ادمین، درخواست تبلیغات و فیلم : @g_rahimimanesh @cafe_honar_ads : تعرفه تبلیغات آدرس فیلم های ارائه شده: @List_Adres 🎞️ سفارش و درخواست فیلم پذیرفته می شود. اینستاگرام : instagram.com/_u/honar7modiran
a1b5zc6v4x3e2&m=69197">کوبو آبه فیلمنامهی زن در ریگ روان را بر پایه رمان خود با همین نام نوشته است. او موقعیت را عمدا به آرامی نشان میدهد و نه با اعلام شتابزده اینکه مرد در چه تنگنایی قرار دارد. او شرایط را با اشارههای کوچک آشکار میکند و آهنگ روزانه زندگی را در شن و ماسهها نمایش میدهد. روستاییان از بالای گودال با قرقره آب و مواد غذایی را به ساکنین گودال میرسانند و ماسهها را بالا میکشند. هیچوقت مشخص نمیشود که آیا زن با اشتیاق در گودال رفته یا روستاییان او را در گودال سکونت دادهاند. اما مشخص است که او سرنوشتش را پذیرفته و اگر بتواند هم از گودال فرار نمیکند. او در اسیر کردن مرد شرکت کرده چون باید این کار را انجام دهد: او به تنهایی نمیتواند به اندازهی کافی ماسه جمع کند و زنده ماندن او (آب و غذایش) به کارش بستگی دارد. پیش از آن شوهر و دخترش در یک طوفان شن دفن شدهاند. او به مرد میگوید: «استخوانهای آنها در گودال دفن شده است». پس هر دوی آنها (زن و مرد) اسیر هستند. یکی از آنها سرنوشتش را پذیرفته و دیگری تلاش میکند تا از آن فرار کند.
مرد هر راهی را برای بالا رفتن از گودال و بیرون آمدن از آن امتحان میکند. در یک صحنه ناگهانی دیوار شنی فرو میریزد. بهعنوان یک طبیعتشناس، او به موقعیتش و پرندگان و حشراتی که میبیند، علاقهمند است. او برای به دام انداختن یک کلاغ تله میگذارد اما هیچ کلاغی نمیگیرد. اما بهطور تصادفی متوجه میشود که چطور از ماسه آب بگیرد و این کشف یکی از دستاوردهای ملموس، مفید و بدون تردید زندگی اوست.
نویسنده: راجر ایبرت
مترجم: مهتاب محمودی_سینا نبوی
🎥 Woman in the dunes 1964
join 👉 @honar7modiran
ررای شرکت در دوره ، کلمه" هیپنوز" را به شماره زیر پیامک کنید:
0903-895-9185
https://www.instagram.com/reel/DJjnSrYow4g/?igsh=MTQ2NWZ0cjI1OW14cg==
📣ظرفیت و فرصت محدود
🔻پذیرش مهرماه در تمامی رشته ها بدون کنکور
🔹معافيت نظام وظيفه و ارائه مدرک از وزارت علوم و تحقیقات و فناوری
🔹برترین واحد آموزشی استان تهران شرق
🔸اطلاعات بیشترو دریافت مشاور:
02166959319 / 09125140859
🔹اینستاگرام 👇
instagram.com/uast48
🔻تلگرام👇
t.me/Registration_uast48
www.uast48ac.ir
سینماسلامت/۲
فیلم دوم؛ «گوزنهای اتوبان»
🟦🟧گروه مطالعات فرهنگی باشگاه فنسالاران:
دومین جلسه «سینماسلامت» با نمایش و بررسی فیلم سینمایی «گوزنهای اتوبان» ساخته ابوالفضل صفاری ادامه مییابد.
این فیلم؛ که در چهلوسومین جشنواره فیلم فجر حاضر بود و در ۹ رشته نامزد دریافت عنوان بهترین شد، و جوایزی را هم به خود اختصاص داد؛ راس ساعت ۱۸ دوشنبه ۵ خرداد ۱۴۰۴ در خانه هنرمندان ایران به نمایش در میآید.
نشست نقد و بررسی هم با حضور رضا درستکار (منتقد سینما و مدیر جلسات سینماسلامت) و هنرمندان سرشناس این فیلم برگزار خواهد شد.
