icr_kmrh | Unsorted

Telegram-канал icr_kmrh - 🌙اینجا چراغی روشنه

68

🎶 با من برقص در تن بی‌جان شعرها 🍃 هر جا چراغی روشنه از ترس تنها بودنه ای ترس تنهای من اینجا چراغی روشنه…💫 #روزبه_بمانی @icr_kmrh

Subscribe to a channel

🌙اینجا چراغی روشنه

امید را برای روزهای بد ساختند
و چراغ را برای تاریکی ..


«نادر ابراهیمی»
@icr_kmrh

Читать полностью…

🌙اینجا چراغی روشنه

موزیک ویدئو «رهایم کن»

Читать полностью…

🌙اینجا چراغی روشنه

برمی‌گردم به خونه مون، دنیا
با غمامون باید کنار بیاد!
برمی‌گردم دوباره سبز بشیم
تا از آغوش تو بهار بیاد ..

#فاطمه_اختصاری
@icr_kmrh

Читать полностью…

🌙اینجا چراغی روشنه

چگونه خون تو
پامال ماه و سال شود؟
که چون بهار رسد،
خون ارغوان تازه است ..

#حسین_منزوی

@icr_kmrh

Читать полностью…

🌙اینجا چراغی روشنه

حق با بهار بود، بر این پهنه‌ی خاک چیزی هست که به رغمِ ما، ادامه می‌دهد. خوب است که جلوه‌های بودن را به غم و شادیِ ما نبسته‌اند ..

آیینه‌های دردار/هوشنگ گلشیری
@icr_kmrh

Читать полностью…

🌙اینجا چراغی روشنه

@icr_kmrh

Читать полностью…

🌙اینجا چراغی روشنه

نه آنقدر امیدوار
که شاخه‌های زمستان را
غرق در بوسه کنم

نه آنقدر ناامید
که پرده‌ را برای همیشه
فروکشم

پرنده‌ی کوچک
گاهی کنار پنجره‌ام
بنشین

"صدیق قطبی"
@icr_kmrh

Читать полностью…

🌙اینجا چراغی روشنه

در این ناتمامیِ زندگی، تنها چیزی که منجی آدمی است، عشق است ..

"شمس لنگرودی"
@icr_kmrh

Читать полностью…

🌙اینجا چراغی روشنه

«در این بعد از ظهر، به این دلیل برای تو نامه می‌نویسم که مطمئن نیستم قادر باشم شب بتوانم از رختخواب بیرون بیایم. شاید بهتر بود یکسره می‌خوابیدم.
بطور مسلم سرما خورده‌ام و مهم‌تر اینکه تمام بدنم یخ کرده است. یک نوشیدنی داغ خواهم خورد، یک حوله‌ی گرم دور خودم خواهم پیچید، از دنیا و مافی‌ها کناره خواهم گرفت و به رویای تو فرو خواهم رفت.»

• فرانتس کافکا / نامه به فلیسه

@icr_kmrh

Читать полностью…

🌙اینجا چراغی روشنه

@icr_kmrh

Читать полностью…

🌙اینجا چراغی روشنه

اون درختِ زردِ تنها
توی انبوه درختا
من بودم..

که به دستای تو دل داد
که تو رو نبرد از یاد
من بودم..

نمِ بارون غم من بود
و زمستون همه من بود
اون که رفت و اونکه اومد
من بودم..

ع.ط

Читать полностью…

🌙اینجا چراغی روشنه

خوشحالم که موهایم سفید شده و پیشانی‌ام خط افتاده و میان ابروهایم دوتا چینِ بزرگ در پوستم نشسته است. خوشحالم که دیگر خیالباف و رؤیایی نیستم، دیگر نزدیک است که سی و دو سالم بشود! هرچند که سی و دو ساله شدن یعنی سی و دو سال از سهمِ زندگی را پشت سرگذاشتن و به پایان رساندن، اما در عوض خودم را پیدا کرده‌ام ..

[از نامه‌های فروغ فرخزاد به ابراهیم گلستان]
@icr_kmrh

Читать полностью…

🌙اینجا چراغی روشنه

در زندگی لحظاتی پیش می‌آید که انسان نه کسی را دوست دارد، نه دلش می‌خواهد کسی او را دوست داشته باشد.
از همه‌چیز و همه‌کس حتی از وجود خود بی‌زار است.
مثل اینکه تمام نیروها و رشته‌های زندگی را از او بریده‌اند. نه میل کار کردن دارد و نه اشتهای خوردن.
دلش می‌خواهد خاموش و تنها گوشه‌ای بنشیند و به نقطه‌ی ثابتی خیره شود یا اینکه صورت اشک‌آلود خود را در متکا فرو برد و به هیچ‌چیز نیندیشد.

