ادمین، درخواست تبلیغات و فیلم : @g_rahimimanesh @cafe_honar_ads : تعرفه تبلیغات آدرس فیلم های ارائه شده: @List_Adres 🎞️ سفارش و درخواست فیلم پذیرفته می شود. اینستاگرام : instagram.com/_u/honar7modiran
📌- نقد فیلم « بروتالیست »
🔖- « غرقۀ اغراق و انحطاط »
✍️- نویسنده: #آریا_باقری
🔰- [ مطالعه نقد ] 👉
▪️| #نقد_فیلم #نقد_تطبیقی
▪️| #بروتالیست #بردی_کوربت
▪️¦ @honar7modiran
➖ https://Perspective.ir
a1b5zc6v4x3e2&m=69186">تعالی شن و انسان
نویسنده: راجر ایبرت
مترجم: مهتاب محمودی_سینا نبوی
این فیلم درباره ماسه نیست، بلکه دربارهی زندگیست. مرد از زن میپرسد «آیا ماسه جمع میکنی تا زنده بمانی یا زنده میمانی تا ماسه جمع کنی؟». و چه کسی میتواند چنین سوالی نپرسد؟ «زن در ریگ روان» نسخهای نوین از افسانهی یونانی سیزیف است. سیزیف مردی بود که خدایان او را محکوم کرده بودند تا تختهسنگی را بر بالای تپه بغلتاند تا فقط ببیند که سنگ به عقب برمیگردد.
مرد باید خودش را سرزنش کند. او برای فرار کردن و در جستوجوی تنهایی به بیابان سفر کرد و آن را یافت.
اولین باری که من فیلم را دیدم شبیه یک ماجرای روانی-جنسی بود. زیربنای موقعیت تقریبا پورنوگرافیک است: مرد سرگردانی که به دام زنی افتاده که بدنش را بهعنوان قیمت یک برده مادامالعمر پیشنهاد میدهد. یک زمینه قوی اروتیک در داستان نهفته است که با نشان دادن فرم خوابیدن زن آغاز میشود و از طریق خصومت، درگیری و بردگی تا یافتن زمینههای مشترک احتمالی آنها ادامه مییابد. فکر میکنم تقریبا بیشتر از هر فیلمی، زن در ریگ روان از تصاویر برای خلق بافتی ملموس از ماسه، از پوست، از آبی که در ماسه نفوذ میکند و طبیعتش را تغییر میدهد، استفاده کرده است. بیشتر از اینکه زن اغواکننده باشد به گونهایست که بیننده با نگاه کردن به او احساس میکند که لمسش کرده است. تمایلات جنسی در فیلم در مجموع بخشی از واقعیت آن است: در این گودال زندگی به کار کردن، خوابیدن، غذا خوردن و رابطه جنسی تقلیل یافته است. زمانی که زن آرزو میکند یک رادیو داشته باشد، میگوید: «ما میتوانیم با اخبار رادیو بیدار شویم». آنجاست که میفهمد چقدر خواستهاش بیمعناست.
🎥 Woman in the dunes 1964
join 👉 @honar7modiran
اگه میخوای مثل حرفه ای ها راجع به فیلم ها نظر بدی و تحلیلشون کنی این ویدیو رو از دست نده.👇🏿👇🏿👇🏿
https://youtu.be/_eS7Q_0l31s?si=-N3TWnEUj65ITFV5
a1b5zc6v4x3e2&m=69181">زنی در ریگ روان» حکایتی اگزیستانسیالیستی از زندگی دو انسان در حصار است. زندگی عبث و بیهودهای که نیکی جومپی بعد از اسارت با آن دست به گریبان است، آرام آرام او را به درک جدیدی از مفهوم و هدف زندگی میرساند. او که پیش از این به عنوان دانشمندی در زمینهی حشرات مشغول فعالیت بود، بالاجبار شخصیتی که پیش از این سفر داشت را فراموش کرده و به زندگی جدیدی خو میکند که از نظر او به مانند زندگی سیزیف بیهوده و بیفایده است. در زندانی که نیکی جومپی و زن بی نام و نشان در آن اسیرند، زندگی فقط به سه عمل غذا،کار و سکس محدود میشود و این برای یک دانشمند به معنای مرگ تدریجیست.
