herfeh_honarmand | Unsorted

Telegram-канал herfeh_honarmand - حرفه:هنرمند

20982

نشریه‌ی هنرهای تصویری

Subscribe to a channel

حرفه:هنرمند

بخشی از متن «همه به آینده راه نخواهند برد» نوشته‌ی ثمیلا امیرابراهیمی درباره‌ی نمایشگاه اخیر «مجتبی امینی» در گالری اُ

«او عمداً مشخصات ظاهری را  پاک می‌کند و عکس‌های واقعی و مستند از آدمیان را به طراحی‌های ساده و ناشیانه‌ تقلیل می‌دهد تا از عادی‌سازی عکس‌های خبری و واقع‌نمایی آشکار و روزمره گذر کرده و به‌حقایق ماندگاری راه باز کند که از چشم و ذهن ما پوشیده و مخفی شده‌اند.
با مرور مجموعه‌های پیشین مجتبی امینی تا مجموعهٔ اخیر او در‌می‌یابیم که دغدغه اصلی او، طرح و پرسش از موقعیت‌های دردناک انسانی از جمله فقر، تبعیض، سرکوب‌، شکنجه و کشتار انسان‌ها است. اما او این تم اصلی را همواره بدون نمایش چهره و احساسات انسانی نشان می‌دهد‌. نمایش ابزارها و فضاهای  شکنجه و مرگ برای حکایت بیدادی که بر انسان می‌رود کافی است. در نمایشگاه اخیر کارهای او ساده تر، پخته‌تر و بیانگر‌تر شده است. عنوان نمایشگاه که از یک قطعه نوشتهٔ ایلیا کاباکف هنرمند مفهومی روس وام گرفته شده به چشم‌انداز بدبینانهٔ آینده‌ تاریکی اشاره می‌کند که در آن برای بسیاری از انسان‌های امروز جایی نخواهد بود.»

مطالعه‌ی کامل متن:
http://B2n.ir/q62378

Читать полностью…

حرفه:هنرمند

بخشی از متن «تهران‌های ما» نوشته‌ی ثمیلا امیرابراهیمی درباره‌ی نمایشگاه اخیر «طاهر پورحیدری» در گالری هما

«تهران او، تهرانی آرام و زیبا، منظم و منجمد است. استفاده از خطوط بسیار صاف و خط کشی شده همراه با رنگ‌های کم کنتراست و خاکی‌، این مناظر را در نوری ملایم و یکنواخت غوطه‌ور می‌کند و حالتی از ملال و خاطره و تاریخ به آن‌ها می‌بخشد‌. غیبت انسان در این مناظرساکن‌، به حضور او اشاره نمی‌کند. هیچ چیز متحرک و اتفاقی در اینجا وجود ندارد. شاید فقط برخی ساختمان‌های نیمه کاره در انتظار دست آدمیانی هستند که باید روزی دراین شهر ظاهر شوند و کار را به پایان ببرند.  نقاش برای تاریخی کردن جسم شهر نیازی به نمایش سازنده آن ندارد. او هیچ نشانه‌ای از انسان و هیچ بیان عاطفی خاصی به شهرش اضافه نمی‌کند. خود مکان با تمام جزییات و ریزه‌کاری‌هایش باید حاوی روح تاریخی باشد. شاید به همین علت او با پراکندن رگه‌های افقی تیره بر سطح بوم‌های خود‌، حالتی از  کهنگی و گذر زمان  به آن‌ها می‌دهد.»

متن کامل:
B2n.ir/h92288

Читать полностью…

حرفه:هنرمند

«میهمانِ ما»
درباره‌ی داریوش مهرجویی؛ روشنفکری پرسه‌زن در سپهرهای گوناگون اندیشه و خیال
یادداشتی از البرز زاهدی

مهرجویی برای من، نمادی از روشنفکری پرسه‌زن در سپهرهای گوناگون اندیشه و خیال بود و در عین حال، بی‌قراری و اضطرابی اگزیستنس، مانع از این می‌شد که بتواند بیرون از تاریخی که بر او و اطرافش می‌گذرد واکنشی نشان دهد. من مهرجویی پیش از انقلاب را هرگز دوست نداشته‌ام. بدبینانه اگر بگویم، او را اشراف‌زاده‌ای می‌دانم بی‌التفات به تاریخ و واقعیت اطراف خویش که با وجود مهاجرت به آمریکا، ذهنیتی اروپایی را از دل دهه پرالتهاب شصت به ایران آورده است. از گاو تا پُستچی، از آقای هالو تا دایره مینا، مهرجویی در تقلای اصالتی بومی فیلم می‌سازد و جهانی که در آن زیست می‌کند را خالی از اصالت و واقعیت می‌داند. در «دایره مینا» البته پایش به زمین می‌رسد و به مردمانی نزدیک می‌شود از طبقه محروم و «پرولتاریا»ی استثمارشده که «خونشان را در شیشه می‌کنند».

