در جهان هوشمند ما هیچ رویدادی تصادفی به وقوع نمیپیوندد. هر چیز که در مسیر زندگی سر راه شما قرار میگیرد؛ نکتهایست برای آموختن!
تنها راه برای اینکه بفهمی
آیا میتوانی به کسی اعتماد کنی
این است که به او اعتماد کنی!
@hooshmandy
چطور انسانها خرافاتی میشن؟
در سال ۱۹۴۷، در یک آزمایش، به کبوترها بدون نیاز به هیچ رفتار خاصی به صورت تصادفی غذا داده شد. بعد از مدتی، کبوترها شروع به انجام رفتارهای تکراری و آیینی مثل چرخیدن یا تکان دادن سر کردند!
کبوترها فکر میکردند این رفتارها باعث میشود غذا بگیرند.
در واقع، آنها به نوعی "خرافاتی" شده بودند و رفتارهای تصادفیشان را با دریافت غذا مرتبط میکردند.
این پدیده نشان میدهد که وقتی پاداشها به صورت تصادفی داده میشوند، هم حیوانات و هم انسانها تمایل دارند رفتارهایی را که درست قبل از دریافت پاداش انجام دادهاند، تکرار کنند. یعنی افراد به اشتباه فکر میکنند کارهای بیارتباطشان منجر به نتایج مثبت میشود، در حالی که هیچ رابطهای بین آنها نیست!
@hooshmandy
گفت :
خوشتر آن باشد که سر دلبران
گفته آید در حدیث دیگران!
این یک واقعیت است که اکثر نوشتهها و گفتهها کانال هوشمندی شرحیست بر واقعیت زندگی و روابط.
واقعیتی که در حال اتفاق افتادن است.
لذا اگر کسی قرار باشد یادگیرنده باشد، هر آن کسیست که آن نوشته و مطلب با وضعیتش منطبق است. چه خود نویسنده باشد و چه هر کس دیگر.
خیلی مفید است که اساساً شما هر چه میخوانید و میشنوید، اول از همه به خودتان بردارید. یعنی ببینید شما مصداق آن هستید یا نه. اگر هستید، بُرد کردهاید. چرا که چیزی را در مورد خودتان متوجه شدهاید. اگر هم نیستید، شاکر باشید. لذا باز هم برد کردهاید! چون توفیق شکر پیدا کردهاید!
در هر صورت دلیلی ندارد که وقتی مطلبی در آن اسم شما نیامده است، شما را ناراحت کند. یا واقعیتی است در مورد شما، یا دروغیست در مورد شما. که در هر صورت جای ناراحتی ندارد. حتی اگر بخوبی بدانید که گوینده یا نویسندهٔ آن مطلب را از روی خشم، کینه و نفرت مشخصاً در مورد شما گفته باشد.
گفت: شما فحش بنداز زمین، صاحبش برش میداره!
«من این مطالب را به این خاطر منتشر می کنم که خود بیشتر از همه نیاز به شنیدنش دارم.»
@hooshmandy
در ستایش "ناامیدی"
ابیات مورد اشاره از کتاب «خمسه» نظامی گنجوی:
نومید مشو ز چاره جستن
کز دانه شگفت نیست رستن
کاری که نه زو امید داری
باشد سبب امیدواری
در نومیدی بسی امید است
پایان شب سیه سپید است
#نظامی
@hooshmandy
گورجیف سپس به آنها گفت: "در هر رابطه، همیشه یک عنصر پنهان وجود دارد که به شما بازتابی از خودتان میدهد".
او تأکید کرد که وقتی بهدقت به رفتار و احساسات دیگران توجه میکنید، در واقع در حال #کشف #ناشناختههای درونی خود هستید.
این فرآیند نیاز به صداقت و #شجاعت دارد تا بتوانید با واقعیات درونی خود روبرو شوید.
@hooshmandy
#پنهان_کاری
انسانِ گرفتار به شخصیت، به هویت فکری! - برای حرکت در زندگیاش دائماً نیازمند #هیجان است.
باید به واسطهٔ ایجاد هیجان در خودش نیروی محرکه ایجاد کند.
