🔻ریسک حرکت «لب مرز درگیری»
این هشدار چند ماه قبل از حمله به عینالاسد، قاسم سلیمانی و هواپیمای اوکراینی منتشر شد. موضوع هشدار، تبعات حرکت تهران و واشنگتن -و متحدانشان- «لب مرز درگیری» بود: اینکه تصور حرکت کنترلشده لب آن مرز -بدون رد کردنش- بسادگی ممکن است نتایج غیرمنتظره داشته باشد. با توجه به وقایع اخیر، شاید یادآوری آن بیمناسبت نباشد:
«از نگاه استقبالکنندگان [از درگیری کنترل شده] وقایعی در حد عملیات متحدان ایران علیه متحدان آمریکا هرچند ممکن است جمهوری اسلامی را "لب مرز" درگیری نظامی ببرد، اما این مرز را رد نمی کند.
حرکت لب این مرز، البته ممکن است تا اطلاع ثانوی به اتفاق بزرگی منجر نشود، ولی ماهیتا، بهشدت پرریسک است. مثلا، ریسک اینکه در میان نیروهای "متحد" یا "دشمن"، کسانی کار غیرمنتظرهای انجام دهند یا حتی انگیزه ای پیشبینی نشده برای شروع درگیری داشته باشند- یا به هر صورت دیگر، محاسبه ای غلط از آب در بیاید.
از آنجا به بعد، هرچقدر هم در مورد "عامل واقعی" درگیری بحث و تحلیل شود، برای ثبت در تاریخ خواهد بود و چیز زیادی را در عالم واقعی تغییر نخواهد داد.»
https://bbc.com/persian/iran-features-48286063
@HosseinBastaniChannel
🔻 '۱۲۰۰ ساعت اعترافگیری سپاه با شکنجه و تهدید جنسی' از زندانی محیط زیستی
نیلوفر بیانی، متهم ردیف دوم پرونده زندانیان محیط زیستی، در شرح حالی از وضعیت خود که برای اولین بار منتشر می شود نوشته که بازجویان اطلاعات سپاه، برای گرفتن اعترافات ساختگی، او را طی "دستکم ۱۲۰۰ ساعت بازجویی" در معرض "شدیدترین شکنجه های روحی و روانی، تهدید به شکنجه فیزیکی و تهدیدهای جنسی" قرار داده اند.
این کارشناس محیط زیست، در شرح حال خود، که در اواسط بهمن ماه جاری تنظیم شده، آورده که ماموران در جریان بازجویی، ازجمله وی را تحت فشار به "تقلید صدای حیوانات وحشی" وادار ساخته و به "تزریق آمپول فلج کننده و آمپول هوا" تهدید کرده اند. او تاکید کرده که بازجویان، با نشان دادن عکس جسد کاووس سیدامامی هشدار داده اند: "عاقبت خودت و تمام همکاران و اعضای خانواده ات نیز همین است مگر آنکه هر آنچه ما میخواهیم بنویسی."
خانم بیانی همچنین در نامه ای به آیت الله خامنه ای در ۲۲ بهمن ۱۳۹۷، به توضیح رفتار بازجویان سپاه پرداخته و در بخشی از آن نوشته که وی "به همراه ۷ مرد مسلح به ویلایی خصوصی در لواسان منتقل شده تا با وجود امتناع، مجبور به نظاره رفتار غیراخلاقی و غیراسلامی آنها در استخر خصوصی بشود." این نامه، بخشی از مجموعه مکاتبات بی حاصل متهم بامسئولان مختلف در مورد وضعیت خود است.
او در نامه ای جداگانه به "حسینی" رئیس بند ۲-الف بازداشتگاه سپاه در اوین به تاریخ ۲۶ دی ۱۳۹۷، بخشی دیگر از رفتارهای ماموران را چنین توصیف کرده است: "تکرار مکرر کثیفترین توهین های جنسی که در بازجویی های طولانی با حضور تیم بزرگی از بازجو ها با جزییات چندش آور تخیلی مطرح میکردند، و درخواست (مجبور کردن) از من که تصورات جنسی آنها را تکمیل کنم." در همین نامه، همچنین با اشاره به بی اثر ماندن تظلم هایِ صورت گرفته به مقامات گوناگون تاکید شده: "در کمال ناباوری هر بار پس از افشاگری و درخواست کمک از مسئولین مربوطه با مضاعف شدن فشارها روبهرو شده و تهدیدها و شکنجه ها فزونی یافت و مکررا به من یادآور میشدند... کاری نکن که لج سیستم را درآوری."
زندانی، در متن "آخرین دفاع" خود در شهریور ۱۳۹۸ نیز، که پیشتر منتشر نشده، از هراس دائمی از امکان عملی شدن تهدیدهای جنسی سربازجوی پرونده خبر داده: "ویدیوها گواهند که بازجوی اصلی با اسم مستعار حمید رضایی، که هنوز نام او رعشه بر تن من میآورد، چه رفتاری با من داشته است. به دلیل رفتارهای بی شرمانه اش هربار که بازجوییها به درازا میکشید و تا بعد از تاریکی ادامه داشت وحشت از تعرض جدی وجودم را میلرزاند." نویسنده ادامه داده: "ترس من در مورد اینکه اگر هرآنچه میخواست ننویسم دست به تعرض و خشونت جنسی بزند را تشدید میکرد. حضور توجیه نشده و غیرمنتظره او در مکانهایی مثل راهرو تاریک و حیاط بازداشتگاه و رفتار چندشآورش باعث میشد در هیچ جا احساس امنیت نکنم و اضطراب غیرقابل تحمل من به این دلیل هیچ وقت قطع نمی شد."
نیلوفر بیانی، در نامه جداگانه ای به تاریخ ۴ بهمن ۱۳۹۷ به رئیس وقت قوه قضاییه آملی لاریجانی آورده ماموران اطلاعات سپاه به صراحت به او می گفته اند: "بر دهان قاضیای خواهند کوبید که حکمی غیر از حکم از پیش نوشته شده سپاه را در دادگاه قوه قضاییه قرائت کند." به گفته یک مقام مطلع، نیلوفر بیانی در ملاقاتی در اواسط شهریور ۱۳۹۷ با دادستان وقت تهران، عباس جعفری دولت آبادی نیز به او گفته بود که اعترافاتش زیر فشار شکنجه و تهدید بوده و کلا دروغ است، ولی آقای دولت آبادی تاکید کرده اجازه پس گرفتن اعترافاتش را ندارد.
مراد طاهباز، نیلوفر بیانی، هومن جوکار، طاهر قدیریان، حمیده کاشانی، امیرحسین خالقی، سام رجبی و عبدالرضا کوهپایه، متهمان پرونده فعالان محیط زیستی هستند که سازمان اطلاعات سپاه، در بهمن و اسفند ۱۳۹۶ آنها را به اتهام جاسوسی دستگیر کرد. وزارت اطلاعات دیگر دستگاه اطلاعاتی ایران، که خود را تنها مرجع تشخیص جرم جاسوسی می داند، اتهام جاسوسی علیه متهمان این پرونده را بیمبنا دانسته بود.
احکام دادگاه تجدیدنظر این هشت نفر، امروز سه شنبه ۲۹ بهمن اعلام شد و در عمل، چیزی جز تایید حکم ۸ آبان ۱۳۹۸ دادگاه بدوی آمده نبود. به گفته غلامحسین اسماعیلی سخنگوی قوه قضاییه، مراد طاهباز و نیلوفر بیانی به خاطر "همکاری با آمریکا به عنوان دولت مخاصم به ۱۰ سال حبس و رد وجوه ماخوذه "، هومن جوکارو طاهر قدیریان به خاطر "همکاری با دولت مخاصم آمریکا" به ۸ سال حبس، سام رجبی و سپیده (حمیده) کاشانی به خاطر "همکاری با دولت مخاصم آمریکا" به ۶ سال حبس، امیرحسین خالقی برای "جاسوسی" به ۶ سال حبس و عبدالرضا کوهپایه برای "اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت" به ۴ سال حبس محکوم شده اند.
