icr_kmrh | Unsorted

Telegram-канал icr_kmrh - 🌙اینجا چراغی روشنه

68

🎶 با من برقص در تن بی‌جان شعرها 🍃 هر جا چراغی روشنه از ترس تنها بودنه ای ترس تنهای من اینجا چراغی روشنه…💫 #روزبه_بمانی @icr_kmrh

Subscribe to a channel

🌙اینجا چراغی روشنه

مشقم کن!
وقتی که عشق را زیبا بنویسی
فرقی نمی‌کند که قلم
از ساقه‌های نیلوفر باشد
یا از پر کبوتر…

#حسین_منزوی

@icr_kmrh

Читать полностью…

🌙اینجا چراغی روشنه

گفتمش: دل بردى از ما جان من مقصد كجاست؟
گفت: عاشق را نشاید پرس و جو با ما بیا

#راحم_تبریزی

@icr_kmrh

Читать полностью…

🌙اینجا چراغی روشنه

نمی‌دانم چه می‌خواهم بگویم
زبانم در دهان باز بسته است
در تنگ قفس باز است و افسوس
که بال مرغ آوازم شکسته است

نمی‌دانم چه می‌خواهم بگویم
غمی در استخوانم می گدازد
خیال ناشناسی آشنا رنگ
گهی می‌سوزدم گه می‌نوازد

پریشان سایه‌ای آشفته آهنگ
ز مغزم می‌تراود گیج و گمراه
چو روح خواب‌گردی مات و مدهوش
که بی سامان به ره افتد شبان‌گاه

درون سینه‌ام دردی‌ست خون‌بار
که هم‌چون گریه می‌گیرد گلویم
غمی آشفته دردی گریه آلود
نمی‌دانم چه می‌خواهم بگویم

#هوشنگ_ابتهاج

@icr_kmrh

Читать полностью…

🌙اینجا چراغی روشنه

ز غصه صدهزاران قصه دارم
ولی پیش که خوانم؟ با که گویم؟

#عراقی

@icr_kmrh

Читать полностью…

🌙اینجا چراغی روشنه

پنجره را گشودم
شب بوی غم می‌داد...

#احمدرضا_احمدی
#سهم_امشب

@icr_kmrh

Читать полностью…

🌙اینجا چراغی روشنه

همه‌ی کلماتِ عشق را می‌سوزانم تا کسی غیر از من آن‌ها را برایِ تو ننویسد!
و همه‌ی مرزهایِ دیوانگی را اشغال می‌کنم تا کسی غیر از من دیوانهٔ تو نشود...

#نزار_قبانی

@icr_kmrh

Читать полностью…

🌙اینجا چراغی روشنه

برگ زردی با سماجت شاخه را چسبیده بود
دست‌های خویش و دامان توام آمد به یاد

#سهیل_محمودی

@icr_kmrh

Читать полностью…

🌙اینجا چراغی روشنه

آسون نمی‌شه، عادت هم نمی‌کنی.

Читать полностью…

🌙اینجا چراغی روشنه

مصریان باستان اعتقاد داشتند که پس از مرگ از آن‌ها تنها دو سوال پرسیده می‌شود:
آیا شادی را یافتی؟
آیا شادی را آفریدی؟

#لئو_بوسکالیا

@icr_kmrh

Читать полностью…

🌙اینجا چراغی روشنه

لبش را هر چه بوسیدم، فزون‌تر شد هوای من
ندارد انتهایی، خواهشِ بی‌منتهای من

#فروغی_بسطامی

@icr_kmrh

Читать полностью…

🌙اینجا چراغی روشنه

هر کس به اندازه‌ی دل‌هایی که آرام می‌کند، آرام می‌شود...

Читать полностью…

🌙اینجا چراغی روشنه

‌اگر كسی را دوست داری به او بگو زیرا قلب‌‌ها معمولاً با كلماتی که ناگفته می‌مانند، می‌شكنند...

