در جنگ جهانی دوم سربازی نامهای با این متن برای فرماندهاش نوشت: جناب فرمانده اسلحهام را زیر خاک پنهان کردم، دیگر نمیخواهم بجنگم، این تصمیم بخاطر ترس از مرگ یا عشق به همسر و فرزندانم هم نیست...
راستش را بخواهی، بعد از آنکه یک سرباز دشمن را کشتم، درون جیبهایش را گشتم و چیز عجیبی دیدم. روی یک تکه کاغذ آغشته به خون نوشته شده بود: پدر از روزی که تنهایم گذاشتی هر صبح تا غروب جلوی در چشم به راه تو ام...
“پدر جان، بخدا اگر این بار برگردی تو را محکم در آغوش میگیرم و اجازه نمیدهم دوباره به جنگ برگردی...” من این کودک را در انتظاری بیهوده گذاشتم. او تا چند غروب دیگر چشم انتظار پدر خواهد ماند؟ لعنت بر جنگی که کودکی را از آغوش مهر پدر بیبهره میکند ...😔
@hiwwch
•اینا همونایین که تو اهنگاشون از پلنگ و داف میخونن!مطمئناً خیلیا هم بودن پولدار و خوشگل که باهاشون باشن
ولی همشون با یکی ازدواج کردن که نه دافه نه شاخ!
میدونی چرا؟
چون گشتن دختریُ که بهشون آرامش میده رو پیدا کردن و قضاوت مردم براشون مهم نبوده، چون حالشون باهم خوبه...
شمام یادت نره هرچی پلنگ تر باشی بیشتر شبیه دستمالی استفاده ميکننت ميندازنت دور
@hiwwch
از بچگی از برنامه های کودک بدم میومد
چون می دیدم همه بچه ها دارن میخندن ولی من حتی نتونستم با خیال راحت نیش خند بزنم
@his
یارو میگه سیگار بکشی فلانت میکنم
1 خيلي راست میگی ی مقداری از مشکلات منو حل کن
2 وقتي داشتم بگا میرفتم کجا بودی
3 دليل سیگار کشيدنم شما هايين اگه اینو میخونی فقط تورو نمی گم همه شما هارو میگم
@hiwwch
حاجی ما واسه چیزای کوچیک هم باید از نزدیک ترین افراد زندگيمون التماس کنیم پس تعجب نداره غریبه کونمون ميزاره
@hiwwch
Exclusive Album: Various Artists
🎵"Javooni"
#Sogand #BehzadLeito #TMBax #Morvarid #EddieAttar #Saaren #Satin #KhashayarSR #Donya #Anita #EpiCure #Wantons #SepehrKhalse
🆔 @RadioMuzix
Exclusive Album: Purya Putak - "Suicide Vol 2"
Play Songs Now:
https://rjvn.me/ma/Vw020zp6
1. Intro
- https://rjvn.me/m/Bqb197BE
2. Sarab
- https://rjvn.me/m/elzwnk1v
3. Donyaye Jadid 2
- https://rjvn.me/m/JEVmy7Yv
4. 3AM
- https://rjvn.me/m/nv0aOe0E
5. Bazande
- https://rjvn.me/m/bvGm6JQq
6. FreeStyle
- https://rjvn.me/m/4qL5kRel
7. Irareji
- https://rjvn.me/m/rEr5gkBv
8. Ensanhaye Avaliye
- https://rjvn.me/m/dEXDx76E
9. Mersi
- https://rjvn.me/m/bE35Bjpl
10. SssKhare
- https://rjvn.me/m/9v9g8POq
11. Yes We Can (CML)
- https://rjvn.me/m/2Eag37Gl
12. Omidvar
- https://rjvn.me/m/wqMDkyJE
@RadioJavan
/¯ )
/¯ /
/ /
/´¯/' '/´¯ )
/'/ / / / / `\
('( ( ( ( |/ )
\ ./
\ _.•´
\ (
\ \
فعلا که به هر دری زدم يدونه از اینا دیدم
@hiwwch
مادرم همیشه میگفت:(خداوند به بنده هایی که دوستشان دارد سختی و درد میدهد)
پس با این اوصاف خدا مارا خیلی دوست دارد که
بی پولی میدهد
زندگی دشوار میدهد
از دست دادن عزیز میدهد
دقدقه و هزار جور فکر میدهد
از دست دادن خانواده با این که زنده هستن میدهد
تنهایی میدهد
گریه میدهد
غم و غصه میدهد
ولی در اوز چیز هایی میگیرد
خنده میگیرد
خوشحالی میگیرد
آرامش میگیرد
عزيزانم را میگیرد
و همه دل خوشی هایم را میگیرد
و احتمالا بعد از این همه عشق خدا من به جهنم میروم چون مشکلاتم وقتی برای خواندن نماز نميگزاشتن
با تو ام ای، زندگی چه کردی برایم بعد از مرگ وقتی پیش خدا بیایم
با چه رویی مينگرد صورت من را چرامیگوید دادم بهت قوت قلب را
@hiwwch
✍DR.GANZO
با 18 سال سن انقدر سختی کشیدم که تجربه لازم برای زندگی تا 100 سال دیگرم دارم
البته اینم اضافه کنم که زندگی هروز از ی سوراخ داره وارد میکنه
