hamyaari_media | Unsorted

Telegram-канал hamyaari_media - رسانهٔ همیاری - ونکوور

1067

کانال رسمی نشریهٔ رسانهٔ همیاری در ونکوور، کانادا

Subscribe to a channel

رسانهٔ همیاری - ونکوور

اعلام برنامهٔ دولت کانادا برای پذیرش مهاجر تا سال ۲۰۲۶
نوشتهٔ دکتر امیر حسین توفیق، مشاور مهاجرت و عضو رسمی کالج مشاوران مهاجرت و شهروندی کانادا
- - - - -
سی و یکم اکتبر ۲۰۲۳، مارک میلر، وزیر مهاجرت، پناهندگان و شهروندی کانادا، در کنفرانسی مطبوعاتی برنامهٔ دولت کانادا برای پذیرش مهاجر در سه سال آینده را به‌طور رسمی اعلام کرد.
بر اساس اعلام ایشان، قرار است کانادا در سال ۲۰۲۴، تا ۴۸۵ هزار مهاجر جدید و در سال‌های ۲۰۲۵ و ۲۰۲۶، تا ۵۰۰ هزار مهاجر جدید بپذیرد. در این ارتباط و به‌عنوان بخشی از برنامه‌های سه سال آیندهٔ کانادا، به‌منظور پذیرش در خارج از استان کبک، هدف مشخص و خاصی برای متقاضیانی که زبان فرانسه را صحبت می‌کنند، اعلام شد. بر همین اساس، در سال ۲۰۲۴ میزان شش درصد، در سال ۲۰۲۵ میزان هفت درصد و نهایتاً در سال ۲۰۲۶ میزان هشت درصد افزایش متقاضیان فرانسه‌زبان را برای گرفتن اقامت دائم کانادا شاهد خواهیم بود.
همچنین تأکید شده است که برای مشاغل استراتژیک کانادا شامل مشاغل مهندسی، درمانی، علوم، فناوری، حمل‌و‌نقل و کشاورزی، نیروی متخصص مورد نیاز است که طبعاً شاهد تغییرات در سیاست جذب مهاجر از طریق سیستم ورود سریع خواهیم بود.
همان‌طور که پیش از این هم به‌کَرّات عنوان شده است، سیستم مهاجرت کانادا شامل چندین دسته‌بندی است.
برنامهٔ دولت کانادا برای هرکدام از این دسته‌بندی‌ها با جزئیات و به‌تفصیل برای سه سال آینده به‌شرح زیر اعلام شده است:..

برای خواندن ادامهٔ مطلب اینجا کلیک کنید
‎🆔@Hamyaari_Media

Читать полностью…

رسانهٔ همیاری - ونکوور

گفت‌وگو با ایمان صفائیان، مدیر اجرایی «جشنوارهٔ بین‌المللی فیلم و هنرهای تجسمی زن، زندگی، آزادی»، به‌مناسبت آغاز اولین دورهٔ این جشنواره
- - - - - -
باخبر شدیم مراسم افتتاحیهٔ «جشنوارهٔ بین‌المللی فیلم و هنرهای تجسمی زن، زندگی، آزادی» روز ۳۱ اکتبر به‌صورت مجازی برگزار شده و این جشنواره رسماً آغاز به کار کرده است. با توجه به اینکه مراسم اختتامیهٔ جشنواره قرار است در ونکوور برگزار شود، فرصتی یافتیم تا با ایمان صفائیان، از پایه‌گذاران «جشنوارهٔ بین‌المللی فیلم و هنرهای تجسمی زن، زندگی، آزادی» و مدیر اجرایی آن گفت‌وگویی داشته باشیم تا برای خوانندگانمان از ایده و نحوهٔ شکل‌گیری این جشنواره و برنامه‌های آن بگویند. توجه شما را به این گفت‌وگو جلب می‌کنیم…
برای خواندن ادامهٔ مطلب اینجا کلیک کنید
‎🆔@Hamyaari_Media

Читать полностью…

رسانهٔ همیاری - ونکوور

سفر باور: از ساوین تا زیارت اهل قبور - تکامل فرهنگی باورها
نوشتهٔ دکتر لیلا صادقی
- - - - - -
در طول سالیان، نظام‌های اعتقادی متفاوت، از باورهای ابتدایی بشر و اسطوره‌ها گرفته، تا ادیان متفاوتی که تلفیقی از ذهنیت بشر و میراث فرهنگی-تاریخی یک جامعه‌اند، فرهنگ‌های مختلفی را شکل داده‌اند که غالباً نقاط اشتراکی‌ دارند، چرا که زادهٔ ذهن بشر و محصول ارتباط بدن با محیط پیرامون بوده‌اند، بدین منوال آیین‌ها و اعمال متفاوتی از دل این باورهای ابتدایی زاده شده‌اند که هریک به‌مرور زمان لباسی نو بر تن کرده‌اند که البته، چهل‌تکه‌ای از همان بافت کهنی‌اند که بشر نخستین دوخته است. یکی از این تن‌پوش‌های استعاری، ارتباط با جهان مردگان و دنیای معنوی است که در هر فرهنگی، به یک شکل به حیات خود ادامه داده است. ازجملهٔ این باورها، یکی هالووین است و دیگری حضور روح متوفی در شب‌های جمعه و زیارت اهل قبور در فرهنگ مسلمانان و از این دو، یکی متعلق به فرهنگ غرب و دیگری متعلق به خاورمیانه است و پرسش اینجاست که این شباهت‌ها از کجا می‌آیند و تفاوت‌های کاربردی به چه صورت ایجاد شده‌اند…

