بزرگ می گفت لباس روحانیت لباس امن مردم است. لباسی است که قداست دارد. پوشیدنش افتخار دارد. پدر بزرگ می‌گفت لباس روحانیت که پوشیدی باید آداب آن را هم عمل کنی. دیگر هیچ نیازمندی را نمی توانی رد کنی ، باید ملجأ و پناهگاه مردم باشی ، نمی توانی در بازار که مردم عبور می‌کنند هر طور خواستی خرید کنی و هر جا خواستی غذا بخوری و هرکار خواستی بکنی. باید نگاهت را مواظب باشی. پدر بزرگ می گفت لباس روحانیت ، لباس مردم است. دیگر باید لباس خدمت مردم و درد مردم را بپوشی که «الناس عیال الله»
.
پدر بزرگ می گفت کار طلبه رشد مردم است، روحانیت طبیب روح هاست. برو کار کن تا طبیب دوار بطبه شوی . ببین چگونه می توانی با امید دادن و رشد فکری در مردم که عزیزترین موجودات پیش خدا هستند ، «حرکت» ایجاد کنی.
.
پدر بزرگ توی خونه عمامه را می پیچیدند. پدرم کمکشان می‌کردند. پدر بزرگ می گفتند دست بی وضو به عمامه نباید زد. عمامه را روی سر می بستند که به عمامه بی احترامی نشود، عمامه را می بوسیدند و روی سر می گذاشتند و هیچ وقت پاهایشان را به طرف لباس روحانیت دراز نکردند. این رفتار ایشان و احترام و جایگاه لباس روحانیت ، باعث شده بود آرزوی ما پوشیدن این لباس باشد.
.
راستش را بخواهید من فکر میکنم اگر من روزی بمیرم بهتر از این است از این لباس محروم شوم. اگر محروم می شدم آنقدر گریه می کردم که جان دهم. خدا انشاالله ما را خادم راه این لباس که لباس خدمت به عیال خداست نگه دارد.
.
باور کنید ما هم عدالت را می فهمیم. باور کنید ما هم روزی هزار بار زیرآب مان در کارهای اجرایی می خورد و مشکلات را می بینیم. باور کنید ما از دغدغه خیلی چیز ها واقعا خوابمان نمی برد. اما راه را درست نمی دانیم.
.
راستی طلبتان باشد وقتی محضر حضرت آقا رسیدیم دوست به اسم عدالت خواهمان از ایشان درباره عدالت خواهی در فضای مجازی سوال کردند و ایشان پاسخی قابل تأمل دادند. من محتوا را به یاد دارم اما کاش بشود دفتر حفظ نشر متن دقیق فرمایش ایشان را برای این روزهای ما منتشر کند.
.
راستی طلبگی سلیقه شخصی آقایان نیست. ما در این سالها کم طلبه ندیدیم که منش طلبگی و دین مداری نداشتند و از آن طرف کم عالم مهذب هم ندیدیم. در انتخاب طبیب هایتان دقت کنید که «ابد» در پیش داریم.
.
پ ن : عکس اول سمت راست کودکی من، پدر بزرگ ، اخوی و آقای پدر
.
@hamedtaghdiri

#لباس_روحانیت
#لباس_مردم

Читать полностью…

حامدانه

برای سیستان و بلوچستان عزیزمان
.
هنوز لبخندش را فراموش نکرده ام. وقتی شکلات را از من گرفت و چهره ی معصومش را از از من پنهان کرد و پشت برادرش قایم شد. پاهایم سست شد. می گویند خاک انسان را می‌گیرد. من به شما می گویم این برای خاک این منطقه نیست. خاک سیستان و بلوچستان آدم را میکشد. آدم را مبلعد. کاری به خودت ندارد، قلبت را می برد.
.
شاید برای همین است که دکتر جمشیدی از یزد به زرآباد رفت و ۲۸ سال آنجا ماند. شاید برای همین است خانم دکتر صفیه نورا را به جای هجرت به ناکجاآباد تهران ، پیش خودش نگه داشت. من همیشه فکر میکردم همه جای بهشت سرسبز و پر از درخت است. با دیدن این منطقه فهمیدم جایی می تواند بدون درخت و سرسبزی باشد اما عطر بهشت را بدهد. می تواند بدون آب باشد اما مردمانی با دلی دریایی داشته باشد. این است که اگر خواستید به سیستان و بلوچستان سفر کنید مواظب دلتان باشید. شاید برگردید و دل تان جا مانده باشد.
.
برای استان سیستان و بلوچستان خیلی هزینه شده است. میلیون ها دلار علاوه بر بودجه استان از صندوق ذخیره کشور هزینه شده است. اما من فکر میکنم آنهایی که طرح می دادند هیچکدام مربی نبودند. هیچکدام تعلیم و تربیت و اثرش را نمی‌شناختند که اگر میشناختند بهره ی زیادی برای این عرصه می گذاشتند که حتی کمش را هم نگذاشتند. اگر خبر ندارید بهتان می گویم طرح های میلیاردی شکست خورده در این استان کم نیست ، اما تعلیم و تربیت هیچ وقت شکست ندارد. همه اش پیروزی است.
.
اگر من میخواستم استان را آباد کنم ، روی تعلیم و تربیت بچه های استان #سیستان_و_بلوچستان می نشستم. مدرسه به مدرسه، خانه به خانه، روستا به روستا پای بچه های این استان می نشستم. رشد اقتصادی را با بچه ها رقم می زدم، رشد فکری و فعالیتی و معرفتی را با بچه ها می ساختم. نه اینکه بزرگ شوند و خیلی هاشان بیکار سر کوچه ها بنشینند که حرکت کردن را یاد شان می دادم و کاری می کردم با این همه منابع خدادادی فرصت نشستن نداشته باشند.
.
می دانم نهادهای سازندگی و حمایتی به همه چیز فکر میکنند به جز تربیت بچه ها. می دانم مدرسه می سازند اما فراموش می کنند باید بچه ها را بسازند نه ساختمان را. می دانم فراموش کرده اند یک مشاور تربیتی کنار خودشان داشته باشند ، اما شما خواستید کمک کنید کنار کمک اقتصادی به محرومان ، به تربیت بچه ها هم کمک کنید. اصلا بیایید هر ماه مقداری خیرات تربیتی داشته باشیم. بیایید در منطقه بهشت به بهشتیان ساکن این منطقه کمک کنیم.
.
ما بعد ۱۸۰۰ کیلومتر سفر داخل استان برگشتیم اما حتما صدرایی ها دیگر در سیستان و بلوچستان خواهند ماند.
دیماه ۱۴۰۰
@hamedtaghdiri

