در جهان هوشمند ما هیچ رویدادی تصادفی به وقوع نمیپیوندد. هر چیز که در مسیر زندگی سر راه شما قرار میگیرد؛ نکتهایست برای آموختن!
بعضی جملات ذنبودیسمی موضوعی عرفانی را در قالب تشبیه بسیار بسیار رسا و شفاف بیان میکنند، مانند تمثیلهایی که مولوی در مثنوی معنوی میآورد.
این تصویر از این جمله است. شما اگر مدتها روی موضوع شناخت «خود» و ذات تأمل و کار کرده باشید، میدانید رساتر از این تمثیل نمیتوان موضوع را توضیح داد. عنایت بفرمائید:
«هر موجی متولد میشود و میرود که بمیرد، اما خود آب از تولد و مرگ فارغ است.»
این موضوع را مولوی با تمثیل نهر آب که در لایههای زیرینش به آرامی روان است و بر روی سطح آن خاشاک در حرکتند آورده است.
ذات نامیراست، اما لفظ، صورت، اندیشه، خودی که از جنس فکر است و فرد آن را ذاتی تلقی میکند، میرا است، مانند موج. حال مهم اینست که درک کنیم حقیقت وجود ما انسانها این چیزی که بصورت فکری برای خود متصوریم نیست. بلکه ذاتمان است. و آن نمردنی و از بیننرفتنی است.
هرگز نمیرد
آنکه دلش زنده شد
به عشق
مطالعه، باور کردن، عقیده داشتن به این سخن، یک چیز است، و اینکه خودت موضوع را درک و لمس کنی، چیز دیگر. دومی را انتخاب کن. اولیها ولمعطلند.
@hooshmandy
آرزوی دوست داشته شدن، آخرین خیال باطل است. از آن دست بکش و خودت را رها کن.
مارگارت آتوود
@hooshmandy
اگر کسی به شما اعتماد کرد، به او خیانت نکنید.
کسانی را میشناسم که در حالی که فردی به ایشان اعتماد میکند و حرفهایی خصوصی از زندگی شخصیاش را به ایشان میگوید، میروند و به افرادی غیر میگویند!
کسانی را میشناسم که در حالی که فردی به ایشان اعتماد میکند و در خانهاش راهشان میدهد، سر در اتاق خواب و امور خصوصیاش میکنند.
اگر کسی به شما اعتماد میکند، به او خیانت نکنید. بلکه خوشگمانیاش به شما را به ظهور، به عمل، برسانید. یعنی حافظ اعتمادش باشید.
صبر کردن جان تسبیحات تست
صبر کن کانست تسبیح درست
هیچ تسبیحی ندارد آن درج
صبر کن الصبر مفتاح الفرج
صبر چون پول صراط آن سو بهشت
هست با هر خوب یک لالای زشت
تا ز لالا میگریزی وصل نیست
زانک لالا را ز شاهد فصل نیست
مولانا
@hooshmandy
به شامگاه چنان بنگر
که گویی روز,
بایستی در آن فرو رود.
و به بامداد پگاه چنان که
گویی همه چیز
در آن زاده می شود.
نگرش تو باید در هر لحظه نو شود.
خرمند کسی است که از هر چیزی به شگفت در آید.
آندره ژید
@hooshmandy
با خودت دوست باش اینگونه هرگز تنها نخواهی ماند
اشو
@hooshmandy
در عرفان هاوایی
هوئو پونو پونو
بر این باورند که نخستین و بزرگترین گناه آدمی؛ عدم مسئولیت بوده است.
و برای رفع هر مشکلی کافیست آدمی ابتدا سهم خود را در آن موضوع در نظر گرفته، مسئولیتش را بپذیرد.
جمله معروف دکتر هولن در این رابطه اینست:
"هیچ دقت کردین، هر وقت مشکلی پیش می آید؛ شما آنجا هستین!"
بهرحال شرط اولیه اصلاح هرچیز؛ مسئولیت پذیری ماست.
سپس با چهار عبارت شروع به تطهیر و پاکسازی موضوع کردن.
▫️متاسفم
▫️منو ببخش
▫️دوستت دارم
▫️سپاسگزارم
سپس تاکید می کند که برای هر مشکل و رویدادی چندین بار این پاک سازی را تکرار کنیم تا بتوانیم وجود خود را از تاثیرات آن موضوع پاک کرده، به سوی تهی شدن، خلا، صفر برویم.
و این تهی بودن، خلا و صفر را محل استقرار الوهیت درون می داند. ذات حقیقی آدمی!
راه رسیدن به دروازه های الوهیت وجودی، چندین بار پاک کردن است که با نمادی به نام
(Ceeport)
مشخص میکند. هر حرفی نماد چیزیست!
C= clean پاک کردن
E= erase پاک کردن
E= erase پاک کردن
Port= gate دروازه
یعنی برای رسیدن به دروازه الوهیت درون، چندین بار پاکسازی و زدودن لازم است.
از اینرو توصیه می کند برای اینکه، مرتب خاطرمان باشد که در روبرو شدن با هر وضعیتی چندین بار پاکسازی را انجام دهیم. از این نماد یک شئی سمبلیک برای خود مثل گردن آویز، انگشتری، و... داشته باشیم.
@hooshmandy
استاد سامائل آئون ویور
در فصل دوم کتاب
"راز شکوفه طلایی" به راسپوتین اشاره می کند؛ شیطان مقدس.