#جرج_آلن

@icr_kmrh

Читать полностью…

🌙اینجا چراغی روشنه

دشوارترین شکنجه این بود که ما
یک‌یک به درون خویش تبعید شدیم...

#شفیعی_کدکنی

@icr_kmrh

Читать полностью…

🌙اینجا چراغی روشنه

راه سفر با تو کجاست؟
من از تو می‌پرسم، بگو...

#سهم_امشب

@icr_kmrh

Читать полностью…

🌙اینجا چراغی روشنه

‌ما می‌رویم
و آیا در پی ما یادی از درها خواهد گذشت؟
ما می‌گذریم
و آیا غمی بر جای ما در سایه‌ها خواهد نشست؟

#سهراب_سپهری

@icr_kmrh

Читать полностью…

🌙اینجا چراغی روشنه

پیش که روم من که ز عالم گله دارم؟

Читать полностью…

🌙اینجا چراغی روشنه

[ بی‌کلام ]

‌نگاه کردم و در خود همه تو‌ را دیدم!

#سهم_امشب

@icr_kmrh

Читать полностью…

🌙اینجا چراغی روشنه

آنکه دانست زبان بست
و آن که می‌گفت، ندانست.

#احمد_شاملو

@icr_kmrh

Читать полностью…

🌙اینجا چراغی روشنه

کسی که نمی‌خواهد بداند، کسی که این همه نشانه را می‌بیند امّا نمی‌بیند، جرمش از آن‌که می‌داند و کاری نمی‌کند کم‌تر نیست.

Читать полностью…

🌙اینجا چراغی روشنه

توی فرار، توی امیرآباد
با آن دو چشم خیس، تصادف کرد
یک سال بعد، خون دهانش را
با غیظ توی صورت شب، تف کرد
یک سال قبل، رو به کجا می‌رفت
که ناگهان قطار توقّف کرد

توی فرار، توی بهارستان
از روبه‌رو و پشت سرش مسدود
بارانِ تیر در وسط خرداد
زن رفت تا که گم بشود در دود
یک سال بعد، داخل یک برگه
زن اعتراف کرد که عاشق بود

توی فرار، قبل پل حافظ
زن گریه‌های قایمکی دارد
یک سال قبل، جشن عروسی داشت
مردی که خنده‌ی الکی دارد
یک سال بعد، مرد فقط با زن
کابوس‌های مشترکی دارد

توی فرار، مانده به آزادی
سیگار و سرفه بود و تنی خونی
زن ایستاد رو به مسلسل‌ها
سیگار و سرفه بود و تنی خونی
مردی دوید سمت زن و... افتاد
سیگار و سرفه بود و تنی خونی

توی فرار، داخل ترمینال
ماییم و گریه و چمدان در دست
باید که رفت بی‌هدف و مقصد
باید به یاد و خاطره‌ها پیوست
دست مرا گرفته‌ای و سردی
می‌لرزی و هوا چقدر گرم است!

من شاهد شبی ابدی بودم
بر باد رفتنِ وطنی در باد
با گریه‌ی زنی وسط زندان
یا ناله‌های سوختنی در باد
مانده‌ست از تمامی رؤیاهام
یک دست‌بند سبز و زنی در باد...

#سید_مهدی_موسوی

@icr_kmrh

Читать полностью…

🌙اینجا چراغی روشنه

برای همه می‌نویسیم که فقط یک‌ نفر بخواند!

Читать полностью…

🌙اینجا چراغی روشنه

خیلیا جای خدا نشستن این‌جا
ولی خودش جای حق نشسته، نترس.