Читать полностью…

حامدانه

برای همسرم
.
این نوشته را روی هزار بار با خودم تکرار میکنم، صدبار مشق کرده ام و دیدم بهترین وقت است در ایام فاطمیه در کنار شهدای گمنام منتشرش کنم.
.
روزی که داماد سادات شدم گفتم منت دختر فاطمه را میکشم. کاری میکنم زندگی اش سراسر آرامش باشد. کاری میکنم کارستان.
.
دو ساعت از شروع زندگی مشترکمان نگذشته بود که یک دهه رفتم تبلیغ و همسرم کلاس صبرش را شروع کرد. سوریه بودم که فرزند اول مان را از دست دادیم و باز دختر فاطمه تنها بود. من لباس رزم پوشیدم و همسرم لبیک گفت و سراسر صبر شد.
.
در تمام این سفرها و دویدن های من، نام یک فرمانده و سرباز اسلام کمتر برده شد. شما من را دیدید اما اگر او نبود من قدم از قدم نمی توانستم بردارم. بسیار روزها که خودش بیمار بود و او رو با بچه های مریض و اشک و دلتنگی تنها گذاشتم و او با قرآن و کاسه آب بدرقه ام کرد. من در دنیا بی نهایت با هم بودن، به دختر فاطمه مدیونم. یک عالمه پارک رفتن و تفریح کردن بدهکارم.
.
نه اینکه فکر کنید او فقط باید به خانه می رسید که کار خانه و تربیت بچه ها خودش کلی کار است، بلکه باید به مجموعه تربیتی کودکان مادرانه خودشان هم می رسیدند.
.
خانمها شهید گمنام جبهه انقلاب اسلامی هستند. من یکی اش را با همه وجود درک کرده ام. آنقدر به این ایمان دارم که چشم به دعای این شهیده زنده بسته ام. شهیده ای که جوانی و عمرش را وقف راه مادرش کرد.
.
راستش را بخواهید هر وقت نام «فاطمه» را شنیدم اشک در چشمانم حلقه بست. انگار نمی توانم یاد کوچه و درب نیفتم. ما از فاطمه سلام الله علیها عشق الهی و جهاد و صبر را آموختیم. فاطمه جان، من را ببخشید که داماد خوبی برای دخترتان نبودم. شما به همت مان برکت دهید.
.
برای همسرم، برای شهیده ی خانه ام. برای دختر فاطمه . چه بگویم که توان تشکر یک لحظه از صبرهایت را ندارم. همه ی رزمم را به تو هدیه کردم که هر چه دارم به لطف همراهی توست. ممنونم که هستی.

#ام_ابیها
#سادات

Читать полностью…

حامدانه

پدر بزرگ می‌گه صله رحم فقط برای زنده ها نیست. آخر هفته ها که میشه دست یکی از بچه ها یا نوه ها رو میگیره و زیارت اهل قبور شروع میشه. قبرستان های قم رو یکی یکی می چرخیم و آخر سر به زیارت علمای مدفون در حرم می رسیم. دارم فکر میکنم خوش به حال پدر و مادر پدر بزرگ که اینقدر پسرش بهشون سر می زنه. الان که پسرها به پدر و مادرهای زنده شون هم سر نمی زنند.
.
قبرستان ها کلاس درس است. کلاس درسی که ما یادمان رفته برای آن باید برنامه داشته باشیم. برنامه ای با فرزندان مان که آنها هم یاد بگیرند. یادمان رفته هر هفته برای اموات خیرات کنیم. یادمان رفته ثواب زیارت ها و کارهای خوب مان را بهشان هدیه کنیم. کاش در این تعطیلی کلاس ها، حواس مان به کلاس های آخرتی مان باشد.
.
کوچک که بودم مرحوم پدربزرگ پدری ام #آیت_الله_شیخ_هاشم_تقدیری وقتی قم می آمد دست مان را می گرفت و یکی یکی خانه مراجع و علماء می رفتیم. هر کدام از بزرگان هم به من کودک توصیه می کردند و زیارت بزرگان و تلمذ پای درس ایشان را یاد می گرفتیم. بزرگان که مرحوم می شدند، پدر بزرگ هر شب جمعه سر مزار شان می رفت و برای هر کدام سوره یاسین و الرحمان می خواند و به ایشان هدیه می کرد. پدر بزرگ می‌گفت : شبی نبود که هدیه سوره ها را تقدیم بزرگان کنم و آن شب به خوابم نیایند و تشکر نکنند.
.
سبک زندگی هایمان آنقدر تغییر کرده که این کارها برایمان عجیب است. این خواب دیدن های مرحوم پدر بزرگ را کرامت می دانیم در حالی که برای قدیمی ها حادثه عادی زندگی بود. الان که فکر میکنم این ماییم که اموات باید به زیارت مان بیایند و زیارت اهل قبور دل ها کنند و فاتحه ای نثار مان کنند بلکه دل های مرده مان زنده شود. شب جمعه برای دل هایمان دعا کنیم.

#اهل_قبور #اموات
@hamedtaghdiri

Читать полностью…

حامدانه

پدر بزرگ می‌گه صله رحم فقط برای زنده ها نیست. آخر هفته ها که میشه دست یکی از بچه ها یا نوه ها رو میگیره و زیارت اهل قبور شروع میشه. قبرستان های قم رو یکی یکی می چرخیم و آخر سر به زیارت علمای مدفون در حرم می رسیم. دارم فکر میکنم خوش به حال پدر و مادر پدر بزرگ که اینقدر پسرش بهشون سر می زنه. الان که پسرها به پدر و مادرهای زنده شون هم سر نمی زنند.
.
قبرستان ها کلاس درس است. کلاس درسی که ما یادمان رفته برای آن باید برنامه داشته باشیم. برنامه ای با فرزندان مان که آنها هم یاد بگیرند. یادمان رفته هر هفته برای اموات خیرات کنیم. یادمان رفته ثواب زیارت ها و کارهای خوب مان را بهشان هدیه کنیم. کاش در این تعطیلی کلاس ها، حواس مان به کلاس های آخرتی مان باشد.
.
کوچک که بودم مرحوم پدربزرگ پدری ام #آیت_الله_شیخ_هاشم_تقدیری وقتی قم می آمد دست مان را می گرفت و یکی یکی خانه مراجع و علماء می رفتیم. هر کدام از بزرگان هم به من کودک توصیه می کردند و زیارت بزرگان و تلمذ پای درس ایشان را یاد می گرفتیم. بزرگان که مرحوم می شدند، پدر بزرگ هر شب جمعه سر مزار شان می رفت و برای هر کدام سوره یاسین و الرحمان می خواند و به ایشان هدیه می کرد. پدر بزرگ می‌گفت : شبی نبود که هدیه سوره ها را تقدیم بزرگان کنم و آن شب به خوابم نیایند و تشکر نکنند.
.
سبک زندگی هایمان آنقدر تغییر کرده که این کارها برایمان عجیب است. این خواب دیدن های مرحوم پدر بزرگ را کرامت می دانیم در حالی که برای قدیمی ها حادثه عادی زندگی بود. الان که فکر میکنم این ماییم که اموات باید به زیارت مان بیایند و زیارت اهل قبور دل ها کنند و فاتحه ای نثار مان کنند بلکه دل های مرده مان زنده شود. شب جمعه برای دل هایمان دعا کنیم.

#اهل_قبور #اموات
@hamedtaghdiri

Читать полностью…

حامدانه

.
اشک امانم را بریده بود. تازه فهمیده بودم باید برای زندگی ام تصمیم بگیرم. به حساب آن سالها دوم دبیرستان بودم و هنوز محاسنم در نیامده بود. استاد فیزیک جلویم ایستاده بود و با عتاب من را از حال و هوای طلبگی برحذر می داشت. به خیال خودش میخواست هدایتم کند. من هم بیرون کلاس و سر به زیر همینطور اشک می ریختم. الان که فکر میکنم شاید یک حس غربت داشتم. حس سکوت..
.
هنوز چند ماه از عتاب استاد نگذشته بود. وسط سال بود و من هر روز بی تاب تر می شدم. آمدم قم. حرم را که دیدم پاهایم سست شد. به ضریح که رسیدم صورتم خیس بود. خواستم عمه جان برایم مادری کند و من را به قم بپذیرد.
.
چند ماه بعد چمدان به دست، به همراه دو پتو و یک ساعت رومیزی برای بیدار شدن به آرزوی نوجوانی ام رسیدم و در نزدیکی حرم حضرت در قم ، طلبه شدم.
.
خیلی وقت ها دلم برای پدر و مادرم تنگ میشد. دست خودم که نبود. در روزهای درسی تهران هم نمی شد رفت. این وقت ها دلمان به حرم گرم بود. که عمه جان هستند و مهمانشان می شویم.
.
برای ازدواج خواستم پا درمیانی کنند. خواستم خودشان از خانواده خودشان روزی ام کنند. خواستم خودشان انتخاب کنند. هنوز یک ماه نشده بود داماد سادات شدم.
.
در همه سفر های تبلیغی پاکت خالی به حرم می بردم. می گفتم من مدیر گروهم. پاکت را من آوردم. شما پرش کنید. همیشه پاکت پر بود.
.
فرزند اولمان که از دست رفت من سوریه بودم و همسرم تنها. این فراق درد را بیشتر می کرد. دلم را به گوشه زینبیه گره زدم و برگشتم. وقتی برگشتم از حضرت معصومه خواستم کمک مان کند. یکسال بعد آقا علیرضا به دنیا آمده بود.
.
اینها بخشی از هزاران توجه حضرت به من رو سیاه است. راستش را بخواهید حضرت معصومه سلام الله علیها برای ما همه چیز است. عطر و یاد فاطمه س است. پناهگاه و قرار است. بهشت روی زمین است. ما حضرت را جور دیگر شناختیم. خدا رحمت کند پدر آیت الله مرعشی را که به او گفتند اگر میخواهی فاطمه زهرا سلام الله علیها را زیارت کنی ، به زیارت فاطمه معصومه برو.
.
عمه جان به دل های در بیابان مانده و شوره زده ما عنایتی کن. تو ما را پاک و معصومه کن ای پاکترین ...
.
شب وفات حضرت معصومه س ، قم المقدسه ، آبان ۱۴۰۰