راسپوتین، به خاطر انرژی جنسی بسیار قدرتمند خود، بیماری یکی از شاهزاده های تزاری را درمان کرد و با این کار، وارد دربار تزارها شد.
بعد از آن تقریبا با همه زنان دربار تزار رابطه برقرار کرد و به نوعی بر آنها تسلط داشت.
راسپوتین، از دین، معنویت و عرفان استفاده نمود تا شهوت خود را سیراب نماید و انسانهای بسیاری قربانی شهوت او شدند و در نهایت خود او نیز قربانی شهوت خودش شد.
@hooshmandy
چرا «جنگ علیه مواد» شکستی فاجعه آمیز بوده است؟
مبارزه با مواد مخدر تاکنون خود بحرانی شده که برای همه طرف های درگیر فاجعه به بار آورده است. چرا؟ و چه رویکرد متفاوتی می توانیم داشته باشیم؟
منبع:
Kurzgesagt
@hooshmandy
جستجوگر کسی است که در جستجوی خودش است.
تمام سؤالات را کنار بگذار، جز یک سؤال:
«من کیستم؟»
درنهایت، تنها چیزی که از آن مطمئن هستی این است که تو «هستی».
«من هستم» امری قطعی است؛ اما «من این هستم» نه.
تلاش کن تا دریابی که حقیقتاً چه هستی.
برای اینکه بدانی که چیستی ابتدا باید بررسی کنی و بدانی که چه نیستی.
تمام چیزهایی که نیستی را کشف کن – بدن، احساسات، افکار، زمان، مکان، این یا آن- تو هیچکدام از چیزهای ملموس یا انتزاعیای که بتوانی آنها را درک کنی نیستی. همین عملِ درک کردن خودش بهتنهایی نشان میدهد که تو نمیتوانی چیزهایی که آنها را درک میکنی باشی.
هر چه واضحتر درک کنی که در سطح ذهن، تو را فقط میتوان با عبارات سلبی* توصیف کرد، سریعتر به پایان جستجویت خواهی رسید و درک خواهی کرد که تو آن وجود نامحدودی.
#نیسارگاداتا ماهاراج
*عبارات سلبی: عبارات منفی مثل نه این و نه آن (من افکارم نیستم، من احساساتم نیستم، من اسم و فامیلم نیستم و ...)
@hooshmandy
چون برسی به کوی ما، خامشی است خوی ما
زان که ز گفت و گوی ما، گرد و غبار میرسد
مولانا
" پروردگارا،
مرا از آرزوی عشق، تایید،
و تقدیر برحذر دار.
آمین"
هواخواه توام جانا و میدانم که میدانی
که هم نادیده میبینی و هم ننوشته میخوانی
ملامتگو چه دریابد میان عاشق و معشوق
نبیند چشم نابینا خصوص اسرار پنهانی
🙂سوزان دیوید روانشناس است و درباره این صحبت میکند که ما چگونه با عواطف خود به تمام مسائل مهم شکل میدهیم: اقداماتمان، حرفهمان، روابط، سلامت و احساس خوشبختی. در این نطق عمیقا تکاندهنده، مفرح و بالقوه تاثیرگذار، او فرهنگی را به چالش میکشد که مثبت بودن را بر حقیقت عاطفی مقدم میشمارد و از استراتژی قدرتمند سازگاری عاطفی سخن میگوید. سخنانی که شایسته است با دیگران در میان گذاشته شود.
#TED
@hooshmandy
هیچکس را با زنان محرم مدار
که مثال این دو پنبهست و شرار
آتشی باید بشسته ز آب حق
همچو یوسف معتصم اندر زهق
کز زلیخای لطیف سروقد
همچو شیران خویشتن را واکشد
مولانا
واژهی شخصیت personality بسیار جالب است.
از ریشهی یونانی پرسونا persona میآید به معنی نقاب mask.
در یونان باستان هنرپیشگان تئاتر از آن نقابها برای اجرای نمایشنامه استفاده میکردند.
آن نقاب را پرسونا میخواند و این واژهی شخصیت از آنجا میآید.
شخصیت یک نقاب است، تو نیستی.
شخصیت یک چهرهی کاذب است که به دیگران نشانش می دهی.
و انسان در طول زندگانیهای بسیار و تجربههای بیشمار شخصیتهای فراوان و لباسهای بسیاری گردآوری کرده است؛ همگی آنها کثیف شدهاند.
تو بسیار از آنها استفاده کردهای و به سبب آنها چهرهی اصیل تو کاملاً گم شده است.
تو چهرهی اصیل خود را نمیشناسی.
دیگران را فریب میدهی و قربانی فریبهای خودت شدهای.
تمام شخصیتها را دور بریز، زیرا اگر به شخصیتها بچسبی، در سطح باقی خواهی ماند.
تمامی شخصیتها را دور بریز و فقط طبیعی باش، و آنوقت می توانی به سمت مرکز جاری شوی.
و زمانی که از مرکز نگاه کنی،ذهنی وجود نخواهد داشت.
در ابتدا افکار ادامه خواهند داشت، ولی رفتهرفته،بدون همکاری خودت، کمتر و کمتر خواهند آمد.
و زمانی که تمام همکاریهایت از میان رفت، وقتی که فقط با افکار همراهی نمیکنی، از آمدن بازخواهند ایستاد.
نه اینکه افکار دیگر وجود ندارند؛ هستند، ولی نزد تو نخواهند آمد.
♥️اشو♥️ قابل توجه آدم های ♥️متشخص♥️ و ♥️متظاهر♥️
@hooshmandy