icr_kmrh | Unsorted

Telegram-канал icr_kmrh - 🌙اینجا چراغی روشنه

68

🎶 با من برقص در تن بی‌جان شعرها 🍃 هر جا چراغی روشنه از ترس تنها بودنه ای ترس تنهای من اینجا چراغی روشنه…💫 #روزبه_بمانی @icr_kmrh

Subscribe to a channel

🌙اینجا چراغی روشنه

جهان حیرانِ کارِ ما و ما حیرانِ کارِ خود...

Читать полностью…

🌙اینجا چراغی روشنه

در قلبی و از دست ولى فاصله داری.

Читать полностью…

🌙اینجا چراغی روشنه

خدا از ما نگیرد نعمت آشفته حالی را...

Читать полностью…

🌙اینجا چراغی روشنه

دل که دادی، می‌رود جان نیز هم!

Читать полностью…

🌙اینجا چراغی روشنه

که هیچ‌کس نتواند گرفت جای تو را...

Читать полностью…

🌙اینجا چراغی روشنه

قانع به خیالی زِ تو بودیم...

Читать полностью…

🌙اینجا چراغی روشنه

مُصحفی هستم میانِ مکتبِ کج‌‌فهم‌ها...

Читать полностью…

🌙اینجا چراغی روشنه

رُخ و زلف و خط و خالت به گلستان مانَد!

Читать полностью…

🌙اینجا چراغی روشنه

که در بهشت بُوَد هر که در خیالِ تو باشد...

Читать полностью…

🌙اینجا چراغی روشنه

تا تو را از دور دیدم، رفت عقل و هوشِ من...

Читать полностью…

🌙اینجا چراغی روشنه

من برای خودم از تو قفسی ساخته‌ام...

Читать полностью…

🌙اینجا چراغی روشنه

من دست کشیدم ز خودم، زندگانی‌ام
از بس که درد داشت غرورِ جوانی‌ام

گفتم به عاشقان که جهان پوچِ باطلی‌ست
ای شکر، خدایا که منم نیز فانی‌ام

من غصه‌دارِ شب شده‌ام، حرف می‌زنیم...
او از حضور هق‌هق و من مهربانی‌ام...

آتش گرفته تک به تک هر درختِ بید
مجنون منم که خسته از این باغبانی‌ام

من گفته بودمت که شبی کوچ می‌کنم
هم بالِ پرستو شدگان، آسمانی‌ام...

#کوثر_سخی_زاده
@icr_kmrh

Читать полностью…

🌙اینجا چراغی روشنه

از دیده افتادی ولی از دل نرفتی!

Читать полностью…

🌙اینجا چراغی روشنه

اشک‌ها را پشت لبخندی مخفی می‌کنیم که خیلی درد می‌کند
و هیچکس نمی‌فهمد ما را درد همین
نفهمیدن‌ها می‌کشد؛ نه زخم‌ها...

#احمد_شاملو

@icr_kmrh

Читать полностью…

🌙اینجا چراغی روشنه

مثل آن جسم که از روح جدا می‌ماند
از منِ بعد تو یک مرده بجا می‌ماند

#جواد_منفرد

@icr_kmrh

Читать полностью…

🌙اینجا چراغی روشنه

گنجایش دیگری ندارد دل من
هم‌چون قدح شراب، لبریز توام...

#شفیعی_کدکنی

Читать полностью…

🌙اینجا چراغی روشنه

چنان دلبسته‌ام کردی که من با چشم خود دیدم
خودم می‌رفتم اما سایه‌ام با من نمی‌آمد

#ابراهیم_خطیبی

Читать полностью…

🌙اینجا چراغی روشنه

نازم به چشم نرگس صیاد دشت عشق
رندانه، صد شکار به یک تیر می‌زند!

#اسد_کلانتری

Читать полностью…

🌙اینجا چراغی روشنه

ما با تو به صلحیم و تو را با ما جنگ
آخر بنگویی که دل است این یا سنگ؟

#سعدی

Читать полностью…

🌙اینجا چراغی روشنه

انگار با تمامِ جهان وصل می‌شوم
در لحظه‌ای که می‌کِشَمَت تنگ در بغل

#حسین_منزوی

Читать полностью…

🌙اینجا چراغی روشنه

‌دستم نمی‌رسد به بلندای چیدنت
باید بسنده کرد به رؤیای دیدنت...