شن و ریگ، مهمترین موتیفهای فیلم «زنی در ریگ روان» هستند. نیکی هیچ جا از شنها در امان نیست و هر جا پا میگذارد با شن روبرو میشود. حتی آبی که مینوشد و غذایی که می خورد نیز پر از شن است و تحمل چنین مسئلهای نخستین چالش او با محیط جدید زندگیاش است. شن به عنوان نمادی از ناپایداری، کلیت فضای فیلم را شکل میدهد. از لحاظ جغرافیایی روستای مورد نظر در نقطهای قرار دارد که توسط شن و ماسه از همه طرف احاطه شده است. در گودالی که بومیان برای کارگران اجباری و زندانیان خود در نظر گرفتهاند، این مسئله به شکل واضحتری دیده میشود. اطراف خانهای که نیکی در آن زندانیست، چیزی جز کوههای شن دیده نمیشود. کوههایی که معیار و ویژگی اصلی کوه بودن، یعنی استواری را ندارند و در نتیجه نمیشود از آنها بالا رفت. این ناپایداری همه جانبه نه فقط در فضا که در زمان فیلم نیز دیده میشود. در واقع جهان فانی «زنی در ریگ روان» با استفاده از این المانهای بصری در تلاش است تا خود را برای مخاطب بسازد و باورپذیر کند.
در چنین جهانی که تشیگاهارا و کوبو آبه با همکاری یکدیگر به بهترین شکل ممکن ترسیم میکنند، شخصیتها مجبورند تا برای لقمهای غذا و جرعهای آب و تعدادی سیگار که جیرهی هفتگیشان است، شنها را پارو بزنند و آنها را برای بومیان بفرستند. در این میان آرام آرام و بنا بر غریزه، ارتباطی بین نیکی و زن شکل میگیرد. زن که از جهان هیچ ندیده و تمام مشاهداتش در همان گودال مدفون در شن خلاصه میشود، آرام آرام به نیکی دل میبندد. او پیش از این همسر و فرزندش را در همین گودال از دست داده و جهانی خارج از این چند متر را متصور نیست. در نتیجه هر چه هست و نیست در همینجا برایش معنا مییابد و نیکی نیز به زودی جزوی از این جهان میشود. در مقابل نیکی که از شهری بزرگ آمده و در این روستا گرفتار شده، صرفا به ارتباطی فیزیکی با زن اکتفا میکند. صحنههای معاشقهی نیکی و زن از لحاظ بصری به شدت غنی و پر و پیمان فیلمبرداری شدهاند و با آن دانههای شن که بدنها را پوشانده است، بیش از هر چیز مخاطب را به یاد صحنههایی مشابه در «هیروشیما عشق من» (۱۹۵۹) ساختهی آلن رنه میاندازد که چند سال پیش از این فیلم و در جریان موج نوی سینمای فرانسه ساخته شد.
✍ #دانیال_هاشمی_پور
🎥 Woman in the dunes 1964
join 👉 @honar7modiran
یادداشتی بر فیلم چهره ی کارین ۱۹۸۴ / اینگمار برگمان
چهرهی کارین باورنکردنی است؛ چطور ممکن است چند عکس ساده از یک آلبوم خانوادگی تبدیل به تصویر متحرک – و سینماتوگرافیک – شوند؟ چطور میتوان از قاب عکس به مانند پرترهای زنده کلوزآپ گرفت؟ چطور میتوان روی یک عکس کهنه و رنگ و رو رفته به مانند یک موجود زنده زوم کرد؟ چطور میتوان از دستها، لبها، چشمها و چین و چروکها چنان اینسرتی گرفت که عکسها جان بگیرند و چطور میتوان چرخهی کودکی، میانسالی و پیری؛ مرگ، زندگی و بیماری و ... را از خلال مرور یک آلبوم خانوادگی توضیح داد؟یک اندوه بزرگ، یک فقدان غیرقابل بازگشت، دلتنگی و ادای احترامی به مادر، دوگانهی سازش/ خشم نسبت به پدر و یادی کوتاه از تمام بستگان دور و نزدیکی که دیگر نیستند. [اما در این لحظه احضار می شوند.] زومهای آرام و نرم روی چهرهی مادر و زومهای با تردید و منقطع روی تصویر پدر، اینسرت دستهای اینگمار کوچک، که در دستان مادرش گره خورده و جوانی، شادابی و لبخند مادری که تبدیل به رنج بیماری و پیری میشود.این سینما است حتی اگر سوژه، یک عکس باشد؛ تحرک دوربین، ایستایی و سکون عکسها را تبدیل به تصویر متحرک میکند...
