آشنایی و نگاهی کاملا نوین به عرفان در جهت شکوفایی فردیت و رسیدن به شادمانی جاودانه همراه با شناخت و روبرویی با ”هستی عریان“ خود!! ⬇️لیست کانال های رسمی هستی عریان⬇️ https://linktr.ee/hastiyeoryan Admin: @PRHastiyeOryan
سلام خدمت تمامی عزیزان خانواده هستی عریان در اقصی نقاط جهان.
بدلیل سوالات متعددی که در رابطه با متوقف شدن فعالیت های هستی عریان داشته اید، به اطلاعتان می رسانیم که حضرت پیرجان در سلامتی کامل به سر برده و هیچ گونه مشکل و مسئله ای در مسیر هستی عریان وجود ندارد که باعث این توقف شده باشد.
هستی عریان روش نوینی در دنیای عرفان ما بوده و میباشد و برای اولین بار مسیر سلوک عرفان حقیقی را به همگی سالکان راه ارائه داده است، به ما آموخته است که عرفان فقط مطالعه و دانستگی ها نیست بلکه مسیری است که مراحل خاص خود را دارد و باید بصورت عملی در زندگی انسان نقش ایفا کرده و با " حضور " زندگی کردن را بیاموزد، بر خلاف آنچه که در دنیای امروز با ادعاهایی که برخی از انسان ها میکنند و تلاش می کنند که عرفان را جور دیگری نشان دهند.
باشد که هر نَفَسی که می کشیم، هر عملی را که انجام می دهیم و هر قدمی را که بر می داریم عرفانی و شایسته سالک راه عرفان باشد.
با آرزوی شادمانی جاودانه برای یکایک شما عزیزان
در پناه ناشناخته پایان ناپذیر باشید
"روابط عمومی هستی عریان"
@hastiyeoryan
🦋🦋🦋🦋🦋
در دایره قسمت ما نقطه تسلیمیم
لطف آن چه تو اندیشی حکم آن چه تو فرمایی
با درود خدمت عزیزان خانواده هستی عریان
به اطلاع می رسانیم که جلسات سخنرانی پیرجان که به طور معمول از سپتامبر برگزار می شد، امسال برگزار نخواهد شد.
با آرزوی شادمانی جاودانه برای یکایک شما عزیزان
روابط عمومی هستی عریان
@hastiyeoryan
غلام همت آنم که زیر چرخ کبود
ز هر چه رنگ تعلق پذیرد آزاد است
قسمت سوم
میگوید تو زمانی میتوانی از رنگ تعلق آزاد بشوی که به این حقیقت پی ببری که بنیاد امل، قصر امل، قصر این آرزوهایی که در ذهنت ساختی، اینها چقدر سست بنیادند. آن وقت میبینی مثل من حافظ چقدر راحت، چقدر سبک [از رنگ تعلق آزاد میشوی] و چقدر از تکتک جریانات زندگیات نهایت بهرهبرداری را میکنی. چون میدانی وقتی که گذشت دیگر معلوم نیست برگردی ولی زمانی که در قصر امل و آرزو نشستی:
حالا که من سالمم، حالا که من برایم اتفافی نمیافتد، حالا بیست سال دیگر این کار را میکنم، ده سال دیگر آن کار را میکنم، تمام نقدینگیهایت را از دست میدهی.
پس کسی که میداند و به این نتیجه رسیده که بنیاد هستی، بنیاد این جهان، بنیاد این آرزوها سست است، در وهله اول از تمام پیامدهایی که در زندگی پیش میآید، استفاده میکند چون میداند اینجا موقت است.
۳ از ۳
شرح غزل، بیا که قصر امل سخت سست بنیادست، دیوان حافظ، غزل ۳۷
@hastiyeoryan
پیر یک دوست خوب نیست. پیر، یک همسر، یک برادر، یک رفیق نیست. پیر کسی است که در جایی که در آن معنویت، در مستی و خرابیای که میخواهی حرکت کنی، جاهایی که حضور معنوی او و یا حالا حضور فیزیکی او لازم باشد و یا اگر [حضور فیزیکی ممکن] نباشد، حتی حضور معنویاش، آن مقام پیر است. این را در نظر داشته باشید. پیر کسی نیست که مثل مثلاً یک همسر با او برخورد کنیم، مثل یک رفیق با او برخورد کنیم.
