icr_kmrh | Unsorted

Telegram-канал icr_kmrh - 🌙اینجا چراغی روشنه

68

🎶 با من برقص در تن بی‌جان شعرها 🍃 هر جا چراغی روشنه از ترس تنها بودنه ای ترس تنهای من اینجا چراغی روشنه…💫 #روزبه_بمانی @icr_kmrh

Subscribe to a channel

🌙اینجا چراغی روشنه

تا دلیل مستی مارا بدانی یک نظر
روبه‌روی آینه ناز دو چشمت را ببین...

#یوسف_حمزه

@icr_kmrh

Читать полностью…

🌙اینجا چراغی روشنه

.
کنار تخت، کسی نیست وقت بی‌تابی
چه مانده است به جز صبر و گریه کردن‌ها؟!
کنار مبل، کسی نیست وقتِ دیدنِ فیلم
کنار پنجره سیگار می‌کشم تنها

کسی نمانده که از پشتِ من بیاغوشد!
تمام خستگی‌ام را از آشپزخانه
کسی نمانده که در کوچه‌ها قدم بزنیم
برای خواندن آوازهای دیوانه

دوباره یادم رفته... خریده‌ام دو بلیط
برای خالیِ جایت در ایستگاه قطار
دوباره یادم رفته... دوباره در سفره
میان گریه دو بشقاب چیده‌ام انگار!

کسی نمانده که بر شانه‌هاش گریه کنم
به کوه تکیه کنم لحظه‌ی شکستم را
کسی نمانده که در وقتِ رعد و برق زدن
بگیرد از وسط ترس‌هام دستم را

کسی نمانده، کسی نیست غیر تنهایی
در این اتاقِ پر از رفت‌و‌آمدِ جن‌ها
تو نیستی که به من راه را نشان بدهی
محاصره شده‌ام بین غیرممکن‌ها

کنار پنجره سیگار می‌کشم تنها
به فکر سبزه‌ی عیدم در این شب قرمز
که قول داده‌ای و داده‌ام به ماهی‌ها
بهار را از خاطر نمی‌برم هرگز

به گردنم زده‌ام چند قطره از عطرت
لباس خواب به تن، رو‌به‌روی بغضِ درم
تمام شهر فراموش کرده‌اند تو را
مهم نبود... مهم نیست... باز منتظرم!

شماره‌ات خاموش است مثل برق اتاق
صدای هق‌هق یک زن، نشسته بر تخت است
که قول داده‌ای و داده‌ام قوی باشیم
که قول داده‌ای و داده‌ام... ولی سخت است!

شماره‌ات خاموش است... زنگ می‌زنم و
کسی به غیر شب محض، پشت گوشی نیست
به گوشه گوشه‌ی دیوارِ خسته‌ی زندان
نوشته که: شرف نسل ما فروشی نیست...
.
#سید_مهدی_موسوی

@icr_kmrh

Читать полностью…

🌙اینجا چراغی روشنه

سیر نمی‌شود نظر بس که لطیف منظری.

Читать полностью…

🌙اینجا چراغی روشنه

چشمات رو از دور بوسیدم!

#سهم_امشب

@icr_kmrh

Читать полностью…

🌙اینجا چراغی روشنه

صدایت در نمی‌آید، کجا افتاده‌ای بی جان
دل ِدیوانه، گرگِ تیرخورده، اسبِ نافرمان!

غزالانِ جوان از غُرّشت دیگر نمی‌ترسند
دُمت بازیچه‌ی کفتارها شد شیرِ بی‌دندان!

چه آمد بر سرت در شعله‌های "دوزخ اما سرد"
چه دیدی "در حیاطِ کوچکِ پاییز در زندان"

چرا سربازهایت از هراسِ جنگ خشکیدند
چه ماند از تخت و تاجت شهریارِ شهرِ سنگستان؟

چرا از خاکِ‌مان جز بوته‌ی حسرت نمی‌روید
کجای این بیابان گریه کردی ابرِ سرگردان؟

نبودی هفت گاو چاق، اهلِ شهر را خوردند!
نیا بیرون! کسی چشم‌انتظارت نیست در کنعان

به زندان می‌برد؟ باشد! اگر کوریم، باکی نیست
که دارد انتظارِ مَردی از آغامحمدخان؟

که دارد انتظار رویشِ گُلْ داخلِ سلّول؟
که دارد انتظار برف، در گرمای تابستان؟

به یک اندازه بدبختیم! ماه و سال بی‌معنی‌ست
چه فرقی می‌کند اسفند، یا مرداد، یا آبان...
.
دلم سرد است، چون منظومه‌ای بی وِیس و بی رامین
دلم خون است، چون شیرازِ بی داش‌آکل و مرجان

نهیبت می‌زنم با لهجه‌ی اجسادِ نیشابور
نگاهت می‌کنم با چشم‌های مردمِ کرمان

قفس می‌گفت: با مُردن هم آزادی نخواهی یافت
فریبم داده‌ای با قصه‌ی طوطی و بازرگان

تبر در دستِ مردم، تندبادِ بی‌امان در پیش
مبادا ساقه در دستت بلغزد غولِ آویزان!

