طلوع خورشید ملاڪ صبح بودن نیست
خورشید من از پشت پلڪهاے تو طلوع میڪند
صبحت بخیر زندگیم♥️
جانِ من یواشڪي
دل نَڪَني
نَری پشـتِ پا بہ عشقــم نَزني
جانِ من فڪـرای
بیخودی نڪن
اینو خوب بدون ڪہ تو مال مني
❤️❤️
💫الهے در این
🍂شب سرد پاییزی
💫زندگے دوستانم را سبز
🍁تنور دلشان را گرم
💫فانوس دلشان را روشن
🍂لحظه هایشان را بدون غم
💫و چرخ روزگار را
🍁به ڪامشان بچرخان
💫شب زیبـاتون خـوش 💫
🍃🌸🍃
ℳ❁✦•┈┈❁♥️👈
چه غزل در غزلی
میشود آن شب ڪه بیایی ...
فَوَران میڪند از
چشم تو ،
از سینه ےِ من ،
#عشق ...
#مهنازنجفی_
به کسی ؏ــشق بورز که
لایق ؏ــشق تو باشد
نه تشنه ؏ــشق
چون تشنه ؏ــشق روزی
سیراب می شود
🤍🤍
هَمــِه میگـــَن
عِشـق ســِه حـرفــِه
اَمـّـــا مَـــن میگــَـم
همَـــــش حـَرفــــــِه
🤍🤍
شاه توت ِ خیال ِ کال ِ
باغ های هم آغوشی... سلام
دست های انتظارم
به سرخی ِچشمت نمی رسد
اما لبالب از دور
می بوسمت ....
ڪَفتہ اند
به ڪم قانـع باشید
" مـــن "
به همیـن عاشقـانہ نوشتــن از
" تــو" قانعــم....
آرام می ڪَــیرم
به همیــن آب باریڪِ عـاشقـــی...
دلتنڪَي
شعر نمي خواهد
موسیقي مي خواهد
موسیقي صداے تو
ڪہ آرام در
ڪَوشم مي پیچد
وقتي ڪہ عاشقانہ
مي ڪَویي دوستت دارم
از راه دوری آمدم
آغوش خود را باز کن
چرخی بزن دور و بَرَم
قدری برایم ناز کن
بنشین کنارم،خسته ام!
دستی بکش بر گونه ام
میلِ شدیدِ بوسه را
پنهان چرا؟ابراز کن
مــــے دانـــــیــ
اگـــــر هنــوز هم
تــورا آرزو مــے ڪنــمــ
بــراے ِ بـــے آرزو
بــودن ِ مــن نــیــســتــ
شــــایـــــــد...
آرزویــــیــزیــبـــــاتــــر از
تــــو ســــراغ نــدارمــ
از یاد تو برنداشتم دست هنوز
دل هست به یاد نرگست
مست هنوز
گر حال مرا حبیب پرسد
گویید بیمار
غمت را نفسی هست هنوز...
هر وقت تونستے بہ کسے
آرامش ببخشے
بدان عاشق شده اے
و گرنہ عشقے ڪہ آرامش معشوق
را بگیرد خود خواهیست...
💋💋💋💋💋
زمین خوردن🕊🌹
مهم نیست...
مراقب باش🌹🕊
کسی را زمین نزنی...
با کلامی تلخ🌹🕊
یا قضاوتی نابجا
🕊❤️🌹❤️🕊
بیا ڪه با همه دوری،
دل از #تـــو وا نگرفتم
برو ڪه با همه یاری،
مرا ندیده گرفتی...
#شهریار
❤️❤️
ـــ🦋ــ ـℓσveـ ــ ــ ـ
ممنون میشیم با #فور زدن از ما حمایت ڪنید🙏😘
بهترین نیستیم ولے #بهترینها ڪنارما هستن
#جدیدا خوش امدید
مقدمتون گلباران 🌹
#متشڪریم از#حضور تک تک عزیزان
#مرسی_ڪ_هستین
تو نیستی که ببینی چقدر پاییز است
چقدر زندگی برگها غم انگیز است
مگر به قهر نگفتی که از تو بیزارم
چرا هنوز نگاهت محبتآمیز است؟
من بودم و دلواپسی و یک دل خسته
تو بودی همان کس که به این دل بنشسته
تو رفتی و از رفتن تو مانده برایم
رسوایی عشق تو و یک قلب شکسته
آن چشم مست بین که به شوخی و دلبری
قصد هلاک مردم هشیار میکند
ما روی کرده از همه عالم به روی او
وآن سست عهد روی به دیوار میکند
#سعدی
یادِ چشمانت
"ڪماڪان"
روشنی بخشِ شب تارِ من است...
از دور می بوسم تورا ای آرزوی هرشبم شاید که با این دلخوشی پایان گرفت تاب وتبم از دور می بوسم تورا ای کعبه دلبستگی ای آشنای باوفا ای مرهم هر خستگی
Читать полностью…