Читать полностью…

حامدانه

شاید توصیف او برای ما مقدور نبوده که کمتر گفتیم. ذره ای از عظمت او را هم نمیتوان به تصویر کشید. آوردن نام محمد رسول الله اشک را بر چشمانم جاری می‌کند. هر چه می اندیشم نمیتوانم به عظمت او پی ببرم. خدایا تو با آفرینش‌ محمد، جانشین ات را روی زمین به ما نشان دادی. محمد اسوه صبر و مهربانی و خدمت بود. او برای همه ی ما ، همه ی انسان های تاریخ تلاش کرد. ما برای خوشحالی او چه کردیم؟
.
استاد می گفت : از وقتی طلبه شدم همه تلاشم این بود که آقا رسول الله را خوشحال کنم. به این فکر میکردم من هرچه سختی کشیده باشم اندازه ی یک لحظه آقا رسول الله هم نمیشود و آن وقت من نام سربازی او را با دوش می کشم. استاد می گفت : شما طلبه ها هم بروید و آقا رسول را خوشحال کنید. مبادا خسته و نا امید شوید. استاد میگفت آقا رسول الله عاشق بندگان خدا بود که شد رسول الله . سرباز آقا رسول الله هم باید عاشق باشد. عاشق مسیر خدا و عاشق خلق خدا که الناس عیال الله.
.
راستش را بخواهید خیلی دلم برای زیارت آقا رسول الله تنگ شده است. ما در این دنیا از زیارت آقا رسول الله محروم شدیم. کاش ایشان ما را برای زیارت شان در آن دنیا بپذیرند.
.
نمی‌دانم ما چقدر توانستیم رضایت آقا رسول الله را فراهم کنیم. نمیدانم آقا رسول الله سربازی ما را می پذیرند؟! اما هرچه زندگی ایشان را مطالعه میکنم اطراف او پر از اولیاء خداست که عاشقانه به دور او می چرخند. عبدالمطلب، ابوطالب، آمنه، خدیجه ، زهرا و علی علیهم السلام ستاره های خیمه اویند.
.
تاریخ ثبت خواهد کرد که ما چقدر درس و معرفت به فرزندانمان بدهکار بودیم و ادا نکردیم. ما چقدر درگیر جبر و حساب بودیم و راه و اسوه های خلقت را معرفی نکردیم. باشد که در گام دوم انقلاب اسلامی کوتاهی هایمان را جبران کنیم و آقا رسول الله را خوشحال کنیم.
.
عیدتان مبارک.
.
میرزا حامد، هفته وحدت، میلاد آقا رسول الله بهترین بندگان خلقت . ۱۴۰۰

Читать полностью…

حامدانه

باید و فرصت های
آموزش و پرورش دولت سیزدهم
در عرصه #دختران و #بانوان

کاری از : جبهه تعلیم و تربیت انقلاب اسلامی
@zangeavall

Читать полностью…

حامدانه

دولت #پیرمردها و #بزرگسالان
.
شاید اگر حق رأی داشتند اوضاع متفاوت میشد. هر چه نگاه میکنم دولت ها، دولت های بزرگسالان و پیرمردها هستند. حتی نکرده اند یک نفر به عنوان دستیار و معاون رئیس جمهور برای بیش از یک چهارم جمعیت ایران منصوب کنند. همه دغدغه شان در همه وزارتخانه ها پیرمردها و بزرگسالان است.
.
دقیقا منظورم خردسالان و کودکان و نوجوانان کشور است. در سفر پروازی به پدر مس ایران گفتم حواستان به طلاهای مدیریت خودتان هست؟ گفتند کدام طلاها؟! گفتم فرزندان ۲۸۰۰۰ پرسنل مس ایران که حدود صد هزار نفر اند. مطمئنم خیلی از همین مدیران بزرگوار به عرصه خردسالان و کودکان و نوجوانان فکر هم نمی کنند. آقای وزارت خارجه اگر معاونت کودک و نوجوان داشتی وضع فرزندان نیروهای اعزامی و غیر اعزامی ات این نبود. شما همین نمونه را بگیرید و همه دستگاه ها را فکر کنید. چقدر برای این حدود سی میلیون جمعیت خردسال و کودک و نوجوان در برنامه های خود فکر می‌کنید؟
.
آقای دولت ! ما می گوییم دولت ها نباید به فکر فقط امروز باشند و همه انرژی ها و ذخایر را تمام کنند. چه میشود که شما به فکر آینده نیروی انسانی کشور نیستید؟ فقط از بین بردن منابع مادی که خطا نیست بلکه عدم توجه به رشد و تعالی آینده سازان کشور خطایی بزرگ تر است. شاید بتوان گفت این عدم توجه مصداق ترک فعل است.
.
آقای دولت بنده از شما سوال میکنم لطفا بفرمایید چند جلسه برای اوقات فراغت که برای کودکان و نوجوانان می تواند هم فرصت باشد و هم آسیب برگزار کردید؟ در کدام جلسه مجموعه های کودک و نوجوان را جمع کردید و مانند ستاد ملی کرونا برنامه ریزی منسجم کردید؟
.
آقای دولت و حاکمیت! نیازی به تصویب پول و اعتبار برای این کار نیست که نگران اعتبارات تان باشید که اگر بود به فرمایش حضرت آقا سرمایه گذاری است و ارزشمند. نیاز به دغدغه و خواستن ها و اراده هاست. فقط باید اهمیت کار کودک و نوجوان را باور کنیم. آن وقت این گونه رها با مجموعه های کودک و نوجوان دولت و حاکمیت برخورد نمی کردیم.
.
اما برای شما می گویم. ما در کشور یک نظام سیاستی خوب و منسجم و عملیاتی برای عرصه کودک و نوجوان نیاز داریم که تکلیف مجموعه ها را هم روشن کند. یادم هست با رفیق فعال بین المللی مان، چند سال قبل شش ماهی نشستیم و روی این تخیلات و دغدغه هایمان مباحثه کردیم و متن نوشتیم و هر روز بیشتر غبطه خوردیم از این همه ظرفیت و اهمیت رها شده.
.
اما شما بدانید ما با همه توان پای ایده ها و دغدغه های کودک و نوجوانی مان هستیم و آینده گام دوم انقلاب اسلامی را این دهه هشتادی ها و نودی ها می سازند. انشاالله