برای خواندن ادامهٔ مطلب اینجا کلیک کنید
‎🆔@Hamyaari_Media

Читать полностью…

رسانهٔ همیاری - ونکوور

هنر و همبستگی: نقش برجستهٔ هنرمندان در جنبش «زن، زندگی، آزادی»
نوشته‌ای از فین دانلی، نمایندهٔ منطقهٔ کوکئیتلام – برک مانتین در مجلس قانونگذاری بریتیش کلمبیا، دربارهٔ دیدار تعدادی از اعضای باشگاه سالمندان ایرانی و همچنین تنی‌چند از هنرمندان ایرانی ونکوور با نمایندگان مجلس بریتیش کلمبیا در ویکتوریا
- - - - -
باشگاه سالمندان ایرانی (Iranian Seniors Club) در کوکئیتلام، یکی از ستون‌های باارزش جامعهٔ ماست که حمایت و پشتیبانی‌های زیادی برای سالمندانی که از ایران و افغانستان به استان بریتیش کلمبیا مهاجرت کرده‌اند، ارائه می‌کند. خِرَد و تجربهٔ این عزیزان جزئی جدانشدنی از جامعهٔ ماست. باورم این است که ما موظفیم به حضور و مشارکت ارزشمند آنان ارج و احترام بگذاریم.
در روز ۲۳ اکتبر ۲۰۲۳، تعدادی از اعضای باشگاه سالمندان ایرانی به مجلس استانی در ویکتوریا آمدند تا در سالن افتخار (the Hall of Honour) به تماشای اجرایی پرقدرت در حمایت از جنبش «زن، زندگی، آزادی» بنشینند. گروهی فوق‌العاده از هنرمندان ایرانی در حضور نخست‌وزیر استان، دیوید ایبی، نمایندگان مجلس استانی از احزاب مختلف و کارمندان آن‌ها اجراهای بی‌نظیری ارائه دادند. اجراهای هنری آن‌ها گواهی تزلزل‌ناپذیر بود بر روحیهٔ زنان ایرانی در پیگیری حقوق دموکراتیک و آزادی.
در واقع این روز در سالن افتخار به سازمانی اختصاص داشت که بی‌وقفه برای غنی‌‌سازی زندگی سالمندان فارسی‌زبان‌ در جامعهٔ ما کوشیده است: باشگاه سالمندان ایرانی…
برای خواندن ادامهٔ مطلب اینجا کلیک کنید
‎🆔@Hamyaari_Media

Читать полностью…

رسانهٔ همیاری - ونکوور

روایت تکان‌دهندهٔ منظر ضرابی، داغدار چهار جانباختهٔ پرواز پی‌اس‌۷۵۲، از آنچه که در مراسم خاک‌سپاری آرمیتا گراوند گذشت
- - - - - - -
من، منظر ضرابی، همراه با سرکار خانم نسرین ستوده، وکیل حقوق بشر ۶۰ ساله، و تعدادی زیادی از جوانان در ۲۹ اکتبر هنگام شرکت در مراسم خاک‌سپاری آرمیتا گراوند از سوی نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی ایران دستگیر و مورد ضرب‌و‌شتم قرار گرفتیم؛ دختری که بر اثر خون‌ریزی مغزی گزارش‌شده پس از ضرب‌و‌شتم پلیسِ «اخلاق» در مترو بعد از نزدیک به یک ماه بیهوشی جان خود را از دست داد.
من به‌همراه ۶۱ نفر دیگر ازجمله ۲۱ زن دستگیر شدم. در حال حمل عکس‌های چهار عزیزم بودم که در پرواز پی‌اس۷۵۲ جان باختند؛ دخترم سهند، پسرم الوند، عروسم نگار و نوهٔ شش‌ساله‌ام سوفی، که مأموران امنیتی عکس‌ها را از دستم ربودند و شروع کردند به پرتاپ‌کردن آن‌ها به یکدیگر. درحالی‌که من سراسیمه و خشمگین دنبال عکس‌ها می‌دویدم، آن‌ها بازی‌شان گرفته بود. با سختی عکس‌ها را گرفتم، تا کردمشان و به سینه‌ام فشردم. این واقعیت که عکس‌های سادهٔ قربانیان پی‌اس۷۵۲ این واکنش را برانگیخت، نشان‌دهندهٔ ماهیت حساس دستورات در سرتاسر نهادهای امنیتی برای سرکوب خشونت‌آمیز ناشی از ترس از همبستگی قربانیان است. عکس‌ها را پس گرفتم و از دید پنهان کردم، اما نیروهای امنیتی اقدام به کشیدن گردن، دست‌ها و پاهای من کردند، و من و خانم ستوده را روی زمین کشیدند. دو نفر بازوهای مرا را گرفتند و دو نفر دیگر پاهایم را. یکی از زنان نیروهای امنیتی با لگد به پهلویم می‌زد که باعث شد نفس خود را برای لحظه‌ای از دست بدهم، در‌حالی‌که به من فحش می‌داد، تهدید می‌کرد که «لشت را تا یک ساعت دیگر همین‌جا ول می‌کنیم!»…
برای خواندن ادامهٔ مطلب اینجا کلیک کنید
‎🆔@Hamyaari_Media

Читать полностью…

رسانهٔ همیاری - ونکوور

صد و نود و هشتمین شمارهٔ رسانهٔ همیاری منتشر شد
- - - - - - -
همراه با گفت‌وگویی با پروین پیوندی، هنرمند ساکن ونکوور، به‌مناسبت برپایی نمایشگاه «نگاره‌ها و تاشده‌ها»، روایت تکان‌دهندهٔ منظر ضرابی، داغدار چهار جانباختهٔ پرواز پی‌اس‌۷۵۲، از آنچه که در مراسم خاک‌سپاری آرمیتا گراوند گذشت، گفت‌وگویی با ایمان صفائیان، مدیر اجرایی «جشنوارهٔ بین‌المللی فیلم و هنرهای تجسمی زن، زندگی، آزادی»، به‌مناسبت آغاز اولین دورهٔ این جشنواره، گفت‌وگویی با بهاره دهکردی، مربی و داور تکواندو ساکن ونکوور، گزارشی از «کارگاه داستان‌نویسی محمد محمدعلی» با حضور میهمان ویژه، رعنا سلیمانی، نویسندهٔ ساکن سوئد به‌همراه داستان کوتاهی از این نویسنده و نقدی بر تازه‌ترین رمانش و مطالب متنوع دیگر.
نسخهٔ چاپی شمارهٔ صد و نود و هشتم «رسانهٔ همیاری» در فروشگاه‌های ایرانی در ونکوور، نورث‌شور، ترای‌سیتیز، برنابی و میپل ریج در دسترس است.
نسخهٔ دیجیتال شمارهٔ ۱۹۸:
https://bit.ly/Hamyaari-Issue198


طرح و اجرای انیمیشن اما پولادی
@huegraphic

Читать полностью…

رسانهٔ همیاری - ونکوور

کوچه‌پس‌کوچه‌های ذهن من – گوش مجانی
نوشتهٔ مژده مواجی
- - - - - -
نزدیک مرکز شهر بودم که موبایلم زنگ زد. قبل از اینکه قطع بشود باعجله آن‌ را از کیفم بیرون آوردم. با صدای بلند همیشگی‌اش پرسید: «سلام. چطوری؟»
بی‌آنکه منتظر جوابم بماند، ادامه داد: «مرکز شهرم و تمام کارهایم را انجام داده‌ام. بیا تا با هم در کافه قهوه‌ای بنوشیم و گپ بزنیم.»
همیشه می‌خواست که خودش زمان دیدار را تعیین کند. از راه دور می‌آمد و انتظار داشت با هر بار آمدنش تمام تلاشم را برای برنامه‌ریزی دیدارمان بکنم. با هم بنشینیم و او بی‌وقفه صحبت کند و از مشکلاتش بگوید. وقتی مدتی از او خبری نبود، حتماً حالش خوب بود و دنبال گوش مجانی نمی‌گشت.
کمی مکث کردم. جمله‌اش را تکرار کرد. دوباره دلم به حالش سوخت. جواب دادم: «می‌آیم. در کافۀ نزدیک ایستگاه مرکزی قطار چطور است؟»
گفت: «خوب است. حدود ساعت پنج بعدازظهر باید با قطار برگردم. از همان‌جا سریع به قطارم می‌رسم.»
میزی خالی را پیدا کردیم و نشستیم. مثل همیشه بود. کوله‌پشتی با خود به همراه داشت و پُلیور را به روی شلوارش انداخته بود. از آرایشگاه آمده بود و موهای بلوند کوتاهش نظمی پیدا کرده بود. تا به یاد دارم موهایش همین مدلی بودند. کلمۀ «تغییر» از فرهنگ لغتش پاک شده بود…
برای خواندن ادامهٔ مطلب اینجا کلیک کنید
‎🆔@Hamyaari_Media