✍ #یاشار_یوسفی
@NostalgiaCinematheque
@honar7modiran
🎬 کارگاه تک جلسه ای «میزانسن چیست؟» ( تئوری های میزانسن و تحلیل سکانس های منتخب روی پرده)
🎥 با هدایت یاشار یوسفی
✅ حضوری و آنلاین
📆 جمعه ۵ اردیبهشت ساعت ۱۸:۳۰ تا ۲۱:۳۰
🏢 در گالری رج ( خیابان بهشتی )
🎞 سرفصل های کارگاه:
🔘 تعریف میزانسن و تاریخچه ی اصطلاح میزانسن
🔘 تفاوت میزانسن سینما با تئاتر
🔘 تفاوت میزانسن با دکوپاژ
🔘 میزانسن ارگانیک در متن
🔘 میزانسن در اندیشه ی منتقدان کایه دو سینما
🔘 میزانسن: مونتاژ یا برداشت بلند؟
🔘 میزانسن: هدف یا وسیله ؟
🔘 تفاوت میزانسن با کمپوزیسیون
🔘 نقش دوربین در میزانسن
🔘 میزانسن در سبک کارگردان های بزرگ
و ...
📽 به همراه تحلیل میزانسن در سکانس هایی از فیلم های پرندگان، سرگیجه، مرد عوضی، ساراباند، توت فرنگی های وحشی،رزمناو پوتمکین، ایوان مخوف، طناب، فانی و الکساندر و ...
📎لینک ثبت نام حضوری در تیوال ( و اطلاعات بیشتر ):
tiwall.com/p/what.is.mise.en.scene
📎آیدی تلگرام جهت ثبت نام آنلاین در بستر گوگل میت:
@Rajartgallery
هزینه ی کارگاه:
حضوری 180
آنلاین 120
@NostalgiaCinematheque
تحلیل سکانسی از ارتش سایه ها 1969 (ژان پیر ملویل)
در صحنهی پیش از تیرباران شدن اعضای جنبش مقاومت، وقتی لینو ونتورا در سلول همراه دیگر اعضای گروه منتظر اعدام است، جعبه سیگاری از جیبش بیرون آورده و قبل از اینکه خودش آن را دود کند به زندانیان دیگر تعارف میکند و وقتی هر کدام از آنها یک نخ از جعبه سیگار برمیدارد و روی لبانش میگذارد، در نهایت جعبهی خالی سیگار به ونتورا میرسد و حتی یک نخ هم برای او باقی نمیماند.
چند لحظه میزانسن – که بسیار عالی است – را موقتا فراموش کنیم و سعی کنیم به این سوال فکر کنیم:«چرا سیگار به ونتورا نمیرسد – در حالی که میتوانست برسد-؟»
چون «تمام کسانی که سیگار را از جعبه برمیدارند و میکشند» ، در سکانس بعد اعدام خواهند شد، فقط ونتورا است که قرار است از تیرباران شدن جان سالم به در برد... ملویل به ما ادراکی پیشینی مبنی بر اینکه ونتورا اعدام نخواهد شد میدهد، انگار ما این موضوع را از قبل متوجه میشویم؛ چون این سیگار از نوع «آخرین درخواست قبل از مرگ» است، کسی که قرار است نجات پیدا کند، قاعدتا در این لحظه سزاوار این سیگار نیست... اینجا سیگار – نکشیدن - تبدیل به نوعی رستگاری میشود.
و این سکانس، همزمان تعلیقی است که «تعویق» و نتیجه را نیز در خود دارد. به زبان ساده، گویی هنوز پایان کار ونتورا نرسیده و هنوز برای سیگار آخر زود است.
و به این ترتیب سیگار جزئی از میزانسن میشود...
✍ #یاشار_یوسفی
@NostalgiaCinematheque
@honar7modiran
#⃣#معرفی_فیلم
ده فیلم ژاپنی که برای تماشا پیشنهاد میکنم:
۱-اواخر بهار
۲-ریش قرمز
۳-سانشوی مباشر
۴-هفت سامورایی
۵-هاراکیری
۶-اوگتسو
۷-زن در ریگ روان
۸-داستان توکیو
۹-جزیره برهنه
۱۰-آشوب
Join 👉 @honar7modiran
📸🎥 دوست داری
فیلمسازی
عکاسی
کارگردانی
تدوین
فیلمبرداری
فیلمنامهنویسی
بازیگری
نقد و تحلیل فیلم و ...
