🔷آغاز سال تحصيلى نو بهانهاى است براى يادآورى نقش دانشگاه در شرايط پيش روى.
🔷نفس ارتباط راهگشاى دانشگاه و مردم همچنان به قوت خود باقى است. در موقعيت فعلى برقرارى چنين رابطهاى مددكار جنبش مدنى و حركت رو به جلو پروژه توسعه سياسى خواهد بود.
🔷در چنين احوالى مسئوليت فرزندان مردم در منزل آگاهى و آزادى، سنگينتر به نظر مىرسد. چنانچه دانشجويان به ديدهاى تحققى نسبت به وظايف خويش بنگرند، زمينههايى چون ترتيب دادن مناظره با دعوت از نمايندگان جناحهاى مختلف سياسى درون و بيرون از حاكميت، برپاكردن جلسات پرسش و پاسخ با حضور مديران مسئول و سردبيران مطبوعات، نمايش فيلمهاى مطرح فكرى روز و ترتيب دادن پرسش و پاسخ با حضور فيلمسازان، انتشار نشريات دانشجويى خبرى - تحليلى و برگزارى منظم گردهماييهاى دانشجويى - مردمى و برخورد فعال و مستمر با مسائل سياسى - اجتماعى روز را مىتوانند مورد دقت و توجه قرار دهند.
🔷با تحقق بخشى از راهكارهاى هدفدار حتى در صورت ادامه جريان تهاجمى به مطبوعات، در حد خود مىتواند بديل مطبوعات آگاهىبخش تلقى شود و به حركت جريان آگاهىبخشى، خبررسانى و روشنگرى يارى رساند. حركتى توأم با آرامش، عقلانيت و برى از ابراز واكنشهاى خودبهخودى.
🖊️بخشی از مقاله؛ «دانشگاه ناشر آگاهی، مبشر آزادی»، نوشته مرحوم «هدی صابر»، ماهنامه ایران فردا، شماره ۴۷، مهر ۱۳۷۷.
منبع: سایت «در فیروزهای»
🆔 @hodasaberr
قسمتی از فیلم مستند«مصدق از نگاهی دیگر »، ساخته «شهید هدی صابر».
فیلم مستند«مصدق از نگاهی دیگر ؛ دریچه ای بر منش، روش و بینش»، اثر «مرحوم هدی صابر» طی سالهای ۱۳۸۸-۱۳۸۹ به تهیهکنندگی آقای صابر ساخته شد.
🆔 @hodasaberr
بخشی از سروده «گرمای رفیق»، از «شهید هدی صابر»، مرداد ۱۳۸۲، اوین
منبع: سایت «در فیروزهای»
Hodasaber.net
🆔 @hodasaberr
«بنام گرما بخش هستی»
گرمای رفیق
بر دیوارۀ داخل سلول من آفتاب، عصرگاهان
طلایه می زند
حدوداً حدوداً؛
ده ساعتی زان پس که بر دیوارههای آزاد
زرین بوسهای میزند
آگه آگه!
همواره و همه جا
سرِ وقت سر رسیدن
به هنگام درآمدن
در بزنگاه ظاهر شدن
تمام قد برآمدن
یگانه اصل نیست
نیک است، اما یگانه اصل نیست
گهگاهی گَر، به هر روی تمام و کمال نتوانی
اعلام حضور
ردپایی ز شور
رگهای از رفاقت
حتی تلنگری ز دور
خود نیز اصلی است
اصلی از اصول زیست
نکتهای دیگر آنکه؛
مضاف بر
حضور
شور
تلنگری زدور
آفتاب عصرگاهان تابستانی
خود برای خود جا می کُند باز
باز کردنی ستودنی؛
ابتدا به قدر نقطهای
سپس در حد نیم وجبی
زان پس وجبی
تازه!