Читать полностью…

رسانهٔ همیاری - ونکوور

برگی از تاریخ کانادا:
مروری بر تاریخچهٔ قوانین سقط جنین در کانادا
- - - - -
امروزه سقط جنین در کانادا در تمامی مراحل قانونی است و بخشی از هزینه‌های آن بر اساس قانون بهداشت کانادا تحت پوشش قرار می‌گیرد. کانادا از معدود کشورهایی است که هیچ محدودیت قانونی خاصی برای سقط جنین ندارد، ولی مقررات و دسترسی به کمک‌های پزشکی در این خصوص در استان‌های مختلف متفاوت است.
تا قبل از سال ۱۹۶۹، انواع سقط جنین در کانادا غیرقانونی بود. در این سال، لایحهٔ اصلاح قانون کیفری (‎۱۹۶۸ - ۱۹۶۹) سقط جنین را قانونی اعلام کرد، مشروط بر اینکه اگر بارداری ادامه یابد، زندگی یا سلامتی مادر به‌خطر بیفتد و این موضوع باید از سوی یک کمیتهٔ پزشکی مورد تأیید قرار بگیرد. در سال ۱۹۸۸، دادگاه عالی کانادا در پروندهٔ دکتر هنری مورگنتالر که سقط جنین انجام می‌داد، اعلام کرد که اقدامات اعلام‌شده در آن قانون، مشروعیت ندارد و قانون سال ۱۹۶۹ را باطل کرد. از آن زمان تاکنون، قانون جدیدی در کانادا برای موضوع سقط جنین به تصویب نرسیده است. آن حکم قانون سقط جنین در سال ۱۹۶۹ را ناقض «زندگی، آزادی و امنیت فرد» برای زنان دانست که براساس بخش ۷ منشور حقوق و آزادی‌های کانادا، مصوب سال ۱۹۸۲، تضمین شده است…

برای خواندن ادامهٔ مطلب اینجا کلیک کنید
‎🆔@Hamyaari_Media

Читать полностью…

رسانهٔ همیاری - ونکوور

همچون تولد یک پروانه؛ تداعی روندی که مهاجران طی می‌کنند
گفت‌وگو با محبوبه محمدی، هنرمند ساکن ونکوور
- - - - - -
اوایل تابستان امسال، در بیست و پنجمین نمایشگاه سالانهٔ مرکز هنرهای پورت مودی (PoMoArts) که تعدادی از آثار هنری پروانه رودگر، هنرمند مجسمه‌ساز بنام ساکن ونکوور، نیز در آن به نمایش گذاشته شده بود، با دیِنا کِین (Deanna Kayne) مدیر اجرایی جدید این مرکز آشنا شدم. چند هفته پیش، ایشان مرا به دفتر خود دعوت کرد تا ملاقاتی داشته باشیم و دربارهٔ راه‌های ترویج فعالیت‌های هنری در جامعهٔ ایرانی صحبت کنیم. در همین دیدار، خانم کِین دربارهٔ هنرمندی ایرانی به‌نام محبوبه محمدی که در مرکز هنرهای پورت مودی پروژه‌ای در دست اجرا داشت، صحبت کرد و کار نیمه‌تمام او را نشانم داد؛ پروژه‌ای دربارهٔ مفهوم مهاجربودن. دیِنا کِین مرا به خانم محمدی ارتباط داد تا دربارهٔ او و پروژه‌اش بیشتر بدانیم. نتیجه، گفت‌وگوی کوتاهی شد که از نظرتان می‌گذرد...

برای خواندن ادامهٔ مطلب اینجا کلیک کنید
‎🆔@Hamyaari_Media

Читать полностью…

رسانهٔ همیاری - ونکوور

با کمک ۲٬۴۰۰ دلاری دولت کانادا، «بازاریابی دیجیتال» کسب‌وکارتان را رشد دهید!
نوشتهٔ صولت طوسی
- - - - -
احتمالاً در روزهای اخیر، خبر کمک دولت کانادا به کسب‌وکارهای کوچک و متوسط را شنیده‌اید؛ دولت کانادا به اکثر کسب‌وکارها کمک بلاعوضی می‌کند که می‌توانید از آن برای رشد کسب‌وکارتان در فضای آنلاین استفاده کنید.
این کمک‌هزینه (بلا عوض) فقط تا پایان سال ۲۰۲۳ معتبر است.
اما احتمالاً از خط اول این مقاله، چند سؤال مهم در ذهنتان شکل گرفته؛ اینکه:
این کمک به چه کسب‌وکارهایی تعلق می‌گیرد؟
چطور می‌توانید برای دریافت این کمک اقدام کنید؟
با مبلغ این وام بلاعوض، بهتر است چه کارهایی انجام دهید؟
اگر می‌خواهید جواب سؤال‌های بالا را مرور کنید، کافی است تا انتهای این مقاله همراه ما بمانید!
کمک بلاعوض ۲٬۴۰۰ دلاری؛ چرا و چطور؟!
همان‌طور که اشاره شد، این کمک دولتی تا ۲٬۴۰۰ دلار کاناداست و کسب‌وکارها برای رشد خود در فضای آنلاین می‎توانند از آن استفاده کنند؛ وب‌سایت رسمی دولت دربارهٔ اهداف مصرف این مبلغ، موارد زیر را اعلام کرده است:
برای اینکه کسب‌وکارتان را آنلاین کنید
فروشتان را افزایش دهید
نرم‌افزار خاصی، مثل نرم افزار CRM یا برنامه‌های کاربردی امنیتی را تهیه کنید
با مشتریانتان ارتباط بهتری برقرار کنید
بازاریابی رسانه‌های اجتماعی را بهتر کنید
تجربهٔ کاربری برای مشتریان آنلاینتان را بهبود دهید
حالا این سؤال پیش می‌آید که آیا این کمک، به همهٔ کسب‌وکارها بدون استثنا تعلق می‌گیرد؟