ادامه این روایت تکان دهنده را در لینک زیر ببینید:
https://www.bbc.com/persian/iran-features-51549394
@HosseinBastaniChannel
🔻مجاری نفوذ اسرائیل به ساختار امنیتی سپاه
موفقیت مکرر حملات اسرائیل به افسران سپاه پاسداران، نتیجه آشفتگی اطلاعاتی نامتعارف این نیروی نظامی است: طیف عظیمی از فرماندهان و مرتبطان سپاه، بهوضوح درگیر پروژههای پرمنفعت در حوزههایی چون واردات، صادرات یا فضای مجازی شدهاند. افسران جنگی هم، عمدتا در حوزه «برون مرزی» فعالند. وجه مشترک تمام این حوزهها، آن است که آسانتر در معرض نفوذ از خارج قرار میگیرند.
فعالیت در چنین حوزههایی، البته با توجیهاتی چون دور زدن تحریمها، هماهنگی با عوامل برونمرزی سپاه یا عملیات سایبری صورت گرفته. ولی نتیجه عملی این بوده که بهتدریج، «قبح» ارتباط مستقیم یا غیرمستقیم سپاهیان با افراد حقیقی و مجازی، سازمانها یا شرکتهای مستقر در خارج شکسته شده است.
در بیش از یک دهه گذشته، دامنه این نوع ارتباطات چنان گستردش یافته -و منافع حاصل از آنها چنان عظیم شده- که سپاه، حتی در صورتی که قصد سخت گرفتن به «خودیهای فرنگیکار» را هم داشته باشد، به سادگی امکان مدیریت آشفتگی اطلاعاتی موجود را نخواهد داشت.
@HosseinBastaniChannel
کاظم صدیقی، مدعی جنجالی اعلام حمایت امام زمان از رهبر ج.ا، پس از افشای زمینخواری ۱۰۰۰ میلیارد تومانی خودش و پسرانش مدعی شده بیگناه است چون انتقال زمینها با «جعل امضای» او صورت گرفته. این خطیب جمعه منصوب رهبر برای پایتخت، رئیس ستاد امر به معروف و نهی از منکر کشور است -نهادی که برای زجر دادن زنان «بی حجاب» ایران بودجه میگیرد. طبیعتا روسای نهادهایی از آن جنس، باید هم دنیاطلبانی از این جنس باشند.
@HosseinBastaniChannel
کشف جدید حضرات این است که «دشمن» میخواست مشارکت ۳۰ درصد شود اما ۴۰ درصد شد. البته خیلیها -«دشمن» یا «غیردشمن»- مشارکت ۴۰ درصدی را شوخی میدانند. ولی فایده این جنس استدلال آن است که «ته» ندارد: در آینده میتوانند بگویند هورا! دشمن می خواست مشارکت ۲۰ درصد شود اما ۳۰ درصد شد.
@HosseinBastaniChannel
🔻بین سطور نظرسنجی محرمانه حکومت ایران
یکی از مهمترین نتایج پیمایش ملی «ارزشها و نگرشهای ایرانیان»، که طبقهبندی محرمانه دارد، بخشی است که در آن از افراد پرسیده شده تا چه حد موافق یا مخالفند که «دین باید از سیاست جدا باشد». در جواب این سوال، ۷۲.۹ درصد پاسخگویان گفتهاند موافق یا کاملا موافق جدایی دین از سیاست هستند و در مقابل، ۲۲.۵ درصد مخالف یا کاملا مخالف جدایی دین از سیاست بودهاند.
این در حالی است که در ۱۳۹۴، تنها ۳۰.۷ درصد پاسخگویان جرات کرده بودند به ماموران دولتی انجام نظرسنجی بگویند موافق یا کاملا موافق جدایی دین از سیاستند و ۳۶.۳ درصد بر مخالفت یا کاملا مخالفت با این جدایی تاکید داشتند. یعنی، در شرایطی که در ۱۳۹۴ ابراز مخالفت با جدایی دین از سیاست بیشتر از اعلام موافقت با آن بوده، در ۱۴۰۲ موافقان جدایی دین از سیاست سه برابر مخالفان آن شدهاند.
در ۱۳۹۴، همچنین ۳۳ درصد «نه موافق و نه مخالف» جدایی دین از سیاست بودهاند که در ۱۴۰۲ این نسبت به ۴.۶ درصد کاهش یافته است. یعنی وزن افراد مدعی بیطرفی در بحث جدایی دین از سیاست، در فاصله ۱۴۰۲ تا ۱۳۹۴ یکهفتم شده است.
🔹 برای مطالعه متن کامل مقاله لینک زیر را ملاحظه بفرمایید:
https://www.bbc.com/persian/articles/cmlgj8j3xl1o
🔹برا ی مشاهده فصل «نگرش و رفتارهای دینی» در گزارش دولتی «ارزشها و نگرشهای ایرانیان»، روی این کلیک زیر کنید:
https://downloads.bbc.co.uk/worldservice/persian/%D9%BE%DB%8C%D9%85%D8%A7%DB%8C%D8%B4%20%D9%85%D9%84%DB%8C%20%D8%AF%DB%8C%D9%86%D8%AF%D8%A7%D8%B1%DB%8C.%20%DB%B1%DB%B4%DB%B0%DB%B2.pdf
@HosseinBastaniChannel
🔻 راهبرد «بیقاعدگی سرکوب»
نحوه اجرای احکام اعدام در ایران، مکررا این پرسش را برجسته کرده که دستگاه قضایی چه اصراری به زیرپا گذاشتن قانون -حتی قوانین نیمبند خودش- در پروندههای مختلف دارد؟
به نظر نمیرسد نقض مکرر قوانین -اعم از بینالمللی یا داخلی- در پروندههای امنیتی و از جمله پروندههای اعدام، تصادفی باشد. درواقع باید این رویه را، بخشی نانوشته از یک راهبرد مشخص سرکوب در جمهوری اسلامی ایران دانست: راهبردی که «مقید کردن سرکوب» به متن هر نوع قانون را، به معنی مطلع ساختن پیشاپیش معترضان از چارچوب سرکوب میداند.
در سال ۷۷، مجلهای مشهور به نام «صبح» مجموعه مقالاتی را منتشر میکرد که موضوع صریح آنها، تجویز اقدامات غیرقانونی در مقابله با افراد و جریانات ناهمسو با رهبر و نظام بود. این مقالات صراحتا عمل در چارچوب قوانین را به معنی تقدیم «نقشه میدان مین» به دشمن می دانستند و هر اقدامی که باعث پیش بینی حدود اقدامات مدافعان نظام شود را، بازی در زمین دشمنان حکومت توصیف میکردند.
توصیف علنی این واقعیت در یک رسانه رسمی، البته در آن زمان با انتقاد برخی سخنگویان رسمی حکومت مواجه شد. ولی رسانه منتشرکننده آن مقالات، درواقع راهبرد آشنایی را علنی کرده بود که در محافل سیاسی، به عنوان مبنای برخورد نظام با دشمنانش شناخته شده بود. درعمل هم نهادهای متولی سرکوب، در سالها و دهههای بعد، با رو دربایستی کمتر و کمتری به اجرای علنی آنچه توصیف شده بود پرداختند.
در تمام این مدت به تدریج این واقعیت راهبردی آشکار وآشکارتر شده، که قاعده کلیدی سرکوب در جمهوری اسلامی ایران، به ویژه در شرایط بحرانی، «بیقاعدگی مطلق» آن است.