آنجایی لازم است که اراده قدرتمند او، اراده ما را کمک میکند.
میگوییم مرید و میگوییم مراد، کسی که "اراده" را میفرستد.
شرح غزل، بیا که قصر امل سخت سست بنیادست، دیوان حافظ، غزل ۳۷
@hastiyeoryan
⬇️لیست کانال های رسمی هستی عریان⬇️
https://linktr.ee/hastiyeoryan
شما زمانی که در مسیر عرفان حرکت میکنید، احتیاج به یک همت دوم، به یک اراده دوم دارید که آن اراده بتواند به اراده شما قدرت بدهد و اراده شما را حرکت بدهد. تنها در این مسیر اراده یک سالک کار نمیکند.
همت وقتی است که آن پیر ارادهاش را در کنار اراده شما میگذارد. آن مرشد ارادهاش را در راستای اراده شما قرار میدهد. بارها شنیدید:
همت طلب از باطن پیران سحرخیز
این همان معنی را دارد. یعنی کسی که دارد در این مسیر حرکت میکند، باید همت پیر همراهش باشد.
شرح غزل، بیا که قصر امل سخت سست بنیادست، دیوان حافظ، غزل ۳۷
@hastiyeoryan
❌❌❌❌❌❌❌
با درود فراوان خدمت عزیزان خانواده هستی عریان.
شنیده شده که افرادی با استفاده از نام هستی عریان، آرم هستی عریان و یا عکس پیرجان کانال ها و یا گروه هایی زده اند و مطالبی را انتشار می دهند. به اطلاع می رسانیم که این کانال ها و یا افراد ربطی به هستی عریان نداشته و ما هیچ گونه مسئولیتی را در قبال این مسائل پذیرا نیستیم.
تنها کانال های رسمی هستی عریان در تلگرام به آدرس های ذیل می باشند:
/channel/hastiyeoryan
/channel/Hastiye_Oryan
/channel/Shokoufaeifardiat
/channel/HastiyeOryan_PirJaan
/channel/Hastiyeoryan_Vancouver
با تشکر از توجه شما
روابط عمومی هستی عریان
@hastiyeoryan
عالم طلب یعنی چه؟
قسمت ۴ از ۴
وقتی حالت طلب پیش میآید، این جریان را به غریق در دریا (که موج دریا تو را بالا و پایین می آورد) یا گمشده در کویر (جهت را از دست می دهی) تشبیه می کنند. به جایی می رسید که دیگر پا روی زمین نیست گرچه روی زمین راه می روید، بعد درک هستی به طور کامل تغییر می کند. زمانی که مولانا از نیستی صحبت میکند، یعنی درک بعد ما دیگر کار نمی کند، این هستی به این صورت مطلقا نیست و وجود ندارد. به قول عرفا تو داری میبینی و میشنوی، اما انگار هیچ تأثیری در تو ندارد. میگویند در زندان ها باز شده است، متاثر از احساساتت نیستی. تا زمانی که حست تو را زندانی میکند و متاثرت می کند، این نیستی که میگویم وجود ندارد. نیستی زمانی وجود دارد، تو مطلقا متاثر از پنج حسن نیستی. عشق در نیستی خودش را نشان می دهد و بیرون می آید. در نیستی توجه فوق العاده وجود دارد، که با توجه در این هستی متفاوت است.
