صبح بخیر هنرآگه
از آن آتش......
خداوندا! آن میخواهم که مرا به قعر دوزخ فرستی و بفرمایی تا از بهر من سراپردههای آتشین بزنند و در آن سراپرده تختی آتشی بنهند تا چون ما در قعر دوزخ بر سریر مملکت نشینیم، دستوری فرمایی تا یک نفس بزنیم از آن آتش که در سرّ من ودیعت نهادهاند. تا مالک را و خزنۀ دوزخ را به یکبار به کَتْمِ عدم برم.
تذکرة الاولیاء
ذکر یحیی معاذ رازی
فریدالدین عطار نیشابوری
از لغتنامه دهخدا:
کَتْمِ
پنهان داشتن چیزی را،پنهان کردن چیزی . پوشیدن راز، کِتمان ، منتهی
انیمیشن
فیلم انیمیشن کوتاه تعادل (Balance) اثری از برادران لاونشتاين محصول آلمان و برنده اسكار بهترين انيميشن كوتاه در سال 1990
.
صبح بخیر هنرآگه
دیوانگی
هنرمند مجسمه ساز:
Eric Montaux
اریک مونتو
مواد ساخت: رزین و مقوا
اریک مونکو یکی از هنرمندان معاصر فرانسوی است که جستجوی مداوم او برای نوآوری و عشق عمیقش به هنر او را به سمت مجسمهسازی سوق داد. او که در اصل طراح صنعتی بود، تشنگی خلاقش باعث شد تا از مجسمهسازی به عنوان یک رسانه برای کاوش در انسانیت، که در اصل بیان هنری اوست، استفاده کند.
پیچیدگی و زیبایی بدن انسان در مرکز هنر مونتو قرار دارد و این موضوع اصلی بیشتر آثار او است. او با بافتها و تکنیکهای مختلف آزمایش میکند و آثار متنوع و متمایز بر اساس مواد مختلفی مانند مقوا، فلز، چوب و رزین خلق میکند. کار او با مقوا به ویژه به خاطر سبکی و چندکاره بودنش برجسته است و به او این امکان را میدهد تا ابعاد جدیدی را در آثارش کشف کند. با استفاده از این ماده فراگیر و قابل بازیافت، مونتو آن را ارتقا میدهد تا احساسات را از طریق "چین" و نماهای ظریف منتقل کند و جوهر احساسات انسانی را در مجسمههایش به تصویر بکشد.
.
هنر در سه دههٔ اخیر
🔹مجسمه: مسئلهها، رویکردها و نمونهها / (ONLINE)
مدرس: حمید سوری
شروع از🔻 چهاردهم آبان
🔻دوشنبهها ۷ - ۵ عصر
جهت دریافت اطلاعاتِ ثبت نام به تلگرام چارسو هنر
@charsoohonar4
09364077388
پیام دهید.
تلفن های ثابت:
۰۲۱-۲۲۸۶۱۳۵۶
۰۲۱-۲۲۸۶۹۵۹
پاسخگویی تلفن از شنبه تا پنجشنبه ۱۱ صبح تا ۵ عصر
.
صبح بخیر هنرآگه
تقدیم به همه دانشجویان دختر شجاع و نجیب ایران
https://www.instagram.com/heidialbert.art/
.
.
.
