«دایه دایه وقت جنگه»
خواننده: سیمابینا
لرستان
عکس: محمد اسلامیراد، مسابقه سوارکاری، لرستان، ۱۳۷۸
«لالایی کردی»
خواننده: محبوبه گلزاری
آهنگساز: حسین علیزاده
موسیقی فیلم لاکپشتها هم پرواز میکنند.
این آلبوم توسط نشر «ماهور» منتشر شده است.
عکس از «عالیه اسمعیلنژاد»
«لالایی کردی کرمانجی»
خواننده: بانو شیروانی
آواز شور، دستگاه دشتی
تصویر: دختران قاجاری، از مجموعهی فیروز فیروز
«موسم گل»
خواننده: قمرالملوک وزیری
تصنیف «موسم گل» ساختهی موسی معروفی است. این تصنیف که در آواز دشتی بر روی شعری از وحید دستگردی ساخته شدهاست برای نخستین بار در سال ۱۳۱۹ با صدای قمرالملوک وزیری اجرا شد.
قمرالملوک وزیری (متولد۱۲۸۴ تاکستان قزوین ـ درگذشت ۱۴مرداد ۱۳۳۸ در ۵۴ سالگی) اولین خواننده زن ایرانی است که صدایش ضبط شد و نخستین زنی بود که در ایران بدون حجاب روی صحنه رفت.
عکس از «بهمن جلالی»، از مجموعهی «تصویر خیال»
ببینید، در یک روز خوش بهاری، گروهی از جوانان آذربایجانی، بیاعتنا به مسائل کماهمیتی! نظیر بحران و گرانی و بیکاری یا مبارزه با آمریکا و عراق، ناگهان به فکر پاکسازی و تداوم انقلاب میافتند و چون دیواری از دیوار دانشگاه کوتاهتر سراغ ندارند، یکراست به آنجا میروند و با چوب و چماق استادان، دانشجویان، کارمندان، خلاصه هر کس را که میبینند از دانشگاه بیرون میکنند و پس از استقرار حاکمیت خود تعطیلی دانشگاه را اعلام میدارند... دست بر قضا در همین لحظات در زاهدان، یعنی شهری حدود دوهزار کیلومتر در دورتر از تبریز هم عده دیگری به سوی دانشگاه راه میافتند و چنان وضعی به وجود میآورند که دانشگاه خودبهخود تعطیل میگردد زیرا اینک عدهای از استادان مجروح و مصدوم در بیمارستانها افتادهاند، عدهای زندانی شدهاند و بقیه هم از ترس چماق انقلاب فرهنگی متواری هستند.
ناگهان در کرمان و بابلسر و قم و زنجان و کرج و همدان نیز چماقداران «انقلاب فرهنگی» را به مورد اجرا درمیآورند و... میماند دانشگاه تهران که دست بر قضا چماقبهدستان انقلابخواه درگیری آنجا را هم شروع میکنند...
متن کامل:
https://b2n.ir/a75794
#تاریخ_ایدهها
بخشی از متن «آخرین صفحهی تقویم»
| مجلهی کتاب جمعه، شمارهی ۳۲، ۴ اردیبهشت ۱۳۵۹ |
نوشتهی م. مراد [محمد قائد]
اما اگر در دانشکدههای فنی کشمکش نبود، میشد پذیرفت که بحث اصلی بر سر محتوای کتابهای درسی است. دستکم تا امروز کسی مدّعی کشف اصولی غیر غربی و غیر شرقی برای فیزیک و آناتومی نشده است. اما، با این همه، دانشکدههای فنی به اندازۀ بخشهای علوم انسانی – و گاهی بیشتر از آنها – صحنۀ درگیری بودهاند. پس جای تردید نیست که مسأله در جای دیگری است. در حالی که رأی عمومی قدرتمندان بر «تعطیل و تصفیۀ دانشگاهها و آنگاه برنامهریزی دوباره» است مسأله محتوای کتاب در برابر نگرانی از حضور اشخاص بیاهمیت میشود. روشن است که زمان در نظر گرفته شده برای این «برنامهریزی» فرضی حتی اگر چند سال هم باشد امکانی برای تألیف صدها جلد کتاب علمی در شرائط کنونی نیست. اما طرد و نفی گروههائی از استادان و دانشجویان وقت و نیروی زیادی نمیخواهد [...]