🍃
"سخنان پیر جان، جلسه ۹ آپریل ۲۰۲۲"
@hastiyeoryan
عالم طلب یعنی چه؟
قسمت ۱ از ۴
عرفا می گویند، یُحِبونهُم و یُحِبونه (آیه ۵۴ سوره مائده) یعنی اول او مرا خواسته است. حضرت مولانا میفرمود، شرف و حقیقت هم میلش به سمت جان است. او اول تو را میخواهد و کرشمه ای در وجود تو به وجود می آید، هلال ماه را میبینی، دیگر اختیار را از کف میدهی و تو نیستی که می روی، او دارد تو را می کشد. این یک جریان اختیاری در دست تو نیست، که تو بخواهی بروی و کاری بکنی. این مرحله ای از عشق است، این ابدا بدین معنی نیست که کسانی که در مراحل دیگری هستند بدند آنها را دور بریزید. اما در سلوک طریقت از یک مرحله فوقانی صحبت میکنیم، که عالی ترین مرتبه تعالی انسان (Transcendence) است و برتر از آن وجود ندارد. ما داریم میگوییم مقام آدمیت تا به کجا است. مولانا می گوید، ملت عشق ز ملت ها جداست.
🍃
"سخنان پیر جان، جلسه ۹ آپریل ۲۰۲۲"
@hastiyeoryan
فردیت کجا خودش را نشان میدهد، قسمت ۳ از ۳
چند وقت دیگر جام جهانی فوتبال است، در قطر ببین چقدر آدم به خاطر یک لقمه نان در گرما مردهاند، که باشگاه های خنک درست کنند. ما که پول داریم برای دیدن بازی میرویم و اهمیت به مردن اینهمه آدم نمی دهیم. جو گیری ات را ببین! مشاهده گر نمی تواند انسان ورز باشد. هر آنچه که می گویی، دروغ و توهم است. حال اگر فردا در یک تصادف چهار نفر بمیرند می گویی، ما انسانیم شما انسان نیستید که اهمیت نمی دهید؟ تو که در هوای خنک نشستهای و تیم فوتبالت را تشویق می کنی، روی خون آدم ها است! وقتی تنها می رویم آدم میکشیم، قاتل می شویم. وقتی گروهی میرویم آدم میکشیم، قهرمان می شویم. به اینها فکر کنید. یک انسان سست، بزدل، ناتوان، ضعیف اسمش را نمی تواند محبت بگذارد. محبت در قدرت و قدرت در بخشیدن است. اول خودش را می بخشد.
🍃
"سخنان پیر جان، جلسه ۲۲ ژانویه
@hastiyeoryan
داستان حی بن یقظان اثر ابن طفیل، بسیار کلیدی نشان میدهد یک فرد در جایی که پیغمبر، پدر، مادر نیست که به او یاد بدهد، ذاتا انسان میتواند به سمت حقیقت حرکت کند. این کتاب ۱۵۰ سال بعد از ابن سینا در اوج قدرت اسلامی نوشته شده اما تکفیر نشده است، اما این حرف ها را اگر امروز بزنی تکفیر هستی. می گوید اگر شما در جایی باشید که سم تمدن، تدین، جامعه بشری در ذهنت جریان پیدا نکند، اسیر واقعیتهای بین الأذهآنی نشوی، گمراهیهای انسانی را در ذهن ما فرو نکنند،، ذهنت یک لوح سفید باشد، مستقیماً راه به حقیقت داری. در این داستان بیان می کند، جامعه ها فاسد می کنند لوح سفید را به جایی میکشند، که مولاناها و ابن سیناها، ساعتها و دهه ها کتاب بنویسند تا بتوانند آثار سموم ذهنی را پاک کنند تا تو به لوح سفید برسی. اگر به آن برسی تو احتیاج به هیچ چیزی نداری و حقیقت روبروی تو است. ما انسان ها با نام دین، تمدن، خدا، علم، انسانیت و خوبی تمام خوبیهای تو را گرفته ایم. سالها پیش میگفتم، خودت را برای خدا بزک نکن، تو خودت را آدم خوبه نکن همان گم راهت میکند، تو خودت خوب هستی (اگر ذاتت آن لوح سفید باشد).