خرید بلیت:
https://www.tiwall.com/p/highway.deer.film2
@iranartists
🟧@fansalaran
🟦@fansalaranclub
نقد فیلم اعتصاب: یک جنگ غیر داخلی ( Strike: An Uncivil War 2024 )
نویسنده: یاشار یوسفی
a1b5zc6v4x3e2&m=69189">خانه ی زنی در گودال، زیستِ انسان ها در اعماق زمین به دور از زندگی طبیعی آدمیزاد را می بینیم و این که نظام قدرتمند کنترلگر گودال ها از فقر حمایت می کنند و کارگران در بندِ شن را با هوشی برتر وادار می کنند که شرایط موجود، عادی ست و حتی باید شکر کنند و دوستش داشته باشند .
باید خانه و میهن را دوست داشت حتی اگر در گودالی غرق از شن باشد . . . زیرا شنی رونده و بارنده، برای آن ها، آن سرگروه ها منبع درآمد است. زن و مرد شن را جمع می کنند و با سطل به مردانِ بالای گودال می دهند و در ازای آن پول می گیرند.خود ِزن، مثل حشره ای غرق در روندگی شن در این عادت، خو گرفته و راحت است.
شن تمام نمیشود. شن از بالای گودال میریزد. زن باید مثل افسانه ی سیزیف، این شن را هر شب با بیل توی سطل بریزد.کارفرماها را صدا می زند و هر شب آن ها طنابشان را از بالا، از زاویه ی برتر و قدرت، پایین می اندازند و زن سطل پر از شن را به آن ها می دهد و هفته ای یک مرتبه از تعاونی حقوق و سیگار و …. می گیرد و از این بابت راضی است. او شوهر و بچه اش را زیر شن از دست داده است. شوهر و فرزند زن، زیر ریزش شن دفن شده اند.
سکانس های فیلم زن در ریگ روان پر از پلان های حساب شده با دیدگاه بصری سینمایی شعورمند است. کادرهایی که نظرگاه درستی از رمان داشته، سینمایی که به درستی و مطلقا تابع نویسنده است. – برعکس سینمای کج سلیقه ی این دوران – پرسپکتیو و دترمینیسیم نورپردازی و فیلمبرداری دقیقا به رنج مضاعف و سمپاتیک مخاطب کمک می کند. برای درک بهتر، برای رسیدن به فهمِ زندگی سیزیف وار.
آدم هایی که همیشه کنترل می شوند، اگر شن به بالا ندهند مجازاتشان ندادن جیره است. آیا این همان دیدگاه توتالیتری رمان جورج اورول 1984 نیست؟ انسان به مثابه ی کارگر کنترل شده. و آیا این جهان مثل جهان کافکا نیست؟ آیا امروزه که در گیر ویروس شده ایم در تلاش نیستیم تا آن را مهار کنیم. اما مهار نمیشود.
زن در ریگ روان به مثابه ی ویروس کرونا
دست و پنجه نرم کردن با شن، تبدیل خشم به عادت و عادت به وظیفه و وظیفه به عشق. جنگیدن با عنصری نامرعی و نامطلوب که سالها بعد شاید به عنوان عنصر مطلوب و ابژه ی رشد بهش نگاه کنیم. ما به مثابه ی انسان هایی در گودال عصر جدید. عصر آهن پاره و تکنولوژی، عصر سرعت. عصر قلب های سنگی. عصری خالی از عشق.
شن، بی شکل است و قدرت او در شکل ناپذیری آن است مثل گِل نیست. شن رونده و پیش بینی ناپذیر است. زندگی زن در ریگ روان، مثل زندگی زیر اقیانوس است. کسی خبر ندارد او در این جهان نفس می کشد، او با جهان پیرامونش کاملا قطع ارتباط است. از این بابت راضی است. دیگی که برای من نجوشه می خوام سر سگ توش بجوشه مثال خوبی برای مردمان آن منطقه است که هیچ وقت هیچ کسی خارج از آن محدوده به آن ها کمک نکرد و آن ها هم شن را به کارخانه های سیمان و … می فروشند و مهم نیست که ترکیبش با مواد چه بر سر ساختمان سازی های شهر میاورد مگر آن بیرون کسی به فکر آن مردم هست؟
پذیرش درماندگی، شرطی شدن مردمان زیرمجموعه ی قدرتمداران در این کتاب و فیلم من را یاد آزمایش پاولف می ندازد: (( درماندگی آموخته شده )).
