محکومیت یک زن متهم به عدم رعایت #حجاب شرعی به ۲۷۰ ساعت ارائه خدمت به عنوان «نظافتچی اماکن»
🔺 از روز گذشته تصویر رای قطعی یکی از شعب دادگاه کیفری دو در فضای مجازی بازنشر شده که بر اساس آن، یک زن متهم به عدم رعایت حجاب شرعی به ۲ ماه حبس محکوم شده و سپس به عنوان مجازات جایگزین حبس، انجام ۲۷۰ ساعت خدمات عمومی رایگان (نظافتچی اماکن) برای او تعیین شده است.
🔺 دادرس شعبه در این رای با ادبیات قابل تاملی، عدم رعایت حجاب را «حرام سیاسی»، «کمک به تهاجم دشمن به ملت ایران»، «کشاندن جامعه به مرزهای هرزگی جنسی» و «کمک به واپاشی خانواده ایرانی» توصیف کرده است./اختبار
@Akhbar_montakhab
@hooreechannel 🌹
❗️هشدار عجیب طالبان به زنان در هرات:
🔹زنان قبل از آرایش در آرایشگاه، وضو بگیرند!
🔹از آرایش شکنندهی وضو جلوگیری شود!
🔹آرایشگران از موادی استفاده کنند که به وضو ضرر نداشته باشد
🔹در آرایشگاه جای وضو برای زنان موجود باشد
✅ @Eslahatnews
👈این را می گویند اسلام زوری! همان جریان معروف مرد مسیحی و مسلمان یک روزه!
وقتی یک دین را که به هدف نجات انسان از چنگال جهل و خرافات آمده، تقلیل بدهی به یکسری مناسک صرف، و حکومتی که به نام این دین برپا شده به خود حق بدهد در خصوصی ترین امور شهروندانش دخالت کند و بیانیه بدهد، به نظر شما خروجی اش چه می شود؟!
به نظر من می شود: عقب نشینی مداوم از اصولی که گوش فلک را با آن پر کرده بودی و چپاول سرمایه های ملت در پناه مشغول کردن مردم به آداب ظاهری دین و فرار فوج فوج جوانان از دین و تبلیغات مدام دستاوردهایی که روزی برایت تابو بود! مثل وضعیت همین الان ما!
نمی دانم همسایه شرقی ما با وجود نمونه روشنی از دینی کردن زوری جامعه در کنار گوششان، چرا عبرت نمی گیرند؟!
@hooreechannel 🌹
🖊 مدام نگوییم: «ایرانیها فلان هستند!»
تا همین چند وقت پیش؛
▫️ملت با چوب و سنگ، سگ و گربهها را میزدند؛ ولی الان میبینیم برایشان غذا میگذارند و انجمن برای نگهداریشان ايجاد شده.
▫️اگر کسی که پشت فرمان کمربند میبست را مسخره میکردیم؛ ولی الان تا ماشین را روشن میکنیم ناخودآگاه اول کمربندمان را میبندیم.
▫️اگر خانمی متارکه میکرد با نگاه سنگینمان اذیتش میکردیم؛ ولی الان به تصمیمش احترام میگذاریم!
▫️اگر کسی نظر مخالفی داشت، غوغا به پا میکردیم؛ ولی الان میگوییم خب نظرش این است؛ هرکسی نظرش برای خودش محترم است! [حتی اگر ناراحت شویم دستکم خوددارتر شدهایم.]
▫️تا چند وقت پیش و در روزهای تعطیل، پارکها و جنگلها تبدیل میشدند به سفرهای از زبالهها؛ اما الان برخی از مردم [نه همه] علاوه بر زبالههای خود زبالههای دیگران را نیز جمع میکنند.
آهسته آهسته داریم تغییر میکنیم! شاید هنوز خیلی راه مانده تا به جامعه ایدهآل برسیم؛ اما همین که آغاز کردیم خیلی خوب است.
مرتب نگوییم ایرانیها فلان هستند! ایران یعنی من، یعنی تو.
تو مطالعه کن، رفتارهای اجتماعی نامناسبت را اصلاح کن و به من هم یاد بده که همین کار را بکنم، اما با مهربانی؛ نه با نگاهِ از بالا به پایین و با لحنی که: «تو بیفرهنگی و من بافرهنگ» (نویسنده: نامعلوم)
☑️⭕️تحلیل و تجویز راهبردی
نتوانستم نویسنده اصلی را بیابم، اما میخواهم چند نکتهای به آن بیافزایم.
با نگاه به سالهای دور، متوجه میشوم فرهنگ ما مبتنی بر پدرسالاری، بزرگسالاری و معلمسالاری بود. همه اینها با تمام تفاوتهایشان، در یک چیز مشترک بودند. اینکه یک نفر فکر میکند، یک نفر حکم میراند و بقیه «فقط» اطاعت میکنند. تعریف آدم خوب در گذشته آدم مطیع بود؛ آدمی که در نهایت کارمند میشد.
اصلا قرار نبود ما فکر کنیم! پدر به جای ما تصمیم میگرفت که چه رشتهای بخوانیم، با چه کسی ازدواج کنیم، شیخ و بزرگ قبیله تصمیم میگرفت که چه کسی باید چه کاری کند و حتی چه عقیدهای داشته باشد. معلم بود که
ما در طول این سالها بسیاری از عقاید و رفتارهای اشتباه را به مرور کنار گذاشتهایم. فهمیدهایم که قرار نیست همه دکتر و مهندس شوند. بیزنس من یا کارآفرین شدن هم مسیر دیگری است.
در طول این سالها، معلمان محدودتر شدهاند. پدرها منطقیتر و محتوای درسها تعاملیتر شدهاند. نسل جدید جسورتر، خلاقتر، نقادتر و عاقلتر از ماست و به راحتی هر چیزی را نمی پذیرد. این اصلا چیز کمی نیست! این آغاز ماجراست.
این را مدیون چه کسانی هستیم؟
▫️مدیون اولین کسی که به کارتن خواب هم به دید یک انسان نگاه کرد و او را عوضیِ مفنگیِ معتاد خطاب نکرد.
▫️مدیون اولین کسی که به جای لگد زدن به گربه برایش غذا گذاشت.
▫️مدیون اولین نفری که نه تنها زباله خودش که زباله دیگران را جمع کرد.
▫️مدیون اولین مدیر مدرسهای که با معلم زورگوی مدرسه درگیر شد و او را اخراج کرد.
▫️مدیون اولین معلمی که به ما آموخت حرف دیگران را خوب بشنویم، حتی اگر آن را قبول نمیکنیم.
▫️مدیون اولین پدر و مادری که پشت بچهشان ایستادند و گفتند که اگر میخواهی پزشکی انتخاب نکنی، نکن و برو به عشقت عکاسی برس.
▫️مدیون اولین خانوادهای که گفت نظر دخترمان شرط است و ما به جای او تصمیم نمیگیریم.
این آدمها برای اولین بار کاری کردند متفاوت. پس از آن، کمکم فهمیدیم که اوه! میشود جور دیگری هم فکر کرد، تصمیم گرفت و زندگی کرد. اینها قهرمانهای ناشناخته این سرزمین اند.
ما چه میتوانیم انجام دهیم؟
هر کسی میتواند یک معلم/مبارز/خطشکن باشد. چگونه؟ آنچه خوب است، آنچه منطقی است را به دیگران بیاموزد و خسته نشود. فرهنگ در طول سالها شکل گرفته است و با یک بار گفتن و نشان دادن تغییر نمیکند. مطمئنا فرهنگ پدرسالاری و قبیلهسالاری با سریال «پدرسالار» و فیلم «عروس آتش» تغییر نکرد اما آن کارگردانان در این مبارزه نقش داشتهاند.
اگر اولین نبودیم؛ اولین ها (پیشروها) را حمایت کنیم. ظرفیت رشد یک جامعه مرتبط است با دادن امکان متفاوت بودن.
عجالتا در تنگنای کنونی، ما چهار مسیر در توسعه داریم (لینک) که پیش روی ما باز است. (اول: نیلوفرآبی یعنی خلق توسعههای کوچک، محلی و محدود، دوم: نتوکراسی یعنی حل مسائل ملی از طریق شبکهسازی، سوم: مشق شب یعنی تدوین و تفاهم پیشنویش طرحها، برنامهها و قانونها برای روزی که پنجرهای باز شود و چهارم: تربیت نسل یعنی تربیت نسلی توسعه آفرین، آگاه، توانمند و آینده ساز).
استراتژی چهارم را دست کم نگیریم. برتراند راسل زمانی گفته بود: «از خودتان انسانیت به یادگار بگذارید و نه انسان، تولیدمثل را هر جانوری بلد است!» میخواهم توصیه کنم به تفاوت تولید مثل و تولید نسل (استراتژی چهارم توسعه) بیشتر بیاندیشیم..
✍مجتبی لشکربلوکی
@sokhanranihaa
@hooreechannel 🌹
اندرحکایت پیاده کردن اسلام!
به یاد دارم درسال ۷۸ خام باورانه برای انتخابات مجلس ششم از تهران ثبت نام کرده بودم، که پاسخ دندانشکنی را از شورای نگهبان دریافت داشتم و دانستم که نه به ولایتفقیه اعتقاد دارم و نه التزام عملی به اسلام!
مرحوم حائری شیرازی که در آن زمان امام جمعه شیراز بود و در نوجوانی درکنار او بودم و بسیار به من علاقه داشت، به خواهر زاده خودش که از دوستانم بود گفته بود با جواد به قم بیائید ببینم جریان چیست؟
شبی با او به قم رفته و در خانهای که فرزندان ایشان (ازجمله شهابالدین عزیز) سکونت داشتند و مشغول تحصیل درحوزه علمیه بودند با ایشان ملاقات کردم.
درآن جلسه به گونهای طنزآمیز گفتم:"انصافا شما علما اسلام راپیاده کردید".
ابتدا ایشان متوجه مقصود من نشدند و ادامه دادم: “قبل از انقلاب، اسلام سوار و مدعی بود.
