hamyaari_media | Unsorted

Telegram-канал hamyaari_media - رسانهٔ همیاری - ونکوور

1067

کانال رسمی نشریهٔ رسانهٔ همیاری در ونکوور، کانادا

Subscribe to a channel

رسانهٔ همیاری - ونکوور

بیانیهٔ مجمع عمومی شورای ملی نشریات و رسانه‌های قومی کانادا دربارهٔ درگیری‌ها در جهان
- - - -
شورای ملی نشریات و رسانه‌های قومی کانادا (National Ethnic Press and Media Council of Canada) اختصاراً NEPMCC، سازمانی است که اعضای آن را روزنامه‌نگاران و ناشران روزنامه‌هایی به بیش از ۷۵ زبان و همچنین تهیه‌کنندگان برنامه‌های تلویزیونی و رادیویی تشکیل می‌دهند، که با ریشه‌هایشان در سراسر جهان، به جوامع غیرانگلیسی‌زبان یا غیرفرانسه‌زبان در کل کانادا اطلاع‌رسانی و خدمت می‌کنند.
ما با هم کار می‌کنیم، ایده‌ها را به اشتراک می‌گذاریم و به باور و فرهنگ یکدیگر احترام می‌گذاریم و چندگونگی خود را بهترین دارایی خود می‌دانیم.
جنگ‌ها و درگیری‌ها در جهان
ما، اعضای شورای ملی نشریات و رسانه‌های قومی کانادا، عمیقاً نگران جنگ‌ها و درگیری‌های کنونی در جهانیم؛ از تازه‌ترین آن در اسرائیل و غزه، و همچنین در اوکراین گرفته تا هر نقطهٔ دیگری از جهان. نظاره‌گربودن جان‌هایی که از دست می‌رود و فجایع انسانی ناشی از آن‌ها، ما را نگران و دردمند می‌کند. ما همچنین از شنیدن اینکه ده‌ها تن از همکاران خبرنگار ما در حین انجام مأموریت حرفه‌ای خود یعنی گزارش‌دهی و اطلاع‌رسانی به افکار عمومی بین‌المللی دربارهٔ این رویدادهای غم‌انگیز جان خود را از دست داده‌اند، پریشان و غمگینیم.
حوادث خشونت‌آمیز
با این‌حال، به‌عنوان شهروندان کشور منحصربه‌فردمان کانادا - موزاییک چندفرهنگی و چند قومیتی، ما نیز عمیقاً نگران حوادث خشونت‌آمیزی هستیم که طی آن هم‌وطنان کانادایی ما با ریشه‌های قومی متفاوت و فقط به‌دلیل پس‌زمینه‌های فرهنگی تبارشان، مقابل یکدیگر قرار گرفته‌اند…
برای خواندن ادامهٔ مطلب اینجا کلیک کنید
‎🆔@Hamyaari_Media

Читать полностью…

رسانهٔ همیاری - ونکوور

دویستمین شمارهٔ رسانهٔ همیاری منتشر شد
- - - - - -
همراه با مروری بر ۲۰۰ شماره انتشار مستمر دوهفته‌نامهٔ رسانهٔ همیاری طی نزدیک به هشت سال، گزارشی از فعالیت‌های بنیاد نیکوکاری یارا در سومین سالگرد آغاز به کار آن همراه با جدول کامل صد و پنجاه مورد کارآفرینی و کمک‌رسانی طی این مدت، نگاهی به فیلم مستند روژک، با کارگردانی زاینه آکیُل، هنرمند کردتبارِ تُرک-کانادایی و فیلم‌برداری و صدابرداری آرشیا شکیبا هنرمند ایرانی-کانادایی ساکن مونترآل، که نمایندهٔ کانادا در اسکار ۲۰۲۴ خواهد بود، گزارشی از دو نشست شعرخوانی انجمن فرهنگی پرسش با موضوع «نه به جنگ» و مطالب متنوع دیگر.
نسخهٔ چاپی شمارهٔ دویستم «رسانهٔ همیاری» در فروشگاه‌های ایرانی در ونکوور، نورث‌شور، ترای‌سیتیز، برنابی و میپل ریج در دسترس است.
نسخهٔ دیجیتال شمارهٔ ۲۰۰:
https://bit.ly/Hamyaari-Issue200


طرح و اجرای انیمیشن اما پولادی
@huegraphic

Читать полностью…

رسانهٔ همیاری - ونکوور

این پنج نکته را برای افزایش فروش در فضای آنلاین رعایت کنید
نوشتهٔ صولت طوسی
- - - - - -
شبکه‌های اجتماعی را که باز می‌کنید، پر از نکات افزایش فروشی است که قاعدتاً همهٔ آن‌ها مؤثر نیستند. در گوگل که جستجو می‌کنید، به مقاله‌های متعددی می‌رسید که همهٔ آن‌ها نکات کاربردی و مفیدی را ارائه نمی‌کنند.
واقعیت این است که اگر می‌خواهید دربارهٔ افزایش فروش در کسب‌وکار بخوانید، باید به تجربهٔ بقیه رجوع کنید؛ نسخه‌هایی که واقعاً در عمل جواب داده‌اند و باعث رشد یا نجات کسب‌وکاری شده‌اند.
در این مقاله، قرار است راهکارهایی را بررسی کنیم که خودمان آن‌ها را در کسب‌وکارمان پیاده‌سازی کرده‌ایم و نتیجه‌اش را به‌تدریج دیده‌ایم! بنابراین برای خواندن این تجربه‌ها کافی‌ست تا انتهای این مطلب همراه ما باشید…

برای خواندن ادامهٔ مطلب اینجا کلیک کنید
‎🆔@Hamyaari_Media

Читать полностью…

رسانهٔ همیاری - ونکوور

گفت‌وگو با دکتر فرشید سادات‌شریفی، پژوهشگر ادبیات و فعال در نهادهای یاری‌رسانی به افراد دارای معلولیت
- - - -
دکتر فرشید سادات‌شریفی، برای علاقه‌مندان به ادبیات به‌ویژه در شرق کانادا، چهره‌ای شناخته‌شده‌اند. ارتباط ما با دکتر سادات‌شریفی برای نخستین‌بار بیش از یک‌سال پیش برقرار شد و ایشان در شمارهٔ ۱۶۰ رسانهٔ همیاری، در مطلبی تحت عنوان «قند شنیداریِ پارسی در جزیرهٔ لاک‌پشت» به بررسی چند پادکست شنیدنی در کانادا پرداختند که با استقبال خوب مخاطبان مواجه شد.
چندی پیش فرصتی دست داد تا برای نخستین‌بار در ونکوور از نزدیک با ایشان که برای مأموریت کاری به ونکوور آمده بودند و میهمان نشست کافه راوی شده بودند، دیداری داشته باشیم، و پس از آن به‌طور اجمالی با فعالیت‌های دیگرشان در خارج از حوزهٔ ادبیات و به‌ویژه در زمینهٔ کمک به افراد دارای معلولیت آشنا شویم. دکتر سادات‌شریفی که خودشان به‌صورت مادرزادی با معلولیت جسمی زندگی می‌کنند، حالا در نهادی که کارش کمک به افراد دارای معلولیت است، به‌صورت حرفه‌ای فعالیت می‌کنند و می‌کوشند موانع موجود بر سر راه این افراد را برای مشارکت در اجتماع از سر راهشان بردارند.
به‌مناسبت سوم دسامبر، روز جهانی افراد دارای معلولیت، گفت‌وگویی با دکتر سادات‌شریفی داشتیم تا بیشتر با ایشان و فعالیت‌هایشان هم در حوزهٔ ادبیات و هم در زمینهٔ کمک به افراد دارای معلولیت آشنا شویم و همچنین از ایشان دربارهٔ تجربهٔ زیسته‌شان به‌عنوان فردی دارای معلولیت بشنویم که توجه شما را به آن جلب می‌کنیم…