@HosseinBastaniChannel
🔻ریسک حرکت «لب مرز درگیری»
این هشدار چند ماه قبل از حمله به عینالاسد، قاسم سلیمانی و هواپیمای اوکراینی منتشر شد. موضوع هشدار، تبعات حرکت تهران و واشنگتن -و متحدانشان- «لب مرز درگیری» بود: اینکه تصور حرکت کنترلشده لب آن مرز -بدون رد کردنش- بسادگی ممکن است نتایج غیرمنتظره داشته باشد. با توجه به وقایع هفتههای اخیر، شاید یادآوری آن بیمناسبت نباشد:
«از نگاه استقبالکنندگان [از درگیری کنترل شده] وقایعی در حد عملیات متحدان ایران علیه متحدان آمریکا هرچند ممکن است جمهوری اسلامی را "لب مرز" درگیری نظامی ببرد، اما این مرز را رد نمی کند.
حرکت لب این مرز، البته ممکن است تا اطلاع ثانوی به اتفاق بزرگی منجر نشود، ولی ماهیتا، بهشدت پرریسک است. مثلا، ریسک اینکه در میان نیروهای "متحد" یا "دشمن"، کسانی کار غیرمنتظرهای انجام دهند یا حتی انگیزه ای پیشبینی نشده برای شروع درگیری داشته باشند- یا به هر صورت دیگر، محاسبه ای غلط از آب در بیاید.
از آنجا به بعد، هرچقدر هم در مورد "عامل واقعی" درگیری بحث و تحلیل شود، برای ثبت در تاریخ خواهد بود و چیز زیادی را در عالم واقعی تغییر نخواهد داد.»
https://bbc.com/persian/iran-features-48286063
@HosseinBastaniChannel
🔻پرونده محرمانه هواپیمای اوکراینی
در یکی از جلسات دادگاه پرواز شماره ۷۵۲، فرمانده پدافند هوایی سپاه پاسداران اعتراف غیرمنتظرهای انجام میدهد: اینکه سپاه محل استقرار موشکانداز سرنگونکننده هواپیمای اوکراینی را، از سیستم یکپارچه پدافند هوایی ایران -زیر نظر ارتش- مخفی کرده بوده. به دنبال سوالات پی در پی خانوادههای جانباختگان كه استقرار موشکانداز با کدام مجوز انجام شده، فرمانده نهایتا مرجع صدور مجوز را، دفتر رهبری معرفی میکند.
در جلسه ای دیگر، افسر سپاهی شلیککننده به هواپیما ادعا میکند نمیدانسته که موشکاندازش در مسیر پروازهای مسافربری مستقر بوده است. ولی بعد مطلع میشود که فرماندهاش سند دروغ بودن ادعای او را به داگاه ارائه کردهاند. افسر، به تلخی گلایه میکند که قرار نبوده این سند را رو کنند.
اینها، تنها بخشی از وقایع دادگاه غیرعلنی پرواز ۷۵۲ هستند که حکومت ایران، از افکار عمومی پنهان نگه داشته است. گزارش حاضر، به بازخوانی بین سطور مستندات مرتبط با همین دادگاه اختصاص دارد.
https://www.bbc.com/persian/articles/cl4er60exr2o
@HosseinBastaniChannel
🔻 بینسطور «انقلابهای پیچیده»؛ چالشهای براندازی در عصر جدید
در دنیای امروز حتما «عصر انقلابها» به پایان نرسیده، ولی عصر «به شوخی گرفتن انقلاب» -یا تصور تغییر حکومتها توسط منتظرانِ «اتفاقات غیرمنتظره»- به پایان رسیده.
در فقدان بسترسازی های محیطی و تشکیلاتی لازم برای انقلاب، طبیعتا اقداماتی از قبیل تدوین نظام حکومتی جایگزین، درخواست پشتیبانی از جامعه بین المللی، دعوت نیروهای حکومتی به تمرد، امان دادن به وابستگان به حکومت مستقر و امثال آنها، از اساس جدی گرفته نمیشوند. به علاوه اگر قرار باشد جریان های مدعی انقلاب، به طور مکرر شهروندانی که برای اعتراضات هزینههای سنگین میدهند را به تغییرات سریع امیدوار کنند و مکررا امیدهای آنها را به باد بدهند، در درازمدت باعث سرخوردگی عمومی نسبت به هرگونه امکان تغییر خواهند شد.
دستاندرکاران انقلابها در جهان معاصر، ناچار بودهاند برای مشکل ترین سناریوها سازماندهی، برنامه و تشکیلات داشته باشند و نه آنکه براندازی را، به انتظار برای وقایع ناگهانی تقلیل دهند. چنان وقایعی، البته امکان دارد زمانی رخ بدهند. ولی تجربه تاریخی اثبات کرده موقعیتهای ناگهانی یا غیرمنتظره، اغلب به نفع جریاناتی تمام شده که برای «روز واقعه»، سازماندهی، تشکیلات و برنامه داشته اند.
جریانات فاقد چنین آمادگیهایی، احتمالا حتی فرصتهای ناشی از گسترده ترین اعتراضات مردمی، یا بزرگترین تحولات غیرمنتظره داخلی و خارجی را به هدر میدهند. حتی به مثابه نوعی سوپاپ اطمینان، پتانسیل اعتراضی جامعه را به مسیرهایی هدایت میکنند که متناسب با تخلیه سریع احساسات عمومی بوده و نه سازماندهی فراگیر برای تغییرات بزرگ. در آن صورت، جریان های مدعی براندازی، علیرغم تمام شعارهای آتشین خود، درعمل به ابزارهای «تثبیت وضع موجود» تبدیل میشوند.
🔷 نسخه یوتیوبیِ برنامه ذکر شده در لینک زیر در دسترس است:
https://www.youtube.com/watch?v=4KdS-7ysmts
🔷 برای افرادی که تجربیات جنبش های انقلابی در جهان را با جزئیات دقیقتر دنبال می کنند، نسخه مکتوب این برنامه اطلاعات بیشتری را ارائه میکند:
https://www.bbc.com/persian/articles/cjjz5qv60qyo
🔷 برای شنیدن نسخه پادکستی «بیبینسطور «انقلابهای پیچیده»، که به نوبه خود دارای اطلاعات و جزئیات به مراتب بیشتری از نسخه یوتیوبی است، لینک زیر قابل استفاده خواهد بود:
https://bit.ly/3ELG0ef
@HosseinBastaniChannel
سرورانی در مورد زمان و مکان مجلس ختم پدر عزیزم سوال کرده اند.
مجلس ختم مرحوم مهدی باستانی دوشنبه ۹ مرداد از ساعت ۱۹ تا ۲۰:۳۰ در مسجد جامع شهرک غرب واقع در میدان صنعت، ابتدای بلوار فرحزادی برگزار خواهد شد.
شرمندهام که در مجلس بزرگداشت، شخصا توفیق حضور در خدمت سروران را نخواهم داشت. البته اگر شرکت در مراسم در این هوای گرم موجب ناراحتی و سختی برای هر یک از عزیزان باشد، حقیقتا راضی به زحمتشان نخواهیم بود.
🔻مقاومتِ گسترده پرهزینه
تمام زنانی که حجاب اجباری را در کوچهها و خیابانهای ایران به چالش میکشند، دارند -بدون ادعاهای بزرگ- عملا از امنیت، زندگی و آینده خود مایه میگذارند.