شما روحانیون پس از انقلاب آن را پیاده کردید"
ایشان بسیارخندیدند و آن شب گذشت.
درماه ها و سالهای بعد هرگاه به تهران میآمدند به طنز به خواهر زادهشان میگفتند به جواد بگوئید بیاید تا با هم اسلام را پیاده کنیم!
امروز پس از گذشت۴۴ سال و اندی از انقلاب و ۲۴ سال از آن گفتوگو با مرحوم حائری شیرازی، شاهد پیاده شدن که هیچ بل به حاشیه رانده شدن و به فراموشی سپرده شدن اسلام در زندگی بسیاری از مردم خصوصا نسل های متولد دهههای۷۰ و ۸۰ و ۹۰ هستیم. تا جائی که حتی در تاکسی و وسائل نقلیه عمومی و محافل خانوادگی گاه شاهد ناسزاگوئی و توهین به تمامی مبانی دینی و حتی پیامبر و ائمه هستیم.
روزگذشته با نوجوان پانزده ساله ای مواجه شدم که دریکی از معروفترین دبیرستانهای مذهبی تحصیل می کند و از خانواده ای اصیل و پایبند و مقید به مبانی و مناسک دینی است.
او میگفت کتاب تعلیماتدینی که در دوران ما تدریس می شد به پیامهای آسمانی تغییر نام یافته. سپس میگفت آن را میخوانیم، امتحان میدهیم و از آن طرف همه را از مغز و ذهنمان بیرون میریزیم، واعجبا !
به صراحت میگویم ، عامل تمامی این شرایط حکومت دینی است. ۴۴ سال است معلمان پرورشی درمدارس، نمایندگان ولیفقیه در دانشگاهها و دهها سازمان و تشکیلات تحت عنوان تبلیغ و اشاعه مبانی دینی در کشور هزاران میلیارد بودجه کشور را مصرف کردند و حاصل کار آن ها بیدینی و بیاعتقادی شد. به قول مولانا:
“از قضا سرکنگبین صفرا فزود!"
آقایان فکر کردند میتوانند با لباس دین دروغ بگویند و حقوق مردم را پایمال کنند و فقر و فساد و فلاکت و توسعه نایافتگی را برای مردم به ارمغان آورند آن هم به نام حکومت دینی و مردم خصوصا نسلهای پس از انقلاب به دین و مبانی آن پایبند بمانند.
آقایان خراب کردید! خراب!! جامعه را دچار یک دوقطبی خطرناک نمودید و خود بهتر می دانید که برای ادامه حیات ناگزیر به استفاده از ابزار سرکوب هستید.
هنگامی که می اندیشم که حتی یک زن و مرد ۵۰ ساله ایرانی در زمان انقلاب ۶ ساله بوده اند واقعا برخود میلرزم که چه زمانی قرار است ۷۰ و ۸۰ و ۹۰ سالهها دست از سر این مردم بردارند و اجازه دهند خودشان تصمیم بگیرند و طرحی نو برای زندگی دردنیای جدید در اندازند؟.
محمد جواد مظفر مدیر انتشارات کویر
@hooreechannel 🌹
❌لذتِ ممنوعیت
هر از چندگاهی خبری مبنی بر فوت عده ای از چوانان و نوجوانان به علت مصرف مشروبات الکلی غیراستاندارد به گوش می رسد. در روزهای اخیر هم خبر تلخ مرگ عدهای از هموطنان به علت مصرف مشروبات الکلی غیراستاندارد مدام مخابره می شود.
حال سوال اینجاست که چه عاملی باعث می شود جوانان ریسک مصرف مواد الکلی غیراستاندارد که بیم آسیب جدی و مرگ هم وجود دارد را به جان بخرند؟
آیا مصرف الکل چنان مسئله حیاتی و مهمی است که افراد به خاطر آن حاضر به قمار بر سر زندگی و سلامت خود میشوند؟
در فیلم "فارنهایت ۴۵۱" (اثر فرانسوا تروفو) وقتی همسایه آتش نشان (که مسئول آتش زدن کتاب هاست) از او علت گرایش مردم به کتاب در حالی که خواندن آن جرم است را می پرسد، او پاسخ می دهد:
"شاید به همین دلیل که ممنوع است"
منطق " کارکرد ممنوعیت" مورد اشاره کارکتر فیلم فارنهایت را می توان به وضوح در بسیاری از کنشهای مردم کشورمان مشاهده کرد.
کارکرد ممنوعیت در جامعه امروز ما در گرایش به استفاده از برخی شبکههای تلویزیونی، در گرایش به آرایش غلیظ، در گرایش به روابط گسترده جنسی و بدن نمایی و امثالهم میتوان مشاهده کرد.
یکی از این موارد مصرف مشروبات الکلی است. با اینکه بیش از چهار دهه از جمعآوری مشروبفروشیها در کشور می گذرد اما سرانه مصرف مشروبات الکلی نه تنها کاهش پیدا نکرده بلکه در بسیاری از نقاط کشور افزایش معناداری نیز داشته است.
امروزه در میان برخی اقشار جامعه مصرف زیاد مشروب به عنوان نوعی ارزش و پرستیژ تلقی می شود.
در خوابگاههای دانشجویی و جمع های دوستانه به وفور مشاهده می شود که افراد برای اثبات اینکه مشروبخوار قهاری هستند شروع به بلوف زدن های عجیب و غریب می کنند و برای اثبات این گفته خود تا بالا آوردن و رفتن به بیمارستان حاضر به کنار گذاشتن جامهایشان نیستند.
(دوستی نقل می کرد در دوبی، اتباع کشورهای دیگر به کسی که زیاد مشروب می خورد می گویند ایرانیخوری نکنید) یا موارد اخیر که برخی جوانان خطر مصرف مشروبات دست ساز که باعث کوری یا از دست دادن جانشان می شود را پذیرفتهاند.
بخش تامل انگیز ماجرا آنجاست که مشروب و مواد الکلی که قرار بود به عنوان یک ضد ارزش از جامعه جمعآوری شود، خود به چنان ارزشی در میان اقشاری از جامعه تبدیل شده است که اگر در دورهمی، عروسی، جشن یا جمع دوستانهای کسی اعلام کند که به مصرف مشروبات علاقه ندارد، به احتمال زیاد به عنوان شخص نادان و امل شناخته خواهد شد.
(گاهی حتی مشاهده می شود افرادی که هیچ علاقهای به نوشیدن مشروب و الکل ندارند، اما صرفا برای فرار از چنین انگها و تمسخرهایی اقدام به مصرف آن می کنند)
"لذت تخطی از قانون" میل ناخوداگاهی است که در پس این ممنوعیت ها نادیده گرفته میشود. ممنوعیت استفاده از ماهواره باعث ایجاد طبقهای شد که به هر قیمتی شده می خواست ماهواره داشته باشد و برنامه های شبکه های ماهواره ای را تماشا کنند.
ممنوعیت پوشش آزاد باعث شد که بدننمایی و پوششهای عجیب و غریب در میان بخشی از جامعه به ارزش تبدیل شود. فیلتریتگ شبکههای اجتماعی باعث شد که بخشی از مردم که توجه چندانی به این شبکه ها نشان نمی دادند، جذب آنها شوند یا جرمانگاری خرید و فروش و مصرف مشروبات الکی باعث رشد افرادی شد که حاضر به پرداخت هر بهایی در راه مصرف آن شد.
✍فرهاد قنبری
@hooreechannel 🌹
این ناله های جانسوز و جگرخراش یک مادر است. مادری فرزند از دست داده، مادری داغدار و عزادار، مادری مومن که صدایش به جایی نمی رسد و شکایتش را پیش خداوند برده است و بانیان ظلم به خود و خانواده اش را نفرین می کند، و باید ترسید از آه مظلوم، که رسول خدا ص فرمود:
خدای تعالی میفرماید: غضب من شدّت میگیرد درباره کسی که ظلم کند بر کسی که جز من یار و یاوری ندارد.»
پس بترسید از روزی که غضب خدا دامانتان را بگیرد و نفرین مظلوم دودمانتان را براندازد!
✍فرشته مزینانی
@hooreechannel 🌹
✅ خواهر من گوشی که داری، سرعت اینترنت هم در همه جای جهان بهتر از ایران است، اول ویکیپدیا را نگاه می کردی بعد چنین حرف اشتباه و بی مبنایی میزدی... شماها کجا درس خوندید؟ چقدر در روز مطالعه می کنید؟ با چه کسانی حشر و نشر دارید که این همه گاف میدین؟
🔸خواهر من، دانشگاههای آمریکا قدمت ۵۰۰ ساله دارند قبل از تاسیس کشور آمریکا در اواخر قرن هجدهم در این کشور دانشگاههای بزرگی مثل هاروارد بود.
🔹دانشگاهی که پدر بزرگوارتان آقای علمالهدی سالها معاون آموزشی آن بود، یعنی دانشگاه امام صادق (ع) را آمریکاییها تأسیس کردند و شعبهای از همان هاروارد بود. لطفاً با مواضع و رفتارهاتون مردم ایران را در صحنه جهانی شرمنده نکنید. بیشتر مطالعه کنید، بیشتر مشورت کنید، اگر عقل را گمراه کننده میدانید روایات زیادی هم در خصوص وجوب سکوت در مواقعی که چیزی نمیدانیم و مشورت قبل از هر تصمیم در کتب روایی وجود دارد. اگر مملکت داری با سعی و خطا فرصتی برایتان باقی گذاشت دست کم حدیث و روایت بخوانید بلکه رستگار شوید. التماس دعا
✍️امیر دبیری مهر
@hooreechannel 🌹
✅نسلی عاقلتر از گذشته!
پسرک امروز امتحان آخر پایه نهم را داد و بنا به قرار و مدار قبلی با دوستانش راهی زمین بازی شهری شده بودند تا بسکتبال بازی کنند.