✍ #ساناز_سید_اصفهانی
🎥 Woman in the dunes 1964
join 👉 @honar7modiran
.
بدون بیم مجازات. لذتی در گریز نیست.
🎥 Woman in the dunes 1964
join 👉 @honar7modiran
نفهمیدم. اما گمانم زندگی چیزی نیست که آدم بتواند بفهمد. همهجور زندگی هست، و گاه طرف دیگر تپه سبزتر به نظر میرسد. چیزی که برایم مشکلتر از همه است، این است که نمیدانم اینجور زندگی به کجا میکشد. اما ظاهرا آدم هرگز نمیفهمد، صرفنظر از اینکه چهجور زندگی کند. بههرحال چارهای جز این احساس ندارم که بهتر است چیزهای بیشتری برای سرگرمی داشته باشم.
🎥 Woman in the dunes 1964
join 👉 @honar7modiran
#Gif
هرگز نمیتوانی از این گودال [زندگی] فرار کنی، اما میتوانی زندگیای معنادار در آن گودالِ تاریک، طاقتفرسا و پوچ بسازی تا چند ده سالی به ناچار در آن زندگی کنی.
🎬 Woman in the Dunes - 1964
Join 👉 @honar7modiran
این فیلم به سبک اگزیستانسیالیسم و شبیه رمان "افسانه سیزیف"از آلبر کامو ساخته شده،
گرفتار شدن در گودالی که نماد زندگی ست که به کار،غذا،خواب و سکس محدود میشود به این صورت که نمی توانی از گودال فرار کنی ولی میتوانی گودال بهتری بسازی...
🎬 Woman in the dunes 1964
join 👉 @honar7modiran
فیلم زن در ریگ روان، روایت آدم و حوایی است، هبوطکرده بر سرزمینی هرز که سنگینی و رنج زیستی تنیده به تکرار را بر دوش میکشند تا زنده بمانند. روایتی ظریف و گیرا از زندگی، انسان و هستی.
✍ #سینا_اصغرنژاد
🎬 Woman in the dunes 1964
join 👉 @honar7modiran
زن در ریگ روان، فیلم اگزیستانسیالیستی است و داستان انسان هایی است که اسیر هستند اما نمیدانند، مبارزه میکنند اما به باطل و تلاش میکنند اما سیزیفی و در نهایت اسیر عادت خود هستند و فیلم نشان میدهد که انسان ها در شرایط سخت چگونه عوض میشوند و هیولای درون شون بیدار میشود.
تشیگاهارا تصاویر اروتیک استثنایی ای گرفته است که در سینما کمتر نظیرش را دیده ایم.
🎬 Woman in the dunes 1964
join 👉 @honar7modiran
یک مرد متفاوت 2024 / آرون شیمبرگ
یک اثر غیرمنتظره، یک فیلم متفاوت به سبک کراننبرگی- لینچی که جلوتر – و بالاتر – از فیلمهای جریان اصلی سینمای آمریکا میایستد.
فیلمی غیرقابل پیش بینی با پیچشها و چرخشهای عجیب در فیلمنامه که نمیتوان دستش را خواند و به کلیشههای امروزی متصل کرد.
مرد فیلنمایی نوین که اینبار در جدال بین زشتی / زیبایی، عجیب الخلقه بودن / معمولی بودن، برای اولین بار این «زشتی» است که پیروز میشود...
«یک مرد متفاوت» با این دوگانهها برخورد جدیدی دارد و مسئلههای مهمی را طرح میکند: آیا هویت جدید میتواند، هویت قدیمی را به فراموشی بسپارد؟ آیا هویت و فیزیک قبلی یک انسان، در صورت بازنگشتن، میتواند در فرد دیگری ظاهر شود؟ آیا «هیولا بودن» میتواند تبدیل به یک فیتیش و آرزو شود؟ و ...
فیلم همچنین نقدی جدی بر روابط احمقانه و سطحی امروزی و بر مدیوم رسانه، تئاتر، سینما، تبلیغات و ... وارد میکند. و نشان میدهد شهرت و علاقهمندی دیگران نسبت به یک انسان، در دنیای کنونی ما تا چه اندازه میتواند تصادفی و متغیر باشد.
