گفتم بیایم خیمه ات ، یک ذره درد دل کنم
جامانده ام از اربعین ، خیلی گنهکارم هنوز
#حسین_جان💔
#رضا_دینپرور
❁﷽❁
همہ دل خوشےِ من حرمِ توسٺ حسین
خاطراتم همگـے در حرمِ توسٺ حسـین
بهترین چیزے كه در محشر بہ دردم مےخورَد
شك ندارم كه فقط اشك غمِ توسٺ حسین
#اللہم_ارزقنا_ڪربلا❤️
امسالم شدیم جزو جـامونده ها ..
گلهای نیست :))
دلخوشیم به اینکه:
مـادر سـهمِ بچهی نیـومده رو کنـار میـزاره .. 💔
#میونشلوغیهایحرمتماامیادکن
#دلخوشیمبهکرامتمادرت❤️🩹
اِحتَضِنّ أروَاحَنّا الذَابِلةَ یاحُسَین
جان های پژمرده ما را
در آغوش بگیر یاحسـین🕊
شكر خدا كه نام علي در اذان ماست
ما شيعهايم و عشق علی هم از آن ماست
ذكر علی عبادت مختص شيعه است
اين اسم اعظم است كه ورد زبان ماست
با هر نفس علی شده ذكر لبم مدام
اين "ياعلی" هميشه رفيق لبان ماست
از "ياعلی" زبان و دهان خسته كی شود؟
اصلا زبان برای همين در دهان ماست
دنيا و آخرت بخدا نيست جز علی
بغض علی جهنم و حًبش جنان ماست
ما را گمان كنم ز علی آفريدهاند
عشقش سرشته در گل ما ، بند جان ماست
ما شيعه زادهايم ، خدا را هزار شكر
اين شيعه زادگی شرف خاندان ماست
ما عاشق علی شدهايم و بدون شک
اين هم ز پاكدامنی مادران ماست
ما را چكار غير علی را؟ فقط علی
آری علی، علی بخدا آب و نان ماست
پيرم كه سايه اش همه دم مستدام گفت:
عشق علی هميشه و هرجا نشان ماست
غدير است و به لب جز ذكر يا حيدر نمي آيد
فراواني انگور است و مستي سر نمي آيد
غدير است و به جز آواي "اكملت " نمي جوشد
غدير است و به لب جز سوره ي كوثر نمي آيد
چه ذوقي ميكنم مضموني از نام تو ميچينم
چه رنجي ميكشم وقتي كه بيتم در نمي آيد
چه بنويسم ز مضموني كه در عالم نمي گنجد ؟
چه بنويسم ز اورادي كه در دفتر نمي آيد
قلم خشك است و دفترخشك و دستم خشك و ذهنم خشك
كه انگور ضريحت نيست ...شعر تر نمي آيد
همانگونه كه سيب از كنده ي عريان نمي رويد
همانگونه كه صيد از پنجه ي لاغر نمي آيد
نجف گفتم به انگشتر فروشان ذكر مي خواهم
همه گفتند: بر دُر غير يا حيدر نمي آيد
بجوي از ريشه ي اين بيت ها در الغديري كه
به اثبات غدير از آن سند بهتر نمي آيد
خدا رحمت كند علامه را ... -با من بگو آمين-
دعايش ميكنم كاري ز دستم بر نمي آيد
چه رشكي مي برم بر خاك نعلينش كه مي بينم
نشسته بر ته آن كفش و بر اين سر نمي آيد
مساوي ديده دولت را و آب بيني بز را
كز او رنجاندن موري به كاهي بر نمي آيد
علي كه از علي بودن نمي افتد به غفلت ها
طلا كه در كنار خاك و خاكستر نمي آيد
علي جز از براي حفظ دين رزمي نكرده ست و
سخن جز از عدالت بر سر منبر نمي آيد
برادر خواند حيدر را محمد... خوب مي دانست
كه از آن نابرادرها برادر در نمي آيد
محمد خوب مي دانست از تبريك بعضي ها
به جز بوي بد نامردمي و شر نمي آيد
كنون در مثنوي بايد برقصانم قلم را چون
غزل "قافيه محدود" است و از او بر نمي آيد:
"به گردابي در افتادم كه پايانش نمي بينم"
شباشب خواب اگر بينم جز ايوانش نمي بينم
بنازم در مصاف كفر برق ذوالفقارش را