برای برگشت به خانه کمی دیر کرده بود. ازین کمی که حدودا دو ساعت میشد، بخشی را حوالهی صبوریام کردم که روز آخر است و زمان خودت را به خاطر بیاور. ولی برای بخش دیگر دستم به سمت گوشی تلفن رفت تا ببینم کجا مانده. تلفنش را که برداشت گفتم : معلومه کجایی؟
با خستگی و درماندگی که دلشورهام را چند برابر کرد گفت معطل مترو بودم و یک پیرمرد نفهم! سفارش خرید پیاز و هویج دادم و منتظر ماندم بیاید و روی ماهش را ببینم و دلم آرام بگیرد. آدم سنگ بشود ولی در این روزگار ای داد از مادری ... .
وقتی رسید شانههای پهن مردانهاش خیس عرق بود. چشمانش از خشم و استیصال گرد شده بود. توضیح داد که مترو دیر کرده بود. جویای پیرمردی شدم که پشت تلفن اشاره کرده بود. اینطور تعریف کرد:
دو تا دختر تو مترو با پوشش معمولی بودند. شلوار و تونیک دکمه دار! ولی طبیعتا شال و روسری سرشون نبود. پیرمرد شروع کرد به بد و بیراه گفتن که مگه شما فلانید که اینطوری لباس پوشیدید.
اینجا که رسید از من مادر عذرخواهی کرد که فحش پیرمرد را نمیتواند بازگو کند حتی در فضای مردانه با پدرش!
من هم گفتم در هرحال قابل حدس است کسی با این دیدگاه برای القای شرم به دیگری به چه نوع ناسزایی چنگ بزند. و ادامه داد که:
من حالم خیلی بد شد از فحشی که پیرمرد به دخترها میداد اما اونقدر بزرگ نبودم که با خاطر جمعی چیزی بگم. از طرفی پیرمرد بود. چی میگفتم اون خجالت نکشه؟ اما اون رحم نکرد و بعد از ناسزا به دخترها گفت شما پسرها غیرت ندارید که اینا اینطوری میگردن. شماها برای ناموس خودتون هم انقدر بیخیالید؟ باز پشتم رو کردم که خودم رو به نشنیدن بزنم. پیرمرد ول کن نبود. گفت با توام! برگشتم گفتم به من چه ربطی داره این خانم چی میپوشه؟ همونطور که من صبح این لباسها رو برداشتم و پوشیدم اونم حق داره برای پوشش خودش، حق انتخاب داشته باشه. اما نتونستم چیز بیشتری بگم و پیرمرد باز فحش میداد.
منِ مادرِ وسط باز که بعد از رفتن مهسا فقط فحش نصیبم شد، چون طرفدار خشونت نبودم و نیستم، با تجربهی این روند طبیعی به سمت خشونت، تن و بدنم بیشتر از قبل میلرزد. پسرک نسبت به زنان سرزمینش که عطوفت دارد و چه خوب. اما میان نسل آن پیرمرد و این نوجوان چه بذری جز نفرت کاشته میشود؟ اگرچه هنوز به عقل نوجوانانی چون پسرک بیشتر از بزرگی امثال آن پیرمرد، امیدوارم. اما این بمب ساعتی کی منفجر میشود؟
شانههای پسر را از غم و خشم تکاندم. گفتم او هم بیمار است. با بیمار چه میشه کرد؟ برایش از غیرتی گفتم که اتفاقا او داشته و محترمانه به کار درست اشاره کرده. به پیرمردی که به قول پسرک یک ربع تا مرگ فاصله دارد چه میتوان گفت؟ پسرک معتقد بود نسل آن پیرمرد دقت بیشتری به زنان دارند تا ما! اما لعنت خدا بر آنکه این تخم بیچارگی را در دامن ما گذاشته است!
برسر ارزشهایم نشستهام و زانوی غم بغل کردهام که لاجرم باید با برخی از ارزشهای درست هم خداحافظی کرد... با این حساب احترام به بزرگتر میتواند کشک باشد. که نوشتنش هم تن و بدنم را میلرزاند...
✍زهرا تشکری
@radio_zee64
@hooreechannel 🌹
📌 کهکشان راهشیری که زمین ما در آن جای دارد، بین ۲۰۰ تا ۴۰۰ میلیارد ستاره دارد و درجهان مرئی، بنا بر تخمین دانشمندان حدود ۲۰۰ میلیارد کهکشان وجود دارد. اگر در هر کدام از آنها به طور متوسط ۳۰۰ میلیارد ستاره وجود داشته باشد، حساب کنید در کل هستی چه میزان ستاره وجود دارد!
📌حالا فکرکنید که چه تعداد از این ستارهها امکان دارد سیارهای دارای حیات هوشمند داشته باشند، موجوداتی که احتمالا از ما پیشرفتهترند، چون درجهانی که ۱۳/۷۰۰ میلیارد سال عمر دارد، عمر چندهزارسالۀ بشر بسیار کوتاه است، به بیانی دیگر ما بسیار دیر پا به عرصه گیتی گذاشتهایم.
📌 حالا دراین جهان بیانتها، برروی سیاره زمین که مثل دانه شنی ناچیز در گوشهای از فضای لایتناهیست، هی باد به غبغب بیاندازیم و ادعا کنیم که تمام جهان همۀ این ماده و انرژی، کهکشانها، ستارگان، سحابیها و فقط برای ما خلق شده و باقی موجودات دراین چند میلیارد کهکشان بیاهمیت و بیارزشند. هنوز هم کسانی هستند که فکر میکنند خدا به خاطر دین، مذهب و نژاد، آنها را بر دیگران برتری داده به راه راست هدایت کرده و بقیه موجودات رادر گمراهی ابدی رها کرده، زهی خیال باطل!
@NDEchanel
@hooreechannel🌹
🌿زخم کولبری آب بر تن زنان
🔹«هنوز بعد از سالها به پینههای کف دستام نگاه میکنم، از کسانی که میتونستن کاری برای ما بکنند اما هرگز نکردند؛ عصبانی میشم.»
🔹«میم» حدود ۲۰سال پیش وقتی دختربچهای مدرسهای حدوداً ۱۵ ساله بود، پای چاه کشاورزی میرفت تا آب شرب مورد نیاز خانواده را تأمین کند.
🔹باوجود اینکه از سالهای اواخر دهۀ هفتاد و اوایل دهۀ هشتاد حالا دیگر دستکم بیست و چند سال میگذرد، اما زخم کولبری آب بر تن میم و همسنوسالانش باقی ماندهاست؛ آنان که سلامت جسم و روانشان فدای کمآبی و خشکسالی شد تا سالهای سال بعد نیز با پیامدهای منفی بلندمدت این بحران دستوپنجه نرم کنند.
🔹میم بیستودو سال پس از حمل دبههای سنگین آب، از مشکلات استخوانی، پوستی و احساس دائمی شرم رنج میبرد.
🔹او میگوید که بهشکل سنتی در نظام مردسالارانه، تأمین آب مورد نیاز خانواده وظیفۀ زنان تعریف شده است و این تقسیم کار سنتی در زمانۀ تنشهای آبی و خشکسالی، زنان را قربانی آثار منفی خشکسالی میکند./پیام ما
✍نازنین افتخار
https://payamema.ir/p/86312
@hooreechannel 🌹
🌺رسول خدا ص:
یَا عَلِیُّ أَ لَا أُخْبِرُکُمْ بِأَشْبَهِکُمْ بِی خُلُقاً قَالَ بَلَى یَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ أَحْسَنُکُمْ خُلُقاً وَ أَعْظَمُکُمْ حِلْماً وَ أَبَرُّکُمْ بِقَرَابَتِهِ وَ أَشَدُّکُمْ مِنْ نَفْسِهِ إِنْصَافا
به امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند:
آیا تو را خبر ندهم که اخلاق کدام یک از شما به من شبیه تر است؟ عرض کردند: آرى، اى رسول خدا.
فرمودند: آن کس که از همه شما خوش اخلاق تر و بردبارتر و به خویشاوندانش نیکوکارتر و با انصاف تر باشد.
🔹من لا یحضره الفقیه ج 4 ، ص 370
@hooreechannel 🌹
🌿جمیله علمالهدی:
🔴ما ایرانیها به تلاشهای بیهوده آمریکاییها میخندیم
🔸️همسر رئیس جمهور در گفتوگو با شبکه ونزوئلایی تلهسور:
🔹ما تمدنی هزار و ۵۰۰ ساله داریم، در حالی که قدمت آمریکا به اندازه قدمت درختان دانشگاهی که من تدریس میکنم هم نیست. به همین دلیل است که ما ایرانیها به تلاشهای بیهوده آمریکاییها میخندیم.
🔹بدون حمایت خانواده، دولتها اغلب از زنان سودجویی میکنند.
🔹رفتار بد یک مرد در خانوادهاش به اندازه رفتار بد یک زن در خانوادهاش بد است.
🔹میخواهیم زن، زن باشد، نمیخواهیم مثل مرد باشد؛ چرا ما باید مانند مرد کار کنیم، مانند مردان درس بخوانیم، مانند مردان حرف بزنیم و مدام رفتارهای خشونتآمیز انجام دهیم؟/اخبار فوری
@swhriran
@hooreechannel 🌹
♨️در مصائب چادر چتری و سفر خارجی همسر رئیس جمهور!
خداییش نگه داشتن چادر چتری ایرانی بر روی سر خیلی سخت است! به عنوان زنی که از کودکی چادر ناموسش بوده این را می گویم. هر چه گشتم نتوانستم شروع پوششی به این شکل در ایران را پیدا کنم. به نظر می رسد طراحان اولیه این چادر یا مرد بوده اند و خواسته اند کل اندام زنان از نگاه مردان محفوظ باشد! و یا از زنان طبقات اشراف که می خواستند پوشش شکیلی داشته باشند برای حضور در مهمانی ها و مجالس! البته برای آن زنان این چادر واقعا شکیل بوده است. چادری که مطابق با ماه و فصل، رنگی یا مشکی، موقع رفتن به مهمانی به سر بیاندازی و رویت را بگیری و مثل شاهزادگان با کمک ندیمه سوار کالسکه شوی و به محض رسیدن به جمع نسوان، ندیمه آن را از سر مبارک بردارد و در محل مخصوص بگذارد و دوباره موقع برگشتن به خانه بر سرت بیاندازی! خیلی هم خوب است!