انتخاب پانزدهم خرداد به عنوان آخرین روز فعالیت دانشگاه نیز به نوبۀ خود پرمعناست. در مصاحبهئی رادیوئی با یک ناشناس (پس از اخبار بعدازظهر جمعه ۲۹ فروردین) به امکان مبارزهئی شبیه ۱۵ خرداد علیه دانشگاهیان «منحرف از صراط مستقیم» اشاره شد. در جای دیگر، در مراسم جشن «وحدت» به مناسبت قطع رابطۀ آمریکا با ایران – چتربازان با مهارت در محوطهئی کوچک در میان چمن دانشگاه فرود میآمدند. مفهوم این حرکت ظاهراً سرگرمکننده، اما در عین حال تهدیدآمیز، چیزی بیش از نمایش صرف بود: سابقۀ ورود چتربازان – البته آنبار از راه زمین – به تاریخچۀ دولت علی امینی (و آخرین توطئههای تیمور بختیار) باز میگردد.
پس از همۀ اینها اگر، آنچنان که در اعلامیههای شورای انقلاب اشاره شده، رئیس جمهوری در صف مقدّم مهاجمان چوب به دست دانشگاه را فتح کند، بیتردید برای تاریخ تمدّن از خود رکوردی تازه در بسط و تعالی «معنویت» بر جای گذاشته است.
#تاریخ_ایدهها
متن کامل:
https://1da.ir/RJ3ZD
مسئلهی پاکسازی دانشگاه و تعطیلی آن، برابر با «از مرکزیت انداختن» دانشگاه همچون نیرویی پیشرو به بهانهی «استقلال دانشگاه» بود. دانشگاه بیشتر از هر مکانی در تعامل با جریان روشنفکری میتوانست تحدیدی باشد بر قدرتِ در حال شکلگیری؛ پس متصدیان قدرت از جانب دانشگاه و دانشگاهیان به درستی احساس خطر میکردند. در روند یک سالهی پس از انقلاب، دانشگاه به مثابهی فضایی آزاد و «مطلع» از آنچه در بستر جامعه جریان داشت، رفتهرفته به مکانی تبدیل شده بود که در آن دانشجویان همراه با اساتید تصمیم میگرفتند که چه دروسی را بگذرانند، و خود گردانندهی امور در مکانی باشند که به آن تعلق دارند. در این روند، دانشگاه همانند نقطهی ثقلی در جامعه، راه و روش نفی «اعمال قدرت از بالا» و گونهای «سیاست زیستی جدید» را تمرین میکرد. تلاش برای کنترل جنبش دانشجویی، با نظر بر پیشینهی آن از دههی ۲۰ به بعد، با اعلام صریح اینکه دانشگاه نباید عرصهای برای سیاستورزی باشد آغاز شد - درست به همان ترتیب که در سال ۱۳۲۸ برای کنترل جنبش دانشجویی اجرای تعهدنامهي «عدم دخالت در سیاست» در دانشگاه پیش کشیده شد.
متن کامل:
https://b2n.ir/r82935
#تاریخ_ایدهها
در بخش تاریخ ایدهها، پروندهای دربارهی «انقلاب فرهنگی» گردآوری کردهایم که در آن روایتهای مقاومت و فرآیند حذف را تا یکدست شدن قدرت دنبال میکنیم. درواقع، چند مطلبی که پیش رو دارید را میتوان بخش نخستِ پروژهی سهبخشیِ بههمپیوستهای در نظر گرفت که فرآیند گذار از آزادی/ آشوبسازندهی بلافاصله پس از انقلاب تا قاعدهمندسازی/ سرکوب فرهنگی و رکود پس از آن در سالهای ۵۹-۶۰ را مرور میکند: اول، وقایعی که در حملهی چندروزه به دانشگاه تا تعطیلی آن در «۱۵ خرداد» ۵۹ رخ داد؛ دوم، درنگی بر نتایج عینی و پیامدهای فرآیند «انقلاب فرهنگی»، که با توجه به تعطیلی فراگیر نشریات مستقل، باید آن را عمدتاً از خلال گفتگو با برخی از اساتید و دانشجویانی که تجربهی دستاولی از این فرآیند داشتند پیگیری کرد؛ و بخش سوم، که به توقیف مطبوعات و مسئلهی سانسور و دفاع از جایگاه «روشنفکری» در فاصلهی یک سال و چند ماه پس از انقلاب میپردازد، و از نظر روشن ساختن برخی تمایزات و موضعگیریهایی که عموماً ذیل حرفها و اتهامات کلی نادیده میمانند حائز اهمیت است.