بخشی از فیلم دایره‌ مینا، داریوش مهرجویی، ۱۳۵۳

برای مطالعه‌ی کامل متن به لینک زیر مراجعه کنید:
B2n.ir/s56833

Читать полностью…

حرفه:هنرمند

«پری، سی‌سال بعد»
نویسنده: مازیار اسلامی

«فیلم با کابوس پری آغاز می‌شود. همکلاسی‌هایی که با رهبری استادشان قصد دارند او را زیر آب کنند؛ در حوضی در ناکجاآباد. در همان سکانس آغازینْ اسطوره‌شناسی احضار می‌شود. پری به‌مثابۀ موجودی اسطوره‌ای، مظهر زیبایی، زایش و کمالِ تن است که زندگی‌اش با آب گره خورده؛ همچون سرنمون مشهورش پری دریایی. در ادامه درمی‌یابیم پیوند آب با جهان ذهنی و فکری پری، پیوند ناگسستنی همان سنت‌ها، ارزش‌ها و انبوه معارف با پری است که زندگی را بر او حرام کرده است. او در گیرودار بیرون جستن از آبِ سنت‌ها و عرفان و پیوستن به مدار زندگی است، آن‌گونه که در خواب تلاش می‌کند همچون همزادش در افسانۀ پری دریایی که چنان عاشق می‌شود که فانی شدن و پیوستن به زندگی را بر نامیرایی و زیستن  در جهانِ دست‌وپاگیر آب ترجیح می‌دهد.
فیلم پری شرح این تقلاست، تقلای پری برای خلاص شدن از ارزش‌ها و سنت‌هایی که حقیقت را در میان آنها می‌جوید، غافل از اینکه خود آنها در برابر زندگی‌اند.»

بخشی از فیلم پری، داریوش مهرجویی، ۱۳۷۳

برای مطالعه‌ی کامل متن به لینک زیر مراجعه کنید:
B2n.ir/t67253

Читать полностью…

حرفه:هنرمند

درخت گلابی، داریوش مهرجویی، ۱۳۷۶

Читать полностью…

حرفه:هنرمند

دایره مینا، داریوش مهرجویی، ۱۳۵۳

Читать полностью…

حرفه:هنرمند

«آنچه که خدایان انجام می‌دادند»
نویسنده: محمدرضا یگانه‌دوست

«مهرجویی می‌دانست که کار هنرمند نه درک ابژکتیو و دقیق از پدیده‌های جهان بیرون است، نه ترکیب آزادانه‌ی صوَر خیال است که پیشاپیش به شکل ایستا و ثابت جایی درون من استعلایی‌اش بایگانی شده‌اند. هنر نه کشف و بازنمایی عین به عین واقعیت است نه فهم واقعیت از طریق درک و تأمل نظری و شهودیِ حقایق متعالی. هنر جایی است که شقاق میان عین و ذهن به ناگه چنان محو می‌شود که گویی چنین وحدتی همواره بدیهی بوده است. هستی اثر هنری چنان که گادامر می‌گوید تنها به‌مثابه‌ی نوعی بازی با مشارکت و دل‌سپردن به آن تحقق می‌یابد. «هنر» تنها زمانی وجود خواهد داشت که همچون تجربه‌ای مطلقاً عملی، تن به بازی‌اش‌ دهیم و با گشودگی خود را به جادوی آن بسپاریم.»

بخشی از فیلم هامون، داریوش مهرجویی، ۱۳۶۸

برای مطالعه‌ی کامل متن به لینک زیر مراجعه کنید:
https://b2n.ir/n06395

Читать полностью…

حرفه:هنرمند

«آنچه که خدایان انجام می‌دادند»
نویسنده: محمدرضا یگانه‌دوست

«داریوش مهرجویی مصداق ژنی یا نابغه در ادبیات شوپنهاور بود، او انرژی مازادی داشت که از بند اراده‌ی معطوف به بقا و نسبت‌ میان پدیده‌های عالمِ واقع آزاد بود. او همچون شمن‌ها در اقوام بدوی هم ناهنجاری‌های منتشر در کل جامعه را جذب کرده بود و هم با رویکردی شبه جادویی در قالب سینما، به عنوان ابزاری مدرن، اسطوره‌ها و کهن‌الگوهای جمعی را بازآفرینی می‌کرد. به قول خودش در یکی از بهترین دانشگاه‌های آمریکا فلسفه آموخته بود با داریوش شایگان از اثرگذارترین فیلسوفان معاصر ایران رفاقت داشت، گرایش سیاسی‌اش مشخص نبود اما با ساعدی و رفقای چپ نشست و برخاست داشت و تقریباً همزمان سر کلاس‌های فردید می‌نشست که در محفل او عقاید ضد مارکسیستی رواج داشت. مهرجویی می‌دانست هنر و فلسفه دو قلمروی جداگانه‌اند و کار هنرمند نظرورزی مفهومی و نظری نیست. اثر هنری هم نوعی برهان و استدلال منطقی نیست. هنرمند مجذوب بازی با فرم‌های هنری و امور حسی و مفاهیم انتزاعی است. خلق اثر هنری مستلزم نادیده‌گرفتن قواعد جهان واقع و محدودیت‌های زندگی روزمره است.»


