فاطمه پساوند، آرش پورضرابى، پونه گرجی، منصور پورجم، ناصر پورشعبان اشیبى، آیشه پورقادری، شکوفه چوپاننژاد، سوزان گل باباپور، فرید آراسته، روجا آزادیان، ایمان آقابالی، مریم آقامیری، غنیمت اژدری، نیلوفر ابراهیم، بهناز ابراهیمی خوئی، سید مهران ابطحی فروشانى، اردلان ابنالدین حمیدی، کامیار ابنالدین حمیدی، منصور اثناعشری اصفهانی، میترا احمدی، رامتین احمدی، ارشیا ارباب بهرامی، اوین ارسلانى، مهدی اسحاقیان درچه، محمدحسین اسدی لاری، زینب اسدی لاری، ریرا اسماعیلیون، پریسا اقبالیان، امیر اشرفی حبیبآبادی، شاهرخ اقبالی بازفت، شهرزاد اقبالی بازفت، محمد مهدی ایاسى، سید مهدی امامی، سوفی امامی، روجا امیدبخش، مهسا امیر لیراوی، آلما اولادی، امیرحسین اویسى، عسل اویسى، مهربان بدیعی اردستانى، نگار برقعی، سمیرا بشیری، محمدامین بیروتى، محمدامین جبلی، پدرام جدیدی، السا جدیدی، شادی جمشیدی، حمیدرضا جوادی اصل، کیان جوادی اصل، بهاره حاج اسفندیاری، صدف حاجی آقاوند، مهدیه حاجی قاسمی، پارسا حسننژاد، زهرا حسنى سعدی، سحرناز حقجو، سارا حمزئی، حدیث حیات داودی، فروغ خادم، دلارام داداش نژاد، مژگان دانشمند، سام ذکائی، نسیم رحمانیفر، سید ژیوان رحیمی، رزگار رحیمی، نیلوفر رزاقی خمسى، شهاب رعنا، آراد زارعی، مایا زیبایی، کسری ساعتى، محمد حسین ساکت، حمیدرضا ستاره کوکب، ساجده سرائیان، سارا سعادت، صبا سعادت، امیرحسین سعیدی نیا، پانیذ سلطانی، راحله سلمانیزاده قهه، شیدا شادخو، مسعود شاطرپور خیابان، الوند صادقی، سهند صادقی، میرمحمدمهدی صادقی، آتیسا صادقی، محمد صالحه، نیلوفر صدر، سید نوژن صدر، ندا صدیقی، نگاه صفرپور کلور، محسن صلاحی، سعید طهماسبی خادم اسدی، دریا طوقیان، محمد عباسپور قادی، مجتبى عباسنژاد، محمود عطار، سیاوش غفوری آذر، فریده غلامی، آیدا فرزانه، مریضه فروتن، شکیبا فقهاتی، شریعه فقیهی، فائزه فلسفی، فراز فلسفی، پرستار قادرپناه، ایمان قادرپناه، امیرحسین قاسمی، کیانا قاسمی، میلاد قاسمی آریانی، فاطمه قاسمی دستجردی، امیرحسین قربانی بهابادی، درسا قندچی، دانیال قندچی، مهدیه قوی، معصومه قوی، فاطمه کازرانی، آزاده کاوه، محمدرضا کدخدازاده، سعید کدخدازاده کاشانی، بهاره کرمی مقدم، فرشته مالکی دیزچی، فاطمه محمودی، فیروزه مدنی، امیر مرادی، ئاوین مرتب، سهیلا مشرف رضوی مقدم، محمد معینی، راستین مقدم، سیاوش مقصودلو استرآبادی، پریا مقصودلو استرآبادی، مریم ملک، سارا ممانی، پدرام موسوی بفروئی، دریا و درینا موسوی بفروئی، کردیا مولانی، هویت مولانی، محمدجواد میانجی، فرزانه نادری، الناز نیبى، مهرداد نقیب لاهوتى، زهرا نقیبى، میلاد نهاوندی، غزل نوریان، ارسام نیازی، آرنیکا نیازی، فرهاد نیکنام، سهند هاتفی مستقیم، شهردار هاشمی.