#تاریخ_ایدهها
بخش اول این پرونده را دنبال کنید:
https://b2n.ir/j94815
پرترهی «مری وُلستونکرافت»، اور جان اوپی، ۱۷۹۷ میلادی
Читать полностью…سه روز مانده به پایان پیش فروش شمارهی ۸۱
«تعریف قانعکننده از ملت بر تشابهات فرهنگ تأکید ندارد، بلکه بر وجود ارادهای مشترک متکی است: ملت گروهی است که–به هر دلیلی–میخواهد از نظر سیاسی خودمختار در نظر گرفته شود. سخنرانی معروف ارنست رنان «ملت چیست؟» اغلب مثالی است که دربارهی چنین موقعیتی ذکر میشود. برای رنان، نکتهی حائز اهمیت در مورد ملت «رضایتی» است که «به وضوح تمایل به ادامهی زندگی مشترک را نشان میدهد». اراده و خواست برای تحت لوای یک ملت بودن در زندگی روزمرهی اعضای آن هویداست. دقیقاً به همین دلیل است که وجود یک ملت «همهپرسیای روزانه» است.»
متنی که خواندید بخشی از مقالهی «ملت: تخیل و فرهنگ» نوشتهی راس پول، ترجمهی اران ابراهیمی بود.
این مقاله را میتوانید در شمارهی ۸۱ مجله بخوانید.
راههای پیشخرید این شماره با ۲۵ درصد تخفیف و ارسال رایگان:
۱- وبسایت حرفه: هنرمند
https://b2n.ir/d82228
۲- در واتساپ به شمارهی ۰۹۹۱۴۵۴۰۳۴۳ پیام دهید.
۳- در روزها و ساعات اداری با تلفن ۸۸۹۳۷۱۶۸ تماس بگیرید.
پنج روز مانده به پایان پیشفروش شمارهی ۸۱
«امروز شما تقریباً میتوانید همهچیز را «هنر» بخوانید و کسی هم نتواند متعرضتان بشود. یکی از دلایل برای انفجار رخداده در آنچه هنر محسوب میشود، آن است که جهان هنر خود مضمون قدیمیِ برگرداندن و بههمرساندن «هنر» و «زندگی» را پی گرفته است. ژستهایی از این دست بین معصومیت کامل و گستاخی محض در نوسان بودهاند، از بردن تشکها به داخل موزههای هنر زیبا یا بردن ادبیات عامهپسند به داخل واحدهای درسی ادبیات، تا نواختن سروصداهای خیابانی در سالنهای کنسرت یا قرارگرفتن تحت عمل جراحی پلاســتیک در پخش زندهی ماهوارهای. وارد کردن انبوهی از مصنوعات، نوشتهها، سروصداها و پرفورمنسهای عجیبوغریب به درون مقولهی هنر زیبا باعث شــده برخی بهتلخی از «مرگ» هنر، یا ادبیات، یا موسیقی کلاسیک سخن بگویند. برخی دیگر، پوشیده در پرچم پستمدرنیسم، قبول دارند که نظام هنر زیبای مدرن مرده اســت، اما از ما دعوت میکنند تا روی گور آن در گرامیداشت یک رهایی دیگر شادمانه برقصیم.»
متنی که خواندید بخشی از مقالهی «اختراع هنر» نوشتهی لری شاینر، ترجمهی مهدی نصرالهزاده بود.