@hamedtaghdiri
🖋️ حامد تقدیری

Читать полностью…

حامدانه

.
از این نوجوان ها خیلی کارها بر می آید. نه اینکه فکر کنید این حرف من است، نه! گام اول انقلاب اسلامی این را ثابت کرده است. در دفاع مقدس ۳۶۰۰۰ نوجوان لبیک به امام شان را با خون شان امضا کردند. یعنی به طور میانگین ماهی ۳۷۵ دانش آموز نوجوان آسمانی شده اند.
.
برایمان گفته اند ۱۸ سالگی سن قانونی است، اما تاریخ یادش نرفته فریاد بزند ، این نوجوان ها قبل از سن قانونی کارهایی کرده اند کارستان. تا فعالیت های انقلاب بوده ، در کوچه پس کوچه های شهر نوجوان های انقلاب را می بینیم ، حتی زندان ساواک هم عکس هایشان را به یادگار نگه داشته است. انقلاب هم که شد ، کوله شان را برداشتند و رفتند در بیابان ها، به دور از خانواده، جلوی تیر و تفنگ ایستادند. شدند سرداران جنگ. شدند بهنام محمدی ها و حسین فهمیده ها و عزیز اللهی ها . خلاصه که این نوجوان ها خیلی کارها می کنند.
.
بهشون گفتم خیلی عتیقه اید ، اولش خندیدند اما بعدش گفتم یعنی خیلی با ارزشید. استعدادهایی دارید که حواستان به آنها نیست. گفتم بسم الله بگید و بیایید وسط میدان.
.
راستش را بخواهید ما جمله های حضرت آقا برایمان سخنرانی نیست. کلمه کلمه اش روی باور ها و تلاش هایمان می نشیند. #جهاد_تبیین برایمان معنای واقعی جهاد می دهد. از همان هایی که باید کوله را بست و برایش از خود هجرت کرد و وارد میدان شد. حالا این جنگ سخت ، تبیینی است. ما هم قرارگاه زدیم و اسمش را گذاشتیم #نوآوین . نو آوین جای فرماندهان نوجوان رسانه ای است. همان هایی که دست به سلاح رسانه اند و ما باور داریم با همین فرماندهان نوجوان می توانیم علم جهاد تبیین را بلند کنیم.
.
نه اینکه فکر کنید این حرف من است، بلکه باور حاج آقای قمی هم همین است. که وارد قرارگاه معنوی این نوجوان ها شدند و برایشان دعا کردند که فرماندهان مخلص و موثری برای این مسیر باشند. حاج آقای قمی پای میدان جهاد تبیین این نوجوان ها ایستاده اند و قرار است ما خیلی خبرها از این ها بشنویم. از همین نوجوان های هجرت کرده، سلاح رسانه به دست، جان بر کف وارد میدان شده، به فرمان رهبرشان لبیک گفته. پس هر کس هوای کربلا دارد بیاید ، هر کس به سر شور و نوا دارد بیاید.
.
راستی عملیات ما رمز داشت رمزش یا زهرا بود. حاج احمدرضا ربانی هم بعدش روضه حضرت زهرا س خواندند و بچه ها پلاک سربازی به گردن آویختند. چقدر این جبهه دیدنی است.
@hamedtaghdiri

Читать полностью…

حامدانه

.
برای ما از کودکی هم استاد و هم مربی دلسوز است. برای طلبه ها نویسنده کتاب منطق ۱و ۲و ۳ حوزه است. و برای اهالی اتریش امام مرکز اسلامی امام علی ع وین است. نه از این امام هایی باید از مسئول دفتر شان وقت بگیری و چند هفته به انتظار بنشینی. حساب حضور همه ی مأمومین را دارد. در این جمعیت زیاد شب های رمضان، خوب نگاه می‌کند که آنهایی را که نیامدند سراغ بگیرد. نکند مریض شده باشند و او بی خبر باشد. از کوچک تا بزرگ و پیرشان را می شناسند و برای هر کدام پرونده ای در ذهن دارد و با هر کدام به گونه ای رفتار میکند و گام به گام رشد می دهد.
.
شاید باور تان نشود ، راستش من هم فکر نمی کردم که در این روزهای اول ماه رمضان که معمولا توان ها کم است و کمتر کسی به مسجد می رود ، در این ناکجاآباد #اتریش چنین جمعیتی به مرکز اسلامی بیایند. نه اینکه یک ساعتی بیایند و بروند. بلکه همه جمعیت از چند ساعت مانده به افطار می آیند و برای بچه های زیر هفت سال، هفت تا دوازده سال و دوازده تا هجده سال کلاس های مفصلی برگزار می‌شود. برای خانواده ها قرائت قرآن و تفسیر و کلاس های مشاوره و خانواده برقرار است و هر کسی برنامه ی خودش را دنبال می‌کند. موقع اذان که جا برای نماز پیدا نمی شود و ما با جوان ها مکانی را آماده کرده ایم و نماز جداگانه ای داریم. بعد از نماز هم همه سر سفره افطاری ساده مرکز هستند و تازه بعد از افطار کلی دیدار ها تازه می‌شود و تا پاسی از شب هر کسی سوال و مشکل خود را می‌تواند دنبال کند.
.
حجت الاسلام والمسلمین محمود منتظری مقدم از آن امام هایی است که باید پای درسش بنشینیم و امامت مسجد و جماعت را مشق کنیم. ما هم فرصت را مغتنم شمردیم و از قبل از سحر تا ساعتی بعد از طلوع آفتاب از استاد بهره هایی می بریم که در هیچ کلاسی پیدا نمی شود.
.
یادتان هست گفتم برای تقدیر هایمان دعا کنیم؟! تقدیر استاد های زندگی مان یکی از آن تقدیرهای مهم است. تقدیری که بسیار باید برای آن دعا کرد. ما که هیچیم. هیچ محض. اما حواستان باشد هر چقدر هم بزرگ شدید ، بی نیاز از استاد و عرضه فهم هایتان به ایشان و اصلاح آن نیستید.
.
استاد روز اول فرمودند: به گونه ای کار کنید که اگر امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف از درب وارد شدند و فرمودند چرا چنین کردی؟! جز ضعف یا عدم علم دلیل دیگری نداشته باشی و همه توانت را به کار بسته باشی. استاد خودش هجرت کرده، نه فقط هجرت از قم به وین که این هجرت برای استاد رنج طاقت فرسا است. اما هجرت از نفس به وظیفه از آن هجرت های سخت و البته پر برکت است که در وجود استاد نمایان است.
.
#رمضان_المبارک ۱۴۳۳
@hamedtaghdiri

