7-1 مدل اسپانسر(Partnering with a sponsor)
برنامه های زیادی با جذب حامی مالی مستقیم به این روش کسب درآمد می نمایند.هر چند این روش نیازمند تعامل مناسب و زمان بر برای پیدا کردن اسپانسر می باشد ولی ریسک عدم داشتن درآمد را به شدت کاهش می دهد.
8-1 پرداخت خرد
در این روش به ازای میزان استفاده از کاربر مبلغی دریافت می شود.مثلا شما با خرید مقاله یا کتاب از یک اپلیکیشن که به صورت مجانی دانلود کردید با پرداخت خرد به ایشان مواجه می شوید.
9-1 پیوند( affiliate)
اگر اپلیکیشن ما خاصیت راهنمایی کاربر برای استفاده از یک بستر دیگر را داشته باشد و به عنوان یک رابط بتواند بین کاربران خود و یک اپلیکیشن یا برنامه دیگر اقدام کند می شود از اپلیکیشن مقصد درآمد زایی به دست آورد.
10-1 مدل اشتراک(Subscription Model)
در این مدل کاربر می تواند برای مدت زمان مشخصی از محتوی،خدمات یا تجارب دیگران استفاده کنند.
این اشتراک ها می توانند به صورت خود کار تمدید شوندتا زمانی که یک کاربر تصمیم به لغو آن بگیرد.ایجاد محتوی جذاب و ارتقا پیوسته سیستم یا به روز رسانی اپلیکیشن تمایل بیشتری در کاربران برای حضور مداوم و تمدید اشتراک خود ترقیب می نماید.
مانند برنامه های فریمیوم تمرکز بر روی به روز رسانی برای حفظ کاربران می باشد و بهبود تجربه استفاده از اپلیکیشن.برای مدت زمان کوتاهی اجازه تمدید اشتراک به کاربر داده می شود و با پیغام مدت زمان استفاده بدون اشتراک و مزایای به روز رسانی در صورت تمدید اشتراک به ایشان اطلاع داده می شود.
اشتراک را می توان در کنار فریمیوم یا پریمیوم استفاده کرد و این مدل را دی کنار یا با ترکیب این مدل ها ارائه داد.
هیچ کدام از روش های معرفی شده زیر به دیگری ارجحيت ندارد و این هنر تیم اجرایی است که با شناخت مزایای اپلیکیشن خود و کاربران مورد نظر روشی را انتخاب کند که کار آمد و مناسب باشد.
محمد هاتفیان
@honaremodiriat
براي سه ميليارد تومان سرمايه چه پيشنهادي ميشود ؟
فعال اقتصادي اگر تامين مالي بداند فقط پانزده درصد از سرمايه مورد نياز را خود تهيه مي كند، فرد با ٣ ميليارد تومان سرمايه بايد گردش مالي حدود ١٥ تا ١٨ ميليارد ايجاد كند.
معاون يكي از وزارتخانه ها اعلام كردند كه خوراك طيور كشور را فقط ٩٠ نفر وارد مي كنند ، گوشت قرمز كشور را هم ٨٠ نفر وارد ميي كنند، سرمايه خرد قادر به ورود به بخش واردات نيست و آن هائي كه تا كنون با سرمايه خرد وارد بخش واردات شده اند امكان ادامه ادامه بقا ندارند.
اختلاف بين عمده فروشي كالا در خارج با خرده فروشي در داخل حدود ٧٠ درصد است البته ٧٠ درصد فقط نصيب يك نفر نميشود ، ٤ تا ٨ درصد هزينه حمل ، متوسط ٢١ درصد هزينه هاي گمركي و ... بين عوامل مختلف تقسيم ميشود
معذالك براي سرمايه بالاي سه ميليارد ، واردات مناسب ترين حوزه
ورود است.
مجوز ٦٠٠ هايپر در كشور صادر شده و هايپر ها اگر درست مديريت شوند مكان مناسبي براي جذب سرمايه با گردش ١٨ ميليوني است در بسياري از مناطق طي سه سال آينده هايپر ها جايگزين مغازه هاي سنتي مي شوند
انبوه ساز مسكن كه به صورت مشاركتي با مالك اقدام به ساخت مجتمع مسكوني مي كند اگر تامين مالي بداند با ٣ ميليارد سرمايه ١٢ ميليارد تومان كار قبول مي كند
اكنون پنج منطقه تهران با كمبود شديد واحد هاي مسكوني با متراژ ٧٠-٦٠ متري مواجه است در پنج منطقه تهران تقاضا براي آپارتمان ارزان قيمت بيش از عرضه است و همين باعث افزايش قيمت آپارتمان هاي ارزان قيمت در اين مناطق شده است با سه ميليارد تومان در تهران مي توان منهاي پول زمين ،١٢ ميليارد تومان گردش كار ايجاد كرد
فعالين اقتصادي كه تصور مي كنند براي سرمايه گذاري صد در صد سرمايه را خود بايد تامين كنند يا از بانك وام بگيرند ، تفكر مالي آنها به ده سال قبل تعلق دارد اينها بايد ببينند تفكر مديريتي ، بازاريابي و اقتصادي شان به چند دهه قبل تعلق دارد.
محمد حسين اديب
@honaremodiriat
داستان کوتاه
در یک باشگاه بدنسازی پس از اضافه کردن 3 کیلوگرم به رکورد قبلی ورزشکاری، از وی خواستند که رکورد جدیدی برای خود ثبت کند؛ اما او موفق به این کار نشد!
پس از او خواستند وزنهای که 3 کیلوگرم از رکوردش کمتر است را امتحان کند. این دفعه او به راحتی وزنه را بلند کرد.
این مسئله برای ورزشکار جوان و دوستانش امری کاملا طبیعی به نظر میرسید؛ اما برای طراحان این آزمایش جالب و هیجان انگیز بود، چرا که آنها اطلاعات غلط به وزنهبردار داده بودند!
او در مرحله اول از عهده بلند کردن وزنهای برنیامده بود که در واقع 3 کیلوگرم از رکوردش کمتر بود و در حرکت دوم ناخودآگاه موفق به بهبود رکوردش به میزان 3 کیلوگرم شده بود.
او در حالی با این «باور» وزنه را بلند کرده بود که خود را قادر به انجام آن میدانست.
شما نمیتوانید بیش از آن چیزی بشوید که باور دارید هستید؛ اما در حقیقت بیش از آنچه باور دارید «میتوانید» انجام دهید...
@honaremodiriat
راز فروش لکسوس در دوران رکود اقتصادی
چندین سال قبل و در دوران رکود اقتصادی جهانی، مدیر یکی از نمایندگیهای فروش خودروی لکسوس (Lexus) که یکی از خودروهای لوکس و گرانقیمت شرکت تویوتا است، اعتقاد داشت اوضاع اقتصادی مهم نیست، بلکه واکنش او مهم است.
این مدیر خلاق تصمیم گرفت کار متفاوتی بکند. اگر همان واکنش همیشگی را نسبت به رکود نشان میداد، مردم دیگر از او خرید نمیکردند و ورشکست میشد. البته طبیعی هم بود که به علت گرانبودن قیمت خودروهای لکسوس و اوضاع بد اقتصادی، مردم توان خرید آنها را نداشته باشند.
کاری که این مدیر توانا انجام داد این بود که از خودش پرسید: «کسانی که پول خرید خودروهای من را دارند کجا هستند؟» جوابی که گرفت این بود: «در زمینهای چوگان، در باشگاههای تفریحی، در اسکلههای قایقرانی.»
سپس پنج نفر از فروشندگانش را برداشت و یک ناوگان کوچک از خودروها را به راه انداختند و به باشگاههای تفریحی آن اطراف رفتند و گفتند: «چه کسی میخواهد با یک LS 400 (یک مدل لکسوس) رانندگی کند؟»
همه گفتند: «عیبی که ندارد، کمی رانندگی میکنیم.»
بعد او گفت: «چرا خودرو را به مدت یک هفته قرض نمیگیرید؟ خودروتان را در نمایندگی ما بگذارید و یکی از خودروهای ما را بردارید و ببرید. ما هم از گواهینامهتان یک فتوکپی میگیریم که بتوانیم پیدایتان کنیم.»
کسانی که خودرو را برده بودند، بعد از یک هفته که وقتشان تمام میشد برمیگشتند. حدس میزنید اغلب آنها چه میگفتند؟
«نمیخواهم از راندن آن دست بکشم. این خودروی جدید را دوست دارم.»
بدون شک اگر شما هم این تجربه را داشته باشید که از خودروی قدیمیتان پیاده شوید، در یک نمایندگی مجاز داخل یک خودروی جدید بنشیند، آن را بهطور آزمایشی برانید و بعد پشت فرمان خودروی قدیمیتان برگردید، ناگهان خودرو قدیمیتان دیگر به خوبیِ قبل به نظر نخواهد رسید. چون اکنون میدانید که رانندگی با خودرویی بهتر چطور است.