با عبورِ به جدّ از لابه لای پرّهای
در پیاش، از شیشۀ خاک گرفتهای
و پساش، از آهنین شبکهای
لیک در پی این تلاش تو در تو
هنوز گرم، شوق دار
به رنگ طلا، برقدار
هم جوهردار، هم رمقدار
و من، هر عصرگاه تا آستان غروب
میدارم ارجمندش
به پاسِ
تقیّد اَش
حضور سرفراز اش
برقاش
شوقاش
همچنانکه دیوارۀ سرد نیز سرخوش
از؛
قولش
دمایش
تراشههای شعاعش
به پاساش؛
هر عصر میدهم سلام اش
آستان غروب میگویم وداعاش
او
او میدهد جوابم بیکلام
اما با طلایۀ دل آرام
او میکند وداعم بیکلام
اما با بارقهای تکینِ پُر الهام
انتهای مرداد ۸۲
اوین
سروده «گرمای رفیق»، از «شهید هدی صابر»، مرداد ۱۳۸۲، اوین
منبع: سایت «در فیروزهای»
Hodasaber.net
🆔 @hodasaberr
همين فلسفه حيات در نامه صمد به اسد - برادر بزرگترش - نيز موج مىزند:
"غرض رفتن است... اين كه مىدانيم نخواهيم رسيد...، نبايد ايستاد، وقتى هم كه مرديم، مرديم به درك..." فلسفهاى كه در آموزشهاى عملى ديگر همدورههاى استخوان درشت دهه چهل معلم پاكنهاد آذرى نيز آكنده بود؛
صحبت از رفتن و رفتنها نيست
حرف ز ماندن هم نيست
صحبت آن است كه خاكستر تو، تخم رزمآور ديگر باشد
🔹معلم روستا كه خود همان "ماهى سياه كوچولو" بود در شهريور ماه ۴۷ در آب آراز جان سپرد.
🔹خيل بچههايى كه با داستانهاى "صمدعمىجان"، كتابخوان شدند نيز به هنگام هر وداع به او "هله ليك" (به اميد ديدار)مىگفتند. نه بهرنگ از ياد رفتنى است، نه "يك هلو، هزارهلو" و "بيست و چهارساعت در خواب و بيدارى"اش و نه توصيهاش به "آموختن ضمن حركت". نقطهچين سبزش در مسيرهاى روستايى آذربايجان نيز پاك ناشدنى است. هم زيرسبزههاى بهار، هم زيربرگهاى خزان و هم زير برفهاى زمستان.
🔹"ماهى سياه كوچولو" مدت كوتاهى پس از ديده بر هم نهادن نويسندهاش در نمايشگاه ۱۹۶۹ بولون در ايتاليا و نمايشگاه ۱۹۶۹ بىينال براتيسلاوا در چكسلواكى برنده جايزه طلايى شد. پس از مرگ صمد، دوست نزديكش بهروز دهقانى به ياد وى غمسروده "حيدربابايه سلام" را سر داد. اما در ميهن صمد، هيچ گاه تقديرى در خور، از شخصيت و آثارش صورت نگرفت. از آن سو داستانهاى صمد نيز در پاكسازيهاى دهه ۶۰، از بازار كتاب كودك "زدوده" شد.
🔹بزرگداشت صمد، وظيفهاى است فراروى همه آنهايى كه از لابهلاى دستنوشتههاى بهرنگ، "چيزى" آموختند. گرچه سى سال پس از خاموشى وى.
🖋️بخشی از مقاله:«قربانيمى قبول ايله آراز» : صمد، عاشيق ميلت. نوشته «شهید هدی صابر»، ماهنامه ایران فردا، شماره ۴۶ ، شهریور ۱۳۷۷
منبع: سایت «در فیروزهای»
🆔 @hodasaberr
«به نام لطیف»
[مرهم ذهن]
دست زِبر است
گونه لطیف است
قلب مخملین است
ذهن ابریشمین است
این هر چهار؛
همواره در مخاطره
در کانون نشانه
در معرض زخمه
زخم هر چهار را می رود نشانه
آشنایی زخم با زِبری دست؛ چند روزی
نشیمن زخم بر لطافت گونه؛ چند هفته ای
ماندگاری زخم بر مخمل قلب؛ شاید دراز، شاید کوته مدتی
[به هر روی رفع شدنی]
لیک! منزل گزینی زخم بر ابریشم ذهن؛ نا تمامی، بی زمانی
[محو ناشدنی]
مرهمی هست آیا؟ هان؟
نه نیست درمانی
دست؛ آرامش دادنی است
گونه؛ نوازش کردنی است
قلب؛ آلام یافتنی است
ذهن؛ چروک شدنی است
ترمیم نانشدنی است
ذهن را خَش ندهیم
ذهن را زخم نزنیم
سه شنبه
دهم
شهریور
هشتاد و سه
اوین
سروده «شهید هدی صابر»
منبع: سایت «در فیروزهای»
🆔 @hodasaberr
🔹بحثی را که جمع و جور کرده بودم، عنوانش بود «جامهدانِ پر و پیمان». با این فلسفه که هیچ فردِ تاریخی و هیچ جریانِ تاریخی نیست که بدون این که جامهدان پر و پیمانی داشته باشد و کولهی پر و پیمانی بر دوش، و اتفاقی از «او» متصاعد نشود.
