دوستت دارم و می دانم عاقبت... عشق کارگر خواهد بود. . . . . . . . . . . لینک عضویت در کانال تلگرام من 🙏🏻👇 https://telegram.me/joinchat/BId0WjvyYdA62eOY-Uuv5g . . . آدرس صفحه ی اینستاگرام من 🙏🏻👇 https://www.instagram.com/jadidi.hamid/
🌻🌿 @hamid_jadidi 🌻🌿
«توجه» نادرترین و خالصترین شکل سخاوت است.
#سیمون_ویل
🌻🌿 @hamid_jadidi 🌻🌿
🌻🌿 @hamid_jadidi 🌿🌻
چه فرق میکند
کجای جهان باشی
دوست داشتن مرز نمیشناسد
پرندهای ست که بالای میدان مین پرواز میکند
#ارسلان_باقری
🌻🌿 @hamid_jadidi 🌿🌻
🌿🌻 @hamid_jadidi 🌻🌿
بمیرم اگر
کاش خدا اینبار
مرا به هیبت معدنی بیافریند!
با رگههایی که جایِ خون
جاری از طلاست!
قلبم را ولی
سینه ریزش کنید
گوشواره
سنجاق سر
و آن را بر تن محبوبم بپوشانید
تا "زیبایی"
تنها حرف میان من و او باشد.
#حمید_جدیدی
🌿🌻 @hamid_jadidi 🌻🌿
🌿🌻 @hamid_jadidi 🌻🌿
زنان، در غیبت خداوند، مراقب زندگیاند
#کریستین_بوبن
🌿🌻 @hamid_jadidi 🌻🌿
🌿🌻 @hamid_jadidi 🌻🌿
اما کو
یکی که آزاد بمانَد
همه عمر،
و تنها پی دل رود، چنین...
#فریدریش_هولدرلین
برگردان: #بیژن_الهی
🌿🌻 @hamid_jadidi 🌻🌿
🌿🌻 @hamid_jadidi 🌻🌿
تماشایش میکردم. پرندهای که مدام به انجیر خشک مانده بر شاخهی درخت، نوک میزد.
چه می شود کرد!؟ جهان مملو از کارهای بی سرانجام و تلخ است؛ و من همچنان دوستت دارم.
#یادداشتها
#حمید_جدیدی
🌿🌻 @hamid_jadidi 🌻🌿
🌿🌻 @hamid_jadidi 🌻🌿
من خونآشامِ قلبِ خویشم...
#بودلر
برگردان: #رضا_سید_حسینی
🌿🌻 @hamid_jadidi 🌻🌿
🌿🌻 @hamid_jadidi 🌻🌿
میخواهم از تو بنویسم.
از نامِ تو، که تکیهگاه حصارهای شکسته است.
#پوشویاتوسکا
ترجمه:؟؟؟
🌿🌻 @hamid_jadidi 🌻🌿
🌿🌻 @hamid_jadidi 🌻🌿
زين العابدین مراغهای در کتاب سیاحتنامه ابراهیم بیک که روانشناسی و جامعه شناسی مردم ایران در عصر قاجار میباشد، چندین بار در وصف مردم ایران میگوید:
خون در رگهای مردم منجمد شده است مرده اند ولی زنده؛ زنده اند ولی مرده.
#یادداشتها
🌿🌻 @hamid_jadidi 🌻🌿
🌿🌻 @hamid_jadidi 🌻🌿
وقتی تو را میبینم
زبان به لکنت میافتد
و قلب شروع به حرف زدن میکند
انگار که جای این دو باهم عوض شود...
#برشی_از_کاری
#حمید_جدیدی
🌿🌻 @hamid_jadidi 🌻🌿
🌿🌻 @hamid_jadidi 🌻🌿
آه ماریای عزیز. بستهات رسید. همینکه درب جعبه را باز کردم، موجی گرم، تمام سطح اتاق را به آرامی در برگرفت. کمی از لبهی شلوارم را بالا زدم و پاهایم را تا ساق، توی دریای کوچکی که فرستاده بودی فرو بردم، تا کشتی های غرق شدهام دوباره روی آب شناور شوند.
بزودی با لشکری از خودم، به سمتت خواهم شتافت...
#نامه_ها
#حمید_جدیدی
🌿🌻 @hamid_jadidi 🌻🌿
🌿🌻 @hamid_jadidi 🌻🌿
فاصلهی ما باهم چهار شهر بود. موقع برگشتن، تمام تن و لباسهایم بوی عطرش را میداد. در میانهی راه و بعد از شهر اول، بو تقریبا نصف شده بود. باید نوک بینیام را به دست و پیراهنم کمی نزدیک میکردم. بعد از شهر دوم مجبور شدم تا سطح پوست و پارچه برای استنشاق، نزدیک شوم. در خروجی شهر سوم تقریبا بویی نمانده بود.
وقتی از اتوبوس پیاده شدم تا به خانهی خودم برگردم، فقط بوی خودم را میدادم. از او کاملا دور شده بود. چیزی حدود ۶ ساعت یا پانصد کیلومتر... (یک سری واحد اندازه گیری مسخره و کسل کننده برای سنجش فاصله)
چیزهای بهتری هم برای اندازه گیری دوری و مسافت وجود دارد! واحد عطر را اگر سی سی حساب کنیم و هر بار عطر زدن را نهایت یک سی سی...