در نتیجهی این کار، مجموعهی تحت مدیریت او در دوران رکود خیلی بیشتر از زمانی فروش کرد که منتظر میماند تا مردم به نمایندگی فروش بیایند. این مدیر باهوش توانست تعداد زیادی از این خودروهای لوکس و گرانقیمت را بفروشد، زیرا کار متفاوتی انجام داد.
بنابراین مهم نیست که دیگران به شما چه میگویند و با شما چه رفتاری دارند.
مهم این است که شما در پاسخ به اوضاع کسبوکار چه واکنشی نشان میدهید و چه کار خلاقانه و متفاوتی میکنید. نباید تحت تأثیر اوضاع و احوال نامناسب قرار گیرید. همین رویکرد است که نتیجه را به نفع شما رقم میزند.
برای موفقیت در هر کار، اوضاع اقتصادی مهم نیست، بلکه واکنش شما مهم است.
فرد خلاق و باهوش در اوضاع بد و رکود اقتصادی، کاری متفاوت انجام میدهد و اوضاع را به نفع خود تغییر میدهد.
@honaremodiriat
۹ اشتباهی که ممکن است شما هم مرتکب شوید
کارآفرینان و مدیران، حتی اگر موفق هم باشند، ممکن است گرفتار دامها و اشتباهاتی شوند که بر موفقیت آنان در آینده تأثیرگذار خواهد بود.
در اینجا به ۹ مورد از این دامها و اشتباهات اشاره میشود:
۱- شروع با شرکای نامناسب
در خیلی از موارد، کارآفرینان در انتخاب شریک اشتباه میکنند. صرف اینکه با کسی دوست هستید یا فردی اشتیاق شراکت با شما دارد نمیتواند ملاک درستی برای انتخاب شریک باشد.
برای انتخاب شریک باید وقت بیشتری صرف کنید و افراد مناسب را پیدا کنید.
۲- جذب سرمایه فقط به خاطر اینکه میتوانند
شرکتهایی که با یک کارآفرین موفق راه اندازی میشوند با پیشنهادهای زیادی از سوی سرمایهگذارها روبرو میشوند. افزایش سرمایه وقتی یک شرکت به آن نیازی ندارد یکی از اشتباهات معمول کارآفرینان است. این کار بر سهم خود کارآفرین تأثیر میگذارد و علاوه بر آن، انباشت سرمایهای به وجود میآورد که نمیدانند با آن چکار کنند و تمرکز شرکت را بر هم میزند.
۳- جذب نیروی انسانی به خاطر شخصیت و شهرت فرد کارآفرین
جذابیت همکاری با شرکتی که مدیر آن فردی مشهور و موفق است برای نیروی انسانی بالاست. اما گره زدن یک شرکت به یک فرد خاص خطرناک است.
این باعث میشود افراد به دلایل اشتباه تمایل به استخدام در شرکت داشته باشند. بهتر است وقتی افراد به شرکت شما فکر میکنند به خاطر مسائلی که حل میکنید یا پاسخ میدهید باشد نه به خاطر افرادی که راه حل ها را ارائه میکنند.
۴- استخدام نیروی انسانی که مناسب شرکت نیستند
یکی از دامهای معمول برای کارآفرینان، استخدام یک فرد به خاطر فشار هیئت مدیره یا سرمایهگذار یا به خاطر اعتبار خود فرد استخدامشونده است. معیار استخدام باید تناسب فرد با شرکت باشد. آیا فرد برای نقش در نظر گرفته شده مناسب است؟ آیا با فرهنگ سازمانی شرکت تناسب دارد؟ بعد از یک سال هنوز با شرکت تناسب منطقی خواهد داشت؟
۵- گیر کردن در گذشته
بعضی مدیران فکر میکنند همه چیز را میدانند. آنان معتقدند از بهترین فناوری استفاده میکنند، بهترین جهت را انتخاب کرده اند و به بهترین شکل شرکت را سازماندهی کردهاند.
به عنوان بنیان گذار شرکت، این افراد حرف آخر را میزنند و کارکنان اغلب خواستههای آنان را محقق میکنند. روش ها و مفاهیم همیشه در حال تغییر هستند و ضروری است که همواره به دنبال روشهایی برای بهبود و پذیرای اجرای آنها بود.
۶- با خود صادق نبودن
خیلی از کارآفرینان به اشتباه خود را متقاعد میکنند که همه چیز به خوبی پیش میرود. وانمود کردن به اینکه همه چیز و خوب و مثبت هست خیلی سادهتر از با خود صادق بودن است. بعد از صرف زمان نسبتاً زیاد برای شرکت، سخت خواهد بود که تشخیص دهند جهت شرکت در راستای مناسب نیست.
خوشبین بودن قطعاً خوب است اما برای کارآفرینان شرایط کشندهای است اگر نتوانند تشخیص دهند که شرکت در جهت موفقیت حرکت نمیکند.
۷- بیش از حد سر خود را شلوغ کردن
وقتی میخواهید کارها به روش خاصی انجام شوند تفویض کار، خیلی دشوار خواهد بود. وقتی شرکت بزرگ میشود کارآفرینانی که کارها را تفویض نمیکنند به مشکل بر میخورند؛ در هر کاری، به عنوان مثال کار با شبکه های اجتماعی، ایجاد وب سایت، صدور فاکتور و تصمیم برای هر استخدام. این کارآفرینان کارکنان خوب را که نیازمند آزادی عمل هستند از دست میدهند.
در عوض، باید تمرکز اصلی آنان باید بر استخدام و نگهداشت بهترین افراد باشد و اجازه دهند که آنان ایده ها و کارها را اجرا کنند.
۸- دل نکندن از هزینههای هدر رفته و اصرار به ادامه شرایط فعلی
زمان و پول صرف ایده، کار، پروژه یا نیروی انسانی شده است و حالا متوجه شدهایم که به دلایل مختلف، اقتصادی یا سودمند نیست. باید تصمیم بگیریم که آن را رها کنیم اما این کار را نمیکنیم به این دلیل که هزینه زیادی برای آن کردهایم.
با این رویکرد، علاوه بر اینکه دوباره برای چیز بیفایدهای هزینه میکنیم از پرداختن به ایده های دیگر باز میمانیم.
۹- شکست در ایجاد و حفظ تعادل بین کار و زندگی
بعضی کارآفرینان فکر میکنند که کارشان مهمترین چیز در جهان است و بیشتر زمانشان صرف فکر کردن و فعالیت مربوط به کارشان میشود. ادامه این شرایط موجب کاهش توان و انرژی و در نتیجه کارایی و اثربخشی فرد خواهد شد.
@honaremodiriat
🔵جایگاه ایران در رتبه بندی رفاه مؤسسه لگاتوم با یک پله پیشرفت، به مقام ۱۱۷ جهان ارتقا پیدا کرده است.
از نظر رفاه در جهان ۱۱۷ ام هستیم!
✅ کانال تخصصی هنر مدیریت:
@honaremodiriat
گاهی به مغز استراحتهای طولانی بدهید!
طرح یک پرسش
"وقتی ایده های فوق العاده به ذهنتان خطور کرد، کجا بودید؟" گلب این سوال را طی سالها از هزاران نفر پرسید. اغلب جوابها اینگونه بودند: هنگام حمام، استراحت در رختخواب، گوش کردن به موسیقی، مسافرت تفریحی، قدم زدن در طبیعت، در ساحل دریا و ...
تحلیل پاسخ ها
کمتر کسی پاسخ داد که بهترین ایده های زندگی در محله کار به ذهنش خطور کرده است. این موضوع نشان میدهد کیفیت کارایی مغز ما به کیفیت استراحتی بستگی دارد که به آن میدهیم، بهترین ایده ها معمولا بعد از یک استراحت فکری مناسب و طولانی مدت به ذهن می رسند.
برداشت مدیریتی
اگر مدیر هستید و با مسئله بزرگی در محل کار مواجه شده اید که حل نمیشود و راه حلی برای آن پیدا نمی کنید؛ شاید بهترین راه آن باشد که به یک مسافرت تفریحی بروید و در آنجا یا پس از بازگشت برای حل آن موضوع بکوشید.
نتیجهگیری
موفقیتهای بزرگ فقط به میزان تلاش و ساعات کار بستگی ندارد، بلکه به کیفیت استراحت ما نیز بستگی دارد.
