من دست کشیدم ز خودم، زندگانیام
از بس که درد داشت غرورِ جوانیام
گفتم به عاشقان که جهان پوچِ باطلیست
ای شکر، خدایا که منم نیز فانیام
من غصهدارِ شب شدهام، حرف میزنیم...
او از حضور هقهق و من مهربانیام...
آتش گرفته تک به تک هر درختِ بید
مجنون منم که خسته از این باغبانیام
من گفته بودمت که شبی کوچ میکنم
هم بالِ پرستو شدگان، آسمانیام...
#کوثر_سخی_زاده
@icr_kmrh
اشکها را پشت لبخندی مخفی میکنیم که خیلی درد میکند
و هیچکس نمیفهمد ما را درد همین
نفهمیدنها میکشد؛ نه زخمها...
#احمد_شاملو
@icr_kmrh
مثل آن جسم که از روح جدا میماند
از منِ بعد تو یک مرده بجا میماند
#جواد_منفرد
@icr_kmrh
چنان دلبستهام کردی که من با چشم خود دیدم
خودم میرفتم اما سایهام با من نمیآمد
#ابراهیم_خطیبی
هرچه با هرکه کنی، بر تو همان میگذرد
مهربان باش که این عمر، گران میگذرد
#هوشنگ_فرزان
گمان میکند اگر بگریزد نجات یافته است
دریغا که اندوه؛ سنجاق است بر سینه آدمی!
#سیدمحمد_مرکبیان
شاعر: حسین صفا
آهنگساز: محسن چاوشی
تنظیمکننده: اشکان عرب
گیتار الکتریک: عادل روحنواز
گیتار آکوستیک: بهروز میرزایی
میکس و مستر: عابد بسطامی
طراح کاور: حامد تلخآبی
ادعای عشق داری؟ یار را غمگین مخواه
وای از رنجی که یوسف از زلیخا میبَرَد...
#علی_دائمی
@icr_kmrh
اگر دیداری هم نباشد
حتی اگر لمسی هم نباشد
بیدلیل برای بعضیها
همیشه جایی در دلهایمان هست.
#جمال_ثریا
@icr_kmrh
-تو رفته بودی و بوی تو بود در تن داغم
تو رفته بودی و آتش گرفته بود اتاقم
تو رفته بودی و طعم تو داشت خون دهانم
تو رفته بودی و ... دنیا گذاشت ... زنده بمانم !
تو رفته بودی و من مانده بودم و تن خیسم
تو رفته بودی و می خواستم تو را بنویسم
تو را نوشتن در عمق رنج های صعودی
تو را نوشتن وقتی تو هیچوقت نبودی
تو را نوشتن در پرده های پاره این سن
تو را نوشتن در سمفونی آخر هایدن
تو را نوشتن در ذهن شب ، حوالی پانتون
تو را نوشتن در نادیای آندره برتون
تو را نوشتن در شعرهای مخفی عینی
تو را نوشتن در متروی امام خمینی
تو را نوشتن در خرده های خونی شیشه
تو را نوشتن در التماس های همیشه
تو را نوشتن در پاره های این تن قرمز
تو را نوشتن در بسته های بهمن قرمز
تو را تقاطع آزادی و حجاب نوشتن
تو را اوایل میدان انقلاب نوشتن
تو را نوشتن : تا این کتاب سرخ نباشد
تو زنده باشی و چاقو در آب سرخ نباشد ...
( تو زنده باشی در پیش فرض این تز خونی
تو زنده باشی بیرون این پرانتز خونی ).
تو را روایتی از نرگس و فرود نوشتم
تو را اواخر آتش بدون دود نوشتم
تو را نوشتم و این شعر مرده رام نمی شد
تو را نوشتم و جان کندنم تمام نمی شد
تو را نوشتم و شکل تو بود صورت داغم
تو را نوشتم و تب کرده بود مغز اتاقم
تو را نوشتم ... تا آسمان به حرف بیآید
تو را نوشتم تا پشت شیشه برف بیآید ...
حامد ابراهیم پور.