Читать полностью…

حامدانه

.
استادمان می گفت خیلی از شهدا به یک روحانی عاشق وصل بودند. می گفت امام جماعت اگر عاشق باشد، از چشمه ی زیبایی های الهی، اهل محل را سیراب می کند. جوان ها را عاشق و عارف و شهید می‌کند. استادمان می گفت طلبه ها عاشق باشید و عشق الهی را به دل ها بچشانید.
.
این جملات استاد برای من سخت بود. میگفتم خوش به حال جوان هایی که عاشق و شهید میشوند اما ما چه کنیم که نظامی نیستیم که شهید شویم. می دانستم خیلی از این روحانی های اهل دل که میبینم شهید زنده اند و چه کاری بهتر از رساندن معارف زیبای دین به مردم که عیال خدا هستند، اما دل است دیگر. حرف سرش نمی شود. دلش شهادت و غلتیدن در خون می خواهد. فرقی نمی کند چقدر سن داشته باشی، دل جوان که باشد کم صبر و بی قرار می‌شود.
.
همیشه پیش خودم می گفتم : آخه دشمن نفهم، حواست کجاست!؟ چرا خوب دور و برت را نگاه نمی کنی که چه کسانی را باید به آرزوی شهادت شان برسانی؟!
.
اما من غافل بودم. ربطی به دشمن و نظامی بودن ندارد. امام که باشی، عاشق که باشی، در ماه مهمانی خدا، در حرم امن بهترین بنده خدا، دعوتت می کنند. یکدفعه صدای عاشقی ات به گوش همه می رسد و مدال شهادت بر سینه ات نصب می شود. شهید #اصلانی برای ما طلبه ها تذکر است . تذکر اینکه عاشقی مان خالص نیست و الا مسیر عاشقی باز است. برای ما الگوست که اگر عمری خالصانه پای حرف و درد مردم نشستی و برای آنها خودت را به آب و آتش زدی، مزد زحماتت را زیبا می دهند.
.
راستش را بخواهید من وقتی عکس شهدای روحانی را استوری میکنم دستم می لرزد. حس جا ماندگی خیلی سخت است.
.
اما دشمن باز هم غافل است. این شهدا، یک شهید پرور دارند. آن هم همسران و مادران اینها هستند. همان هایی که خانه و خانواده را عاشق می کنند. همان هایی که همه سختی ها و نبودن ها برای آنهاست. همان هایی که درد میکشند و لب به گله باز نمی کنند. دشمن نمی فهمد ما لشگری از بانوان عاشق و عارف و شهید زنده، داریم. دشمن نمی داند شهید اصلانی واقعی، همسر اوست که او اصلانی پرور است. و چه خوب شهید اولش را تقدیم کرد.
.
خواسته ام خداوند به اعمال و فعالیت های ما برکت و اخلاص دهد و ثواب همه اش را تقدیم همسرم و مادرم کردم که هر چه دارم از اینهاست. کاش شرمنده صبر هایشان نشویم.
@hamedtaghdiri

Читать полностью…

حامدانه

.
خیلی مهمه وظیفه و جایگاه خودمان را بدانیم. اینکه چرا به دنیا آمده ایم و وظیفه ی ما نسبت به خودمان، خانواده مان و جامعه چیست؟!
.
این مشکل فقط برای خانمها نیست. خیلی از آقایان هم تکلیف شان با خودشان معلوم نیست. فقط چون کار بیرون با آقایان بوده احساس می کنند که خانمها تکلیف شان معلوم نیست. من در کارهای فرهنگی می گفتم سه جور آدم داریم : «فعال فرهنگی» کسی که نظام فکری اش درست شکل گرفته و می داند در این دنیا چه باید بکند و هر از چند گاهی مسیر عوض نمی کند. «دلال فرهنگی» آدم های حرفه ای در پرزنت کردن مسئولینی که بودجه فرهنگی دارند و خودشان هم عمقی ندارند. بیشتر می گردند الان بودجه در چیست؟ روزی در عفاف و حجاب و روزی در جهاد تبیین. « علاف فرهنگی» اینها برعکس اسم شان بسیار آدم های خوب، مخلص ، دلسوز و دغدغه مندی هستند. از همان هایی که بوی شهادت می دهند و آرام و قرار ندارند. اما فقط یک مشکل دارند. وظیفه شان و مسیر را نمی شناسند. هر از گاهی کاری می‌کنند. روزی در تعلیم و تربیت هستند و روزی در عفاف و حجاب و روز دیگر در موضوع دیگر.
.
می خواستم در پست فقط درباره وظیفه بانوان بنویسم. بنویسم که استاد مان گفت عرصه بانوان و رشد تعالی ایشان خیلی مهمتر از آقایان است که عامل تحقق تمدن اسلامی بانوان هستند. اما دیدم آنقدر حرف درباره عرصه بانوان هست که در ده ها پست جا نمی شود.
.
من زن نیستم اما می توانم حداقل از بانوان انقلاب اسلامی گله کنم. از همان هایی که در جلسه ای بانوی تلویزیونی شان فریاد زد که مدیریت ها را به ما واگذار کنید و بقیه شان سوت و کف زدند. گله کنم که کاش یک دور نظر مقام معظم رهبری درباره نقش زن در جامعه اسلامی را می خواندید. بعد اتفاقا صدایتان را محکم تر از قبل می کردید و فریاد می زدید که لوازم تحقق وظایف مان را بدهید. بعد می دیدید چقدر وظیفه تان سنگین و چقدر مدیریت ها پیش وظایف شما حقیر است.
.
اینکه یک بانوی جامعه اسلامی با دندان ماشین بکشد و هر روز شاهد گروه های رزمی کار باشیم، بد نیست. اما اینکه نسل گام دوم انقلاب اسلامی فکر کند اینها هدف است و اینها را الگو قرار دهد خطاست. این میشود که دختران ما بی هدف، به جذابیت های رسانه رو می آورند.
.
این چند خط را برای دختران دبیرستانی به خصوص صدرایی ها می نویسم. آینده انقلاب اسلامی را شما دختران گام دومی می سازید. پس محکم از همین اول سال برای عمرتان برنامه ریزی کنید و گرفتار « علافی فرهنگی و اجتماعی» نشوید. مطالبات مقام معظم رهبری از بانوان را بخوانید و جامعه اسلامی را محقق کنید. شهدا چشم شان به شماست.
@hamedtaghdiri

Читать полностью…

حامدانه

#مسجد توی ذهن ما متفاوت شکل گرفته است. استاد مان می‌گفت یک روز بچه های محل رو جمع کردم و بردمشون مسجد محل. فردایش دیدم تابلو زده اند که ورود هرگونه بچه ممنوع می باشد.
.
راستش را بخواهید خودم هم از این تجربیات تا دلتون بخواد دارم. ده سالی که کانون تربیتی داشتیم فکر می‌کردیم چه جایی بهتر از مسجد که کانون مون رو آنجا فعال کنیم. توی اون منطقه مسجدی نبود سر نزده باشیم و التماس نکرده باشیم. اما امان هیئت امناء مساجد.
.
یادمه یک روز پیش یکی از بازاری های تهران رفتم. می گفت دوستی دارد که حاضر است دور ایران مسجد بسازد. سوال کردم مسجدی هم حاضر است بسازد؟!
.
آقایی را دیدم که دنبال ساخت مسجد در شمال تهران بود. میخواست خانه اش را بکوبد و مسجد کند. به روحیاتش امور دینی و اخروی نمی خورد. علت را سوال کردم. گفت: برنامه ریزی کردم از مجالس ختم و حواشی مسجد مقدار زیادی در آمد دارم. دیدم دنبال درآمد زایی از نیاز های دینی مردم است.
.
خوبی مسجد به ساختمانش نیست که فروشگاه های مال و بزرگ هم مسجد های شیک دارند. به ظرفیتش برای اتصال دل ها به خداست.
.
مسجد های خوب هم زیاد داریم. مسجدی دیدم پر از بچه های بزرگ و کوچک. آقای زرنگی درخت گردو وقف بچه های مسجد کرده بود. و اون درخت گردو ها هرسال حضور بچه ها را بیشتر میکرد. آدم بزرگ ها هم کودکی شان در این مسجد بود
.
ما از مسجد و کانون مساجد رشد کردیم. به ما می‌گفتند بچه های مسجد و کیف می کردیم. هیأت امنا ها اگر می دانستند چقدر بچه #مسجدی درست کردن ثواب دارد، اینقدر حواس شون به لوستر و فرش مسجد نبود. امام خمینی ره هم سنگر انقلاب را مسجد قرار داد. الان که دارم توی کشور می چرخم می بینم امام جماعت های جوان و خوش ذوق چقدر خوب تونستند مسجد را خانه امن مردم محل کنند که گره مشکلات را باز می‌کند. مساجدی که حواس شون به بچه ها هم هست.
.
امامت مسجد واقعا کار تخصصی است. هر طلبه ای نمی تواند امام خوبی برای مسجد شود. باید برای مساجدمون امام پیدا کنیم. راستی خوش به حال مردم #کاشان امام جمعه جدیدشان از آن امام های ناب است. مسجدش در قم کم نظیر بود. پر از نشاط و برنامه های خوب. قدرش را بدانید.
.
خودم سعی میکنم عمل کنم اما به شما هم توصیه میکنم، بخشی از مال تان را وقف کنید. از حقوق ماهانه تا سرمایه تان را وقف کنید. وقف انسان سازی و بچه های مسجدی کنید. برای اردوهای تربیتی و برنامه ها هزینه کنید. آن وقت برکتش را در دنیا و آخرت می بینید.
.
عکس: مراسم غبارروبی مسجد امیرالمومنین ع در آستانه ماه مبارک رمضان با حضور ریاست سازمان تبلیغات
@hamedtaghdiri