متن کامل:
https://b2n.ir/n06395

Читать полностью…

حرفه:هنرمند

«تخفیف ویژه بر روی شماره‌های موجود»

برای خرید به لینک زیر مراجعه کنید:
https://b2n.ir/x03016

و یا از طریق شماره‌ی  ۰۹۹۱۴۵۴۰۳۴۳ در واتس‌اپ پیام دهید.

Читать полностью…

حرفه:هنرمند

بخشی از جستار «جهان بزم‌آگین فیلم‌های مهرجویی»
نویسنده: مهدی نصراله‌زاده

«این گزاره که پرده‌ی سینمای مهرجویی به‌لحاظ غذایی رنگین‌ترین پرده/ بساط سینمای ایران است احتمالاً مخالفان زیادی نخواهد داشت. شاید به‌استثنای علی حاتمی، آن هم با فاصله‌ی بسیار از مهرجویی، هیچ سینماگر دیگری در آثار خود به بزم و به جهان خوردوخوراک (اعم از تدارک دسته‌جمعی غذا، پختن طعام، گستردن سفره و خوردن دسته‌جمعی غذا) چنین جایگاه رفیعی نبخشیده است. هرچند به کار بردن عباراتی که بیانگر گذار راحت از احوال شخصیه به آثار عینی اشخاص باشد عین ساده‌اندیشی است، اما می‌توان گفت که فیلم‌های مهرجویی خوش‌خوراک‌ترین فیلم‌های سینمای ایران هستند. از دایره‌ی مینا تا مهمان مامان، هیچ فیلمی از مهرجویی نیست که در آن، به شکل مستقیم یا غیرمستقیم، به‌اختصار یا به‌تفصیل، نشانی از غذا و سور نباشد‌ــ گاه به‌رغم تقابل با آشوب و به‌هم‌ریختگی، در آستانه‌ی درغلتیدن بدان.»

- لیلا، داریوش مهرجویی، ۱۳۷۵

متن کامل:
https://b2n.ir/y32729

Читать полностью…

حرفه:هنرمند

بخشی از جستار «جهان بزم‌آگین فیلم‌های مهرجویی»
نویسنده: مهدی نصراله‌زاده

«تهیه‌ی ملزومات غذا، آشپزی کردن، سفره گستردن و غذا خوردنِ دسته‌جمعی که هسته‌ی هر بزمی را تشکیل می‌دهد نه فقط سازنده‌ی هسته‌ی معنایی فیلم‌های مهرجویی بلکه سازنده‌ی رانه و اضطرار خلاقی است که به صورت بستنِ آثار او انجامیده است. در رویکردی مفهومی‌تر، گسستی که مدرنیته، دست‌کم در روایت «هایدگری»‌ـ فردیدی‌ـ شایگانیِ آن به‌عنوان روایت مقبول در نزد مهرجویی، نمودگار آن است، گسستی است که، در سینمای ایران، هامون با جهان تب‌زده‌ـ سودازده‌ی خود شمایل‌وارترین تصویر را از آن به دست داده. این وضعیت، که وضع بیگانگی، گسست و معنازدودگی است، موقعیتی است که آدم‌ها تنها با یادآوری خاطره‌ی اساطیری سنت، عمدتاً از طریق مشارکت در بزم‌های کوچک و بزرگ، می‌توانند بر آن غلبه کنند؛ و اگر دست مهرجویی در به تصویر کشیدن سایر ملزومات بزم، به دلایل قابل فهم، بسته است، هم‌او قادر است تمرکزش را، صرف‌نظر از موسیقی (بیشتر) و رقص (کمتر)، بر سفره و بر غذا به‌عنوان لحظه‌ی غلبه‌ی دسته‌جمعی بر بیگانگی و گسست بگذارد.»

- لیلا، داریوش مهرجویی، ۱۳۷۵

متن کامل:
https://b2n.ir/y32729

Читать полностью…

حرفه:هنرمند

به یاد داریوش مهرجویی و به پاس تلاشی که برای یافتن معنای زندگی کرد، قطعاتی از فیلم‌هایش را با هم می‌بینیم و یادداشت‌ها و مقالاتی درباره‌اش را می‌خوانیم.