چادری که در اندرونی به هنگام نماز بر سر کنی یا به هنگام حضور پدر یا برادر، محض احترامشان به سر اندازی و در جایگاه خانم خانه بنشینی!
نه کاری، نه پخت و پزی، نه پذیرایی از مهمانی!
این پوشش اشرافی اما وقتی به سطح جامعه آمد، از یک پوشش اختصاصی خارج شد! البته جنس و طرح چادر اشراف همیشه با رعیت تفاوت داشت. اصلا رعیت را چه به پوشیدن لباس و پوشش اعیان و اشراف! پوشش هر طبقه مختص خودش بود و طبقات پایین هیچ گاه اجازه نداشتند به حریم طبقات بالای اجتماع ورود کنند. اگر هم کسی جسارت به خرج می داد آناً توسط نوکر یا کلفت خانم خلع لباس می شد!
چادر چتری ایرانی به تدریج همگانی شد و همه از هر طبقه ای اجازه پوشیدنش را پیدا کردند. اما از همان ابتدا زنان طبقات متوسط و پایین که مجبور بودند با همین چادر بچه به بغل بگیرند و بعدها خرید کنند و بعدترها به سر کار بروند، و در خانه های اُپن از مهمان پذیرایی کنند و... فهمیدند که حسرتشان برای استفاده از این مدل پوشش زنان اشراف چه اشتباه بزرگی بوده است! چه زنهای بچه به بغل و ساک بر دوش چادری که در ملا عام زمین نخوردند و چه زنان مسنی که قادر به جمع کردن چادر نبودند و سرنگون نشدند! چه دست و پاها که نشکست! چه چادرها که لای درب ماشینها و چرخ موتورها نماند و ...
البته در فضای قبل از انقلاب، خیلی ها این مدل چادر را از سر برداشتند و عطایش را به لقایش بخشیدند!
پس از انقلاب که چادر از یک پوشش و حجاب صرف تبدیل شد به یک نماد، دیگر تغییر آن به سختی تغییر یک امر مقدس شد و برداشتنش گناهی کبیره! از طرف دیگر تشویق زنان به حضور اجتماعی و تحصیل، زنانی را که مجبور بودند خروس خوان صبح بچه به بغل و ساک بر شانه از خانه بیرون بزنند به فکر انداخت تا کم کم تغییری در این پوشش سنتی بدهند. دوختن جلوی چادر، انداختن کش، درآوردن جای دست برای رهایی دستان از قید نگه داشتن چادر، ابتکاراتی بود که جماعت نسوان مومنات به کار بردند تا کمی از مشقت نگه داشتن آن بکاهند.
بعدها برای اینکه این نماد را با شرایط جدید همراه کنند و آنان که به این حجاب خو گرفته اند بهتر با آن کنار بیایند و البته نظر طیف سنتی جامعه را که هیچ حجابی جز چادر را نمی پسندید را هم لحاظ کنند، اشکال متنوعی از چادر طراحی شد که البته بسیار راحتتر از چادر اصل ایرانی بود و حالا حداقل دستها آزاد بود.
با این وجود، پس از انقلاب و بعد از اجبار به پوشش اسلامی، بسیاری از زنان، ترجیحشان پوششی غیر از چادر به هر شکل آن بود و طراحان مد و لباس در این زمینه ابتکارات فراوانی به خرج داده و به تدریج چشم مسئولان مربوطه را عادت دادند به کم کردن میزان حجاب مد نظرشان، تا جایی که یک شال سبک در وسط سر و مانتویی کوتاه با آستینهایی کوتاهتر هم آنها را راضی می کرد تا بگویند کشور ما اسلامی است! اما بسیاری از دختران و بانوان ایرانی پس از جنبش مهسا از این حجاب هم عبور کرده و آن را هم از سر برداشتند و به هیچ عنوان قصد برگشت به عقب را ندارند، هرچند از بسیاری امتیازات محروم شوند و شب و روز به عنوان متمردین از حکم خدا و رسول و مجرمین مرتکب حرام سیاسی و ...سرزنش شوند.
و اما در این میان و با این دست فرمان حکومت برای باحجاب کردن زنان، چادریهابی که تاکنون انتخابشان به هر دلیلی چادر بوده است، به عنوان نماد حکومت، (و بخصوص حالا که همسر رئیس جمهور در سفر خارجی اش نیز بر آن مهر تایید زد!) در مرکز نگاههای نفرت انگیز و خصمانه قرار گرفته و هر روز شاهد ریزش چادری ها و رویش مانتویی ها هستیم تا شاید بتوانند خواهری خود را با دیگرانی که پوشش متفاوتی دارند اثبات کنند، و همراه نبودنشان با حاکمیت را اعلام!
✍فرشته مزینانی
@hooreechannel 🌹
به قومی مبتلا شدیم
که فکر میکنند خدا جز آن ها،
کس دیگری را هدایت نکرده است...
👤ابن سینا
@Tarikh_bisansor
@hooreechannel 🌹
❓چرا چنین شد؟
دیروز ظهر برای خواندن نماز جماعت به مسجد میرعبدالباقی رفتم. درب بسته بود! میخواستم برگردم که خادم درب مسجد را باز کرد.
پرسیدم: «نماز جماعت برگزار نمیشه؟».
گفت: «نه، حاج آقا نیست، بعضیها میان فُرادا میخوانن».
گفتم: «چرا فُرادا؟! یکی از اهل محل وایسه جلو که جماعت بخوانیم»!
سرش را تکانی داد و گفت: «هیچ کی هیچ کی ر قبول نداره».
وارد حیاط مسجد شدم. خادم چراغهای وضوخانه را روشن کرد. وضو گرفتم و وارد ساختمان مسجد شدم. به جز من و صاحبخانه، کس دیگری نبود. خادم همۀ چراغهای داخل مسجد را هم روشن کرد و رفت داخل حیاط. از اینکه به خاطر من یک نفر اینهمه چراغ روشن شده بود و برق مصرف میشد حس بدی داشتم. قبل از نماز، چراغهای داخل مسجد را خاموش کردم. خادم دوباره آمد و آنها را روشن کرد.
گفتم: «اگه پردهها را بکشین، کاملاً روشن میشه، تازه همین جوری هم نور کافیه».
گفت: «بعضیها پشت سرم گفتن که فلانی چراغهای مسجد را خاموش کرده!».
گفتم: «فکر میکنم اگه نمیآمدم مسجد و به خاطر یک نفر این همه برق مصرف نمیشد، شاید بهتر بود!»
دو نفر دیگه هم آمدند و هر کدام در گوشهای نماز خواندیم. یک نفرمان که چندان مسن هم نبود نشسته روی صندلی نماز خواند.
یاد گذشتهها افتادم. همین محلّه مینشستیم. آیت الله خرمشاهی پیشنماز بود. من بچه بودم. یادمه به سختی راه میرفت؛ وقتی میخواست راه بره زیر بغلش را میگرفتند. نماز غفیله را با لحن خاصّی شروع میکرد که هنوز تو گوشم بود: «و ذالنّون اذ ذهب مغاضبا ... ». مسجد همیشه پر بود. ماههای رمضان که میشد، هر شب بعد از نماز چند تا سفره موازی هم پهن میکردند و افطار میکردیم. یک شب که آش دادند کاملا یادمه.
همۀ مساجد همین طور بود. رمضانها اگه چند دقیقه دیر میکردی جا گیرت نمیآمد. داخل حیاط مساجد زیرانداز پهن میکردند که جمعیت بتوانند نماز بخوانند. شبهای احیاء با خودمان زیرانداز میبردیم و داخل کوچه پهن میکردیم؛ اگه میخواستی داخل بنشینی، باید چند ساعت زودتر میرفتی و جا میگرفتی.
یهو برگشتم به زمان حال؛ فضای خالی مسجد و سکوتی که حکمفرما بود. چرا این طور شد؟ فکر کنم همهمان میدانیم چرا، حتّی اگر نخواهیم به روی خودمان بیاوریم!
✍وحید احسانی
@hooreechannel 🌹
🔰«تمدن» چیست؟
🔸قبلا شنیده اید که یک ﻛﻤﭙﺎﻧﯽ ﺁﻣﺮﻳﻜﺎﻳﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﻪ ﺭﺥ ﻛﺸﻴﺪﻥ ﻗﺪﺭﺕ ﺗﻜﻨﻮﻟﻮﮊﯼ ﺧﻮﺩ، ﺳﻴﻤﯽ ﺑﻪ ﺿﺨﺎﻣﺖ یکﻫﺰﺍﺭﻡ ﺗﺎﺭ ﻣﻮﯼ ﺍﻧﺴﺎﻥ تولید و ﺑﺮﺍﯼ ﻛﻤﭙﺎﻧﯽ ﺭﻗﻴﺒﺶ ﺩﺭ ﮊﺍﭘﻦ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩ. ﻣﺪﺗﯽ ﺑﻌﺪ ﻛﻤﭙﺎﻧﯽ ﮊﺍﭘﻨﯽ ﻫﻤﺎﻥ ﺳﻴﻢ ﺭﺍ ﭘﺲ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩ، ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﻛﻪ ﺭﻭﯼ ﺁﻥ ﺳﻴﻢ ﺑﻪ ﻓﻮﺍﺻﻞ ﻣﻨﻈﻢ ﺳﻮﺭﺍﺥ و سه سیم نازک تر از داخل آن رد ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ!
🔸شگفت انگیز بود، نه؟!!! ﺍﻣﺎ ﺁﻧﻬﺎیی ﻛﻪ ﮔﻤﺎﻥ ﻣﯽﺑﺮﻧﺪ ﺷﻜﻮﻩ ﺗﻤﺪﻥ ﮊﺍﭘﻦ ﺍﺯ ﻗﺪﺭﺕ ﺗﻜﻨﻮﻟﻮﮊیک ﺁﻥ ﺑﺮﻣﯽﺧﻴﺰﺩ، ﺩﭼﺎﺭ ﺳﺎﺩﻩﺍﻧﺪﻳﺸﯽ ﻭ ﺳﻄﺤﯽﻧﮕﺮﯼﺍﻧﺪ.