Читать полностью…

حامدانه

.
راستش را بخواهید کلا وقتی با آدم های روزمره و غیر خلاق روبرو هستم احساس نفس تنگی میکنم. همین هایی که به مدلی های همیشگی عادت کرده اند و همان مدل را با آب و تاب بیشتری برایت توضیح می دهند. انگار که اگر با حس تعریف کنند ، کسلی برنامه از بین می رود. خلاصه همیشه دنبال این بودیم که یه جور دیگه فکر کنیم و یه جور دیگه نگاه کنیم.
.
توی بازدید از مدارس ، یکی از جاهایی که حتما سر می زنیم کتابخانه مدرسه است. فقط باید برایتان یک دل سیر تعریف کنم که چه بازار شامی است. بعضی کتابخانه ها معلوم است آقای امام جمعه ای، روحانی محلی که خانه اش جا نداشته، کتابها را آورده اند مدرسه و کتابخانه پر شده از کتابهای حوزوی. بعضی جاها مدیر مدرسه هم هر چی فامیل و اقوامش کتاب بی استفاده داشته اند ، با توجه به رنگش آورده و در کتابخانه مدرسه چیده و فکر میکند همین که کتاب داخلش باشد ، خیلی کار کرده است و این را با همان آب و تاب همیشگی برایمان تعریف می‌کند. خلاصه که کتابخانه مدارس یکی از داغون ترین اتاق های مدرسه است. انباری از تعدادی مجلد.
.
راستش را بخواهید من برای کتابخانه مدرسه طرح دارم. اگر آموزش و پرورش همراهی کرد و هر روز یک بلایی سر مدارس ما نیاورد، بالاخره اجرایی اش میکنم. من میگم کتابخانه مدرسه نباید کتابدار داشته باشد ، بلکه باید « کتابگو » داشته باشد. کتابگو خودش عاشق است. عاشق و کتابخوار. از همین هایی که با کتاب زندگی می کنند و وقتی کتابی را معرفی میکنند با همه وجودشان تعریف می کنند. کتابخانه مدرسه ده تا کتاب هم داشته باشد مشکلی نیست اما وقتی دانش آموز به کتابخانه می رود باید کتابگو روحیات او را بشناسد و جوری کتاب را معرفی کند که دانش آموز بی تاب پیدا کردن وقت برای خواندن آن کتاب باشد. مدیر مدرسه، مربی پرورشی، آقا و خانم طلبه مدرسه باید خودشان کتابگو باشند. کتابگو همان عضو مدرسه است نه یک عضو جدید در مدرسه. برای کتابگو شدن باید عاشق شد و کتابخوار.
.
من آدم های کتابگو زیاد دیده ام. هرچند گاهی فکر میکنم اگر وقت آزاد داشتم یک کتابفروشی می زدم با کتابهای کم و البته کلی تفاوت در عرضه که مشتری هایش صف بکشند. اما یک کتابگوی عاشق سراغ داشتم که بی نظیر بود. علی شاملو استاد تمام کتابگویی بود. آنقدر که خودم همه کتاب‌هایی که خوانده بودم و در خانه داشتم را دوباره از کتاب رسان خریدم که دوباره بخوانم تا تعریف های شاملو را دوباره در کتاب پیدا کنم. شاملو را باید اسوه این راه دانست. روحش شاد.
.
عکس: من و آقای جوان، در حال حرص خوردن از کتابهای مدرسه. 😬
@hamedtaghdiri

Читать полностью…

حامدانه

برای #فرمانده
.
ما مدرسه ای ها میگیم با یک کلاس درس، مدرسه ایجاد نمی شود. مدرسه برای اینکه مدرسه شود چند کلاس درس میخواهد. هر کلاس درس خانه ای برای رشد دل های انسان هاست.
.
شاید یادمان رفت از خانواده #فرمانده شهید بپرسیم، فرمانده برای جهاد خوب بود اما برای شما هم خوب بود؟ آخر پدری که خیلی وقت ها خانه نیست، همسری که همیشه درمیدان خطر است و احتمال دارد بر نگردد و عمری برای خانواده نگرانی ایجاد کرده است ، چطور پدر و همسر خوبی است؟ اصلا بود که خوب باشد؟ وقتی بود چگونه بود؟
.
همسر شهید باید می نوشت قاسمم همه چیز من بود. قاسم فقط مرد من نبود ، مرد انقلاب اسلامی بود. باید می نوشت من به یکبار چشم در چشم های قاسمم محتاجم. چشم هایی پر از محبت. شاید چشم ها خسته بود اما فوران عشق بود. قاسمم درخت عشق کاشته بود که فراقش را صبر می کردیم. همسر شهید باید از نامه های قاسمش می نوشت. نامه هایی که تا آخر حیات پربرکتش ادامه داشت و عاشقانه ثبت شد.
(راستی یادمان نرفته فرمانده شهید، یک یادگار پاک که شهید زنده است به یادگار گذاشته. همسرش، که حتی نامش را رسانه ها پیدا نکردند. همسر و همسنگر. بانویی عاشق که فوران عشقش با روز اول آشنایی با قاسم نه تنها کم نشده که بی نهایت شده. بانویی که هر روز و هر شب با قاسمش حرف می زند و پاسخ می گیرد. اگر تاریخ فراموش کرد ما یادمان نرفته، سهم توفیقات این بانو اگر بیشتر از #فرمانده نباشد کمتر نیست. )
.
زینب #فرمانده و دیگر فرزندان باید می نوشتند ، پدر ما بهترین پدر بود. در اوج جنگ زینبش را فراموش نمی کرد و برای فاطمه اش نامه می نوشت. وقتی بود بوسه های محبتش دلمان را گرم میکرد. پدر ما پدر همه بود. وجودش پدری بود. محبتش پدری بود.
.
#فرمانده کلاس درس همسری داشت. کلاس درس پدری داشت. کلاس درس سربازی و فرماندهی داشت. کلاس درس تربیتی داشت. کلاس درس معنویت داشت. کلاس درس اخلاص و وظیفه شناسی و جهاد ومدیریت و... داشت. همین شد که رهبرم فرمودند : مدرسه است، مکتب است.
.
راستی #فرمانده، می گویند شب ها، زمان خلوت با معشوق هستی است. زمانی است که باید ضجه فراق بزنی و سر بر سجده،اشک بریزی که معبودا صبرم برای دیدنت طاق شده پس چرا اذن دیدار نمی دهی.تو در خلوت عاشقی ات چه گفتی که ما بلد نیستیم؟! توچگونه سجده عشق زدی که پیشانی ات آسمانی شد و بر دامان معشوق آرام گرفت.۱:۲۰ زمان شروع عاشقی است. وچه خوب کلاس درس عاشقی را به ما آموختی #فرمانده.
.
@hamedtaghdiri

