دانشگاه بيشفعال
🔷دانشگاه این دوره بیشفعال بود. دانشگاه کیفی، امیددار و مشعوف. در این دوره در دانشگاه سه اتفاق مهم افتاد؛
🔹شيراز ۴۶: یکی شیراز سال ۴۶ بود. ریس دانشگاه شیراز امیرمتقی[۶۵] بود. دانشگاه پهلوی شیراز اعتصاب صنفی کرد و مقابل امیرمتقی قرار گرفت و جنبش از دانشگاه به سطح شهر آمد. شیراز شهر آرامی بود، اما سال ۴۶ شیراز به خاطر طغیان دانشگاه علیه امیرمتقی برآشفت. سریع امیرمتقی را برداشتند و هوشنگ نهاوندی جای او به دانشگاه شیراز رفت.
🔹پليتکنيک ۴۶: سال ۴۶ در پلیتکنیک هم یک اتفاق ویژه و کیفی افتاد. دانشجوهای پلیتکنیک ۶ هزار تا دو ریالی جمع کردند و از طریق تلفن عمومی با شش هزار تا دوریالی کار توضیحی کردند. آن موقع تلفنهای تهران ۵ شمارهای بود و یک کتابچه کوچکی - نه مثل کتاب اولِ الان که خیلی قطور است- هم بود. تعداد انشعابهای تلفن تهران کم بود، [البته] نسبت به شهرستان خیلی زیاد بود. دفترچه تلفنی بود که اسم و فامیل همه مشترکین آنجا بود و شما میتوانستید تلفن عمو و همسایهتان را هم استخراج کنید. با استفاده از آن دفترچه تلفن و ۶هزار تا دوریالی، شش هزار تماس توضیحی گرفته شد که دانشگاه چیست، چه میخواهد، رژیم کیست، ما که هستیم، جهان چه خبر است و... کارتوضیحی دو ریالی! الان اینهمه امکانات هست اما دانشگاه اهل کار توضیحی نیست، روشنفکران هم اهل کار توضیحی نیستند.
🔹اتوبوس ۴۹ : سال ۴۹ گفتند در اتوبوسهایی که مسیر طولانی است کسی که سوار میشود، دو ریال اول و دو ریال هم وسط میدهد. دانشگاه قاعده را بههم زد و دو روز تهران به حالت نیمهتعطیل رسید. دانشجوها شیشه اتوبوسها را شکستند. رژیم خیلی سریع عقب نشست و اتوبوسها همان تک بلیت شد.
🔹دانشگاه غیر از این سه اتفاق، اعتصاب و تعطیلی زیاد داشت. در غیاب احزاب ـسازمانها تا سال ۴۹ علنی نبودند و اسمشان را هم کسی نمیدانست و اعلام موجودیت نکرده بودندـ دانشگاه بیشفعال بود. آن موقع همه شاگرد اولهای کیفی دانشگاه به جنبش مسلحانه پیوستند. دانشگاه خیلی کامل بود. هم درسخوان بودند -همه بنیانگذاران جنبش مسلحانه ایران شاگرداولهای دانشکدههای فنی دانشگاه تهران بودند- و هم اهل فعالیت و ابداع و خودکفا بودند. الان بیشتر از این به دانشگاه وارد نمیشویم.
✍️قسمتی از؛ «هشت فراز، هزار نیاز»، فراز مبارزات دهه چهل و پنجاه(۳)، از شهید هدی صابر.
📧منبع: سایت «در فیروزهای»
دانشگاه کارا
🔷دانشگاه هم در غیاب احزاب، كارا بود. سازمانهای جدیدی هم تشكیل شده بودند اما تا ۴۹ كسی نمیدانست كه این سازمانها در حال تكوین هستند.
🔷لذا دانشگاه به كسی دل نبست، یعنی كسی نبود كه به آن دل ببندد؛ نیروها كه زندان رفته بودند، جبهه ملی از صحنه بیرون رفته بود، رهبران نهضت آزادی تا سال ۴۶ زندان بودند و وقتی هم كه بیرون آمدند، دیگر بروز و ظهور و فعالیت ویژهای نداشتند.