نویسنده: مایکل گلب
منبع: چگونه مانند لئوناردو داوینچی فکر کنیم؟
@honaremodiriat
گرجستان تا ده سال پیش مملو از فساد و تباهی بوده است به ترتیبی که رییس ICC گرجستان میگفت:
«در آن زمان من مجبور بودم با حداقل شش محافظ در شهر حرکت کنم»، ولی امروز این کشور آنچنان امن است که نه او دیگر نیازی به محافظ دارد و نه خبری از قتل و غارت منتشر میشود. رمز تغییر در گرجستان آن است که تعدادی از وزرای جوان دولت شوارد نادزه در سال ۲۰۰۳ حرکتی را به راه میاندازند که به انقلاب گل سرخ (Rose Revolution) معروف شده است.
هدف از این حرکت کنار گذاشتن افراد فاسد در سلسله مراتب حکومتی و بازسازی نظام اداری کشور براساس نظام اقتصاد بازار و ایجاد شفافیت کامل در امور بوده است. از اتفاقات عجیب در گرجستان آنکه در یک روز، تمام پرسنل پلیس راهنمایی کشور را اخراج میکنند و افرادی جدید طی چند ماه بعد استخدام مینمایند و جالب آنکه نقل میکنند که طی چند ماهی که کشور بدون پلیس بود، امور حملونقل کشور بهتر از گذشته اداره میشد.
نخستوزیر گرجستان نقل میکرد که در یک بررسی بینالمللی مشخص شده که در سال گذشته تنها سه درصد از افراد خانوارهای گرجستانی مبادرت به دادن رشوه کردهاند؛ در حالی که این شاخص حتی در برخی کشورهای اروپایی بالاتر از این رقم است.
طی نه سال گذشته حکومت گرجستان تحولات غیر قابلباوری را به اجرا گذاشته است. از جمله سیستم گمرکی را به وجود آورده که یک کامیون طی یک ساعت وارد گمرک شده، مورد ارزیابی قرار میگیرد و از در دیگر گمرک پس از انجام کلیه تشریفات گمرکی خارج میشود.
سیستمهای اسکن آنچنان دقیقاند که امکان هیچ گونه تخلفی وجود ندارد و سیستم اداری گمرک به ترتیبی سازمان یافته که از لحظه ورود فرد متقاضی به گمرک تا زمان خروج او همه جا تصویر و صدای او ضبط میشود. به علاوه همه امور به صورت اتوماتیک انجام میگیرد؛ بنابراین دخالت ماموران گمرک در تصمیمگیریها در حداقل است.
مراکزی تحت عنوان خدمات عمومی ایجاد کردهاند که در آن پاسپورت طی یک ساعت صادر میشود، صدور گواهینامه رانندگی نیز به همین ترتیب است. امتحان گواهینامه و آزمون رانندگی در سیستمهای دیجیتالی طی همان یک ساعت انجام میشود و گواهینامه در همین فاصله- در صورت قبولی- صادر میگردد.
گفته میشود که اجازه ساخت و ساز و همچنین صدور مجوز برای هرگونه کسبوکار طی یک روز انجام میشود و فرد متقاضی تکلیف خود را به روشنی میداند که چه دیونی دارد و در مقابل چه امتیازاتی را دریافت میکند.
نخستوزیر گرجستان طی سخنان خود در جلسه افتتاحیه اجلاس ICC گفت که رتبه گرجستان از نظر شفافیت طی ده سال گذشته از ۱۱۲ به ۱۲ در بین کشورهای جهان ارتقا یافته و امیدوار بود که در چند سال آینده به شفافترین کشور جهان مبدل شود.
@honaremodiriat
۱۳ تفاوت بین انسانهای خلاق و منفعل در ارتباط با اصلاح یک سیستم معیوب
بخش دوم:
۷. انسان خلاق: در یک سیستم معیوب؛ اشتباهات یک مدیر را هیچگاه به مدیر دیگر نگویید؛ و سعی کنید با کمک همان مدیر مشکلاتش را حل کنید.
۷. انسان منفعل: در يك سيستم معیوب؛ اشتباهات يك مدير را هيچگاه به مدير ديگر نگوييد؛ در غير اينصورت بجاي يك مدير، دو مدير در مقابل شما موضع گيري خواهند كرد.
____
۸. انسان خلاق: در یک سیستم معیوب؛ با انجام کارهای مختلف و فعالیتهای به موقع، نظم شما تشخیص داده می شود؛ البته باید همیشه میز کارتان را منظم نگه دارید !
۸. انسان منفعل: در يك سيستم معیوب؛ با انجام كارهاي مختلف و فعاليتهاي به موقع، نظم شما تشخيص داده نمي شود؛ بلكه براي اين كار راههاي ساده تري هم هست. مثلا فقط كافيست هميشه ميز كارتان را منظم نگه داريد!
___
۹. انسان خلاق: در یک سیستم معیوب؛ اضافه بر کارهای معمول همیشه کارهای اضافه تری انجام دهید. بزرگی می گفت اگر یک روز بیشتر از اون مقداری که پول می گیرید کار کنید روزی خواهد رسید که خیلی بیشتر از کاری که می کنید پول بگیرید .
۹. انسان منفعل: در يك سيستم معیوب؛ اضافه بر كارهاي معمول كار اضافه اي انجام ندهيد؛ در غير اينصورت انتظار پاداش بيشتري نيز نداشته باشيد.
___
۱۰. انسان خلاق: در یک سیستم معیوب؛ همیشه نظرات مدیرتان را بررسی کنید وسعی کنید به او کمک کنید تا تیم را موفق کند.
۱۰. انسان منفعل: در يك سيستم معیوب؛ هميشه حرفها (فرمايشات) مديرتان را تاييد كنيد، حتي اگر از نظر او «ماست، سياه باشد!»
___
۱۱. انسان خلاق: در یک سیستم معیوب؛ یکی از کارهایی که واجب است سریع انجام دهید، کاری است که مدیر شما شخصا از شما خواسته است .
۱۱. انسان منفعل: در يك سيستم معیوب؛ تنها كاري كه واجب است سريع انجام دهيد، كاري است كه مدير شما شخصا از شما خواسته است.
___
۱۲. انسان خلاق: در یک سیستم معیوب؛ تنها انگیزه ای که می تواند شما را وادار به کار کند « کسب روزی حلال» نیست بلکه خیلی دلایل دیگر وجود دارد مثل رشد و پیشرفت و ساخت وطن و مفید بودن و ...
۱۲. انسان منفعل: در يك سيستم معیوب؛ تنها انگيزه اي كه مي تواند شما را وادار به كار كند «كسب روزي حلال» است.
___
۱۳. انسان خلاق: در یک سیستم معیوب؛ خودخواه نباش، سعی کن اگر لازم است خودت را فدا کنی اما یک سیستم رو رشد بدهی .
۱۳. انسان منفعل: در يك سيستم معیوب؛ آسه برو، آسه بيا، كه گربه شاخت نزنه؛ مگر اينكه با گربه نسبتي داشته باشيد!
___
در مجموع اگر من و شما هم بخواهیم در یک سیستم معیوب، منفعل باشیم باید باور داشته باشیم که دچار مرگ خاموش شده ایم.
@honaremodiriat
🔅فرهنگ فروش لامبورگینی
در اين ويدئو مزاحم تلفنی با نمايندگی لامبورگينی تماس ميگيرد و نحوهی پاسخگويی مسئول فروش دلنشین و تأثيرگذار است.
✅ از کانال هنرمديريت دیدن کنید:
@honaremodiriat
🔅۸ نوع محتوا که ترافیک سایت شما را افزایش می دهند
✅ کانال تخصصی هنر مدیریت:
@honaremodiriat
در این شش وضعیت باید به فکر تغییر کسب و کار خود باشید!
بخش اول:
تبدیل ایده ای که در ذهن دارید به زمینه ای برای اجرای کسب و کار همیشه آسان نخواهد بود. پیاده سازی ایده ای که پیش تر مشابه آن مورد آزمایش قرار گرفته است، به مراتب راحت تر از تبدیل ایده ای نو به یک مدل منحصر به فرد کاری و ارزشی خواهد بود. از این رو گفته می شود که مدیر باید عملکردی سریع و دقیق داشته باشد، هر چه زمان بیشتری تلف کنید، آسیب پذیر تر می شوید و احتمال از دست رفتن ایده ای که دارید، بیش از پیش خواهد شد.
اما علاوه بر موفقیت، شکست و یادگیری نیز بخشی از این سفر طولانی هستند که در آن هدف، دست یابی به کسب و کاری است که بیش از بقیه مناسب شما و شرایطتان باشد. در واقع انتخاب مناسب مدل کسب و کار و کاری که می خواهید انجام دهید، از اهمیت زیادی برخوردار است و برای این هدف نیز باید تحقیق و جست و جو کنید. در این راستا همان طور که گفته شد دو روش وجود دارد؛ تکرار ایده و یا استفاده از ایده های محوری.