و این ایجاد هیجان را غالباً بوسیلهٔ انجام کارهایی که ضد نُرم هستند
تأمین میکند.
#عشق کیفیت هیجانی ندارد.
لذا منِ انسانی که از عشق تهی هستم و سرزندگی اصیل و شور زندگی را ندارم، نسخهٔ بدلی آن را در روابطم در کار میکنم: ایجاد ترس، استرس و اضطراب در جهت تهییج شدن و سپس کاری را به پشتوانهٔ این هیجان انجام دادن.
علت بسیاری از #خیانتها در روابط، خودارضایی، آزار و اذیت دیگران و خیلی رفتارهای دیگر همین است؛
صرف هیجان.
کسانی که کار پنهانی میکنند و از آن لذت می برند، معمولاً بخاطر وارد کردن هیجان بخودشان این کار را میکنند، و خود از این جریان خبر ندارند.
وضعیت روحیشان طوری است که بخاطر هیجان و ترسی که کار پنهانی به آنها میدهد، میخواهند خودشان را همیشه بطور مصنوعی تهییجشده نگه دارند. نسخه بدل عشق.
وقتی فرد ترس از این داشته باشد که دیگری و دیگران پی به کار پنهان و «اشتباه» او ببرند، این ترس به او هیجان میدهد!
و هویت فکری همین را میخواهد، که فرد در ترس و اضطراب دائم باشد.
چرا که بودن در کیفیت ترس و اضطراب اجازه نمیدهد انسان فراغت و فرصت و آزادی برای مشاهده و شناخت درون خودش داشته باشد.
دائم تحت فشار است.
بسیاری افرادی که #خیانت میکنند آنچه در درونشان میگذرد و آنچه نیرو محرکهٔ این رفتارشان است، از همین قماش است.
یعنی میخواهند کاری کنند که ضد نُرم جامعه باشد و با این کار در خودشان ترس و اضطراب ایجاد کنند.
و این ترس و اضطراب و استرس، ایجاد حرکت و زنده بودن کاذب میکند.
حال، کار مفیدی که در این رابطه میتوان انجام داد، مواجه شدن با #ترس است. تا جایی که میتوانیم - به هر تدبیر(که بهترین آن، مواجه شدن با موضوع ترس است) - ترس را «از بین ببریم». صداقت و رو راستی با خود یعنی رو در رو شدن با ترس.
@hooshmandy
«دیگرانی هستند که آرزوی همین شغلی که از آن نفرت دارید را دارند؛ آرزوی خانهای که از آن گله میکنید را دارند، و آرزوی سلامتی که آن را به حساب نمیآورید دارند. سختیها شما را به ناشکری نیاندازد»
@hooshmandy
ملاقات با مردمان برجسته
(به انگلیسی: Meetings with Remarkable Men)
فیلمی زندگینامه ای ست به کارگردانی و نویسندگی پیتر بروک،براساس کتابی از جورج ایوانوویچ گورجیف.
این فیلم بسیار نایاب است
خلاصه داستان:
کتاب قالب خاطرات گورجیف در بارهٔ
"مردمان برجستهٔ " گوناگونی را که او ملاقات کرده با شروع از پدرش به خود میگیرد.
این افراد کشیش ارمنی پوگوسیان، دوستش سولوویو، شاهزاده لوبوودسکی، شاهزادهای روسی با علائق متافیزیکی و نه تن دیگر و یک سگ را دربرمیگیرد.
در جریان توصیف این شخصیتها گورجیف داستان آنها را در داستان سفرهای خودش میآورد و از این گذشته، به متنها و یا استادان روحانی در سرزمینهای گوناگون
(بیشتر در آسیای مرکزی) هم در میان داستان آنها اشاره میکند. گورجیف این گروه را «جویندگان حقیقت» مینامد..
@hooshmandy
چطور میتونم بفهمم که توی حالت "خواب" هستم؟
گرجیف میگه که بیشتر ما انسانها بهطور #خودکار زندگی میکنیم، انگار که توی خوابیم.
مثلاً فکر کن وقتی داری رانندگی میکنی یا دوش میگیری، فکر و ذهن تو جای دیگهایه و هیچ توجهی به حال حاضر نداری.
