iadheo | Unsorted

Telegram-канал iadheo - شعر من🎵 داودمشیری

58

درخواست من ازشما شعر با نام فروارد کنید تقدیم همراه همیشگی ام ازطرف داود ازدوستان ویاران همراه درخواست دارم ازنام زیر استفاده بشه وحذف نکنید ارتباط باشاعر @Damsh2w

Subscribe to a channel

شعر من🎵 داودمشیری

شاعر داودمشیری
اجراافسون غفایی

دراین هوای سرد دلم نگاه داغ می خواد
زبانی شیرین چون انارسرخ باغ می خواد
@iadheo

Читать полностью…

شعر من🎵 داودمشیری

کسی رادیده ای عاشق شود یاری نبیند
ویا اینکه به صحرا می رود بی دل نشیند

کسی را دیده ای رویا ببیند دل سپارد
ویا فرهاد شود تیشه بگیرد نقش ببندد

کسی رادیده ای لب وا کند جز او نگوید
ویاچشمش به غیر یار نادیده نخواهد

کسی رادیده ای ازوصف بگوید یار نباشد
ویاافتاب عالم تاپ را با نورش نخواهد

کسی رادیده ای فکروزبانش یک بچرخد
ویاان که خیالش نغمه ها را براوبخواند

کسی را دیده ای یار یار بگوید یار نباشد
ویاعاشق به اپهام او شود یاری نبیند

توشاعر دیده ای داود شودعشقی بورزد
ویاچشمش بغیر خودرا دل نبازد

داودمشیری
@iadheo

Читать полностью…

شعر من🎵 داودمشیری

مرا شد دیدن هرروزه ات کارم نمی دانی
می دانی؟)
بسازم من که اهنگی, صدایش بادوصد چنگی, می دانی؟)
بسوز سینه ام اهی بر اید از دل تنگی
صدای بلبل از بندی)
زهر نغمه که اید از لسان من. به دل اهی می دانی؟)
شدی رویا به تنهای ,که باشی ان طبیب هرغم ورنجم )
توگرباشی ٍغم ورنجم ٍشوددرمان به هر دردی ٍمی دانی؟)
به هرروزم نباشی تو.نببید چشم ٍنخواهد دل . دنیارا)
همه دنیا همه عقبا شدی تنها ٍهمه جانی
می دانی؟)
به گوش من چو می ایدصدای نغمه ای از دل)
همه اوا به گوش من,ٍ ندارد هیچ اهنکی می دانی؟)
تمام هستیم شورم. تمام مستیم عشقم نباشد غیر نام تو)
که هرجاباشدم هستی که هر که خواندم هستی می دانی؟)
من (داود)به عشق تو شدم شاعر در این
دوران)
به هر شعرم که باشد نام تو ان هم بود عشقی می دانی؟)
داود مشیری
@iadheo

Читать полностью…

شعر من🎵 داودمشیری

بقلم‌ داودمشیری
یک شبی ازدل صدایت می کنم
هچومجنون من نگاهت می کنم

می کنم نجوا دردل شب باخودم
عاشقانه دل فدایت می کنم

می گردم مثل پروانه. گردشمع
گر بسوزم باز هوایت می کنم

سازوچنگ ونی را.گرگیرم بدست
با ُنت سازم خطابت می کنم

می سرایم . در دلم هست التهاب
شاعرم شعرم . نثارت می کنم

اسم من داودو تو دنیای من
ماه و خورشید رابنامت می کنم
@ladheo

Читать полностью…

شعر من🎵 داودمشیری

امده ام نزدتو مولا پناهم بده
مانده‌راخطی‌خودنزدخدایم بده

خالی شده دودستم‌ کول بارم گنه
شرمنده به خودرا مولا نجاتم بده

گرچه امیدم همه لطف خالق بود
شدکرمت شامل من راه نشانم بده

امده پای بوست حق تورا حجتی
اشفته ام راه نجات رازچاهم بده

گر چه نباشد مرا غیرخدا یاوری
خسته ام هیچ نباشدرمق امانم بده

عبد وعبیدم من (داود) نزدشما
مانده ودرمانده ام اقا توانم بده
به قلم داودمشیری

Читать полностью…

شعر من🎵 داودمشیری

تونباشی شاعر .
غمگین این شهر
می شوم
رانده می‌گردم زخود
بی بال وبی پر
می شوم

تونباشی شوق دیدن
دردوچشمم
نیست نیست
مثل نرگس مثل یاس
پژمرده پرپر
می شوم
بداهه
داودمشیری
@iadheo