برای خواندن ادامهٔ مطلب اینجا کلیک کنید
‎🆔@Hamyaari_Media

Читать полностью…

رسانهٔ همیاری - ونکوور

رکوئیم، شربت سینه و اجنه
نوشتهٔ نوشا وحیدی
- - - - - -
همه‌چیز برای سوگ تو آماده می‌شد و من نمی‌فهمیدم. سفر به کالیفرنیا برای بدرقهٔ دوستی، و دیداری که همان‌جا تصادفاً با دو یار دلبند دبستانی رخ داد و شرحه‌شرحهٔ دلم را پیوند زد تا روزهای در راه را تاب آورم. برگشتم و فهمیدم بستری هستی. از همان روز شروع کردم به حرف‌زدن با تو، که اجازه بده در این نوشته «شما» خطابت نکنم. برای رسمی‌بودن در جهان بی‌بنیادی که هر روز وجود عزیزی را از برمان می‌رباید، خیلی خسته‌ام. جهانی که بیش‌ازپیش از معنا تهی می‌شود و جهان من که این روزها پژواک یکسرهٔ مویه‌هاست. که پیش از رفتنت التماس‌آلود بود و حالا در نبودنت، رنجیده و سوگوار.
چه می‌گفتم؟ آهان، همه‌چیز برای سوگ تو آماده می‌شد.
تو بستری بودی که فرزاد قسمتی از رکوئیم موتزارت را روی صفحهٔ فیس‌بوکش گذاشت و من ناخودآگاه یک‌باره و دوباره و صدباره گوش دادمش. نمی‌فهمیدم چرا این موسیقی این‌طور با روح و جان من هم‌نواست. نمی‌دانستم زیستن روزهای نبودن تو را مشق می‌کنم. در پژواک صدای خودم که خطاب به تو بود، و زیروبم‌های رکوئیم آمادئوس گم‌وگور شده بودم. از سفر برگشته بودم و خسته، پشت هم شیفت می‌گرفتم. هرچه طولانی‌تر، بهتر. این یکی رانندگی طولانی‌ای دارد. چه عالی. تا لَدنر (Ladner) برانم و با تو گپ بزنم. آن‌طور که وقتی می‌آمدم از خانه برت می‌داشتم برویم کارگاه. متصل و بی‌وقفه. از همه‌چیز…

برای خواندن ادامهٔ مطلب اینجا کلیک کنید
‎🆔@Hamyaari_Media

Читать полностью…

رسانهٔ همیاری - ونکوور

در باغ سبز خاطره‌ها

برای آموزگار و دوست،
تجلی مهر و فرزانگی، محمد محمدعلی عزیز
سروده‌ای از مجید میرزایی
- - - - - - -
در آستانهٔ پاییز
در زیر بارش باران و برگ و تگرگ
بر پرتگاه مرگ
ایستاده‌ایم

باد از هزار روزنه می‌توفد
و رنگ و عطر خاطره
می‌روبد…

برای خواندن ادامهٔ مطلب اینجا کلیک کنید
‎🆔@Hamyaari_Media

Читать полностью…

رسانهٔ همیاری - ونکوور

هفت درس عشق از زبان محمد محمدعلی
در کتاب «خطابه‌های راه‌راه: داستانی ناتمام»، آخرین کتاب منتشرشدهٔ او
نوشتهٔ دکتر سعید ممتازی
- - - - - -
این ذره‌ذره گرمی خاموش‌وار ما
یک روز بی‌گمان
سر می‌زند جایی و خورشید می‌شود تا دوست داری‌ام
تا دوست دارمت
تا اشک ما به گونه هم می‌چکد ز مهر
تا هست در زمانه یکی، جان دوستدار
کی مرگ می‌تواند
نام مرا بروبد از یاد روزگار؟
~ سیاوش کسرایی

همواره پذیرفته‌ام که معنای زندگی جز برساختن خود و مرهمی بر زخم دیگران گذاشتن نیست. زنده‌یاد محمد محمدعلی در زندگی شخصی و ادبی خود به‌گواه کسانی که او را شناخته بودند نمادی از این هستی ارزشمند بود. در کتاب خطابه‌های راه‌راه که کمتر از سه ماه پیش از درگذشت ناگهانی او در کانادا منتشر و باحضور او رونمایی شد، ما با سبکی ابتکاری از داستان‌پردازی روبه‌رو می‌شویم، گویی او که در کنار داستان‌نویسی بیش از دو دهه در ایران و پس از مهاجرت در کانادا آموزگاری عاشق برای نسلی از داستان‌نویسان بود، در این خطابه‌ها در کنار خلق یک اثر ادبی ارزشمند چکیده‌ای از افکار و احساسات انسانی خود را در میان سطرها و صفحات داستان به ما و آیندگان ارزانی می‌دارد. با خواندن این کتاب و با آگاهی و شریک‌شدن در تجربهٔ زیستهٔ راویان صمیمی داستان که بخشی از سرنوشت مشترک انسان‌ها را حکایت می‌کنند، به کشفی دیگربار از خود به‌عنوان حلقه‌ای از زنجیرهٔ بشریت دست می‌یابیم. اینجاست که چنین داستان‌هایی را به‌مثابه درمانی برای رنج مشترک بشر در تحمل بار هستی می‌دانم. در خطابه‌های راه‌راه، دیگربار با انسان و سرنوشت او در نگاهی تازه روبه‌رو می‌شویم. داستانی غمناک و امیدبخش همچون خود زندگی…

برای خواندن ادامهٔ مطلب اینجا کلیک کنید
‎🆔@Hamyaari_Media

Читать полностью…

رسانهٔ همیاری - ونکوور

محمد محمدعلی و انجمن هنر و ادبیات ونکوور
نوشتهٔ مرتضی مشتاقی
- - - - - - -
محمد محمدعلی تازه به ونکوور آمده بود. در جلسه‌ای ادبی برای اولین‌بار با هم حضوری آشنا شدیم. قراری گذاشتیم تا مروری کنیم بر آنچه می‌نویسیم و خواهیم نوشت. هفته‌ای یک‌بار همدیگر را می‌دیدیم. دوستان دیگر هم که از این دیدارها مطلع شدند، کم‌کم به جمع ما پیوستند و جلسات ماهانه در خانهٔ ما شکل گرفت. چندین ماه این جلسات ادامه داشت تا اینکه تعداد به‌قدری زیاد شد که برگزاری آن در خانه میسر نبود. به‌پیشنهاد دوستان مکانی در کامیونیتی‌ سنتر کوکئیتلام تهیه کردیم. حالا تعداد نویسندگان و هنرمندان آن‌قدر زیاد شده بود که نظم خاص طلب می‌کرد. نام «انجمن هنر و ادبیات» انتخاب شد و فعالیت رسمی آن از سال ۲۰۱۰ آغاز شد.
هر ماه جلسه‌ای داشتیم که داستان و شعرهای تازه در آن خوانده و بررسی می‌شد. محمد محمدعلی یکی از ستون‌های اصلی قسمت داستان‌خوانی‌ بود. با نگاه استادانهٔ خود نظر می‌داد و نویسندگان جوان را تشویق به کار بیشتر می‌کرد. همیشه نقاط مثبت داستان‌ها را می‌دید و روی آن تأکید داشت…

