hoshang_ebtehhaj | Unsorted

Telegram-канал hoshang_ebtehhaj - " هوشنگ ابتهاج "

97307

"همه آفاق گرفته‌ست صدای سخنم " کانال تخصصیِ اشعار استاد #هوشنگ_ابتهاج متخلص #ه_ا_سایه و دیگر #اشعار کهن و معاصر «این کانال رسمی #نمیباشد» و صرفا برای طرفداران استاد تاسیس شده..استاد هیچ صفحه رسمی #ندارند

Subscribe to a channel

" هوشنگ ابتهاج "

مایه ی درد است بیداری مرد
آه ازین بیداری پر داغ و درد

خفتگان را گر سبکباری خوش است
شبروان را رنج بیداری خوش است

گرچه بیداری همه حیف است و کاش
ای دل دیدارجو بیدار باش

هم به بیداری توانی پی سپرد
خفته هرگز ره به مقصودی نبرد

پر ز درد است اینه ، پیداست این
چشم گریان می نهد بر آستین

هر طرف تا چشم می بیند شب است
آسمان کور شب بی کوکب است

آینه می گرید از بخت سیاه
گریه ی آیینه بی اشک است و آه

در چنین شب های بی فریاد رس
روز خوش در خواب باید دید و بس

#هوشنگ_ابتهاج
@hoshang_ebtehhaj

Читать полностью…

" هوشنگ ابتهاج "

کی ام مجال کنار تو دست خواهد داد
که غرق بوسه کنم باز دست و پای تو را

مباد روزی چشم من ای چراغ امید
که خالی از تو ببینم شبی سرای تو را

#هوشنگ_ابتهاج
@hoshang_ebtehhaj

Читать полностью…

" هوشنگ ابتهاج "

ای دریغا چه گلی ریخت به خاک
چه بهاری پژمرد
چه دلی رفت به باد
چه چراغی افسرد

هر شب این
دلهره طاقت سوز
خوابم از دیده ربود
هر سحر چشم گشودم نگران
چه خبر خواهد بود ؟

سرنوشت دل من بود درین بیم و امید
آه ای چشمه نوشین حیات
ای امید دلبند
گرچه صد بار دلم از تو شکست
هیچ گاه از لب نوشت نبریدم پیوند

آخر ای صبحدم خون آلود
آمد آن خنجر
بیداد فرود
شش ستاره به زمین در غلتید
شش دل شیر فروماند از کار
شش صدا شد خاموش
بانگ خون در دل ریشم برخاست
پر شدم از فریاد

هفتمین اختر صبح سیاه
دل من بود
که بر خاک افتاد !...

#هوشنگ_ابتهاج
@hoshang_ebtehhaj

Читать полностью…

" هوشنگ ابتهاج "

خسته و بیماروش به گردنم آویخت
آن هوس انگیز دلبرِ گنه آموز
دیده اش آشفته از خمار هوس بار
گونه اش از آتش گناه، گل افروز

چنگ فرو برد و گیسوان سیه را
نرم ز پیشانی بر آمده پس ریخت
ناز سرانگشت وی که گم شده‌ای داشت
روی بنا گوش من خزید و هوس ریخت

سینه‌اش افشرده روی سینه‌ٔ من تنگ
در تپش از مستی گناه دل آویز
نرم و نوازشگر آرمیده به دوشم
گرمی آن بازوان هوس خیز ...

شعلهٔ سرد شکیب و سایه ی پرهیز
رفته در آن چشم های می زده در خواب
در نگهش آرزوی تشنهٔ لبریز
در نفسش التهاب بوسهٔ بی تاب

گرم در آغوش من خزید و هوسناک
بر لبم افشرد آن لبان تب آلود
من ز خیالی رمیده سرد و سبک مهر
بوسهٔ من سردتر ز بوسهٔ بدرود

لب ز لبم برگرفت و از سر افسوس
غمزده در چشم من دوید نگاهش
وز نگه خسته‌اش به چشم من آویخت
سرزنش بی زبان چشم سیاهش

دید که باز اندرین دو دیده ی نمناک
عشق کسی شمع یادگار فروزد
دید که باز این دل رمیدهٔ بی تاب
در غم آن آرزوی گم شده سوزد

از پس ِ اشکی که همچو هاله ی اندوه
پرده در آن چشم های می زده آویخت
باز تمنای کام و حسرت آغوش
زان نگه تشنهٔ هوس زده می ریخت...