#هنرآگه_فیلم_انیمیشن_جمعه
🎬
همسر هنرمند
Artist s wife
سال :2019
🎬
کارگردان :
تام دالبی
Tom Dalby
ژانر : درام
محصول : آمریکا
🎬
خلاصه داستان:
کلر اسمیتسون ، همسر هنرمند و نقاش مشهور ، ریچارد اسمیتسون ، میباشد. ماجرای فیلم The Artist’s Wife از آنجایی پیچیده میشود که ریچارد، مبتلا به آلزایمر میشود و نمیتواند نقاشیهای نهایی خود را به پایان برساند. همین موضوع مشکلات بسیاری برای کلر به وجود میآورد
🎬
درباره فیلم:
"همسر هنرمند" به بررسی رابطه پویا بین یک هنرمند و همسرش میپردازد و بر روی موضوعاتی چون ناامیدی و مبارزه خلاقانه تمرکز دارد. هرچند فیلم لحظاتی از شخصیتپردازی جذاب دارد، اما از نظر توسعه شخصیتها ضعیف است. بهترین و شاید تنها دلیلی که باید "همسر هنرمند" را ببینید، "لِنا اولین" ( Lena Olin)است؛ بازیگری که نمیتواند یک اجرا معمولی ارائه دهد.
فیلم "همسر هنرمند" یک سوال جالب مطرح میکند: آیا بیماری ریچارد باعث می شود کلر کمتر از خودش و هنرش انتظار داشته باشد؟ و وقتی او یک استودیو اجاره میکند و قلمموهاش رو برمیدارد ، انگار که یک زندانی ناگهان از زندان آزاد شده است.
به خاطر ظرافتهای بازی اِولین و زبان نیش دار و تند درن، «همسر هنرمند» به کارگردانی تام دالبی، درباره آلزایمر نیست بلکه درباره هزینه پرورش دیدگاه هنری شوهر است که توسط همسر پرداخته می شود. اگر دالبی در شخصیت پردازی می توانست و اجازه میداد که "بیداری" کلر به طور کامل شکوفا شود و آن را به پایانی کمتر قابل پیشبینی دنبال کند، ممکن بود فیلمی ارزشمندتر از این باشد.
🔴اما به نظر این فیلم ارزش یک بار دیدن را دارد.
🎬
فیلم زیرنویس فارسی دارد
.
اگر کسی مرا خواست
بگویید رفته باران ها را تماشا کند.
و اگر اصرار کرد،
بگویید برای دیدن ِ طوفان ها
رفته است!
و اگر باز هم سماجت کرد،
بگویید
رفته است تا دیگر بازنگردد ...
بیژن جلالی
بیائید #بیژن_جلالی بخوانیم....
در پروژه ی بعدی، به این شاعر خاص خواهیم پرداخت.....
ارادتمند ِ شعر و شما
پویان نگین تاج
در نقاشی تا بخشی از خودت را روی بوم جا نگذاری نمی توانی به خودت بگویی نقاش.
فیلم جمعه این هفته:
همسر هنرمند
2019
کارگردان: تام دالبی (Tom Dolby)
خلاصه داستان
کلر اسمیتسون ، همسر هنرمند و نقاش مشهور ، ریچارد اسمیتسون ، میباشد. ماجرای فیلم The Artist’s Wife از آنجایی پیچیده میشود که ریچارد، مبتلا به آلزایمر میشود و نمیتواند نقاشیهای نهایی خود را به پایان برساند. همین موضوع مشکلات بسیاری برای کلر به وجود میآورد .
در میان تابلوهای بروگل، «ضرب المثل های هلندی» یکی از معروف ترین هاست که در موزه برلین نگهداری می شود. او در این تابلو، بیش از ۱۰۰ ضرب المثل هلندی را به تصویر در آورده که بیشتر آن ها حکایت کارهای احمقانه یک انسان است. در زمان به تصویر در آوردن این نقاشی، تعداد ضرب المثل های مورد استفاده در میان هلندی ها و فنلاندی ها، آن قدر زیاد بود که حدود ۸۰۰ تای آن ها در یک کتاب به چاپ رسید و بعدها به بیش از سه هزار ضرب المثل رسید.