#علی_محمدافغانی

Читать полностью…

🌙اینجا چراغی روشنه

بوی بارون رو حس کردی؟

@icr_kmrh

Читать полностью…

🌙اینجا چراغی روشنه

به قبرستان گذر کردم کم و بیش
بدیدم قبر دولتمند و درویش
نه درویش بی کفن در خاک رفته
نه دولتمند برده یک کفن بیش

#باباطاهر

@icr_kmrh

Читать полностью…

🌙اینجا چراغی روشنه

ترانه سرا: امید روزبه
آهنگساز: محسن چاوشی
تنظیم کننده: اشکان عرب
گیتار الکتریک: عادل روح‌نواز
گیتار آکوستیک: بهروز میرزایی
کیبورد: رضا فوادیان
میکس و مسترینگ: مهدی کریمی
کاور: عرشیا امین جواهری

Читать полностью…

🌙اینجا چراغی روشنه

خوشبختانه در میان آب‌های طغیانی این زندگی، چند جزیره کوچک هست که بتوان بدان پناه برد: کتاب‌های زیبا، شاعر، موسیقی ..

"رومن رولان"
@icr_kmrh

Читать полностью…

🌙اینجا چراغی روشنه

روزهای بی قرار

علیرضا قربانی
آهنگساز: حسام ناصری
شعر: حسین غیاثی
ناشر: موسسه فرهنگی هنری شهر آفتاب و موسسه فرهنگی هنری آهنگ اشتیاق

🌐 @AlirezaGhorbaniOfficial

Читать полностью…

🌙اینجا چراغی روشنه

New 💫

@icr_kmrh

Читать полностью…

🌙اینجا چراغی روشنه

لبانت به ظرافت شعر
شهوانی‌ترین بوسه‌ها را به شرمی چنان مبدل می‌کند
که جاندار غارنشین از آن سود می‌جوید
تا به‌صورت انسان درآید.
و گونه‌هایت با دو شیار مورب
که غرور تو را هدایت می‌کنند و سرنوشت مرا
که شب را تحمل کرده‌ام
بی‌آنکه به انتظار صبح
مسلح بوده باشم،
و بکارتی سربلند را
از روسپی‌خانه‌های داد و ستد
سر به مهر باز آورده‌ام...
هرگز کسی این‌گونه فجیع به کشتن خود برنخاست
که من به زندگی نشستم!
و چشمانت راز آتش است.
و عشقت
پیروزی آدمی است
هنگامی‌که به جنگ تقدیر می‌شتابد.
و آغوشت
اندک جایی برای زیستن
اندک جایی برای مردن،
و گریز از شهر -که با هزار انگشت، به وقاحت
پاکی آسمان را متهم می‌کند-.

کوه با نخستین سنگ‌ها آغاز می‌شود
و انسان با نخستین درد
در من زندانی ستمگری بود
که به آواز زنجیرش خو نمی‌کرد-
من با نخستین نگاه تو آغاز شدم
توفان‌ها در رقص عظیم تو
به شکوهمندی
نی‌لبکی می‌نوازند،
و ترانه رگ‌هایت
آفتاب همیشه را طالع می‌کند.

دستانت آشتی است
و دوستانی که یاری می‌دهند
تا دشمنی
از یاد
برده شود.
پیشانیت آیینه‌ای بلند است
تابناک و بلند
که خواهران هفت‌گانه در آن می‌نگرند
تا به زیبایی خویش دست یابند.

دو پرنده بی‌طاقت در سینه‌ات آواز می‌خوانند.
تابستان از کدامین راه فرا خواهد رسید
تا عطش
آب‌ها را گواراتر کند؟

تا در آیینه پدیدار آیی
عمری دراز در آن نگریستم
من برکه‌ها و دریاها را گریستم
ای پری‌وار درقالب آدمی
که پیکرت جز در خلواره ناراستی نمی‌سوزد!-
حضورت بهشتی است
که گریز از جهنم را توجیه می‌کند؛
دریایی که مرا در خود غرق می‌کند
تا از همه گناهان و دروغ
شسته شوم.

و سپیده‌دم با دست‌هایت بیدار می‌شود.

#احمد_شاملو
@icr_kmrh

Читать полностью…

🌙اینجا چراغی روشنه

بهار می آید و من
سر ِ جای خودم نیستم.
عیبی ندارد اگر
دستم به دستش نرسید!
همین که نارنج ها را
به شکفتن بشوراند
نفس های عمیق تری خواهم کشید
به جبران آهی
که در سینه محبوس داشته ام ..