Читать полностью…

شعر من🎵 داودمشیری

توان لیلای دردانه
که عاشق گشته دیوانه
توان شاه بیت هرشعری
که شاعرگشته افسانه

توتک گل درگلستانی
که اغازش بود شادی
نویدشوق وایمانی‌
که افسون گشته پروانه

توان نوری‌که گر تابد
چراغان می کند جمعی
شکوه اختران هستی
که روشن گشته ویرانه

تو ان یکدانه در باطن
تو ان شادانه درظاهر
نسیم صبح صادق را
که باتوگشته همخانه

تومهرت را نگیر ازمن
که بی تومی شوم باطل
جهان داری تاجهان باشد
که بی توگشته بیگانه

دگرداودشاعر را زخود
هرگزمرنجانش
که شعرش می شود شوری
ز ایام‌گشته مستانه
داودمشیری
@iadheo

Читать полностью…

شعر من🎵 داودمشیری

نمی دانم چرا دردل نشستی
توتنها درب این خانه ببستی

به چشم من توی زیبای مطلق
گمانم خالق عشق در زمینی

خیالم‌ کس که همتایت ندیده
یقین دانم تورا عشق افرینی

به مهرت بی نظیر است درخیالم
به چشم من احسنتُ الخالقینی

بگردم کهکشان و هم زمین را
نیافتم کس به مثلت عالمینی

الی{داود} زبان قاصر زمدحش
خطابت کرد الله زیباترینی
داوودمشیری
@iadheo

Читать полностью…

شعر من🎵 داودمشیری

عجب این یارمن خوش نغمه خوان است که اوهست بلبلی بس خوش زبان است

به دست اوست قلم چون خوش نویسد
که استاداست مرا .ارام جان است

زمهرش هرچه گویم . کم‌گفته‌باشم
چودریا بیکران . عالم فشان است

به دانش . علم وان روح بزرکش
بود درنزد مردم .درُفشان است

زهر حسنی که گویم . بی بدیل او
گمان علامه و . او کم نشان است

توای( داود) زبان کفتن هیچ نداری
که اورا عاشق و .اتش فشان است
داود مشیری
@iadheo

Читать полностью…

شعر من🎵 داودمشیری

دلارامی که زیبا بی نظیر است
گمانم خالق عشق ضمیر است

به یک غمزه نظر برکس کنداو
اسیرش‌می شوچون او منیراست

کلامی چون دراید از زبانش
اثررا او گذارد چون شهیر است

نگاهش گر به هر سوی بچرخد
چه اتش هازندبر دل اثیر است

زبان هاچون به چرخد دردهانی
بجز مدحتش نگوید او امیراست

الی داود بجز حق راچه گویی
که اورا بی بدیل وپر خبیر است
داودمشیری
@iadheo

Читать полностью…

شعر من🎵 داودمشیری

ازقطار زندگی جامانده ونیست چاره سازم
میروم ساکن نباشم تا تورا چشم انتظارم

این قطارهم میرودراه رسیدن طی شده
تاکه چرخد روزگار برمحور بیداریم

یاد من اید زمانی بوده ام بی واهمه
تاکه باشدخوش بچرخدزندکی درخاطرم

خسته گر باشدقطارم پیچ وراه زندگی
کی توانم من تحمل زان نباشی یاریم

این صدای چرخش چرخ قطار روزگار
صدنهیب ها می زنداو دروجودهستیم

نغمه شعرگون داود می شوداوای من
زان که باشی درنظر باان همه میساریم
داودمشیری
@iadhei