را از مبتدی تا حرفهای یاد بگیرید این کانالرو از دست ندید📹📸👇👇
/channel/+SXOgnDJ2UJqzjBqI
/channel/+SXOgnDJ2UJqzjBqI
یادداشتی بر فیلم «شارلوت و دوست پسرش 1960» (ژان لوک گدار)
«موج نو یعنی جوانی و سرعت...» «شارلوت و دوست پسرش» از مهمترین آثار کوتاه گدار محسوب میشود؛ فیلمی با ریتمی بسیارسریع و دیوانهوار که در آن مدام موضع و جایگاه دو شخصیت با هم عوض شده و در هر ثانیه یکی از آن دو، بر دیگری تسلط پیدا میکند. بلموندو که مورد خیانت واقع شده، مدام بین عجز و غرور در نوسان است؛ بین بخشش و انتقام. او بدون هیچ مکثی مدام صحبت میکند و انواع و اقسام تئوریها و فلسفه بافیها و افکار خویش را برای شارلوت بازگو میکند. او ابتدا از بی نیازی به شارلوت شروع کرده و سپس به انکار تمامی زنها میرسد و در نهایت به التماس برای ماندن شارلوت در کنارش؛ همچون یک عاشق کلهشق و مغرور که زورش به قلبش نمیرسد.فیلم از انبوهی شوخ طبعی کلامی، بازی با کلمات و ارجاعات مختلف معمول گدار تشکیل شده. بلموندو دیالوگ میگوید اما گویی برای خودش، و شارلوت تمام فیلم میشنود بدون اینکه «گوش دهد». شارلوت، هم در اتاق هست و هم نیست؛ معشوق جدید او که پایین منتظر وی است، گویی بر تمامی فضای اتاق سایه افکنده؛ تعلیق: شارلوت چه تصمیمی میگیرد؟ درست مثل دیگر فیلمهای کوتاه دورهی اول فیلمسازی گدار «یک زن فتانه» و «همهی پسران را پاتریک مینامند»، زنان در جست و جوی سوژگیای هستند که هنوز به نائل نشدهاند و هر سه فیلم تلاشی است برای رسیدن به شخصیت جین سیبرگ «از نفس افتاده» که در آنجا بالاخره قرار است تصمیمی قاطع از جانب زن گرفته شود. تصمیمی که همراه با عقل و - گاهی با قلب- است؛ درست مثل تمام زنانی که میشناسیم...
✍ #یاشار_یوسفی
@NostalgiaCinematheque
@honar7modiran
.
.
به مانند فیلم های: اسب تورین و جزیره عریان اینجا هم مساله زنده ماندن است تا زندگی کردن، تا زمانی که معلم حشره شناس به این زندگی نقد وارد میکند و در تلاش برای زندگی کردن با تحقیق میشود.
Join 👉 @honar7modiran
نمایی از شاهکار سینمای ژاپن
"زن در ریگ روان" اثری از هیروشی تشیگاهارا 👍👌❤
🎥 Woman in the dunes 1964
join 👉 @honar7modiran
🎞
سکانس معروف از فیلم زن در ریگ روان.
🎥 Woman in the dunes 1964
join 👉 @honar7modiran
در فیلم به شن هویت و شخصیتى مستقل داده شده. ذاتاً ریگ روان و شن طبیعتى بیثمر و در عین حال جنبشى بیامان دارد. نمادى از حرکتى دائم و در عین حال بیهودگی دائم. اما مرد در تلاشى دائم و خستهکننده برای بیرون آمدن از این گودال و این دور تکراری است. درحالی که زن این سرنوشت را به پذیرفته و با آرامش مشغول تکرارِ موجودیتِ خود در همین روزمرگی هاست.
در صحنهای، زن در ریگ روان نیکی ساعتها شن را با بیل جا به جا میکند تا راه خروج خود را هموار کند، اما در نهایت متوجه میشود که از جایش تکان نخورده و فقط خود را خسته کرده است. این صحنه میتواند هسته اصلی رمان باشد: بیهودگی. تلاش برای خروج از چرخه تکراری زندگی. تلاش برای خروج از گودالِ شنیِ زیستن. هرکسى که در این گودال بیفتد باید بهطور پیش فرض و ماشینوار درگیر کارِ جابجایی شنها شود؛ فقط برای اینکه بیشتر از این فرو نرود و زیر این شن دفن نشود. این؛ کارِ هدفمندی نیست که نتیجه بهتری را به دست بدهد یا تغییری در شرایط ایجاد کند. بلکه صرفاً آنها را از بیشتر فرو رفتن و نمردن نجات میدهد. درست مانند زندگى که تمام تلاشها و دستاویزها فقط برای بیشتر فرو نرفتن دوام آوردن است. انسانها خواه ناخواه تبدیل به مهرهها در مسیر این چرخدنده و این روال تکراری میشوند. زن در ریگ روان تمرکز ویژهای روی مساله آمیزش نیز دارد. میتوان رابطه جنسی در میان این چاله بیمعنا را به مثابه لذت در میان یک پوچی دائم دانست. نوعى نیرنگ و سرخوشى که لحظهای ما را از دل این روند بیرون بکشد و بعد دوباره با شدت بیشتری به عمق واقعیت ما را فرو برد. برای همین کوبو آبه معتقد است انسانهای عمیق، بعد از آمیزش بیشتر در یأس فرو میروند. چرا که بعد از فروکش کردن میل، انسان باز به خویشتن برمیگردد.