🔸ﺗﻤﺪﻥ، ﻳﮕﺎﻧﻪ ﻛﺎﻻﻳﯽ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﺒﺎﺩﻟﻪ ﻧﻤﯽﭘﺬﻳﺮﺩ ﻭ ﻓﻘﻂ ﺑﺎﻳﺪ ﺩﺭ ﺩﺭﻭﻥ یک ﻣﻠﺖ «ﺗﻮﻟﻴﺪ» ﺷﻮﺩ. ﺍگر ﺁﻥ ﻃﻮﺭ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﻫﻤﻪ ﻣﻠﺖﻫﺎ ﺑﺎ ﺧﺮﻳﺪ ﻓﻨﺎﻭﺭﯼ ﻣﺘﻤﺪﻥ ﻣﯽﺷﺪﻧﺪ.
🔸ﺭﻓﺘﺎﺭ ﺑﺮﺧﯽ ﺍﺯ ﺷﻬﺮﻭﻧﺪﺍﻥ ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ ﻛﻪ ﺳﻮﺍﺭ ﺑﺮ ﺁﺧﺮﻳﻦ ﻣﺪﻝ ﺧﻮﺩﺭﻭﻫﺎﯼ ژاپنی ﺑﺎ ﺁﺧﺮﻳﻦ ﻓﻨﺎﻭﺭﯼ ﺁﻧﻬﺎ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﺭﺍ ﺑﺒﻴﻨﻴﺪ.
🔸ﻗﺪﺭﺕ ﻓﻨﺎﻭﺭﯼ ﺧﻴﺮﻩ ﻛﻨﻨﺪﻩ ﭼﺸﻢ بادامی های ﮊﺍپنی، ﺑﻪ ﺭﻏﻢ ﻫﻤﻪ ﺟﻼﻝ ﻭ ﺷﻜﻮﻫﺶ، ﯾﮏ «ﻓﺮﻉ» ﻛﻮچک ﺍﺳﺖ ﺑﺮ ﺗﻤﺪﻧﯽ ﻛﻪ ﺍﻳﻦ ﻣﻠﺖ ﺁﻓﺮﻳﺪﻩ ﺍﺳﺖ.
🔸«اصلِ» ﺍﻳﻦ ﺗﻤﺪﻥ ﺭﺍ ﺑﻴﺶ ﺍﺯ ﺁﻧﭽﻪ ﺩﺭ ﻛﺎﺭﺧﺎﻧﻪﻫﺎﯼ ﻣﻌﻈﻢ ﺍﻳﺎﻟﺖ ﺍﻭﺯﺍﻛﺎ ﺑﺘﻮﺍﻥ ﻳﺎﻓﺖ، ﺩﺭ ﻭﻳﺮﺍﻧﻪﻫﺎﯼ ﺩﻟﺨﺮﺍﺵ ﺍﻳﺎﻟﺖ ﻓﻮﮐﻮﺷﻴﻤﺎ ﻣﯽﺗﻮﺍﻥ ﺩﻳﺪ. ﻭﻗﺘﯽ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﻣﺘﻤﺪﻧﺎﻧﻪ ﺁﻭﺍﺭﮔﺎﻧﯽ ﻛﻪ ﺍﺯ ﭘﯽ ﻣﺨﻮﻑﺗﺮﻳﻦ ﺯﻟﺰﻟﻪ ﻗﺮﻥ، ﻣﻨﻈﻢ ﻭ ﺗﻤﻴﺰ ﺩﺭ ﺻﻒ آﺏ ﻣﯽﺍﻳﺴﺘﻨﺪ ﻭ ﺑﯽﺟﻨﺠﺎﻝ ﻭ ﻫﻴﺎﻫﻮ ﻭ ﻧﺎﺳﺰﺍ، ﻓﻘﻂ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﻣﺼﺮﻑ ﻫﻤﺎﻥ ﺭﻭﺯ ﺧﻮﺩ، ﺁﺏ ﺩﺭﻳﺎﻓﺖ ﻣﯽﻛﻨﻨﺪ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺭﻓﺘﺎﺭِ ﻣﺮﺩﻣﺎﻥ یک ﻛﺸﻮﺭ ﺟﻬﺎﻥ ﺳﻮﻣﯽ، ﺩﺭ ﺷﺮﺍﻳﻄﯽ ﻛﺎﻣﻼ ﻋﺎﺩﯼ، ﻣﻘﺎﻳﺴﻪ ﻣﯽﻛﻨﻴﻢ، ﻣﻌﻨﺎﯼ ﺗﻤﺪﻥ ﻧﻤﺎﻳﺎﻥ ﻣﯽﺷﻮﺩ.
🔸ﺩﺭ ﻫﻤﻪ ﻓﻴﻠﻢﻫﺎ ﻭ ﻋﻜﺲﻫﺎﯼ ﺧﺒﺮﯼ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺭﻭﺯﻫﺎﯼ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺯﻟﺰﻟﻪ ﻭ ﺳﻮﻧﺎﻣﯽ ﻭﻳﺮﺍﻧﮕﺮ ﮊﺍﭘﻦ ﻣﻨﺘﺸﺮ ﺷﺪ، یک ﺻﺤﻨﻪ ﺩﺭﮔﻴﺮﯼ، ﺍﺯﺩﺣﺎﻡ، ﻫﺠﻮﻡ، ﻏﺎﺭﺕ ﻓﺮﻭﺷﮕﺎﻩ، ﻭَﻟَﻊ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﺭﻳﺎﻓﺖ کمکهای ﺍﻋﻄﺎﻳﯽ، ﺑﯽﻧﻈﻤﯽ ﻭ ﺣﺘﯽ ﻓﺮﻳﺎﺩ ﻭ ﺟَﺰَﻉ ﺩﻳﺪﻩ ﻧﻤﯽﺷﺪ.
🔺ﻳﻜﯽ ﺍﺯ ﺧﺒﺮﮔﺰﺍﺭﯼﻫﺎ ﺧﻼﺻﻪ ﻣﺸﺎﻫﺪﺍﺕ ﺧﺒﺮﻧﮕﺎﺭﺍﻧﺶ ﺭﺍ ﭼﻨﻴﻦ ﺑﺎﺯﺗﺎﺏ ﺩﺍﺩ:
۱– ﺻﻔﻮﻑ ﻣﻨﻈﻢ ﺁﺏ ﻭ ﻏﺬﺍ ﺑﺪﻭﻥ ﻫﻴﭻ ﺣﺮﻑِ ﺯﻧﻨﺪﻩ ﻳﺎ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﺧﺸﻦ.
۲– ﻫﻴﭻ ﺳﺎﺧﺘﻤﺎﻧﯽ ﺩﺭ ﺯﻟﺰﻟﻪ ۹ ﺭﻳﺸﺘﺮﯼ ﺁﺳﻴﺐ ﻧﺪﻳﺪ، ﻫﻤﻪ ﺧﺴﺎﺭﺕﻫﺎ ﻣﺮﺑﻮﻁ ﺑﻪ ﺳﻮﻧﺎﻣﯽ ﻭ ﻭﺭﻭﺩ ﺩﺭﻳﺎ ﺑﻪ ﺷﻬﺮ ﺑﻮﺩ. (مدیریت پیشگیری)
۳– ﻏﺎﺭﺗﮕﺮﯼ ﺩﻳﺪﻩ ﻧﺸﺪ. ﺯﻭﺭﮔﻮﻳﯽ ﻳﺎ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ ﺭﺑﻮﺩﻥ ﺩﻳﺪﻩ ﻧﺸﺪ. ﻓﻘﻂ ﺗﻔﺎﻫﻢ ﺑﻮﺩ. (مدیریت انتظامی)
۴– ﭘﻨﺠﺎﻩ ﻧﻔﺮ ﺍﺯ ﻛﺎﺭﮔﺮﺍﻥ ﻧﻴﺮﻭﮔﺎﻩ ﺍﺗﻤﯽ ﺑﻪ ﺭﻏﻢ ﻧﺸﺖ ﻣﻮﺍﺩ ﺭﺍﺩﻳﻮ ﺍﻛﺘﻴﻮ، ﺑﺎ اﺯ ﺟﺎﻥ ﮔﺬﺷﺘﮕﯽ ﻣﺎﻧﺪﻧﺪ ﺗﺎ ﺑﻪ خنک ﻛﺮﺩﻥ ﺩﺳﺘﮕﺎﻩﻫﺎ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺩﻫﻨﺪ. (مدیریت بحران)
۵– ﺣﺘﯽ یک ﻣﻮﺭﺩ ﺳﻮﮔﻮﺍﺭﯼ ﺷﺪﻳﺪ ﻳﺎ ﺯﺩﻥ ﺑﻪ ﺳﺮ ﻭ ﺻﻮﺭﺕ ﺩﻳﺪﻩ ﻧﻤﯽﺷﺪ. ﻣﺼﻴﺒﺖ ﻭ ﻏﻢ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺑﺎ ﻃﻤﺄﻧﻴﻨﻪ ﺑﻮﺩ. (مدیریت روانپزشکی)
۶– ﻣﺮﺩﻡ ﻓﻘﻂ ﺍﻗﻼﻡ ﻣﻮﺭﺩ ﻧﻴﺎﺯ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺗﻬﻴﻪ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺍﻳﻦ ﺑﺎﻋﺚ ﺷﺪ ﺑﻪ ﻫﻤﻪ ﺁﺏ ﻭ ﺁﺫﻭﻗﻪ ﺑﺮﺳﺪ. (مدیریت تدارکات)
۷– ﻣﺮﺩﻡ ﺍﺯ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﻧﺎﺗﻮﺍﻥ ﻭ ﭘﻴﺮ ﻭ ﺑﻴﻤﺎﺭ ﺩﺳﺘﮕﻴﺮﯼ ﻣﯽﻛﺮﺩﻧﺪ. ﺭﺳﺘﻮﺭﺍﻥﻫﺎ ﻗﻴﻤﺖﻫﺎ ﺭﺍ ﻛﺎﻫﺶ ﺩﺍﺩﻧﺪ. (مدیریت اجتماعی)
ﺧﻮﺩﭘﺮﺩﺍﺯﻫﺎ ﺑﺪﻭﻥ ﻣﺤﺎﻓﻆ ﺩﺳﺖ ﻧﺨﻮﺭﺩﻩ ﻣﺎﻧﺪﻧﺪ!!!