#حامد_ابراهیم_پور

@icr_kmrh

Читать полностью…

🌙اینجا چراغی روشنه

که زیستن تُهی از عشق، برزخی‌ست عظیم...

Читать полностью…

🌙اینجا چراغی روشنه

من باد می‌شم می‌رم تو موهات...

#سهم_امشب

@icr_kmrh

Читать полностью…

🌙اینجا چراغی روشنه

‍ چه کارهایی که می‌بایست بکنیم و هرگز نکردیم!
‏برای اینکه به ملاحظاتی پایبند بودیم، فرصتی مناسب را انتظار می‌کشیدیم، تنبلی می‌کردیم و برای اینکه مدام به خود می‌گفتیم:‏ ‏«چیزی نیست، همیشه فرصت خواهیم داشت.»
‏زیرا نمی‌دانستیم هر روزی که می‌گذرد، بی‌جانشین و هر لحظه نایافتنی است...
‏تصمیم‌گیری، تلاش و عشق‌ورزی را به وقتی دیگر وانهاده بودیم...

#آندره_ژید

@icr_kmrh

Читать полностью…

🌙اینجا چراغی روشنه

ز چشمم جاى در دل كن كه از مردم نهان باشى
نمى‌خواهم كه ديگر در ميان مردمان باشى...

#آيتى_اصفهانی

@icr_kmrh

Читать полностью…

🌙اینجا چراغی روشنه

در باد وَرق می‌خورَد این دفترِ خالی
این غفلتِ مشهور به تقویمِ جَلالی

هرجا بِگُریزم، غمِ تو زودتر آن‌جاست
از گریه پُرم، ای همه‌جا، جایِ تو خالی!

هرگز شده دریا برَوَد دیدنِ رودی؟
دیدار من و عشق؟ چه بیهوده‌خیالی!

جز توتِ لبان تو ـ که آن نیز حرام است ـ
در باغ خداوند، ندیدیم حلالی!

ای هرگزِ نومید! در این دایره‌ی وَهم
شوقِ سفری کو؟ چه سقوطی؟ چه کمالی؟

خوب ‌است همه چیز و به‌کام‌است شب و روز
ای مرگ! به جز دوریِ تو نیست ملالی

این قافیه بازیّ و گرفتاریِ الفاظ
ما را به کجا می‌برَد این بی پر و بالی...

#عبدالحمیدضیایی

@icr_kmrh

Читать полностью…

🌙اینجا چراغی روشنه

که رمز ماست ایستاده مردن...

Читать полностью…

🌙اینجا چراغی روشنه

لامصب پاییز انگار هر روزش غروبِ جمعه‌ست!
دیگه شنبه یک‌شنبه نباید بگیم، باید بگیم یک‌جمعه دوجمعه...

#سهم_امشب

@icr_kmrh

Читать полностью…

🌙اینجا چراغی روشنه

برای زندگی کردن در این گوشه‌ی دنیا آدم باید از فولاد باشد تا دوام بیاورد...

- ساربان سرگردان -
#سیمین_دانشور

@icr_kmrh

Читать полностью…

🌙اینجا چراغی روشنه

به مناسبت روز جهانی "مولانا" باید دوباره تاکید کنم که اگه میدونست محسن چاوشی غزلیات شمس رو چقدر قشنگ قراره بخونه اول کتاب مینوشت: نخوانید تا نسخه‌ی صوتی‌اش منتشر شود :)

“نیلوفر قرمز”

@ChavoshiTwitter

Читать полностью…

🌙اینجا چراغی روشنه

ز فکرهای پریشان و بارهای فراق
که بر دل است ندانم کدام برگیرم

#سعدی

@icr_kmrh

Читать полностью…

🌙اینجا چراغی روشنه

هوام از نفس‌هات داره جون می‌گیره
نفس می‌کشم تا خیالت نَمی‌ره

#سهم_امشب

@icr_kmrh

Читать полностью…

🌙اینجا چراغی روشنه

او همه چیز را فراموش می‌کرد، از خودش می‌گریخت، هر آن ممکن بود خودش را هم فراموش کند، فراموش می‌کرد بخورد، فراموش می‌کرد بخوابد. یک روز نفس کشیدن را هم فراموش می‌کرد و کارش تمام می‌شد.