🔷دانشگاه خودش بود و خودش و وقتی خودش بود و خودش، هم امكانآفرین شد، هم نشریه دانشجویی داد و هم چراغ عرصه مبارزه را روشن نگه داشت.
✍️قسمتی از؛ «هشت فراز، هزار نیاز»، فراز مبارزات دهه چهل و پنجاه(۴)، از شهید هدی صابر.
📧منبع: سایت «در فیروزهای»
🆔 @hodasaberr
🔷به هنگام پيدايش فكر تأسيس دانشگاه و پذيرش آن سه عامل "وابستگى جدى به طراحى و برنامهريزى مستشاران خارجى" از دهههاى آخر حكومت قجر، "ناتوانى داخلى در طرح و پردازش پروژهها" و بالاخره "انگيزههاى رقابت شخصى رضاخان" با كمال پاشا به عنوان محور نوسازى تركيه، در تربيت كادرهاى علمى سهمى مؤثر داشتند.
🔷زمانى كه فكر به عمل تبديل شد در سيستم آموزشى برگرفته از تجربه فرانسه، چند ده دانشجو كه عموماً از طبقه متوسط به بالا بودند با ورود به كلاسهاى نوساز، نام خود را به عنوان اولين رهيافتگان به دانشگاه، در تاريخ علمى ايران زمين ثبت كردند.
🔷در شرايط سركوبِ پس از انتخابات مجلس پنجم كه تك چهرههاى ملى و ايرانخواه هر يك به نوعى به بلاى ژنراليسم دچار و جريانهاى سياسى و مطبوعات نيز از صحنه به در شدند و در فضاى رعبآميزى كه تمثيلِ آهنگينِ "آقا جون خر تو برون به تو چه نون شده منى يك قرون" از رخوت اجتماعى و هراس از دخالت و احساس مسئوليت حكايت داشت، دانشجو نيز در غياب عناصر و نيروهاى سياسى، تحصيل علم را وظيفه اصلى تلقى مىكرد و دوران حضور در دانشگاه را عبور از كريدور علمى مىپنداشت.
🔷در اين حال جامعه نيز براى دانشجو هويت علمى قائل بود و از اين منظر به او احترام مىگذاشت. در دوران قبل از شهريور ۲۰ اعتصاب صنفى سال ۱۳۱۶ يگانه موردى است كه نظم تحميلى بر دانشگاه را موقتاً بر هم مىزند. اين اعتصاب كه پشتوانهاى از انگيزه سياسى داشت پس از كسب توفيق، به گروه ۵۳ نفر ربط داده شد و برخى از سازماندهندگان آن دستگير شدند.
🔷از آنجا كه در طول سالهاى دهه ۳۰ نظام دانشگاهى ايران توسعه يافته و ديگر استانها نيز صاحب مؤسسات آموزش عالى شده بودند، در اين دوره جنبش دانشجويى سازمانى سراسرى يافت. برگزارى انتخابات سراسرى دانشگاههاى كشور به منظور تعيين نماينده دانشجويان كشور در كنگره جبهه ملى دوم نشان از "سراسرى شدن" جنبش در دوران مورد نظر داشت.
🔷در هفت ساله ۱۳۴۲ - ۴۹ تحرك صنفى جنبش نسبت به گذشته فزونى گرفت كه خود را در تشكيل تعاونيهاى جزوهفروشى، اتاق شطرنج، اتاق كوه، گروه تأتر و ... به نمايش مىگذاشت.
🔷در دورهاى كه شرايط از نيرو و شخصيت تهى بود، جنبش دانشجويى در نقش زحمتكش صادق و خوشانگيزه شرايط ظاهر شد.