چند فیلمساز جوان آمریکایی از جمله آری استر، آرون شیمبرگ و کریستوفر بورگلی اکنون فیلمهایی میسازند که با اینکه پست مدرن هستند، اما همزمان فیلمهای پست مدرن را نقد میکنند و از دوز ارتجاعی آن میکاهد. این فاصله گرفتن از پست مدرنیسم جریان اصلی، و ساخت فیلمهایی از نوعی دیگر شاید بتواند در آینده ما را به سینمای آمریکا امیدوار کند؛ شاید...
✍ #یاشار_یوسفی
@NostalgiaCinematheque
@honar7modiran
🛎 آموزشگاه سینمایی مجازی واریاسیون ورتوف تقدیم میکند:
برای اولینبار
🎬 کارگاه آموزشی و ورکشاپ آکادمیکِِ مجازی:
✍️ کارگاه تحلیل و بررسی تاریخ فلسفه غرب
✅ فلسفه باستان تا قرونوسطی
✅ فلسفه رنسانس تا مدرنیسم
✅ فلسفه مدرن تا پستمدرنیسم
✅ بررسی جامع اندیشه سیاسی، اجتماعی و جامعهشناختی
📣 تعداد جلسات؛ ۱۶ عدد
سهشنبهها: ۲۰:۳۰
✍ شهریه: ۲ میلیون تومان
📽 کلاس آنلاین
در پلتفرم گوگل میت
شروع جلسه: ۳۰ اردیبهشت
‼️نکته‼️
بنا بر اطلاع هنرجویان عزیز، طبق روال سابق کلاسها و کارگاههای تئوریک و سینمایی ما در واریاسیون ورتوف؛ همچنان میزان شهریه درخواستی ما در مقایسه با تمامی آموزشگاهها و مدرسین عزیز حوزه سینما، دارای کمترین سقف مقدار شهریه است و ما تا به آخر این پروتکل اخلاقی و پرولتاریایی خود را ادامه میدهیم.
زندهباد طبقه کارگری
به مناسبت گرامیداشت ایام خلقهای پرولتری جهان
🎥 برای ثبتنام به آیدی پیام دهید
@pezhmankhalilzadeh
نکته مهم: تعداد ظرفیت بسیار محدود است
با تشکر از یزدان عزیز بابت طراحی پوستر
@yazdanmsh
a1b5zc6v4x3e2&m=69190">نویسنده آوانگارد ژاپنی با دیدگاه فلسفی و اجتماعی ویژه و بکارگیری مهارتهای علمی و هنری اش و با بهره گیری از المانهای بدیع و فضا سازی خلاقانه در قالب تفکرابزورد و فلسفه اگزیستانسیال تصویری برجسته از سرنوشت بشر و دلهره هایش ارائه داده .نگرشی که همانند شمار کثیری از آثار ادبیات معاصر ژاپن رد پای بحران هویت پس از جنگ را در خود دارد .
گرچه پیرنگ و کاراکترهای داستان تابع تصویر و نماد بوده و اسطوره " سیزیف " را به یاد می آورد اما فضا سازی واقعی است وآنقدر ملموس که احساس کنید هنگام دیدن فیلم، ریگ از سر و رویتان سر ریزمی کند.
چرخه بی امان کار در گودال با سیستم کار در کمپانی های بزرگ ژاپنی قابل مقایسه است. با این وجود به نظر میرسد دیدگاه فلسفی، برای رمز گشایی کد های داستان موفق تر عمل میکنند، چراکه مارا با چشم اندازی فراتر و در مواجهه با هستی قرار می دهند.
نیکی جامپی نماینده انسانی است که با پرسش اساسی معنای زندگی روبروست. حضور در جایگاهی بر او تحمیل شده که در انتخابش هیچ نقشی نداشته و باید ازمیان امکانات محدود موجود نحوه بودنش را برگزیند. یا معنایی بیابد یا درتسلسلی بی پایان حل شود.
✍ #پرتو_مهدی_فر
🎥 Woman in the dunes 1964
join 👉 @honar7modiran
a1b5zc6v4x3e2&m=69195">ما نمیتوانیم بفهمیم چرا زن در آن خانه، مثل مرده ای در گور رضایت خاطر دارد بی اینکه ربطی به جهان پیرامون خود داشته باشد یا نیازی به روابطِ اجتماعی. احتمالا اگر یک روز شن فرو نریزد زن، باز همچنان بیل می زند و شن جمع می کند. زن عاشق شن است، زن خود شن است. بدون مقاومت در برابر چیزی، در لحظاتی که مرد او را گرگان می گیرد هم مثل شن بی دفاع است. مرد از شن متنفر است و این زندگی را باور نمیکند. مرد در دنیای دیگری رشد کرده و نمیداند مایحتاجش از کجا میایند و دقیقا زیرمجموعه های اقتصادی چقدر پاکیزه و درست و قابل اعتماد هستند. ذهنیت او به کتاب ها بستگی دارد و بس.