Читать полностью…

حامدانه

.
ماه رمضان سال دهم هجری است. پیامبر ص روی ماه امام علی علیه السلام را می بوسد و توصیه هایی می‌کند و در آخر می فرمایند : به خدا قسم! اگر خداوند به دست تو یک نفر را هدایت بکند, بهتر است از هر آنچه خورشید برآن ها طلوع و غروب مى کند.
.
امام علی علیه‌السلام بعد از حدود یکماه به یمن می رسد و با استقبال قبیله بزرگ و مهم همدان مواجه می‌شود و یمنی ها با سرعت به اسلام میپیوندند. و امام علی علیه السلام بعد از یکماه فعالیت تبلیغی پیام رسول خدا را دریافت می‌کند که یا علی برای حج به ما نمی پیوندی؟ و آقا امیرالمومنین ع برای حضور در حجه الوداع به پیامبر ص می پیوندند.
.
حالا بعد از ۱۴۰۰ سال حاج قا .. پیشانی حاج حسن را می بوسد. از همسر حاج حسن سوال می‌کند : این سفر برای حاج حسن ، سفر شهادت است ، آیا شما راضی هستيد؟ همسر حاج حسن پاسخ می دهد : ما راضی به رضای خداییم.
.
حاج حسن بعد از ۱۴۰۰ سال با استقبال یمنی ها وارد یمن شد. او سفیر انقلاب اسلامی و حاج قا ... است. حاج حسن بیش از دو سال از یمن خارج نمی‌شود. يک هفته پیش از مريضی اش ، سردار شهید حاج قا.. را در خواب می بیند که به او می گويد: رفيق عزیز ما ، چرا نمی آیی ؟ بیا دیگه !
حاج حسن قضیه خوابش را به خانمش می گوید و آماده سفر حج الوداع می‌شود.
.
حالا حاج حسن ایرلو به جمع فرمانده و برادران شهیدش پیوست. تاریخ همچنان تکرار میشود. تاریخ اسم مبلغین و سفیران شهید زیادی را برای اسلام ثبت کرده است و ما یادمان رفته دنبال تکرار تاریخ برای خودمان باشیم.
.
سفارت شهادت نسخه فعالیت بین المللی انقلاب اسلامی است. خوش به حال سفیر بعدی یمن که عطر بهشت را می تواند استشمام کند.
.
اول دیماه ۱۴۰۰
@hamedtaghdiri

Читать полностью…

حامدانه

اولش که صدای فضلیت و فطرت نبود، فقط یک موج بود. یک موج جدید در کنار رادیو های دیگه. اما از همان اول موج رادیو خونه ما ثابت شد روی #رادیو_معارف . مادرم همیشه رادیوش روشن بود و توفیق اجباری ما استفاده از برنامه های رادیو معارف بود.
.
از زمان شروع زندگی مشترکمان این رادیو روشن شد. تقریبا هیچ وقت خاموش نیست. حتی شب ها هم تا صبح روشن است. وقتی هم که مسافرت می رویم هم خاموش نمیشود. مگر اینکه برق برود. میگیم نکنه دزدی خونه ما بیاد و یک دفعه از رادیو چیزی بشنوه و استفاده کنه. سوار ماشین هم میشیم همش رادیو معارف است. خلاصه همه خانواده ما برنامه های رادیو معارف رو حفظ شدند.
.
اینها رو گفتم که یک تجربه بهتون منتقل کنم. ما توی شلوغی های زندگی گم شده ایم و شاید کمتر فرصت می‌کنیم مطالعه کنیم. در حالیکه معارف زیادی در دین هست که ما نیاز داریم با آنها آشنا بشیم. شبهات و سوالات اعتقادی خودمان و اطرافیان ما دارند، سوالات تاریخی داریم، مسائل تربیتی داریم، دلمان میخواهد از قرآن و تفسیر آن بیشتر بدانیم و ده ها نیاز دیگر. همه ی اینها را میتوان در برنامه های صوتی رادیو معارف پیدا کرد. حقیقتا اگر چند سال مشتری برنامه پاسخ به سوالات اعتقادی استاد محمدی باشید و پاسخ های کوتاه، روان و مستدل ایشون رو بشنوید دیگه کمتر شبهه ای درون شما میماند . هر کدام از اساتید و برنامه ها کاری می‌کند کارستان.
.
چند شب پیش تا صبح خواب آیت الله جوادی آملی را می دیدم. خواب می‌دیم که دارم از ایشون در درس سوال میکنم. بیدار شدم دیدم رادیو روشنه و داره درس خارج ایشون رو پخش می‌کنه . خلاصه رادیو توی خواب ما هم اثر داره.
.
خلاصه که این رادیو ما سیزده سالی است همیشه می خواند و برای ما مدرسه شده. تجربه رادیو معارف برای آنهایی که می‌خواهند خانواده شون با معارف دین آشنا بشن ، تجربه ی خیلی خوبی است. پس از این مدرسه صوتی غفلت نکنید.

@hamedtaghdiri

Читать полностью…

حامدانه

اولش که صدای فضلیت و فطرت نبود، فقط یک موج بود. یک موج جدید در کنار رادیو های دیگه. اما از همان اول موج رادیو خونه ما ثابت شد روی #رادیو_معارف . مادرم همیشه رادیوش روشن بود و توفیق اجباری ما استفاده از برنامه های رادیو معارف بود.
.
از زمان شروع زندگی مشترکمان این رادیو روشن شد. تقریبا هیچ وقت خاموش نیست. حتی شب ها هم تا صبح روشن است. وقتی هم که مسافرت می رویم هم خاموش نمیشود. مگر اینکه برق برود. میگیم نکنه دزدی خونه ما بیاد و یک دفعه از رادیو چیزی بشنوه و استفاده کنه. سوار ماشین هم میشیم همش رادیو معارف است. خلاصه همه خانواده ما برنامه های رادیو معارف رو حفظ شدند.
.
اینها رو گفتم که یک تجربه بهتون منتقل کنم. ما توی شلوغی های زندگی گم شده ایم و شاید کمتر فرصت می‌کنیم مطالعه کنیم. در حالیکه معارف زیادی در دین هست که ما نیاز داریم با آنها آشنا بشیم. شبهات و سوالات اعتقادی خودمان و اطرافیان ما دارند، سوالات تاریخی داریم، مسائل تربیتی داریم، دلمان میخواهد از قرآن و تفسیر آن بیشتر بدانیم و ده ها نیاز دیگر. همه ی اینها را میتوان در برنامه های صوتی رادیو معارف پیدا کرد. حقیقتا اگر چند سال مشتری برنامه پاسخ به سوالات اعتقادی استاد محمدی باشید و پاسخ های کوتاه، روان و مستدل ایشون رو بشنوید دیگه کمتر شبهه ای درون شما میماند . هر کدام از اساتید و برنامه ها کاری می‌کند کارستان.
.
چند شب پیش تا صبح خواب آیت الله جوادی آملی را می دیدم. خواب می‌دیم که دارم از ایشون در درس سوال میکنم. بیدار شدم دیدم رادیو روشنه و داره درس خارج ایشون رو پخش می‌کنه . خلاصه رادیو توی خواب ما هم اثر داره.
.
خلاصه که این رادیو ما سیزده سالی است همیشه می خواند و برای ما مدرسه شده. تجربه رادیو معارف برای آنهایی که می‌خواهند خانواده شون با معارف دین آشنا بشن ، تجربه ی خیلی خوبی است. پس از این مدرسه صوتی غفلت نکنید.