- بخشی از فیلم سارا، داریوش مهرجویی، ۱۳۷۱

Читать полностью…

حرفه:هنرمند

در صورت تمايل می‌توانید آدرس ایمیل و شماره‌ی تلفن خود را به آدرس ایمیل «حرفه: هنرمند» ارسال کنید:
herfehhonarmand@gmail.com

لطفاً رشته و دانشگاه محل تدریس خود را نیز برایمان بنویسید.

Читать полностью…

حرفه:هنرمند

مستند «جان سارکوفسکی؛ یک عمر عکاسی»

کارگردان: سندی مک‌لئود
سال ساخت: ۱۹۹۸ م.
زمان: ۴۸ دقیقه
با زیرنویس فارسی
مترجم: زهره کُرد

سارکوفسکی بر دموکراسی تصویر اصرار داشت، فرقی نداشت این تصویر چشم‌اندازهای اَنسِل اَدَمز با ترکیب‌بندی صوری باشد یا صحنه‌ای قاپ‌زده‌شده از کشمکش دیوانه‌وار یک شهر مدرن و یا از موضوعی پیش‌پاافتاده مثل علایم جاده‌ای یا یک محوطه‌ی‌ پارک ماشین. سارکوفسکی با قاطعیت گفته بود: «یک عکاسِ ماهر می‌تواند از هر چیزی خوب عکس بگیرد.»

#جان_سارکوفسکی

برای تماشای مستند می‌توانید به لینک زیر مراجعه کنید:
https://b2n.ir/h88504

Читать полностью…

حرفه:هنرمند

مستند «جان سارکوفسکی؛ یک عمر عکاسی»

کارگردان: سندی مک‌لئود
سال ساخت: ۱۹۹۸ م.
زمان: ۴۸ دقیقه
با زیرنویس فارسی
مترجم: زهره کُرد

«جان سارکوفسکی عکاس، کیوریتور، مورخ و منتقد آمریکایی بود که از سال ۱۹۶۲ تا ۱۹۹۱ مدیر عکاسی موزه هنر مدرن نیویورک بود. او منتقدی با بصیرت و هنرگردانی دوراندیش بود. کسی بود که دیوارهای موزه‌ی هنر مدرن نیویورک را با عکس‌های رنگی ویلیام اگلستون پوشاند و پشتِ آثار مرزشکنِ دایان آربس و لی‌فریدلندر ایستاد. هر کس عکاسی برایش مهم باشد، مدیون سارکوفسکی است.» شان اُهِگن

برای تماشای مستند می‌توانید به لینک زیر مراجعه کنید:
https://b2n.ir/h88504

Читать полностью…

حرفه:هنرمند

بخشی از متن «تهران‌های ما» نوشته‌ی ثمیلا امیرابراهیمی درباره‌ی نمایشگاه اخیر «جواد مدرسی» در گالری اُ

«بسته به داده‌های ذهنی بیننده، کارهای مدرسی تداعی‌گرند یعنی وقتی به چشم می‌آیند تصاویر و فضاها و معانی دیگری را احیاء ‌می‌کنند‌. بیننده آشنا با کارهای پیشین او و توجهش به هنر و معماری ایرانی می‌تواند این نقاشی‌ها را نیز در ادامه همان کارها ببیند و از آجر که موتیف اصلی و تکراری این کارهاست به بناهای سنتی و تاریخی ایران راه ببرد که در مجموعه‌های پیشین او نیز سابقه داشتند. از سوی دیگر پالت رنگی اوکر و قهوه‌ای و سیاه، غلظت رنگ و مواد حجیم کننده روی بعضی کارها، ریتم تکراری و منکوب کننده دانه‌های آجر، سوختگی و فروریختگی دیوارها، فضای دهشت بار اردوگاه‌ها یا گتو‌هایی را به ذهن می‌آورد که زندگی محدود و ملال‌آور مردمی اسیر و فراموش شده در آن‌ها جریان دارد.»

برای مطالعه‌ی کامل متن می‌توانید به لینک زیر مراجعه کنید:
http://B2n.ir/h92288

Читать полностью…

حرفه:هنرمند

«میهمانِ ما»
درباره‌ی داریوش مهرجویی؛ روشنفکری پرسه‌زن در سپهرهای گوناگون اندیشه و خیال
یادداشتی از البرز زاهدی

«آن‌چه تک‌تک این آدم‌ها را که وقتی از دور نگاه کنیم، ممکن است از هم‌خانگی با ایشان دچار خشم و سرخوردگی شویم، زیبا و خواستنی می‌کند یک چیز است و آن چیز مهم، یک «آری‌گویی به زندگی» بزرگ است. ما بخشی از خویشیم و این خویشتن جمعی، در رنگ‌ها، مزه‌ها، خنده‌ها و آوازهای ماست که تحقق می‌یابد. این مادیت ماست که به ما زیبایی‌ بخشیده و حافظ ما در طول تاریخی بوده که در آن مدام در معرض هجوم زمخت و زشت، خشن و خونین عصبیت‌های قبیله‌ای و ایلیاتی بوده‌ایم.»