میخندید، زندگی میکردند. مادر بودند، پدر بودند، کسى آنها را صدا میزد، کسى جایی منتظرشان بود.
بیدار شویم و ببینیم همهاش کابوسی هولناک بوده و تمام شده دیگر.
بعد پنجره را باز کنیم تا بوی برف پر شود توی اتاق، چای دم کنیم با چوب دارچین و گلسرخ و بگذاریم جادوی صدای بنان پاک کند خاطر را از تیرگی خواب تیرهگون.
بیدار شویم و ببینیم جهان در امن و امان است و همهی این تلخیها با طلوع آفتاب پر کشیده.
#فرشته_نوبخت
@icr_kmrh
اگر علم اشتباه کند، اشتباهش را خواهد پذیرفت، اما مذهبیون شما را خواهند کشت تا ثابت کنند هرگز اشتباه نمیکنند.
#برتراند_راسل
@icr_kmrh
تمام این شبهایی که خستگی بدنم را له کرده اما مغزم از نخوابیدن در حال پارهشدن است، به روزهایی فکر میکنم که بیخواب میشوی و چشمهایت دو کاسه خون میشود…
نه، من بیرحم نشدهام،
تازه دارم خودت میشوم!
@icr_kmrh
کجایی؟
که هر طرف را نگاه میکنم
چیزی جز سرما روی قلبم تلنبار نمیشود؟
از کدام راه رفتهای؟
که تمام راهها، رفتنی شدهاند…
@icr_kmrh
از یاد بردهاند و نخواهم برد،
بر آسفالت، خون جوانان را
با صبر ما بهار نمیآید،
باید تمام کرد زمستان را
من خشم کوچهام وسط وحشت،
من انتقامِ وحشیِ تاریخم
با خون قاتلان تو خواهم شُست
کابوسهای تلخ خیابان را
دیدم که گریه میکند
آهسته بر سنگفرش، دستفروشی پیر
دیدم گرسنگیست که میخواند
انشای بچههای دبستان را
دیدم که غدّهی سرطانی گفت،
موی سفید توی جوانی گفت
از لحظهی شکنجه شدن، تحقیر…
تا خاطرات خستهی زندان را
هر روز خشم مشت به دیوارم،
فریادهای توی گلو دارم
باید خراب کرد و دوباره ساخت،
این خانههای یکسره ویران را
با دیو، حرف سازش و خواهش نیست،
با گرگها نیاز به بخشش نیست
من توی کوچه منتظرم هر روز
تا حک کنیم نقطهی پایان را
#سیدمهدی_موسوی
@icr_kmrh
اندکاندک خیلی شود و قطرهقطره سیلی گردد؛
یعنی آنان که دست قوت ندارند، سنگ خرده نگه دارند تا به وقت فرصت دمار از دماغ ظالم برآرند ..
"سعدی"
@icr_kmrh
بگذار پنجره باز شود و در این روشنایی وحشتناک، همه چیز را ببینیم. چه اهمیت دارد که اگر این روشنی، درد ما را بیشتر کند، چون در تاریکی حتّی آدمهای خوب به هم تنه میزنند.
«فریدون رهنما»
@icr_kmrh
خیلی دوس دارم بدونم زمانی که این قطعهها ساخته میشه، خالقش توی ذهنش چه چیزی رو تصویر میکنه و شاهکار خلق میکنه…
@icr_kmrh
#سرود_زندگی
تقديم به زنان و مردان شريف سرزمینم
زن زندگى آزادى
#مهسا_امينى
@mehdiyarrahi
عطر زخمی بهار نارنج
از سینۀ زنان سوگوار برمیخیزد
گلوی ماه را هر شب
در آبهای ارغوانی میشویند
و در شیار سرخ ماهتاب
سروها، تبرها
و گیسوان و دارهای گرگرفته موج میزنند.
#محمد_مختاری
@icr_kmrh
در سرزمین ما اول زن ها بیدار میشوند، بعد آفتاب طلوع میکند؛ زیرا آفتاب را زن ها میزایند...