این مقاله را میتوانید در شمارهی ۸۱ مجله بخوانید.
راههای پیشخرید این شماره با ۲۵ درصد تخفیف و ارسال رایگان:
۱- وبسایت حرفه: هنرمند
https://b2n.ir/d82228
۲- در واتساپ به شمارهی ۰۹۹۱۴۵۴۰۳۴۳ پیام دهید.
۳- در روزها و ساعات اداری با تلفن ۸۸۹۳۷۱۶۸ تماس بگیرید.
شش روز مانده به پایان پیشفروش شمارهی ۸۱
در شماره ۸۱ حرفه: هنرمند پروندهی ویژهای داریم دربارهی علیاکبر صادقی. این پرونده شامل دو متن تحلیلی و یک گفتوگوی جمعی است:
• دیوانه، نوشتهی ثمیلا امیرابراهیمی
• جای خالی یعنی زهر، گفتوگوی جمعی با علیاکبر صادقی
• علیاکبر صادقی و شر و شور تصویرگری، نوشتهی علیرضا رضاییاقدم
راههای پیشخرید این شماره با ۲۵ درصد تخفیف و ارسال رایگان:
۱- وبسایت حرفه: هنرمند
https://b2n.ir/d82228
۲- در واتساپ به شمارهی ۰۹۹۱۴۵۴۰۳۴۳ پیام دهید.
۳- در روزها و ساعات اداری با تلفن ۸۸۹۳۷۱۶۸ تماس بگیرید.
#آگهى
«دموکراسی و سیاست»
با
«مراد فرهادپور»
دو نشست سه ساعته
یازدهم و هجدهم
اسفندماه ۱۴۰۱ - ساعت ۱۸ تا ۲۱
برای نامنویسی و آگاهی بیشتر در مورد این دوره به شماره زیر (از طریق اساماس، واتساپ یا تلگرام) پیام دهید.
09335037730
امیرآباد. خ پنجم. شماره ۲۲. واحد همکف
«خونهکار دگره»
طراح گرافیک: مهدی دوایی
@khonehkaredegareh
مقالهی «نسبت مسئلهدار هنر و سیاست در هنر سیاسی معاصر ایران» به قلم ایمان افسریان در شماره ۶۰ فصلنامه حرفه: هنرمند در قالب پروندهای تحت عنوان «هنر سیاسی-اجتماعی» منتشر شد. این مقاله در همان زمان برای چند هنرمند و منتقد فرستاده و در همان شماره نیز، گفتوگویی بین نویسنده با باربد گلشیری، فوآد ترشیزی و مجید اخگر انجام گرفت که حاوی نکات انتقادی مشخصی دربارهی محتوای مقاله بود.
برای مطالعهی متن کامل این گفتوگو تحت عنوان «کارِ سیاسی» میتوانید به لینک زیر مراجعه کنید:
https://b2n.ir/w79033
«شیرعلی مردان خان»
خواننده: پروین عالیپور
ترانهی بختیاری
تصویر: زن و مرد سوار بر اسب، نقاشی دیواری سُغدی، شهر پنجکنت، سدهی هشتم میلادی
«مرغ سحر»
ترانه: ملکالشعرای بهار
خواننده: هنگامه اخوان
تار: محمدرضا لطفی
تنبک: بیژن کامکار
سال اجرا ۱۳۵۶
تصویر: کاشی، دورهی قاجار
«عید نوروز»
فاطمه رضایی
هرمزگان
تصویر: پارچهی ابریشمی، دورهی صفوی
هر روز که میگذرد با حادثهای تازه، شایعهای، خبری، فاجعهای، تروری روبرو میشویم. مثبت یا منفی، هرچه هست تعداد این وقایع آنقدر زیاد است که هرانسانی را به فکر میاندازد که راستی چه خبر است. مهمتر از همه اینست که هر واقعه در پوشش واقعهای دیگر انجام میگیرد، یعنی ما در یک برهه از زمان با یک یا دو حادثه مشخص و ملموس روبرو نیستیم تا بتوانیم مشخصاً به تحلیل و ارزیابی آن بپردازیم ... هر روز و شب حادثهای دیگر به رنگی دیگر و در راستای دیگر اتفاق میافتد. مثالها بسیار است: وقتی مجلس خبرگان و عملکرد آن در سطح جامعه وسیعاً مطرح میشود ناگهان گروگانگیری و اخبار مربوط به آن همه را بمباران میکند. حمله به روزنامهها، کتابسوزان، پردۀ سیاهی میشود برای پوشش حملۀ گسترده به کردستان، یا خواست نیروهای مترقی برای ابطال انتخابات به خاطر کثرت تقلبات تحتالشعاع قطع رابطۀ آمریکا با ایران قرار میگیرد.