#هوشنگ_ابتهاج
@hoshang_ebtehhaj

Читать полностью…

" هوشنگ ابتهاج "

خلوت خاطر ما را به شکایت مشکـن
که من از وی شدم ای‌دل به خیالی خرسند

من دیوانه که صد سلسله بگسیخته‌ام
تا سرِ زلف تو باشد، نکشم سر ز کمند

#هوشنگ_ابتهاج
@hoshang_ebtehhaj

Читать полностью…

" هوشنگ ابتهاج "

گر چشم دل بر آن مه آیینه رو کنی
سیر جهان در آینه ی روی او کنی

خاک سیه مباش که کس برنگیردت
آیینه شو که خدمت آن ماهرو کنی

جان تو جلوه گاه جمال آنگهی شود
کایینه اش به اشک صفا شست و شو کنی

خواب و خیال من همه با یاد روی توست
تا کی به من چو دولت بیدار رو کنی

درمان درد عشق صبوری بود ولی
با من چرا حکایت سنگ و سبو کنی

خون می چکد ز ناله ی بلبل درین چمن
فریاد از تو گل، که به هر خار خو کنی

دل بسته ام به باد، به بوی شبی که زلف
بگشایی و مشام مرا مشکبو کنی

اینجاست یار گم شده گرد جهان مگرد
خود را بجوی سایه اگر جست و جو کنی
#هوشنگ_ابتهاج
@hoshang_ebtehhaj

Читать полностью…

" هوشنگ ابتهاج "

[بانو آلما]: موقعی که من مدرسه می‌رفتم و سایه هم شاگرد مدرسه بود منو دیده بود؛ اما بروز نمی‌داد. می‌اومد تو اتوبوسی که من باهاش رفت‌وآمد می‌کردم سوار می‌شد و منو می‌دید. خودش سال‌ها بعد به من گفت. من هیچ خبر نداشتم»...
[سایه]: من و آلما از سال ۱۳۳۲ هم درواقع با هم زندگی می‌کردیم...
...
[توضیح عظیمی]: عاطفه از خانم آلما می‌پرسد: «چی شد با استاد ازدواج کردین؟» خانم آلما نیم ساعت سه‌ربعی به فکر فرو می‌رود...

[بانو آلما]: وقتی سایه هفتاد سالش شد از رادیو دویچه‌وله به خونۀ ما تلفن کردن، با من خواستن صحبت کنن. اونا هم همین سؤالو پرسیدن... واقعیت اینه که من وقتی که زن سایه می‌شدم هیچ فکر نمی‌کردم زنِ «شاعر» (کمی «شاعر» را متفاوت با کلمات دیگر بیان می‌کند) دارم می‌شم. این برای من مطرح نبود که بگم این شاعره و خیلی معروفه... اون موقع عقلم نمی‌رسید!... حالا هم نمی‌رسه!

📓 #پیر_پرنیان‌اندیش
@hoshang_ebtehhaj

Читать полностью…

" هوشنگ ابتهاج "

زمزمه‌ی شعر نگاه تو را
می شنوم با دل و جان آشناست
اشک زلال غزل حافظ است
نغمه‌ی مرغان بهشتی نواست ...

#هوشنگ_ابتهاج
@hoshang_ebtehhaj

Читать полностью…

" هوشنگ ابتهاج "

چه کنی بندگی دولت دنیا ؟ ای کاش
به خود آیی و ببینی که خدای تو کجاست

#هوشنگ_ابتهاج
@hoshang_ebtehhaj

Читать полностью…

" هوشنگ ابتهاج "

که می‌دید این که در امّیدِ فردا
همه روزم شود روز مبادا

خوشا و خرّما نشکفته پژمرد
به دل خارِ دریغا ماند و دردا ...!