#نیلوفر_عاکفیان

Читать полностью…

🌙اینجا چراغی روشنه

به طعنه گفت كه در هجر من بسوزی كاش
لباس را بدَرَم؟ داغ را نشان بدهم؟

#محمد_عزیزی

Читать полностью…

🌙اینجا چراغی روشنه

هرچه با هرکه کنی، بر تو همان می‌گذرد
مهربان باش که این عمر، گران می‌گذرد

#هوشنگ_فرزان

Читать полностью…

🌙اینجا چراغی روشنه

گمان می‌کند اگر بگریزد نجات یافته است
دریغا که اندوه؛ سنجاق است بر سینه آدمی!

#سید‌محمد‌_مرکبیان

Читать полностью…

🌙اینجا چراغی روشنه

شاعر: حسین صفا
آهنگساز: محسن چاوشی
تنظیم‌کننده: اشکان عرب
گیتار الکتریک: عادل روح‌نواز
گیتار آکوستیک: بهروز میرزایی
میکس و مستر: عابد بسطامی
طراح کاور: حامد تلخ‌آبی

Читать полностью…

🌙اینجا چراغی روشنه

ادعای عشق داری؟ یار را غمگین مخواه
وای از رنجی که یوسف از زلیخا می‌بَرَد...

#علی_دائمی

@icr_kmrh

Читать полностью…

🌙اینجا چراغی روشنه

اگر دیداری هم نباشد
حتی اگر لمسی هم نباشد
بی‌دلیل برای بعضی‌ها
همیشه جایی در دل‌هایمان هست.

#جمال_ثریا

@icr_kmrh

Читать полностью…

🌙اینجا چراغی روشنه

Man Bayad Miraftam
Piano: Tohid Noori

Читать полностью…

🌙اینجا چراغی روشنه

وز تو نشود سیر اگر دل، دل ماست...

Читать полностью…

🌙اینجا چراغی روشنه

-تو رفته بودی و بوی تو بود در تن داغم
تو رفته بودی و آتش گرفته بود اتاقم
تو رفته بودی و طعم تو داشت خون دهانم
تو رفته بودی و ... دنیا گذاشت ... زنده بمانم !
تو رفته بودی و من مانده بودم و تن خیسم
تو رفته بودی و می خواستم تو را بنویسم
تو را نوشتن در عمق رنج های صعودی
تو را نوشتن وقتی تو هیچوقت نبودی
تو را نوشتن در پرده های پاره این سن
تو را نوشتن در سمفونی آخر هایدن
تو را نوشتن در ذهن شب ، حوالی پانتون
تو را نوشتن در نادیای آندره برتون
تو را نوشتن در شعرهای مخفی عینی
تو را نوشتن در متروی امام خمینی
تو را نوشتن در خرده های خونی شیشه
تو را نوشتن در التماس های همیشه
تو را نوشتن در پاره های این تن قرمز
تو را نوشتن در بسته های بهمن قرمز
تو را تقاطع آزادی و حجاب نوشتن
تو را اوایل میدان انقلاب نوشتن
تو را نوشتن : تا این کتاب سرخ نباشد
تو زنده باشی و چاقو در آب سرخ نباشد ...
( تو زنده باشی در پیش فرض این تز خونی
تو زنده باشی بیرون این پرانتز خونی ).
تو را روایتی از نرگس و فرود نوشتم
تو را اواخر آتش بدون دود نوشتم
تو را نوشتم و این شعر مرده رام نمی شد
تو را نوشتم و جان کندنم تمام نمی شد
تو را نوشتم و شکل تو بود صورت داغم
تو را نوشتم و تب کرده بود مغز اتاقم
تو را نوشتم ... تا آسمان به حرف بیآید
تو را نوشتم تا پشت شیشه برف بیآید ...
حامد ابراهیم پور.

Читать полностью…
Subscribe to a channel