برای خواندن ادامهٔ مطلب اینجا کلیک کنید
‎🆔@Hamyaari_Media

Читать полностью…

رسانهٔ همیاری - ونکوور

آقای محمد محمدعلی
نوشتهٔ دکتر حمیدرضا مجتهدی
- - - - -
نشسته‌ام پشت میز، رو به پنجره. برگ‌ها امسال چه زود رو به مرگ رفته‌اند. تلفن زنگ می‌خورد، ایمان است. پنجشنبه چهار بعدازظهر وقت معمولی نیست که با هم صحبت می‌کنیم. همین دیروز همدیگر را دیده‌ایم و مانده است تا حرف‌هامان تلنبار شود. می‌گویم: «سلام قربان، چطوری؟» گلو صاف می‌کند و می‌گوید: «خبر را نشنیده‌ای، نه؟» صدایش انگار از ته چاه می‌آید، خش غریبی دارد، انگار دارد از دل یک طوفان حرف می‌زند. می‌گویم: «خبر؟ کدام خبر؟» قلبم توی گردنم می‌تپد. سینه‌ام می‌گیرد. می‌گوید: «استاد رفت.» هر دو سکوت می‌کنیم. می‌گویم: «رفت؟ یعنی چه؟ کِی؟ کجا؟» تکرار می‌کند: «استاد رفت، برای همیشه رفت.» می‌گویم: «عقلت را از دست داده‌ای؟ من می‌شناسمش، بخواهد سفر طولانی برود، حتماً خبر می‌دهد.» توی گوشی نالۀ باد می‌پیچد. می‌گویم: «برمی‌گرده. نگران نباش.» مطمئنم که خیلی زود برمی‌گردد. درست مثل وقت‌های استراحت کارگاه سه‌شنبه‌ها که معلوم است دیگر طاقت ندارد. رو به فریبا می‌کند و می‌گوید: «چند دقیقه وقت داریم، فریبا خانم؟» و بعد پله‌های خانهٔ فرهنگ و هنر را پائین می‌رود. دم در ساختمان بهمنْ کوچیکش را دود می‌کند و زود برمی‌گردد. زیر لب می‌گویم: «پسره عقلش را از دست داده. راوی غیرقابل‌اعتماد شده است.»
حتماً حالا هم آن پائین دم در ایستاده است. پله‌ها را دوتایکی پائین می‌روم. همان چند دقیقه، به‌اندازۀ قد یک بهمنْ کوچیک، غنیمت است. راه‌پله هرچقدر پائین می‌رود تاریک و تاریک‌تر می‌شود…

برای خواندن ادامهٔ مطلب اینجا کلیک کنید
‎🆔@Hamyaari_Media

Читать полностью…

رسانهٔ همیاری - ونکوور

برگی از تاریخ کانادا:
فردریک بنتینگ - کاشف انسولین و جوان‌ترین برندهٔ جایزه نوبل در شاخهٔ فیزیولوژی و پزشکی
-------------
چهاردهم نوامبر سالروز تولد سر فردریک گرانت بَنتینگ (Sir Frederick Grant Banting)، دانشمند علوم پزشکی، پزشک، نقاش و برندهٔ جایزهٔ نوبل اهل کاناداست که به‌عنوان روز جهانی دیابت نام‌گذاری شده است. نام بنتینگ به‌علت همکاری در کشف انسولین و قابلیت‌های درمانی آن برای همگان شناخته شده است. برای نزدیک به ۱۰۰ سال میلیون‌ها بیمار دیابتی در سراسر جهان ادامهٔ حیاتشان را به کشف بزرگ بنتینگ و همکارانش مدیون‌اند. به‌همین دلیل و در سالگرد تولد او، نگاهی خواهیم داشت به زندگی پربار این دانشمند کانادایی…
برای خواندن ادامهٔ مطلب اینجا کلیک کنید
‎🆔@Hamyaari_Media

Читать полностью…

رسانهٔ همیاری - ونکوور

ایران پس از مهسا – به کدامین گناه؟
- - - - -
اوایل مهرماه یک روز صبح خبری در رسانه‌ها منتشر شد که بسیار تلخ بود. دختری ۱۷ ساله و دانش‌آموز هنگام بازگشت از مدرسه در مترو دچار حادثه شده و به کما رفته است.
دوربین‌های مداربسته نشان می‌داد دختری با لباس مدرسه این مسیر را هر روز برای رفتن به کلاس درس طی می‌کرده، ولی امروز در داخل واگن دچار حادثه شده و در پی آن دوستانش او را به بیرون هدایت کرده‌اند. پس از مدتی، اورژانس این دختر را به بیمارستان در همان نزدیکی منتقل کرده و عجیب آنکه بلافاصله از طرف نهادهای امنیتی مورد توجه قرار گرفته است. خبر خیلی دردآور و نگران‌کننده بود و من با شنیدن آن بسیار ناراحت شدم چون دختری دقیقاً هم‌سن‌وسال او داشتم که به مدرسه رفته بود. خیلی ترسیدم و در دلم غوغایی بود. پر از دل‌شوره و استرس بودم و انگار داشتند توی دلم رخت می‌شستند، مگر می‌شود فرزندت را صبح با هزاران امید و آرزو راهی مدرسه کنی و دیگر باز نگردد؟… کجای دنیا چنین ظلمی به انسان می‌کنند.
من هم مادر یک دخترم. هر روز صبح او را از خواب بیدار کرده، لباس‌هایش را اتو می‌کنم، صبحانه‌اش را آماده و با لبخند و شادی او را راهی مدرسه می‌کنم و بعدازظهر هم با همان عشق و شور منتظرم که برگردد…
برای خواندن ادامهٔ مطلب اینجا کلیک کنید
‎🆔@Hamyaari_Media