#هوشنگ_ابتهاج
@hoshang_ebtehhaj

Читать полностью…

" هوشنگ ابتهاج "

سنگ ازین سرگذشت دل تنگ است
فکر پرواز در دل سنگ است

مگرش کوره در گداز آرد
کان روان روانه باز آرد

سنگ بر سنگ چون بسایی تنگ
بجهد آتش از میان دو سنگ

برق چشمی است در شب دیدار
خنده ای جسته از لبان دو یار

خنده نور است کز رخ شاداب
می تراود چو ماهتاب از آب

نور خود چیست؟ خنده ی هستی
خنده ای از نشاط سرمستی

هستی از ذوق خویش سرمست است
رقص مستانه اش ازین دست است

نور در هفت پرده پیچیده ست
تا درین آبگینه گردیده ست

رنگ پیراهن است سرخ و سپید
جان نور برهنه نتوان دید

#هوشنگ_ابتهاج
@hoshang_ebtehhaj

Читать полностью…

" هوشنگ ابتهاج "

این خوش‌پسند دیده‌ی زیباپرست من!
شد رهنمای این دل مشتاق بی‌قرار
بگرفت دست من
در وادی خیال مرا مست می دواند
وز خویش می ربود
از دور می فریفت دل تشنه‌ی مرا

وانگه که پیش رفتم با شور و التهاب
دیدم سراب بود!
بیچاره من
که از پس این جست‌وجو هنوز
می نالد از من این دل شیدا که یار کو؟
کو آن که جاودانه مرا می دهد فریب؟
بنما کجاست او ....

#هوشنگ_ابتهاج
@hoshang_ebtehhaj

Читать полностью…

" هوشنگ ابتهاج "

.
دیدم و می آمد از مقابل من دوش
خنده تلخی نهاده بر لب پر نوش
آه کز آن خنده آشکار شکفتم
بنگر رفتم دگر ز دست تو رفتم
ناله فرو ماند در پس لب خاموش
غم زده چون ماهتاب آخر پاییز
دوخته بر روی من نگاه غم انگیز
دیگر در خنده اش امید و صفا نیست
راحت جان نیست عشق نیست وفا نیست
دیگر این خنده نیست نغز و دلاویز
می نگرم در خیال و می شنوم باز
می رود و می دهد به گوش من آواز
بنگر رفتم دگر ز دست تو رفتم

#هوشنگ_ابتهاج
@hoshang_ebtehhaj

Читать полностью…

" هوشنگ ابتهاج "

وفاداری طریق عشق مردان است و جانبازان
چه نامردم اگر زین راهِ خون آلود برگردم

ز خوبی آب پاکی ریختم بر دست بدخواهان
دلی در آتش افکندم، سیاووشی برآوردم


#هوشنگ_ابتهاج
@hoshang_ebtehhaj

Читать полностью…

" هوشنگ ابتهاج "

چون گریزد در تو آن آهو نگاه
 در پناهش گیر از سگ هایِ راه

در نگاهِ او سلامت می کنم
با سلامش احترامت می کنم

از درونِ چشمِ او می بینمت
بوسه ها از روی و مو می چینمت

خونِ من در گونهِ گلگونِ اوست
آتشِ سوزانِ من در خونِ اوست

آتشِ من در دلِ او روشن است
در نفس هایش نفس هایِ من است

تا نفس با همدلان آمیختم
صد بهارم ، گر چه چون گل ریختم...

#هوشنگ_ابتهاج
@hoshang_ebtehhaj

Читать полностью…

" هوشنگ ابتهاج "

همان یگانه‌ی حُسنی اگر چه پنهانی
و گر دوباره بر آیی هــــزار چندانی

هزار فکر حکیمانه چاره جست و نشد
تویی که درد جهان را یگانه درمانی

#هوشنگ_ابتهاج
@hoshang_ebtehhaj

Читать полностью…

" هوشنگ ابتهاج "

.
آیینه‌ی ما زنگ کدورت نپذیرد . . .