روش تکرار: تغییراتی که می توانید در این روش پیاده کنید، اندک خواهد بود چرا که ایده مورد نظر پیش از این ها مورد آزمون و خطا قرار گرفته است و شما برای استفاده از آن نیازمند تایید کسب و کار مرجع هستید. البته در این روش همچنان نیز می توانید ایده های منحصر به فرد خود را حفظ کنید و پس از طراحی مدل کسب و کارتان، زمینه لازم برای پیاده سازی ایده های نزدیک به ایده اصلی و مرکزی را فراهم کنید.
روش محوری: در این روش، ایده اصلی همان ایده نوآورانه و جدید شما است که با پیاده سازی آن، کسب و کاری ویژه را نیز تجربه خواهید کرد. امکان تغییرات و شخصی سازی در این روش از روش قبلی بیشتر است.
شاید اجرای همه این ها از نظر تئوری آسان به نظر بیاید، اما بسیاری از مدیران را دچار مشکل می کند. از این رو تغییر به موقع کسب و کار و پیشگیری از ورشکستگی اساسی، امری حیاتی خواهد بود. در ادامه به بررسی نشانه هایی می پردازیم که با وقوع آن ها باید سبک کسب و کار خود و یا حتی نوع آن را تغییر دهید.
+ زمانی که کشش کافی از جانب مشتریان مورد هدف خود دریافت نمی کنید
این یک حقیقت است! مشتری هایی که برایشان شروع به کار و تلاش می کنید، به مشکلات شما کاری ندارند. این یکی از شکست های رایج در سرمایه گذاری های جدید است. از این رو باید مشکلاتتان را پیش از آن که مشتری حس کند، حل کنید.
حالتی نیز وجود دارد که فارغ از علاقه و کشش مشتری، بازار کسب و کارتان به اندازه کافی برای حیات آن، بزرگ و پویا نیست. این جاست که باید خدمات و یا محصولات کسب و کار خود را تغییر دهید و حتی در صورت لزوم به تغییر کاربری کسب و کارتان فکر کنید. کسب و کاری که بازار خوبی نداشته باشد، مشتری خود را از دست داده است و به تبع فروش مناسبی نیز در انتظارش نخواهد بود.
حالت سوم حالتی است که در آن گروه مشتری های خود را به درستی انتخاب نکرده اید. باید مشتری های خود را خردمندانه گزینش کنید. کدام دسته از افراد علاقه بیشتری به نوع کسب و کار شما خواهند داشت؟ جذابیت کارتان برای چه کسانی بیشتر است؟
+ زمانی که گزاره ارزشی کسب و کارتان با مشتری ها هم خوانی ندارد
ممکن است کسب و کاری داشته باشد که از نظر گزاره ارزشی؛ یعنی اهداف اصلی آن بسیار هم غنی باشد اما به اصطلاح نتواند دردی از مشتری دوا کند! در چنین شرایطی اگر نتوانید از امکانات خود در راستای بهینه سازی وضعیت برای مشتری بهره ببرید، مجبور به تغییر در کسب و کار خود خواهید شد. باید راهی را انتخاب کنید که در بالا ترین حد بتواند ارزش های مد نظر مشتری را برآورده سازد.
+ زمانی که استراتژی کاری شما نمی تواند رشد مورد نظرتان را برای کسب و کار فراهم کند
گاهی اوقات اهداف کسب و کار از هر نظر کامل و درست هستند و در عین حال نیز به خوبی می توانند پاسخ گوی نیاز ها و دغدغه های مشتریان باشند، اما روش مناسبی برای به دست آوردن مشتری های بیشتر ندارید! این جاست که باید عینک مشتری را به چشم بزنید. از چه طریقی به نحو موثر تری با محصولات و یا خدمات جدید آشنا می شوید؟ هزینه ای که برای کسب مشتری های بیشتر صرف می کنید نباید بیش از چیزی باشد که از جانب آن ها به دست می آورید. در غیر این صورت بقای کسب و کارتان با مشکل مواجه خواهد شد. چگونه می توانید هزینه های مشتری زایی را کاهش داده و در مقابل سود به دست آمده از سمت آن ها را افزایش دهید؟
@honaremodiriat
چگونه میتوانید جلوی یک محیط کاری سمی را بگیرید؟
یک نقطه خوب برای آغاز این است که مطمئن شوید همه کارمندان برای بهتر شدن شرایط سازمان تلاش میکنند و به دنبال این هستند که کارشان را به بهترین شکل انجام بدهند تا ترسی که در سازمان وجود داشت، از بین برود.
اگر باز هم رفتارهای سمی مشاهده کردید، میتوانید استراتژیهای زیر را پیادهسازی کنید:
برای ارزیابی محیط کار و عملکرد مدیران یا رهبری سازمان، نظرسنجی انجام بدهید. اگر مشکلی وجود داشت، منابع انسانی باید وارد عمل شود و سلامت سازمانی را ارزیابی کند.
مدیران منابع انسانی باید ملاقاتهایی ترتیب بدهند و از استعفای کارمندان خوب جلوگیری کنند.
برای حذف کارمندانی که فضا را مسموم میکنند رفتارهایی مانند «احترام»، «کار تیمی» و «اشتیاق» را در فرایندهای ارزیابی عملکرد کارمندان درنظر بگیرید.
برای آموزش مدیران و کارمندان هزینه کنید.
زمانی که با یک همکار سمی برخورد دارید که بحث را به جدال تبدیل میکند، از فرد سومی بخواهید که جلسات را بهصورت دقیق مستندسازی کند تا بتوانید خود را از عواقب کارها در امان نگه دارید.
همه کارمندان باید ارزشها و حد و مرزهای سازمان را بدانند. رفتار قابل قبول را برای آنها تعریف کنید و سپس در این مرزهای تعیینشده با کارمندان ارتباط برقرار کنید.
با ترویج یک فرهنگ سالم و رعایت کردن ارزشهای مشخصشده، مشکل را آشکار کنید و موارد نامطلوب مانند شایعه، زورگویی، خرابکاری، بیاحترامی و سرپیچی را محکوم کنید.
هرچه اعضای گروه با جدیت بیشتری علیه رفتارهای سمی مبارزه کنند، بهتر میتوانند شرایطشان را تغییر بدهند.
منبع : Forbes
@honaremodiriat
حقوق گرفتن نباید تنها انگیزه کاری شما باشد
باید به این امر ایمان قلبی داشته باشید که هدف عمیقتری در کارتان وجود دارد و صرف حقوق گرفتن نباید به شما انگیزه دهد. اگر واقعا بخواهید بهرهوری و شادی را در کارتان افزایش دهید، باید بهطور دقیق بدانید که چه چیز آن کار به شما هیجان میدهد.
اگر به کاری که انجام میدهید ایمان داشته باشید، راحتتر میتوانید با وظایفی که به شما محول میشود، ارتباط برقرار کنید. افرادی که نسبت به کارشان احساس رضایت دارند، همه کار میکنند تا آن وظایف را به بهترین شکل ممکن انجام دهند.
بهطور کلی، مشکلی که بسیاری از ما با آن دست به گریبان هستیم، ناتوانی ما در برقراری ارتباط با کاری است که در حال انجامش هستیم. اگر به محصول یا خدماتی که به مشتریانتان عرضه میکنید اعتقاد ندارید، باید در فکر یافتن شغل جدیدی برای خود باشید و اگر حس میکنید که شرکتتان در حال منحرف شدن از ارزشهای اولیهاش است، باید راهی برای تجدید نظر در ارتباط خود با آن شرکت با تغییر مسیر کاریتان پیدا کنید.
در سوی مقابل، چنانچه نسبت به آنچه در حال انجامش هستید، احساس علاقه میکنید، بکوشید تا آن علاقه را به عشقی آتشین تبدیل کنید.
شما هم باید راهی برای برقراری ارتباط با کارتان بیابید و می توانید این کار را با تهیه فهرستی از تمام جنبههای ارزشآفرین محصولات و خدماتی که به دیگران ارائه میدهید، آغاز کنید. پس از تهیه این فهرست، بررسی کنید که کدامیک از این جنبهها به ندای قلبی و احساسات شما نزدیکتر است و سپس بکوشید این جنبهها را به عنوان انگیزه کارتان قرار دهید.
باید این موارد را در جایی در معرض دیدتان قرار دهید و هر گاه که در کارتان دچار ناامیدی، بیانگیزگی و خستگی شُدید، به این نوشتهها نگاه کنید و از آنها انرژی بگیرید. کافی است خود را به جای کسانی بگذارید که به محصولات و خدمات شما نیاز دارند و پس از استفاده از آنها شاد خواهند شد.