@icr_kmrh
شب هرگز مطلق نيست
سرانجام هَر غمی
به پنجرهای باز ختم میشود
پنجرهای که آنجا میدرخشد
هميشه رويایی بيدار میماند
آرزویی که خشنود میکند
گرسنهای را
قلبی سخی
دستی باز
چشمی مواظب
يک زندگی
زندگیای که با ديگران تقسيم کنيم
"پل الوار"
@icr_kmrh
در جنوب هنگامی که مردانی به دریا می روند و باز نمی گردند ،به کنار دریا می روند و این مرثیه را می نوازند، شاید عزیزانشان باز گردند…
@icr_kmrh
ﻫﺮ ﺳﺮﺑﺎﺯﯼ ﺩﺭ ﺟﯿﺐﻫﺎﯾﺶ
ﺩﺭ ﻣﻮﻫﺎﯾﺶ ﻭ ﻻﯼ ﺩﮐﻤﻪﻫﺎﯼ ﯾﻮﻧﯿﻔﻮﺭﻣﺶ ﺯﻧﯽ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﯿﺪﺍﻥ ﺟﻨﮓ ﻣﯽﺑﺮﺩ.
ﺁﻣﺎﺭ ﮐﺸﺘﻪﻫﺎﯼ ﺟﻨﮓ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻏﻠﻂ ﺑﻮﺩه ﺍﺳﺖ...
(حلقههای ازدواج به جای مانده
از جنگ جهانی دوم)
@icr_kmrh
ما را غمی است از تو که گفتن نمیتوان
وز عشق، حالتی که نهفتن نمیتوان
«امیر شاهی»
@icr_kmrh
يه جايى خالد حسينى توو كتاب بادبادك باز ميگه:
«اميدوارم اگر خدايى هم آن بالا هست، به جز آماربردارى از ويسكى خوردن و گوشت خوك خوردنِ آدمها، حواسش به چيزهاى مهم تر ديگرى نيز باشد.»
@icr_kmrh
«سرود زندگی»
سخت هراسيدهای از دلِ یک رنگِ ما
شرحِ شجاعت بخوان از خطِ آهنگِ ما
ای زده چندی به ننگ تکیه به اورنگِ ما
شیشه در آوردهای تا شکنی سنگِ ما
به نفرینِ گیرندهی مادران
به فريادِ پاشيده بر آسمان
به خشمِ خروشيده از خاوران
به عصیانِ بِشْکوهِ نسلِ جوان
برون کُن سر از زیرِ یوغِ بردگی
برآور سرودِ زندگی!
رها کُن دل از بغضِ مانده در گلو
تو هم با همه جهان بگو
رها شو رها شو زِ قیدِ آرزو
نگه کُن نگه کُن به صبحِ پیشِ رو!
چه مانده از این شب به جز دو لکّه غم؟!
به شادى بزن طرح تازهای رقم
بزن پا بزن پا به تختِ واژِگون!
بِشو دست و صورت به آبشارِ خون!
به مهسا به نیکا به خشم و خون نگر
به آبانِ از کشته لاله گون نگر
به پروانهها در حصار پیلهها
به آزاده در بند و حصرِ میلهها
برای شهیدانِ خفته در خفا
آه برادر مزن شیشهی خواهر به سنگ
خام مباش و مخور نانِ حرام از تفنگ
آنچه به خون شستهای جانِ عزیز من است
گوش کن ای هموطن بانگِ رَسای زن است
برون کُن سر از زیرِ یوغِ بردگی
برآور سرودِ زندگی!
رها کُن دل از بغضِ مانده در گلو
تو هم با همه جهان بگو
هر شب ستارهای به زمین میکشند و باز
این آسمان غمزده غرق ستارههاست!
#سیاوش_کسرایی
@icr_kmrh
تروما یعنی یکی درخت بکاره، گریه کنی.
یکی قایق بسازه، گریه کنی!
یکی پیتزا بپزه، گریه کنی!
یکی توی جمع دوستاش آواز بخونه، گریه کنی!
یکی برقصه، گریه کنی!
@icr_kmrh