این یک نمونه از زندگی به حالت خواب و خودکار هست.
#راه_چهارم بهت یاد میده که خودت رو مشاهده کنی، متوجه این حالتها بشی و بهتدریج خودت رو از این خواب بیدار کنی.
یه راه سادهاش اینه که هر چند وقت یه بار به خودت یادآوری کنی: "الان دارم چی کار میکنم؟ آیا هوشیارم؟"
@hooshmandy
راه چهارم چیست؟ 🤔
برخلاف سایر راهها که نیازمند کنارهگیری از زندگی روزمره هستند، راه چهارم در دل زندگی روزانه و فعالیتهای معمولی قرار دارد.
# گرجیف بر این باور بود که انسان میتواند با استفاده از تمام لحظات زندگیاش، در راه بیداری و آگاهی حرکت کند.
#راه_چهارم، یک راه کارکردی و عملی است که نیازمند توجه و آگاهی لحظه به لحظه است.
راه چهارم به ما میآموزد که چگونه در کنار انجام وظایف روزمرهمان، به توسعه روحی و ذهنی خود بپردازیم.
این راه به فرد این امکان را میدهد که زندگی عادی خود را به یک تجربه معنوی تبدیل کند، بدون اینکه نیازی به ترک شغل یا خانواده داشته باشد.
این روش، تمرینهای خاصی مانند "یادآوری خود" و "توجه تقسیمشده" را شامل میشود که هدفشان بالا بردن سطح آگاهی فرد در هر لحظه از زندگی است. 🧘♂️
@hooshmandy
#گرجیف یه سری آموزشها و روشهای خاصی رو ارائه میکرد که بهش میگفتن "کار چهارمی" یا "راه چهارم"
. این روشها ترکیبی از فلسفه، روانشناسی، موسیقی و رقص بود که هدفش رشد آگاهی و خودشناسی بود. 🌱🕊️
چهار راه گرجیف: مقدمهای بر راهی متفاوت برای رشد درونی ✨
گرجیف، عارف و معلم بزرگ قرن بیستم، معتقد بود که برای رسیدن به آگاهی و بیداری واقعی، باید مسیری متفاوت از آنچه معمولاً در زندگی روزمره طی میکنیم را پیمود. او به چهار راه اصلی برای رشد و تحول درونی اشاره میکند: راه فقرا، راه یوگا، راه راهبان و راه چهارم. در میان این راهها، «راه چهارم» راهی است که گرجیف ابداع کرد و از طریق آن به ترکیب سه راه دیگر به شکلی منحصر به فرد پرداخت. 🕊️
@hooshmandy
فیلم "ملاقات با مردمان برجسته" (Meetings with Remarkable Men) به کارگردانی پیتر بروک در سال 1979 بر اساس زندگی و سفرهای گرجیف ساخته شده است.
در این فیلم، پیتر بروک به زندگی و تجربیات عرفانی گرجیف پرداخته و داستانهایی از دوران جوانی او و جستجویش برای دانش و حقیقت را به تصویر کشیده است.
در یکی از سکانسهای این فیلم گرجیف جوان که در جستجوی حقیقت و دانش است، گنجشکی را با رنگ زرد رنگآمیزی کرده و آن را به عنوان یک قناری به یک زن ثروتمند 🕊️ میفروشد. او از پول به دست آمده برای خرید کتابهایی که به دنبالشان بوده استفاده میکند.
گزارش هایی از این دست سبب شد که به گرجیف لقب فرزانه رذل هم داده شود
@hooshmandy
اسپنسکی: آيا ارزش اين را دارد كه برای کشف معرفت به هند سفر کنم ؟
گرجيف : براي استراحت و تعطيلات خوب است ولي براي آنچه كه به دنبالش هستي، ارزشش را ندارد.
آن راميتواني همينجا بيابي.
فهميدم كه منظورش كار با او است.
گرجیف ادامه داد: حتي اگر مكتبي هم بيابي، صرفاً مكتبي فلسفي است.
در هند مكتبهاي فلسفي زيادي هست. از مدتها پيش به اين صورت تقسيمبندي شده كه در هند فلسفه، در مصر نظريه و در ايران، مياندوآب (بينالنهرين) و تركستان- عمل.