#هوشنگ_ابتهاج
@hoshang_ebtehhaj

Читать полностью…

" هوشنگ ابتهاج "

ای زاده ی پندار من
پوشیده از دیدار من

چون کودکِ ناداشته
گهواره می جنبانمت ...

#هوشنگ_ابتهاج
@hoshang_ebtehhaj

Читать полностью…

" هوشنگ ابتهاج "


با دلم با دل تو
پای بر سينهٔ اين راه زديم
پای‌کوبان، دست در دست گذر می‌کرديم
گویی اما ته اين راه دراز
دزد شبگير جنون منتظر است

#هوشنگ_ابتهاج
@hoshang_ebtehhaj

Читать полностью…

" هوشنگ ابتهاج "

تو آمدی ز دورها و دورها
ز سرزمین عطرها و نورها

نشانده ای مرا کنون به زورقی
ز عاجها، ز ابرها، بلورها

مرا ببر امید دلنواز من
ببر به شهر شعرها و شورها

#زادروز_فروغ_فرخزاد_گرامی🌹
@hoshang_ebtehhaj

Читать полностью…

" هوشنگ ابتهاج "

ما از نژاد آتش بودیم 
همزاد آفتاب بلند اما 
با سرنوشت تيره خاكستر...


#هوشنگ_ابتهاج
@hoshang_ebtehhaj

Читать полностью…

" هوشنگ ابتهاج "

مژده بده! مژده بده! یار پسندید مرا
سایه‌ی او گشتم و او، بُرد به خورشید مرا

جان دل و دیده منم، گریه‌ی خندیده منم
یارِ پسندیده منم، یار پسندید مرا

#هوشنگ_ابتهاج
@hoshang_ebtehhaj

Читать полностью…

" هوشنگ ابتهاج "

عشق شوری زخود فزاینده است
زایش کهکشان زاینده است
تپش نبض باغ در دانه است

#هوشنگ_ابتهاج
@hoshang_ebtehhaj

Читать полностью…

" هوشنگ ابتهاج "

شاهد سرمدی تویی
وین دل سالخوردِ من

عشق هزار ساله را
بر تو گواه می‌کند ....

#هوشنگ_ابتهاج
@hoshang_ebtehhaj

Читать полностью…

" هوشنگ ابتهاج "

این همه رنج کشیدیم و نمی‌دانستیم
که بلاهای وصال تو کم از هجران نیست

#هوشنگ_ابتهاج
@hoshang_ebtehhaj

Читать полностью…

" هوشنگ ابتهاج "

آواز بلندی تو و کس نشنودت باز
بیرونی ازین پرده ی تنگ شنوایی

#هوشنگ_ابتهاج
@hoshang_ebtehhaj

Читать полностью…

" هوشنگ ابتهاج "

به روزگار شبی بی‌سحر نخواهد ماند

چو چشم باز کنی صبحِ شب‌نورد اینجاست ...

#هوشنگ_ابتهاج
@hoshang_ebtehhaj

Читать полностью…

" هوشنگ ابتهاج "

بخت تو برخاست
صبح تو خندید
از نفست تازه گشت اتش امید
وه که به زندان ظلمت شب یلدا
نور ز خورشید خواستی و برآمد


#هوشنگ_ابتهاج
@hoshang_ebtehhaj

Читать полностью…

" هوشنگ ابتهاج "

ای به رقص آمده با صد دف و نی در جانم

دف و نی چیست منَت کف زده می‌رقصانم

#هوشنگ_ابتهاج
@hoshang_ebtehhaj

Читать полностью…

" هوشنگ ابتهاج "

شکفتی چون گل و پژمردی از من
خزانم دیدی و آزردی از من

بدآوردی، وگرنه با چنین ناز
اگر دل داشتم می‌بردی از من

#هوشنگ_ابتهاج
@hoshang_ebtehhaj

Читать полностью…
Subscribe to a channel