در واقع حتی عشق نیز نوعی نیرنگ و حیله است که ما بنا بر لذتِ سکرآورِ آن بتوانیم همچنان در این بازی بمانیم و این رنجِ دائم را تاب بیاوریم. فیلم حامل این پیام است که زندگی با تمام بار بىمعناییاش پذیرفته شده و کسى نمیتواند برای فرار از این تکرار بیمعنا کاری کند. شاید نقطه اوج داستان، زمانی است که مرد بعد از تلاشى بىوقفه از گودال رها میشود، اما در آزادی پیش روی خود آنقدر خود را ناتوان و گمشده حس میکند که او را دوباره به گودال میاندازند.
کافکا:
«تو آزاد هستى، و برای همین است که گم شدهاى!»
🎬 Woman in the dunes 1964
join 👉 @honar7modiran
اثری با درون مایه اگزیستانسیالیستی، نمایش رنج زیستنِ انسان که مسئول سرنوشت خودش است. اما در نهایت خود اوست که باید تصمیم بگیرد چگونه زندگی کند. ماجرایی پر از تعلیق و ملال. شخصیت اصلی اصولا شباهت زیادی با یوزف کا ی محاکمه(کافکا) دارد. او هم در پی معنا بخشیدن به رفتاری است که محکوم به شکست و بیهودگی است.
📽 زن در ریگ روان 1964
join 👉 @honar7modiran
🎞 «خوانش تصویر: سه شنبه های کلاسیک در مکتب تهران»
🎬 اکران و نقد فیلم
🎥 Fargo 1996 / فارگو
📽 کارگردان: برادران کوئن
🎙منتقدان: یاشار یوسفی و عرفان گرگین
📆سهشنبه 16 اردیبهشت ساعت 19
🏢 در مکتب تهران
✅ برای خرید بلیت به شماره زیر در واتس اپ پیام دهید:
09129217591
آدرس:خیابان نجات الهی، خیابان ورشو، خیابان عضدی، کوچه کیوان ، مکتب تهران.
قیمت بلیت: ۱۰۰
درد زیستن و تلاش عبث
«انسان در برابر زندگی و مرگ»
داستانی با فضای آکنده از ترس و دلهره.
📽 زن در ریگ روان 1964
join 👉 @honar7modiran
آلبر کامو:
"ما باید در عصرمصائب، هنر زیستن را ابداع کنیم"
🎬 Woman in the dunes 1964
join 👉 @honar7modiran
نسخه کمحجم/
مجله «فنسالاران»، شماره ۲۰
اردیبهشت ماه ۱۴۰۴
🟧تورق نسخه الکترونیکی بیستمین شماره مجله «فنسالاران»، اردیبهشت ۱۴۰۴
اکنون روی عکس بالا، کلیک کرده، دانلود کنید، و با «فنسالاران صنعت داروی کشور» هممسیر و همراه شوید. یادتان باشد همیشه نسخه اصلی بهتر است.
🪴قرار بعدیمان:
فنسالاران شماره ۲۱، در همین اردیبهشت ۱۴۰۴ با یک ویژهنامه دیگر...
دسترسی آسان در سایت، بدون نیاز به فیلترشکن 👇👇👇
https://B2n.ir/hs2452
🟧@fansalaran
"تو شن جمع میکنی تا زندگی کنی،
یا زندگی میکنی تا شن جمع کنی؟"
فيلم درباره آزادي است. اين تصوير تشيگاهارا از زيستن پوچ و تهي از معنا ميگردد- اصل بقا و ادامه زيست را زير سوال مي برد. سوال حشره شناس از زن اينست كه آيا براي زنده ماندن شنها را جارو ميكني كه اگر اين باشد تقلايي براي زندگي است و داراي ارزش و يا براي زدودن شن ها زنده مانده اي كه دراين صورت سرشار از پوچي وتكرار عملي بي ارزش و بي معناست.
🎬 Woman in the dunes 1964
join 👉 @honar7modiran
.
مجازاتی که سیزیف گرفتار آن شد، نماد کار پوچ و بی معناست.
این پوچی به خاطر تکرار ابدی یک فعالیت مشخص نیست؛ بلکه به علت بی نتیجه بودن این فعالیت است.