برای خواندن ادامهٔ مطلب اینجا کلیک کنید
‎🆔@Hamyaari_Media

Читать полностью…

رسانهٔ همیاری - ونکوور

معرفی دو سازمان تخصصی در زمینهٔ کاریابی برای افراد دارای معلولیت در کانادا
نوشتهٔ هما راستی
- - - - - - -
پروژهٔ کاریابی در کانادا، پیچیده، زمان‌بر و مستلزم داشتن دانش و مهارت لازم در این حوزه است. اگر شخص جویای کار دارای معلولیت باشد، این وضعیت تشدید می‌شود. خوشبختانه سازمان‌ها و نهادهایی در کانادا هستند که این امر را تسهیل کرده‌اند و با تهیهٔ مقدمات لازم به افراد دارای معلولیت کمک می‌کنند تا در این حوزه موفق شوند. در این نوشته، به معرفی اجمالی دو مورد از این نهادها می‌پردازیم…

برای خواندن ادامهٔ مطلب اینجا کلیک کنید
‎🆔@Hamyaari_Media

Читать полностью…

رسانهٔ همیاری - ونکوور

نگاهی به پیشینهٔ روز جهانی افراد دارای معلولیت، سوم دسامبر
نوشتهٔ مهدیس مختاری
- - - - -
سوم دسامبر، در تقویم جهانی به افراد دارای معلولیت اختصاص دارد. هدف از تعیین این روز، ارتقای رشد اذهان عمومی در مورد مسائل مربوط به معلولیت و افزایش آگاهی از حقوق و رفاه افراد دارای معلولیت و کم‌توان در تمامی جنبه‌های مختلف سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی است.
بنابر اعلام سازمان ملل متحد، ۱۵ درصد جمعیت جهان یعنی حدود یک میلیارد نفر با نوعی از معلولیت زندگی می‌کنند و سازمان بهداشت جهانی (WHO) تخمین زده است از این ۱۵ درصد، ۴۵۰ میلیون نفر با نوعی بیماری روانی یا عصبی زندگی می‌کنند و دو سوم از این افراد، عمدتاً به‌دلیل انگ، تبعیض و بی‌توجهی، به‌دنبال کمک پزشکی حرفه‌ای نیستند. بیماری‌های روانی، درد یا خستگی مزمن، اختلالات بینایی یا شنوایی، دیابت، آسیب‌های مغزی، اختلالات عصبی، تفاوت‌های یادگیری و اختلالات شناختی نیز ازجمله معلولیت‌هایی‌اند که قابل‌مشاهده نیستند و بلافاصله آشکار نمی‌شوند.
تاریخچه
بیش از ۸۰ سال قبل، در سال ۱۹۳۹ میلادی، به‌دستور مستقیم آدولف هیتلر، پروژه‌ای شروع شد که با نیت بهداشت و اصلاح نژادی و صرفه‌جویی در پول، حدود ۳۰۰ هزار نفر از افراد با معلولیت‌های مختلف جسمی و ذهنی، با روش‌های مختلفی همچون تزریق داروهای کشنده، گرسنگی‌دادن و همچنین استنشاق گاز مونوکسید کربن به قتل رسیدند. سازمان ملل متحد با تکیه بر تعدادی از بندهای حقوقی، این کشتارجمعی را به‌عنوان بزرگ‌ترین قتل‌عام سیستماتیک معلولان در تمام طول تاریخ بشر نامید…

برای خواندن ادامهٔ مطلب اینجا کلیک کنید
‎🆔@Hamyaari_Media

Читать полностью…

رسانهٔ همیاری - ونکوور

چگونه می‌توان تغذیهٔ گیاهی سالم داشت؟
قسمت سوم: تأمین مواد معدنی؛ بخش دوم: آهن، روی، سلنیوم و یُد
نوشتهٔ تالین ساهاکیان
- - - - - - - -
در مقالهٔ پیشین در مورد تأمین کلسیم در تغذیهٔ گیاهی صحبت کردیم و گفتیم که یک برنامهٔ غذایی گیاهی سالم و متنوع شامل حبوبات، مغزها و دانه‌ها، سبزیجات (مخصوصاً سبزیجات با برگ‌های سبز تیره مانند کلم، گل‌کلم، بروکلی و غیره) و میوه‌های تازه، به‌خوبی می‌تواند نیاز بدن ما را به کلسیم پوشش دهد.
در این مقاله، به سایر مواد معدنی که لازم است در تغذیهٔ گیاهی به آن‌ها توجه بیشتری شود، می‌پردازیم: آهن، روی، سلنیوم و ید...

برای خواندن ادامهٔ مطلب اینجا کلیک کنید
‎🆔@Hamyaari_Media

Читать полностью…

رسانهٔ همیاری - ونکوور

برگی از تاریخ کانادا:
مروری بر زندگی و آثار برجستهٔ لوسی ماد مونتگومری، خالق «آن در گرین گیبلز» و «قصه‌های جزیره»، به مناسبت زادروز او
- - - - -
لوسی ماد مونتگومری، با نام هنری ال.ام. مونتگومری در ۳۰ نوامبر ۱۸۷۴ در کلیفتون (نیولاندن کنونی) واقع در جزیرهٔ پرنس ادوارد چشم به جهان گشود. او در ۲۱ ماهگی مادرش را در اثر بیماری سل از دست داد و پدرش که گرفتار حزن و اندوه مرگ همسر شده بود، حضانت او را به پدربزرگ و مادربزرگ مادری‌اش سپرد، در هفت‌سالگی او را به‌طور کامل ترک کرد و به پرنس آلبرت در قلمرو شمال غربی کانادا رفت. لوسی که ۷ سال بیشتر نداشت به کاوندیش در جزیرهٔ پرنس ادوارد رفت تا با پدربزرگ و مادربزرگش زندگی کند. آن‌ها رفتار سخت‌گیرانه‌ای با او داشتند. لوسی علی‌رغم داشتن خویشاوندانی در آنجا، بخش عمده‌ای از دوران کودکی‌اش را در تنهایی گذراند و همین تنهایی به خَلق دوستان و دنیاهای خیالی و ذهنی او و در نهایت تقویت قوهٔ تخیلش کمک کرد. او دوران آموزش ابتدایی را در کاوندیش گذراند، البته به‌جز یک‌ سال (۱۸۹۱ - ۱۸۹۰) که نزد پدر و نامادری‌اش به پرنس آلبرت بازگشت. در این زمان، لوسی اولین شعرش را به‌نام On Cape LeForce در مجلهٔ شارلوت در پرنس آلبرت منتشر کرد. او پس از یک‌سال به پرنس ادوارد بازگشت و پس از پایان تحصیلات پیش‌دانشگاهی در کاوندیش، به کالج پرنس ولز در شارلوت‌تاون وارد شد و توانست در رشتهٔ آموزگاری مدرک کارشناسی خود را دریافت کند. او دو سال تحصیل را در یک سال به اتمام رساند و سپس در رشتهٔ ادبیات در دانشگاه دالهاوزی واقع در نوا اسکوشیا مشغول به تحصیل شد. پس از اتمام تحصیل، مونتگومری در مدارس مختلف جزیرهٔ پرنس ادوارد به‌عنوان آموزگار مشغول به کار شد. در اوایل سال ۱۸۹۷ داستان‌های کوتاهش در مجله‌ها و روزنامه‌ها به چاپ رسید. او بسیار پرکار بود و از ۱۸۹۷ تا ۱۹۰۷ بیش از ۱۰۰ داستان منتشر کرد…