Читать полностью…

شعر من🎵 داودمشیری

به دل ها می کند کارها دلارا
چه اشوب ها کند تنهادلارا

چه عاقل هاشودمجنون به عشقت
چه جان ها می کنی منها دلارا

خرامان می روی بردیده من
چقدر مغرور و پر غوغا دلارا

نظربنداز که عاشق بی قراره
توئی عاشق کش جانهادلارا

هرانکس رابه مثل توگلی دید
گلستانش شده خاک هالارا

هرانچه واژه بود خرج توگشته
به هربیتی بود عشق ها دلارا
داودمشیری
@iadheo

Читать полностью…

شعر من🎵 داودمشیری

ضمن خوش امد گوی به همه عزیزان تازه وارد
وقدردانی ازتمامی دوستان قدیم
تشگر ازحضورگرم همگی
داودمشیری

Читать полностью…

شعر من🎵 داودمشیری

بچشم من تورازیباترینی
عزیزی نازنین عشق افرینی

تومهری وتوشوری توی مهتاب
توان سروی که رعنابرزمینی

به قامت سر بر افراشت برزمینهم
گمان‌ تو اولین یا اخرینی

شدی شاهین قلبم بی گمان تو
هزاران افرین مه افرینی

کاش زبان توکمی خوش بچرخد
دلم خوش گرشود توبرترینی

الی ای ماه من نورشب تار
بتاب برقلب من ماه زمینی
داودمشیری
@iadhei

Читать полностью…

شعر من🎵 داودمشیری

توهستی ان غزال تیزپای وزیبا
که دیوانه کنی عاشق به دنیا

به هرچنگی زنی دل برده ای تو
شده عاشق کشی رسم توتنها

خرامان می روی دردشت وصحرا
که دل ها برده ای از مرد شیدا

شدی لیلای مجنون هابه هردشت
که اواره کنی دل ها ز غم ها

رهای را کجا باشد زدستت
اسیرش کرده ای عاشق به بندها

الی ای ماه نوربخش درزمینم
توبرباد داده ای جان را پریا
داودمشیری
@iadhei

Читать полностью…

شعر من🎵 داودمشیری

بقلم‌ داودمشیری
دراین هوای سرددلم نگاه
داغ می خواهد
زبانی شیرین چون انار سرخ
باغ می خواهد

گذارم دست برسینه و
بدوزم چشم درچشمش
موی سیاه و شفاف
چون پر کلاغ می خواهد

دراین زمستان سیاه وابر
کم بارشش
نگاری روشن تراز هزار
چلچراغ می خواهد

سپرده ام دل به بهار و
ان درختان سبز
چیزی شبیه هزاران درخت
ایاغ می خواد

بسته ام دل به ایام سبز
واینده روشن
می دانی دلم سبز ترازهر
شاه چراغ می‌خواهد

خوش است دلم داود به ایامی
شوددروشن برما
چنین روزی اگر ایدباز
سردماغ می خواد
سردماغ می خواهد
@iadheo

Читать полностью…

شعر من🎵 داودمشیری

بقلم‌ داودمشیری
دراین هوای سرددلم نگاه
داغ می خواهد
زبانی شیرین چون انار سرخ
باغ می خواهد

گذارم دست برسینه و
بدوزم چشم درچشمش
موی سیاه و شفاف
چون پر کلاغ می خواهد

دراین زمستان سیاه وابر
کم بارشش
نگاری روشن تراز هزار
چلچراغ می خواهد

سپرده ام دل به بهار و
ان درختان سبز
چیزی شبیه هزاران درخت
ایاغ می خواد

بسته ام دل به ایام سبز
واینده روشن
می دانی دلم سبز ترازهر
شاه چراغ می‌خواهد

خوش است دلم داود به ایامی
شوددروشن برما
چنین روزی اگر ایدباز
سردماغ می خواد
@iadheo