Читать полностью…

رسانهٔ همیاری - ونکوور

گزارشی از گردهمایی‌های ماهیانهٔ بنیاد نیکوکاری یارا در نوامبر ۲۰۲۳
نوشتهٔ مینا سبزواری
- - - - -
این نشست‌ها که ویژهٔ خانم‌هاست، معمولاً در اولین دوشنبهٔ هر ماه در ونکوور برگزار می‌شود. اهداف مورد نظر اشاعه و ترویج دیگردوستی و مهربانی، ایجاد و تقویت ارتباطات میان دوستداران انجام کار داوطلبانه، به‌ویژه برای بنیاد نیکوکاری یارا، گردآوری نظرات مخاطبان یارا در مورد برنامه‌های انجام‌شده و برنامه‌ریزی‌های آینده می‌باشند.
یکی از گفت‌وگوهایی که در چند دورهمی گذشته مطرح شده و هنوز هم ادامه دارد، بررسی راه‌های گوناگون نیکوکاری و کار داوطلبانه است. پرسش این است که داوطلبان از چه راه‌ها و با چه شیوه‌هایی می‌توانند به گسترش اهداف و انجام فعالیت‌های خیرخواهانهٔ بنیاد نیکوکاری یارا مدد رسانند؟
راه‌هایی که تا به‌حال مورد تأیید اکثریت آن‌ها بوده، بدین قرار است:
برای خواندن ادامهٔ مطلب اینجا کلیک کنید
‎🆔@Hamyaari_Media

Читать полностью…

رسانهٔ همیاری - ونکوور

گفت‌وگو با پروین پیوندی، هنرمند ساکن ونکوور، به‌مناسبت برپایی نمایشگاه «نگاره‌ها و تاشده‌ها»
- - - - - - -
در شمارهٔ گذشته گزارش کوتاهی داشتیم از گشایش نمایشگاه انفرادی پروین پیوندی، هنرمند ساکن ونکوور، با عنوان «نگاره‌ها و تاشده‌ها» (Figures and Folds) که در آن آثار متنوعی از سرامیک، ‌مجسمه‌سازی، گلیم، فرش، نقاشی، و فلز به نمایش گذاشته شده است. آثار این هنرمند نشانگر علاقه و گرایش عمیق او به هنرهای سنتی ایران، معماری، طراحی و ادبیات است که با درک عمیقش از مکاتب هنری غرب از قبیل سوررئالیسم و مینیمالیسم غنی‌تر نیز شده است. متأسفانه امکان گفت‌وگو با پروین پیوندی در شمارهٔ گذشته میسر نشد، اما در این شماره توانستیم طی گفت‌وگویی با ایشان بیشتر دربارهٔ این نمایشگاه و آثار ارائه‌شده در آن بدانیم که توجه شما را به آن جلب می‌کنیم…

برای خواندن ادامهٔ مطلب اینجا کلیک کنید
‎🆔@Hamyaari_Media

Читать полностью…

رسانهٔ همیاری - ونکوور

کانادایی‌ها دربارهٔ جنگ خاورمیانه چه فکر می‌کنند؟
- - - - -
بیش از یک ماه از آغاز تازه‌ترین جنگ بین اسرائیل و گروه شبه‌نظامی حماس می‌گذرد. جنگی که در همین مدت ۱٬۴۰۰ کشته در اسرائیل و بیش از ۱۰٬۰۰۰ کشته در غزه بر جا گذاشته است. آنتونیو گوترش، دبیرکل سازمان ملل متحد، دوشنبهٔ این هفته ضمن پافشاری بر آتش‌بس، گفته است که غزه دارد به گورستان کودکان بدل می‌شود. در این میان ۸۹ تن از نیرو‌های امدادی نیز کشته شده‌اند که بیشترین آمار ثبت‌شدهٔ کشته‌شدن این نیروها در جنگ بوده است. اسرائیل آتش‌بس را منوط به آزادی گروگان‌های تحت اسارت حماس می‌داند و حماس نیز می‌گوید مادامی‌که غزه زیر آتش نیروهای نظامی اسرائیل است، گروگان‌ها را آزاد نخواهد کرد و دست از مبارزه نخواهد کشید.
در یادداشت شمارهٔ گذشته مروری داشتیم بر واکنش دولتمردان کانادایی به جنگ اخیر میان اسرائیل و حماس، و آنچه که دولت لیبرال، در رأسش جاستین ترودو، نخست‌وزیر، و ملانی جولی،‌ وزیر امور خارجهٔ کانادا، و نیز احمد حسین، وزیر توسعهٔ بین‌المللی کانادا، در این‌باره اظهار کرده‌اند. تا همین دو هفتهٔ قبل دولت ترودو در عین حال که کمک‌های بشردوستانه به غزه را ناکافی می‌دانست، درخواست‌های فزاینده برای آتش‌بس و بازشدن راه برای تحویل مواد غذایی و داروهای حیاتی را نادیده می‌گرفت…
برای خواندن ادامهٔ مطلب اینجا کلیک کنید
‎🆔@Hamyaari_Media

Читать полностью…

رسانهٔ همیاری - ونکوور

صد و نود و هشتمین شمارهٔ رسانهٔ همیاری منتشر شد
- - - - - - -
همراه با گفت‌وگویی با پروین پیوندی، هنرمند ساکن ونکوور، به‌مناسبت برپایی نمایشگاه «نگاره‌ها و تاشده‌ها»، روایت تکان‌دهندهٔ منظر ضرابی، داغدار چهار جانباختهٔ پرواز پی‌اس‌۷۵۲، از آنچه که در مراسم خاک‌سپاری آرمیتا گراوند گذشت، گفت‌وگویی با ایمان صفائیان، مدیر اجرایی «جشنوارهٔ بین‌المللی فیلم و هنرهای تجسمی زن، زندگی، آزادی»، به‌مناسبت آغاز اولین دورهٔ این جشنواره، گفت‌وگویی با بهاره دهکردی، مربی و داور تکواندو ساکن ونکوور، گزارشی از «کارگاه داستان‌نویسی محمد محمدعلی» با حضور میهمان ویژه، رعنا سلیمانی، نویسندهٔ ساکن سوئد به‌همراه داستان کوتاهی از این نویسنده و نقدی بر تازه‌ترین رمانش و مطالب متنوع دیگر.
نسخهٔ چاپی شمارهٔ صد و نود و هشتم «رسانهٔ همیاری» در فروشگاه‌های ایرانی در ونکوور، نورث‌شور، ترای‌سیتیز، برنابی و میپل ریج در دسترس است.