اسپنسکی: آيا حالا هم همينطور است؟
گرجیف: بله، به نحوي حتي حالا.
#گرجیف:
نخستین یا نازلترین حالت آگاهی،
#خواب است.
این حالتی کاملاً ذهنی و منفعل است.
انسان در خواب توسط رویاها احاطه میشود.
مرحله دوم آگاهی
هنگامی پیش میآید که انسان #بیدار میشود.
این حالت دوم همان حالتی است که اینک در آن هستیم، یعنی حالتی که در آن کار میکنیم، حرف میزنیم و خودمان را در موجودات آگاهی تصور میکنیم.
اما نمیشود گفت انسان در این حالت بیدار است، زیرا کاملاً تحت تأثیر رویاها است و در واقع در رویا بیش از واقعیت زندگی میکند.
همه کارهای نامعقول و تناقضهای مردم و به طور کلی زندگی انسان، هنگامی تبیین میشود که تشخیص دهیم مردم در خواب زندگی میکنند، هر کاری را در خواب انجام میدهند و خودشان نمیدانند که در خواب به سر میبرند.
بر اساس تعالیم: #گرجیف
یکی از داستانهای معروف گورجیف دربارهی روزی است که او به شاگردانش گفت: "برای تغییر، باید خودتان را در آینه ببینید".
شاگردان فکر کردند که او از آنها میخواهد به معنای واقعی جلوی آینه بایستند، اما گورجیف توضیح داد: "آینه واقعی، زندگی و روابط شماست".
او به آنها یادآور شد که آنچه دیگران در ما میبینند، همان چیزی است که باید تغییر کند.
@hooshmandy
گفت اکنون چون منی ای من در آ
نیست گنجایی دو من را در سرا
نیست سوزن را سر رشتهٔ دوتا
چونک یکتایی درین سوزن در آ
#مولانا
@hooshmandy
کسی که خودش را از بیماری "فردا" رها کند ، این شانس را دارد تا به آن چیز دست یابد که " هدف آفرینش " او بوده است.
#گرجیف
اطلس عمرت به مقراض شهور
برد پارهپاره خیاط غرور
#مولانا
اطلس =پارچه گرانبها
مقراض=قیچی
شهور =جمع شهر =ماه ها
غرور =فریب
@hooshmandy
چرا اینقدر تمرینهای حرکتی توی راه چهارم مهمه؟
گرجیف معتقد بود که تمرینهای حرکتی مثل "#رقصهای_مقدس" به ما کمک میکنن تا با بدنمون آگاهانهتر ارتباط برقرار کنیم و ذهنمون رو متمرکزتر کنیم.
این رقصها فقط برای تفریح یا ورزش نیستند، بلکه یه راه برای رسیدن به آگاهی بیشتر و هماهنگی بین بدن، ذهن، و احساساته.
وقتی که حرکات دقیق و آگاهانه رو تمرین میکنی، در واقع داری به تمرکز و تعادل درونی دست پیدا میکنی و یاد میگیری که تو لحظه حال زندگی کنی.
@hooshmandy
کردارِ درست
چگونه درست رفتار کنی، یک انضباط درست در رفتار ــ زیرا همه چیز به تو کمک می کند تا رشد کنی.
وقتی بدرفتاری میکنی، با دیگران کاری خطا نمیکنی، به خودت بد میکنی.
وقتی اشتباه رفتار کنی، انرژیات به جهتهای اشتباه حرکت می کند.
از بیرون، شاید رفتار درست چیزی تحمیل شده به نظر برسد؛ چنین نیست.
برای نمونه، گرجیف Gurdjief ـــ
او در موسسهاش در پاریس این جمله را با حروف درشت روی دیوار نوشته بود ــ یک شعار:
”کسی خوب است که به مادر و پدرش احترام بگذارد.“
در غرب به ویژه این بسیار مسخره است.
و تعریف انسان خوب، درست همین است: ”کسی خوب است که به مادر و پدرش احترام بگذارد!“؟
منظورش چه بود؟ به یاد بسپار که زندگی چنین است که تو باید از پدر و مادرت نفرت داشته باشی؛ هر پسر،هر دختر، باید که نفرت داشته باشد. این چیزی است که بطور طبیعی اتفاق میافتد، زیرا پدر باید به خیلی چیزها نه بگوید، پدر باید فرزند را منضبط کند، حتی گاهی باید خشمگین شود.
