hoseynoma | Unsorted

Telegram-канал hoseynoma - 🌴تشنگان کربلا🌴

-

حسین جان زشت است درد خویش را هرسو کشیدن از غیر خاکت منت دارو کشیدن نظرات و پیشنهادات @montazer329

Subscribe to a channel

🌴تشنگان کربلا🌴

اربعین امسال مسیر نجف به کربلا، سربازای دهه نودی و هزاروچهارصدی بیشتر از هر سال به خودش دیده

#حب_الحسین_یجمعنا

Читать полностью…

🌴تشنگان کربلا🌴

پدر دختری ، در مسیر پیاده روی نجف به کربلا...

نکته عکس اینکه پدر نابینا بود و برای راه رفتن دائم دست در دست دخترش بود ، ما در چه فضاهایی هستیم ، و برخی چه عشقبازی می کنند با ارباب👌

Читать полностью…

🌴تشنگان کربلا🌴

"ای سمت خود کشانده خواص و عوام را
دریاب این سپاه پیاده نظام را...

هر کس سلام داد تو را در سفر، گرفت
در موکب نخست، جواب سلام را

از دست خادمان تو نوشید هر که چای
یکجا چشید لذت شُرب مدام را...

گفتم که «السلامُ عَلی مَن بَکَتهُ…» برد
اشک علی‌الدوام ، قوام کلام را

«ما آزموده‌ایم در این شهر بخت خویش»
ما قابلیم نوکری این امام را

پای پیاده آمدم و روی من سیاه!
پای برهنه نیستم این چند گام را

با دست خالی آمدم و روی من سیاه!
چیزی نبود قابل عرض این مقام را

مصراع آخر است، رسیدیم کربلا
باید چه کرد این همه حُسن ختام را؟"


#زیارت_اربعين

Читать полностью…

🌴تشنگان کربلا🌴

"بر شاهراه آسمان پا می‌گذارم
این کفش‌ها دیگر نمی‌آید به کارم

آورده‌ام آهِ دلِ جامانده‌ها را
سنگینی آن بغض‌ها شد کوله‌بارم

آواره‌تر از رودها، صحرا به صحرا
خود را به امواج خروشان می‌سپارم

پاداش حج، در هر قدم! اجر کمی نیست
شکر خدا این گونه طی شد روزگارم

لبخند شوقی نان و خرما دست من داد
از پینه‌های دست‌هایش شرمسارم

تیر هزار و سیصد و هشتاد و هشت است
تا کربلا زخم تنت را می‌شمارم

این ازدحام شهر، خلوتگاه راز است
من هم دلم را با تو تنها می‌گذارم

ذکر مصیبت می‌کند لب‌های خشکت
بر زخم‌های تو چگونه خون نبارم؟

در کربلای غربت تو، تاب ماندن...
از کربلایت پای برگشتن ندارم

من آمدم، بی‌شک تو هم می‌آیی آخر
ای مهربان! ای روشنی‌بخشِ مزارم!

از راه برمی‌گردم اما از تو هرگز..."


#زیارت_اربعين

Читать полностью…

🌴تشنگان کربلا🌴

همه از هر کجا باشند از این راه می‌آیند
به سویت ای امین‌الله خلق‌الله می‌آیند

صف جن و ملک با زائرانت هم‌قدم هستند
به عشقت از عوالم، خیل خاطرخواه می‌آیند

زمین سرمست راه افتاد و بر ما راه آسان شد
زمین و آسمان با زائرانت راه می‌آیند

ببین شانه به شانه هم سفید و هم سیاه اینجا
به شوق دیدن تو پابه‌پا، همراه می‌آیند

گروهی غرق توصیف‌اند و مستِ مدح چشمانت
گروهی روضه‌خوان، با سیل اشک و آه می‌آیند

به شهرت می‌رسند و حال و روز شهر بارانی است
پر از بغض‌اند و نم‌نم تا دم درگاه می‌آیند