برای خواندن ادامهٔ مطلب اینجا کلیک کنید
‎🆔@Hamyaari_Media

Читать полностью…

رسانهٔ همیاری - ونکوور

آن‌سوی جنگل انسان
شعری از از مهرخ غفاری مهر
- - - - - -
آنجا که تو به دنیا آمدی
نامش چه بود؟
آمدی با لبخندت شیرین و تلخ
با چشم‌هایت گریان و خندان
با دست‌هایت کوچک و بزرگ
با گیسوانت کوتاه و بلند
با رؤیایت پاره‌پاره
میان زن بودن یا مرد بودن
گذر از زن بودن، گذر از مرد بودن
دیگری بودن، بیشتر بودن،
همه با هم با بودن، هیچ نبودن
آنجا شب هم سیاه نبود
سفیدِ سفیِد سفید…

برای خواندن ادامهٔ مطلب اینجا کلیک کنید
‎🆔@Hamyaari_Media

Читать полностью…

رسانهٔ همیاری - ونکوور

جنگ را متوقف کنید
طرح از افشین سبوکی، هنرمند ساکن ونکوور
#نه_به_جنگ ‎#stopthewar

Читать полностью…

رسانهٔ همیاری - ونکوور

صد و نود و نهمین شمارهٔ رسانهٔ همیاری منتشر شد
- - - - - -
همراه با مطالبی دربارهٔ سوم دسامبر، روز جهانی افراد دارای معلولیت، شامل گفت‌وگویی با دکتر فرشید سادات‌شریفی، پژوهشگر ادبیات و فعال در نهادهای یاری‌رسانی به افراد دارای معلولیت، نگاهی به پیشینهٔ روز جهانی افراد دارای معلولیت، نقدی بر عملکرد دولت کانادا برای حمایت از افراد دارای معلولیت، به‌قلم بونیتا زاریلو، نمایندهٔ پارلمان فدرال از منطقهٔ پورت مودی-کوکئیتلام و منتقد پارلمانی در حیطهٔ برابرسازی فرصت‌ها برای افراد دارای معلولیت در جامعه، معرفی دو سازمان تخصصی در زمینهٔ کاریابی برای افراد دارای معلولیت در کانادا، نگاهی به تاریخچهٔ روز جهانی رفع خشونت علیه زنان، ۲۵ نوامبر و کمپین امسال به‌مناسبت این روز، گفت‌وگویی با مسعود جمشیدی، مربی باسابقهٔ کوهنوردی ساکن ونکوور و مطالب متنوع دیگر.
نسخهٔ چاپی شمارهٔ صد و نود و نهم «رسانهٔ همیاری» در فروشگاه‌های ایرانی در ونکوور، نورث‌شور، ترای‌سیتیز، برنابی و میپل ریج در دسترس است.
نسخهٔ دیجیتال شمارهٔ ۱۹۹:
https://bit.ly/Hamyaari-Issue199

طرح و اجرای انیمیشن اما پولادی
@huegraphic

Читать полностью…

رسانهٔ همیاری - ونکوور

کوچه‌پس‌کوچه‌های ذهن من
تا حدی عادی، تا حدی غیرعادی
نوشتهٔ مژده مواجی
- - - - -
شال را دور گردن و دهانم پیچیده بودم. گرمای تنفسم، از زیر شال روی تمام صورتم می‌نشست. با دوچرخه خیابان‌ها را یکی‌یکی پشت سر می‌گذاشتم. به‌جز فانوس‌های خیابان‌ها، از تک‌وتوکی پنجره‌ها هم نور بیرون می‌زد. صبح زود در مسیر رفتن به کار، تاریکی سنگینی می‌کرد و شهر هنوز بیدار نشده بود.
از خیابان به مسیر عبور دوچرخه در پیاده‌رو پیچیدم. راهی با پستی و بلندی ناشی از فشار ریشه‌های درخت‌های کنار خیابان. در تاریک‌روشنی از دور زنی را در پیاده‌رو دیدم که ایستاده بود. ایستادنی شبیه انتظار. نزدیکش که رسیدم، با دست اشاره کرد که نگه دارم. همان‌طور که دست‌هایم روی دستۀ فرمان بود نگه داشتم. زنی مسن با چهره‌ای رنگ‌پریده و موهای وز روبرویم ایستاده بود و کیسۀ نایلونی پر از بسته‌های پلاستیک در دست داشت. در سرمای پائیز، پلیور و دامنی تا زانو پوشیده بود. بدون جوراب و با صندل تابستانی.
در حالی که با دستش به انبار اشاره می‌کرد، با چهره‌ای جدی و چشم‌های تنگ‌شده‌ و نگاه میخکوبش پرسید: «به من کمک می‌کنید دوچرخه‌ام را از انبار بیرون بیاورم؟ دوچرخه‌ام سنگین است و از پله‌ها نمی‌توانم بالا بکشم. وقت دکتر دارم و باید به‌موقع آنجا باشم.»
آب دهانم را قورت دادم و در تاریک‌روشنی نگاهی به پله‌هایی که کنار در ورودی ساختمان بود، انداختم. پله‌هایی که به در ورودی انبار زیرزمین منتهی می‌شد؛ یک ورودی تاریک. هم می‌خواستم کمک کنم و هم به دل‌شوره افتادم. نگاهی به اطراف انداختم، شاید سروکلۀ مردی پیدا بشود و این کار را انجام بدهد. لحظه‌ای فیلم ترسناک سکوت بره‌ها در ذهنم نقش بست. مردی که زن‌ها را شکار می‌کرد. با خودم گفتم چقدر ترسو شدی. تو که همیشه به آدم‌ها کمک می‌کنی. حتی همین الان هم که به سر کار می‌روی با همین نیت می‌روی. خانم مسنی است، کمکش کن…