"یاور مهدی پور"
@icr_kmrh

Читать полностью…

🌙اینجا چراغی روشنه

محمود دولت آبادی قشنگ گفت؛
‏آنجا یک قهوه خانه بود، اما ننشستیم به نوشیدن دوتا استکان چای.چرا؟
‏دنیا خراب می‌شد اگر دقایقی آنجا می‌نشستیم و نفری یک استکان چای میخوردیم؟
‏ عجله،همیشه عجله!
‏کدام گوری میخواستم بروم؟
"‏من به بهانه رسیدن به زندگی،
‏همیشه زندگی را کشته ام..."
@icr_kmrh

Читать полностью…

🌙اینجا چراغی روشنه

انگشتانم را
چون خُرده‌های لانه‌ای از روی شانه‌هات می‌تکانی
و پیداست
که روزی با تماشای آسمان بی‌پرنده گریه خواهی کرد
برای زنی که یک‌تنه می‌توانست
غمگین‌ترین شهر جهان باشد
و به‌اندازۀ تمام زنانی که دوستت داشته‌اند
رنج بکشد


من
به تو مربوطم
طوری‌که اندوه به شب
طوری‌که صدای بنان به حاشیۀ غروب
طوری‌که آن قناری زرد غمگین به شاملو
بی‌آنکه هیچ‎‌کدام دلیل قانع‌کننده‌ای داشته باشیم

من به تو مربوطم
و تصورم این است که چیز زیادی نمی‌خواهم
اگر بخش کوچکی از قلب تو را می‌خواهم
و دقیقۀ کوتاهی از دست‌هایت را
تا بعدها به دوستانم بگویم:
روزی پوست من بسیار خوشبخت بوده است

چه‌کار کنم؟
که مثل یک گناهِ تازه دلپذیری
و آدم نه می‌تواند از خیر تو بگذرد
نه می‌تواند از شرّ تو بگذرد
تو
که سیگارت را در انبار باروت روشن کرده‌ای
و می‌ترسی دود، دیدگانت را بیازارد!


زن سرسختی بودم
رویینه‌تنی که پیش از تو مرد نبرد بود
و خنجر قَتّال شعر عاشقانۀ فارسی
در مواجهه با قلبش کُند می‌شد
سایه‌ای شدم
جا‌مانده از پرنده‌ای رفته
که سمت چپش مهربان‌تر است
و روزهای ابری
دست‌های تنهاتری دارد


روزی
با تماشای آسمان بی‌پرنده رنج خواهی کشید
و برای چشمان زنی دلتنگ خواهی شد؛
زنی که تمام ‌عمر چون فعلی اندوهگین
خود را صرف گریه برای تو کرده بود
بی‌آنکه پس از سال‌ها برای مربوط بودن به تو
دلیل قانع‌کننده‌ای پیدا کرده باشد.


#لیلا_کردبچه

@icr_kmrh

Читать полностью…

🌙اینجا چراغی روشنه

😢💔

@icr_kmrh

Читать полностью…

🌙اینجا چراغی روشنه

غم خود را میکاوم
همچنان که مردی خاک را
تا بر گنجی دست یابد
زیرا غم کشور وسیعیست
با خواسته ی بسیار
و مردم بسیار
و خورشیدی که هرگز غروب نمی کند.

"بیژن جلالی"
@icr_kmrh

Читать полностью…

🌙اینجا چراغی روشنه

تو وقتی می‌بینی که من فسرده‌ام،
نباید بُگذری، سکوت کنی،
یا فقط همدردی کنی؛
بناکننده‌ی شادی‌هایِ من باش!
مگر چقدر وقت داریم؟!
یک قطره‌ایم که می‌چکیم در تنِ کویر؛
و تمام می‌شویم...

#نادر_ابراهیمی
@icr_kmrh

Читать полностью…

🌙اینجا چراغی روشنه

💓💓💓
@icr_kmrh

Читать полностью…

🌙اینجا چراغی روشنه

تو نبودی من چی کار می کردم
با غمی که شونه مو می لرزوند
تو نبودی کی نجاتم میداد
کی بهم آرامش و می فهموند
تو نبودی لحظه های سخت و
با کدوم معجزه سر می کردم
تا کدوم شب پر تنهایی بود
دستای خالی و قلب سردم

@icr_kmrh

Читать полностью…

🌙اینجا چراغی روشنه

«يشقى المرء برقة قلبه»

آدمیزاد به اندازه‌ی لطافت قلبش رنج می‌کشد.

#ناشناس

@icr_kmrh

Читать полностью…

🌙اینجا چراغی روشنه

برای سرمای این شب‌ها کنار یک لیوان چای❤️
@icr_kmrh

Читать полностью…
Subscribe to a channel