به طور مثال، یکی از آن ضرب المثل ها که در این تابلو دیده می شود، این است: «هیچ وقت حرف کسی که یک دستش آب و یک دستش آتش است باور نکنید» به معنای این که «این فرد رو راست نیست و برایتان دردسر درست می کند» یا «از کسی که به آتش گرفتن خانه دیگران اهمیت نمی دهد و با آتشش خودش را گرم می کند، دوری کنید» به معنای « سوء استفاده از هر فرصتی بدون توجه به عواقب بد آن برای دیگران». او این تابلوی ۱.۵ در یک متری را در سال ۱۵۵۹ روی چوب بلوط کشیده است. فعالیت های متفاوت مردم و گنجاندن جمعیت زیادی از آن ها در یک قاب، یکی از ویژگی های بارز تابلوهای بروگل است
ویدئو بعدی بعد از عکس نقاشی به بیان ضرب المثل های در نقاشی و جزئیات این نقاشی پرداخته می شود.
اثری از فریدا کالو
El Verdadero Vacilón
۱۹۴۶
این عبارت را در پایین نقاشی و در کنار اسم فریدا می توانید ببینید.
معنای اصطلاح :
"El Verdadero Vacilón"
احتمالا معنای آن معادل ضربالمثل 'مستی و راستی' است و در زمینه هنر و شخصیت فریدا کالو به کار میرود، که به عمق و اصالت آثار او اشاره دارد.
از دوستان که زبان اسپانیایی می دانند خواهشمند است معنای دقیق آن را بنویسند. یکی از مخاطبان گفته بودند که معنای لغوی این عبارت می شود :"تردید حقیقی"
با تشکر فراوان
.
موسیقی شب
تقدیم به اعضا کانال هنرآگه
. Track: Something Stupid
. Artist: The Secret Sisters
. Album: The Secret Sisters
.
"ژیزل" بالهای رومانتیک است که موسیقی آن اثر آدولف آدام است و بهعنوان یک اثر استادانه در رقص شناخته میشود.
این باله ، داستان تراژیک و رمانتیکی از یک دختر زیبا و جوان روستایی به نام ژیزل و یک اشرافزاده پنهانکار به نام آلبرشت را روایت میکند که عاشق یکدیگر میشوند، اما وقتی هویت و نیت واقعی آلبرشت توسط رقیبش، هیلارین، فاش میشود، ژیزل دیوانه میشود و از درد و غم میمیرد. بعد از مرگش، روحش بوسیله گروه خواهران انتقامجو و مرگبار "ویلیها" احضار میشود، ارواح زنان مجردی که بعد از خیانت معشوقانشان مردهاند و در شب با رقصیدن با مردان و خسته کردن مفرط آنها تا سر حد مرگ، از آنان انتقام میگیرند (موضوعی محبوب در بالههای دوره رمانتیک). وقتی که آلبرشت (که دچار پشیمانی شده) برای عزاداری سر قبر ژیزل میآید، خواهران انتقام جو به رهبری میرتا، ملکه ویلیها، او را هدف قرار میدهند. اما عشق به ژیزل او را از چنگ آنها آزاد میکند. با نجات او از ویلیها، ژیزل هم خود را از تبدیل شدن به یکی از آنها نجات میدهد و عضوی از این گروه انتقام جو نمی شود.
قسمتی از این باله طولانی را با هم ببینیم.
.
✨ رویاهات دستیافتنیه، فقط کافیه اقدام کنی! 🌍
⏰ آخرین فرصت برای ثبتنام در دورههای تخصصی پذیرش و ویزای برترین دانشگاههای جهان!
🚀 برای ساختن آیندهای که شایستگیشو داری، همین حالا قدم بردار و آیندهات رو متحول کن.
📩 به ما پیام بدید و وقت مشاوره بگیرید!
@applyasanartist
.
🌐 www.applyart.net
.
نور زمستانی از میان ابرهای متراکم آسمان بعدازظهر می گذرد و در "صحنه برفی در آرژنتویل " کلود مونه می تابد.
این خیابانی در حومه ""Argenteuil، شهری در شمال غربی پاریس، جایی که مونه به مدت شش سال، از سال 1871 در آن زندگی کرد و این صحنه را نقاشی کرد. مونه در طول مدت اقامت خود در آنجا 200 نقاشی از شهر و مناظر شهری کشید، و این نقاشی یکی از 18 نقاشی است که "زمستان برفی" را ثبت کرده است.