Читать полностью…

شعر من🎵 داودمشیری

یوسفی گشتم زلیخای نبود
من‌ شدم مجنون ولیلای نبود

همچوفرهادی شدم‌درکوه عشق
هیچ نبودشیرین ودلداری نبود

می روم من بردر بت خانه ها
جای یارخالی و همتای نبود

بامقی اواره گشتم دردیار
حاصلش درخانه عذرای نبود

گشته ام‌مست بردرمیخانه ها
ان رخ دلدار هم پیدائی نبود

مثل زاهد پینه بر پیشانی ام
زانکه دیری میروم مینای نبود

عاشق دورانی داود بی گمان
دیده ای ان یار تمنای نبود
@Iadheo
داودمشیری

Читать полностью…

شعر من🎵 داودمشیری

گرشکافی بین ما سدجدای بسته است
قلب ما دور ازهم ودرخیال اندیشه است

گر جدائی هاست بین مردمان درجهان
زان امیدما همه سیم ونت ها پیشه است

راه دیدارهای ما دوروناهموار شده
درگمانم هرشکافی‌چاره‌‌ ان تیشه است

هرشکافی می شود پرو هموارش نمود
فکرانم قعط گردد فاصله اندیشه است

گرگریزها بسیار باشد ما بین هر دلی
ذهن ماپاک ازهرنخوت و هرخدشه است

ان شکاف گفتم عزیز. منه داودبرشما
حل میگردزانکه دوری راخودکاندیشه است
داودمشیری
@iadheo

Читать полностью…

شعر من🎵 داودمشیری

به گیتی مادری چون تو
نزاید دلبری هرگز
هم به ظاهر هم به باطن
نداردعالمی هرگز

خیالم انکه تسخیر کرده ای
افکار مشتاق را
روانم را جلاداده همه
اوای میثاق را

درخلوتم تنها توی هم
حقیقت هم به رویا
نباشدکس به همتایت
درزمین تاعرش علا
داودمشیری
@iadheo

Читать полностью…

شعر من🎵 داودمشیری

خسته ام ازروزگاران خسته ام
ازدورنگی های یاران خسته ام

خسته ازاین دل سپردن ها ی پوچ
ازغم و چشمان گریان خسته ام

خسته ازتکرار پر تکرار درد
ازتنش ها قلب نالان خسته ام

خسته ازدنیا و اهلش هرنفس
ازجفا درعهد و پیمان خسته ام

حال وروزم مبهم ودستان سرد
از جهان و جورانسان خسته ام

کم شکایت کن دل از نامردمی
‌ دیگر از این جسم بی جان خسته ام
داود مشیری
@iadhei

Читать полностью…

شعر من🎵 داودمشیری

برای من وقارت دل نشین است
همه ناز وکلامت اتشین است

چولب را وا کنی دری بریزی
گمان باشد که اعجاز یقین است

به چهره بنگرم ماه شب تار
دوچشمان تو یاقوت یمین است

تو باشی واژه ها یک شعرکامل
وگر دور ازتوگردن بی حصین‌است

درختی را تو مانی سایه دارد
یاد تو برایم عشق افرین است

هرانچه رابگوی حرف دل من
که داودم‌ و شعرم‌ پرطنین است
داود مشیری
@iadheo

Читать полностью…

شعر من🎵 داودمشیری

تیغ وشمشیر شکسته بی نیام افتاده است
پیکر صدپاره درعرش قیام افتاده است

جسم صدچاک جوانان خدادردشت خون
برزمین داغ سوزان بی اعلام افتاده است

یک به یک پر پرگلان مصطفی روی زمین
پاره پاره جامگان راچواحلام افتاده است

اهل خیمه از تبار منجی پاک خدا
برزمین خون بی انعام‌ افتاده است

زاده خون خدارا براسارت می برن
ناکسان راعاقبت درانتقام افتاده است

خیردنیاگرتوخوای‌ بی حسین نیست داود
هرکه ازاو دور افتد درمضام افتاده است
داودمشیری
@iadheo