@hamedtaghdiri

https://eitaa.com/joinchat/2514681856C515654693b

Читать полностью…

حامدانه

.
همه ما یک حاج قاسم بالقوه هستیم و حواس مان نیست. آنقدر درگیر روزها و ساعتهای زندگی می شویم، که خودمان را هم فراموش می‌کنیم. فراموش می‌کنیم چقدر آمرلی ها در درون ماست که باید از محاصره نجات پیدا کند. فراموش کرده ایم که باید طلای خالص شویم تا به قیمت برسیم
.
حاج قاسم یک عکس و یک سالگرد نیست که فکر میکنیم خب مراتب احترام را به جا آوردیم و باز روز از نو ، روزی از نو . حاج قاسم یک راه است. یک مکتب و مدرسه است. وقتی حاج قاسم را دیدیم و شب کمتر خوابیدیم و بیشتر مطالعه کردیم، وقتی وارد جهاد فرهنگی و تربیتی شدیم و از فراز و فرودهایش خسته نشدیم و داد ناامیدی نزدیم ، یعنی کمی ، آن هم کمی داریم حاج قاسمی می شویم. وقتی یک عمر اینطور زندگی کردیم و بهره ی ما از لذت های دنیا همان چند ساعت خواب هایی بود که ناخودآگاه رفتیم، آن وقت حاج قاسمی می شویم.
.
راستی یادم نرفته حاج قاسم ما قبل از اینکه مجاهد باشد ، مربی بود. مربی رشد و تعالی انسان ها. حاج قاسم معلم کلاس انقلاب اسلامی بود. حاج قاسم هنوز هم معلم است فقط کلاسش غیرحضوری شده و ما غافلیم.
.
صبح که می‌شود باز یادمان می‌رود و سر در عشرتکده دنیا میکنیم و به علفزار پر زرق و برق دنیا مست می شویم. غافل از اینکه هر کدام از ما یک حاج قاسم بالقوه ایم.
روزی تاریخ شهادت خواهد داد که این انقلاب اسلامی چقدر حاج قاسم داشت و دارد که جان و دل به این راه باخته اند ، اگر ما حواس مان باشد. خدایا ما را شرمنده تاریخ انقلاب اسلامی نکن.
.
جبهه دختران انقلاب اسلامی مکتب پر برکت حاج قاسم است و کاری خواهد کرد کارستان. ما به اینها افتخار می‌کنیم. انشاالله...
.
آذر ۱۴۰۰

Читать полностью…

حامدانه

.
عاشق ، یک وقت خلوت کردن با معشوق میخواهد. خلوتی که فقط خودش باشد و او. خلوتی که اطراف حواس او را پرت نکند و جز معشوق نبیند. خلوتی که بتواند با معشوق سخن بگوید و درد دل کند. برای معشوق اشک بریزد و بی تابی کند.
.
راستش را بخواهید من که فکر میکنم خدا معشوق نیست. عاشق است. اصلا از اول اشتباه فهمیده ایم. همیشه فکر میکردیم ما عاشقیم و او معشوق. آخر این چه عاشقی است که برای حرف زدن های یواشکی با او حال نداریم ، برای فراق او بی تابی نمی‌کنیم، برای رضایت او به در و دیوار نمی زنیم؟! اما از آن طرف او برای رشد ما به هر دری می زند ، همیشه به دنبال وصال و نزدیک شدن ما به خودش است و از ما به خودمان مهربانتر . آنقدر دوست مان دارد که زمان حرف زدن های یواشکی برایمان گذاشته و تا توانسته در آن برکت و رحمت ایجاد کرده. حالا فکر کنید واقعا ما عاشقیم یا او ؟!
.
خوب که فکر میکنم ، بی خود نبوده که بزرگان راه سعادت را #نماز_شب می دانستند. نه به خاطر ثوابش که ما با این همه بدهکاری راه به جایی نمی بریم. بلکه به خاطر عاشقی اش. نیمه های شب، زمان خلوت با معشوق است که من او را عاشق میدانم و از عشق خودم خجالت میکشم. ما برای حرف زدن با هر مسئول و رئیسی ساعتها وقت صرف می‌کنیم اما حواس مان نیست ارباب خلقت نه تنها به ما وقت اختصاصی داده که گفته من عاشق آمدن شما هستم.
.
آقا ، من شکایت دارم. از خدا شکایت دارم. آخر این چه پایی است که به من عطا کرده؟! این چه نفسی است که من دارم؟! چرا مسیر عاشقی را درک نمی کند. چرا برای رسیدن به معشوق نمی دود ؟! چرا فریاد نمی زند : "إلهي رضاً برضاك، تسليماً لأمرك، صَبراً عَلى‏ قَضائِك، یا رَبِّ لا معبود سواك، يا غياثَ المستغيثين» . من چه کنم از خودم؟ به کجا پناه برم از فراق معشوق عاشق.
.
چقدر شب‌های عاشقی را از دست می‌دهیم و حواس مان نیست. خدا زمان های عاشقی ، یواشکی ، دو نفره تون با معشوق هستی را برایتان زیاد کند.
.
میرزا حامد ، به بهانه میلاد بهترین عاشق هستی آقا رسول الله که در مسیر معشوقش از همه جان مایه گذاشت

Читать полностью…

حامدانه

#طلبگی زوایا و ویژگی های بسیاری دارد که ما را شیفته خود ساخته است. راهی که برای خدمت در مسیر تبلیغ معارف زیبای اسلامی ، گام به گام باید خودت را رشد دهی تا صاحب این خانه تو را بپذیرد و آن وقت لباس سربازی بپوشی.
.
یکی از زیباترین فعالیت های یک طلبه جوان، تبلیغ اسلام است. تبلیغی که در مناسبت ها به اوج می رسد و در زندگی و ایام دیگر سال دنبال می‌شود. و در این میان شیرینی هم صحبتی با کودکان و نوجوانان قابل وصف نیست. شیرینی که همه وجودمان را نشاط دوباره می بخشد.
.
گاهی وقت ها پیش خودم فکر می‌کنم در دنیا بهتر از انتقال معارف زیبای دین برای کودکان هم هست؟ میگویم خدای مهربان ، تو با دل ما چه کردی که اینگونه عاشق این راه شدیم؟ چه خوب جایی را برای ما خواستی. و چه خوب ما را خادمین این دلهای معصوم کردی.
.
راستش را بخواهید این شیرینی در همه جهان یکسان حس میشود. این تبلیغ پنجاه و دومین سفر تبلیغی من که بیست و سه سفر تبلیغی آن در عرصه بین الملل بوده است. از کوچه های وین و سالزبورگ در اتریش و بروکسل و.. تا خیمه های یاسوج.
همه جا روضه خوان همین کودکان با صفا بودم. دل هایی که معصومیتشان تو را کربلایی می‌کند.
.
این روزها که کوچه به کوچه در مناطق محروم استان کهگیلویه و بویراحمد میچرخیم و برای بچه ها روضه خیابانی داریم، احساس میکنم در بهشتم. دلم میخواهد از خیمه بیرون نروم. دلم میخواهد باز ارباب ما را بپذیرد. و چقدر جای #احمد_خسروی خالی است.
.
یک شیرینی هایی در دنیا هست که گفتنی نیست. چشیدنی است. چه خوب خدا شیرینی هایش را در دنیا مخفی کرده. شاید برای همین بود که حاج قاسم همیشه کتاب روضه اش در جیبش بود. شاید همین شیرینی ها بود که شهید صدرزاده را روز تاسوعا به مولای بی دستمان رساند.
.
این بچه ها را که میبینم دلم کباب کربلا و پای برهنه کودکان میشود. چقدر مصیبت کودکان کربلا سنگین است. و چه شده ما را که با این همه مصیبت هنوز جان نداده ایم.
.
لایوم کیومک یا اباعبدالله
محرم ۱۴۰۰, یاسوج
@hamedtaghdiri

Читать полностью…

حامدانه

۳۶ اقدام در آموزش و پرورش دولت سیزدهم
گامی در مسیر تحول بنیادین آموزش و پرورش.

کاری از : جبهه تعلیم و تربیت انقلاب اسلامی

Читать полностью…
Subscribe to a channel