معرفی یک هنرپیشه با استعداد
لنا ماریا جانا اولین ( Lena Olin ) یک بازیگر سوئدی است. او برای جایزههای اسکار، گلدن گلوب، بافتا و امی تلویزیونی نامزدی دریافت کرده است.
او با یک نقش کوچک در فیلم "چهره به چهره" (۱۹۷۶) کارگردان معروف اینگمار برگمان، پا به عرصه سینما گذاشت. پس از فارغالتحصیلی از مدرسه بازیگری، اولین به تئاتر دراماتیک سلطنتی پیوست و سپس در فیلمهای برگمان "فانی و الکساندر" (۱۹۸۲) و "بعد از تمرین" (۱۹۸۴) بازی کرد. او در نقش یک هنرمند روشنفکر در فیلم "سبکی تحمل ناپذیر هستی " (۱۹۸۸) که در تلگرام هنرآگه نمایش داده شده است، به شهرت بینالمللی رسید که برای این نقش نامزد دریافت جایزه گلدن گلوب بهترین بازیگر نقش مکمل زن فیلم شد.
اولین به خاطر بازیهایش در نقش یک بازمانده آسیبدیده از هولوکاست در کمدی-درام "دشمنان، یک داستان عاشقانه" (۱۹۸۹) و یک زن مورد آزار در کمدی-درام "شکلات" (۲۰۰۰) مورد تحسین منتقدان قرار گرفت. وی برای نقشاش در "دشمنان" نامزد اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل زن شد و برای "شکلات" نیز نامزد بفتا در دسته بهترین بازیگر نقش مکمل شد. دیگر نقشهای او شامل "ماجراهای پیکاسو" (۱۹۷۸)، "هاوانا" (۱۹۹۰)، "رومئو در حال خونریزی است" (۱۹۹۳)، "آقای جونز" (۱۹۹۳)، "دروازه نهم" (۱۹۹۹)، "ملکه ملعون" (۲۰۰۲)، "کازانوا" (۲۰۰۵)، "خواننده" (۲۰۰۸)، "به یاد من" (۲۰۱۰)، "مایا دادرل" (۲۰۱۷) و "همسر هنرمند" (۲۰۱۹) است.
اولین در ۲۲ مارس ۱۹۵۵ در استکهلم، سوئد به دنیا آمد. او کوچکترین فرزند خانوادهای سه نفری با پدر و مادر بازیگرش، بریتا هولمبرگ (۱۹۲۱–۲۰۰۴) و استیگ اولین (۱۹۲۰–۲۰۰۸) بود. او از ۱۹۷۶ تا ۱۹۷۹ در آکادمی ملی هنرهای دراماتیک سوئد تحصیل کرد.در اکتبر ۱۹۷۴، در سن ۱۹ سالگی، اولین به عنوان "ملکه زیبایی اسکاندیناوی" در هلسینکی، فنلاند انتخاب شد.اولین به عنوان معلم جانشین و پرستار بیمارستان کار کرد و بعد به حرفه بازیگری پیوست.
🎬
فیلم "همسر هنرمند" از آثار این هنرپیشه در تلگرام هنرآگه نمایش داده می شود.
Artist s wife
سال :2019
کارگردان :
تام دالبی
Tom Dalby
ژانر : درام
محصول : آمریکا
خلاصه داستان:
کلر اسمیتسون ، همسر هنرمند و نقاش مشهور ، ریچارد اسمیتسون ، میباشد. ماجرای فیلم The Artist’s Wife از آنجایی پیچیده میشود که ریچارد، مبتلا به آلزایمر میشود و نمیتواند نقاشیهای نهایی خود را به پایان برساند. همین موضوع مشکلات بسیاری برای کلر به وجود میآورد
یک حرف خودمانی:
دوستان و همراهان همیشگی هنرآگه
با عرض سلام و درود یکبار دیگر افتخار این را دارم که با توضیحاتی در خدمتتان باشم.