🔹امروز روز اگر ما جلو نمیرویم، اگر ما در یک مملکت تاریخی، دولتی با این مشخصات دارد حکمرانی و زمامداری میکند، مشکل خیلی از آن طرف نیست، مشکل از خودمان است. مشکل از جریانی است که ما در آن قرار داریم. جریانی که روزگاری که سپهر میساخت، دوران میساخت، حرکت رو به جلو میبرد، الان حرفی، ایدهای، سازماندهی و طراحی برای شرایط، نداریم.
🔹مسئولیت تاریخیاش این بود که تسلیما لأمرک (من تسلیم امر توام) لامعبود سِواک (و غیر از تو معبودی وجود ندارد)؛ یک تبیین جوهری از پروردگار. من فقط در هستی، تو را میشناسم. نقطه اتکای من توئی. دیگری و دیگران نقطه اتکایی نیستند.
🔹اما مهمتر از فهم مطلب و ایفای مسئولیت تاریخی، ایمان مبشّرش بود. امروز هم بخش مهمی از جامعه ما مومن هستند؛ مومن به ذات احدیت، مومن به حرکت در چارچوب مذهب و ... . ولی ایمان داریم تا ایمان. ایمانی که امام حسین (ع) داشت، ایمان مبشر بود: «اللهم انی اسئلک ایمانا تباشر به بقلبی».
🔹اما بعد از ایمان مبشّر، رفیق راه است. در این سی سالی که ما در جمهوری اسلامی زندگی کردیم و شما چشم باز کردهاید در این سالِ سی به قول فردوسی، خدایی که به ما شناسانده شده، خدایی که به شما نسل جوان شناسانده شده، خدایی است عبوس، خشن، با تبختر، گرز به دستِ سر چهارراه تاریخ و منتظر که یکی خطا کند و از آن بالا بر سرش بزند! نه رفیق راه است، نه شریک کاروان است، نه مشاور است و نه مبشّر و نه تیماردار. هیچ یک از اینها نیست.
گویند که دوزخی بود عاشق و مست
قولی است خلاف، دل در آن نتوان بست
گر عاشق و مست، دوزخی خواهد بود
فرداست بهشت، همچون کف دست
🔻بخشی از سخنرانی «شهید هدی صابر»، با عنوان «جامهدان پر و پیمان»، محرم (بهمن) ۱۳۸۶، مشهد.
فایل کامل pdf کتاب «جامهدان پر و پیمان» در بالا موجود است.
🆔 @hodasaberr
🔹کتابچه جیبی «جامهدان پر و پیمان» مشتمل بر متن سه سخنرانی از هدی صابر درباره امام حسین و عاشورا منتشر شد.
🔹هر سه سخنرانی در ماه محرم و در سالهای ۱۳۸۶، ۱۳۸۷ و ۱۳۸۸ انجام گرفتهاند.
سخنرانی نخست با عنوان «جامهدان پر و پیمان» در تاریخ ۷ بهمن ۱۳۸۶ در منزل آقای طاهر احمدزاده در مشهد انجام شده است. این مراسم به همت جمعی از انجمنهای اسلامی دانشگاههای شرق کشور و با مشارکت جمعی از اعضای شعبهی خراسان سازمان دانش آموختگان ايران اسلامی ادوار تحکیم وحدت در تاریخ ۶-۴ بهمن (۱۷-۱۵ محرم) در مشهد برگزار شد و طی آن علاوه بر آقای طاهر احمدزاده، مرحوم احمد قابل، آقای حامد علوی، استاد احمد طهماسبی، شهید هدی صابر و آقای تقی رحمانی نیز به ایراد سخنرانی پرداختند.
🔹دومین سخنرانی در محرم (دیماه) ۱۳۸۷ انجام گرفته و عنوان اصلی آن، «جامهدان پر و پیمان» و از لحاظ مضمون نیز مشابه سخنرانی قبلی (مشهد) است که با تفصیل و افزودن نکاتی تازه طرح شده است. برای اینکه عناوین این دو سخنرانی مجزا باشند، عنوان «آموزش عاشورا؛ دینامیسم سهگانه» برگزیده شده که ماخوذ از متن بحث شهید صابر است.
🔹سومین متن نیز سخنرانی شهید هدی صابر در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران در دههی اول محرم (یکشنبه ۲۹ آذر) ۱۳۸۸ ، مقارن با روز درگذشت مرحوم آیتالله منتظری است.
🔻این سه متن در قالب یک کتاب جیبی کوچک طراحیشده و علاقمندان میتوانند آن را با فرمت پیدیاف از بالا👆 دریافت نمایند.
