از تو به کجا شکایت ببرم ...؟
اینجا همه طرفدار تو اند ...
عقلم ...
قلبم ...
روحم ...
.
اصلا خودت بگو ...
من چگونه چشم های تو را ببینم ؛
و عاشقت نشوم ...؟؟؟
.
وقتی یکی حالش خوب نیست تنهاش بذارید
ولی تنهاش نذارید...
.
گاه گُداری..
به دیدارم بیا.....
نترس...
تنهایی ام مسری نیست؛
.
تعارف که نداریم...
او مرا دوست نداشت!
هیچوقت دلش برایم تنگ نشد..
حتی یک بار هم بی هوا سراغم را نگرفت
همیشه سرش برایم شلوغ بود،
میفهمید که چه می گویم؟؟
آدم که نباید خودش را گول بزند..
.
The tragedy of this sadder in my mind is all ...But I do not remember where you are.!
تراژدی از این غمگین تر در خیالم همه کسم شدی... اما من در یادت جایی ندارم.!
.
من حلالت کرده ام شب خوش،
بخواب، اما بدان
آهِ من در سینه ام،
امشب تقلا می کند ...
.
Night is sad for
me when I
roam in my mind .!
شب برایم اندوه بزرگیست
وقتی که در خیالم پرسه میزنی.!
.
زندگی درد قشنگیست !
به جز شب هایش ،
که بدون توُ فقط خواب پریشان دارد ...
.
تو پشتِ یک گوشی
گفتی دوستم نداری
و رفتی...
من گوشه ی همین اتاق
کارتون خواب شدم ....
.
دلم بهانه ات را میگیرد..
چقدر امروز حـس میکنم..
نبود تورا....
صدایت در گوشـــــم مۍ پیچـــــد
ومن مۍگویم...
جــــــــــانم مـــــرا صـــــدا کـــــردۍ
.
حرفت که می شود ؛
با خنده می گویم :
یادش بخیر ، فراموشش کردم ...
اما نمی دانند ،
هنوز هم کسی اشتباه تماس می گیرد ؛
سست میشوم که نکند تو باشی ...!!!
.
این شعر
قبر دسته جمعی کلماتی ست
که می توانستند زندگی کنند
اگر اعتراف می کردی:
دوستت دارم
.
Hell is loving you in my sleep and waking up alone.
جهنم یعنی توی خوابم دوستت داشته باشم ولی بیدار شم و ببینم تنهام
.
وقتی دلتنگ باشی هزاربارم از اين شونه به اون شونه بغلتی؛ باز خوابت نمیبره...
.
Isn't it scary to be ready to die at such a young age?!
ترسناكـ نيست تو اينـ سن جوانی برای مردن آماده باشيم؟!؟؟؟؟
.
قصه بلند توُ را کوتاه مینویسم
آمدی
نماندی
رفتی
تمام شد..!
.
دیگر دلم آرام ندارد
یادت اینجاست
خودت کجایی؟
بی انصافیست،
حواس من به توُ باشد
و حواس توُ جایی دیگر....
.
بعضی حرفا برای نگفتنه....
برای اینکه بریزی تو خودت ،
قورت بدی بره اون گوشه موشه های قلبت......
بعد ها که جاش تنگ شد خودش اشک میشه میریزه بیرون.
.
چه تحمل سختى ست
دوست داشتن كسى
كه هيچ وقت نداريش
و سخت تر از آن
حال خرابى ست
كه هيچ كس نمى فهمدش
.
گاه دلـــــــم ميگيرد...
ازصداقتـــــم
گاه دلـم ميگيرد از سادگـــــي هايم
گاه دلـم ميسوزد براي اشكهايم
گاه دلـــم ميگيرد
اين نبـــود
آنچه درانتظارش بــودم.
.
همه بـدهی هایم را هم که صآف کنم
به ” دل خــود ” مدیون میمانم…
برای تمام
“دلم میخواست” های
بی جواب مانده اش....
.
گاهی سراغم را بگیر
حالم را بپرس
نگذار فکر کنم چه پیشِ پا افتاده بودم
که بعد از آن همه خاطره
فراموش شدم ..!
.
برای تو نگرانم
بعد از من
کسی نمیتواند انقدر عاشقت باشد..
.