🔹روند طى شده، در يك نگاه:
🔷جنبش دانشجويى ايران در پى خاتمه يافتن دوران سياه بيست ساله و تلاشى نظم اجتماعى رضاخانى، همپاى ورود به شرايط جديد، حيات آغاز كرد و تا سال ۱۳۲۹ به تجارب تشكيلاتى - سياسى دست يافت، در دوران نهضت ملى در نقش پشتيبان و "لجستيك" نهضت ظاهر شد، پس از سركوب نهضت ملى و سرنگونى دولت مصدق "پيامدار"ى و زنده نگاهداشتن آرمانهاى نهضت را بر عهده گرفت، در برش ۳۹ - ۴۲ در دوران طلايى حيات خود "جهشى كيفى" بروز داد و فرزندانى استخوان درشت معرفى كرد، پس از سركوب خرداد ۴۲ تا آستانه جنبش مسلحانه "زحمتكش" شرايط بود، با آغاز جنبش مسلحانه و حركت آگاهىبخش شريعتى از ظرفيتها و آمادگيهاى آرمانى برخوردار گشت و تماميت خود را در اختيار مرحله نوين مبارزه قرار داد، در برش زمانى ۵۶ - ۵۹ سنگر انقلاب بود و در روند سرنگونى شاه فعاليتى پيشتازانه داشت، در فاصله تاريخى ۶۲ - ۶۸ دچار سكون گرديد و خصلت نخست خود را از كف داد، پس از سال ۶۸ با تحرك نسبى خويش آرام آرام در موضع نقد و اعتراض قرار گرفت و در جريان انتخابات اخير رياست جمهورى مجدداً برخى ويژگيهاى از دست داده را بازيافت.
✍️قسمتی از مقاله: لهيب جاويدان آذر (گذرى استراتژيك بر جنبش دانشجويى)، از «شهید هدی صابر»، ماهنامه ایران فردا، شماره ۴۹، آذر ۱۳۷۷
📧منبع: سایت «در فیروزهای»
🆔 @hodasaberr
فایل صوتی کلاسهای «هشت فراز، هزار نیاز» از «شهید هدی صابر»، مقدمه و فلسفه تاریخ، نوار ۱، سخنران مهمان؛ «مرحوم مهندس سحابی»
هشتفراز، هزار نیاز: درک نو از کتاب تاریخ
5 دیماه سال 1385 «شهید هدی صابر» نخستین سلسله از مباحث خود را در حسینیهی ارشاد آغاز کرد؛ ایده و درکی نو از کتاب تاریخ. «هشت فراز، هزار» عنوان موزون و آهنگینی بود که هدی صابر برای این سلسله نشستها برگزیده بود.
مباحث «هشتفراز، هزار نیاز» در قالب 75 نشست منظم در طی دیماه 1385 تا آبان 1387 در حسینیهی ارشاد برگزار شد و سبب شد نسل جوانی که از فقدان آموزش همدلانهای که هم حاوی اندیشه باشد، هم حاوی روش و هم حاوی منش اخلاقی، رنج میبرد، نفسی تازه کند. دستاورد پژوهشی «شهید هدی صابر» در خصوص تاریخ معاصر، بیشک یکی از منابع و مصادر ارزشمند آموزش تاریخ به شکلی متدیک و منظم است و خواهد بود.
🆔 @hodasaberr
دکلمه مرحوم هدی صابر، در همایش «ضربآهنگ صد سال نفت» ۱۳۸۷، حسینه ارشاد.
🆔 @hodasaberr
مصاحبه «شهید هدی صابر»، با عنوان؛ «تحولات جهانی توسعه و موانع توسعه ملی ایران»
چشم انداز ایران،شماره ۶۲، تیر و مرداد ۱۳۸۹
منبع: سایت «در فیروزهای»
🆔 @hodasaberr
🔷به عبارتی، وسعت یافتن ذهن و نیز کاراییها و داشتههای انسان از یک سو و واسع شدن میدان عمل اقتصادی ـ اجتماعی، از دیگر سو،
قوام نیافتن تئوری راهنما در صدر فهرست موانع تاریخی توسعه در ایران جای میگیرد.
🔷در ایران ، تئوری حامی و راهنمای توسعه ملی، پخت و پز نشده و قوام نیافته است.