یک همزیستی و معاشرت عاشقانه بین زن و مرد پدیدار می شود. یک رابطه ای که به ناچار است. رابطه ای که تبدیل به عشق می شود. همزیستی به ناچار به جبر شرایط روزگار. اما مرد با این رابطه مشکل دارد احساس می کند او را دستگیر کرده اند و می خواهند از او بیگاری بکشند و دنبال نیروی کمکی هستند. درست فکر می کند اما درست فکر کردن به کمک او نمی اید. مرد نمیتواند از زیستن در گودال لذت ببرد. او نمیتواند باور کند که در چاهی افتاده است و مرزهای او با جهان پیرامونش قطع شده و کل دنیا شده همان خانه با زن. همه ی دنیایش شده ریگ و باد. بدون حتی یک رادیو یا یک آیینه – تنها آرزوی زن – او فکر می کند توسط اهالی آن منطقه بازداشت شده است برای کار اجباری. مدام می گوید همکارانش میایند دنبالش و پدرشان را در میاورند. در صورتی که هیچ کس دنبالش نمیگردد. در واقع تصور ما از دنیایی که به آن اعتماد داریم هم چندان قطعی به نظر نمیرسد.
تلخی موضوع زن در ریگ روان، در آنجاست که سرانجام مردِ داستان، با بیهوش کردن زن، تصمیم می گیرد نقشه اش را عملی سازد و با طنابی که ماه هاست ساخته است و پنهانش کرده از گودال بیرون برود. او سرانجام فرار می کند. در ماسه ها پیش میرود به امید اینکه به آب و به دریا برسد. سر راه بین مه و ماه، توی باتلاقِ شن فرو می رود و پاهایش، و تنش تا کمرگاه در باتلاش او را می کشاند پایین و مرد کمک می خواد از همان کسانی که او را در این وضعیت قرار داده اند. در واقع تسلیم شکنجه گرانش می شود. او را بیرون می کشند و او دوباره به گودال برمیگردد. او دوباره همراه زن ماسه و شن توی حلبی می ریزد و به بالا دستی ها می دهد. دیگر باور کرده که راه نجاتی نیست. لباسهایش هم مثل لباس های مردم ده شده. او دارد شن می شود.
مرد حشره شناس تصمیم می گیرد لانه ی کلاغ بسازد بلکه نامه ای به پایش ببندد و کمکی از بیرون بیابد. در این تله گذاری ها متوجه می شود که آب زیر خانه ی آن ها مثل قناتی جاری ست و خود این یعنی یک اتفاق! خانه ای روی آب و و توی گودال از هر نظر بی تعادل و رونده . . .عدم امنیت در هر لحظه حکم رانی می کند.
دیدن این فیلم و خواندن این کتاب مثل گرفتاری در یک عصر پاندمیک، در یک دوره ی کرونایی می باشد. به هر طرف که می روی نا امنی ست و سرانجام به تو می گویند باید این شرایط را بپذیری، شرایطی که دیگر ساکن زمین است و انگار خانه ی تو در این گودال شنی است. مجبوری برای بقا کار کنی نه برای لذت و زندگی. آیا سرمایه داران و ثروتمندان پذیرش فقر را عادی سازی نمیکنند تا خودت مثل زن در ریگ روان به آن خو کنی؟ کشوران ثروتمند با قلدری تمام می خواهند کشورهای زیر دستشان تابع آن ها باشند و در بی امنیتی بمانند. در ترس بمانند تا همواره سرباز آن ها باشند. مثل مرد داستان که سرباز آن گودی و شن و شرایط جبری شد. تو شرطی شده ای. تو مثل شخصیت های کتاب 1984 جورج اورول مورد مشاهده ای و نباید از روزمرگی دست از پا خطا کنی تو باید مثل سیزیف تکرار شوی و تکرار کنی. شاید این قانون عصر جدید است.