آیا این میزان «استمرار در مقاومتِ گسترده پرهزینه»، در یک سال اخیر در جریانهای سیاسی -شدیدا- مدعی مقابله با حکومت هم وجود داشته است؟
@HosseinBastaniChannel
🔻«مغرض»؟ «غافل»؟ «اوباش»؟
علی خامنهای امروز تمام حاضران در اعتراضات ۱۴۰۱ را در سه گروه دستهبندی کرد: «تعداد معدودی آدمهای مغرض، تعداد بیشتری آدمهای غافل و احساساتی و کمعمق و جمعی هم اراذل و اوباش».
امثال هستی نارویی جزو کدام یک از این گروهها بودند که نیروهای تحت امر «فرمانده کل قوا» خونشان را ریختند؟
@HosseinBastaniChannel
🔻 اعتراف فرمانده سپاه در مورد سرنوشت متوسلیان
با گذشت بیش از چهار دهه پنهان کاری مقامهای رسمی جمهوری اسلامی در مورد سرنوشت احمد متوسلیان، امروز فرمانده کل سپاه اذعان کرد که او کشته شده است. حسین سلامی در دیدار با خانواده احمد متوسلیان او را «اولین شهید ایرانی در راه فتح قدس» توصیف کرد که در عمل، به معنی انکار روایت رسمی حکومت ایران تاکنون، مبنی بر زنده بودن متوسلیان بود.
تابستان گذشته، شماره ای از برنامه بین سطور به پرونده رازآلود احمد متوسلیان فرمانده تیپ ۲۷ محمد رسولالله تهران در اوایل جنگ اختصاص یافت. این برنامه، به بازخوانی شواهدی پرداخت که اثبات می کردند مقام های حکومت ایران، با وجود اطلاع از کشته شدن متوسلیان، برای سالیانی طولانی -عامدانه- در مورد سرنوشت او دروغ گفتهاند. متعاقبا، گلعلی بابایی نویسنده جنگ، که از جمله کتابهایی را نیز در مورد احمد متوسلیان منتشر کرده، در جریان برنامه تلویزیونی «جهان آرا» با اشاره به همین برنامه بین سطور گفت: «به نظر من باید مسئولین جمهوری اسلامی ایران به دنبال یک دفاعیه باشند برای خودشان که چرا این کوتاهی ها انجام شده.» سرتیپ بابایی افزود: «یک چیزهایی را [در مستند] گفته اند و نسبت داده اند به جمهوری اسلامی، کم کاری هایی که... به نظرم بهتر است وزارت امور خارجه، خود سپاه و اصلا نظام جمهوری اسلامی بیفتد دنبال اینکه سرنوشت این چهار تن چه شده، و یک جواب منطقی و یک جواب کامل بدهند... من آن روز با برادر حاج احمد، امیرآقا، صحبت می کردم واقعا کلافه بود، واقعا از این اتفاقات ناراضی بود.»
با توجه به تحول اخیر در موضع رسمی حکومت ایران راجع به پرونده احمد متوسلیان، بازبینی بین سطور ۱۴ تیر ۱۴۰۱ تحت عنوان متوسلیان «دندان کرمی بود، کندیمش انداختیمش دور» بیمناسبت نخواهد بود (لینک زیر):
https://www.youtube.com/watch?v=1kLMsll4k9Q
—-
@HosseinBastaniChannel
نمایش تبلیغاتی حکومت در مجاورت پیکرهای سوخته مسافران هواپیمای اوکراینی در ۱۸ دی ۱۳۹۸. نمادی از پروپاگاندای همیشگی ج.ا برای «تصرف» پیکرهای بیجان؛ پیکرهای جانباختگانِ شلیکهای نیروهای مسلح.
Читать полностью…غُر زدنهای مجازی نورچشمیهای نظام در فقره کاظم صدیقی را نباید بیش از حد جدی گرفت. ته دلشان گرم است که خودیها «هر» فساد و فسق و فجوری هم بکنند، ولایت برای جمع کردن پرونده شان «تمام قد» در صحنه است. تنها شرطش هماهنگی -بی چون و چرا- در موضوعات کلیدی است. که بحمدالله هماهنگند.
Читать полностью…«شفافیت قدرت» در ج.ا یعنی حتی آن قاری کذایی لزومی نمیبیند -حداقل در مراسم بینالمللی- جلوی چشم نباشد. الحق که بیت رهبر ج.ا، شایسته مقربانی از «جنس» حضرات طوسی و صدیقی و پناهیان است.
@HosseinBastaniChannel
🔻ترجمه یک نامگذاری به زبان ساده
بنده با استعانت از حق ولایت خود بر بیتالمال، امسال را نیز -همچون سالهای قبل- «سال جهش ثروت خواص با مشارکت نظام» اعلام میکنم.
@HosseinBastaniChannel
ویدیوی شیخی که در درمانگاه مزاحم مادر یک نوزاد بیمار میشود، تصویر تمام قد یک «طبقه» حکومتی فاسد و بهرهمند -با یا بدون عمامه- است: جماعتی که در ازای ارتزاق پرهزینه خود از بیتالمال -به طور تمام وقت- به «آدمفروشی» و ویران کردن زندگی شهروندان بیپناه مشغولند.
@HosseinBastaniChannel
🔻اپوزیسیون و مساله جانشینی خامنهای
حتی تشکیل هماهنگترین مجلس خبرگان تاریخ جمهوری اسلامی، معضل اصلی پیش روی این مجلس در روز واقعه، یعنی «بحران جانشینی» رهبر را، حل نخواهد کرد.
گذشته از آنکه برای حکومت ایران، اساسا مقبولیت عمومی رهبر بعدی موضوعیتی داشته باشد یا نه، قابل انکار نیست که موقعیت تکتک کاندیداهای احتمالی رهبری، در سطح حلقههای حکومتی نیز بهشدت متزلزل است. به بیان دیگر، ولو معروفترین روحانیونی که نام آنها در رقابت برای جانشینی مطرح شده، در میان خودیهای نظام از اعتبار کمی برخوردارند.
البته شخص علی خامنهای نیز در هنگام مرگ روحالله خمینی، نسبت به او اعتبار بهمراتب پایینتری داشت. ولی در زمان انتصاب به رهبری، و در فضای پس از حذف آیتالله منتظری، از پشتیبانی تقریبا کامل جریانهای راست و میانه و اکثر چهرههای جناح چپ حکومت بهره میبرد -که اغلب پس از آیتالله خمینی به حاشیه رانده شدند.
طبیعتا جانشین علی خامنهای خواهد کوشید در مرحله استقرار، جایگاه متزلزل خود در جامعه و نیز در میان حامیان نظام را با تکیه به حمایت سپاه و شبکه گسترده قدرت آن جبران کند. اما نفس این وابستگی، به معنای کاهش جدی اقتدار ولی فقیه در مقایسه با نظامیان خواهد بود.
برای درک بهتر تاثیر جایگاه رهبر در ساختار حکومت ایران، لازم به یادآوری است که در طول مسئولیت علی خامنهای، قدرت او از فرماندهان ردههای مختلف سپاه به مراتب بالاتر بوده. فرماندهانی که در حدود دو دهه اخیر، طیفی از تحلیلگران بینالمللی مکررا آنها را در آستانه «رویارویی» با راس نظام فرض کردهاند و مکررا نادرستی چنان فرضیههایی به اثبات رسیده است.
به علاوه اگرچه در داخل سپاه پاسداران، معمولا درجاتی از نارضایتی یا عدم وفاداری به حکومت وجود داشته، اما پرسنل و فرماندهان «حامی نظام» همواره در درجه نخست به فرمانده کل قوا وفادار بودهاند و نه به رؤسای یونیفورمپوش خود. رؤسایی کمابیش پرحاشیه که نوعا در حال رقابت بر سر رانتهای حکومتی بودهاند و رهبر، هر وقت مایل بوده آنها را جا به جا کرده. آن هم در شرایطی که معدود چهرههای دارای محبوبیت فراگیر در میان پرسنل سپاه -از قبیل قاسم سلیمانی- از صحنه خارج شده و امکان نقشآفرینی در دوران گذار را نخواهند داشت.