Читать полностью…

شعر من🎵 داودمشیری

خوشاشیرازو وصف بی مثالش
نگاری نازنین چون تو کنارش

خوشایاری سخندانش تو باشی
که براوج می کشد باان کلامش

خوشاوصفی که نام تودران است
که زینت می دهد نور جمالش

خوشامتنی که با تو هم کلام است
که شیرینش کند شعرو بیانش

خوشابوستان که درصدرش توباشی
چراغ روشن وروح و روانش

خوشاشعرم که نام تودران است
که داود گفته او جان کلامش
داودمشیری
@iadheo

Читать полностью…

شعر من🎵 داودمشیری

برو تاکه ازسوزدل من باخبر نشدی
زاه جگر سوزمن توخون جگر نشدی

ایا فریاددل من به گوش تورسیده است
تو ضجه هارانشنیده وباخبر نشدی

مرور میکنم خاطراتی رفته بر بمن وتو
یادتو مانده بر دل واه سوزسمر نشدی

فریاد زند دل من زرفتنت ای یار بی گمان
دم برنیارم و وز.ناله ها تو زیرو زبرنشدی

زان ارامشی که گرفت جسم وجانم باتوی
عیان شد تومانده ای دل من بی اثرنشدی

داودشاعرم و نغمه ها گویم درروزگار
خواهم روزی با ناله های من برابر نشدی
داودمشیری
@iadheo
سمر =افسانه

Читать полностью…

شعر من🎵 داودمشیری

بردرمیخانه امشب
یاددلبر می کنم
خانه ای خالی دل را
پرزآنبرمی کنم

میزنم من پرسه ها
تاسحردرکوچه ها
تاکه یاررا من ببینم
دل منور می کنم

نمنمک اهنگ عشق را
کوک وپُرسازش کنم
با نغمه ای شعربی کمان
یاد‌ساغر می کنم

می سرایم شعر واژه هایش
درخیالم روی او
شاه کار نغمه هارا بی درنگ
با او برابرمی کنم

اسمان این دلم ابری
وناصافش بود
یار اید‌دربرم شفاف
پراختر می کنم

چون نویسد شعری داود
الهام شعر دیگری
خوش زبانی های او
با خود برابرمی کنم
داودمشیری
@iadheo

Читать полностью…

شعر من🎵 داودمشیری

توای بانو صدات بی مثال است
گمانم خالق عشق وخیال است

به هر واژه شده ملموس نوایت
عجب شورافرین و بی‌ملال است

دوای درداحساسم صدایت
تومی دانی شکوه وپرجلال است

زهرجای که طرد وخسته گردم
دهد ارامشی بس بی زوال است

بخوان شعری که بی تابش من هستم
خدا داند برایم او کمال است

من داودبگویم شعر به وصفت
اگرخوانده شود دانم حلال است
داودمشیری
@iadheo

Читать полностью…

شعر من🎵 داودمشیری

وجودم گشته خسته اززمانه
همه دلتای من خواندبی بهانه

به ان یاری که حک شددروجودم
وجود اوشده هم ارزویم

به لیلی گویمش صحرا نشینم
که عشقت کرد گرفتاردرزمینم

سرودم رابه جزعشقی نباشد
دمی رازندگی بی تو نماند

چه شب راتاصحر فکرتوبودم
چه روزهابی توهیج رامن نخواندم

منه داود دگر ازتو چه گویم
بخوانم شعری ازتوجاودانم
داودمشیری
@iadheo

Читать полностью…

شعر من🎵 داودمشیری

ای عشاقان ای عاشاقان
مجنون غم ها امده
دربزم شعرشاعران
بیدل وتنها امده

چون حلقه بر در میزنم
یارم کجا یارم کجا
برهردرمیخانه ای یارامده
تنها و سها امده

جامش دهید راهش دهید
ان عاشق مستانه را
پندش دهیدجاهش دهید
باچشم ودلها امده

چون بی قرارانش ببین
بردشت وصحراش ببین
رندانه و رندانه شد
مهتاب شبها امده

حرفی بزن تویک کلام
پندانه هارا برزبان
پندی بده درسی بده
رویای یکتا امده

ازبهر دیداررخت داود
شاعر امده
سوزانده ای پروانه ام
عاشق جان ها امده
داود مشیری
@iadhei

Читать полностью…

شعر من🎵 داودمشیری

دود از کنده بلند میشه! قدرت بدنی فوق‌العاده این پیرمرد رو ببینید😳👌

Читать полностью…
Subscribe to a channel