مدار عاشقی سقاست، آغاز طواف از اوست
به سوی آفتاب آنجا به اذن ماه می‌آیند

قیامت کرده‌ای، انگار تصویری‌ست از محشر
که دوشادوشِ هم نزدت گدا و شاه می‌آیند

نکیر و منکر از من گرچه زهر چشم می‌گیرند
به لطف گوشه‌چشمت آخرش کوتاه می‌آیند

#زیارت_اربعين

Читать полностью…

🌴تشنگان کربلا🌴

مینویسم "یا حسن"حسن ختامش با خودت
بر لبم ذکر تو را دارم دوامش با خودت

لحظه های عمر خود را میسپارم دست تو
از سلام زندگی تا والسلامش با خودت

از ادب دور است نزدت دست خالی آمدن
زخم اوردم برایت التیامش با خودت

باز هم بال خیالم تا بقیع ات پر کشید
من کبوتر میشوم یک روز ،بامش با خودت

سر به دامان تو خواهم داشت یا زانوی غم؟
اینکه باشد لحظه ی مرگم کدامش با خودت!

از کریمان کم طلب کردن که کفر نعمت است
حاجتم را هم که میدانی ، تمامش با خودت


#امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام
#شهادت

Читать полностью…

🌴تشنگان کربلا🌴

یا عاقبت از سینه جانم در می آید
یا اینکه بابای من از این در می آید

این گریه ها از درد نه از اشک شوق است
امشب پدر مهمانی دختر می آید

شانه زدن، جارو کشیدن، ناز کردن
از دست من تنها همین ها بر می آید

خاکستری یا گل‌گلی عمه کدامش؟
از این دو پیراهن به من بهتر می آید

خون لبم بند آمده خوب است اما
خون سرم از زیر این معجر می آید

من گیسویم را دور دستم حلقه کردم
چون که به دست دختر انگشتر می آید

پیراهنم که سوخت قبلا پس چرا باز
دارد دوباره بوی خاکستر می آید

حتی صدای پای بابا فرق کرده است
حس می کنم مهمان من با سر می آید

#حضرت_رقیه_سلام‌الله‌علیها

Читать полностью…

🌴تشنگان کربلا🌴

خوشبختی یعنی سر سفره‌ی پدر و مادر بزرگ شدی و حُبِّ حسین تو سینته
والسلام ...