برای خواندن ادامهٔ مطلب اینجا کلیک کنید
‎🆔@Hamyaari_Media

Читать полностью…

رسانهٔ همیاری - ونکوور

چگونه می‌توان تغذیهٔ گیاهی سالم داشت؟
قسمت سوم: تأمین مواد معدنی؛ بخش اول (کلسیم)
نوشتهٔ تالین ساهاکیان
- - - - - -
تأمین مواد معدنی در تغذیهٔ گیاهی
در تغذیهٔ متنوع گیاهی، بیشتر انواع مواد معدنی مورد نیاز بدن به‌خوبی پوشش داده می‌شوند. تنها چند مادهٔ معدنی وجود دارند که نیاز به توجه بیشتر دارند:
- آهن
- روی
- کلسیم
- ید
- سلنیوم
در این مقاله به تأمین کلسیم می‌پردازیم و بحث را با موضوع ضرورت یا عدم ضرورت مصرف لبنیات آغاز می‌کنیم.
در چند دههٔ اخیر تبلیغات بی‌رویه در مورد فواید مصرف لبنیات باعث شده است لبنیات در غذای روزانهٔ بیشتر مردم دنیا و مخصوصاً کشورهای غربی سهم بزرگی داشته باشد، ولی آیا ممکن است کار طبیعت تا این اندازه بی‌حساب‌وکتاب باشد که سلامتیِ گونه‌ای را مشروط بر خوردن شیرِ گونه‌های دیگر کرده باشد؟ اگر نمی‌توانیم تصور کنیم که طبیعت، سلامتی میمون‌ها را مشروط بر خوردن شیر زرافه‌ها یا سلامتی گاوها را مشروط بر خوردن شیر گربه‌ها کرده باشد، باید از خودمان بپرسیم آیا ما برای سالم‌بودن واقعاً به شیری که طبیعت برای رشد گوساله‌ها یا بزغاله‌ها یا بره‌ها در نظر گرفته است، نیاز داریم؟ بدون شک شیر هر حیوانی غذایی مفید و لازم است ولی برای نوزاد همان حیوان، نه برای ما انسان‌ها و مخصوصاً نه برای انسان‌های بالغ…
برای خواندن ادامهٔ مطلب اینجا کلیک کنید
‎🆔@Hamyaari_Media

Читать полностью…

رسانهٔ همیاری - ونکوور

بیمه برای صاحبان کسب‌وکار - قسمت اول: حفاظت از آرزوهای صاحبان رستوران
نوشتهٔ سیما میرزاآقایی و نیما مهدی زاده
- - - - -
مدیریت رستوران ممکن است برای بسیاری از کارآفرینان و علاقه‌مندان به غذا یک رؤیا باشد، از تولید غذاهای لذیذ گرفته تا ایجاد محیطی دلپذیر برای مشتریان. مالکان رستوران قلب و روح خودشان را در محصول نهایی که همان غذایی است که مشتریان میل می‌کنند، می‌گذارند. با این‌حال، در کنار لذت‌ مالکیت رستوران، حوادث و مخاطرات پیش‌بینی‌نشده‌ای هم وجود دارد. در چنین مواقعی است که بیمه‌های شخصی و بیمهٔ رستوران به کمک صاحبان رستوران می‌آیند تا رؤیاهایشان را حفظ کنند.
در این مقاله، اهمیت بیمهٔ رستوران و بیمه‌های شخصی را با مثال‌های واقعی بررسی می‌کنیم…
برای خواندن ادامهٔ مطلب اینجا کلیک کنید
‎🆔@Hamyaari_Media

Читать полностью…

رسانهٔ همیاری - ونکوور

گفت‌وگوی علیرضا فدایی با با ایرج مظفری، ستارهٔ والیبال ایران
- - - - -
جالب است که علاقه‌مند و دنبال‌کنندهٔ جدی ورزشی نباشید ولی برخی چهره‌ها را با نام بشناسید. در واقع درخشش و تداوم برخی ورزشکاران ایجاب می‌کند اگر دنیای ورزش را دنبال می‌کنید، حداقل نام آن‌ها را شنیده باشید.
زمانی بود که والیبال ایران حتی در سطح آسیا هم زیر سایهٔ مثلث قدرت کرهٔ جنوبی، ژاپن و چین بود چه برسد در سطح جهانی. اما ورق برگشت و تیم ایران در رده‌های سنی مختلف از قدرت‌های بزرگ آسیا و جهان شد.
در این شماره گفت‌وگویی انجام دادیم با آقای ایرج مظفری، بازیکن سابق تیم ملی ایران و مربی کنونی در ونکوور بزرگ، که از نظرتان می‌گذرد…
برای خواندن ادامهٔ مطلب اینجا کلیک کنید
‎🆔@Hamyaari_Media

Читать полностью…

رسانهٔ همیاری - ونکوور

برای پدر
نوشتهٔ امیرحسین یزدان‌بد
- - - - -
یعنی خیال کن از همان چند داستان اول که توی کلاس بخوانی… دست‌هاش را که ستون می‌کرد و سرش را تکیه می‌داد بهش، انگار کن که آدمی روشن‌ضمیر، سقوط کرده در اعماق جهانی که ما نمی‌شناسیمش… داستان که تمام شود… کمی همان‌جا بماند… طول بکشد تا آن تأخیر ذهن و تخیل خودش را جَلدی برساند به آنچه در ذهنش دیده و به گوش شنیده… صورتش را از ستون‌ آرنج بردارد و دوتا تقّه با نوک انگشت بزند روی میز. که یعنی تمیز بود… خوب بود… دیدمش… دیدمت…
مقاومت‌ناپذیر بود… همان‌جا انتخابش کردم. او هم پذیرفت و شدم فرزند ناخلف! بعدها اما به «سابقاً ناخلف» ارتقا یافتم.
دو اتفاق از همان حدود کمی کمتر از بیست سال که او را شناخته‌ام، میانمان رخ داد. اول اینکه فرق داریم، دوم اینکه به دنیای هم قدم می‌گذاریم. یعنی طبیعی بود که منِ تازه سرازتخم‌درآورده اساساً بر دنیای فکر او ایستاده باشم…

برای خواندن ادامهٔ مطلب اینجا کلیک کنید
‎🆔@Hamyaari_Media

Читать полностью…

رسانهٔ همیاری - ونکوور

دریغ از هر سو – در سوگ محمد محمدعلی
نوشتهٔ علی نگهبان
- - - - -
با اندوه و دریغ فراوان ناباورانه در سوگ محمد محمدعلی نشسته‌ایم؛ او که دوستی یگانه، فرزانه‌ای فروتن، آموزگاری بخشنده، پیونددهندهٔ جان‌های پراکنده در تبعید، خوشبین به آینده، و گنیجینهٔ ادبیات و استوره‌های* کهن ایرانی بود.
زنده‌یاد محمدعلی نزدیک به نیم سده در سپهر ادبیات داستانی زبان فارسی آفرینندگی کرد و میراث ماندگاری از خود به یادگار نهاد.
او از کم‌شمار نویسندگانی است که چهارچوب و پهنهٔ کار خود را به‌گونه‌ای کارشناسانه در زمینهٔ آفرینش داستانی بنا کرده است. او بر نوشتن تخیلی آفرینش‌گرانه تمرکز داشته است، چه به‌شکل رمان یا داستان کوتاه، و چه به‌شکل بازآفرینی استوره‌های* ایرانی یا سامی. افزون بر این، او همواره برای پاسداری از آزادی بیان نیز کوشیده است و با سانسور در ستیز بوده است…