برای خواندن ادامهٔ مطلب اینجا کلیک کنید
‎🆔@Hamyaari_Media

Читать полностью…

رسانهٔ همیاری - ونکوور

هنردرمانی بیان‌گرا برای کودکان
نوشتهٔ دکتر سعید ممتازی، روان‌درمانگر و عضو ارشد انجمن مشاوران درمانگر کانادا
- - - - - - - -
یکی از عنوان‌های رایج هنردرمانی که اتفاقاً بیشتر در مورد کودکان و نوجوانان به کار می‌رود، «هنردرمانی بیان‌گرا» (Expressive Art Therapy) است. در این روش با توجه به اینکه در این گروه سنی تکامل زبان در حال تکوین و پیشرفت است و همچنین سرعت زبان‌آموزی هر کودک با دیگری متفاوت است، بیان احساسات و افکار با استفاده از رنگ، شکل، طراحی، نقاشی، و سایر کارهای هنری برای آنان آسان‌تر است. همچنین کودکان در فعالیت‌های هنری یادگیری بهتر، آسان‌تر و ماندگارتری را تجربه می‌کنند. این موضوع برای بچه‌هایی که در مسیر مهاجرت، زبان مادری و زبان اصلی متفاوتی دارند، اهمیتی دوچندان پیدا می‌کند. زبان کشور مقصد و در واقع زبان مدرسه بسته به سن و سطح تکامل کلامی کودک گاه زبان اصلی و گاه زبان دوم می‌شود. آنان برخی احساسات و حرف‌ها را به‌زبان مادری و برخی دیگر را به‌زبان اصلی یا زبان مدرسه بیان می‌کنند. این موضوع برخی اوقات با این واقعیت پیچیده‌تر می‌شود که زبان مادریِ بعضی کودکان ایرانی آذری، کردی، عربی یا زبان‌های دیگر است و فارسی برای آنان زبان دوم بوده است. برای این کودکان و نوجوانان فعالیت‌های گروهی، خواندن و بحث در مورد داستان‌های مرتبط که به‌دقت برگزیده شده‌اند و به‌کارگرفتن ابزارهای مختلف هنری برای فعالیت‌های ساختاریافته و برنامه‌ریزی‌شده، کمک ارزشمندی در راستای بیان احساسات، عواطف، و افکار آنان است.
همچنین برای کودکان فعالیت‌های گروهی و بیانگرانهٔ هنری، ضمن بهبود حس همکاری و مشارکت، به تربیت انسان‌های سالم، مقاوم، و بانشاط از طریق موارد زیر کمک می‌کند:...

برای خواندن ادامهٔ مطلب اینجا کلیک کنید
‎🆔@Hamyaari_Media

Читать полностью…

رسانهٔ همیاری - ونکوور

درگذشت ناباورانهٔ متیو پری، بازیگر نقش به‌یادماندنی چندلر بینگ در سریالِ «دوستان»
- - - - - -
«قانون نانوشته‌ای در صنعت سرگرمی وجود دارد که می‌گوید: برای بامزه‌بودن، یا باید قیافهٔ مسخره داشته باشی یا مسن‌تر باشی. اما آن طرف ما بودیم، شش تا آدم خوش‌چهره، همه در دههٔ بیست زندگی‌مان و همه در تمام شوخی‌ها، می‌ترکاندیم.
آن شب، موقع رفتن به خانه انگار روی ابرها بودم. خبری از ترافیک نبود، همهٔ چراغ‌ها سبز بودند، مسیری که باید نیم ساعت طول می‌کشید، یک ربع طول کشید. توجهی که همیشه حس می‌کردم از من گریزان است، قرار بود تمام گوشه‌کنارهای زندگی‌ام را پر کند، مانند آذرخشی که به آنی اتاقی را روشن می‌کند. دیگر قرار بود مردم دوستم داشته باشند. قرار بود کافی باشم. مهم بودم. زیادی گدای توجه نبودم. ستاره بودم. دیگر هیچ‌چیزی جلودارم نبود. هیچ‌کس موقع ورود به تالار قرار نبود بچرخد و من را ببیند.
دیگر تمام نگاه‌ها روی من بود، نه روی زن زیبایی که نود سانت جلوتر از من داشت راه می‌رفت.»
(قسمتی از کتاب فرندز؛ دوستان و عاشقان، نوشتهٔ متیو پری، ترجمهٔ کیمیا فضایی، انتشارات میلکان)
خبر پیداشدن جسم بی‌جان متیو پری (Matthew Perry) در جکوزی خانه‌اش باعث شوکه‌شدن و ناراحتی بسیاری از هواداران سریال فرندز (Friends) در سراسر جهان شد و خیلی زود ‎#MatthewPerry و ‎#ChandlerBing در شبکه‌های اجتماعی ترند شد. خیلی از کاربران مرگ متیو را به ازدست‌دادن یک دوست قدیمی و صمیمی تشبیه کردند که این نشان از محبوبیت او در این سریال و قدرت بازیگری‌اش است. چرا که متیو توانست با شوخی‌ها و رفتار بامزه‌اش خیلی زود تبدیل به محبوب‌ترین شخصیت سریال فرندز شود…

برای خواندن ادامهٔ مطلب اینجا کلیک کنید
‎🆔@Hamyaari_Media

Читать полностью…

رسانهٔ همیاری - ونکوور

ایده‌هایی حوالی خنش
مروری بر رمان «خنش» نوشتهٔ رعنا سلیمانی، نویسندهٔ ایرانی ساکن سوئد


امیرحسین یزدان‌بُد
- - - - - - -
از اواخر دههٔ هشتاد، درست وقتی که جریان روزِ ادبیات تلاش می‌کرد بر پوست چروکیدهٔ روایت فارسی که سانسور فردی و ساختاری و وزارتی، همه‌جایش را آبله‌گون کرده بود، طرحی تازه بزند، باوری جمعی شکل گرفت که کار ادبیات رئالیستی تمام است. تو گویی همه به این نتیجه رسیده بودند که همهٔ گفتنی‌های ممکن گفته شده و حالا نوبتِ به‌هم‌ریختن برج و باروی ادبیات منتقد اجتماعی شده. ادبیاتی نِق‌نِقو که یک دست در هدایت و یک پا در کافکا، پر از دغدغه‌های غیرقابل‌تعمیمِ روشنفکری و اعتراضِ ناپیدا به جمهوری اسلامی و ایدئولوژی‌اش شده و دیگر کسی تمایلی به خواندن هفتصد صفحه غُرِ روشنفکری ندارد. خیلی هم البته بیراه نبود. درّه‌ٔ باریکِ ادبیات خلاقِ مدرن فارسی که نود درصد اراضی‌اش را سانسورچی‌ها سیم‌خاردار کشیده بودند، نیاز به پوست‌اندازی داشت. خیلِ نویسندگانِ خلاق و تازه‌نفسی که از زیر دست - بی‌اغراق - صدها استاد داستان‌نویسی بیرون می‌آمدند و دنبال جایی پانخورده می‌گشتند، به‌سرعت به این نتیجه می‌رسیدند که فضای تکان‌خوردن ندارند. انگار هر کاری می‌کنند یا تکرار دیگری‌ست یا نمایشی‌ست تک‌نفره در سئانس آخر شب تماشاخانه‌ای متروک که باجهٔ بلیت‌فروشی‌اش چراغ ندارد. حساسیت‌های اجتماعی و فرهنگی که ساده‌ترین مراودات کلامی و تنانهٔ پرسوناژها در برگ‌هایش تابو و نگفتنی به نظر می‌رسید و میلی جمعی به عقیم نویسی‌ای که بعدتر در قراردادی مطبوعاتی بر آن خوش‌خوان‌نویسی نام نهادند هم قوز بالای قوز بود…