در پسزمینه چنین واقعیتهایی، قابل انتظار است که تنزل موقعیت ولی فقیه، ابعاد آسیبپذیری حکومت ایران را در زمان رهبر بعد تغییر دهد. در نظر گرفتن این تحول در کنار تداوم اجتنابناپذیر نارضایتی عمومی، قاعدتا پایان دوره علی خامنهای را درگیر سطح جدیدی از بحرانهای ساختاری خواهد کرد. به ویژه، با توجه به اینکه محتمل است که پایان دومین رهبر، به محرکی برای اوج گیری اعتراضات عمومی تبدیل شود.
اما آیا همه اینها به معنای آن است که در انتهای عصر آیتالله خامنهای، نظام مستقر لزوما سقوط خواهد کرد؟ واقعیت آن است که به لحاظ نظری، هم این احتمال وجود دارد که حکومت ایران در زمان حیات علی خامنهای سرنگون شود، و هم این احتمال منتفی نیست که حکومت پس از مرگ او بهشدت ضعیفتر شود، ولی سقوط نکند.
در هر دو صورت اساسا تصور اینکه حکومتی با ویژگیهای جمهوری اسلامی ایران، در غیاب اپوزیسیونی قدرتمند، فراگیر و منسجم ساقط شود، در چارچوب ذهنیت آشنای «سادهسازی براندازی» قرار میگیرد. این ذهنیت، همان عارضه آشنایی است که در جریان تحولات ۱۴۰۱، به مرحله اوج خود رسید، و در میانه قدرتمندترین اعتراضات مردمی تاریخ جمهوری اسلامی، جریانهای اپوزیسیون را مشغول رقابت تمام وقت برای اعلام «سقوط رژیم» و تعیین تکلیف همدیگر در «فردای براندازی» کرد.
نهایت آنکه به نظر میرسد اگر در پایان دوره رهبر فعلی، و پیش از «تثبیت» جانشین او، یک تشکیلات واقعی اپوزیسیون در ایران شکل گرفته باشد - و این تشکیلات برای تغییر معادلات قدرت در آن مقطع مشخص برنامهریزی موثر داشته باشد - امکان تحقق تغییرات بنیادین بیش از سایر زمانها خواهد بود.
ولی در فقدان این پیششرطها، تعجبی نخواهد داشت اگر جریانهای مختلف اپوزیسیون، حتی پس از تحول عظیمی در حد پایان رهبری علی خامنهای، سرگرم اقداماتی از جنس فعالیتهایشان در مقطع اعتراضات سراسری ۱۴۰۱ باشند.
🔹متن کامل مقاله:
https://www.bbc.com/persian/articles/crgrjjgr700o
@HosseinBastaniChannel
🔻نظرسنجی محرمانه حکومت ایران: ۷۳ درصد موافق جدایی دین از سیاست
نتایج یک نظرسنجی سراسری دولتی در پاییز ۱۴۰۲، نشاندهنده فاصله گرفتن شدید مردم ایران از ایدئولوژی حکومت و گرایش آشکار آنها به نظامی غیرمذهبی است. مطابق پیمایش ملی «ارزشها و نگرشهای ایرانیان»، که طبقهبندی محرمانه دارد و تاکنون برای اطلاع عموم منتشر نشده، اکثریت قاطع شرکتکنندگان در نظرسنجی، مدافع جدایی دین از سیاست بوده و بر عدم تمایل خود به برخورد با زنان «بیحجاب» تاکید کردهاند.
اکثریت بسیار بالای آنها، همچنین جامعه را غیرمذهبیتر از گذشته دانستهاند و پیشبینی کردهاند که ایران در آینده، باز غیرمذهبیتر شود. این در حالی است که خود پاسخدهندگان هم، کمتر از پاسخگویان نظرسنجی سراسری قبلی - در هشت سال پیش- به انجام فرایض دینی میپرداختهاند.
پیمایش ملی «ارزشها و نگرشهای ایرانیان»، بر اساس مصاحبه حضوری با ۱۵۸۷۸ نفر صورت گرفته که به روش تصادفی انتخاب شده و به پرسشنامهای مشترک جواب دادهاند. این افراد ۱۸ سال یا بالاتر سن داشتهاند و در ۳۱ استان کشور (اعم از مراکز استان، شهرهای دیگر و مناطق روستایی) ساکن بودهاند:
https://www.youtube.com/watch?v=QwIGduDJWWc
@HosseinBastaniChannel
🔻مجاری نفوذ اسرائیل به ساختار امنیتی سپاه
موفقیت مکرر حملات اسرائیل به افسران سپاه پاسداران، نتیجه آشفتگی اطلاعاتی نامتعارف این نیروی نظامی است: طیف عظیمی از فرماندهان و مرتبطان سپاه، بهوضوح درگیر پروژههای پرمنفعت در حوزههایی چون واردات، صادرات یا فضای مجازی شدهاند. افسران جنگی هم، عمدتا در حوزه «برون مرزی» فعالند. وجه مشترک تمام این حوزهها، آن است که آسانتر در معرض نفوذ از خارج قرار میگیرند.
فعالیت در چنین حوزههایی، البته با توجیهاتی چون دور زدن تحریمها، هماهنگی با عوامل برونمرزی سپاه یا عملیات سایبری صورت گرفته. ولی نتیجه عملی این بوده که بهتدریج، «قبح» ارتباط مستقیم یا غیرمستقیم سپاهیان با افراد حقیقی و مجازی، سازمانها یا شرکتهای مستقر در خارج شکسته شده است.
در بیش از یک دهه گذشته، دامنه این نوع ارتباطات چنان گستردش یافته -و منافع حاصل از آنها چنان عظیم شده- که سپاه، حتی در صورتی که قصد سخت گرفتن به «خودیهای فرنگیکار» را هم داشته باشد، به سادگی امکان مدیریت آشفتگی اطلاعاتی موجود را نخواهد داشت.
@HosseinBastaniChannel
🔻توضیح و پوزش
بعد از پخش برنامه «پرونده محرمانه هواپیمای اوکراینی»، در گفتگویی تلویزیونی در خصوص پرونده شرکت کردم. در برنامه، مکررا به تاریخ فاجعه و اتفاقات قبلش اشاره کرده بودم، ولی در جریان گفتگو، تاریخ هیچیک از سه حمله دی ۹۸ -به قاسم سلیمانی، به عینالاسد و به پرواز ۷۵۲- مطلقا به یادم نیامد.
بدتر آنکه حتی بعد از برنامه، وقتی همکاری، داریوش رجبیان عزیر، کوشید تاریخها را به یادم بیاورد، باز چیزی به یاد نیاوردم. آن شب، از شدت ناراحتی تا صبح چشم روی هم نگذاشتم. در درجه اول، به خاطر فراموشکاری شرمآوری که حتی رویم نمیشد به خاطر آن از بینندگان گفتگوی زنده پوزش بخواهم (و اکنون از عمق وجودم از بابت آن عذرخواهی میکنم). در درجه بعد اما، از این بابت دغدغه داشتم که حس میکردم اتفاق مشخصی در مغز یا ذهنم به وقوع پیوسته. بخش نگران کننده تر داستان این بود که در مواردی دیگر هم، دچار این وضعیت بدون توضیح شده بودم.