بخشی از فیلم مهمان مامان، داریوش مهرجویی، ۱۳۸۲


برای مطالعه‌ی کامل متن به لینک زیر مراجعه کنید:
B2n.ir/s56833

Читать полностью…

حرفه:هنرمند

«پری، سی‌سال بعد»
نویسنده: مازیار اسلامی

«اما آیا آب و دلالت‌های همزاد آن، یگانه بن‌مایۀ اسطوره‌ای‌روایتی فیلم است؟ جدا از آب، آتش هم موتیف مهم دیگری در فیلم است. در اسطوره‌شناسی ایرانی آب و آتش در خصومت کامل با یکدیگرند. خصومت پری و آذر برزین در اسطوره‌شناسی ایرانی، خصومت آب و آتش است. اما در جهانِ مهرجویی، هم آب و هم آتش درنهایت مظهر بینش اسطوره‌ای‌اند؛ بینشی عرفانی که در طلب یافتن حقیقتِ بیرون از واقعیت زندگی‌ است. از این رو، از آن کناره می‌گیرد. اگر پری همبستۀ آب است، اسد همبستۀ آتش است. او سال‌ها قبل از زندگی می‌گسلد تا حقیقت را بیرون از آن بیابد و درنهایت ناکامی‌اش را در یافتن حقیقت با آتش زدن خود و خانه‌اش جبران می‌کند.»

بخشی از فیلم پری، داریوش مهرجویی، ۱۳۷۳

برای مطالعه‌ی کامل متن به لینک زیر مراجعه کنید:
B2n.ir/t67253

Читать полностью…

حرفه:هنرمند

«یادداشتی از سعید عقیقی»
(بازنشر شده از صفحه‌ی اینستاگرام سعید عقیقی)

درخت گلابی آخرین نقطهٔ پیوند مهرجویی با سینمای پرافتخار گذشته‌اش محسوب می‌شود. او، هم‌نسلانش و حتی نسل بعد از او پس از ورود به دوران تازه نیازمند نوعی بازنگری در راهکارهای پیشین خود بودند. ضلع سوم مثلث روشنفکر عقیم و خسته‌ای که از طریق نقب زدن به گذشته و عشق «میم» می‌کوشد خود را در زمان حال بازیابد، و درخت گلابی بی‌باری که محمود زیر آن می‌نشیند و از زمان و مکان جدا می‌شود، خود مهرجویی‌ست. خاطرهٔ نخستین دیدار با فیلم درجشنوارهٔ فجر ۱۳۷۶ به مراقبه‌ای هشیارانه می‌مانست. بخش فستیوالی - بمانی- و «پاپ» - مهمان مامان ، سنتوری - فیلم‌های او با گذشته قابل قیاس نبود. این روشنفکر خلاق و فعال به مانند جامعه‌ای در سراشیبی «هولوگرافیک» ناخواسته‌ای که در آن هر افتخار و اعتباری بی‌رنگ جلوه می‌کرد ، به در و دیوار می‌زد تا در چهارچوب تنگ ممیزانی که حتی از ترس پرفروش شدن فیلم و قدرت‌گرفتن او برای تولید «فیلم خودش» هراس داشتند ، بماند و بسازد. از کنایات روزگار است که جشنواره‌‌ای که هر بار موقع رسیدن به جایزهٔ بهترین فیلم مهرجویی را از یاد برده بود، ناگهان با مهمان مامان - به عنوان تجسمی از «آشتی ملی»- به او روی خوش نشان داد. با قتل رذیلانهٔ او مکالمات سال‌های گذشته درگوشم زنگ می‌زند:« اینا چیزایی‌ نیس که خواستم بسازم. اینا چیزایی‌یه که تونستم بسازم. دلم می‌خواست یه اقتباسی کنم از داستایفسکی. از جن‌زدگان (شیاطین )، از برادران کارامازوف. هیچ وقت نشد. نمی‌شه» باز به فیلم‌های متاخرش برمی‌گردیم و طی بیش از بیست و پنج سال اخیر جایی امن‌تر از همان باغ خاطرات و درخت گلابی پیدا نمی‌کنیم. جایی که محمود با «میم»، فیلمساز با سینمای مدرن محبوبش و جامعه با اغلب نشانه‌های هنر گذشتهٔ خود وداع می‌کند و آن را غالبا پوچ و بی‌حاصل می‌داند؛ اما دریغ آن که هیچ جایگزینی برای آن‌ها پیشنهاد نمی‌کند. درخت گلابی با تصاویر امپرسیونیستی و نمایش سیاه و سفید گذشته بینندهٔ خود را به مرور تجربه‌های فردی و اجتماعی‌اش فرامی‌خوانَد؛ پیش از آن که یکسر به رَد و تردد یا قبول آن بپردازد. دوست دارم مهرجویی را نه با بدنی مثله شده و نه همراه صدای اعتراض بینندگان موقع دیدن فیلم‌های اخیرش، که با چهرهٔ «میم » که برای وداع آخر آمده، موسیقی فیلیپ گلس، دوربینی که به دور درخت می‌گردد و صدای همایون ارشادی به یاد بیاورم: «کجا هستم؟ هیچ‌جا».