✍ #ساناز_سید_اصفهانی
🎥 Woman in the dunes 1964
join 👉 @honar7modiran
a1b5zc6v4x3e2&m=69196">مرد زندگی تکرار گونه زن در گودال را میبیند اینکه چگونه ساده در زیستن و زندگی کردن، او زنی را میبیند که منظره بیرون از گودال را دیگر به یاد نمی آورد و حال در زندگیش به جز آب در آونگ کوبیدن نمیکند، او شن ها را با بیل جا به جا میکند در حالی که شن همیشه بود و کمتر از چند ساعت به حالت اول خود باز میگشت. و این دقیقا همان قضیه ایست که کامو در داستان های خود از آن استفاده میکند. نفرین خدایان و حال همیشه کار عبث کردن.
مرد در گودال، فکر میکند و درمیابد تمام زندگی دایره ای بوده است، حال چه در گودال چه در شهر هیچ تفاوتی باهم نداشته است و تنها شکل ظاهری آن ها با هم تفاوت دارند. او در اینجا به نقش خود و به آنچه باید باشد پی میبرد. در هنگامی که آرام و بی درد سر میتواند برود دست هایش بالا نمیرود، چرا که این حس همان نقش است که او را از بالا رفتن باز میدارد و این راه رهایی و نقشی ست که انسان در تمامی عمر در پی آن به جست و جو و زندگی کردن میپردازد.
چه بسیاری از انسان ها هستند که در گیر و دار زندگی خود به این نقش نمیرسند، و در این دشت بی پایان تنها پرسه میزنند بی انکه به نقش خود پی ببرند و دلیل آمدنشان را بدانند. چرا که نقش و افرینش هر دو یکی هستند. و هر کس بصورت مجزا این را دارا هستند.
🎥 Woman in the dunes 1964
join 👉 @honar7modiran
ما آدمهای بازیگوشی هستیم برای آنکه بنشینیم و کاری جدی انجام دهیم باید برای خودمان چاله بکنیم!
🎬 Woman in the Dunes - 1964
join👉 @honar7modiran
a1b5zc6v4x3e2&m=69193">"اقتباس در سینما"
اقتباس از ادبیات به سینما و تئاتر، یا حتی از سینما به سینما، به دو صورت انجام می شود. "اقتباس آزاد" و "اقتباس وفادارانه".
نمونه های موفق اقتباس آزاد را می توان در سری فیلم های کوروساوا از نمایشنامه های شکسپیر دید.
مکبث در سریر خون.
شاه لیر در آشوب.
هملت در آدم بد راحت می خوابد.
در این گونه آثار مولف نگاه نو و متفاوتی به اصل اثر دارد. که می تواند در تایید و راستای نگاه نویسنده باشد یا که در قالب هجو و پارودی آن را نقد کرده باشد. فیلم "امتیاز نهایی" وودی آلن می تواند اقتباس آزادی از جنایت و مکافات داستایوفسکی باشد.
"اقتباس وفادارانه"
ساخت این نوع اقتباس برای کارگردان هایش می تواند چالش سختی باشد. از آنجا که منبع اثر موجود است کافیست که کارگردان در ساخت فیلم سهل انگاری کند و دقت خوبی نداشته باشد، راحت مورد هجوم نقدهای نکوهش کننده منتقدین و مخاطبان آگاه قرار می گیرد.
نمونه های موفق این قالب اقتباس را میشه در دو فیلم معروف هیروشی تشیگاهارا دید. "زن در ریگ روان" و "چهره دیگری".
Join 👉 @honar7modiran
از خانم ها و آقایان ۱۸ تا ۶۵ سال دعوت می شود در آزمون "افسردگی و ادراک تصاویر هیجانی" شرکت نمایند:
فرم آزمون:
https://survey.porsline.ir/s/qoRhwEj
نسخه کمحجم/
مجله «فنسالاران»، شماره ۲۱
نیمه اردیبهشت ماه ۱۴۰۴
🟧تورق نسخه الکترونیکی بیستمین شماره مجله «فنسالاران»، نیمه اردیبهشت ۱۴۰۴
اکنون روی عکس بالا، کلیک کرده، دانلود کنید، و با «فنسالاران صنعت داروی کشور» هممسیر و همراه شوید. یادتان باشد همیشه نسخه اصلی بهتر است.