🔷اما دومین و شاید بالا بلندترین مانع تاریخی توسعه در ایران، تقدس قدرت و هزینههای ناشی از آن است.
🔷از همان امواج اول و دوم توسعه در ایران در دوران قاجار که نخست توسط زوج قائم مقام ـ عباس میرزا و سپس به وسیله امیرکبیر در ایران رقم خورد، تقدس قدرت و هزینههای ناشی از آن به عنوان یک مانع بس جدی توسعه، خود نشان داد و قد علم کرد. تقدس در دوران پهلویها قدری مدرنتر شد و بر دو پایه باستانیگری و خدایگانی، جانشین ظلاللهی و قَدر قدرتی و قوی شوکتی قجر شد. در جمهوری اسلامی نیز تقدس با غلظتی افزونتر، مفهوم ایدئولوژیک خاص خود را بروز داد.
🎙️قسمتی از مصاحبه «شهید هدی صابر»، با عنوان؛ «تحولات جهانی توسعه و موانع توسعه ملی ایران»
چشم انداز ایران، شماره ۶۲، تیر و مرداد ۱۳۸۹
منبع: سایت «در فیروزهای»
🆔 @hodasaberr
دانشگاه کارا
🔷دانشگاه هم در غیاب احزاب، كارا بود. سازمانهای جدیدی هم تشكیل شده بودند اما تا ۴۹ كسی نمیدانست كه این سازمانها در حال تكوین هستند.
🔷لذا دانشگاه به كسی دل نبست، یعنی كسی نبود كه به آن دل ببندد؛ نیروها كه زندان رفته بودند، جبهه ملی از صحنه بیرون رفته بود، رهبران نهضت آزادی تا سال ۴۶ زندان بودند و وقتی هم كه بیرون آمدند، دیگر بروز و ظهور و فعالیت ویژهای نداشتند.
🔷دانشگاه خودش بود و خودش و وقتی خودش بود و خودش، هم امكانآفرین شد، هم نشریه دانشجویی داد و هم چراغ عرصه مبارزه را روشن نگه داشت.
✍️قسمتی از؛ «هشت فراز، هزار نیاز»، فراز مبارزات دهه چهل و پنجاه(۴)، از شهید هدی صابر.
📧منبع: سایت «در فیروزهای»
🆔 @hodasaberr
فایل صوتی کلاسهای «هشت فراز، هزار نیاز» از «شهید هدی صابر»، مقدمه و فلسفه تاریخ، نوار ۲، سخنران مهمان؛ «مرحوم مهندس سحابی»
هشتفراز، هزار نیاز: درک نو از کتاب تاریخ
5 دیماه سال 1385 «شهید هدی صابر» نخستین سلسله از مباحث خود را در حسینیهی ارشاد آغاز کرد؛ ایده و درکی نو از کتاب تاریخ. «هشت فراز، هزار» عنوان موزون و آهنگینی بود که هدی صابر برای این سلسله نشستها برگزیده بود.
مباحث «هشتفراز، هزار نیاز» در قالب 75 نشست منظم در طی دیماه 1385 تا آبان 1387 در حسینیهی ارشاد برگزار شد و سبب شد نسل جوانی که از فقدان آموزش همدلانهای که هم حاوی اندیشه باشد، هم حاوی روش و هم حاوی منش اخلاقی، رنج میبرد، نفسی تازه کند. دستاورد پژوهشی «شهید هدی صابر» در خصوص تاریخ معاصر، بیشک یکی از منابع و مصادر ارزشمند آموزش تاریخ به شکلی متدیک و منظم است و خواهد بود.
🆔 @hodasaberr
🔷بیش از چهار دهه حیاتورزی بیجسم و جان، غایبنبودن و پرتوافكندن، روح سبكبال در این سوی و آن كوی به پروازكشاندن، در گوشها نجواكردن، در پس پیشانیها عروسی آرمانی ترتیب دادن، آینده را آذین بستن، با نسلهای پس از خود زیستن و بر قاب دیوارها و پهنه پیراهنهاشان تصویر درانداختن، امید افشاندن، بشارت پاشیدن و محترم بودن برای هم دوست هم دشمن، از نهم اكتبر آن سال تا این هنگام، در یك سوی دیگر.