#حب_الحسین_یجمعنا

Читать полностью…

🌴تشنگان کربلا🌴

نقاشی شنی با روایت‌گری حاج قاسم

Читать полностью…

🌴تشنگان کربلا🌴

بنویسید که جز خون خبری نیست که نیست
به تن این همه سردار سری نیست که نیست

بنویسید که خورشید به گودال افتاد
و پس از شام غریبان سحری نیست که نیست

آتش از بال و پر سوخته جان می‌گیرد
زیر خاکستر ما بال و پری نیست که نیست

یک نفر سمت مدینه خبرش را ببرد
پس از این ام بنین را پسری نیست که نیست

یا به آن مادر سرگشته بگویید: نگرد.
چون ز گهواره‌ اصغر اثری نیست که نیست

تازیانه به تسلای یتیمی آمد
تازه فهمید که دیگر پدری نیست که نیست


#شام_غریبان

Читать полностью…

🌴تشنگان کربلا🌴

چون چاره نیست میروم و میگذارمت
ای پاره پاره تن به خدا می‌سپارمت

Читать полностью…

🌴تشنگان کربلا🌴

در هم بخر عزیزم حسین ع😭😭

Читать полностью…

🌴تشنگان کربلا🌴

در علقمه صدایِ دو مادر به تو رسید
شرمندگی من دو برابر به تو رسید

باب الحوائجِ همه ی خیمه‌های من
سقایی حریم ِ پیمبر به تو رسید

من تشنه یِ دوباره برادر شنیدنم
حالا صدا بزن که برادر به تو رسید

از دست دادنِ تو مرا ورشکست کرد
باشد، ولی شفاعت محشر به تو رسید

ای قد بلندِ طايفه‌ی قد بلندها
ماندم چگونه نيزه و خنجر به تو رسيد

فهمیده اند کشتن تو کشتن من است
بیهوده نیست اینهمه لشگر به تو رسید

نذرت قبول، خوب فدای علی شدی
هر کینه ای که ماند ز خیبر به تو رسید

فرقَت عمود خورد، عمودِ حرم شکست
ارثِ سرِ شکسته ی حیدر به تو رسید

وقتی سرِ تو بند نشد روی نیزه‌ها
بی معجری به خیمه و معجر به تو رسید

قبر تو کوچک است، گناهِ رباب چیست؟!
میگشت در پیِ علی اصغر به تو رسید

وقتی شهیدها سرشان رو به نیزه شد
تنها سرِ تو بود به پهلو به نیزه شد


#باب_الحوائج
#قمرالعشيره

Читать полностью…

🌴تشنگان کربلا🌴

حاج محمود خون‌تون کم نشه

Читать полностью…

🌴تشنگان کربلا🌴

تو آن ماهی که خورشیداست محو روی تابانت
خداوند آسمان هارا درآورده به فرمانت

مگر مانند پبغمبر تو هم شق القمر کردی
که میخوانند خود را ارمنی ها هم مسلمانت

حسین ابن علی(ع)که عالمی هستند قربانش
به تو گفته برادر جانِ من، جانم به قربانت

همه دیدند دست از هر تعلق در جهان شستی
همینکه رفت در آب فرات آن روز دستانت

به دوش خود کشیدی بار سنگین امانت را
دو دستت را فدا کردی و ماندی پای پیمانت

نداری دست در پیکر ولی بنگر که این لشکر
هراسان است سرتاسر ز چشمان رجز خوانت

همان وقتی که تیر آمد به سوی مشک میدیدی
گره کور است و حتی وا نخواهد شد به دندانت

عجب حسن ختامی داشتی که در دم آخر
به جای مادرت ام البنین، زهراست مهمانت

از اول جان تو تنها برادر بود تا آخر
که گفته در دل میدان گذشتی راحت از جانت؟

برای اینکه در راه حسین ِفاطمه باشم
الهی که بماند تا ابد دستم به دامانت

#شب_تاسوعا
#حضرت_ابوالفضل_العباس_علیه_السلام

Читать полностью…

🌴تشنگان کربلا🌴

دنیای بعد از ظهور همین قدر قشنگه بچه‌ها

Читать полностью…

🌴تشنگان کربلا🌴

آی حسین ع ، ما برای تو می‌میریم 😔

خسته ام اما ،خسته‌تر از خستگی خواهر محزون تو نه
تنهام اما، تنهاتر از دل سه ساله‌ی پریشون تو نه

مسیر رسیدن به قله ، از #اربعین می‌گذرد…
#یا_حسین ع 🏴

Читать полностью…

🌴تشنگان کربلا🌴

"پای زخم آلود من! طاقت بیاور می‌رسی
صبح فردا محضر ارباب بی‌سر می‌رسی

صبح فردا پابه‌پای اشک بانوی دمشق
زخمی و رنجور... پابوس برادر می‌رسی

ای دل بی‌تاب من! آرامشت را حفظ کن
شک نکن فردا به آن غوغای محشر می‌رسی

چشم گریانم! صبوری کن که پیش از آفتاب
روبروی صحن گل‌های معطر می‌رسی

چشم در چشم هزار آیینۀ بیرق به دوش
وقت ندبه، در حرم‌های مطهر می‌رسی...

یک قدم باقی‌ست تا آن اجتماع قلب‌ها
می‌رسی ای دیده! با شور مکرر می‌رسی...