🪴قرار بعدیمان:
فنسالاران شماره ۲۲، خرداد ۱۴۰۴
دسترسی آسان در سایت، بدون نیاز به فیلترشکن 👇👇👇
https://B2n.ir/jh6532
🟧@fansalaran
شمارههای تماس: ۰۲۱۹۱۳۱۹۵۳۵ و ۰۹۰۰۱۳۱۹۵۳۵
آی دی تلگرام (پیام مستقیم): @khaneyefaramarzadmin
آی دی تلگرام و اینستاگرام (کانال و پیج): @khaneyefaramarz
a1b5zc6v4x3e2&m=69194">فیلم روایتگر زندگی مرد زیست شناسی است که در یک دهکدهٔ ساحلی دورافتاده، در ته گودال پهناوری که دیوارههای بلند شنی دارد زندانی میشود. گودالی که تنها یک خانه در آن است و زنی تنها در آن زندگی میکند. مرد اسیر شده کم کم می فهمد که برای زنده ماندن باید در کنار زن به همکاری با روستاییانی که باعث اسارت او شده اند بپردازد و از این طریق هم از مدفون شدن خانه زیر شن جلوگیری کرده و هم نیازهای اولیه خود را تامین نماید.
فیلم داستان تلاش بیهوده مرد برای فرار از این شنزار است. تلاشی که هر بار با یاس و افسوسی شدید به شکست منجر می شود. کارگردان با نماهایی بدیع و زیبا تکرار و ملال و پوچی زندگی انسان غرق در روزمرگی را به تصویر می کشد.. در فیلم غرایز و امور روزمره ای مانند، غذا خوردن، لذت جنسی، شستشو، کار، خستگی و خواب، مشروب و سیگار و اخبار(در جایی از فیلم رادیویی برا شنیدن اخبار درخواست می شود. درخواستی که بیش از بقیه نیازها پوچ و بی معنی به نظر می رسد.. به مانند ولعی که انسان امروز برای دنبال کردن اخبار دارد) و هر کنش دیگری از امور عادی و روزمره، به عنوان رفتار و خواستی پوچ و خفه کننده جلوه گر شده و باعث آزار تماشاگر می شود.
"زن در ریگ روان" پوچی و بی معنایی زندگی انسان تنها و غرق در روزمرگی، که هیچ هدف و معنایی برای زندگی ندارد، را به تصویر می کشد.
تیشیگاهارا در این فیلم به دنبال درگیری ذهن مخاطب برای اندیشیدن و ایجاد چرایی در مورد معنای وجود و حیات است.
✍ #فرهاد_قنبری
🎥 Woman in the dunes 1964
join 👉 @honar7modiran
سینماجو | سفری عمیق به دنیای هنر هفتم
اگر به سینما نه تنها بهعنوان سرگرمی، بلکه بهعنوان یک هنر جدی، اندیشمندانه و تاثیرگذار مینگرید، سینماجو جای شماست.
در این کانال میخوانید و میبینید:
🗂 آرشیوی ارزشمند از آثار مهم و ماندگار سینما
🎞 معرفی و تحلیل آثار برجسته سینمایی
📝 بررسی مفهومی و زیباییشناختی فیلمها
🎥 نگاهی به جریانها، مکاتب و تحولات سینمایی
🎙پادکست های تحلیلی و نقد سینمایی
با ما همراه باشید تا دنیایی بیکران سینما را کشف کنید.
برای بهتر خواندن
و قلمی بهدست گرفتن،
با سیاوش گلشیری همراه شو.
دورهی آنلاین «داستاننویسی مقدماتی»
شروع کلاسها: دوشنبه 29 اردیبهشت | ساعت ۲۰
ثبتنام: ۰۹۱۷۵۰۰۶۳۳۳
تلگرام: @dastan_golshiri
https://www.instagram.com/siavash.golshiri?igsh=MTNqMnFxYTJhaDVldg==
برای بهتر خواندن
و قلمی بهدست گرفتن،
با سیاوش گلشیری همراه شو.
دورهی آنلاین «داستاننویسی مقدماتی»
شروع کلاسها: دوشنبه 29 اردیبهشت | ساعت ۲۰
ثبتنام: ۰۹۱۷۵۰۰۶۳۳۳
تلگرام: @dastan_golshiri
https://www.instagram.com/siavash.golshiri?igsh=MTNqMnFxYTJhaDVldg==
برای بهتر خواندن
و قلمی بهدست گرفتن،
با سیاوش گلشیری همراه شو.