برای خواندن ادامهٔ مطلب اینجا کلیک کنید
‎🆔@Hamyaari_Media

Читать полностью…

رسانهٔ همیاری - ونکوور

یادداشت ویژه:
دویست شماره با شما
- - - - - - -
هشت سال پیش در چنین روزهایی سخت مشغول بودیم؛ مشغول کار بر روی هرآنچه نیاز بود تا بشود نشریه‌ای فارسی‌زبان را در غربت درآورد و دوام آورد. هشت سال پیش در چنین روزهایی مطمئن نبودیم به شمارهٔ ۲۰ خواهیم رسید یا نه، اما تمام کوششمان بر این بود که پیِ نشریه در جای محکمی قرار گیرد و ستون‌ها صاف و محکم بالا بیایند. البته که کار آسانی نبود و طبعاً این یادداشت به‌عنوان دویستمین دیباچهٔ این شماره از نشریه که از نظرتان می‌گذرد، نشان از آن دارد که کوششمان بی‌نتیجه نماند.
حدود چهار سال پیش و زمانی که شماره‌های نشریه هنوز دورقمی بود، به فکر بودیم تا به‌مناسبت صدمین شماره کاری بکنیم؛ جشن کوچکی، ویژه‌نامه‌ای، چیزی از این قبیل. اما همان حوالی مصادف شد با نا‌آرامی‌ها و اعتراضات آبان‌ماه در ایران و در پی‌اش کشته و زخمی و زندانی شدن هزاران تن از هم‌وطنانمان… برای جشن که هیچ دل‌ودماغی نماند. با نزدیک‌شدن به سال جدید میلادی همچنان فکر می‌کردیم شاید دست‌ِ‌کم ویژه‌نامه‌ای برای آن شماره ایدهٔ خوبی باشد؛ ویژه‌نامه‌ای که در آن بشود مروری بر گذشتهٔ حدوداً چهارسالهٔ نشریه داشت. اما چیزی از آغاز سال نو نگذشته بود که تنش‌ها در منطقه و ایران بالا گرفت و به‌دنبال آن فاجعهٔ سرنگونی هواپیمای اوکراینی و پرپرشدن ۱۷۶ انسان بی‌گناه، هیچ شوق و انگیزه‌ای برای ویژه‌نامه نیز باقی نماند.
سرنوشت شمارهٔ ۲۰۰ هم چندان بی‌شباهت به صدمین شماره نبود، شاید حتی کم‌اقبال‌تر چرا که از زمان کشته‌شدن مهسا امینی و آغاز جنبش «زن، زندگی، آزادی» تاکنون و جنگ و درگیری در منطقهٔ خاورمیانه و… گمان نمی‌کنیم در این مدت آب خوش از گلوی کسی پایین رفته باشد…
برای خواندن ادامهٔ مطلب اینجا کلیک کنید
‎🆔@Hamyaari_Media

Читать полностью…

رسانهٔ همیاری - ونکوور

دویستمین شمارهٔ رسانهٔ همیاری منتشر شد
- - - - - -
همراه با مروری بر ۲۰۰ شماره انتشار مستمر دوهفته‌نامهٔ رسانهٔ همیاری طی نزدیک به هشت سال، گزارشی از فعالیت‌های بنیاد نیکوکاری یارا در سومین سالگرد آغاز به کار آن همراه با جدول کامل صد و پنجاه مورد کارآفرینی و کمک‌رسانی طی این مدت، نگاهی به فیلم مستند روژک، با کارگردانی زاینه آکیُل، هنرمند کردتبارِ تُرک-کانادایی و فیلم‌برداری و صدابرداری آرشیا شکیبا هنرمند ایرانی-کانادایی ساکن مونترآل، که نمایندهٔ کانادا در اسکار ۲۰۲۴ خواهد بود، گزارشی از دو نشست شعرخوانی انجمن فرهنگی پرسش با موضوع «نه به جنگ» و مطالب متنوع دیگر.
نسخهٔ چاپی شمارهٔ دویستم «رسانهٔ همیاری» در فروشگاه‌های ایرانی در ونکوور، نورث‌شور، ترای‌سیتیز، برنابی و میپل ریج در دسترس است.

برای خواندن ادامهٔ مطلب اینجا کلیک کنید
‎🆔@Hamyaari_Media

Читать полностью…

رسانهٔ همیاری - ونکوور

کوچه‌پس‌کوچه‌های ذهن من
لت‌وپارکردنِ شبانه
نوشتهٔ مژده مواجی
- - - - - - - -
در جمعه‌بازارِ محله از کنار تره‌بار، ماهی‌فروش‌ها و پنیرفروش‌ها گذشتم و رسیدم به نان‌و‌شیرینی‌فروشیِ سیاری که زیمونه در آن کار می‌کرد. از او نان و باگت سبوس‌دار و شیرینی دارچینی می‌گرفتم. اما علت اصلی خرید از او، تخم‌مرغ‌ِ محلیِ تازه از مرغ‌های مزرعه‌اش بود. جمعه‌ها به او سری می‌زدم و اگر دوروبرش خلوت بود و مشتری نداشت، با همدیگر گپ می‌زدیم. یکی از دوست‌هایم، او را کشف کرده بود. تخم‌مرغ‌های او با معدۀ حساس دوستم حسابی سازگار بود. زیمونه مرغ‌ها را با دانه‌های جادویی تغذیه می‌کرد و رنگ تخم‌مرغ‌ها قهوه‌ای یا متمایل به سبز بودند.
دست تکان دادم: «سلام زیمونه. حالت چطوره؟»
از لبخند همیشگی‌اش خبری نبود. با لب‌های جمع‌شده جواب داد: «سلام. حالم اصلاً خوب نیست. مرغ‌های نازنینم لت‌وپار شدند.»
رو به همکارش کرد و گفت که چند لحظه استراحت می‌کند. به کناری آمد تا با هم صحبت کنیم.
با تعجب پرسیدم: «چه اتفاقی افتاده؟»
زیمونه با نگاهی اندوهگین خیره شد و گفت: «دیگر هیچ مرغی ندارم. صبح که از خواب بیدار شدم، مثل همیشه سری به مزرعه زدم. زمین پر از خون شده بود. قلبم ریخت پایین. چقدر گریه کردم. لعنتی بالاخره کار خودش را کرد.»…

برای خواندن ادامهٔ مطلب اینجا کلیک کنید
‎🆔@Hamyaari_Media

Читать полностью…

رسانهٔ همیاری - ونکوور

نگاهی به «طراحی فراگیر» و اهمیت آن
نوشتهٔ مانا بهزاد
- - - - - -
«طراحی فراگیر» (Universal Design) به‌عنوان یکی از رویکرد‌های طراحی، هدف دارد تا محصولات، محیط‌ها و خدمات را به‌گونه‌ای ساخت و عرضه کند که به‌سادگی برای گروه‌های وسیعی از مردم، ازجمله افراد دارای معلولیت یا توانمندی‌های متنوع، قابل‌دسترسی باشند. حذف موانع موجود و اطمینان از تعامل منصفانه تمام افراد با این عناصر بدون نیاز به کمک‌ها یا تنظیمات ویژه، از مقاصد اصلی این رویکرد است. مبانی طراحی فراگیر در شاخه‌های مختلفی ازجمله طراحی صنعتی، شهری، معماری، گرافیک، فناوری دیجیتال و غیره قابل‌اجرا هستند.
لازم به ذکر است که اعمال‌کردن این اصول نه‌تنها تأمین‌کنندهٔ نیاز افراد دارای معلولیت‌های گوناگون است، بلکه منجر به ایجاد اثرات جانبی مثبتی نیز در زمینهٔ توسعه و بهبود زندگی جمعیت کلان شده و می‌شود…

برای خواندن ادامهٔ مطلب اینجا کلیک کنید
‎🆔@Hamyaari_Media

Читать полностью…

رسانهٔ همیاری - ونکوور

در روز جهانی افراد دارای معلولیت، لیبرال‌ها کارهای بیشتری باید انجام دهند تا کانادایی‌ها را حمایت کنند