به هر حال، اگر با تمام این ترفندها باز هم نتوانستید با کارتان ارتباط برقرار کنید، آنگاه باید به فکر تجدید نظر در شغل، کارفرما یا شرکتتان بیفتید و ارزشهای مورد قبولتان را در جایی دیگر پیگیری کنید.
منبع: کتاب Work Happy Now
@honaremodiriat
مدل های کسب درآمد در اپلیکیشن ها
مقدمه:
کسب و کارهای اینترنتی که در بستر سایت یا اپلیکیشن ارائه می گردند بر خلاف روش در آمد زایی مستقیم روش های زیادی برای کسب در آمد دارند.بسیاری از این اپلیکیشن ها که به صورت رایگان در اختیار کاربران قرار می گیرند اهداف در آمد زایی دیگری را دنبال می کنند.
در ادامه به معرفی 10 مدل شناخته شده و مورد استفاده در اپلیکیشن ها می پردازیم.
1-شناخت مدل های کسب درآمد در اپلیکیشن ها:
1-1مدل پرداخت –خرید اپلیکیشن(Pay Model)
کاربر هنگام ورود به مارکت های اپلیکیشن بر طبق قیمت گذاری که شما به عنوان صاحب اپلیکیشن قرار داده اید قبل از استفاده باید هزینه را درون برنامه پرداخت نماید.
برنامه مورد نظر چه یک بازی باشد چه یک برنامه کاربردی، می شود با قرار دادن قیمتی مناسب کاربر را برای استفاده از آن ترغیب کرد.
2-1مدل فری میوم (Freemium Model)
این عبارت در سال 2006 توسط جارید لوکین ابداع شد . بهترین مدل درآمدی می باشد که مورد استقبال استارت اپ ها و اپلیکیشن سازها قرار گرفته است بدین صورت که کاربر یکسری امکانات و فیچرها را به صورت رایگان دریافت می کند و بابت امکانات و قابلیت های بیشتر باید هزینه ای را پرداخت کند.این مدل درآمدی را می توان به عنوان یک ابزار بازاریابی خوب محسوب کرد.
رعایت یک سری اصول برای اجرایی کردن این مدل بسیار حائز اهمیت می باشد:
1 . شما در این مدل قبل از هر چیزی باید بدانید که چه امکاناتی از اپ خود را باید رایگان و چه امکاناتی را باید غیر رایگان در اختیار کاربران قرار دهید اگر در این مرحله انتخاب درستی انجام ندهید مطمئناً با شکست مواجه خواهید شد. 2 . در این مدل باید به صورت کاملا ً اشکار برای کاربر توضیح داده شود که در صورت شارژ حساب خود قرار است چه چیز باارزشی را به دست آورد .3 .در این مدل شما باید همواره در حال ارتقا اپلیکیشن خود باشید . 4 .شما در این مدل باید ارزش کاربران رایگان خود را درک کنید زیرا یا خود تبدیل به مشتری شما می شوند و یا منجر به جذب دیگر کاربران خواهند شد.
3-1 مدل پِیمیوم (Paymium Model ):
ترکیبی از مدل فری میوم و پرداخت است . که در این مدل مشتری از همان ابتدا باید هزینه اَپ را پرداخت کند و در صورتی که قصد ارتقا و دسترسی به امکانات و قابلیت های بیشتر را داشته باشد باز باید هزینه ای مازاد پرداخت نماید.
مدل پرداختی یا پیمیوم برای زمانی که ارزش اپ بر اساس محتواست بسیار مناسب است.اپلیکیشن برای مشتریان منافع روشن و واضحی دارد بدون اینکه حتما نیاز به دسترسی ویژگیهای جدید باشد.در بازی ها این روش بسیار جذاب بوده و کاربران تمایل دارند برای گرفتن مقام بالاتر یا امکانات اضافی و.... پول واقعی پرداخت نمایند.
4-1 مدل تبلیغات در اپلیکیشنهای پرمیوم(Advertising on freemium apps)
در این مدل ما با پرداختن به تبلیغات درون اپلیکیشن هزینه های کمتری از کاربر دریافت می کنیم که این موجب رضایتمندی بیشتر ایشان می شود.
کاربر می تواند با پرداخت هزینه های کمتری از امکانات اپلیکیشن مورد نظر استفاده کند.تنها نکنه استفاده بیش از حد از تبلیغات و دلزده کردن کاربران می باشد که با تبلیغات زیاد رضایتمندی ایشان کاهش می یابد.
لذا در اپلیکیشن و بازی های جدید بعضی از تبلیغات اختیاری بوده و در صورت مشاهده یک دقیقه تبلیغ تخفیف یا امکان خاصی به شما داده می شود و بدون آن شامل تخفیف نمی شوید یا از آن امکان خاص نمی توانید استفاده کنید.دادن حق انتخاب به کاربران باعث می شود هم تبلیغات به خوبی دیده شود و هم از نارضایتی احتمالی بعضی از کاربران جلوگیری شود.با داشتن دو کانال درآمدی می توان مدیریت این قضیه را با خیال راحت تر انجام داد.
5-1 مدل تبلیغات(Advertising)
اپلیکیشن ها و بازی های جذاب که کاربران را راحت جذی خود می نمایند می توانند با توجه به حضور کاربران و علاقه شرکت ها برای معرفی در این فضا ها از این پتانسیل صرفاً برای درآمد زایی استفاده کنند.
کاربران رضایتمندی زیادی در استفاده از این اپلیکیشن ها دارند و کشش بیشتری برای ایشان ایجاد می نماید.
این تبلیغات می تواند به صورت بنر یا ویدیو باشد.
6-1 مدل حق عضویت(membership)
دریافت حق عضویت یکی دیگر از روش های کسب درآمد می باشد.در این روش شما به خاطر عضویت از امکانت خاصی بهره مند می شوید و در ازای آن مبلغی را پرداخت می نمایید.اصولا در این اپلیکیشن ها با در اختیار قرار دادن مجانی یک سری امکانات اولیه کاربر را بر استفاده از این اپ مجاب کرده و سپس با قرار دادن امکانات بیشتر و.... ایشان را قانع به پرداخت حق عضویت می کنند.
@honaremodiriat
جراحی اقتصادی
اگر برای گسلهای اقتصاد ایران چارهای نشود، دیر یا زود گسلهای اجتماعی را نیز فعال میکند و این، آینده خوبی را نوید نمیدهد. اگر جای مقامات بودیم این پرسش را مطرح میکردیم که آیا بودجه و توان مالی دولت دیگر کشش سیاستهای حمایتی بیشتر را دارد یا خیر؟ پاسخ واضح است: خیر. آیا دولت دیگر توانایی استراتژی حمایتی از سرکوب قیمت گرفته تا دادن انواع و اقسام یارانهها را دارد؟
اگر پاسخ این پرسش نیز منفی است، پس باید نه یک دم دیرتر، که هماکنون سیاستهای اصلاح اقتصادی را آغاز کند.
شاید لیست اصلاحاتی که باید پیگیری شود عنوانهایی داشته باشد که به غیر از گروههای ذینفع، با اعتراض بخش بزرگی از تودهها نیز همراه باشد، اما اجرای این بسته میتواند طی مدتی اثر خود را بر سطح اشتغال و رفاه عمومی بگذارد و اگر دولت خواهان آن است که نارضایتی اجتماعی به مانعی تازه برای انجام اصلاحات بدل نشود، باید آستینها را بالا بزند.
اصلاح نظام بانکی، اصلاح صندوقهای بازنشستگی، اصلاح مدیریتی و مالکیتی شرکتهای خصولتی، اصلاح مالیاتی، اصلاح نظام ارزی، کاهش مجوزدهی به فعالیتهای اقتصادی، کاهش بوروکراسی دولتی، کاهش هزینههای جاری دولت، کاهش چشمگیر تعرفهها، حذف یارانهها، بازکردن قوانین دست و پاگیر سرمایهگذاری خارجی در همه صنایع و قدرت عمل دادن به سرمایهگذاران اعم از داخلی یا خارجی برای فعالیت اقتصادی و در یک کلام باز کردن تنگناهای کسبوکار و دادن آزادی کامل به مکانیزم بازار در همه بخشهای اقتصادی، لیست اصلاحاتی است که با اطمینان میتوان گفت، دولت اقدامی برای اجرا شدن آن نمیکند.
نکتهای عذابآور در این بین وجود دارد و آن کمبود دانش لازم و شناخت کامل برای انجام هر یک از این اصلاحات است.