هر بار که سنگ پایین کوه می غلتد،همه چیز به نقطه صفر بازگشته و مانند گذشته است؛ جز اینکه سیزیف، فرسوده تر از قبل است.
join 👉 @honar7modiran
ناگهان بزاق لزجی از زیر زبان مرد ترشح کرد. اما انگار نمیتوانست آن را قورت بدهد. اگر قورتش می داد، شنی که بین لب ها و دندان هایش بود، تمام دهانش پخش می شد.
سر چرخانده و به زمین خاکی تف کرد. با این حال هر چقدر هم که شن تف کرد، از طعم آن خلاصی نداشت. هر چه بیشتر دهانش را خالی می کرد، باز شن توی دهانش بود. انگار مدام شن بیشتری از لایه دندان هایش بیرون میزد...
🎥 Woman in the dunes 1964
join 👉 @honar7modiran
از میان انبوه خدایان اسطورهای در یونان باستان، برخی از آنها مانند زئوس، پرومتئوس و سیزیِف بیشر از دیگران به ادبیات عمومی راه پیدا کردهاند. البته جدا از نویسندگان و شاعرانی که در هزارههای گذشته به سیزیف اشاره کردهاند، نباید نقش آلبر کامو را هم در مشهور شدن این اسطورهی یونان باستان، نادیده گرفت.
(کتاب افسانه سیزیف جایگاه ویژهای در ادبیات قرن بیستم دارد.) افسانهی سیزیف مانند بسیاری از افسانههای یونان باستان، روایتهای متنوعی دارد. اما نکتهای که مد نظر ماست، تقریباً در تمام آنها مشترک است. سیزیف، با فریب دادنِ مسئولِ مرگ، از مردن میگریزد و ظاهراً زنجیری را که برای بستن خود او در نظر گرفته شده بود، بر گردِ تنِ مسئول مرگ میپیچید.
به خاطر این فریبکاری و تخلف، با هدف فرار از مرگ و زنده ماندن و جاودانگی، یک مجازات ویژه برای او در نظر گرفته میشود.
اینکه سنگی را با زحمت در دامنهی کوهی به سمت قله بغلتاند و دقیقاً وقتی سنگ به قله رسید، دوباره به پایین بغلتد و این ماجرا جاودانه تکرار شود.
🎥 Woman in the dunes 1964
join 👉 @honar7modiran
"زن در ریگ روان"، تلاش سیزیفوارِ همهی ما برای زندگی است
فقط آنگاه که پی به پوچی میبری خوشبختی، زندگی سراسر بیهوده است و فقط لحظاتی که از اعماق وجود میخندی خوشبختی، باقی همه هیچ است.
شاید اصلیترین تمایز بین کتاب و سینما این باشد که کتاب از خوانندهٔ خود میخواهد تا تصویر برخاسته از جملههای کتاب را در ذهن خود مجسم کند، حال آنکه سینما این تصویر و صداهای مرتبط با آن را عینا در اختیار تماشاگر میگذارد.
🎥 Woman in the dunes 1964
join 👉 @honar7modiran
زن در ریگ روان بیشتر از آنکه نمایانگر فلسفه اگزیست باشد، نقدى تند علیه این فلسفه است! داستانى که آزادى و اختیارِ موجودیت را به سخره میگیرد. ما هیچ کدام راهی جز پذیرش این وانهادگی نداریم.
«شاید باید اسیر تکرار باشیم تا بتوانیم زندگی را تاب بیاوریم.» اما نیکی بیهودگی و تکرار را نمیپذیرد. او میخواهد از گودال شن بیرون برود تا حشرهای کشف کند و خود را به تاریخ سنجاق کند. (چه امر بیهوده ای!) از این رو هر روز با فکری تازه سعی در خروج از گودال شنی دارد. اما هر روز تنها خستگی و تلف شدن وقت نصیبش میشود. وقتی نیکی عبث بودن تمام کارهایش را میبیند، آن وقت مانند زن تقدیر را میپذیرد. آرام و سر به زیر میشود و همچون زن هر روز کارِ تکراریِ جا به جایی شن را انجام میدهد.
در ابتدای داستان به نظر میآید که زن یک انسان درمانده و ضعیف و پذیراست. کسى که شرایط جبر را پذیرفته است. او را مانند مفلوکی میبینیم که از ضعفِ خود به چنین جبری تن داده است. و مرد در نظرمان شخصى ست که از انفعال فاصله گرفته و سعی دارد شرایط را در دست بگیرد تا از دایره جبر خارج شود. اما درنهایت آنکه مفلوک است مرد و آنکه در نظرمان آگاه و خوشبخت میآید زن است. اوست که سیزیف وار این پوچی را پذیرفته و خودش را به دست این جریان سپرده است. درحالى که مرد فقط دست و پا میزده است.