... و همزمان با این حوادث است که فاجعه دانشگاهها، آن هم سازمانیافته مطرح میشود، و ریاست جمهوری در میان خون و اجساد شهدای دانشگاه «تولد»ی دیگر را جشن میگیرد.
متن کامل:
https://b2n.ir/n69858
#تاریخ_ایدهها
«... جنتی که مقاومت دانشجویان را مشاهده میکند پیامهای مکرری از رادیو اهواز پخش کرده و عوامفریبانه ادعا میکند که دانشجویان با تیربار و سلاحهای دیگر به نمازگزاران حمله کردهاند و از مردم میخواهد که به کمک نمازگزاران بشتابند. در نتیجه عدهای از اوباش و چاقوکشان حرفهای که از قبل برای این کار آماده شده بودند ... به کمک اراذل مهاجم میشتابند. ضمناً پاسداران اهواز و شهرهایی نظیر سوسنگرد و دزفول نیز با لباس شخصی و تعدادی نیز با لباس فرم در میان بوتهها و جنگلهای اطراف دانشگاه علوم مخفی شده بودند و به محض رسیدن کمک از سایر نقاط شهر هجوم خود را به دانشجویان آغاز نمودند. در این درگیری افراد مهاجم از سنگ، چوب، چماق، چاقو، قمه، چنگک، کلت و انواع سلاحهای گرم استفاده کردند.
در این درگیری اولیه شش نفر کشته شده و تعداد بیشماری زخمی شدند. تعدادی از زخمیشدگان نیز درگذشتند که به علت عدم انتشار خبر مرگ آنان هویت آنان مشخص نشده. در این درگیری کمی بیش از هزار نفر دستگیر شدند که اکثریت آنان را دختران دانشجو و محصل تشکیل میدادند.»
متن کامل:
https://b2n.ir/e80588
#تاریخ_ایدهها
گفته میشود که محتوا و نوع آموزش عالی باید از بیخ و بن عوض شود. دانشگاهیان میپرسند چه کسی طرحی برای دگرگونی داد اما مسئولان دانشگاهها شانه خالی کردند؟ اساساً نظام مطلوبی که قرار است به سوی آن حرکت کنیم چگونه تعریف میشود؟ نظام آموزشی فرسوده و نخنمای بسیاری از دانشگاهها قابل دفاع نیست. اما نظام جدیدی که قرار است پس از «انقلاب فرهنگی» برپا شود بر چه اصولی استوار خواهد بود؟
مقامهائی که «انقلاب» خورد کردن در و دیوار دانشگاهها با هدایت آنها آغاز شده تاکنون در اینباره نه توضیحی دادهاند و نه حرفی زدهاند. حقیقت این است که پیریزی آموزش مقدماتی نوین را باید مقدمۀ زیر و زبر کردن آموزش عالی به حساب آورد. «اصلاح» کتابهای درسی دبستان و دورۀ راهنمائی تا امروز از حد کندن یا حذف بخشهای «مضرّه»ئی از قبیل تئوری تکامل طبیعی داروین و نظریۀ پیدایش کهکشانها فراتر نرفته است. با چنین خزانی چگونه میتوان به شکوفائی نظام آموزش عالی رسید؟
متن کامل:
https://b2n.ir/z40718
#تاریخ_ایدهها
«در یک روز نسبتاً خوش بهاری، خورد شدن سرودست دانشجویان و صدای شکستن شیشههای دانشگاهها در سراسر کشور، آغاز انقلاب فرهنگی را اعلام کرد.» این نقطهی آغاز - یا گسست - به وضعیتی تمامیتخواه در عرصهی فرهنگ منتهی شد؛ و پس از گذشت چند دهه فرازونشیب همچنان اینطور مینماید که «در به همان پاشنه میچرخد» - حتی اگر لولاهای آن از کار افتاده باشد و به زورِ دستهایی از آن محافظت شود! برآیند آنچه به اسم «انقلاب فرهنگی» رخ داد، چیزی نبود جز نفی هر نوع تکثرگرایی و حقِ «استقلال» از قدرت حاکم در حوزهی فرهنگ؛ و ایجابهی از پی آن، فرهنگی بهظاهر یکدست بود به نام «استقلال» با تعینِ «اسلامی» که در عمل همان استقرار یکجانبهی قدرت بود در برابر تمام شئون اجتماعی.