بهعنوان مثال میتوان دریافت که دولت واقعا تمایل به انجام اصلاحات بانکی دارد، اما به غیر از مانع گروههای ذینفوذ، بخشی از مساله فقدان علم به چگونگی انجام اصلاح در حیطه خرد است. بهنظر میرسد ما در هر زمینهای که آگاهی کافی به مساله نداریم باید صریحا آن را عنوان کنیم و از ظرفیتهای جهانی برای انجام آن بهره ببریم.
این نیست که تصور کنیم فقط برای بهرهبرداری از چاههای نفت و گاز یا برای صنعت هوانوردی نیاز به تکنولوژی پیشرفته و مشاوره خارجی داریم، معضلات اقتصادی اموری بس پیچیدهتر و غامضتر هستند و تبعات آن برای شهروندان بسی بیشتر است. این نبوده که مثلا در بحران بانکی ایرلند، تنها ایرلندیها راه عبور از بحران را استخراج کرده باشند، یا یونانیها خود را بینیاز از مشاوره دانسته باشند. پس از آنکه عزم کافی برای انجام اصلاح ایجاد شد ما باید از پیشرفتهترین راهکارهای جهانی برای انجام این اصلاحات بهره ببریم.
جنس مشکلات اقتصادی ما بهگونهای است که هر چه صبر کنیم، وضعیت فردا بدتر از امروز خواهد بود، پس نمیتوان در چارچوب گذشته بازی کرد و روز را به شب رساند. باید تا دیر نشده تصمیم گرفت و جراحی اقتصادی را بهصورت جدی آغاز کرد و به پیش برد. راه دومی وجود ندارد!
منبع: دنیای اقتصاد
دکتر پویا جبل عاملی
@honaremodiriat
ویژگی های افراد خودشکوفا از دیدگاه مازلو
۱. واقعیت را به درستی در می یابد و شرایط نا مشخص را تحمل میکنند.
۲. خودش و دیگران را چنان که هستند می پذیرد.
۳. در فکر و عمل آدمی خودجوش و خودکار است.
۴. بیشتر رویکردی مسئله مدار دارد تا خودمدار.
۵. اهل شوخی و لطیفه است.
۶. بسیار آفریننده و خلاق است.
۷. میکوشد اسباب زحمت دیگران نشود.
۸. به بهزیستی انسانها توجه و علاقه دارد.
۹. نه با مردم متعدد بلکه با چند تن در روابط خشنود کننده عمیق دارد.
@honaremodiriat
چرا مدیران موفق بیشتر وقتشان را با بهترین افرادشان میگذرانند؟
مدیران بزرگ، عمده وقت خود را به تعامل با بهترین کارکنانشان اختصاص میدهند.
در نگاه نخست، این رویکرد کمی غیرمنطقی بهنظر میرسد و ممکن است گفته شود کارکنان موفق بهطور خودکار، وظایفشان را به بهترین شکل ممکن انجام میدهند و نیازی به تمرکز مدیران ندارند.
در عوض کارکنان ناکارآمدتر باید زیر نظر مدیران قرار گیرند تا اشتباهاتشان مشخص شود، در غیراین صورت عملکرد کل گروه را تضعیف میکنند.
اگرچه لزوم تمرکز روی کارکنان ضعیف و چالشبرانگیز از نظر منطقی کاملا توجیهپذیر به نظر میرسد، اما باید دانست که مدیران بزرگ دقیقا عکس این کار را انجام میدهند و در عمل روی افراد شاخص خود سرمایهگذاری میکنند؛ اما چرا؟
در پاسخ به این سوال چالش برانگیز باید گفت بسیاری از مدیران کمتجربه فرض را بر این میگذارند که کار اصلیشان در سازمان عبارت است از کنترل و نظم بخشی.
اگر کنترل بهعنوان نقش کلیدی یک مدیر در نظر گرفته شود، آنگاه اولویت مدیران به سمت تمرکز روی کارکنان ضعیفتر معطوف میشود، چراکه آنها به کنترل و نظارت بیشتری نیاز دارند.
اگر نظم بخشی به کارها را نیز بعنوان کارکرد اصلی مدیران در نظر بگیریم، بازهم اقدام برای منظم ساختن کارکنان بینظم برای ما اولویت پیدا میکند.
اما مدیران بزرگ معتقدند که کنترل و نظمبخشی، جایگاه و اهمیت خاص خود را دارند، اما اولویت اصلی به حساب نمیآیند، به این دلیل که بسیار ابتدایی و ایستا هستند.
از نظر مدیران بزرگ، مهمترین نقش یک مدیر «نقش کاتالیزوری» است که عبارت است از تبدیل استعدادها به عملکردها.
بنابراین وقتی آنها برای یک کارمند وقت میگذارند، هدف کنترل و نظمبخشی به او نیست، بلکه تلاش میکنند در ذهن او کندوکاو کرده تا راههای بهتری برای شکوفا کردن استعدادهای درونی آن فرد و تبدیل آنها به عملکرد درخشان پیدا کنند.
مدیران بزرگ تلاش میکنند سبک بینقص کاری هرکدام از افرادشان را برجسته کرده و به آنها ثابت کنند که تقویت آن سبک کاری میتواند به نتایج درخشانتری منتهی شود .
اگر مدیران چنین نگرش و نگاهی به نقششان داشته باشند، آنگاه بهطور خودکار بیشتر وقتشان را روی با استعدادترین افرادشان خواهند گذاشت، چراکه با شکوفا شدن حداکثری استعدادهای متعدد و فراوان کارکنان با استعداد است که یک سازمان میتواند دست به کارهای بزرگی بزند و به این ترتیب وقت و انرژی صرفشده از سوی مدیران برای کارکنان به ثمر نشسته است. بیتفاوتی نسبت به کارکنان پربازده، انگیزه آنها را نابود میکند.
مدیران بزرگ فراموش نکردهاند که میزان تمرکزشان روی افرادی خاص، باعث الگوسازی و رواج رفتارهایی میشود که از افراد موردتوجه دائمی مدیر سرمیزند.
در واقع مدیران چه بخواهند و چه نخواهند با تمرکز کردن بیش از حد بر روی کارمندان ضعیف به گونهای عمل میکنند که ضعف و ناکارآمدی را رواج میدهد و عملکردهای درخشان مورد کمتوجهی قرار میگیرد.
مدیران بزرگ به خوبی میدانند که همیشه حواس کارمندان به آنها هست، پس چه بهتر که مدیر از طریق وقت گذاشتن برای کارمندان با استعداد و «سوپراستارهای سازمان» از آنها الگوی مناسبی برای سایر کارمندان بسازند.
منبع: گالوپ
دنیای اقتصاد
@honaremodiriat
آیا شما شهامت نشستن را دارید؟
در ذهن من و شما یکی از مصادیق شهامت یعنی اینکه در جمعی بزرگ روبروی یک مقام/مدیر ارشد بایستی و شروع کنی به انتقاد از وی آنهم شجاعانه و با صدای بلند.
اما شهامت دو رو دارد. یکی از بهترین جملاتی که دو روی شهامت را نشان می دهد جمله ای از چرچیل است:
شهامت یعنی ایستادن و سخن گفتن .
شهامت همچنین یعنی نشستن و گوش دادن
چه یک خانه دار هستید یا یک کارمند یا یک مدیر مدرسه و یا یک رییس جمهور شما هم باید شهامت ایستادن را داشته باشید و هم شهامت نشستن و شنیدن انتقادات و نظرات دیگران را.
آخرین باری که شهامت به خرج داده اید و به عنوان یک پدر/مادر به سخنان متفاوت فرزند خود گوش داده اید کی بوده است؟
آخرین باری که به عنوان یک مدیر نشسته اید و به ایده های نامتعارف کارمندان و همکاران خود گوش داده اید و بعد از یک مکث کوتاه گفته اید فکر می کنم حق با شماست و در این مورد من کاملا اشتباه کردم.
آخرین باری که به عنوان رییس جمهور روبروی منتقدان خود نشسته اید و سپس به تصمیمات اشتباه خود اعتراف کرده اید چه زمانی بوده است؟
هیچ کدام از عادت ها یا اگر بخواهم بهتر بگویم فضیلت های اخلاقی یک شبه به دست نمی آیند. با خودتان قرار بگذارید هر هفته در یک مورد فضایی را فراهم کنید تا دیگران شما را نقد کنند و سپس اگر اشتباه کرده اید بدون اینکه سعی در توجیه، پوشش، بهانه آوری و ... باشید بپذیرید که اشتباه کرده اید. هر هفته با خودتان تکرار کنید نشستن و گوش دادن هم شهامت می خواهد.
بگذارید یک مثال عملی برای شما بزنم: یکی از فرهیختگان می گفت من هر از چند گاهی در سر کلاس هایم آمار اشتباه می گویم و جلسه بعد آن آمار را اصلاح می کنم و معذرت خواهی میکنم. ممکن است دانشجوی من یک هفته آمار اشتباه در ذهنش باشد اما با این کار برای تمام عمر می آموزد استادش نیز می تواند اشتباه کند و اگر اشتباه کرد باید معذرت خواهی کند.