🍃
پیر جان، ۱۵ ژانویه ۲۰۲۲
@hastiyeoryan
ارتباط وجودی و خوشبختی، قسمت ۲ از ۲
این جلوه ای از درون انسان و هر چه هست حضوری است. زمانی که ارتباط برقرار می شود، شعور ما بسیار ناقص تر از آن است که بتواند این کلیت را درک کند. میدانی خیلی جاها بوده ای و خیلی چیزها را کشف کرده ای، قطره ای از آن در سپهر خیالت جلوه گر می شود. این یعنی "سعادت"؛ یعنی "خوشبختی"، یعنی جایی که انسان از یأس جدا میشود. چرا عرفا انقدر حرف از امید میزنند؟ تو زمانی که از وصل وجودت به هستی ناامید شوی، آن سقوط تو در نهیلیسم، از دست دادن وطن و خانه ات و فرو رفتن در نیستی است، ما به آن "جهنم" می گوییم. تا زمانی که این ارتباطات و وصل وجود دارد، یک "آن" به وجود می آید، یعنی تو هستی. به دنبال این نباش، که مثل ملاصدرا، مولانا و غیره بخواهی بنویسی. یک لحظه حضور پیدا کن، میبینی ناامیدی رفت. ناامیدی از اینکه آمدیم، سنی رفت، آیا هستی و حیاتی بعد از این هست، یا بعد از مرگ چیزی وجود ندارد؟
🍃
"سخنان پیر جان، جلسه ۱۹ فوریه ۲۰۲۲"
@hastiyeoryan
📌📌📌📌📌📌📌📌📌📌📌📌
🔴 👇👇 توجه 👇👇🔴
با سلام خدمت شما عزیزان خانواده هستی عریان
📌به اطلاع میرسانیم که هستی عریان هیچگونه پست تبلیغاتی در کانال های خود را ارائه نمیدهد.
📌درصورت رویت هرگونه تبلیغی در هر کانال هستی عریان هیچ عملی را در رابطه به آن تبلیغ انجام ندهید.
📌این تبلیغ ها به هر گونه و شکلی که باشند از طرف هستی عریان نمیباشند.
📌در ابتدای پیداشدن این تبلیغ ها حمله و یا هَک در کانال به نظر می آمد.
پس از بررسی متوجه این مسئله شدیم که آگهی ها بصورت امتحانی از "مرکز تلگرام" پست میشود.
🔻برای اطمینان خاطر با یکی از ادمین های این کانال ها تماس حاصل کنید.
با تشکر
روابط عمومی هستی عریان🌹
@hastiyeoryan
غلام همت آنم که زیر چرخ کبود
ز هر چه رنگ تعلق پذیرد آزاد است
قسمت دوم
بر خلاف آنچه که ما تصور میکنیم و به ما میقبولانند که این تصور درست است که آقا اصلاً به این چیزها فکر نکن. انشالله تو عمر ابدی داری، این میشود باز همان آرزو (قصر امل). انشالله صد و بیست سال دیگر، انشالله دویست و پنجاه سال دیگر، آرزوها را میبافیم دیگر!
اما اگر بدانی که در این دنیا آمدی، هیچ چیز این دنیا هم certainty ندارد، قطعیت ندارد، ممکن است بشود، ممکن است نشود، ببین از تکتک جریانها و فازهای زندگی بالاترین بهرهبرداری را میکنی یا نمیکنی؟
۲ از ۳
شرح غزل، بیا که قصر امل سخت سست بنیادست، دیوان حافظ، غزل ۳۷
@hastiyeoryan
غلام همت آنم که زیر چرخ کبود
ز هر چه رنگ تعلق پذیرد آزاد است
قسمت اول
اما سوال اینجاست که آیا اساساً ممکن است که در این جهان ما، زیر این چرخ کبود به قول حافظ، کسی باشد که از دلبستگی بتواند جدا شود؟ از تعلق بتواند جدا شود؟ آیا این اصلاً امکان دارد یا فقط یک احساسات شاعرانه است؟
ببینید در بالا حافظ میگوید:
بیا که قصر امل سخت سست بنیادست
یک نکتههایی هست که ما توی صحبت، بسیار راجع به آن صحبت میکنیم. تا میگوییم، میگوییم مثلاً آقا پول چرک دست است، میگوییم آقا ول کن دنیا نمیارزه باید آدم گذشت کند، همدیگر را دوست داشته باشد. این حرفهای بیاساس را ما زیاد میشنویم. اینها فقط یک شعار است. هیچ کس هم به این حرفها باور ندارد. مرگ، هرگز برای من نیست. اگر تمام دنیا هم بمیرند، من زنده خواهم ماند. انسان به این باور نمیرسد که بسیاری از این چیزهایی که پرورده ذهنش است، این پرورشهای ذهن، اینها سست بنیاد است. ممکن است بشود، ممکن است نشود. یعنی در حقیقت انسان خودش را در این جهان مهمان نمیداند. این، آن مسأله مهم است.