شاید بیراه نباشد بگوییم که وجه «فرهنگی»ِ این اصطلاح تنها از منظری سلبی میتواند بار معناییِ درستی برای این «انقلاب» داشته باشد؛ فرآیندی که در آن نه مجله و روزنامهی مستقلی به جا ماند و نه دانشگاهی. مهاجرت اجباری هزاران تن از حوزهی فرهنگ چه در دانشگاه و چه در عرصهی عمومیتر نشر و مطبوعاتْ «زمین سوخته»ای به جا گذاشت که ...
متن کامل:
https://b2n.ir/r82935
دو روز مانده به پایان پیشفروش شمارهی ۸۱
زندگی و نوشتههای مری وُلستونکرافت میتوانست روسو را وحشتزده و هوگارث را عصبانی کند، در حالی که این وُلستونکرافت بود که از دیدگاههای پدرسالارانهی روسو دربارهی زنان سخت خشمگین بود و خط زیباییِ مارپیچ هوگارث را «قاعدهای بسته» میدانست.
وُلستونکرافت، در کنار هلنا ماریا ویلیامز، دوروتی وُردزوُرث، اَن رادکلیف و مری شِـلی کسانی بودند که نقدی نافذ بر حرکت قرن هجدهم به سمت نوعی زیباییشناسی متأملانه را تدارک دیدند.
همهی آنها در یک چیز مشترکاند و آن ارادهای برای اعتباربخشیدن به ذوق زنان (و در برخی موارد، اعتباربخشیدن به ذوق طبقات فرودستتر یا مردمان استعمارشدهی رنگینپوست) و مقاومت در برابر جداسازی ذوق از علایق خاص و جزئی زندگی است.
آثار مری وُلستونکرافت نه فقط حاوی نقدی پرزور بر ایدهی ذوق بیغرض است، بلکه القاگر دید و بصیرتی بدیل نیز اســت و آن ذوق بهمثابهی لذت حسانی (حسنواز) است، در ربطی وثیق با نوعی دغدغه نسبت به عدالت اجتماعی.
وُلستونکرافت میپرسد، کجاست «حساسیت خطاناپذیر» لیدیهای استعماری ِ طبقهبالایی که نخست دستور میدهند تا بردههای آفریقاییشان تازیانه بخورند و بعد «احساسات لطیفشان را با ورق زدن آخرین رمان وارداتی ورز میدهند»؟
متنی که خواندید بخشی از مقالهی «هوگارث، روسو، وُلستونکرافت» نوشتهی لری شاینر و ترجمهی مهدی نصرالهزاده بود.
متن کامل این مقاله را میتوانید در شمارهی ۸۱ بخوانید.
راههای پیشخرید این شماره با ۲۵ درصد تخفیف و ارسال رایگان:
۱- وبسایت حرفه: هنرمند
https://b2n.ir/d82228
۲- در واتساپ به شمارهی ۰۹۹۱۴۵۴۰۳۴۳ پیام دهید.
۳- در روزها و ساعات اداری با تلفن ۸۸۹۳۷۱۶۸ تماس بگیرید.