دورهی آنلاین «داستاننویسی مقدماتی»
شروع کلاسها: دوشنبه 29 اردیبهشت | ساعت ۲۰
ثبتنام: ۰۹۱۷۵۰۰۶۳۳۳
تلگرام: @dastan_golshiri
https://www.instagram.com/siavash.golshiri?igsh=MTNqMnFxYTJhaDVldg==
a1b5zc6v4x3e2&m=69187">خانه تپه شني زن، خود به مثابه نمادي براي ايگو ميباشد. خانه مكاني است كه ایگوي شخصي ميتواند درآن خود را رها كند و آرام گيرد. خانه به بدن اهالي اش نيز تبديل ميشود، واز آنرو كه ماسه ها به خانه آسيب وارد ميكنند اين آسيب به منزله تخريب بدن جومپي نيز ميباشد. وقتي خانه معرفي گراگوباشد، استعارات در زن در ريگ روان، شرح شرايط انسان وتقلاي او از براي حفظ اين اگو ومدفون نشدنش زيرشنزار ناپايداري هاي هويت هاي پسا دارويني محيطي مي گردد.
هويت شخصيت ها در ريگ روان اغلب به معناي ناتوراليستي جبرگرايانه (دترمينيستيك) پردازش شده است. نيازهاي دائمي بدن چون آب و سكس، گوياي اينست كه بشر - برخلاف نظريه داروين كه از قضا مقبول عامه قرارگرفته است- همچون حشرات نبوده با اينحال هر دو محصول پيرامون/طبيعت و زمان اند واز همين رو محدود و دربند بدن و فيزيك خود. براي مثال زن معادل انساني سوسك اي است كه حروف را ميكشد، كه درطول زمان به شكلي از حيات دگرديسي يافته كه موجودات ديگر را ميفريبد و به دام فرارناپذير خود ميكشد كه درآن سوسك خودش رابا بدن قرباني دربندش تغزيه ميكند.
اين درست شبيه به آن چيزيست كه با دهاتي هاي داستان رخ ميدهد، اين مردمان دهاتي الگوي زندگي درجوامع دشوار هستند كه براي منفعت شخصي با ديگري همكاري ميكنند. زمان و تحول/ اولوشن نيز همكاري و همدستي اي ازهمين سنخ دارند. در كتاب، احوالات جومپي بعد از اورگاسم چنين شرح داده شده: ”اين جومپي نبود كه اميالش را ارضا كرده باشد بلكه ظاهرأ شخصي كاملأ متفاوت، شخصي كه بدن اورا به عاريه گرفته گونه زيست شناختي معناپذيراست.“ بود به استغنا رسيده بود. سكس به ذاته با يك بدنِ فردي به تنهايي معنا نميگيرد بلكه با دراينجا جدايي ميان خواسته ابگوي جومپي وبدن اش را درمي يابيم. با اينحال وقتي جومپي بدنش را مجبور به مصالحه و سازش ( درمثال حمام نگرفتن) ميكند، درنهايت اين سازش به خاطر توانايي قويتر او در انطباق است كه براي آبه ايگو/ اميد از براي اين نرمش محسوب ميشود. آبه اميد دارد كه حتی اگر جسم و بدن نتواند خود را به اين شرايط تطبيق دهد ايگو بتواند خودرا به فراهم آوردن نيازهاي انساني منطبق كند. اين از آن جهت كه ايگو همسويي نزديكتري با اراده آزاد(وتوانايي قدرت خواسته در اقامه تغييرات) دارد تا با سويه هاي معين فيزيكي وجود انسان- كه تحول و دگرديسي مارا با آن مهاركرده- معنا ميگيرد.
✍ #ارانا_جای_تیلور
🎬 Woman in the dunes 1964
join 👉 @honar7modiran
فایل اپیزود تیشیگاهارا و کوبو آبه
@radionegaah
Join 👉 @honar7modiran
📌- نقد فیلم « بروتالیست »
🔖- « غرقۀ اغراق و انحطاط »
✍️- نویسنده: #آریا_باقری
🔰- [ مطالعه نقد ] 👉
▪️| #نقد_فیلم #نقد_تطبیقی
▪️| #بروتالیست #بردی_کوربت
▪️¦ @honar7modiran
➖ https://Perspective.ir