او نمیتواند به تو آزادی مطلق بدهد، زیرا این برای تو مخرب خواهد بود.
او باید انضباط را تحمیل کند؛ و نفس فرد آزرده میشود و شروع میکند به متنفر شدن.
هر مردی از پدر خودش نفرت دارد، مگر اینکه رفتار درست از همان کودکی آموزش داده شود؛ هر دختری از مادرش نفرت دارد، مگر اینکه از همان ابتدا رفتار درست آموزش داده شود.
و اگر نتوانی به پدر خودت احترام بگذاری؛ نخواهی توانست به هیچکس دیگر احترام بگذاری ــ آنگاه تمام امکان احترام گذاشتن ازبین میرود.
پدر نخستین نقطهای است که احترام از آنجا رشد میکند.
اگر بتوانی به پدرت احترام بگذاری، میتوانی به افراد زیادی احترام بگذاری.
اگر از پدرت متنفر باشی، آنگاه تمام شخصیتهای پدرگون father figures مورد نفرت قرار میگیرند.
اگر از پدرت متنفر باشی، از آموزگارت نفرت خواهی داشت، زیرا او نیز شخصیتی مانند پدر دارد.
اگر از پدرت نفرت داشته باشی، از هر کسی که قدرتمند باشد نفرت خواهی داشت.
نمیتوانی عاشق خداوند باشی، زیرا که او نیز برای تمام دنیا نقش پدر را دارد!
در غرب، نخست حرمت پدر ازمیان رفت، و سپس خدا مُرد.
تصادفی نیست که مذهب می گوید، ”خدا، پدر من، پدر همه چیز!“
تصادفی نیست. معنا دارد. ولی این باید از پدر خودت شروع شده باشد. اگر به پدر خودت احترام بگذاری آنگاه تمام شخصیتهای پدرگون مورد احترام خواهند بود، و درنهایت می توانی به الوهیت احترام بگذاری.
#اشو
@hooshmandy
تمرینهای کلیدی راه چهارم 📝
1. یادآوری خود: این تمرین شامل بازگشت به آگاهی از خود و حضور در لحظه حال است.
2. توجه تقسیمشده: تمرینی که هدف آن افزایش توانایی توجه به چندین چیز بهصورت همزمان است.
3. کار بر روی احساسات منفی:
شامل شناخت و تغییر احساسات منفی که مانع رشد روحی میشوند.
نتیجهگیری: راهی برای تمامی انسانها
راه چهارم گرجیف راهی برای همه انسانها است؛ راهی که در آن میتوان در کنار انجام وظایف روزمره، به عمق بیشتری از زندگی دست یافت.
این راه به ما کمک میکند تا زندگیمان را به یک سفر معنوی تبدیل کنیم، سفری که در هر لحظهی آن، بیداری و آگاهی منتظر ماست.
@hooshmandy
یکی از مهمترین ایدههای گرجیف این بود که اکثر ما تو حالت خواب و بیهوشی زندگی میکنیم و نیاز داریم بیدار بشیم! 🛌🔔 واسه همین، گرجیف تمرینهایی داشت که بهشون میگفت "تمرینهای بیداری"، مثل تمرکز روی حرکات بدنی، مشاهدهٔ افکار و احساسات، و تلاش برای زندگی کردن تو لحظه حال. 🕰️👀
اگه بخوای خلاصه بگیم، گرجیف میخواست به ما یاد بده که از حالت ماشینی و خودکار خارج بشیم و به انسانی آگاه و بیدار تبدیل بشیم.
@hooshmandy
#جورج_ایوانوویچ_گرجیف، یک استاد بزرگ معنوی و فیلسوف اهل گرجستان بود
کارش این بود که به مردم کمک کند به آگاهی بیشتر از خودشون برسن. اون تو قرن بیستم زندگی میکرد و خیلیا معتقدن که یکی از بزرگترین استادای معنوی زمان خودش بوده.