Читать полностью…

حرفه:هنرمند

«یادداشتی از سعید عقیقی»
(بازنشر شده از صفحه‌ی اینستاگرام سعید عقیقی)

«نمیشه آقا؟» این پیشنهاد یک خون‌فروشِ ترقی‌کرده به یک دلال فاسد است؛ این‌که خون فاسد وارد آزمایشگاه یک پزشک حاذق کنند، چند نفر از بیمارانش را بکشند و آبرویش را ببرند. راهکار علی (کنگرانی) برای پیشرفت، زمان و‌ مکان نمی‌شناسد و تجربه نشان داده که در تمام مشاغل و با هر نوع هدف، اثر خود را گذاشته  است. بر خلاف تصور، نه داستان ساعدی و نه فیلم مهرجویی در ستایش طبقات محروم نیست (استحالهٔ منفی برای شخصیتی روی می‌دهد که از همین طبقه برخاسته است). بر عکس، فیلم نشان می‌دهد برای «پیشرفت»، انگل‌صفتی ساده‌ترین راه است. علی به وضوح در تعریف لمپن می‌گنجد و نظایر او را میان تمام طبقات و حرفه‌ها می‌توان یافت. داستان ساعدی با افتادن سایهٔ اسماعیل بر سر علی هنگام خبرچینی پایان می‌گیرد و فیلم مهرجویی با نگاه علی به اسماعیل پس از کتک خوردن از او به آخر می‌رسد (پس از دکتر داوود زاده ، اسماعیل می‌تواند قربانی بعدی‌‌ باشد). نخستین قربانی علی وجدان اوست و وقتی آن را زیر پا گذاشت، چند بیمار دکتر داوودزاده و پدر پیر خودش دیگر محلی از اعراب ندارند. به این ترتیب، هر نمای دایرهٔ مینا بوی مرگ و خون می‌دهد و حتی عشقبازی زهراخانم و علی ( که به درستی  از جانب فیلمساز در نسخهٔ اکران کوتاه شده) کنار جنازه‌ها اتفاق می‌افتد. در گذر زمان ، واقع‌گرایی خشن و سرد دایرهٔ مینا واقعی‌تر شد و تا لحظهٔ آخر، فیلمساز را رها نکرد. اکنون میان یکی از بهترین آثار مهرجویی و‌ پردهٔ آخر زندگی‌اش پیوندی عمیق برقرار شده است ؛ در فضایی همان‌قدر خشن، همان‌قدر سرد و با کنشی به همان اندازه بی‌اعتنا به زندگی و انسانیت.

پی‌نوشت: هر وقت کلیشهٔ مشهور شبکه‌های اجتماعی - محصول مشترک رسانه‌های رسمی این‌سو و آن سوی آب دربارهٔ «روشنفکران» - راهی به ذهن‌مان پیدا کرد ، به یادآوریم بیش‌ترین انتقاد از روشنفکری که به آن استناد می‌کنیم محصول کار فرهنگی همین روشنفکران بوده‌است؛ البته غیر از زمان حال که به مدد گوشی هوشمند، هر لمپنی خود را ادیب و پزشک و مفسر سیاسی و هنری می‌پندارد . احتمالا او هم قبل از اظهار نظر ، ابتدا وجدانش را - که ممکن است به او نهیب بزند چیزی را که نمی‌داند نگوید و ننویسد - زیر پا می‌گذارد و برای خوش‌رقصی نزد بالادستی‌اش نظر پلید خود را به پرسشی ساده می‌آمیزد :«نمیشه آقا؟»

باقی بقایتان

Читать полностью…

حرفه:هنرمند

«آنچه که خدایان انجام می‌دادند»
نویسنده: محمدرضا یگانه‌دوست

«داریوش مهرجویی برای مخاطبانش فیلم نساخت، بلکه زندگی ساخت.»

بخشی از فیلم درخت گلابی، داریوش مهرجویی، ۱۳۷۶

برای مطالعه‌ی کامل متن به لینک زیر مراجعه کنید:
https://b2n.ir/n06395

Читать полностью…

حرفه:هنرمند

«آنچه که خدایان انجام می‌دادند»
نویسنده: محمدرضا یگانه‌دوست

«گلی ترقی می‌گوید همه‌ی این آتش‌ها زیر سر داریوش مهرجویی بود. جوانی شاداب و بازیگوش که هم به واسطه‌ی خلق‌و‌خو و سرشتش و هم به واسطه‌ی درکی عمیق از ماهیت هنر، با هر آنچه دیده و دریافته و آموخته بود بازی می‌کرد و بازی را هم جدی می‌گرفت. بازی برای مهرجویی فعالیتی جانبی یا نوعی سرگرمی بی‌ارزش برای گذران اوقات فراغت نبود بلکه اصل و اساس هرگونه خلق و فهم هنری و حتی زیربنای درک حقیقت زندگی بود.»