#آگهى
تا ۵۰ درصد تخفیف نوروزی کلیه دورههای جامع و تکدرس
مدرسه هنری ایده
۵۰ درصد تخفیف از ۱۲ تا ۲۲ اسفند
۳۰ درصد تخفیف از ۲۲ تا ۲۹ اسفند
اطلاعات بیشتر در وب سایت
🌐 www.ideaschool.ir
پیج اینستاگرام
https://www.instagram.com/idea.school
02188823625 ☎️ 02188823387 ☎️
با ارائه مدرک معتبر وزارت فرهنگ و ارشاد
#تخفیف_ویژه #مدرسه_ایده #دوره_حضوری #دوره_آنلاین #کسب_مهارت #آموزش #دوره_آموزشی #هنر #تبلیغات #کسب_کار
#تخفیف_بهار #آموزش_هنر #آموزش_هنری
چهار روز مانده به پایان پیشفروش شمارهی ۸۱
«ما چنان به این تصور–اینکه «هنر زیبا»، (fine art) بر خلاف «اثر فنی» (craft work)، نیازمند مداخلهی وصفناپذیر و ویژهی شخص هنرمند است–خو گرفته بلکه معتاد شدهایم که وقتی هنر را به تخنه تعریف میکنیم، احساس میکنیم دقیقاً اساسیترین وجه هنر را وانهادهایم. با خود فکر میکنیم: آری، در نوع سنتی هنر، بیگمان، هنرمند باید دانش اکتسابی معینی دربارهی آفرینش هنری داشته باشد تا به یاری آن بهتدریج مشکلات را از پیش پا بردارد اما برای تسلط یافتن بر این مهارت باید چیزی در کار باشد که تحلیل انتقادی هرگز نمیتواند آن را دریابد، چیزی خاص بلکه استثنایی که نمیتواند محصول تخنهی محض باشد. از منظر این نحو تفکر، کاملاً بدیهی مینماید که تخنه فقط میتواند اثری «مکانیکی» و متعارف تولید کند که هیچ ویژگی تمایزبخشی ندارد و تابع قواعد عام است.»
متنی که خواندید بخشی از مقالهی «نظرگاه تخنه» نوشتهی هنری استِیتِن، ترجمهی صالح نجفی بود.
این مقاله را میتوانید در شمارهی ۸۱ مجله بخوانید.
راههای پیشخرید این شماره با ۲۵ درصد تخفیف و ارسال رایگان:
۱- وبسایت حرفه: هنرمند
https://b2n.ir/d82228
۲- در واتساپ به شمارهی ۰۹۹۱۴۵۴۰۳۴۳ پیام دهید.
۳- در روزها و ساعات اداری با تلفن ۸۸۹۳۷۱۶۸ تماس بگیرید.
#آگهى
رونمایی از مجموعهی رُست | ۱۴۰۲
دیزاین، طرز تفکر و شیوهی حرکت ما برای بهبود زندگی است. دیزاین برای ما راهیست تا بتوانیم «سبک زندگی مطلوب ستایشگران سادگی» را شکل دهیم.
مجموعهی ۱۴۰۲، مجموعهای از اسباب و اثاثیهی خانه است که طی یک سال گذشته در استودیوی دیزاین رُست شکل گرفته و پس از طی فرایندهای طولانی ایدهپردازی، نمونهسازی، کنترل کیفی و بهبود و توسعه تا رسیدن به محصول مطلوب، اکنون آمادهی ورود به رُست شده است.
این مجموعه از دهم اسفندماه، در نمایشگاههای شیراز و تهران قابل بازدید و سفارش خواهد بود.
شعبهی شیراز: بزرگراه دوکوهک-گویم، بین زیتون ۴ و ۵
شعبهی تهران: شیخ بهایی شمالی، نبش خیابان یازدهم
اینستاگرام: https://www.instagram.com/rost.ir/
هفت روز مانده به پایان پیشفروش شمارهی ۸۱
موضوع ویژهی این شماره، تفاوتِ بین «آرت» و «کرافت» (یا «هنر» و «فن») است، که در ۱۱ مقاله میکوشد نسبت این دو را هم از منظر توصيفی و هم از منظر تجويزی مورد بحث قرار دهد. و با بازاندیشی در مفهوم «کرافت/ فن/ صناعت»، به امکان احيای قابليتهايی میانديشد که در دورهی مدرن بعضاً فراموش يا حتی انکار شدهاند.