بعد از حدود چهار سال نمایش فیلم در کانال تلگرام و با توجه به اینکه کانال هنرآگه یک کانال صرفا سینمایی نیست و کانالی است که بطور عام به هنر و خاص تر به هنرهای تجسمی می پردازد مجبورم یکبار دیگر سیاست کلی در انتخاب و نمایش فیلم های سینمایی جمعه را خدمت شما عرض کنم.
انتخاب اول: فیلم هایی هستند که "درباره هنر و هنرمندان" باشد. این فیلم ها معمولا به یک "واقعه هنری" می پردازند یا یک فیلم "بیوگرافی" هستند و از این جهت شاید از نظر ساخت سینمایی و نحوه روایت، فیلم هایی متوسطی یا حتی ضعیف باشند و خوش ساخت نباشند ولی چون الویت اول هنرآگه نمایش فیلم درباره "هنر و هنرمندان" است، اینگونه فیلمها متعلق به هر کشور و به هر زبانی باشد نمایش داده میشوند. مانند فیلم "هلن" که متعلق به کشور فنلاند بود یا فیلم "نقاش" که روایت "هالیوودی" داشت .
البته فیلم های مستند هم در این راستا نمایش داده شده است.
انتخاب دوم: فیلمهای موسوم به " فیلم های هنری" هستند که لزوما درباره هنر و هنرمندان نیستند. این فیلم ها اکثرا متعلق به سینمای اروپا یا سینمای مستقل آمریکا هستند . مانند سینمای " موج نو فرانسه " یا سینمای "نئورئالیسم ایتالیا" .
البته در این راستا بعضی اوقات فیلم های مشهور ایرانی نمایش داده شده است.
انتخاب سوم: که به ندرت اتفاق اقتاده است فیلم های سرگرم کننده است . البته اگر این فیلمها متعلق به "تاریخ سینما" و از کارگردانان بزرگ باشد در الویت قرار می گیرند.
در هر صورت، توجه شما را به یک نکته جلب میکنم و آن اینکه در سال ۵۲ فیلم (مطابق با ۵۲ جمعه )در این کانال نمایش داده می شود و با توجه سلیقه های متفاوت مخاطبان عزیز ممکن است، شما تعدادی از فیلمها را دوست داشته باشید و ستایش کنید و تعدادی دیگر را خیر. که امری کاملا طبیعی است . لذا خواهشمند است برای "اظهار نظر" و "قضاوت" به این نکات توجه داشته باشد.
در تابلوی کودکان در باغهای تویلری (۶۲-۱۸۶۱) ادوارد مانه "لوره" را در نقش پرستار بچهها نقاشی کرده است. مورل(کارشناس هنری موزه اُورسی پاریس) میگوید: "نقاشیهای کودکان همراه با پرستارانشان در آن زمان بسیار پرطرفدار بودند و آثاری بسیار بورژوایی و تزیینی قلمداد میشدند". او ادامه میدهد:" اما مانه با آوردن زن سیاهپوست در جمع خدمتکاران خانواده عنصری جدید به این موقعیت آشنا میافزاید و میکوشد اثرش را به واقعیت آن زمان جامعه پاریس نزدیک کند."
مورل توضیح میدهد: "گرچه چهره و جزییات پیکر و پوشش لوره مانند دیگر شخصیتهای نقاشی کمی محو تصویر شده، اما طبقه، موقعیت و خاستگاه نژادی سیاهش از طریق لباس دکمهدار و نیز دستار نارنجی تندی که به سر بسته با زیرکی تمام آشکار شده است. گرچه مهاجران در آن دوره لباسهای معاصر فرانسوی میپوشیدند، اما همچنان دستاری که در کشورهای زادگاهشان مرسوم بود به سر میبستند."