۸– ﻫﻤﻪ ﺩﻗﻴﻘﺎً ﻣﯽﺩﺍﻧﺴﺘﻨﺪ ﺑﺎﻳﺪ ﭼﻪ ﻛﺎﺭﯼ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﻫﻨﺪ. ﺍﻧﮕﺎﺭ ﺑﺎﺭ ﺩﻭﻣﯽ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺍﻳﻦ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﺍﺳﺖ! (مدیریت مانورهای عملیاتی)
۹– ﺭﺳﺎﻧﻪﻫﺎ ﺩﺭ ﺍﻧﺘﺸﺎﺭ ﺍﺧﺒﺎﺭ ﻣﺤﺘﺎﻁ ﻭ ﺩﻗﻴﻖ ﺑﻮﺩﻧﺪ. ﺍﺯ ﺍﻧﺘﺸﺎﺭ ﮔﺰﺍﺭﺵﻫﺎﯼ اﻟﺘﻬﺎﺏﺁﻓﺮﻳﻦ ﺧﻮﺩﺩﺍﺭﯼ ﻣﯽﻛﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﻓﻘﻂ ﺍﺧﺒﺎﺭ ﺁﺭﺍﻡﺑﺨﺶ ﭘﺨﺶ ﻣﯽﺷﺪ. (مدیریت ارتباطات و رسانه ها)
۱۰– ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﻛﻪ ﺩﺭ یک ﻓﺮﻭﺷﮕﺎﻩ ﺑﺮﻕ ﺭﻓﺖ، ﻣﺮﺩﻡ ﺍﺟﻨﺎﺱ ﺭﺍ ﺑﺮﮔﺮﺩﺍﻧﺪﻧﺪ ﺳﺮﺟﺎﻳﺸﺎﻥ ﻭ ﺑﻪ ﺁﺭﺍﻣﯽ ﻓﺮﻭﺷﮕﺎﻩ ﺭﺍ ترک ﻛﺮﺩﻧﺪ. (مدیریت اجتماعی)
🔸“ﺍﻳﻦ “ﻫﻤﺎﻥ “ﺗﻤﺪﻧﯽ” ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﻘﻴﻪ ﻣﺤﺼﻮﻻﺕ ﻭ ﻣﺼﻨﻮﻋﺎﺕ ﺗﻤﺪﻧﯽ، ﺑﺮ ﺁﻥ ﺑﻨﺎ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ.
✍عزت الله گرجی زاده
🔰در لینک زیر بخوانید:
https://sobhema.news/?p=23332
@sobhema_ir
@hooreechannel 🌹
اگر با خونسردی گناهان کوچک را مرتکب شدیم،
روزی می رسد که بدترین گناهان را هم بدون خجالت و پشیمانی مرتکب می شويم...
آرتور شوپنهاور
@AsrTarikh
@hooreechannel 🌹
🌿آدابِ آغاز به کار اولین قاضی زن مسلمان محجبه در آمریکا
🟢نادیا قحف، زن سوری الاصل۵۰ ساله، به عنوان اولین زن مسلمان محجبه قاضی دادگاه عالی ایالتی در نیوجرسی آمریکا منصوب شد. وی در مراسمی که در پاترسون در هفته گذشته برگزار شده، با سوگند به قرآن کریم کار خود را آغاز کرد تا اولین قاضی محجبه در دادگاه عالی در شهرستان پاسائیک شود.
🔻 این اولین بار است که در ایالت نیوجرسی آمریکا قاضی زنی که محجبه است در محل کار دیده میشود. پیش از نیز در بین قضات، قاضی مسلمان وجود داشت، اما محجبه بودن اولین بار است که رخ میدهد.
@swhriran
@hooreechannel 🌹
ماجرای بغل و بوسه امام موسی صدر با یک زن مسیحی و عدم برخورد آیتالله بروجردی با وی!
آیت الله علوی بروجردی:
🔹امام موسی صدر بسیار خوش چهره و خوشلباس و خوشبیان بود. ایشان برای بنده چنین نقل کردند که: «آیتالله بروجردی ما را به لبنان فرستادند. من را به صومعهای که متعلق به خواهران روحانی بود، برای سخنرانی دعوت کردند. خواهران راهبه همه نشسته بودند.
🔹رئیس آن صومعه هم یک پیرزن بسیار محترمی بود که در بین آنها نشسته بود. سخنرانی من خیلی جذاب شد. بعد از اتمام سخنرانی، این رئیس صومعه بلند شد و با هیجان به سمت من آمد و بغلم کرد و من را بوسید.».
🔹به هر حال آقای صدر روحانی مسلمان شیعه و معروفی بودند و اصحاب رسانه هم در آن مجلس حضور داشتند و از این صحنه عکس گرفته بودند. کسانی هم در لبنان مخالف آقای موسی صدر بودند. بعداً عکسها را به آیتالله بروجردی نشان دادند که چشم شما روشن!
🔹این نمایندۀ شما در لبنان در آغوش این خانم مسیحی رفته و یکدیگر را بوسیدهاند. آیتالله بروجردی به این عکسها اعتنا نکردند. برخی از علمای آنجا که با موسی صدر مخالف بودند، از لبنان به قم خدمت آیتالله بروجردی رسیدند و گفتند: چرا بابت عکسها آقای صدر را هیچ توبیخی نکردید؟
🔹آیتالله بروجردی به آنها گفتند: «من از شما پرسشهایی دارم. وقتی آقای موسی صدر سخنرانیاش تمام شد، آن خانم سمت آقای موسی صدر آمد یا آقای صدر سراغ آن خانم رفت؟!» آنها گفتند: «نه، آقای موسی صدر پشت تریبون بود. آن خانم بااشتیاق و با حالت دو پیش آقای صدر آمد.»
ایشان (آیتالله بروجردی) گفتند:
🔹«وقتی این خانم او را بوسید، اگر ایشان روی خود را به آن سمت میکرد یا دست رد به سینۀ آن خانم میزد، آیا هتک آن خانم لازم میآمد یا نه؟ شنیدهام که آن خانم در بین مسیحیها زن محترمی است.» آنها گفتند: «نه. لازم میآمد و به آن خانم بر میخورد.»
🔹ایشان فرموده بودند: «اگر آن خانم هتک میشد، موجب وهن این لباس ما و وهن شیعه میشد یا نمیشد؟» آنها منصفانه گفته بودند میشد. ایشان فرموده بودند: «آقای موسی صدر کار درستی کرده است و خلافی مرتکب نشده.»
🔹ما حق هتک هیچ انسانی را نداریم. صرف اینکه این انسان همدین ما نیست، من حق ندارم او را هتک کنم. پس «وَإِمَّا نَظِیرٌ لَکَ فِی الْخَلْقِ» چه میشود؟ حق نداریم کسی را هتک حرمت کنیم، چه با غیبت چه با تهمت؛ حتی اگر وهن مذهب ما لازم بیاید، در هر کجا و در هر حکمی./خبرفوری
@EveDaughters
@hooreechannel 🌹
یا زیاد بخوانید یا اصلا نخوانید!
کسانی که چند کتاب محدود خواندهاند به متوهمترین و خطرناکترین انسانها تبدیل میشوند، زیرا تعصب شدیدی روی دانش اندکشان پیدا میکنند!
کارل سیگن
@Ancients
@hooreechannel 🌹
🎞 سیاست خودکفایی در محصولات کشاورزی در حال نابود کردن ایران است
✍شهابالدین حائری شیرازی
محمددرویش فعال محیطزیست دردمندانه نسبت به سیاستکلی نظام در خصوص خودکفایی غذایی هشدار میدهد این سیاست که متاثر از ترس از تحریم گسترده و سیاستخارجی ماست به سرعت، خود در حال نابودکردن مملکت است با از بین بردن ظرفیت پذیرش آب در سفره های آب زیرزمینی که منجر به فرونشست وحشتناک زمین در جای جای ایران عزیز شده.
گوینده این سخن میداند با انتقاد از این سیاستکلی خود را در معرض خطر قرار میدهد اما میگوید ایران برای ماندن به نسلی از افراد دغدغهمند نیاز دارد که خطر را به جان بخرند و اعتراض کنند.
/channel/virayeshe_zehn
@hooreechannel 🌹
⁉️ حجاب: آگورای جامعه ایرانی
نشستهام روی صندلی ترمینال و ساندویچم را گاز میزنم. مامور انتظامات ترمینال سر میرسد، بالای سرم میایستد و از من میخواهد روسریام را سرم کنم چون در دوربین ترمینال مرا دیدهاند و او را فرستادهاند.
درحالیکه باقی ساندویچم را گاز می زنم به آرامی به او میگویم باشد. مرد که دیگر کاری ندارد این پا و آن پا میکند و با نیمنگاهی مردد به من راهش را میگیرد و میرود. از دور به من خیره میشود که هیچ تلاشی برای سر کردن روسری نمیکنم.
بی اعتنا به او باقی ساندوچم را میخورم و به سمت اتوبوسم به راه میافتم. شماره صندلی را با راننده چک میکنم و در صندلیم مینشینم. کمی بعد شاگرد راننده داخل اتوبوس میشود و میگوید تهدیدشان کردهاند که نمیگذارند با وجود خانمی بدون روسری راه بیافتند و با شرمندگی میگوید لطفا فقط دم در ترمینال روسری سرم کنم؛ میگوید راننده اصلا راضی نبود که همین حرف را هم به من بزند.
سرم را بالا میگیرم به چشمهایش که برق شرم در آن میدرخشد نگاه میکنم و میگویم دوست عزیز ما به خاطر شما هم در حال مبارزهایم. میگوید میدانم، میدانم و می رود.