بخش بعدی این ویژهنامه، در مورد «علیاکبر صادقی» است و شامل دو متن تحلیلی و یک گفتوگوی جمعی با اوست.
درسگفتارِ دوازدهم از سلسله درسگفتارهای آریاسپ دادبه با عنوان «مقدمهای بر نگارش تاریخ هنر؛ و نامیدنِ مواد تاریخی فرهنگ و هنر ایران» نیز در این شماره منتشر میشود.
برای پیشخرید این شماره با ۲۵ درصد تخفیف و ارسال رایگان، میتوانید از راههای زیر اقدام کنید:
۱. وبسایت حرفه: هنرمند :
https://b2n.ir/d82228
۲. در واتساپ به شمارهی ۰۹۹۱۴۵۴۰۳۴۳
پیام دهید.
۳. در روزها و ساعات اداری با تلفن ۸۸۹۳۷۱۶۸ تماس بگیرید.
آنچه میشنوید بخشی از اولین فایل شنیداریِ صفحهی سیمرغنامه، تحت عنوانِ «در سوگ سرو کاشمر» است.
سرو کاشمر درختی بود تناور در مرز زمان اسطورهای و تاریخی ما که بهدست زرتشت کاشته شد و بهدست خلیفهی ستمکار عباسی به زیر افتاد. شرح شکوه و شهادت این سرو قصهی سوزناکی است همسان داستان سروهای زمانهی ما.
نکات:
– قطعات تار بین متنها: ساز و آوازی از محمدرضا لطفی، آلبوم سپیده (چاووش ۶)
– قطعه دوتار: غلامحسین سمندری، آلبوم خونپاش و نغمهریز
– متن «ارتباط نخل ماتم و سرو کاشمر» به قلم دکتر حسن ابریمشی، بهشکل خلاصه خوانده میشود و بخشیهایی از میان متن اصلی برداشته شده است.
– با تشکر فراوان از دکتر فاطمه پاکرو که هم صدا و هم دانششان را در اختیار سیمرغنامه قرار دادند.
برای شنیدنِ این فایل شنیداری از طریق لینک زیر به سایت ما مراجعه کنید:
https://b2n.ir/q04459
ایمان افسریان در مقالهی «نسبت مسئلهدار هنر و سیاست در هنر سیاسی معاصر ایران» نشان میدهد نسبت هنر و سیاست در ایران امروز داستان مسئلهداریست. از بعد از انقلاب مشروطه جبران عقبماندگی تاریخی پرسش اصلی نخبگان ایران بوده است. به تبع این خواست از همان آغازِ مواجهه با مدرنیته، مسئلهی قدرت و ارائهی تعریف جدیدی از آن، و سیاست در معنای عام، نقطهی داغ و اصلی گذر از گذشته و ورود به دوران جدید بود. در این شرایطِ نو کاراکتر هنرمند-روشنفکر پدید آمد و هنرمندان هم سهمی از وظیفهی جبران عقبماندگی را به دوش گرفتند. اما کدام هنرمندان به راستی توانستند این موقعیت تاریخیِ ما را به نحوی فشرده در آثارشان نشان دهند؟ هنرمندان سیاسی با آثار اعتراضیشان؟ یا هنرمندانی که آگاهانه از سیاست دوری کردند؟
این مقاله در شمارهی ۶۰ فصلنامه حرفه: هنرمند در تابستان ۱۳۹۵ به چاپ رسیده است. همچنین چندی پیش بخشهایی از این مقاله در قالب فایلی شنیداری در سایت حرفه: هنرمند منتشر شد؛ و به تازگی متن کامل این مقاله نیز در سایت قرار گرفته است.
برای مطالعهی آن میتوانید به لینک زیر مراجعه کنید:
https://b2n.ir/m94544