زمانه فرصت پروازم از قفس ندهد
وگرنه ما هنر رقص بال و پر دانیم
#هوشنگ_ابتهاج
@hoshang_ebtehhaj
به دست رنج هر ناممکنی ممکن شود آری
بیا تا حلقهٔ اقبال محرومان بجنبانیم...
#هوشنگ_ابتهاج
@hoshang_ebtehhaj
چه مبارک است این غم
که تو در دلم نهادی!
به غمت که هرگز این غم
ندهم به هیـچ شادی ...
#هوشنگ_ابتهاج
@hoshang_ebtehhaj
به شوق لعل جان بخشی که درمان جهان با اوست
چه طوفان می کند این موج ِ خون در جان ِ پُر دردم
وفاداری طریق عشق مردان است و جانبازان
چه نامردم اگر زین راهِِ خون آلود برگردم
در آن شب های طوفانی که عالم زیر رو می شد
نهانی شبچراغ عشق را در سینه پروردم
برآر ای بذر پنهانی سر از خواب ِِ زمستانی
که از هر ذره ی دل آفتابی بر تو گستردم
ز خوبی آب پاکی ریختم بر دست بدخواهان
دلی در آتش افکندم،سیاووشی برآوردم
چراغ دیده روشن کن که من چون سایه شب تا روز
ز خاکستر نشین ِ سینه آتش وام می کردم
#هوشنگ_ابتهاج
@hoshang_ebtehhaj
از نگاهِ آب تابیدم به گُل
وز رخِ خود رنگ بخشیدم به گُل
پر زدم از گُل به خونابِ شفق
ناله گشتم در گلوی مرغِ حق
پر شدم از خونِ بلبل لب به لب
رفتم از جامِ شفق در کامِ شب
آذرخش از سینهٔ من روشن است
تندرِ توفنده فریادِ من است
هر کجا مشتی گره شد مشتِ من
زخمیِ هر تازیانه پشتِ من
هر کجا فریادِ آزادی منم
من در این فریادها دم میزنم
#هوشنگ_ابتهاج
@hoshang_ebtehhaj
كودک من كودک مسكین
از برای تو
دردهایی كور
چشم می پاید
در شكیب انتظار سالهای دور
وینك اینجا من
با تلاش
طاقت رنج آزمای خویش
چشم می پایم برای تو
شادی فردای خندان را
كودک من كودک شیرین
#هوشنگ_ابتهاج
@hoshang_ebtehhaj
نقشی که باران میزند بر خاک
خطی پریشان از سرگذشت ِتیرهٔ ابرست
ابری که سرگردان به کوه و دشت میراند
تا خود کدامین جویبارش خُرد
روزی به دریا بازگردانَد ...
#هوشنگ_ابتهاج
@hoshang_ebtehhaj
منوپروانه را ديگر به شرحوقصه حاجت نيست
حديث هستی ما بشنو از ايجاز خاكستر!
هنوزم خواب نوشینِ جوانی سرگران دارد!
خیال شعله می رقصد هنوز از ساز خاکستر
#هوشنگ_ابتهاج
@hoehsang_ebtehhaj
تن تو مطلع تابان روشنایی هاست
اگر روان تو زیباست از تن زیباست
شگفت حادثه ای نادر ست معجزه طبع
که در سراچه ی ترکیب چون تویی آراست
نه تاب تن که برون می زند ز پیراهن
که از زلال تنت جان روشنت پیداست
که این چراغ در ایینه ی تو روشن کرد؟
که آسمان و زمین غرق نور آن سیماست
ز باغ روی تو صد سرخ گل چرا ندمد
که آب و رنگ بهارت روانه در رگ هاست
مگر ز جان غزل آفریده اند تنت
که طبع تازهپرستم چنین بر او شیداست
نه چشم و دل که فرومانده در گریبانت
که روح شیفته ی آن دو مصرع شیواست
نگاه من ز میانت فرو نمی اید
هزار نکته ی باریک تر ز مو اینجاست
حریف وسعت عشق تو سینهی سایه ست
چو آفتاب که آیینه دار او دریاست
#هوشنگ_ابتهاج
@hoshang_ebtehhaj
به من ز بوی تو باد صبا دریغ نکرد
ز آشنا نفس آشنا دریغ نکرد
چو غنچه تنگ دلی هرگزش مباد آن گل
که بوی خوش ز نسیم صبا دریغ نکرد
صفای آیینه ی روی آن پری وش باد
که با شکسته دلان از صفا دریغ نکرد
جفا ز بخت بد خویش می کشم من زار
وگرنه یار به من از وفا دریغ نکرد
حبیب من چه بهشتی طبیب مشفق بود
که دید درد مرا و دوا دریغ نکرد
همیشه بر سر او سایبان دولت باد
که سایه از سرما چون هما دریغ نکرد
چه بخت بود که آن سر کشیده سرو بلند
ز آب دیده ی من خاک پا دریغ نکرد
بر آستان نظر اشک پرده دار دل است
بیا که دیده ی من از تو جا دریغ نکرد
از آن لب شکرینم به بوسه ای بنواز
که سایه با تو چو نی از نوا دریغ نکرد
#هوشنگ_ابتهاج
@hoshang_ebtehhaj
گردنی می افراشت
سرش از چرخ فراتر می رفت
آسمان با همه اخترهاش
بوسه می زد به سر انگشتش
سکه خورشید بود در مشتش
یک سر و گردن، گاه
نه کم از فاصله کیهانیست
وز سرافرازی تا خواری
جز یک سر مو فاصله نیست
او سری خم کرد
و آسمان با همه اخترهاش
دور شد از سر او
#هوشنگ_ابتهاج
@hoshang_ebtehhaj
نگاهت میکنم خاموش و خاموشی زبان دارد
زبان عاشقان چشم است و چشم از دل نشان دارد
چه خواهشها در این خاموشیِ گویاست نشنیدی؟
تو هم چیزی بگو چشم و دلت گوش و زبان دارد
بیا تا آنچه از دل می رسد بر دیده بنشانیم
زبان بازی به حرف و صوت معنی را زیان دارد
چو هم پرواز خورشیدی مکن از سوختن پروا
که جفت جان ما در باغ آتش آشیان دارد
الا ای آتشین پیکر! برآی از خاک و خاکستر
خوشا آن مرغ بالاپر که بال کهکشان دارد
زمان فرسود دیدم هرچه از عهد ازل دیدم
زهی این عشق عاشق کش که عهد بی زمان دارد
ببین داس بلا ای دل مشو زین داستان غافل
که دست غارت باغ است و قصد ارغوان دارد
درون ها شرحه شرحه است از دم و داغ جداییها
بیا از بانگ نی بشنو که شرحی خون فشان دارد
دهان سایه میبندند و باز از عشوهی عشقت
خروش جان او آوازه در گوش جهان دارد
#هوشنگ_ابتهاج
@hoshang_ebtehhaj
دمی در آغوش من بخواب شیرین بخواب
پرید هوش از سرم مپرس سامان من ...