زن سیزیفى است که این رنج را ادامه میدهد. آگاهانه و عامدانه. آگاه از جبرِ حاکم، و سرخوش از این تکرار. در اینجا باید رجوع کرد به کامو که میگفت:
«سیزیف را باید خوشبخت پنداشت. چرا که تخته سنگ مال اوست!»
از نظر کوبو آبه، ما انسانها اینگونه هستیم. شاید در مقطعی مقابل زندگی طغیان کنیم اما زندگی در نهایت پیروز این نبرد است و ما را همچون شن در برمیگیرد. در این میان انسان برای تاب آوردن و گذراندن عمر، اسیر عادتها و دل بستگیها و اندک حاشیه امنش میشود. به هر چیزی چنگ میزند تا اسارت خود را فراموش کند. در رود زندگی جاری میشود تا در نهایت به دریای مرگ بریزد.
در این گودال هر دم خطر ریگ روان كه باد آن را میآورد تهدیدشان میكند.
در دهکده گودالهای اینچنینی بسیاری وجود دارد که مانع طوفان میشود و مردم دهکده مطمئن میشوند که قربانیانشان نمیتوانند از گودالها بگریزند. حشرهشناس و زن غریبه مجبور هستند هر روز شن اضافی را در سبدی به بالا بفرستند و اگر حتی یک روز این کار را نکنند، کلبه روی سرشان خراب میشود. در این وضعیت بغرنج و عجیب تنها همدیگر را دارند و فقط میتوانند به خودشان تکیه کنند.
🎬 Woman in the dunes 1964
join 👉 @honar7modiran
🎬 اکران و نقد ۴ فیلم کوتاه ایرانی، آمریکایی و اروپایی
🇮🇷 پنل ایرانی:
🎥 رانداپ ۱۴۰۳
کارگردان: علی قارائی
(با حضور کارگردان و عوامل)
🎞🎞🎞🎞🎞🎞🎞🎞🎞🎞
🎥 شِید ۱۴۰۳
کارگردان: علی خُلقاحمدی
(با حضور کارگردان و عوامل)
🎞🎞🎞🎞🎞🎞🎞🎞🎞🎞
🇸🇪🇺🇸 پنل اروپایی و آمریکایی:
🎥 Karin's Face 1984 / چهره ی کارین
کارگردان: اینگمار برگمان
(با زیرنویس اختصاصی ما )
🎞🎞🎞🎞🎞🎞🎞🎞
🎥 Neighbors 1920 / همسایه ها
کارگردان: باستر کیتون
🎙 به همراه نقد و بررسی
منتقد: یاشار یوسفی
📆 جمعه ۲۲ فرودین ، ساعت ۴:۳۰ عصر
🏢در سینماتک گالری رج (خیابان بهشتی)
📎لینک خرید بلیت از سایت تیوال و اطلاعات بیشتر (آدرس دقیق، سالن نمایش فیلم و ...) :
http://tiwall.com/p/season.5.of.raj.short.film.2
ظرفیت محدود
📎برای اطلاع از اکران ها در کانال ما عضو شوید:
@NostalgiaCinematheque
طبعا حضور یک زن و مرد تنها در مکانی اجباری و بسته، اروتیسمی حیوانی را هم به دنبال دارد (کوری از ساراماگو)، منظورم از حیوانی غیر اخلاقی و غیر انسانی نیست بلکه #ناتورالیستی است. این صحنه ها به همان شیوه فرمالیستی گفته شده در بالا طوری با اکستریم کلوزآپ و بسته روایت شده اند که فیلم های بی پرده دهه هفتاد به بعد مانند یک شوخی هوس بازانه نوجوانانه در مقابل آن به نظر می آیند هر چند که منظورم به هیچ عنوان تخطئه فیلم های آنچنانی نیست (به عنوان مثال فیلم تامل برانگیز امپراطوری احساس از ناگیسا اوشیما). این سکانس ها دوربین روی دست هم هستند تا هیجانی ورای پورنوگرافی را ثبت کنند تا آنجا که حتی سایه فیلمبردار هم دیده می شود! ( آیا این نوعی فاصله گذاری #برشتی ست؟)
🎬 Woman in the dunes 1964
join 👉 @honar7modiran
ما اینجا جمع شدیم تا نرم افزار مدل سازی Blender رو هرچه ساده تر و سریع تر یاد بگیریم.