درواقع من از او، چیزی حدود دو سی سی و نیم عطر، دور شده بودم.
#یادداشتها
#حمید_جدیدی
🌿🌻 @hamid_jadidi 🌻🌿
«تنها آرزویم این است که پیش تو باشم و حرف نزنم. مثل آن موقعها که من بیدار میشدم و تو هنوز خواب بودی و من مدتی طولانی نگاهت میکردم، چشمانتظار بیداریات. این بود، عشقم، این خود خوشبختی بود! و این چیزی است که باز انتظارش را میکشم.»
#نامه_ها
کامو به ماریا
🌻🌿 @hamid_jadidi 🌻🌿
🌻🌿 @hamid_jadidi 🌿🌻
حس میکنم روحم را ترک کردهام.
مثل مردهها احساس سنگینی میکنم. مثل مردهها ساکتم. مثل مردهها نمیتوانم بگریَم.
#نامه_ها
#حمید_جدیدی
🌻🌿 @hamid_jadidi 🌿🌻
🌿🌻 @hamid_jadidi 🌻🌿
هر کار که بکنی میدانم که درست است، چون از وقتی میشناسمت با احساسی عمیق فهمیدهام که تو هرگز چیزی نمیگویی که با هستیات در تضاد باشد. در واقع من اگر مرد به دنیا آمده بودم، دلم میخواست یکی مثل تو باشم...
#نامه_ها
ماریا کاسارس به آلبر کامو
🌿🌻 @hamid_jadidi 🌻🌿
سادهترین ساعت جهان، بدون موومنت (موتور)، عقربه، باتری، زنگ، روز شمار، تقویم و ...
یک صفحهی ساده با درج عبارت NOW، که هر بار به آن نگاه کنیم....
حالا، لحظه، اکنون... این مهم ترین بخش از زمان است.
🌻🌿 @hamid_jadidi 🌿🌻
🌿🌻 @hamid_jadidi 🌻🌿
لاشیٔ یعجبنی، أرید أن أبکی
«چیزی مرا به وجد نمیآورد، دلم میخواهد گریه کنم.»
#محمود_درویش
🌿🌻 @hamid_jadidi 🌻🌿
🌿🌻 @hamid_jadidi 🌻🌿
«وقتی آدم قلبش را سرد احساس میکند بهتر است خاموش باشد. تو تنها کسی هستی که امروز دوست دارم برایش بنویسم. اما باز هم دلیل نمیشود. از طرفی بد هم نیست. تا امروز بهترین خصوصیاتم را دیدهای و دوست داشتهای. شاید این اسمش دوست داشتن نباشد. شاید دوست داشتنت واقعی نباشد مگر وقتی که مرا با تمام ضعفها و خطاهایم دوست بداری. اما تا کی؟ سخت شکوهمند اما هولناک است که باید یکدیگر را وقت مخاطره و تردید هم دوست بداریم، در قعر دنیایی که فرو میپاشد و در تاریخی که زندگی انسان پشیزی نمیارزد. همین که چهرهات از ذهنم پاک میشود آرامشم را از دست میدهم. اگر نیایی طاقت خواهم آورد؛ اما چه طاقتی؟ در بطن اندوه، در برهوت دل.»
#نامه_ها
کامو به ماریا
🌿🌻 @hamid_jadidi 🌻🌿
🌿🌻 @hamid_jadidi 🌻🌿
فقط بخواب، بخواب!
تنها در خواب میتوان در میان ارواح نیکوکار بود؛ بیداری زیاد مرگ را به همراه میآورد.
#نامه_ها
فرانتس کافکا به فلیسه
🌿🌻 @hamid_jadidi 🌻🌿
🌿🌻 @hamid_jadidi 🌻🌿
کسی نمیداند چطور بیحوصلگی مرا میان حروف و کلمات متوقف میکند و میایستاند.
کسی نمیداند چه غم و اندوهی در زبان فقیرم لانه کرده است.
#نامه_ها
آلخاندرا پیسارنیک به لئون استروف
🌿🌻 @hamid_jadidi 🌻🌿
🌿🌻 @hamid_jadidi 🌻🌿
دلْ بهتری؟
گویا مردم نایین (و اطرافش)، وقتی کسی، «عزیز» از دست میدهد و بخواهند حالش را جویا شوند، اینطور میپرسند.
#کلمه_بازی
🌿🌻 @hamid_jadidi 🌻🌿
🌿🌻 @hamid_jadidi 🌻🌿
مرا چه کار با فرزانگیات
زیبا باش
و اندوهگین...
#بودلر
🌿🌻 @hamid_jadidi 🌻🌿
🌿🌻 @hamid_jadidi 🌻🌿
ستاره را بر زخمم مالیدم
همچون مداد پاککن
آن گاه زخمم پرتویی شد
که قلمم را مانند دوات در آن فرو میبَرم
و مینویسم...
میخواهی راز اقتدارم را بدانی؟
زخمم هرگز خشک نمیشود.
#غادهالسمان
ترجمه: #عبدالحسین_فرزاد
🌿🌻 @hamid_jadidi 🌻🌿