نوشتهٔ بونیتا زاریلو،عضو پارلمان فدرال از منطقهٔ پورت مودی-کوکئیتلام، منتقد پارلمانی در حیطهٔ برابرسازی فرصت‌ها برای افراد دارای معلولیت در جامعه، منتقد پارلمانی زیرسا‌خت‌ها و جوامع، و قائم‌مقام منتقد پارلمانیِ «سلامتی و درمان» از حزب دموکرات نوین کانادا
- - - - - -
سوم دسامبر، روز جهانی افراد دارای معلولیت است، و زمان مهمی‌ برای فکرکردن دربارهٔ جاهایی که می‌توان در آن بهبود ایجاد کرد، به‌طوری‌که بتوانیم افراد بیشتری را که با معلولیت زندگی می‌کنند، از فقر نجات دهیم.
از سال ۱۹۹۲، این روز از سوی سازمان ملل متحد برای ارتقا حقوق و رفاه افراد دارای معلولیت در سراسر جهان و نیز همین‌جا در خانه‌مان، به رسمیت شناخته شده است.
علی‌رغم پیشرفت‌های انجام‌شده، کانادا هنوز راه درازی برای انجام تعهدات ملی و بین‌المللی ما برای حمایت از حقوق بشرِ افراد دارای معلولیت دارد. در حال حاضر، یک میلیون کاناداییِ دارای معلولیت در فقر زندگی می‌کنند.
افراد دارای معلولیت همچنان مجبورند برای حقوق اساسی و برابری انسانی خود بجنگند، در حالی‌که دولت لیبرال باید بیشتر برای حمایت و ترفیع این افراد تلاش کند؛ از زیرساخت‌های عمومی که با درنظر‌گرفتن قابلیت‌دسترسی طراحی نشده‌اند تا سیاست‌های فدرال که تبعیض‌آمیز است؛ مقررات کانادا هنوز نیاز به کار دارد…
برای خواندن ادامهٔ مطلب اینجا کلیک کنید
‎🆔@Hamyaari_Media

Читать полностью…

رسانهٔ همیاری - ونکوور

گفت‌وگوی علیرضا فدایی با مسعود جمشیدی، مربی باسابقهٔ کوهنوردی ساکن ونکوور
- - - - - - - - -
لطفاً خودتان را معرفی بفرمایید و از سوابق ورزشی خود بگویید.
من مسعود جمشیدی هستم و فعالیت جدی ورزشی‌ای که تاکنون داشته‌ام در رشتهٔ کوهنوردی‌ست که البته فراتر از ظرفیت اجتماعی و شخصی خودم سعی کرده‌ام به زیرشاخه‌های این ورزش بپردازم. ضمناً به این ورزش به‌معنای واقعی کلمه به‌صورت حرفه‌ای پرداخته‌ام یعنی از آن به‌واسطهٔ آموزش و برگزاری برنامه‌های تخصصی کسب درآمد داشته‌ام. از سن نوزده‌سالگی و در دانشگاه کوهنوردی را شروع کردم و تا قبل از مهاجرت دوره‌های مربیگری سنگ‌نوردی، برف و یخ، کوهپیمایی و غارنوردی که ازجمله دوره‌های رسمی فدراسیون کوهنوردی بوده، گذرانده‌ام و در ضمن در همین رشته‌ها از سطح کارآموزی مقدماتی (مبتدی) تا مربیگری درجه دو و همچنین دوره‌های بازآموزی مربیان به‌عنوان مدرس، سرپرست و ناظر حضور داشته‌ام.
در زمینهٔ فعالیت تشکیلاتی، می‌توانم به مدیر و مسئول بخش برف و یخ فدراسیون کوهنوردی، مدیر کارگروه هیئت‌های تابعه و گروه‌های هیئت کوهنوردی استان تهران، مدیر کارگروه فنی هیئت کوهنوردی استان تهران، تأسیس و سرپرستی گروه کوهنوردی چکاد ابوریحان، عضویت هیئت اجرایی کمیته (انجمن) حفاظت از محیط کوهستان، و مربیگری گروه علوم پزشکی دانشگاه تهران و نهایتاً فعالیت و همکاری با اکثر گروه‌های استان‌های تهران، البرز، قزوین، آذربایجان شرقی، فارس و کهگیلویه و بویراحمد اشاره کنم و علاوه بر این موارد، آنچه که متفاوت با فعالیت جامعهٔ کوهنوردی ایران بود، تأسیس و راه‌اندازی اولین مدرسهٔ کوهنوردی در ایران همراه با همسرم بود به‌نام «مدرسهٔ کوهنوردی ایران» که علاوه بر کلاس‌های آموزشی تعریف‌شدهٔ فدراسیون، دوره‌های آموزش عمومی، صعود دیواره‌های بلند و صعود آبشارهای یخی را برای اولین بار در ایران طراحی و برگزار کردیم، و نیز اولین برگزارکنندهٔ کلاس‌های تئوری سازمان نیز بودیم…

برای خواندن ادامهٔ مطلب اینجا کلیک کنید
‎🆔@Hamyaari_Media

Читать полностью…

رسانهٔ همیاری - ونکوور

دست‌نیافتنی‌ها؛ بازتابِ به‌دوراز ترحمِ تجربهٔ معلولیت بر پردهٔ سینما
مروری بر فیلم «دست‌نیافتنی‌ها» در آستانهٔ سوم دسامبر روز جهانی افراد دارای معلولیت
نوشتهٔ روناک سالاروندی‌زاده
- - - - -
وقتی از تنهایی اگزیستانسیال صحبت می‌کنیم، از نوعی از تنهایی سخن می‌گوییم که مختص ذات هستی ماست. در تجربهٔ هستی، تنها ادراک‌کنندهٔ واقعی جهان درون و تجربهٔ زیسته‌مان، فقط خودمانیم و هیچ رابطه‌ای، هرچقدر صمیمانه باشد، این تنهایی را از بین نخواهد برد.
به‌نظر می‌رسد این نوع تنهایی برای دسته‌ای از سوژه‌ها با شدت بیشتری حس می‌شود. مثلاً آنجا که پای «محدودیت‌ها» به میان می‌آید. مانند محدودیتی از نوع محدودیت جسمی که رد پای آن را می‌توان در تجربهٔ زیستهٔ معلولان پیدا کرد؛ کسانی که به‌خاطر محدودیت‌های جسمی‌شان اضطرابی مضاعف بر درک‌نشدن متداول اگزیستانسیال را تحمل می‌کنند، زیرا کسی که تنی به‌ظاهر معمولی دارد، به‌واقع هرگز درکی از تجربهٔ زیستی این دیگریِ دارای معلولیت ندارد. درنتیجه معمولاً، معلولیت و شخص معلول، به‌شکل ابژه‌ای ناتوان و مستحق دریافت حس ترحم بازتولید می‌شود.
اما این‌بار و در دست‌نیافتنی‌ها (The Intouchables)، کارگردانان فرانسوی، اریک تولدانو و الیور ناکاچ، دست به برهم‌زدن قواعد بازی موجود زده‌اند و با الهام از داستانی واقعی روایتی جدید و شخصیتی معلول اما نونفَس را می‌آفرینند که به کلیشه‌های موجود مثل نیاز به داشتن «زندگی‌بخش» و حس ترحم برای ادامهٔ حیات «نه» می‌گوید…
برای خواندن ادامهٔ مطلب اینجا کلیک کنید
‎🆔@Hamyaari_Media