این روزها سیستم در استیصالی مطلق در مدیریت بدنهای زنان، مردم را به جان هم میاندازد. مغازهدارها، رانندهها، کارمندان و...
تنها چند دقیقه بعد راننده میآید و میپرسد چرا عقب نشستهام، میتوانم روی صندلیهای جلوی اتوبوس بنشینم. و بعد شروع میکند به بد و بیراه گفتن به سیستمی که فساد تمام ساختارش را برداشته و افتاده به جان زنها...
واقعیت این است که موهای افشان من کار خودش را کرده است. مجموعهی حراست ترمینال را به هراس انداخته، تلفنهای حراست را اشغال کرده و حالا مضحکهای از حراستی ساخته که مجبورست به کاری بپردازد که تا به حال به او ربطی نداشته است و فراتر از این، بحثی را بین مردم و راننده به راه انداخته است که در امنیت کامل به نقد سیستم بپردازند.
این روزها بیحجابی در فضای عمومی ایران به آگورایی شبیه شده است که همهی ناراضیان را حول خود جمع میکند. موهای افشان زنان ایرانی محور این آگورا شده است.
ما مگر چه میخواستیم؟ هر بار که سیستم سراغ زنی میرود و حتی زمانیکه سراغ زن نمیرود، موجی از امید به تصور آیندهای آزاد حول گیسوان زنان در دل جمع مردم شکل میگیرد.
در روزهایی که بازتولید ناامیدی فلجکننده حربهی روزانه حکومتی است که آخرین سنگرهای مشروعیتش را مدتهاست از کف داده است، امید با رشتههای گیسوان رهای زنان برافراشته میشود.
زنان نماد سیال تصور آیندهای شدهاند که به هزاران حربه و حیله هر روز از زندگی میلیونها ایرانی دزدیده شده است. و چه نمادی زندهتر از تنی که هر روز در خیابان هزاران عمل و عکسالعمل تازه میآفریند؟
تکثیر بیپایان «ویدا موحد»ها در تن میلیونها زن و مرد تنها یک مطالبه ساده برای برداشتن حجاب نیست، پرچم افراشتهی بدنهایی است که دیگر بردگی را نمیخواهند.
در میانه راه در یک استراحتگاه بینراهی میایستیم. دخترکی با موهای فر زیبا از مقابلم عبور میکند. چهرهاش مصمم و آگاه است. با لبخندی از کنار هم عبور میکنیم.
دقایقی بعد او را میبینم که با زنی چادری که از همه زنان بیحجاب فیلمبرداری میکند، درگیر شده است. با اشاره به مگسی که بر سر زن تاب میخورد میگوید او تنها موجودی است که جذب افکار پوسیدهاش میشود.
فریاد میزند که من هیچ چیزی برای از دست دادن ندارم. آینده ای ندارم. هر روز کار می کنم و حتی امید خرید یک ماشین را هم ندارم. تو چه چیزی را میخواهی از من بگیری که قبلا از دست ندادهام؟
با خود میگویم: زنجیرهایمان را، زنجیرهایمان را... و در دل زمزمه میکنم: بگذار برخیزد مردم بیلبخند... بگذار برخیزد...
پی نوشت: آگورا نام میدان مرکزی شهرهای یونانی بود که مردم هر شهر با حضور در آن و گفتگو در مورد مسائل مهم اجتماعی خود، دموکراسی یونانی را شکل میدادند. این مکان، یکی از مفاهیم بنیادی در تعریف دموکراسی است.
✍مریم روشن
کانال علمی مطالعات زنان
@hooreechannel 🌹
وظيفه حكومت يك كشور به بهشت بردن مردم نيست،
بلكه استفاده صحيح از منابع كشور جهت رفع فقر و ايجاد رفاه براى شهروندانش است...
دكتر مصدق
@Prsian_History
@hooreechannel 🌹
🔎 سونامیِ بیدینی و خداناباوری در کشورهای اسلامی
📌 معرفی مقالهی «سونامیِ خاموش: بیدینی و خداناباوری در جهانِ اسلام» نوشتهی جَک دِیوید اِلِر در اُکتبر ۲۰۲۲ میلادی
🔻 تعداد خداناباوران، بیدینان، یا شکاکان و منتقدانِ دین در کشورهای مسلماننشین معمولاً محل بحث و اختلاف نظر بوده است. از یک سو، نهادها و مراجع دینی و سیاسیِ این کشورها تمایل دارند که تعداد این دسته از شهروندان خود را اندک و ناچیز جلوه دهند، و از سوی دیگر، منتقدان و خداناباوران میکوشند چنین نگاههایی را گسترده و فراگیر نشان بدهند. متأسفانه به علت مخاطرات دینی و سیاسی و فرهنگی و محدودیتهایِ روشی پیمایشها و نظرسنجیها نیز هیچگاه اطمینانآور نبودهاند. در چنین شرایطی شاید بررسی و تحلیل چندین پیمایش در کشورهای مسلماننشینِ بتواند فرآیندی که در این جوامع شکل گرفته است را اندکی آشکار کند.
🔻 بسیاری از پیمایشها و تخمینهای غیرحکومتی نشاندهندهی تعداد قابلتوجهِ گروندگان به بیدینی و خداناباوری در کشورهاییاند که اکثریت جمعیتشان را مسلمانان تشکیل میدهند، برای نمونه نتیجهی یکی از آنها اینچنین است: ترکیه ۱۷ درصد، اندونزی ۱۵ درصد، ایران ۱۶ درصد، مراکش ۸ درصد، و مصر ۷ درصد. البته، میزانِ گرایش به بیدینی و خداناباوری در گروههای سنیِ پایینتر افزایش مییابد: در تونس ۵۰ درصد و در الجزایر ۲۵ درصدِ جوانان زیر ۳۰ سال به بیدینی یا خداناباوری گرایش دارند.
🔻 نشریهی «مطالعات سکولار» یا Secular Studies که انتشاراتِ بریل آن را منتشر میکند در اُکتبر سال گذشتهی میلادی مقالهای را با عنوان «سونامیِ خاموش: بیدینی و خداناباوری در جهانِ اسلام» منتشر کرد که در آن جَک دِیوید اِلِر به بررسی پدیدهی بسیار تأثیرگذار اما خاموش و نادیدهگرفتهشدهی «بیدینی و خداناباوری» پرداخته است. مقاله افزون بر اینکه نتایج تعدادی از پیمایشها و نظرسنجیها در کشورهای مسلماننشین را آورده است، بلکه به خودِ معانی و دلالتهای بیدینی و خداناباوری در جوامع مسلمان نیز پرداخته است و مخاطرات زندگی با بیدینی یا خداناباوری در چنین کشورهایی را نیز بررسی کرده است
🔻 ترجمهای آزاد از چکیدهی مقاله: هم دانشمندان و هم عموم مردم تمایل دارند که تصور کنند اسلام از مدرنشدن و سکولارشدن مصون است و همهی مسلمانان مذهبیهایی متعصباند. با این حال، مراجع مذهبی افزایش تعداد بیایمانان در کشورهایی که اکثریتِ جمعیتِ آنها مسلماناند را «سونامی» خواندهاند. این مقاله، در یک فراتحلیل، به بررسی پژوهشها و پیمایشهای موجود دربارهی بیدینی و خداناباوری در کشورهای اسلامی میپردازد. مقاله پس از بررسی اطلاعات آماری بیدینی و خداناباوری در کشورهای اسلامی، از جمله در مصر و ایران و عربستان، معانی و دلالتهای «بیدینی» را در زبان کشورهای اسلامی بررسی میکند و نشان میدهد که معنای این واژهها الزاماً معادل معنایشان در زبان انگلیسی نیست، بلکه در رابطه با مفاهیم محلیِ «دین» و «دینداری» ساخته شدهاند. این مقاله سپس دربارهی خطرات اجتماعی و حقوقی که افراد بیایمان و خداناباور را در جوامع دینی تهدید میکنند بحث میکند؛ و در نهایت به بررسی زندگی و فعالیتهای بیدینان و خداناباوران به صورت فردی، گروهی، و مجازی می پردازد. مقاله با تأملاتی دربارهی مدرنسازی و سکولارسازی پایان مییابد و به نیروهایی اشاره میکند که بیایمانی را در زمینههای اکثریت مسلمان ممکن و رایج کردهاند و منجر به ظهور سکولاریسمها و خداناباوریهای خاص و گوناگون شدهاند.
✍ زهیر میرکریمی
@hooreechannel 🌹
📝📝شرقشناسی و مسئله حجاب
♈️در یک قرن اخیر در تاریخ معاصر ایران هرجا سخن از زن و زنان میشود مسئله رد یا وجوب حجاب زن نیز مطرح است؛ این مساله در تاریخ سیاسی ما آنقدر اهمیت داشته است که دو مقطع مهم تاریخ یعنی مدرنیزاسیون رضاشاهی و انقلاب ۵۷ را میتوان ذیل دو برنامهی کشف و اجبار حجاب خواند.
♈️خلط مفهوم پوشش (که کلمهای عام و قابل اطلاق به انواع لباس است) با کلمهی حجاب (که یک کلمه حقوقی-فقهی- عرفانی است) تا امروز مصدر چالشهای سیاسی-اجتماعی گستردهای در ایران بوده است که خود، برآمده از نوعی خوانش شرقشناسی از پوشش زنان ایرانی است.
♈️اغلب سفرنامهنویسان غربی از پوشش کامل بدن زنان سخن میرانند و این پوشش را یکسان میبینند، این درحالیست که بر طبق برخی از گزارشها زنان در طبقات، مناطق و اقلیمهای مختلف در ایران پوششهای متنوعی داشتهاند. تعارض در جایی خود را نشان میدهد که همین سفرنامهنویسان وقتی در مورد اقوام و طوایف بادیهنشین صحبت میکنند آنها را بیحجاب توصیف کردهاند.
♈️از طرف دیگر، ما در این یک قرن تکاپو در مورد چیستی حجاب، شاهد تلقیهای متفاوت و متنوعی تحت نام حجاب و بیحجابی بودهایم. تلقیهایی که در هر دوره تغییر کرده است: در دورهی قاجار برداشتن روبنده و آشکار شدن صورت بهتنهایی کشف حجاب بوده است.