🔷چه سرّی است كه «چه» در چلّه فقد از آن اكتبر تا اكتبر جاری، ملموستر و محسوستر، حیاتدارتر و بشارتدهندهتر از دوران حضورش، «هست»؟
🔷هزاران هزار قلم دار و تفنگدار و سیاستمدار و بر اریكه قدرت سوار، در این چله، رژه رفتند بر عرصه. كه اما همچون او شد ماندگار؟ كماكان برقرار؟ بیكشاورز بذركار، ریشه دوانیدن در مزرعه درون خود، حامله از رمزی است و باردار از رازی.
مسلم كه خوش قد و قامتی، خوش صورتی و خوشصحبتی، نه رمزاند و
نه راز. گَر این بودَستی، سپه سپه خوش قامت و خوش صورت و خوش صحبت، پیش و پس او بودند و آمدند. مایه رازها، از ماشه سلاح روی شانهاش نیز چكان چكان نبود. رمز و راز ماندگاری و حیاتداریاش
در عشق بودُ
در روش بودُ
در منش
✍️قسمتی از مقاله؛ چهل و دو اكتبر پس از وداع چه: فلسفه در انداختن، بی«فلسفیدن»، از «شهید هدی صابر»، نشريهي چشمانداز ايران ـ شمارهی ۵۸ ـ آبان و آذر ۱۳۸۸
📧منبع: سایت «در فیروزهای»
در سیاه ترین شبهای انفرادِ من، دزدکی آمده بود،
اما من، سیرِ سیر نظاره اش کردم، با دیدگان بلعیدمش
اکنون، نه در خردادِ خونگرمِ هم سبز و هم سرخ،
در آبانِ سرد و زرد، در شبی از شب های
زوجیِِ دو مَرد،
قندیلِ شب من، دو عنصره بود؛
نور و نجوا
قرصِ کامل، کاملاً لب شده بود
و من تماماً چشم و گوش
برای نظاره و نیوش
در سکوت محضِ سلول، نیک می شد درکش کرد؛
در واپسین لحظه به دیداری دیگر دعوتش کردم
به شبانگاهی که آسمانش یک وجب مربع نیست
به میهمانی قولم داد، به میزبانی قولش دادم
من، سر آخر شبی به او بفرما خواهم گفت
شاید روی یک بام
شاید، طولِ یک راه
سال هشتاد
ماه آبان
هشتِ شب هشتم
زندان ۵۹
قسمتی از شعر «وعده با قندیل شب»، از شهید «هدی صابر»
منبع: سایت «در فیروزهای»
🆔 @hodasaberr
«ملتهب صبح آغازی
آتشین ظهری
تب دار عصری
دَم دار شبی»
در چنین آشفته دورانی
بی تحول، پر ملال ایامی
در غوغائین شهر آشوبی
در دودینْ سیه فام عصری
-که نه حوضی
پر آب، لبلاب، با زمینۀ آبی
نه پرشوق و شور فوّاره ای
نه سپید رختْ خواب خنکی
نه پشه بندی نه کاسه آبی
نه چشمک زن اخترانی
نه عطر اقاقی یا رازقی
با عصرهای طوفانی
با شام های بارانی
با نیم شبهای آرمانی
هویدا تفاوتی داشتی
قسمتی از سروده «تیرِ بارانی»، از «شهید هدی صابر»، زندان اوین.
منبع: سایت «در فیروزهای»
🆔 @hodasaberr
مصاحبه «شهید هدی صابر»، با عنوان؛ «تحولات جهانی توسعه و موانع توسعه ملی ایران»
چشم انداز ایران،شماره ۶۲، تیر و مرداد ۱۳۸۹
منبع: سایت «در فیروزهای»
🆔 @hodasaberr