۱ از ۳
شرح غزل، بیا که قصر امل سخت سست بنیادست، دیوان حافظ، غزل ۳۷
@hastiyeoryan
"فرستاده عاشقی از خیل عاشقان هستی عریان در ایران"
@hastiyeoryan
میدان اختیاری را هر چه میروی در آن، هر چه بیشتر در آن غور میکنی، هر چه عمیقتر میشوی توی داستان، بیشتر برای خودت کشف میکنی که تا کجا میتوانی بروی جلو. قدم اول این است که میدانی علاقه نهانیات در مسائل سیر و سلوک عرفانی و حرکت در معنا به طور جدی وجود دارد، این را دریافتی. حالا میپری و وقتی میپری توی این داستان، آن قدر میروی تا خودت میدان اختیاریات را، یعنی نهایت میدان اختیاریات را کشف میکنی که کجاست.
جلسه پرسش و پاسخ ۳ - بهار ۲۰۲۰
@hastiyeoryan
عالم طلب یعنی چه؟
قسمت ۳ از ۴
وقتی یُحِبُّهم آمد، یُخِبّونه پشت سرش می آید. وقتی او تو را دوست داشت، تو هم او را دوست داری، این می شود عالم طلب. در خیلی از انسان ها این وجود ندارد و متوجه آن نمی شود. درک این عشق بر عکس عشق زمینی، در جایی صورت میگیرد که نیستی است. در هستی تو، این درک، این عشق صورت نمی گیرد. اگر واقعاً عشق را درک کردهای و عاشق یک نفر می شوی، در زمانی که فرد را میبینی و مست او می شوی، تو هستی. اما زمانی که عشق الهی به وجود می آید تو نیستی. در زمانی که هستیم و هستی را درک می کنیم پایمان روی زمین و سقف (چه آسمان، چه خانه) بالای سرمان است، بعد را درک می کنیم. وقتی فرد را میبینی وجودت به تلاطم میافتد. اما در زمانی که در عشق الهی (devine love) حرکت میکنی، یعنی زمانی که حالت طلب پیش می آید، پایت روی زمین و سرت زیر سقف نیست.
🍃
"سخنان پیر جان، جلسه ۹ آپریل ۲۰۲۲"
@hastiyeoryan
عالم طلب یعنی چه؟
قسمت ۲ از ۴
تمام صحبت اینجاست، که وقتی این کشش در تو به وجود آمد، یعنی عالم طلب شروع شده و دیگر تو، تو نیستی. وقتی ماه شب اول را دید اختیار از کف داد، این عشق در او به وجود می آید. محبتی که او مرا می خواهد یک جریان پتانسیل است که شروع شده، ولی هنوز باز نشده است. عرفا می گویند، بویش به تو بخورد آن را میفهمی، در کنار کاروان بمان. خیلی از مردم می گویند، رهایم کن بگذار پول در بیاورم و زندگیام را جلو ببرم، او این طلب را ندارد. در بعضی از انسان ها همه زندگیت سرجایش است، اما بی قراری. این بی قراری همان عالم طلب است. در بعضی، کشش بسیار شدید شروع می شود و در بعضی، شکل پتانسیل دارد (حسی را دارد که هنوز نمی داند چیست، نمی تواند درکش کند). در کسی که طلب حالت پتانسیل دارد،، باید بماند تا این برایش باز شود.