بنده بنا به عادتی درازمدت، همواره در هنگام خواندن کتابهای دارای اهمیت مستند، از نکات مهم آنها که ممکن بوده بعدا به کار بیایند فیش برداری کردهام. معمولا آن نکات مهم، حتی پس از سالهای طولانی با جزئیات در ذهنم باقی ماندهاند. درواقع هنگام نیاز به رجوع مجدد به آنها -مثلا برای نوشتن مطلبی مرتبط- اغلب کار دشواری نداشتهام و فقط از باب احتیاط فیشهایم را مرور کردهام. الان اما صورت قضیه چنین شده که چندین هفته روی پروندهای وقت گذاشتهام و بعد یک روز -تنها یک روز- پس از اتمام کار، حتی بدیهی ترین تاریخهای پرونده، مطلقا از ذهنم پاک شدهاند. نمیفهمم چرا باید چنین شده باشد.
حتما در حد توان خود این پدیده را پیگیری خواهم کرد. ولی امیدوارم اگر دوستانی دیده و نادیده، پیشنهادی تخصصی داشته باشند، دریغ نفرمایند.
@HosseinBastaniChannel
🔻روایت نرگس محمدی از 'شکنجه سفید' زندانیان زن
نرگس محمدی پیش از آزادی، روایت های تکان دهنده زندان خود و ۱۲ زن دیگر را، که بسیاری از آنها هنوز در حبس هستند، برای انتشار به خارج از بازداشتگاه فرستاد که در قالب کتابی تحت عنوان "شکنجه سفید" منتشر شد. کتاب نرگس محمدی، به خاطر تالیف در داخل زندان و راویان دست اول آن، سندی مهم در مورد روش های جاری در زندان های امنیتی ایران به حساب میآید. بخش های زیر، گزیده هایی از روایت های مندرج در "شکنجه سفید" هستند:
🔹"بازپرس اتهامات را خواند و برگه را به من داد. فکر می کنم ۱۸ الی ۲۰ اتهام نوشته شده بود: اقدام علیه امنیت ملی، اجتماع و تبانی، توهین به مقدسات و... در حین خواندن برگه مدام به اعدام تهدید میشدم... انگار می خواستند با دندان تکه تکه ام کنند... می گفتند انکار نکن. همه چیز را می دانیم. همکاری کنی شاید اعدام نگیری." (بخشی از روایت آتنا دائمی)
🔹 "پزشکی که تصور می رفت به حکم سوگندش به نجات جان بیمار، رفتاری انسانی تر داشته باشد، شروع کرد به بلند صحبت کردن که: خانم محمدی بمیر. اما بیرون زندان! مردنت به جهنم. هزینه روی دست نظام نذار. مثل آن زن، زهرا کاظمی." (نرگس محمدی)
🔹 "توالت داخل آن سلول در و دیواری نداشت... فاضلاب ها بیرون زده بود و آنقدر فضای سلول ها متعفن بود که حالت تهوع گرفته بودیم. لباس هایمان را جلوی دهان و بینی مان می گرفتیم تا قدری کمتر بوی تعفن را استنشاق کنیم." (نازیلا نوری)
🔹"آنها [بازجوها] تمام عکس های من و حتی عکس های نامناسب من را نگاه می کردند و درباره آن سؤال می پرسیدند. این عکس ها حتی دست قاضی در دادگاه هم بود و من اعتراض کردم که این عکس ها کاملا شخصی است. مثلا کنار دریا به همراه شوهر و فرزندانم گرفته بودم. می پرسیدم چرا این عکس ها دست همه شماهاست؟... یک روز [بازجو] با دستمال کاغذی دماغش را گرفت. بعد پرت کرد روی زمین. گفت زن ها مثل این دستمال کاغذی هستند. از آنها استفاده می کنند، بعد می اندازند دور." (نیگارا افشارزاده)
🔹 "من حمام نمی رفتم. تشت می دادند و یک کاسه می گفتند همین جا خودت را بشور... توالت سلول بوی وحشتناکی داشت. وقتی زندانی ها و زندانبان ها برای دادن غذا می آمدند دماغ شان را می گرفتند.... من تنگی نفس داشتم و سلول اصلا هوا نداشت." (نازنین زاغری)
🔹 زهرا ذهتابچی در روایتی از فشار بر خود با تهدید به اعدام، از بازجوی خود نقل میکند که: "پرونده ات سنگین است و اتهام محاربه داری. وکیل تسخیری پرونده را خوانده و چون ترسیده قبول نکرده و رفته." خانم ذهتابچی به علاوه، از روزی تعریف می کند که بازجوی اطلاعات به دخترش زنگ زده و گفته "می دانی مادرت اعدامی است؟"
🔹 "این صحنه [اعدام] برای من به شکل مصنوعی اجرا شد. مرا به اتاقی با طناب دار منتقل کردند و گفتند که اگر اقرار به جاسوسی برای ام۶ و ارتباط نامشروع با خاتمی و کروبی نکنم همانجا اعدام خواهم شد. من از ترس بیهوش شدم." (هنگامه شهیدی)
🔹 "وقتی از قرنطینه [زندان قرچک] برای بیرون رفتن خارج شدیم، اقدام به تحصن کردیم... یک دفعه گارد مخصوص زندان به شکل گروهی به ما حمله کرد... ماموران شوکر را مستقیم به سر و صورت ما میزدند. من آن قدر شوکر خوردم که کاملا بی حال شدم... لباس های تن ما همه تکه و پاره شده بود." (شکوفه یداللهی)
🔹 "روزی شکافی را در سرش دیدم و پرسیدم اتفاقی برایت افتاده؟ گفت ماه های متمادی -اگر اشتباه نکنم شش ماه- در سلولهای کردستان بوده. وقتی بازداشت می شود در سلول، بازجویی با لوله چدنی آب بر سرش میکوبد و سرش شکافی عمیقی بر می دارد... بارها از او خواسته بودند تا مصاحبه کند و بپذیرد که در عملیات مسلحانه بوده و او حاضر به این مصاحبه و گفتن دروغ نبود." (روایت نرگس محمدی از زینب جلالیان)
🔹 صدیقه مرادی، زندانی دهه ۹۰، می گوید در دهه ۶۰ شاهد زنانی بوده که بر اثر شرایط زندان تعادل ذهنی خود را از دست داده بودند. او از دکتری به نام مژگان روایت کرده که "جز نان خشک چیزی نمی خورد و فکر می کرد توی غذا به جای گوشت، گوشت پای تعزیری ها را می ریزند"، از دانش آموزی ۱۷ ساله به نام طاهره که "تمام لباس هایش را پاره می کرد، زیر لامپ می ایستاد و دور خودش میچرخید"، و از خانمی به نام فرزانه، که به توصیف او "کنترلش را از دست داده بود، حمام نمی رفت و وضعیت وحشتناکی داشت".
🔻 متن کامل این روایتهای تکان دهنده را در اینجا بخوانید:
https://www.bbc.com/persian/iran-features-54441754
@HosseinBastaniChannel
🔻 بین سطور «براندازی بی خطر»
همزمان با قدرتنمایی عظیم جنبش مردمی در سال گذشته، راهکارهای متناقض جریانات اپوزیسیون برای سرنگونی ج.ا، عمدتا ملغمهای از ایدههای بلاتکلیف بودند. راهکارهایی با ذهنیت براندازی سریع، اما بدون کمک موثر به تحقق این شعار: نوعی «براندازی بیخطر» که برایند عملی آن، تثبیت وضع موجود بود.
برنامه «بین سطور براندازی بی خطر» میکوشد به این پرسش پاسخ بدهد که در یک سال اخیر، جریانهای اپوزیسیون تا چه حد موفق شدهاند از پتانسیل جنبش اعتراضی عظیم ایران، برای تحقق شعارهایی که به دنبال تحققشان هستند –و مشخصا شعار «براندازی»- استفاده کنند.