Читать полностью…

رسانهٔ همیاری - ونکوور

بیمهٔ ازکارافتادگی و بیمهٔ بیماری‌های حاد مکمل یکدیگر
نوشتهٔ سیما میرزاآقایی و نیما مهدی‌زاده
- - - - - - - -
آیا می‌دانید که هزینه‌های پزشکی در حال حاضر به‌عنوان عامل شمارهٔ سهٔ ورشکستگی در کانادا محسوب می‌شود؟ متأسفانه هر چند وقت یک بار در فیس‌بوک یا دیگر شبکه‌های اجتماعی شاهد درخواست کمک‌های مالی برای افراد حادثه‌دیده یا بیمار هستیم. ممکن است بعضی از ما با خود فکر کنیم این برای من اتفاق نمی‌افتد. ولی بهتر است به جای شرط‌بندی با حوادث، خودمان را برای شرایط بحرانی آماده کنیم و ریسک خود را به حداقل ممکن برسانیم. به‌عبارت ساده‌تر، برای رویارویی با حوادث و بیماری‌ها مجهز باشیم. برای شروع شاید بهتر باشد با بیمهٔ بیماری‌های حاد (Critical Illness Insurance) و بیمهٔ از کارافتادگی آشنا شویم.
بیمهٔ بیماری‌های حاد: اگر فردی به یکی از بیماری‌های حاد لیست‌شده در قرارداد بیمهٔ بیماری‌های حاد مبتلا شود، پس از طی‌کردن مدت‌زمان مشخص‌شده در قرارداد (معمولاً بین ۳۰ تا ۹۰ روز)، مبلغ بیمهٔ خریداری‌شده را دریافت می‌کند. کمترین مبلغ بیمهٔ بیماری‌های حاد با تأیید بیمه‌گر، می‌تواند ۲۵ هزار دلار و بیشترین مقدار آن می‌تواند ۳ میلیون دلار باشد.
نوع کامل بیمهٔ بیماری‌های حاد، ۲۵ نوع بیماری حاد و نوع ساده‌تر آن ۵ نوع بیماری حاد را پوشش می‌دهد. ازجملهٔ بیماری‌های تحت‌پوشش آسیب ضربهٔ مغزی، از‌دست‌دادن اندام، از‌دست‌دادن گفتار، پیوند اعضای اصلی بدن، ام اس، فلج‌شدن، پارکینسون، سوختگی شدید، سکتهٔ مغزی، سرطان، مننژیت باکتریایی، کُما، عمل بای‌پس عروق قلب، نابینایی، ناشنوایی، فراموشی ازجمله آلزایمر، تعویض یا تعمیر دریچهٔ قلب، نارسایی کلیه، بیماری نورون حرکتی، و تومور خوش‌خیم مغز است…
برای خواندن ادامهٔ مطلب اینجا کلیک کنید
‎🆔@Hamyaari_Media

Читать полностью…

رسانهٔ همیاری - ونکوور

هفتهٔ دولت
روایت یکی از زنان سرپرست خانوار ساکن کرج که به‌‌بهانهٔ کشف حجاب ماشینش توقیف شد
- - - - - -
یک صبح پنجشنبه با دخترم سوار ماشین شدیم تا برای تعمیر جاروبرقی به تعمیرکار مراجعه کنم. بعد از خروج از شهرک محل زندگی‌مان به میدان اصلی ورودی شهر رسیدم و از جلوی اتومبیل پلیس راهوَر عبور کردم. هنوز نرسیده به میدان بعدی که فاصلهٔ خیلی کمی با خیابان اصلی داشت، ماشین پلیس پیچید جلو ماشینم و علامت ایست داد. انگار که یک متهم فراری را می‌خواهد دستگیر کند. طوری ایست داد که دخترم وحشت‌زده شد. توقف کردم، پیاده شدم و پرسیدم: «چیزی شده؟»
افسر پلیس گفت: «ماشین شما به‌دلیل رعایت‌نکردن حجاب توقیف دارد و باید به پارکینگ منتقل شود.»
گفتم: «هیچ پیامی برای من نیامده است.» توجهی به حرفم نکرد و به سربازی که همراهش بود گفت: «مدارکش را چک کنید.» مدارک را نشان دادم و رفتم به‌سمت خودرو اما سرباز گفت: «شما نمی‌توانید رانندگی کنید. باید پشت فرمان باشید؛ این یک دستور است.»
گفتم: «مگر دزد یا جانی گرفته‌اید؟ من رانندهٔ اِسنَپم. ممکن است مسافرم روسری‌اش را برداشته باشد. اصلاً برداشته باشد، مگر جرم کرده است؟ این ماشین را توقیف کنید، من لَنگ زندگی می‌شوم. تمام خرج زندگی خودم و دخترم از راه همین ماشین است. آن‌وقت من باید چه‌کار کنم؟» …
برای خواندن ادامهٔ مطلب اینجا کلیک کنید
‎🆔@Hamyaari_Media

Читать полностью…

رسانهٔ همیاری - ونکوور

هیچ عذر و بهانه‌ای برای خشونت علیه زنان و دختران وجود ندارد
به‌مناسبت ۲۵ نوامبر، روز جهانی رفع خشونت علیه زنان
- - - - - -
۲۵ نوامبر، روز جهانی رفع خشونت علیه زنان است. انتخاب این تاریخ برای این مناسبت به‌‌دلیل قتل خواهران میرابال بوده است؛ سه خواهر به‌‌نام‌های پاتریا، مینِروا و ماریا ترزا که از مخالفان دیکتاتوری رافائل تروخیو در جمهوری دومینیکن بودند و در مبارزات مخفیانه علیه این رژیم فعالیت داشتند. این سه خواهر در تاریخ ۲۵ نوامبر سال ۱۹۶۰ به‌دستور مستقیم تروخیو ترور شدند. به‌این ترتیب، خواهران میرابال به سمبل مقاومت‌ مردمی و نیز مقاومت فمینیستی بدل شدند.
در سال ۱۹۸۱، فعالانِ اجلاس آمریکای جنوبی و منطقهٔ کارائیب، ۲۵ نوامبر را به‌عنوان روزِ مبارزه با خشونت علیه زنان و آگاهی‌رسانی در این زمینه، در تقویم خود جای دادند و ۱۸ سال بعد یعنی در سال ۱۹۹۹، مجمع عمومی سازمان ملل متحد، این روز را به‌عنوان «روز جهانی رفع خشونت علیه زنان» برگزید…

برای خواندن ادامهٔ مطلب اینجا کلیک کنید
‎🆔@Hamyaari_Media

Читать полностью…

رسانهٔ همیاری - ونکوور

صد و نود و نهمین شمارهٔ رسانهٔ همیاری منتشر شد
- - - - - -
همراه با مطالبی دربارهٔ سوم دسامبر، روز جهانی افراد دارای معلولیت، شامل گفت‌وگویی با دکتر فرشید سادات‌شریفی، پژوهشگر ادبیات و فعال در نهادهای یاری‌رسانی به افراد دارای معلولیت، نگاهی به پیشینهٔ روز جهانی افراد دارای معلولیت، نقدی بر عملکرد دولت کانادا برای حمایت از افراد دارای معلولیت، به‌قلم بونیتا زاریلو، نمایندهٔ پارلمان فدرال از منطقهٔ پورت مودی-کوکئیتلام و منتقد پارلمانی در حیطهٔ برابرسازی فرصت‌ها برای افراد دارای معلولیت در جامعه، معرفی دو سازمان تخصصی در زمینهٔ کاریابی برای افراد دارای معلولیت در کانادا، نگاهی به تاریخچهٔ روز جهانی رفع خشونت علیه زنان، ۲۵ نوامبر و کمپین امسال به‌مناسبت این روز، گفت‌وگویی با مسعود جمشیدی، مربی باسابقهٔ کوهنوردی ساکن ونکوور و مطالب متنوع دیگر.
نسخهٔ چاپی شمارهٔ صد و نود و نهم «رسانهٔ همیاری» در فروشگاه‌های ایرانی در ونکوور، نورث‌شور، ترای‌سیتیز، برنابی و میپل ریج در دسترس است.