🍃
"سخنان پیر جان، جلسه ۹ آپریل ۲۰۲۲"
@hastiyeoryan
فردیت کجا خودش را نشان میدهد، قسمت ۲ از ۳
هر کجایی که جو گیر نمی شوی، فردیت بالا میآید، اصلاً فردیت یعنی همین، تو این هستی. ممکن است همه دارند درست میگویند و من هم این را قبول دارم، این یک بحث دیگر است. اما مثلا در دنیای مجازی یک مطلبی می آید، همه آن را محکوم یا تأیید می کنیم، دو روز بعد همه چیز فراموش میشود. آن وقت تو نام خودت را سالک راه میگذاری! تویی که با یک خبر هزار جور جلز ولز می کنی، انسان دوست و انسان پرست می شوی. عزیز من همه اینها توهم است. مشاهده گر کارش توهم است. من و تو حقوق بشر و انسان سرمان نمی شود.
🍃
"سخنان پیر جان، جلسه ۲۲ ژانویه ۲۰۲۲"
@hastiyeoryan
فردیت کجا خودش را نشان میدهد، قسمت ۱ از ۳
در زمانی که مسائلی به وجود می آید، برخوردی که تو با آن می کنی، آنجا اصل تو است. یا مشاهده گر بیرون می آید که دیگر اصل تو یک تصویر یک ایگو (ego) شده است. یا خودت بیرون می آیی. اگر خودت بالا آمدی و مانند هانا آرنت گفتی این است و جز این نیست من دیده ام، من در نقطه صفر داوری کردهام، قضاوت نبوده است، من دارای ذهن گسترده هستم، یعنی خودم را در جایگاه آیشمن میگذارم و اجتماع فاسد ناسیونالیست زمان هیتلر را دارم میبینم. آن هانا آرنتی که آنجا بیرون می آید "یعنی فردیت". مثال دیگر، داستان بینوایان ویکتور هوگو کاری که کشیش با ژان والژان می کند بر اساس داوری است، نه قضاوت. ما به این در زبان فارسی می گوییم، از دیده دریا نگر، به اینها دریا دلی می گوییم. با این دیدگاه میشود به جهان نگاه کردِ، نه اینکه هر چه در جهان وجود دارد حق یک عده ستمگر و نوکران ستمگران است. هر کس بر خلاف ستمگران و من نوکر صفت قدمی بردارد محکوم به نابودی است، این یعنی تفکر حسابگرانه.
🍃
"سخنان پیر جان، جلسه ۲۲ ژانویه ۲۰۲۲"
@hastiyeoryan
ارتباط وجودی و خوشبختی، قسمت ۱ از ۲
هستی ما یک خودآگاه است، که خودش را در کمال آگاهی می سازد. هستی که ما به عنوان بی کرانه با آن مرتبط میشویم، خودآگاه هست و خودش را میسازد. دریای هستی، تمام آفرینش، تمام کائنات، چیزی که به آن universe میگویی، موج در موج حرکت میکند و آفرینش است. به این نوع ارتباط، "ارتباط وجودی" گفته می شود. اینجا جایی است، که تو متوجه میشوی "هستی". زمانی که با هستی مرتبط می شوی، متوجه میشوی که تو هستی. متوجه میشوی وجودی که بسیار از تو برتر است تو را تشخیص میدهد (recognize)، می فهمد، با تو مرتبط می شود و تو با او مرتبط می شوی. حالا کانال ها باز می شوند، همین جور خلاقیت می آید. تو این کانال را ببند و به هویت، اندیشه و شعور خودت برگرد، همان شعر یا کلامی را که نوشته ای، خودت نمیفهمی.
🍃
"سخنان پیر جان، جلسه ۱۹ فوریه ۲۰۲۲"
@hastiyeoryan