#سهم_امشب

@icr_kmrh

Читать полностью…

🌙اینجا چراغی روشنه

سفینه پایین آمد، نشست روی زمین
نگاه کرد:
سر کوچه یک زنِ غم‌گین

دو دزد، منتظر کیف کارمند جوان
جلوی مدرسه یک مشت بچّه‌ی نگران

هزار زندانی فکر راه خروج
فرار دختری از دست لات‌های لجوج

دو تا پسر وسط ارتباط قایمکی
پلیس خسته سر یک تصادفِ الکی

صدای گریه‌ی یک مرد با لب خاموش
پیاده‌روی پر از دخترانِ دست‌فروش

سه کارمند چروکیده در اتاقی سرد
بریدنِ سرها توی جبهه‌های نبرد

شکنجه کردنِ مظنون تازه با لبخند
گلایه‌ی پدری پیر از زن و فرزند

سقوط کارگری از فشار بی‌خوابی
فروشگاهِ پر از جنس‌های قلّابی!

شیوع هذیان، افسردگی حاد، جنون
دروغ گفتنِ اخبارگوی تلویزیون

سکوت و خودکشی شاعر از فشار زیاد
جلوی مدرسه‌ی بچّه‌ها فروش مواد

گرفتن دو، سه بچّه به علّت شادی!
خراب کردنِ میدانِ پیرِ آزادی

طلاق‌های غیابی درون هر چمدان
بریدنِ سرِ صدها درخت سبز جوان

کبوترانِ سر بام و چیدن پرها
کنار پنجره دلواپسیِ مادرها

تقلّبِ تاریخی و جعل، در موزه
صدای بوق و ترافیک و دود هر روزه

شبانه گریه‌ی سربازهای اجباری
نماد هوش معاصر: کلاه‌برداری!

هزار حادثه‌ی غیرقابل تغییر
گرسنگی هزاران هزار کودک و پیر

درست کردنِ چندین و چند بمب اتم
و ایستادنِ مردم مقابل مردم...
.
نگاه مرد فضایی به شهر و آدم‌ها
سفینه رفت دوباره به دوردست فضا

#سید_مهدی_موسوی

@icr_kmrh

Читать полностью…

🌙اینجا چراغی روشنه

در خموشی‌های من یادت چه غوغا می‌کند.

Читать полностью…

🌙اینجا چراغی روشنه

تمام شب به خیال تو رفت و می‌دیدم
که پشت پرده‌ی اشکم سپیده سر می‌زد

#سهم_امشب

@icr_kmrh

Читать полностью…

🌙اینجا چراغی روشنه

تا زمانی که رسیدن به تو امکان دارد
زندگی درد قشنگی‌ست که جریان دارد

زندگی درد قشنگی‌ست به جز شب‌هایش
که بدون تو فقط خواب پریشان دارد

یک نفر نیست تو را قسمت من گرداند؟
کار خیر است اگر این شهر مسلمان دارد!

خواب بد دیده‌ام ای کاش خدا خیر کند
خواب دیدم که تو رفتی، بدنم جان دارد!

شیخ و من هر دو طلبکار بهشتیم، ولی
من به تو، او به نماز خودش ایمان دارد

اینکه یک روز مهندس برود در پی شعر
سر و سری‌ست که با موی پریشان دارد

"من از آن روز که در بند توام" فهمیدم
زندگی درد قشنگی‌ست که جریان دارد

#على_صفرى

@icr_kmrh

Читать полностью…

🌙اینجا چراغی روشنه

رنج‌ها بردیم و آسایش نبود اندر جهان.

Читать полностью…

🌙اینجا چراغی روشنه

نمی‌دانم باد در گوشِ برگ چه گفت که دل از شاخه بُرید...

Читать полностью…

🌙اینجا چراغی روشنه

ای نسیم سحر، آرامگه یار کجاست!
منزل آن مه عاشق کشِ عیار کجاست؟

شب تار است و ره وادی ایمن در پیش
آتش طور کجا موعد دیدار کجاست

هر که آمد به جهان نقش خرابی دارد
در خرابات بگویید که هشیار کجاست

آن کس است اهل بشارت که اشارت داند
نکته‌ها هست بسی محرم اسرار کجاست

#حافظ

@icr_kmrh

Читать полностью…

🌙اینجا چراغی روشنه

چشم‌های آدم از زبانش راست‌تر حرف می‌زند!

Читать полностью…
Subscribe to a channel