رود رود گریه و لبیک و بیرق‌های سرخ
یک ستون مانده... به آن دریای احمر می‌رسی

کربلا... وقت اذان ظهر... روز اربعین
لحظۀ ذکر مصیبت‌های خواهر می‌رسی

عطر یاس دلنشینی می‌وزد در بادها
پای من! روزی به خاک پاک مادر می‌رسی

صبح نزدیک است... آری... صبح موعود عزیز
حتم دارم که به آن روز مقدر می‌رسی"


#زیارت_اربعين

Читать полностью…

🌴تشنگان کربلا🌴

دعاگوی دوستان از طریق الی کربلا هستیم

Читать полностью…

🌴تشنگان کربلا🌴

همیشه سفره‌اش وا بود با ما مهربانی کرد
هزاران بار آزردیمش اما مهربانی کرد

دلش اندازۀ ریگ بیابان بی‌وفایی دید
ولی اندازۀ آغوش دریا مهربانی کرد

نگاهش شرح نابی بود از «الجار ثمّ الدار»
اگر با این و آن مانند زهرا مهربانی کرد

چه خواهد کرد با مهمان کوی خویش آن مردی
که با دشنام‌گوی خویش حتی مهربانی کرد

چرا دنیا به کامش ریخت زهر غصّه و غم را؟
چرا با مهربانی‌های او نامهربانی کرد؟

«الا ای تیرهایی که پی تشییع می‌آیید
نبوده یارِ او جز غم به یارانش بفرمایید»


دل او می‌گرفت از آن همه زخم‌زبان هرگاه
نظر می‌کرد بر انگشترش: اَلعِزَةُ لِله

کسی که در پناه شانۀ او کوهسار و دشت
کسی که ریزه‌خوار سفرۀ او آفتاب و ماه

مگر تاریخ غربت‌زا! چه رخ داده‌ست در ساباط
که سجاده کشیده زیر پای خستۀ او آه

قیامش مستتر گشته‌ست در غم‌نامۀ صلحش
و صلحش می‌شناساند به مردم راه را از چاه

خجالت می‌کشد حتی زره زیر عبای او
از آن یاران ناهمراه، آن یاران ناهمراه

«الا ای تیرهایی که پی تشییع می‌آیید
نبوده یارِ او جز غم به یارانش بفرمایید»...


مدینه کوفه شد، کوفه دوباره از صدا افتاد
و اما بعد... یاد خطبه‌های مرتضی افتاد

و اما بعد... «این مردم خدایا خسته‌اند از من»
و پژواک صدایی مهربان در گوش‌ها افتاد

مدینه کوفه شد کوفی‌تر از آنی که بنویسم
خدایا این چه آتش بود در دامان ما افتاد

به‌پیش غیرت چشم برادرهای بی‌تابش
تنی - انگار کن پیراهن یوسف - رها افتاد

و امّا بعد... تابوت از هجوم تیرها گل داد
و باران شد، تو گویی اشک از چشم خدا افتاد

«الا ای تیرهایی که پی تشییع می‌آیید
نبوده یارِ او جز غم به یارانش بفرمایید»


#امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام
#شهادت

Читать полностью…

🌴تشنگان کربلا🌴

دیر به دادم رسیدی ای سر زخمی
کاش بمانی کنار دختر زخمی

باز بسوزان مرا به سوز صدایت
باز صدایم بزن زحنجر زخمی

نذر تو کردم تمام بال و پرم را
حال ببین حال این کبوتر زخمی

چیز زیادی نمانده از من خسته
نیمه ی جانی میان پیکر زخمی

طاقت برخاستن ز خاک نمانده
نای پریدن نمانده با پر زخمی

پرپر و پژمرده ام خودم ولی امشب
مست تو ام ای گل معطر زخمی

نور تو در کنج آن تنور چه می کرد!؟
ای سر خاکستری شده ، سر زخمی

ای به فدای سرت بیا که ببندم
زخم جبین تو را به معجر زخمی

#حضرت_رقیه_سلام‌الله‌علیها

Читать полностью…

🌴تشنگان کربلا🌴

کاش در دروازه ی ساعت زمان می ایستاد
نیزه ها می رفت اما کاروان می ایستاد

کاش وقتی قلب زینب روی نیزه می تپید
قلب دنیا می گرفت وناگهان می ایستاد

کوفیان دیدند،وقتی لب به گفتن می گشود
ناگهان زنگ شتر ها از تکان می ایستاد

کائنات انگار تحت امر زینب می شدند
آن چنان که گفته اند:«آب روان می ایستاد»