🔻منبع: سایت «در فیروزهای»
مزار «شهید هدی صابر»
صدای ضرب مرشد، برگرفته از مراسم بزرگداشت تختی در حسینه ارشاد میباشد.
قسمتی از مستند «صبر صابر»، ساخته علی فاتحی.
🆔 @hodasaberr
بر دیوارۀ داخل سلول من آفتاب، عصرگاهان
طلایه می زند
حدوداً حدوداً؛
ده ساعتی زان پس که بر دیوارههای آزاد
زرین بوسهای میزند
آگه آگه!
همواره و همه جا
سرِ وقت سر رسیدن
به هنگام درآمدن
در بزنگاه ظاهر شدن
تمام قد برآمدن
یگانه اصل نیست
نیک است، اما یگانه اصل نیست
گهگاهی گَر، به هر روی تمام و کمال نتوانی
اعلام حضور
ردپایی ز شور
رگهای از رفاقت
حتی تلنگری ز دور
خود نیز اصلی است
اصلی از اصول زیست
انتهای مرداد ۸۲
اوین
بخشی از سروده «گرمای رفیق»، از «شهید هدی صابر»، مرداد ۱۳۸۲، اوین
منبع: سایت «در فیروزهای»
Hodasaber.net
🆔 @hodasaberr
مصاحبه «شهید هدی صابر»، با عنوان «تجربه اجتماعی مشروطه ایران»، با ماهنامه آیین، شهریور ۱۳۸۵.
منبع: سایت «در فیروزهای»
🆔 @hodasaberr
🔹در اين گوشه از جهان كه ما مي زييم خدا مسير براي انسان هايي از نوع سيد محمود طالقاني هموار كرده است. در ميهن ما، در دههي ۱۳۲۰ يعني در پي سرنگوني و فرار رضا خان و پاره شدن تور پليسي و نظامي باب انديشه و تفكر و آموزش گشوده شد.
🔹ايفاي نقش جوانان درتغيير وضع موجود و به زيستن و به بودن بس مغتنم است. اما ما در همين جا، با تك امكانات خودمان، با حلقوم و پنجهي خودمان سعي مي كنيم كه راه باز كنيم در ذيل يك مبارزهي ملي و مستقل و مردم گرا؛رفتن و از ديگري استمداد كردن افت بود. اين افت الان كمتر به نظر مي رسد، چون آموزشي نيست.
🔹مجموع جان مايهي آموزش هاي طالقاني چه بود؟ ايدهي نو، انديشهي نو، درك نو از كتاب، راه نو از كتاب. جملهي طالقاني مشهور است: " تكامل، گل هميشه بهار است. " نو به نو، دم به دم،جوهر و عرض؛ عمق حركت جوهري ملاصدرا چه مي گويد؟ يك انسان نمي تواند دوبار در يك رودخانه شنا كند حتي به فاصلهي دو ثانيه؛ تحول هم در جوهر و هم در عرض؛ نه ملكولها ملكول هاي دو ثانيه پيش هستند و نه انسان انسان دو ثانيهي قبل است. تحول پي در پي، سنت پروردگار است. طالقاني در پي اين بود.
سال نو عيد كردن كار عوام باشد
ما صوفيان جان را هردم دو عيد باشد
🎤قسمتی از، سخنرانی شهید «هدی صابر» در مراسم یادبود مرحوم آیت الله «طالقانی» (۲۴ شهریور۱۳۸۵)، حسینه ارشاد
منبع: سایت «در فیروزهای»
🆔 @hodasaberr
قسمتی از فیلم مستند«مصدق از نگاهی دیگر »، ساخته «شهید هدی صابر».
فیلم مستند«مصدق از نگاهی دیگر ؛ دریچه ای بر منش، روش و بینش»، اثر «مرحوم هدی صابر» طی سالهای ۱۳۸۸-۱۳۸۹ به تهیهکنندگی آقای صابر ساخته شد.