نسخه یوتیوبیِ برنامه ذکر شده در لینک زیر در دسترس است:
https://www.youtube.com/watch?v=1dwg9PMai_Y
برای افرادی که تجربیات جنبش های انقلابی در جهان را با جزئیات دقیقتر دنبال می کنند، نسخه مکتوب این برنامه اطلاعات بیشتری را ارائه میکند:
https://www.bbc.com/persian/articles/c0j32gdp27wo
برای شنیدن نسخه پادکستی «بین سطور براندازی بی خطر»، که به نوبه خود دارای اطلاعات و جزئیات به مراتب بیشتری از نسخه یوتیوبی است، لینک زیر قابل استفاده خواهد بود:
https://tinyurl.com/44he8xkn
@HosseinBastaniChannel
🔻خداحافظ بابا جان!
چند ماه پیش برای آخرین بار با هم بودیم. هر دو میدانستیم آخرین بار است چون دیگر «جان» مسافرت طولانی برای دیدن عزیزانش را نداشت. مثل همیشه، تمام وقت کتاب میخواند. مثل همیشه وقتی در جایی از کتابی، به روایتی از فداکاری یا شجاعت آدمها میرسد، اشکش جاری میشد. آن قسمتها را با صدای بلند برای بقیه هم میخواند. بعضا یادش می رفت که یک بار خوانده و دوباره همان حکایت را با صدای لرزان تعریف میکرد.
با وجود بیادعایی، در مقابل بیعدالتی بسیار شجاع بود. فراموش نمیکنم اواخر تیر ۸۲، بابا برای سپردن قرار به دادسرای اوین آمده بود تا از زندان ترخیص شوم. دادیار دادسرای اوین، با اخم مشغول پر کردن فرم های روی میز بود. بابا بدون مقدمه، و در میانه اضطراب من که نکند دادیار متکبّر سر لج بیفتد و من را به سلولم برگرداند، شروع به نصیحت او کرد؛ با نقل روایتی از لحظه مرگ مادربزرگم. بابا تعریف کرد مادرش پیش از مرگ به شدت گریه میکرده. او از مادر پرسیده بود چرا چنین می کند و پاسخ شنیده بود: «به خاطر گناهم!» بابا پرسیده بود مگر آخر چه گناه بزرگی بوده؟ و مادرش تعریف کرده بود که در زمان جوانی، یک بار وقتی عصبانی بوده بی جهت در گوش بچهای زده. بابا گفت: «آقای قاضی! لحظه مرگ شما هم میرسد. آن وقت همه کارهایتان توی این دادگاهها و زندانها جلوی چشمتان میآید. این قدر مردم را اذیت نکنید.» قاضیِ معذب، در سکوت گوش میداد.
نمیدانم یادآدوری زمان مرگ به قاضی ممکن بود فایدهای داشته باشد یا نه، ولی خود بابا، به معنای واقعی کلمه با خاطری آسوده از دنیا رفت. سن شناسنامهایش ۹۵ بود، ولی درواقع ۹۸ سال داشت، چون در ۳ سالگی برایش شناسنامه گرفته بودند (صحبت از حدود یک قرن پیش است). تا پایان عمر همچنان آرامش شیرین، حس طنز، قلب رقیق، دلسوزیش برای همه و کنجکاوی پایان ناپذیرش را به آموختن حفظ کرد. در مدت کوتاهی که برای آخرین بار با هم بودیم، یک سرگرمی جذاب همسرم و من شنیدن صدای قربان و صدقه رفتن های بابا خطاب به مامان موقع شب بهخیر گفتن بود. موقع مرگ، ۶۳ سال از زندگی مشترکش با مامان میگذشت و دائم پشت سرش از او تعریف میکرد. در همان آخرین دیدار هم، کماکان تکرار میکرد که مامانتان خیلی باهوش است و خیلی مهربان است و خانواده اش یکی از یکی بهترند... و غیره. خانواده و فامیل خودش و مادرم را به معنی واقعی کلمه دوست داشت و با علاقه، خاطرات خوبش با افراد مختلف را روایت می کرد.
بعد از خروج مامان و بابا از ایران برای دیدن ماها، حال هردویشان بر اثر استرسهای انباشته بد شد. چون از چند ماه قبل از سفر شک داشتند مجاز به خروج از کشور هستند یا نه. در همان ابتدای سفر، بابا ۶ روز بستری شد، در بیمارستانی که زبان کارکنانش را متوجه نمیشد. ولی با وجود مشکل زبان، آن قدر مودب و تمیز و مهربان و منظم بود که همه عاشق این «پیرمرد ایرانی» شدند. موقع ترخیص از بیمارستان به همراه برادرم، کادر بهداشتی در دو طرف صف کشیدند و برایش دست زدند و زنگی را به صدا درآورند! بابا سردرگم بود که چرا این طور کردهاند. وقتی از بیمارستان خارج شد، تا مدتی نگران بود که به اندازه کافی از پرسنل تشکر کرده یا نه.
در طول عمرش به هر کس توانست کمک کرد تا صاحبخانه شود، ولی در زمان مرگ، او و مادرم بیست سالی میشد که دیگر صاحبخانه نبودند: حاصل یک عمر زحمت را برای پیشخرید کردن دو واحد آپارتمان به یک بسازو بفروش سپرده بودند و او پول را بالا کشیده بود. بعدا نام آن بسازو بفروش را در گزارشهای خبرگزاریها، به عنوان همدست مقامی قدرتمند در یک پرونده فساد نجومی دیدیم. معلوم نبود که حضرات با آن حد ارتباطات و آن حجم عظیم گردش مالی، دیگر چه نیازی به اندوخته مختصر بازنشستههای مظلوم داشتند...
دلتنگت می شویم بابای مهربان! یادت همیشه در قلب دوستداران بیشمارت گرامی خواهد بود. ممنون برای تمام زحمتهایی که برایمان کشیدی. برای تمام عشقی که به خانواده و فامیل و آشنا و غریبه داشتی. برای تمام خاطره های شیرینی که برایمان به یادگار گذاشتی. آرام بخواب عزیزم!
@HosseinBastaniChannel
🔻ذهنیت «سرنگونی آسان» حکومت
[بنده مدتهاست که تحلیل و تفسیری منتشر نکردهام و اگر چیزی تولید کرده ام در قالب روایت (مستند و امثال آن) بوده. ولی مایلم این بار استثنائا از حضورتان بخواهم که برای خواندن یک تحلیل وقت بگذارید. برای اختصار، گزیدهای از این مندرجات آن را در زیر تقدیم میکنم:]
🔹گستردگی و عمر جنبش اعتراضی ۱۴۰۱ ایران و تنوع بیسابقه اقشار درگیر در آن، امیدواری مخالفان حکومت را به تغییرات بنیادین بهشدت افزایش داد. همزمان، طیف وسیعی از این مخالفان در خارج و داخل کشور -با گرایشهای متنوع یا متضاد- تغییر سیستم را قریبالوقوع دانستند و به «ساده گرفتن سرنگونی» پرداختند. در فضای حاصل، نه تنها وعده سقوط چند هفتهای حکومت بیشتر از وعده سقوط چند ماهه محبوبیت داشت، که هر شایعه تقویت کننده این ذهنیت مورد استقبال قرار میگرفت. اگرچه در مقابل، تلاش برای درستیسنجی شایعات هیجانانگیز یا دغدغه برنامهریزی درازمدت برای تغییر، کمابیش بلاموضوع تلقی میشد.