او که با صبر وغرور وهمت زهرایی اش
باحجابش روبروی دشمنان می ایستاد

زینبی که خطبه ها را حیدری می خواند وبعد
روی حرفش چون علی تا پای جان می ایستاد

با وجودی که غمی سنگین به روی شانه داشت
هم چنان می ایستاد و هم چنان می ایستاد

روضه ی گودال را اصلا نخوانم بهتر است
شمر در خون می نشست اما سنان می ایستاد

***

آفتاب داغ می تابید بر تن ها،ولی
قاتل خورشید زیر سایبان می ایستاد

بیت آخر سهم خولی می شد و با خواندش
بر زمین میخورد وقتی روضه خوان می ایستاد

#دروازه_ساعات
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها

Читать полностью…

🌴تشنگان کربلا🌴

تصور کن تو در سنگر، وَ داعش در کمین باشد
تصور کن جهانت شکل یک میدان مین باشد

تصور کن بیفتی دست داعش، تازه در دستت
عقیق سرخ باشد، «یاعلی» نقش نگین باشد

تصور کن که روی بازویت لبیک یا زینب
و نامت نام فرزند امیرالمؤمنین باشد

تصور کن علی باشی و تنها، آن‌طرف اما
سپاه ناکثین و مارقین و قاسطین باشد...

تصور کن بپرسند از کجایی؟ شیعه‌ای؟ باید
برای هر سؤالی پاسخت در آستین باشد

تصور کن لبانت خشک باشد مثل اربابت
فقط دلواپس طفلت نباشی، فرقش این باشد!

تصور کن نفربرهای دشمن اسب باشند و
ببینی پیکر یاران تو روی زمین باشد

تصور کن کسی که می‌برد با خود تو را، شمر است
تصور کن برادر! کربلا شاید همین باشد

چه خواهی کرد؟ مثل من تو هم پاهات می‌لرزد؟
اگر یک سمت دنیا باشد و یک سمت دین باشد؟

هزاران بار دیدم عکس آخر را، نفهمیدم
چه باعث می‌شود یک مرد تا این حد متین باشد

گمانم چشم «محسن» رو به قاب تازه‌ای وا شد
گمانم حق در آن تصویر، با «روح الامین» باشد
::
جوابم را ندادی ای برادرجان! چه خواهی کرد؟
تصور کن تو باشی، شمر باشد، دوربین باشد!


#شهید_محسن_حججی

Читать полностью…

🌴تشنگان کربلا🌴

مثل من هیچ کس در این عالم وسط شعله‌ ها امام نشد
در شروع امامتش چون من این قدر دورش ازدحام نشد

لشکری از مغیره می‌آمد ، خیمه‌ غارت شد و در آتش ‌سوخت
غیر زهرا به هیچ معصومی این قدر گرم احترام نشد

روضه از این شدیدتر هم هست : لحظه‌ای که حسین یاری خواست
و علی بود اسم من اما خواستم پا شوم ز جام ... نشد

به لب تشنه ی علی اصغر به لب تیز ذوالفقار قسم
تا به امروز هیچ شمشیری این قدر تشنه در نیام نشد

رفتن شاهزاده‌ ای چون من به اسیری به یک طرف اما
در سفر این قدر غل و زنجیر گردن بنده و غلام نشد

آهِ زینب و صیحه‌ ی شلاق تا شنیدم ، ... از اسب با زنجیر
خویش را بر زمین زدم اما باز هم آن صدا تمام نشد

تل و گودال و نعل و علقمه ... آه ! ذوالجناح و لب و گلو ... انگار
مثل زینب کسی دلش این قدر خون ز تکرار حرف لام نشد 

آه ! زینب کجا و بزم یزید ، او کجا و جواب ابن زیاد !
باز هم صد هزار مرتبه شکر این که با شمر هم کلام نشد

این چهل سال گریه ام شاید از همان روز اربعین باشد
هر قدر عمه سعی کرد صبور به حسینش کند سلام نشد

دیدم از زیر چادرش زینب گفت طوری که نشنود عباس
رنج ها دیده‌ام حسین ! اما هیچ جایی شبیه شام نشد