پیش از این به نظر میرسید که نقاشی دوم مانه از لوره(۱۸۶۳) پیشطرح و اتودی برای نقاشی المپیا بوده، اما دنیز مورل نظر دیگری دارد: "ویژگیهای بصری و سبکی تابلو نشان میدهد که نقاش لوره را به مثابه فردی که موضوع اصلی تابلو به شمار میآید، نقاشی کرده است. شور و حال اثر لوره را نه در قالب کلیشه نژادی خدمتکار سیاه، که همچون زنی واجد فردیت بازنمایی میکند." مورل ادامه میدهد:" پیش از این تابلوی مانه با عنوان زن سیاهپوست شناخته میشد. این شیوه نامگذاری نزد تاریخنگاران هنر ابزاری بود برای به حاشیه راندن و محو هویت فردی زنان." اکنون او(مورل) بسیار مسرور است که موزه اورسی پیشنهادش را پذیرفته و تابلوی مذکور را با عنوان "چهرهنگاره لوره" به تماشا گذاشته است.
در تابلوی المپیا که در همان سال خلق شده، تصویر لوره دقیقتر و نمایانتر از زن سفیدپوست نقاشی شده است. رفاقتی میان خدمتکار و بانویش احساس میشود؛ و نگاه از بالا به پایین المپیا نه متوجه زنی که کنار او ایستاده، که معطوف به مخاطب است.
عموم هنرمندان سنتی موسوم به نقاشان سالن خدمتکاران سیاه را با نگرشی بیگانهانگارانه در صحنههایی خیالین و در حرمسراها با سینههای برهنه نقاشی میکردند. مورل شرح میدهد: "تصمیم مانه مبنی بر این که لوره را با لباس کامل نقش بزند، مبتنی بر نگرش شورشی او بود. او از منظری که خدمتکاران سیاه را در مکانهای ارائه خدمات جنسی تصویر میکردند کناره میجوید و لوره را در جایگاه زن آزادی که شغلی دارد و حقوق میگیرد بازنمایی میکند. گرچه همین اثر نیز نشان میدهد که آزادی لوره در جامعهای که اساسا نژادپرست و جنسیتزده بود، در قیاس با آزادی المپیا( زن سفید) بسیار محدودتر بوده است."
نقاشی که منتقدان نفهمیدند.
«راهآهن» اثر ادوار مانه یکی از معروفترین نقاشیهای جهان است، اما وقتی اولین بار در سال ۱۸۷۴ به نمایش درآمد، منتقدان تا مدتها آن را نفهمیدند و از استقبال مخاطبان متنفر بودند. برای آنها بی اهمیت به نظر می رسید - فقط یک زن و یک کودک در نزدیکی ایستگاه قطار.چیزی که منتقدان نفهمیدند معنای عمیق تر بود. این نقاشی نماد تغییر بود. پاریس با سرعتی سریع در حال مدرن شدن بود و راه آهن شهر را دگرگون می کرد و ریتم زندگی را تسریع می کرد.
در نقاشی، زن و کودک دقیقاً در کنار یکدیگر هستند، اما ارتباط آنها با هم قطع شده است. کودک روی بخار قطار ثابت نگاه می کند. ، در حالی که زن که در فکر فرو رفته، با حالتی بی تفاوت به مخاطب خیره شده است . مثل یک غریبه در میان جمعیت احتمالی ایستگاه قطار. آنچه مانه واقعاً نشان می داد این بود که چگونه مدرنیزاسیون بی سر و صدا روابط انسانی را تغییر می دهد - چگونه در شهری که به سرعت در حال حرکت است، می توانیم احساس انزوا کنیم، حتی زمانی که دقیقاً در کنار یکدیگر ایستاده ایم.
نقاشی:
ادوار مانه، "راه آهن"، ۱۸۷۳، رنگ روغن روی بوم
جنبش امپرسیونیسم