با شهامت باشید هم در بیان بی لکنت حقایق و هم در اعتراف بی لکنت اشتباهات و هم در شنیدن بی تکلف ایده های مخالف از افرادی که از شما پایین تر، کم تجربه تر و .... هستند.
دکتر مجتبی لشکربلوکی
@honaremodiriat
تلگرام چه نقشی در آگاهی بخشی و فضای کسب کارهای نوین امروز کشور دارد؟
بیش از یک شبانه روز است که پرطرفدار ترین و موثرترین شبکه ی اجتماعی کشور بخاطر مسائل سیاسی و اجتماعی فیلتر شده است.
صرفنظر از درستی یا نادرستی این تصمیم، بد نیست نگاهی به کارکردهای این رسانه داشته باشیم تا ببینیم این اتفاق چه هزینه هایی را به دنبال دارد؟
طبق جدیدترین اطلاعات بالغ بر ۴۰ میلیون حساب کاربری ایرانی در تلگرام وجود دارد و با احتساب جمعیت ۴۲ ميليون نفری اعلام شده که از گوشی های هوشمند استفاده می کنند بالغ بر %۹۵ ایرانیها در این پیام رسان عضویت دارند.
بطور متوسط روزانه ۳میلیون مطلب در اين شبکه ی اجتماعی قرار میگیرد و این مطالب چیزی حدود دو میلیارد بار دیده می شوند.
بیش از ۲۰ هزار کانال ایرانی با اعضای بالای ۵ هزار نفر وجود دارند و هر ایرانی بطور متوسط در ۱۸ کانال تلگرامی عضویت دارد.
حقیقت این است که تلگرام در ایجاد و رونق کسب و کار ایرانیان بسیاری نقش مستقیم داشته و بر گردش اطلاعات علمی و بر میزان مطالعه ی حقیقی کشور نیز به شدت موثر است.
عضويت متوسط ۱۸ کانال به ازای هر فرد به وضوح نشان میدهد که تلگرام در برطرف کردن بسیاری از نیازهای اطلاعاتی و علمی مخاطبان نقش اساسی بازی میکند و بسیاری از کاربران به فراخور نیاز خود، بخش بزرگی از اطلاعات خود را از کانالهای تخصصی تأمين می کنند.
حال دسترسی به این پیام رسان موقتا محدود شده است و طبیعتا تمامی این کارکردهای مثبت حداقل تا مدتی وجود نخواهند داشت.
نتیجه ی اولیه ی این اتفاق تاثیرات منفی قابل توجه در کسب و کارهاست که چه بسا بسیاری از صاحبان این کسب و کارها در این راستا هزینه های گزافی کرده اند و حال با در بسته ی دولت مواجه شده اند!
استارت آپها بهترین رسانه جهت معرفی خود به مردم را از دست داده اند و تمام تلاشها و سرمايه گذاری های آنها با تهدید مواجه شده است.
بسیاری از مجراهای اطلاعاتى مسدود شده اند و کارکردهای علمی و آموزشی این پیام رسان نیز فعلا دیگر وجود نخواهند داشت.
و شاید این بی اعتمادی که در اثر این تصمیم حاکمیت و علیرغم وعده های دولت مبنی حمایت از کسب و کارهای نو و ممانعت از محدودسازی شبکه های اجتماعی بوجود آمده، از اساس بر آینده ی کسب و کارهای نو تاثیر منفی جبران ناپذیری بگذارد و این فضای بی اعتماد، مانع تحقق بسیاری از ایده های پولساز کارآفرینان و ایده پردازان این عرصه گردد.
ممکن است مضرات این اتفاق در آینده بیشتر رخ نشان دهند اما آنچه مشخص است اینست که تلگرام برای ایرانیان بسیار بیشتر از یک شبکه ی اجتماعی و پیام رسان نقش ایفا کرده و مسدود سازی آن تاثیرات ماندگاری خواهد داشت.
امیدواریم که مشکلات رفع شوند و فیلتر تلگرام نیز هرچه سریعتر برداشته شود.
محمد شعبان زاده
کانال تخصصی هنر مدیریت
@honaremodiriat
🔵شفافیت اطلاعات بودجه در جهان
و اوضاع بد شفافیت بودجه در ایران
شفافیت بودجه به افزایش نرخ مالیات ستانی کمک می کند
@honaremodiriat
🔅بهترین برندهای ایرانی از دید جستوجوی گوگل در سالهای 2016 و 2017
✅ از کانال تخصصی هنرمدیریت دیدن کنید:
@honaremodiriat
🔅تبلیغ جذاب و هیجان انگیز
Audi RS 7
اطلاعات این مدل:
http://audilibrary.audiusa.com/sport/2018-rs7/index.html?ilp=footer
✅ از کانال تخصصی هنرمدیریت دیدن کنید:
@honaremodiriat
۱۳ تفاوت بین انسانهای خلاق و منفعل در ارتباط با اصلاح یک سیستم معیوب
بخش اول:
۱. انسان خلاق: در یک سیستم معیوب؛ سعی کنید «درست حرف زدن» را تمرین کنید! این تمرین در میزان رشد شما و سازمان شما بسیار موثر است.
۱. انسان منفعل: در يك سيستم معیوب؛ سعي كنيد «لال بودن» را تمرين كنيد! اين تمرين در ميزان عزيز بودن شما بسيار موثر است.
___
۲. انسان خلاق: در یک سیستم معیوب؛ هیچگاه کارمندان را با یکدیگر مقایسه نکنید؛ بلکه سعی کنید با نشان دادن خلاقیت هایی ویژه از خود توانایی های خود را اثبات کنید.
۲. انسان منفعل: در يك سيستم معیوب؛ هيچگاه كارمندان را با يكديگر مقايسه نكنيد؛ چون قطعا شاهد تبعيض خواهيد بود.
___
۳. انسان خلاق: در یک سیستم معیوب؛ اگر مدیرتان ۳ یا ۴ ایراد دارد انتظار رفتنش را نکشید، سعی کنید بسیار محترمانه و در یک فضای مناسب نکات رو به او متذکر شوید تا شما نیز باعث رشد مدیر خود شوید.
۳. انسان منفعل: در يك سيستم معیوب؛ اگر مديرتان 3 يا 4 ايراد دارد انتظار رفتنش را نكشيد، چون قطعا نفر بعدي او 43 ايراد دارد!
___
۴. انسان خلاق: در یک سیستم معیوب؛ می توانید با کارهای درست کم و کوچک، خودی نشان دهید اما باید به فکر تحول های عظیم و انجام کارهای بزرگ باشید . اما یادتون باشه زمان همه چیز رو اثبات می کند.
۴. انسان منفعل: در يك سيستم معیوب؛ مي توانيد با كارهاي كم و كوچك، محبوبيت فراواني به دست آوريد؛ فقط كافي است «زبان» خود را تقويت كنيد!
___
۵. انسان خلاق: در یک سیستم معیوب؛ هر چه بیشتر کار و تلاش مستمر با اندیشه بالا داشته باشید احتمال موفقیتتان بیشتر است. بزرگی می گوید موفقیت حاصل کسری است که صورت آن تلاش و مخرج آن توقع است، حال اگه مخرج به سمت صفر میل کند حاصل کسر به سمت بی نهایت خواهد رفت .
۵. انسان منفعل: در يك سيستم معیوب؛ ممكن است كه هر چه بيشتر كار كنيد، بيشتر خوار و خفيف باشيد.
___
۶. انسان خلاق: در یک سیستم معیوب؛ با اشکالات سازمانتان نسازید و همیشه آنها را با مدیرتان در میان بگذارید؛ حتی اگر در این صورت یک مشکل دیگر به سازمان اضافه شود و آن مشکل، شما باشید، باز هم شما در عمرتان مفید بوده اید مانند یک بوته میوه نه مانند یک علف هرز که فقط از منابع استفاده می کنه و فایده ایی ندارد .
۶. انسان منفعل: در يك سيستم معیوب؛ با اشكالات سازمانتان بسازيد و هرگز آنها را با مديرتان در ميان نگذاريد؛ درغير اين صورت يك مشكل ديگر به سازمان اضافه مي شود. آن مشكل، شما هستيد!
@honaremodiriat
نکتههایی برای پیشرفت شغلی که کسی به شما نمیگه!