🔹 بعید است شهروندان معترضی که به استقبال خطرات عظیم می روند برای همیشه رضایت بدهند که کارکرد اصلی نیروهای سیاسی، اقدامات نمادین در حمایت از اعتراضات داخلی باشد. اهمیت تبلیغاتی چنان اقداماتی البته انکارناپذیر است، ولی تکرار مکرر و بدون پشتوانه آنها باعث خواهد شد تا اپوزیسیون در داخل و خارج کشور جدی گرفته نشود. تا آنجا که هم لایههایی محتاط –ولو ناراضی- از اجتماع و هم جامعه بینالمللی، تا اطلاع ثانوی منفعت خود را در «معامله» با قدرت مستقر ببینند. به ویژه اگر جریانات مدعی براندازی، حتی ادعای واضحی نداشته باشند که چطور پتانسیل عظیم اعتراضات مردمی را برای رسیدن به این هدف به کار خواهند گرفت؟ به عنوان نمونه اگر پی در پی فراخوان اعتراض و اعتصاب بدهند، بدون آنکه هیچ طرح قابل سنجشی برای تبدیل اعتراضات و اعتصابات به تغییر نظام –یا حداقل محافظت از شهروندان معترض در مقابل سرکوب- ارائه کنند.
🔹 در چارچوب ذهنیت سرنگونی سریع، غیرمنتظره نبوده که بخش بزرگی از بحث های نظری در مورد تحولات ایران صرف توجیه بضاعت یا وضع موجود اپوزیسیون شود: مثلا با تجلیل بیش از حد از جنبشهای «بی سر» یا محتوم فرض کردن سقوط دیکتاتورها. یا با امیدآفرینی اغراقآمیز به عواملی از قبیل فروپاشی از درون، نافرمانی نظامیان، تحولات غیرمنتظره یا فشار خارجی.
🔹 مطابق تجربیات تاریخی، حتی اگر انقلاب بدون «رهبر» ممکن باشد، تصور پیروزی یک انقلاب بدون «تشکیلات رهبری کننده» دشوار است. حتی اگر نظام های خودکامه در مقیاس تاریخی ناپایدار باشند، میتوانند در مقیاس زندگی انسانی زیاد عمر کنند. حتی اگر فروپاشی از درون غیرممکن نباشد، امید بستن به آن ممکن است به انفعال نامحدود بینجامد. حتی اگر شکافهایی در نیروهای مسلح وجود داشته باشد، تاکنون این ذهنیت که فرضا سپاه ممکن است جمهوری اسلامی را سرنگون کند مبنایی جز اخبار جعلی نداشته. حتی اگر امکان متضرر شدن حاکمان از تحولات غیرمنتظره وجود داشته باشد، تضمینی نیست که این تحولات لزوما به ضرر آنها اتفاق بیفتند. سرانجام، حتی با وجود اینکه تاثیر فشار خارجی در تضعیف حکومتها قابل انکار نیست، نمونههای بیشماری از معاملات پشتپرده دولتمردان غربی با تهران وجود دارند؛ دولتمردانی که همواره محتمل است به امید توافق در یک پرونده راهبردی، یا برای آزادی ولو یکی از اتباعشان در ایران، امتیازات غیرمنتظره بدهند.
🔹ساده گرفتن سرنگونی، لاجرم درگیری بین مخالفان حکومت را نیز وارد فضایی متفاوت میکند. چون طبیعتا نیروهایی که براندازی را فرایندی درازمدت و نیازمند سازماندهی و مشارکت گسترده بدانند، با فعالانی که براندازی را در کوتاه مدت در دسترس تصور کنند، رفتار متفاوتی دارند. در حالت اول، قاعدتا خود را بیشتر نیازمند برنامهریزی تشکیلاتی و تعامل درازمدت با دیگر جریانها میبینند. در حالت دوم اما، از آنجایی که سقوط نظام را قریبالوقوع میدانند، بیشتر نگران سهمخواهی جریانهای رقیب در «فردای براندازی» خواهند بود.
🔹 هرچند به لحاظ اصولی، جنبش های عظیم و سازمانیافته توان غلبه بر حتی قدرتمندترین نظامهای سرکوب جهان را هم دارند، ولی آیا جریانهای موجود اپوزیسیون، در حد و اندازه چنین جنبشی در ایران هستند؟
🔻 متن کامل مقاله در لینک زیر در دسترس است:
https://www.bbc.com/persian/articles/cl4d8m651pxo
---
@HosseinBastaniChannel
🔻 امیدهای غیرواقعی به دولتهای غربی
آزادی اسدالله اسدی، ماموری که به خاطر برنامه ریزی برای بمب گذاری در پاریس به ۲۰ سال زندان محکوم شده بود، غیرمنتظره نبود. دولتهای غربی مکررا اثبات کردهاند که مشکلی با معامله محرمانه با حکومت ایران در موضوعات امنیتی ندارند. حتی اگر زمان معامله بعد از یک سرکوب خبرساز و موضوع آن، آزادی –تنها- یک تبعه غربی باشد.
شاید بازخوانی ۴ دهه سابقه این جنس معاملههای محرمانه (لینک زیر) در واقعی شدن برخی تصورات خوشبینانه از دولتهای غربی مفید باشد:
https://youtube.com/watch?v=zQMSK4PB5OA
@HosseinBastaniChannel
نقد شفاف «تک-تک» تلاشگران تغییرات بنیادین، فرایندی ضروری است. در عین حال، برای ج.ا اهمیت دارد که این فرایند، به سمت مشخصی برود: به این سمت که متولیان هر مقاومت جدی علیه حکومت بکلی «بیاعتبار شوند». اینکه تنها کسانی در امان بمانند که «هیچ» اقدام عملی برای تغییر وضعیت انجام ندهند.
Читать полностью…🔻 «سردارانِ مقابل نظام»؟
حمید اباذری از سرداران سپاه اخیرا در سخنانی راجع به اعتراضات مردمی ماههای اخیر، از «بزرگان و خواصی که کم آوردند» انتقاد کرده و گفته: «مگر نمیبینی نسبت به آقا و ولی این جامعه چه رفتارهایی و چه توهینهایی میشود؟ بلند شو حرفت را بزن؛ تو ناسلامتی جزو خواصی؛ تو نان انقلاب را خوردی!» او سپس جملهای را بر زبان رانده که مورد توجه زیاد قرار گرفته: «ما دیدیم -سرداران بزرگ و مسئولین درجه یک این نظام را دیدیم- که کم آوردند. مقابل ارزشها، آقا، نظام و مردم ایستادند.»
انتشار چنین سخنانی، مانند داستان چند هفته قبل «لغوگشت ارشاد»، بهوضوح باعث تصورات شتابزده و امیدهای غیرواقعی به تحولات درون نظام شده است.
اشارات این سردار به مسئولان و فرماندهانی که به زعم او مقابل رهبر ایستاده اند، طبیعتا اهمیت دارد، ولی در حد انتقادات مشابه سال ۱۳۸۸ از «خواص بیبصیرت» است: وقتی حتی محسن رضایی به خاطر اعتراضات محدود خود به تخلفات انتخاباتی، با اتهام ناهمسویی با رهبر مواجه شده بود.
اساسا، با توجه به زمان سخنرانی حمید اباذری – سالگرد راهپیمایی نیروهای حکومت در ۹ دی ۸۸- اشاره او به «سرداران بزرگ و مسئولین درجه یکی» که مقابل نظام ایستاده اند، نوعی بازخوانی تجربه ۱۳۸۸ به نظر میرسد که طیف وسیعی از مسئولان ارشد نظام -از هاشمی رفسنجانی و علی اکبر ناطق نوری گرفته تا محسن رضایی و حسین علایی- به «بیبصیرتی» و ایستادگی در برابر دیدگاه های ولی فقیه متهم شدند.
امیدوار بودن به تغییرات بنیادین در ایران، البته قابل فهم است. ولی امید بستن به امثال سرداران سپاه برای تحولاتی از جنس مقابله با رهبر جمهوری اسلامی، ریشه در تصورات غیرواقعی از سیاست ایران دارد.
@HosseinBastaniChannel