🆔 @hodasaberr
[مواجهه با تاریخ]
- سه شنبهای است در آستان غروبی نه چندان غمگین
در قلمرو حکومت سکوتی بس سنگین
- ماه پر تلألوِ کامل در پس زمینۀ آبی خوشرنگین
در قاب آسمان اوین به سان نگین
- تصادمی! تقارنی؛ هم شب چارده قَمَرین
هم چاردهِ برجِ امردادِ ایران زمین
- شب چارده؛ بیاختیار یادآور ماه بالغ منوّرین
و چارده مرداد؛ سالگشت مشروطه، نوگلِ سدۀ واپسین
- به ذهن که رجوع کنی ماه تابانِ شب چهاردهمین
کمک کار توصیف و تمثیل و تشبیه مصنّفین
- آشنا واژۀ کلام آهنگین
همردیف چشمانِ مشکین و طرّههای مُشکین
- مددیارِ نظم پردازانِ قدیم، میانه، نوین
صاحب جایگاهی در لالاییِ جان نوازِ مادر، پیش از خواب مَلمَلین
- نشانهای برای عشاق در شبهای بیم و امید نمکین
یا بهانۀ قراری برای پیوندی پس از یک «بله» شیرین
- و هم نماد روشنایی در دلِ سیاهیِ ننگین
از منظرِ انسانِ آرماندارِ صاحبِ مِهر و کین
- بگذار بگذریم از مکان شناسیِ سیارهای بسا دور از زمین
رو کنیم به موقع تاریخیِ مشروطه، گمگشته دیرینِ مردمِ این سرزمین
- جنبشی، تکانهای در حدود یک سده پیش ازین
راه برون رفتی از سلطنت مطلقه سیاهکاران قجرین
- ره یافتی که به ذهن مردمان مستأصل آن زمان شد نقشین؛
سلطنت مشروطه شود به پذیرش قواعد، به تمکین
- زمامداریِ «خدایگانِ» بیمهارِ سلاطین
اعتنا کند، ملزم شود به رعایت قوانین
- در بطن این آرمان بلندِ بحقِ نسلهای پیشین
دلها بسته شد به تأسیس عدالتخانهای با دیوارهای مرمرین
- چنین تصوری بوجود آمد در مخیّله قائمین، مجاهدین
که لق شدست دندان نیش زهرین حاکمین
- شوقی برخاست از ایجاد حزب و صنف و انجمنهای نوآئین
آگاهیها برتراوید، دل روشنیها به فروزید از نشریات وزین
- صور آزادی اسرائیل برخاست و سرود بشارت عارف از قزوین
نو دوران حریتی به پا شد به سان جشنی اهورایین
- اما برغم اینهمه دل خوشی مردمی و شکل بستن برخی انگارههای موسسین
کوته فصلی بود، فرّار بهاری بود آن جنبش آرمانین
- در شبان روزهای تنهاییِ مفرطِ بیهیچ همنشین
در تک افتادگی محضِِ بیآن و این
- با یارو به دیوار و درِ سنگین و آهنین
چه در حد فاصل چه دَر هواخوری کوتهِ تند
گذرین
- نیک فرصتی است برای اندیشه برای صحبت بیکلام متین
مغتنم اوقاتی است بهر پرسش و پاسخ با خود،
مصاحبتی پر طنین
- سلسله پرسشهایی از ابتدا، میانهها تا بازپسین
پیرامون موجودین، متقدمین، متأخرین
- سه شنبه عصری که دو چارده بودند قرین
ذهن من زیر باران چرا چراهای مشروطه، بارانی سوزنین
- چرا در بطن مام میهن بند نشد آن نوجنین
چرا پدران به فکر بستری، گهوارهای نبودند برای آن
نازنین
- چه شد که طمطراق و ذوق زدگی دوران آتشین
غلبه کرد بر دغدغه بناگذاری ساختارهای نهادین
- به چه روی احدی از میان انبوه فعالین
بهایی نداد به امکان باز برخاست مرتجعین
- چگونه شد که دوران، کوته مدتی پس از این
تن داد به چکمه، گزمه، عربده، سرپنجههای خونین
- چه سان عرصه مهیّا شد در پی سستی غافلین
برای رقص چندش آور احمد قصاب و پزشک احمدی
و لب دوزی عاشقین
- آیا ما مردم ایران زمین نسلی ز پی نسل آخرین
نذر داریم برای دور زدن و طی زمین و رسیدن به نقطه
اولین
- پژواک رگبار پرسشها پیچید در سرم در کاسۀ گنبدین
در این گیرودار در آخر هواخوری
- گنجشگکی از برابرم پرید پرنشاط جست و خیزین
بزبان خویش تند و تیز به گوشم گفت نیست مواجهه با تاریخ، اینچنین
- پرش وجدین و نجوای یادآورانه تلنگرین
۱۴ مرداد ۸۳
اوین
سروده از «شهید هدی صابر»
منبع: سایت «در فیروزهای»
🆔 @hodasaberr
کتابچه جیبی «جامهدان پر و پیمان»، فایل pdf, مشتمل بر متن سه سخنرانی از هدی صابر درباره امام حسین و عاشورا منتشر شد. هر سه سخنرانی در ماه محرم و در سالهای ۱۳۸۶، ۱۳۸۷ و ۱۳۸۸ انجام گرفتهاند.
منبع: سایت «در فیروزهای»
🆔 @hodasaberr