بنازم با يتيمان پلكهاي بي قرارش را
بيات ترك مي بالد به خود شان و مقامت را
"موذن زاده" وقتي مي برد با شوق نامت را
نمي خوانم نمازي كه اذانش بي علي باشد
علي بود و علي بود و علي هست و علي باشد
خدا وقت وداعش با محمد يا علي گفته
خدا الحق والانصاف گل گفته ست و در سفته
چه خوشبختيم كه مستيم جامي از ولايش را
خدا از ما نگيرد سايه ي ترد عبايش را
نگاهش زهره مي تركاند از دم عبدودها را
به رقص ذوالفقارش جوي خون كرده ست صحرا را
بنازم از همه رنگي و قومي خيل عشاقش
يكي شد حضرت سلمان يكي شد "جرج جرداقش "
به هرسنگي كه ابراهيم بر كعبه بنا ميكرد
عرق از چهره مي افشرد و حيدر را صدا ميكرد
عصاي حضرت موسي كه آن بوده ست و اين بوده
دمي با ذوالفقار حيدر ما همنشين بوده
ميان مثنوي گفتن غزل مي جوشد انگاري
حماسه از تغزل جامه اي ميپوشد انگاري:
به هر در ميزنم آيينه را هايي كند امشب
كه عين الله ما را هم تماشايي كند امشب
تماشا ميكنم اوج بلنداي كلامش را
به حيرت مینشيم شيوه و راه و مرامش را
چه می آيد زمن غير از غلامي غلامانش
چه می آيد زمن غير از به لب تكرار نامش را
به ما هم گوشه ي چشمی می اندازد شب عيدی
كه مولا دوست دارد گاه گاهی هم غلامش را
اگر با بچه سيدها رفيقي خوش به احوالت
صراطی هست از آن رو نگه دار احترامش را
سبويي گر تعارف كرد ساقی كه چه اندازه؟
بگو با عدل يك جام و كرم داري تمامش را
عادتش بود که در آخرِ هر مجلسِ درس
روی زانو بزند "وای حسینا" بکند
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
آخدا
ما روی زمین رسم نداریم مهمون رو دست خالی بدرقه و راهی کنیم ، شما به اندازهی کرم و رحیم بودنت ، بخشش و بزرگیت و رحمانیتت، ما رو دستِ خالی از مهمانیت و این ماهِ پر از خیر و برکتت بدرقه و راهی نکن ، بندگیمون و دوست داشتنمون رو بپذیر.
ما را سخت در آغوش بکش و از برکت و خیر و فضیلت خودت بیبهره نزار
۲۱/فروردین/۱۴۰۳
.
دوست دارم ز غمات سر به بیابان بزنم
آن بیابان که مسیرش،ز نجف تا کربلاست....
#عزیزمحسینعلیهالسلام
#Story | #استوری
-من بے پناهم دستاتو وا ڪن
-من آبروم رفتہ حسین واسم دعا ڪن:)💔
-شبجمعهحرمتآرزوست-
•♥️🌱•
نمیدهم به جنان عطر کوچه باغت را
کمی به مــا بـرسـان تربـت عراقـت را✨🥀
#حسینجانم
خوب است که از خود خبری داشته باشم
بر حال خرابم نظری داشته باشم
ای کاش که در روضهی شبهای محرّم
با لطف شما چشم تری داشته باشم
صلی الله علیک یا ابا عبدالله
یکی بگفت که اول رَویم صحن رسول
یکی بگفت بگیریم اجازه را ز بتول
چهار گنبد زیبا در آسمان بقیع
و یک حرم که به قدر بقیع گشته وسیع
محیط این حرم از هر حرم بزرگتر است
در این حرم کرم از هر کرم بزرگتر است
ضریح اطهر ام البنین به کنج حرم
بهانه داده دوباره به چشم های ترم
چقدر بسته دخیلی که باز ، گشته طناب
گرفته اند ز ام البنین چه زود جواب
به مهربانی این خادمان ندیده بشر
ز حسن خلق ، تماما پر و تهی ز تشر
نه خواب نیست ، توان دید با دو چشم چه زود
مدینه می شود آزاد از حصار یهود
#تخریب_بقیع