بخشی از فیلم آقای هالو، داریوش مهرجویی، ۱۳۴۹

برای مطالعه‌ی کامل متن به لینک زیر مراجعه کنید:
https://b2n.ir/n06395

Читать полностью…

حرفه:هنرمند

«آنچه که خدایان انجام می‌دادند»
نویسنده: محمدرضا یگانه‌دوست

«مهرجویی از واقعیت نسخه‌برداری نمی‌کرد بلکه با خلق تصاویر و کنش‌های بدیع موجب ازدیاد و فزونی واقعیت می‌شد. در جهان آثار مهرجویی یکبار داستان تبدیل شدن یک انسان به گاوش ‌را می‌بینیم و بار دیگر قصه‌ی زنی که دچار تضاد و ناهمزمانی در شکل و محتوای زندگی‌اش شده است.»

- بخشی از فیلم گاو، داریوش مهرجویی، ۱۳۴۸

برای مطالعه‌ی کامل متن می‌توانید به لینک زیر مراجعه کنید:
https://b2n.ir/n06395

Читать полностью…

حرفه:هنرمند

«پستچی»

نویسنده و کارگردان: داریوش مهرجویی
(بر اساس نمایشنامه‌ی ویتسک نوشته‌ی گئورگ بوشنر)
سال ساخت: ۱۳۵۱

Читать полностью…

حرفه:هنرمند

بخشی از جستار «جهان بزم‌آگین فیلم‌های مهرجویی»
نویسنده: مهدی نصراله‌زاده

«این سفره است که آن‌ها را گرد هم جمع کرده است. سفره یکی از لوازم جشن نیست؛ سفره خودْ عین جشن است: با هم خوردن و با هم نوشیدن و وقت را با هم دور بساطی چنین به خوشی گذراندن؛ یک تجربه‌ی اشتراکی ناب.»

بخشی از فیلم مهمان مامان، داریوش مهرجویی، ۱۳۸۲

برای مطالعه‌ی کامل متن به لینک زیر مراجعه کنید:
https://b2n.ir/y32729

Читать полностью…

حرفه:هنرمند

بخشی از جستار «جهان بزم‌آگین فیلم‌های مهرجویی»
نویسنده: مهدی نصراله‌زاده

«در نگاه مهرجویی، انسان ایرانی از دیرباز توانسته با شعر و موسیقی و هم‌باشی‌ها و پیوستگی‌های ارگانیکی که در قالب مناسبت‌ها و آئین‌های جمعی تبلور یافته و به او هویت بخشیده‌اند، به رنجِ بودن و نیز به آن عزلتی که بسی فراتر از مدرنیته و سابق بر آن در قالب هبوط در تعبیر عرفانی آن به وقوع پیوسته، دست‌کم به‌طور موقت و در هیئت شادخواری‌ها و شادنوشی‌های جمعی، فائق آید. در یک تفسیر ساده‌سازی‌شده، کمابیش ایدئولوژیک اما نه لزوماً غلط، هسته‌ی اندیشگی فیلم‌های شاخص مهرجویی تأمل بر غیابی است که تجارب پراکنده‌ی وفاق و آشتی و صلح و برادری و این‌همانیِ موقتْ آن را حاضر می‌سازد؛ غیابی که مدرنیته به‌عنوان یک ایده‌ی فلسفی، سوای تعابیر دراماتیک و هنرشناسانه‌ی دیگر، می‌تواند یکی از عنوان‌های نام‌دهنده بدان باشد؛ در مقابل، سنتْ حضوری غایب است، بیانگر نوعی زیست گرم و وحدت‌یافته و اشتراکی‌ـ جمع‌گرایانه؛ دلخواه و لازم، اما گم‌شده و ازیادرفته.»