#ژان_پل_سارتر

@icr_kmrh

Читать полностью…

🌙اینجا چراغی روشنه

برون آ نیم‌شب از خانه، تا عالم شود روشن
کسی تا کی سراغ آفتاب از صبحدم گیرد؟

#قدسی_مشهدی

@icr_kmrh

Читать полностью…

🌙اینجا چراغی روشنه

[ دست‌ها ]

@icr_kmrh

Читать полностью…

🌙اینجا چراغی روشنه


گوش‌هایم را می‌گیرم!
چشم‌هایم را می‌بندم!
زبانم را گاز می‌گیرم!
ولی حریفِ افکارم نمی‌شوم!
چقدر دردناک است فهمیدن.
خوش‌ به حال عروسکِ آویزان به آینه‌ی ماشین،
تمام پستی بلندی زندگی‌اش را فقط می‌رقصد.
کاش زندگی از آخر به اول بود.
پیر بدنیا می‌آمدیم
آنگاه در رخداد یک عشق؛ جوان می‌شدیم،
سپس کودکی معصوم می‌شدیم و در
نیمه‌شبی با نوازش‌های مادر آرام می‌مردیم.

#وحید_کمالی

@icr_kmrh

Читать полностью…

🌙اینجا چراغی روشنه

به عضو عضو تو چون بنگرم، دلم گوید
که در سفینه‌ی گل، انتخاب بی‌نمک است...

#سلیم_تهرانی

@icr_kmrh

Читать полностью…

🌙اینجا چراغی روشنه

آن روز در بحبوحهٔ پاییز
در کافه‌ای از دود و دم لبریز
مهمانِ او بودم
مهمان به یک فنجان غم و اندوه
می‌گفت دل کندن دوای دردهای ماست
آدم به آدم می‌رسد اما من و او همچنان چون کوه...

هرچند گفت از عشق بیزار است
هرچند قصدِ دل بریدن داشت
هنگام رفتن با دو چشمِ خیسِ خود دیدم،
در کیفِ پولش عکسی از من داشت...

#علی_دائمی

@icr_kmrh

Читать полностью…

🌙اینجا چراغی روشنه

آخر از عشق تو دیوانه به ویرانه نشست.

Читать полностью…

🌙اینجا چراغی روشنه

به من برگرد، این دریای غم لبریز دلتنگی‌ست...

#سهم_امشب

@icr_kmrh

Читать полностью…

🌙اینجا چراغی روشنه

جدایی یا وصل!
من علیه تو اعلانِ عشق می‌دهم
علیه تو اعلانِ صلح می‌دهم
علیه تو اعلانِ اشتیاق می‌دهم
علیه تو اعلانِ عفو می‌دهم
بی هیچ پشیمانی
چرا که من جسمم را
و روحم را به تو بخشیدم...

#غاده‌_السمان

@icr_kmrh

Читать полностью…

🌙اینجا چراغی روشنه

از درون آشفته و ظاهر چو کوهی استوار
رنج‌ها این‌گونه ما را مَرد بار آورده‌اند

#شیدا_صیادی‌پور

@icr_kmrh

Читать полностью…

🌙اینجا چراغی روشنه

لحظه‌ی دیدنت انگار که یک حادثه بود
حیف چشمان تو این حادثه را دوست نداشت

سیب را چیدم و در دلهره‌ی دستانم 
سیب را دید! ولی دلهره را دوست نداشت

تا سه بس بود که بشمارد و در دام افتد 
گفت یک... گفت دو... افسوس سه را دوست نداشت

من و تو خط موازی؟ نرسیدن؟ هرگز!
دلم این قاعده‌ی هندسه را دوست نداشت

درس منطق نده دیگر تو به این عاشق که
از همان کودکی‌اش مدرسه را دوست نداشت...

#مهدی_جوینی

@icr_kmrh

Читать полностью…

🌙اینجا چراغی روشنه

‌خنده‌ات طرح لطیفی است که دیدن دارد...

Читать полностью…

🌙اینجا چراغی روشنه

[ بی‌کلام ]

من عودم و از سوختنم نیست رهایی...

#سهم_امشب

@icr_kmrh

Читать полностью…

🌙اینجا چراغی روشنه

چو از بنفشۀ شب، بوی صبح برخیزد،
هزار وسوسه در جان من برانگیزد

كبوترِ دلم از شوق، می‌گشاید بال
كه چون سپیده به آغوشِ صبح بگریزد

دلی كه غنچۀ نشكفتۀ ندامت‌هاست
بگو به دامنِ باد سحر نیاویزد

فدای دستِ نوازشگرِ نسیم شوم
كه خوش به جام شرابم شكوفه می‌ریزد

تو هم مرا به نگاهی شكوفه باران كن!
در این چمن، كه گل از عاشقی نپرهیزد

لبی بزن به شراب من، ای شكوفۀ بخت
كه می خوش است كه با بوی گل درآمیزد!

#فریدون_مشیری

@icr_kmrh

Читать полностью…
Subscribe to a channel