#هوشنگ_ابتهاج
@hoshang_ebtehhaj
نه هراسی نیست
پیش ما ساده ترین مسئله ای مرگ است
مرگ ما سهل تر از کندن یک برگ است
من به این باغ می اندیشم
که یکی پشت درش با تبری نیز کمین کردهست
دوستان گوش کنید
مرگ من مرگ شماست
مگذارید شما را بکشند
مگذارید که من بار دگر
در شما کشته شوم
#هوشنگ_ابتهاج
@hoshang_ebtehhaj
میروی اما گریز چشم وحشی رنگ تو
راز این اندوه بی آرام نتواند نهفت
میروی خاموش و میپیچد به گوش خستهام
آنچه با من لرزش لبهای بیتاب تو گفت
چیست ای دلدار این اندوه بیآرام چیست
کز نگاهت می تراود نازدار و شرمگین ؟
آه میلرزد دلم از نالهای اندوه بار
کیست این بیمار در چشمت که میگرید حزین ؟
چون خزان آرا گل مهتاب رویا رنگ و مست
میشکوفد در نگاهت راز عشقی ناشکیب
وز میان سایه های وحشی اندوه رنگ
خنده میریزید به چشمت آرزویی دل فریب
چون صفای آسمان در صبح نمناک بهار
میتراود از نگاهت گریه پنهان دوش
آری ای چشم گریز آهنگ سامان سوخته
بر چه گریان گشته بودی دوش؟ از من وامپوش
بر چه گریان گشته بودی؟ آه ای چشم سیاه
از تپیدن باز می ماند دل خوش باورم
در گمان اینکه شاید شاید آن اشک نهان
بود در خلوت سرای سینهات یادآورم
#هوشنگ_ابتهاج
@hoshang_ebtehhaj
گر باده دهی و گرنه ، غم نیست
مست از تو
شرابخانه از تست ...
#هوشنگ_ابتهاج
@hoshang_ebtehhaj
گردن رها کن "سایه" از بند تعلّق
تا وارهی از چنبر این چرخ گردان!
#هوشنگ_ابتهاج
@hoshang_ebtehhaj
به دور ما که همه خون دل به ساغرهاست
ز چشم ساقی غمگین که بوسه خواهد چید؟
#هوشنگ_ابتهاج
@hoshang_ebtehhaj
چه غریب ماندی ای دل
نه غمی، نه غمگساری
نه به انتظارِ یاری
نه ز یار، انتظاری ...
#هوشنگ_ابتهاج
خواننده: #سالار_عقیلی
@hoshang_ebtehhaj
گوش کن با لب خاموش سخن میگویم
پاسخم گو به نگاهی که زبان من و توست...
#هوشنگ_ابتهاج
@hoshang_ebtehhaj
چهره پرداز گل ز رنگ و نگار
نقش خورشید میبرد در کار
" گل، جوابِ سلامِ خورشیدست "
دوست در روی دوست خندیدست ...
#هوشنگ_ابتهاج
@hoshang_ebtehhaj
🖤💔
سر راه نشستیم و
نشستیم و شب افتاد
بپرسید
بپرسید
که آن ماه کجا رفت ...
#هوشنگ_ابتهاج
@hoshang_ebtehhaj
دل شکستهی ما
همچو آینه پاک است
بهای دُر نشود گم
اگرچه در خاک است
#هوشنگ_ابتهاج
@hoshang_ebtehhaj
با ما و بی ما آن دلاویزِ کهن زیباست
در راه بودن سرنوشت ماست
روز همایون رسیدن را
پیوسته باید خواست
#هوشنگ_ابتهاج
#محمدرضا_شجریان
@hoshang_ebtehhaj
.
صبح امید و پرتو دیدار و بزم مهر
ای دل بیا که این همه اجر وفای توست
#هوشنگ_ابتهاج
@hoshang_ebtehhaj
به دور ما که همه خون دل به ساغرهاست
ز چشم ساقی غمگین که بوسه خواهد چید؟
#هوشنگ_ابتهاج
@hoshang_ebtehhaj