همهی ما به دنبال پیشرفت شغلی بیشتر هستیم. نکته هایی هست که معمولا کسی به شما نمیگه
اما این ۷ نکته باعث میشه دیدگاهتون نسبت به انتخاب شغل و زندگی کاری کاملا تغییر کنه:
۷. نیازمندیهای هر شغل قابل مذاکرهاس
شاید اینجور آدمها رو زیاد دیده باشید که موقع پرداخت قیمت یه محصول با فروشنده سر قیمت صحبت میکنن و تخفیف میخوان. شاید باورش سخت باشه ولی تو اکثر موارد جواب میده. نواح کاگان (کارآفرین امریکایی) به این روش میگه “چالش قهوه”. بطور خلاصه اینجوریه که شما میرید تو یه کافه و موقع پرداخت تخفیف میخواید؛ اگه هم صندوق بپرسه چرا؟ شما میگید یه کاری بکنید مشتری بشیم. در اکثر موارد هم تخفیف رو میگیرید
این مورد تو فرصتهای شغلی هم جواب میده. اگه یه فرصت شغلی مهارتهایی رو میخواد که شما ندارید، این نباید باعث ناامیدی شما بشه. بهشون ثابت کنید که شما میتونید ارزشمند باشید
۶. رئیس رو انتخاب کنید، نه شرکت
بعضی از مردم فکر میکنن که فقط باید تو شرکتهای بزرگ کار کنن. ولی این درست نیست. داشتن یه مربی و راهنما کلید واقعی این قضیهس. همیشه یادتون باشه که در یک فرصت شغلی فقط مساله حقوق یا محیط کار نیست. موردی که بعد از یه مدت خودش رو نشون میده پیشرفت شغلیه. اینکه شما بتونید تو شغلتون پیشرفت داشته باشید علاوه بر دو مساله حقوق و محیط کار، همه به رئیس و مدیرتون بستگی داره.
۵. از پرداخت کم در ازای یادگیری نترسید
استنلی دراکنمیلر (سرمایهگذار اهل پنسیلوانیا) میگه اگه شما تو حرفه خودتون تازه کار هستید و به شما یه انتخاب بین یه مربی خوب و پرداخت بیشتر میدن، همیشه مربی رو انتخاب کنید و هرگز این مربی رو قبل اینکه ازش چیزی یاد بگیرید، رها نکنید.
همیشه آدمای با تجربه میگن که بزرگترین اشتباه جوان ها بی صبر بودن اونهاست. جوان ها همیشه به فکر شرایط کوتاه مدت مثه کار کردن تو شرکت های بزرگ بجای اهداف بلند مدت هستن. پس از این نترسید که امروز یه گام به عقب بردارید و فردا ۲ گام به جلو
۴. چیزی که شما رو به مرحله ۱ برده به مرحله ۲ نمیبره
در شروع حرفهتون،مهارتهایی که دارید بیشتر از همه اهمیت داره. معمولا شما رو تست میکنن که چقدر اکسل و ورد بلدید یا میتونید طراحی کنید.
اما هرچقدر که زمان بگذره اون مهارتهای تخصصی اهمیتشون رو از دست میدن و کم کم اینکه چقدر با بقیه افراد چقدر تعامل دارید اهمیت پیدا میکنه. شما باید بدونید که چطور با بقیه همکاری کنید، چطور فراتر از نقشتون تاثیر گذار و ارزشمند باشید، بدونید که شرکت چی نیاز داره و در جهت اهداف شرکت گام بردارید، حتی اگه بهتون نگن.
۳. آموزش واقعی بعد از تحصیلات دانشگاه شروع میشه
تصورات تعداد زیادی از مردم اینه که بعد از تموم کردن مدارس و دانشگاه، یاد گرفتن و مطالعه تموم میشه. در حقیقت هرچیزی که شما تو کلاس درس یاد میگیرید تو دنیای واقعی خیلی بی ارزشه. اکثر افراد موفق معمولا در طول هفته یه کتاب میخونن. اونا به پادکست ها گوش میدن و به کنفرانس ها میرن. نتیج تحقیقات بقیه و میخونن و با آدمایی که کارهای بزرگ انجام میدن، صحبت میکنن. اینجوری اونا نقاط به ظاهر بی ربط رو به هم وصل میکنن و از اونا برای به وجود آوردن فرصت های جدید استفاده میکنن.
۲. همیشه خودتون رو آشکار کنید
گری واینرچاک (کارآفرین اهل بلاروس) میگه آشکار سازی، قدرت نفوذه
منظور از آشکار سازی، در دید عموم قرار گرفتنه. وقتی یه کار حرفهای انجام میدید سعی کنید در موردش تو فضای مجازی بنویسید و به افراد دیگه کمک کنید. آشکار سازی خودتون به شما اعتبار می بخشه. هرچقدر مخاطبین بیشتری پیدا کنید، مردم بیشتر شما رو جدی میگیرن.
۱. برنده هیچ وقت از در جلویی وارد نمیشه
الکس باناین (سرمایهگذار) میگه
همه کسب و کارها و روش های زندگی مثه کلوب شبانهست و همیشه ۳ راه برای ورود بهش وجود داره
درب جلویی که ۹۹٪ مردم تو صف منتظرن تا وارد بشن
درب دومی هم وجود داره که افراد معروف و پولدارها از اونور میان
ولی همیشه همیشه یه راه سومی هم هست. اینکه از پنجره بیاید تو، یا از دیوار برید بالا، از آشپزخونه بیاید، یا از راه کارگرا وارد بشین، یه در رو هزار بار بزنید تا بازش کنن
جواب این سوالات که «چطور بیل گیتس اولین محصول نرم افزاریش رو فروخت» یا «چطور اسپیلبرگ جوون ترین کارگردان هالیوود شد» اینه که همشون از درب سوم وارد شدن
در مثال بالا منظورالکس باناین این نیست که دزدکی وارد ساختمون بشیم، اون میگه که همیشه یه راه سومی وجود داره که متفاوته. این ماییم که باید اون راه رو پیدا کنیم و اینجوریه که موفق میشیم.
هیچکس با روشی که بقیه به موفقیت رسیدن به موفقیت نمیرسه و همه فرصتهای متفاوتی دارن و این کاملا به ما بستگی داره که چطور از این فرصت ها استفاده کنیم
سجاد راد
@honaremodiriat
در این شش وضعیت باید به فکر تغییر کسب و کار خود باشید!
بخش دوم:
+ زمانی که مشتری ها حاضر به پرداخت قیمت مد نظر شما نیستند
پیش از آن که این مشکل به قدری بزرگ شود که مجبور به تغییر کسب و کارتان شوید، باهوش بوده و آن را حل کنید. راه حل این مسئله نیز بنا بر شرایط کسب و کار شما، نوع محصول و یا خدمتی که ارائه می دهد و حتی خود مدیر دارد. تا جایی که در توان دارید با مشتری خود کنار بیایید. به ویژه اگر کسب و کارتان مراحل ابتدایی حیات خود را طی می کند.
+ زمانی که توان تولید محصول و ارائه خدمت مورد نظر خود را به دلیل هزینه های بالای آن ندارید
این مورد به راستی مشکلی اساسی و جدی است. چنین شرایطی زمانی به وجود می آید که معادله مالی کسب و کارتان اشتباه باشد، به بیان دیگر هزینه ها از درآمد حاصله از کالا و یا خدمت بیشتر می شود. در این حالت یا باید به دنبال راهی برای تولید کم هزینه تر بگردید و یا باید به فکر تغییر در کسب و کارتان باشید.
+ زمانی که نیرو های خارجی کسب و کار شما را تهدید می کنند
انتخاب نوع بازاری که می خواهید در آن فعالیت داشته باشید، در این مورد بسیار با اهمیت است. رقبا و محصولات موفق بسیاری وجود دارند که در صورت اشتباهی کوچک از جانب شما می توانند کسب و کارتان را بهم بریزند. به جای تغییر کسب و کار خود و جهش به بازاری دیگر، از ابتدا درست انتخاب کنید. علاقه مشتری ها به صرف پولشان در چه زمینه ای تمرکز بیشتری دارد؟ چگونه می توان در بازار مربوطه رقابت کرد؟ رقبا چه کسانی هستند و کسب و کارشان چه ویژگی هایی دارد؟
@honaremodiriat
🔅کدام رنگ کدام حس را القا می کند؟!
🔅برای انتخاب رنگ و هویت بصری برند
✅ از کانال تخصصی هنرمدیریت دیدن کنید:
@honaremodiriat
🔅برند برای یک شرکت، همانند خوشنامی برای یک فرد است. با تلاش برای انجام کار های سخت به شکلی نیکو، خوشنامی به دست می آورید.
@honaremodiriat
⭕️ پوستر تبلیغاتی خلاقانه برند JBL که سازنده انواع اسپیکر و هدفون است با محوریت شعار تبلیغاتی این برند
موسیقی حس بهتری میدهد!
@honaremodiriat