بخشی از فیلم اجاره‌نشین‌ها، داریوش مهرجویی، ۱۳۶۵

برای مطالعه‌ی کامل متن به لینک زیر مراجعه کنید:
https://b2n.ir/y32729

Читать полностью…

حرفه:هنرمند

#آگهى

روابط متقابل سینما و تئاتر
با مازیار اسلامی
با تمرکز بر آثار برتولت برشت، ساموئل بکت، هرولد پینتر و دیوید ممت

زمان نام‌نویسی تا سوم آذرماه
شروع دوره از ۸ آذرماه
چهارشنبه ساعت ۱۸ تا ۲۱
(۱۰ جلسه ۳ ساعته)

در این دوره بنا داریم روابط متقابل سینما و چند نمایشنامه‌نویس برجسته قرن بیستم را بررسی کنیم. نمایشنامه‌نویسان و کارگردانانی همچون برتولت برشت، ساموئل بکت، هرولد پینتر و دیوید ممت جدا از تاثیر عظیم‌شان بر تئاتر قرن بیستم، بر سینما به عنوان هنری همزاد هم اثر گذار بودند و در عین حال خود نیز از زیباشناسی منحصر به فرد سینما تاثیر گرفتند.
در این دوره می‌کوشیم تاثیرات متقابل سینما و تئاتر را به میانجی تمرکز بر کار نمایش‌نامه‌نویسان مذکور نشان دهیم.

برای آگاهی بیشتر در مورد این دوره می‌توانید با شماره‌ زیر تماس بگیرید:
02188555866
یا به این شماره (در تلگرام یا واتس‌اپ) پیام دهید:
09335037730

طراح گرافیک: مهدی دوایی

@khonehkaredegareh

Читать полностью…

حرفه:هنرمند

#آگهی

📽️ گرایش‌های نو در سینمای معاصر
دوره نمایش و تحلیل فیلم با مازیار اسلامی

⏳ شروع دوره: آبان ۱۴۰۲
یکشنبه‌ها ساعت ۱۸ تا ۲۱:۳۰
۸ جلسه، حضوری و آنلاین

🎧 فایل صوتی جلسات نیز در انتهای دوره برای ماجراجویان فرستاده خواهد شد.

اطلاعات بیشتر در کانال تلگرام مدرسه ماجرا:
@maajaraclub
یا در سایت ماجرا:
Maajara.com

✔️ برای ثبت نام تماس گرفته یا در تلگرام پیام دهید:
09027304936

ساعات پاسخگویی: ۱۲ تا ۲۰، هر روز به جز جمعه‌ها و روزهای تعطیل
@maajaraclub

Читать полностью…

حرفه:هنرمند

گفتار زانیار بلوری و مهران مهاجر، پیرامون فیلم مستند «جان سارکوفسکی؛ یک عمر عکاسی»

فیلم مستند «جان سارکوفسکی؛ یک عمر عکاسی» توسط مجله‌ی حرفه: هنرمند ترجمه و زیرنویس شد و در تاریخ ۲۰ مهر ۱۴۰۲ در مدرسه‌ی عکاسی و سینمایی رای‌نو، نمایش داده شده است. از مهران مهاجر (عکاس، نویسنده، مترجم و مدرس عکاسی) و زانیار بلوری (منتقد و مدرس عکاسی) دعوت شد که پس از نمایش فیلم درباره‌ی جایگاه و نقش «جان سارکوفسکی» در تاریخ عکاسی هنری صحبت کنند. جان سارکوفسکی، شاید بنام‌ترین و اثرگذارترین منتقد و کیوریتور عکاسی است که از سال ۱۹۶۲ تا ۱۹۹۱ کیوریتور ارشد بخش عکاسی موزه‌ی هنر مدرن نیویورک (موما) بود. سارکوفسکی را تأثیرگذارترین شخصیت عکاسی قرن بیستم نامیده‌اند و مردی که «نگاه‌کردن به عکس‌ها را به آمریکا آموخت». پیشنهاد می‌کنیم پس از دیدن این گفت‌وگو، فیلم مستند را در بخش «دیداری-شنیداری» سایت حرفه: هنرمند تماشا کنید.

برای مشاهده‌ی کامل گفت‌وگو می‌توانید به لینک زیر مراجعه کنید:
https://b2n.ir/q67991

Читать полностью…

حرفه:هنرمند

مستند «جان سارکوفسکی؛ یک عمر عکاسی»

کارگردان: سندی مک‌لئود
سال ساخت: ۱۹۹۸ م.
زمان: ۴۸ دقیقه
با زیرنویس فارسی
مترجم: زهره کُرد

«جان سارکوفسکی عکاس، کیوریتور، مورخ و منتقد آمریکایی بود که از سال ۱۹۶۲ تا ۱۹۹۱ مدیر عکاسی موزه هنر مدرن نیویورک بود. او منتقدی با بصیرت و هنرگردانی دوراندیش بود. کسی بود که دیوارهای موزه‌ی هنر مدرن نیویورک را با عکس‌های رنگی ویلیام اگلستون پوشاند و پشتِ آثار مرزشکنِ دایان آربس و لی‌فریدلندر ایستاد. هر کس عکاسی برایش مهم باشد، مدیون سارکوفسکی است.» شان اُهِگن

برای تماشای مستند می‌توانید به لینک زیر مراجعه کنید:
https://b2n.ir/h88504

Читать полностью…
Subscribe to a channel