@hiwwch
بعضی از اونايي که زمین ميزننت انقدر بهت نزدیکن که اگه بهشون فوش بدی به خانواده خودت فوش دادی
@hiwwch
سلام دوستان شرمنده ی مدت نبودیم ولی از حالا به بعد شروع به فعالیت خیلی جدی تری میکنیم
از این به بعد هیچ کدوم از پست هامون کپی از جایی نیست و همشونو خودمون می نویسیم
کانالو به دوستاتون معرفی کنید موضوع کانال حرف دل همه ماهاست
فردایی که دیروزش سایپا باخت:
شب بود که ساعتم زنگ خورد و مرا از خواب بیدار کرد بلافاصله از رخت خوابم بالا امدم ساعت 3 ظهر بود گربه ی همسایه غار غار کنان در اسمان میخزید و باخرتوم بلندش دنبال پری برای فرود میگشت لباس هایم را پایم کردم و کفش هایم را تنم میز صبحانه را چیدم و زنگ زدم از بیمارستان برای عصرانه ام پیتزا بخرم چند دقیقه بعد اتشنشانی امد و قورمه سبزیم را تحویل داد شام را چیدم و با بینیم شروع به جویدن کردم تا از گرسنگی سیر شوم به سمت اسانسور رفتم کیلید آن را زدم سوار شدم و از پله ها پپایین رفتم به طبقه ی اول که رسیدم. چشمانم را بستم تا صدای کودک طبقه ی دهم را ببینم که در حال خوردن کتابی بود سپس به سمت پیانو رفت و کامپیوترش را روشن کرد تا با موبایلش غذا بپزد دهنم را بستم تا دیگر کودک را نبینم به انباری رفتم و مرسدس بنزم را بیرون اوردم بعد از این که کمی پورشه ام را تمیز کردم سوار سمندم شدم و استارت پرایدم را زدم به سر کارم که رسیدم الاغم را پارک کردم به فیلی که در چاه فاضلاب پشت درخت نخلی اشکار شده بود نگاه نکردم چون دیرم شده بود. به اهستگی به سمت دفتر کارم پرواز کردم طبق روال عادی رئیسم توالت هارو میشستو مستخدم در دفتر عربی میرقصید نفسم را در سرم حبس کردم به سمت رئیس رفتم و با معاون شکرت دست دادم همینطور که دستم در دست همکارم بود به ارباب رجو سلام دادم دفتر کارم امروز حال و زمین عجیبی داشت چشمه ی ابی که هر روز در وسط اتاقم میجوشید مثل هر روز بنفش نبود و اسب هایی که در ان پرواز میکردن مثل چند وقت پیش پارس نمیکردن شاید به خاطر باخت سایپا به منچستر است اخر میدانید سایپا تنها فردی است که قهرمان چمپیونز لیگ شد واقعا افتخار بزرگی است که جام قهرمانی تنیس را به کشور همسایه ببری این شکست دیشب انقدر سبک بود که از ناراحتی شکست دیشب زود خوابیدم دندانهایم بوی چشای دختر مورد تنفرم را حس کرد به سمتش رفتم و بهش پیشنهاد ازدواج دادم. درحالی که با اشک گفت نه حلقه را در انگشتش قرار دادم و دسته گل را در چشمانش فرو کردم 20 دقیقه ی بعد خطبه ی طلاق راکت شدو نیم ساعت بعد پدرشدم عجیب بود من مرد بودم پس طبیعتا باید مادر میشدم به سمت خلبان رفتم تا بچه ام را ببینم تابلوی مونالیزارو در بغلم گذاشت لعنت به این شانس من از لبخند ژکونت متنفر بودم زرنگی کردم و تابلورا به خانه بردم و خودم را سر راه گذاشتم ناگهان سربازی مرا در هوایمایی روی اب برد بعد از این که کشتی در حال سقوط بود من به سرعت به روی اسفالت شیرجه زدم و تا سر حد زندگی پرواز کردم ناگهان پدرم را ندیدم و از راهم برگشتم به جنگل که رسیدم شتری دیدم که چهچه میزد عجیب بود در این ساعت هیچ الاغی نباید در صحرا میو میو کند اما این شتر چهچه میزند فکر بکری کردم قاطر را سوار خودم کردم و در اسمان دویدم این همه سنگینی سرعتم را زیاد کرده بود گیتار را برداشتم و با آن اهنگ تبلیغات سس هزار جزیره را نواختم تا اثری فنا پذیر در گالری اتومبیل از خودم به جا بزارم قاطر را در ملس پیاده کردم و به سمت خانه یورتمه رفتم میانبر زدم و از راه طولانی تر رفتم به خانه که رسیدم لباسم به گوشه ی اتاق رفت و مرا به روی تخت پرت کرد و چشمایم را بستم تا از این همه کابوس بیدار شوم اخ که چقدر در این تاریکی از صدای عر عر خروس لذت میبرم
شروع
#مغز_های_چت_زنگزده