♈️در دورهی رضاشاه برداشتن چادرهای سنتی کشف حجاب به حساب میآمد ولی استفاده از کلاههایی به سبک غربی با مانتوها و پالتوهای بلند حجاب تلقی نمیشد. حتی پیش از آن مهرتاج رخشان، موسس مدرسه امالمدارس، که برای آزاد بودن دستهایش لباسی شبیه مانتوهای بلند و پوشیده امروز طراحی کرده بود که آنرا با کلاه و روبنده می پوشید، به این دلیل توسط پلیس احضار و مواخذه می شود که چرا بیحجاب در انظار عمومی حاضر شده است؟ درحالیکه شیوهی پوشش او امروزه در جامعه ایران زیادهروی در مستوری تلقی خواهد شد.
♈️پس از انقلاب نیز تلاشهای طولانی برای شناسایی حدود حجاب صورت گرفت و تا امروز مجموعه ی واژگانی وسیع تحت نام شل حجاب، بدحجاب و بی حجاب برای کدگزاری وضعیت پوشش زنان تولید شده است.
♈️بنابراین تبارشناسی واژه حجاب ما را با طیف وسیعی از نامگزاری شیوههای پوشش زنان در طول تاریخ معاصر روبهرو میکند که نشان میدهد این واژه تاچه حد با معیارهای سلیقهای در هر دوره تعریف شده است. مواجههی سلیقهای در مورد این واژه تاحدیست که ذیل کشف حجاب و بدنبال آن حجاب اجباری، بخش زیادی از الگوهای پوشش محلی و عرفی و سنتی مردم و بویژه زنان از دست رفته است.
♈️در این یادداشت به این مسئله میپردازیم که ایدئولوژی حجاب چگونه در واکنش به یک خوانش شرقشناسی شکل گرفت و بدنبال آن به نابودی طیف وسیعی از سنتهای پوشش و تولید پارچه و لباس ایرانی انجامید.
✍مریم رضایی
🔰این یادداشت را در سایت «زنان امروز» بخوانید.
@jomhuriyat
@hooreechannel 🌹
🔵 زنان درجنوب کرمان:
این صدای زنان روستایی جنوب کرمان در جیرفت و جویبار است. مردمی که چیزی برای از دست دادن ندارند
ما زندگیمان خشک شده.خودمان را آتش میزنیم. ۲۰ دقیقه آب در روز داریم به کجا میرسد.دام مان مردند.
با انتقال هلیل رود، جازموریان میمیرد.
تاچندی پیش جریان هلیل رود با گذر از جیرفت و کهنوج وارد رودبار میشد و هامون جازموریان را سیراب میکرد
▪️@mahdavifar2021
@hooreechannel 🌹
🔖 چرا همچنان به فمینیسم نیاز داریم؟
🔲 نتایج نظرسنجی در آلمان:
🟡 یک سوم مردان آلمانی خشونت علیه زنان را "قابل قبول" می دانند
مدافعان حقوق بشر نتایج این مطالعه را "تکان دهنده" خواندند.
🔺در این نظرسنجی که گروه رسانه ای «فانک» قرار است آن را منتشر کند، ۳۳ درصد از مردان ۱۸ تا ۳۵ ساله آلمانی پذیرفتند که "گهگاهی دستشان حین مشاجره، به همسرشان برخورد می کند".
🔺به گزارش خبرگزاری فرانسه، ۳۴ درصد از مردان نیز اعتراف کردند که رفتارشان در گذشته نسبت به زنان خشونت آمیز بوده است.
▫️کارستن کاسنر از انجمن فدرال مردان، که حامی برابری جنسی است به این نتایج "تکان دهنده" واکنش نشان داد. وی گفت: "مشکل ساز است که یک سوم مردان مورد بررسی، خشونت علیه زنان را بی اهمیت می دانند و این باید فورا تغییر کند". این نظرسنجی به سفارش سازمان کمک به کودکان "پلان اینترنشنال جرمنی" به صورت آنلاین از ۹ تا ۲۱ مارس بین ۱۰۰۰ مرد و ۱۰۰۰ زن ۱۸ تا ۳۵ ساله انجام گرفت.
🔺براساس داده های پلیس فدرال آلمان، در سال ۲۰۲۱ بیش از ۱۱۵ هزار زن قربانی خشونت خانگی شدند.
🔺همچنین در سال ۲۰۲۱، در مجموع ۳۰۱ زن به دست شریک فعلی یا سابق خود به قتل رسیدند.
🔹سال گذشته مارکو بوشمان، وزیر دادگستری آلمان گفت برای اعمال تغییرات قانونی به منظور مجازات سنگینتر خشونت علیه زنان پافشاری خواهد کرد.
🔹وی افزود که چنین اعمالی نباید به عنوان "تراژدی خصوصی" کم اهمیت جلوه داده شود. خشونتِ مبتنی بر جنسیت باید به این عنوان نامگذاری شده و با شدت لازم مجازات شود.
@Zane_Ruz_Channel
@hooreechannel 🌹
❗️تو دیگری نیستی خواهرم! نمیگذارم که دیگری باشی!
کافهای در حوالی میدان انقلاب، و ازقضا، کافهای که وقتهای زیادی با دوستانم در آن قرار دیدار داشتهام، در صفحهاش اعلام کرده که به زنان محجبه ۳۰ درصد تخفیف میدهد. پایین این خبر هم، حدیثی از امام علی (ع) نوشته است.
لازم نیست فکر کنم، لازم نیست چشم بدوزم به آن عدد ۳۰ یا کلمهی زنِ محجبه که بفهمم چه احساسی دارم. برای خودم واضح و مبرهن است که ترسیدهام. من در این لحظهٔ مواجهه و چنین لحظههای مشابهی قبل از تجربهٔ خشم، بهشدت ترسیدهام. راحتترش را بگویم؟ خوف برم داشته است. آدمهای زیادی پایِ این نوشته مبتذل، خوشحالی کردهاند؛ من اما از همین آدمها و از خشونت مستتر در این پیغام و همه آن سیاستهای درظاهر ارزشی که به یک گزارهای دینی برای رسمیتیافتن سنجاق شدهاند، ترسیدهام.
گزاره ۳۰ درصد تخفیف برای زنان محجبه، همانقدر خشونت دارد که گزارهٔ ۳۰ درصد تخفیف برای زنانی که حجاب ندارند. فرقی ندارد «با حجاب» باشد یا «بی حجاب»؛ مسئله، دیگریپنداشتنِ انسانی است که همچون ما شهروند است، اما سیاستها و قوانین، با اختصاصِ امتیاز به گروهی که به آنها نزدیک است، او را از «انسان بودن» به «غیر/دیگری» تقلیل دادهاند.
بعد یادم آمد، کم نبودند لحظههای مواجهه با آدمهایی که این خشونت مستتر طوری به گزارهها و رفتارهایشان سنجاق شده است که دیگر نمیتوانی از آنها جدایشان کنی.
عصر یکی از همینروزها بود که با دخترخالهام حوالی یکی از میدانهای پررفتوآمد پایتخت پیگیر کاری بودیم. بهقدرِ نفستازهکردنی، گوشه پیادهرو ایستاده بودیم که مردی با عصبانیت نزدیکم ایستاد و خواست که به «این زن» تذکر بدهم تا حجابش را رعایت کند. «این زن»، دخترخالهام بود با موهای تُنُک کوتاه که وعده شکست سرطان و نتیجه شیمیدرمانیها بود.
مرد که رفت، نگاه کردم به «این زن» و فکر کردم چرا از من خواست به زنی که کنارم ایستاده و معلوم است با من نسبتی دارد، تذکر بدهم؟ چطور «مقابل هم گذاشتنِ آدمها» در ذهن و روانِ او آنقدر جاری و ساری است که اینطور خودش را سرِ بزنگاهها نشان میدهد؟
او «دیگری» است و من که تنها زنِ محجبه یک خانواده پرجمعیت هستم، باید «مقابل» او باشم.
پروژه حجاب در این نظام فکری و سیاسی «اویِ از ما» و «اوی دیگری» یک پروژه تماماً شکستخورده است و در آن شکی نیست؛ چراکه تمام ایده و قوایِ اجرایی آن با نامهای دهنپرکنی مثل کار فرهنگی، جهاد فلان و... بیش از هر چیزی با استواری بر دو ستون «امتیاز دادن به خودی» و «محرومیت دیگری»، به نوعی خشونت و ترویج «دیگری/غیرپنداریِ» کسی که همچون من نیست، دامن میزند.
ناگفته نماند که کم نبودند لحظههایی که من نیز بهخاطر «داشتن حجاب» دیگری پنداشته شدم، اما اگر چنین تجربههایی برای من بهاندازه انگشتهای دستاند، برای او که انتخاب دیگری جز من دارد، مکرر و پرتعداد است.
چه کاری از دستم برمیآید؟ گاهی هیچچیز و حالا تنها کاری که از دستم برمیآمد، این بود:
برای کافه کامنت گذاشتم؛ چرا که نهتنها این ایده زشت و مبتذلشان من را برای حضور مجدد ترغیب نکرد، بلکه من را مصممتر از قبل کرد که دیگر پایم را توی آن خرابشده نگذارم...
✍ فاطمه بهروزفخر
@hooreechannel 🌹
بهتر نبود خانم علم الهدی که به عنوان اولین بانوی اول ایران پس از انقلاب در سفر رسمی همراه رئیس جمهور بودند، پوشش مناسب تری انتخاب می کردند که اولا به هنگام پایین آمدن از پلکان هواپیما امنیت کامل داشته باشند و ثانیا دستانشان آزاد باشد و راحت تر و رسمی تر با طرف مقابل دست بدهند؟ مگر حجاب اسلامی محدود به این مدل از چادر است؟ کمی تامل و تفکر و مشورت با دیگران، وقتی در جایگاه برتر می نشینیم، بد نیست!
◀️فرشته مزینانی
@hooreechannel 🌹