چه مسلمانی عجیبی بود که در آن بر عیال پیغمبر
نان و خرما حلال بود اما سنگ انداختن حرام نشد

من سجاد این قدر خواندم در مدینه نماز و هیچ کدام
آخرش مثل آن نمازی که عمه‌ ام خواند بی قیام نشد

غل و زنجیر و رشته  بر گردن ، یک نفس باده‌ ی بلا را من
سر کشیدم تمام ، اما شکر ! سفر عشق ناتمام نشد



#شهادت_امام_سجاد_علیه_السلام

Читать полностью…

🌴تشنگان کربلا🌴

دقایق آخر گودال قتلگاه

Читать полностью…

🌴تشنگان کربلا🌴

ابن شبیب حرف شما را به ما رساند
حالا زِ گریه درنمی‌آید صدای من

وقتی ضریح پیکر او نیزه نیزه شد
لب تشنه بود جد سر از تن جدای من 
😭😭😭😭

Читать полностью…

🌴تشنگان کربلا🌴

چنان اسفند می‌سوزد به صحرا ریگ‌ها فردا
چه خواهد شد مگر در سرزمین کربلا فردا

تمام دشت را زینب به خون آغشته می‌بیند
مگر باران خون می‌بارد از عرش خدا فردا

برادر، دل گواهی می‌دهد امشب شب قدر است
اگر امشب شب قدر است، قرآن‌ها چرا فردا...

همه در جامۀ احرام دست از خویشتن شستند
شگفتا عید قربان است گویا در منا فردا

ببین شش‌ماهه‌ات بی‌تاب در گهواره می‌گرید
علی از تشنگی جان می‌دهد امروز یا فردا

ببوسم کاش دست و پای اکبر را و قاسم را
همانانی که می‌افتند زیر دست و پا فردا

برادر! وقت جان افشانی عباس نزدیک است
قیامت می‌شود وقتی بگوید یا اخا فردا

برادر! خوب می‌خواهم ببینم روی ماهت را
هراسانم که نشناسم تو را بر نیزه‌ها فردا

به مادر گفته بودم تا قیامت با تو می‌مانم
تمام هستی من، می‌روی بی من کجا فردا؟

#شب_عاشورا
#امام_حسین_علیه_السلام

Читать полностью…

🌴تشنگان کربلا🌴

در هوای کربلایش آهِ حسرت می‌کشیم
ناز اگر دارد، خریداریم، منت می‌کشیم

چارده قرن است بارِ نوکری بر دوش ماست
از ازل تا به ابد، بارِ امانت می‌کشیم

Читать полностью…

🌴تشنگان کربلا🌴

در عصر حاضر،
فقط‌ او‌ می‌فهمد‌ علمدار‌ نیامد‌ یعنی‌چه😞

Читать полностью…

🌴تشنگان کربلا🌴

قیام می‌کنم و می‌دهم سلام به دستت
که مثل واجبِ عینی‌ست احترام به دستت

به ما نمی‌رسد افسوس غیرِ حسرتِ پابوس
مقامِ توست پُر از بوسه‌ی امام به دستت

ببخش اگر دَمِ پابوس، باز بی‌ادبی شد
دخیلِ حاجتِ ما می‌رسد مدام به دستت

شفای اهلِ قبور از تو نیست کارِ بعیدی
که داده است خدا اختیارِ تام به دستت

به ریزریزِ امان‌نامه نیز دست ندادی
نمی‌رسد به سری فکرِ اتهام به دستت

میان نیزه و شمشیر و مشک بود رقابت
که ظهر روز دَهُم می‌رسد کدام به دستت

حسین، لب تر کرد و به مشکِ تشنه نظر کرد
سپرده شد غمِ یک کارِ ناتمام به دستت

در آن طواف که بودند جمع آب و ملائک
رسید قرعه به تیری در استلام به دستت

قیامِ رایتِ حق را نوشته‌اند به پایت
حسین داده عَلم را عَلیَ‌الدوام به دستت

#شب_تاسوعا
#حضرت_ابوالفضل_العباس_علیه_السلام

Читать полностью…
Subscribe to a channel