برای خواندن ادامهٔ مطلب اینجا کلیک کنید
‎🆔@Hamyaari_Media

Читать полностью…

رسانهٔ همیاری - ونکوور

آن صدای مهربان و آن نگاه شیرین
نوشتهٔ آذر منش
- - - - -
برای استاد عزیز می‌نویسم. محمد محمدعلی، برای انسانی که باید در کنار ما بود و نیست. برای آن نگاه مهربان و شوخ‌طبعی که دوست‌داشتنی بود. از آن روزی می‌نویسم که برای اولین بار در کلاس ایشان شرکت کردم. از پشت مانیتور در زدم. استاد با خوش‌رویی در را باز کرد، بماند که جعبهٔ جادویی من همکاری نکرد و من چند باری تق‌تق در را به صدا درآوردم تا بالاخره به کلاس رفتم. بعد از سلام و خوشامدگویی کلاس شروع شد. از داستان انتخابی استاد نت برداشتیم. استاد با آرامش و طمأنینه شرحی از داستان می‌گفتند و ما می‌نوشتیم. تجربه‌ای که در هیچ کلاسی نداشتم. از همان لحظهٔ ورود بود که مهرشان را در خالصانه‌ترین کلمات و نگاه به من ابراز کردند. وقتی برای اولین بار می‌خواستم داستانم را در کلاس بخوانم، تمام روز با خودم کلنجار رفتم از سروتهِ داستان زدم تا داستان کوتاه شود و حوصلهٔ استاد و دوستان سر نرود…

برای خواندن ادامهٔ مطلب اینجا کلیک کنید
‎🆔@Hamyaari_Media

Читать полностью…

رسانهٔ همیاری - ونکوور

از حسرت و ملامت راه به جایی نخواهم برد
نوشتهٔ آتوسا مشعشعی
- - - - -
استاد نازنینم،
اولین نوشته‌ای که برایت فرستادم، مربوط به یک روز خاص بود، روزی که چشمان ری‌را را توصیف کردم، و تو گفتی من ذهن منسجم یک داستان‌نویس را دارم.
آمدم به کلاست. داستانی را نوشتم که تا ابد برایم عزیز خواهد ماند. هنوز لطافت بی‌رحمش را حس می‌کنم.
مهم‌تر از آن اینکه تو تشویقم کردی، خواندی‌اش، نقد کردی، بر روی آن نوشتی، در روزنامه چاپ شد. در یک کلام، تولد دوباره‌ای بود بعد از بیست سال دوری از نوشتن.
ولی از هر طرفی حساب کنیم، من شاگرد خوبی نبودم، خیلی وقت‌ها اصلاً نبودم… کلاست برای من که هزاران کیلومتر از شما دور بودم، دیر بود و من خستهٔ مهاجرت و مادربودن و…
استاد نازنینم، تا کی با حسرت سر کنم؟ به‌خاطر تو هم که شده می‌خواهم حسرت را به گوشه‌ای بیفکنم، و بنویسم. تا کی می‌خواهم عقب بیندازم کاری که در ذهنم جوانه زده؟
به من گفتی: «در تورنتو فلانی و فلانی را می‌شناسی؟»
گفتم: «نه من اینجا غریبم.»
گفتی: «برو پیدایشان کن.» نرفتم. فکرم هزار جا بود. هنوز هم هزار جاست. از همهٔ چیزهایی که به من گفتی، فقط یک نفر را پیدا کردم که تا به امروز ندیده‌امش.
فکر آمدن به ونکوور بعد از رفتنت دیوانه‌ام می‌کند. آن‌موقع که بودی کجا بودم که حالا بیایم؟…

برای خواندن ادامهٔ مطلب اینجا کلیک کنید
‎🆔@Hamyaari_Media

Читать полностью…

رسانهٔ همیاری - ونکوور

میراث آقای محمدعلی
نوشتهٔ حمید مساح
- - - -
هفت هشت سال تقریباً به‌طور مداوم در کارگاه داستان‌نویسی آقای محمدعلی در ونکوور شرکت داشتم و شاهد دوستی عمیق بین اعضای کارگاه بودم. آیا این دوستی‌ها با وجود داشتن شیوهٔ تفکر و سلیقه‌های متفاوت اتفاقی بود؟
آقای محمدعلی دو تکیه‌کلام خاص داشتند که در بیشتر جلسات تکرار می‌کردند.
اولی این بود که «هیچ خانمی تا به‌حال از مرز بیست و پنج سالگی عبور نکرده است.» دومی که در این مطلب مورد اشارهٔ من است این بود که:
«افراد کلاس مجازند هر اندازه که می‌خواهند به هم‌کلاسی که داستانش را در کارگاه می‌خواند با حفظ احترام انتقاد کنند و او فقط یک دقیقه فرصت دارد که جواب دهد.»…

برای خواندن ادامهٔ مطلب اینجا کلیک کنید
‎🆔@Hamyaari_Media

Читать полностью…

رسانهٔ همیاری - ونکوور

عزیز من و ما
نوشتهٔ عاطفه گرگین
- - - - - - - - -
سلام آقای نویسنده؛ دوست عزیز من و ما،
خبر سفر اتفاقی شما برای دوستدارانتان بسیار تلخ بود، تلخ‌تر از خبرهای تلخ دیگری که در این یکی دو سال بر سرمان آوار شده است. می‌دانید بدون دسترسی مستقیم به شما، قلم و ذهن‌های بسیاری از بار کلمه‌ها و تصویرهای استثنایی بی‌بهره می‌مانند. یکی از این تصویرها در داستان‌های شما نقش آب است که شما به آن می‌پردازید و این مهم، در داستان‌های دیگر نویسندگان کمتر به آن پرداخته شده است.
و اما «عزیز من و ما» حتماً به یاد دارید نمی‌دانم سال ۱۳۵۸ بود یا سال ۱۳۵۹، در آن تاریخ من همراه هوشنگ گلشیری، محمدعلی سپانلو و نعمت آزرم عضو جانشین هیئت دبیران کانون نویسندگان ایران بودیم و شما بازرس کانون نویسندگان. در آن روزهای داغ، دوندگی ما بی‌نهایت بود و کارها تمام‌نشدنی، به‌همین روی من انتخاب در انتخاب شدم تا با شما هم همکاری کنم و در آن همکاری بود که شما را از نزدیک شناختم؛ نویسنده‌ای جوان با شور انسانی و فرهنگی. به یاد دارید پرونده‌هایی را که به من سپرده بودید، در یک روز پاییزی که باران آرام زمین را خیس می‌کرد، در خیابان مشتاق نزدیک محل کانون نویسندگان قدم‌زنان به‌ شما تحویل دادم و خود ناپدید شدم؟…

برای خواندن ادامهٔ مطلب اینجا کلیک کنید
‎🆔@Hamyaari_Media

Читать полностью…
Subscribe to a channel