🔰روش یادگیری ما پروژه محوره که سریع تره و در طول آموزش به این روش خسته نمیشید و مشتاق به ادامه دادن خواهید شد چون نتیجه کارمون رو هر بار مشاهده میکنیم(خوراک افراد کمال گرا 😉)
🟢هنر آموزانی که در طول دوره پروژه های تمرینی رو به خوبی انجام دهند درصورت تمایل جهت انجام پروژه کاری به عضویت مجموعه در خواهند آمد(تعداد محدود)
🔸هزینه ورود به دوره از مبتدی تا پیشرفته:
هزینه دوره به صورت یک مرحله است(یکبار برای همیشه) به طوری که لازم نیست برای دوره مبتدی، متوسط و پیشرفته هزینه جداگانه پرداخت شود.
🟡ارزش کل دوره :
1 میلیون تومان
مبلغ ثبت نام دوره با تخفیف نوروزی 50% تا انتهای فروردین ماه:1.000.000=500هزار تومان
بورسیه دانشجویی:
مبلغ دوره با احتساب بورسیه دانشجویی 200هزار تومان
❗دانشجویانی که در حال تحصیل میباشند با ارائه انتخاب واحد ترم جاری از بورسیه دوره بهره مند خواهند شد.
🟣جهت ثبت نام دوره به کانال زیر مراجعه فرمایید⬇
@mnidcBlender
رشد اتفاقی نخواهد بود پس تلاش کنیم🌱
آلمانی برای خواندن: با تأکید بر متون فلسفه و مثالهایی از آثار منتشرشدهٔ ویتگنشتاین
در این ویدئو جناب آقای امیرحسین سمائی فضای کلی "دورهٔ آلمانی برای خواندن" رو توضیح میدهند.
مدرس: امیرحسین سمائی؛
دانشآموختهٔ فلسفه و ریاضی از آلمان
مدرس زبان آلمانی و اقتصاد در Studienkolleg در آلمان
روزهای تشکیل کلاس:
شنبهها و یکشنبهها ساعت ۱۹:۳۰
[دو جلسه در هفته]
تعداد جلسات: ۵۰ جلسه
تاریخ شروع دوره: ۱۶ فروردین ۱۴۰۴
شهریه دوره: دو میلیون تومان
این دوره به صورتِ مجازی و بر بستر Google Meet برگزار میشود.
🎦 ضبط کلاس با امکان تماشای آنلاین و آفلاین
(تا دستکمِ یک ماه پس از پایان دوره) بر رویِ پلتفرم ایرانیِ Spotplayer انجام میشود.
با همکاری:
موسسه چیستا و انجمن علمی فلسفهٔ غرب دانشگاه اصفهان
................
جهت ثبت نام آیدی تلگرام @N_R202 پیام دهید.
در صورتی که سوالات بیشتری دارید، میتونید به اکانت موسسه چیستا پیام بدید تا در صورت نیاز پاسخ آقای سمائی رو داشته باشید.
@Philosophy_Society_98
@Chista_institut
آلمانی برای خواندن: با تأکید بر متون فلسفه و مثالهایی از آثار منتشرشدهٔ ویتگنشتاین
در این ویدئو جناب آقای امیرحسین سمائی فضای کلی "دورهٔ آلمانی برای خواندن" رو توضیح میدهند.
مدرس: امیرحسین سمائی؛
دانشآموختهٔ فلسفه و ریاضی از آلمان
مدرس زبان آلمانی و اقتصاد در Studienkolleg در آلمان
روزهای تشکیل کلاس:
شنبهها و یکشنبهها ساعت ۱۹:۳۰
[دو جلسه در هفته]
تعداد جلسات: ۵۰ جلسه
تاریخ شروع دوره: ۱۶ فروردین ۱۴۰۴
شهریه دوره: دو میلیون تومان
این دوره به صورتِ مجازی و بر بستر Google Meet برگزار میشود.
🎦 ضبط کلاس با امکان تماشای آنلاین و آفلاین
(تا دستکمِ یک ماه پس از پایان دوره) بر رویِ پلتفرم ایرانیِ Spotplayer انجام میشود.
با همکاری:
موسسه چیستا و انجمن علمی فلسفهٔ غرب دانشگاه اصفهان
................
جهت ثبت نام آیدی تلگرام @N_R202 پیام دهید.
در صورتی که سوالات بیشتری دارید، میتونید به اکانت موسسه چیستا پیام بدید تا در صورت نیاز پاسخ آقای سمائی رو داشته باشید.
@Philosophy_Society_98
@Chista_institut