برای خواندن ادامهٔ مطلب اینجا کلیک کنید
‎🆔@Hamyaari_Media

Читать полностью…

رسانهٔ همیاری - ونکوور

اگر کسب‌وکاری در کانادا دارید، این داستان برای شماست!
نوشتهٔ صولت طوسی
- - - - -
یکی از دوستان نزدیک ما، چندی پیش در حال راه‌اندازی کسب‌وکار جدیدی بود؛ او در دوران راه‌اندازی، چنان در تنگنا قرار گرفته بود که مجبور شد هزینهٔ ۵۰۰ دلاری طراحی لوگو را در سه قسط با طراح تسویه کند. وقتی کمک ۲۴۰۰ دلاری دولت کانادا برای کسب‌وکارهای کوچک و متوسط اعلام شد، مدام با خودمان می‌گفتیم کاش زودتر این امکان فراهم می‌شد، تا کسانی مثل این دوستمان راحت‌تر پایه‌های کسب‌وکارشان را قوی‌تر کنند، خصوصاً در فضای آنلاین…
برای خواندن ادامهٔ مطلب اینجا کلیک کنید
‎🆔@Hamyaari_Media

Читать полностью…

رسانهٔ همیاری - ونکوور

ترکیب هنر و ورزش معجزه می‌کند
گفت‌وگوی علیرضا فدایی با بهاره دهکردی، مربی و داور تکواندو ساکن ونکوور
- - - - - -
با سلام و سپاس از وقتی که برای این گفت‌وگو گذاشتید، لطفاً خودتان را معرفی کنید و از سوابق ورزشی‌تان بگویید.
پیش از هر چیز دوست دارم این نکته را بگویم که ادعا می‌کنم مربی متعهدی‌ام با بیش از ۳۰ سال تجربه، و همواره با عشق کار کرده‌ و می‌کنم. در ایران، هنر اولویت اول من بود و امروز که اینجا هستم سعی می‌کنم بین هنر و ورزش ترکیبی درست کنم تا هرکس در هر سن و سالی از ورزش‌کردن لذت ببرد. باور کنید که ترکیب این دو معجزه می‌کند.
پدرم، کارمند و قهرمان ورزش بود، مادرم، هم در خانه هم در محل کار مدیری موفق، سخت‌گیر و البته مهربان بود و است. قانون سفت‌وسخت خانهٔ ما این بود که ورزش در زندگی ما هم‌وزن درس و مدرسه بود و به‌همان اندازه مهم و جدی.
از ۵ تا ۱۳ سالگی عضو تیم ژیمناستیک استان چهارمحال و بختیاری بودم. همان سال‌ها هم‌زمان با رشته‌های ورزشی شنا و تکواندو نیز آشنا شدم. در هر دو رشته به یک میزان موفق بودم اما کشش عجیبی به تکواندو مرا از شنا دور و متمرکز روی تکواندو کرد.
در استان ما تکواندو بانوان با یک کارگاه به مربیگریِ سرکار خانم مریم عرب پایه‌گذاری شد. بعد از پایان دورهٔ آن سال، از آن گروه چندین‌نفره، ماندیم پیمانه دهکردی، خواهرم، روشنک حسینی و من. ما هر سه به‌سرپرستی خانم روشنک حسینی تکواندو بانوان استان را فعال نگه داشتیم و ادامه دادیم. سه سال بعد من دانشجوی هنرهای دراماتیک در شهر اراک (استان مرکزی) شدم…

برای خواندن ادامهٔ مطلب اینجا کلیک کنید
‎🆔@Hamyaari_Media

Читать полностью…

رسانهٔ همیاری - ونکوور

گزارشی از «کارگاه داستان‌نویسی محمد محمدعلی» با حضور میهمان ویژه، رعنا سلیمانی، نویسندهٔ ساکن سوئد
نوشتهٔ دکتر درفشه جوادیان کوتنایی
- - - - -
کارگاه هفتگی داستان‌نویسی در تاریخ ۳۱ اکتبر ۲۰۲۳، تحت نظارت شقایق محمدعلی و با یاد استاد عزیزمان استاد محمد محمدعلی، میزبان مهمانی ویژه، رعنا سلیمانی، نویسندهٔ ساکن استکهلم سوئد، بود. این جلسه اولین جلسهٔ ویژه بدون حضور استاد عزیزمان بود که با هماهنگی و همیاری دوستان عزیز کارگاه و با یاد استاد گران‌قدرمان برگزار شد. هماهنگی‌های لازم برای برگزاری این جلسه را کامران قوامی و درفشه جوادیان انجام دادند، و گردانندگی آن را فریبا فرجام از اعضای «کارگاه داستان‌نویسی ونکوور» بر عهده داشتند.
در این جلسه به تحلیل دو اثر از این نویسنده پرداخته شد. در بخش اول، رعنا سلیمانی داستان کوتاه «می‌دونستی؟» را برای شرکت‌کنندگان در کارگاه خواند، و ادامهٔ‌ جلسه به تحلیل و نظر دوستان و پرسش و پاسخ دربارهٔ این داستان گذشت. در بخش دوم، نویسنده بخشی از رمان جدیدنش با عنوان «خنش» را خواند، و پس از آن برخی دوستان به بحث و بررسی آن پرداختند. در این گزارش ما به چکیده‌ای از این بحث‌ها و نظرها می‌پردازیم.
این جلسه با یادی از استاد گران‌قدرمان و نیز خوشامدگویی به حاضران و مهمان ویژه آغاز شد. فریبا فرجام خاطرنشان کرد که در زمان حضور استاد محمد محمدعلی، ایشان رویی گشاده به مهمان جلسه و سایر شرکت‌کنندگان به‌گرمی خوشامد می‌گفتند…

برای خواندن ادامهٔ مطلب اینجا کلیک کنید
‎🆔@Hamyaari_Media

Читать полностью…

رسانهٔ همیاری - ونکوور

می‌دونستی؟
داستان کوتاهی از رعنا سلیمانی
- - - - -
- می‌دونستی؟
- می‌دونستی؟
- سرتو از اون زیر بیار بیرون ببینم چی می‌گی!
- سردمه. من یه زمانی شعر می‌گفتم، یه دفتر شعر داشتم با چندتا دست‌خط... نستعلیق، شکسته، تحریری... بیشتر از ده‌تا دست‌خط داشتم و یه‌عالمه شعرای قشنگ...
- آره؟
- خندیدی؟
- اصلاً به تو نمیاد که اهل این حرفا باشی. بیا نزدیک‌تر تا گرمت کنم.
- نه نه... تکونم نده؛ نباید تکون بخورم. پاهام باید رو به بالا باشه تا قرصا توی رحِمم عمل کنه.
- شنیدم شبیه یه بمب می‌مونه... هرچی باشه رو می‌ترکونه؛ داری می‌لرزی؟
- می‌دونستی من یه بچه داشتم؟!
- نه بابا! چی‌کارش کردی؟ قورتش دادی؟
- کاشتمش!
- چی؟!... کُشتیش؟
- نه، تو خاک نرم، پای یه بوتهٔ خشکیده کاشتمش تا دوباره سبز شه و بیاد بیرون.
- بذار چراغو روشن کنم قیافه‌تو ببینم. واقعاً زنده بود؟...

برای خواندن ادامهٔ مطلب اینجا کلیک کنید
‎🆔@Hamyaari_Media

Читать полностью…
Subscribe to a channel