ائلداش بزرگترین رسانه فرهنگی،سیاسی قشقایی ادمین ها @illdash_admin @Abutaleb19 📚کتابفروشی قشقایی @qashqai_book سروش sapp.ir/illdash آپارات Www.aparat.com/illdash اینستاگرام https://instagram.com/illdash کد شامد 1_1_68499_61_4_1
اجرای گروه موسیقی ماذون قشقایی به سرپرستی سعید گرگین پور
💥 رسانه مجازی ائلداش
@illdash
...
درگذشت بزرگمرد قشقایی حسین قلی خان فارسیمدان را به جامعه قشقایی تسلیت عرض می کنیم.
روحش شاد
.
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
مراسم تشیع جنازه و خاکسپاری زنده یاد حسین قلی خان فارسیمدان جمعه ۲۶ بهمن ماه ساعت( ده صبح) در شهرک شهید مرادی کیلومتر 25 جاده شیراز _کازرون برگزار میگردد
رسانه مجازی ائلداش
@illdash
طی مجوزی که حدود یکسال پیش از استانداری فارس دریافت شده است . قرار هست در تاریخ ۲ اسفند ماه ۱۴۰۳ در شیراز همایشی در شان زنان قشقایی برگزار شود و در آن همایش از زنان تاثیر گذار قشقایی تجلیل به عمل آید .
دریافت رزومه ها تا تاریخ ۸ بهمن ماه ۱۴۰۳تمدید شد، لطفا رزومه های خود را ارسال نمائید .
دبیرخانه :09179228744
/channel/qashqaiarvadlari2024
طی مجوزی که حدود یکسال پیش از استانداری فارس دریافت شده است . قرار هست در تاریخ ۲ اسفند ماه ۱۴۰۳ در شیراز همایشی در شان زنان قشقایی برگزار شود و در آن همایش از زنان تاثیر گذار قشقایی تجلیل به عمل آید .
لطفا تا تاریخ ۳۰ دی ماه رزومه های خود را ارسال نمائید .
دبیرخانه :09179228744
/channel/qashqaiarvadlari2024
🎙گروه موسیقی اوبا سالار نادری
🎼 گئدن سرو ناز
🆔@illdash
🔷می گویند گر بزرگی ندارید به سنگی بزرگ تکیه دهید...
..بدور از هیاهوی شهر شیراز در مسیر ایل راه سابق ایل قشقایی بر بلندای تپه ای (قرمزه یاللار ) ، بر سنگی بزرگ تکیه داده ام و همانطور که ازدحام شهر را می نگرم ، خاطرات کوچ از گرمسیر و قشلاق تا ییلاق و سرحدات جلو چشمانم رژه می روند و من ایلیاتی با پای آبله، مانده در راه ، از آنها سان می بینم و اندیشه ام را سوار بر درنای خیال به روزهای خوب ایل کوچ می دهم ،
بر بلندای چهارکوه و چاه نار می رسم ، چشم می گردانم بلکه در دشت های چاه نار ردی از گله های آهوانی بیابم که روزگاری بزرگمردان ایل و در رأس آنان ملک منصور خان قشقایی، قیقاج کنان سوار بر باجالان و شهپر به دنبال شکار آنان بودند ،...
افسوس نه اثری از آهوان است و نه اسب و نه سواری ،... به خودم می گویم،آهوان در تاریکی شب در ازدحام سایه ها گریختند و اسبان نجیب هم با مردان بزرگ رفتند ،...شهسواران در غبار فتنه گمگشتند ،
رفت نامشان از یادها ، تصویرشان از قاب ها...
از پیچو خم سواحل تفتیده قره قاج عبور می کنم و درختان درهم تنیده باغ های مکویه را به کلک خیال دوباره سبز می کشم ،...
ناصر خان صولت با قامتی افراشته در میانه باغ ایستاده و مردان ایل به دیدنش آمده اند ،
ایل دوباره زنده شده است و پژواک آوایی دلنشین از بنه ای دوردست با نوای دراج ها وکبک ها درهم می آمیزد و ارکست سمفونی ایل را از سر می نوازند ، محمد حسین کیانی دوباره لای چیناروم لای را می خواند ،...
به خودم می آیم ،! درختان خشکیده مکویه هم آماج ضربات تبرهای آشنا و غریبه شده اند ، نخل ها بی سر و سر سپرده و محمد حسین ایل هم سالهاست که به کوچ ابدی رفته است ،...
از این بنه خیال همکوچمی کنم و پس از عبور از ملای فهله و هایقر به جایدشت (تی دشت)می رسم ، ...خود را به قنات ، باغ و امارت محمدحسین خان صولت می رسانم تا از قنات گوارای باغ، خود و بنه را سیراب نمایم ، تابلو نوشته ای گنگ نظرم را جلب می کند ،
این ملک ...به ناچار بنه خیال را به هر زحمتی دوباره کوچ می دهم ،...در حوالی ناصر آباد(شه مرد) ٱتراق می کنم ؛
عمارت کلاه فرنگی و درختانش از دور سر بر آسمان میسایند ، اسب خیال را زین می کنم تا به دیدن ایلخان بروم ، ...در ورودی باغ پارکبان از من بلیت و ورودی می خواهد ، به خودم می آیم ، این ملک توسط شهرداری مصادره شده است ...
بنه خیال را کوچمی دهم تا از مسیر کوه پیدنه و تنگاب ردی از ایل بیابم، همان آغور إئل ...
به تنگاب می رسم ، تنگاب حماسی ، عرصه جولانگاه مردان مرد ...ایل را صدا می کنم ،
پژواک صدایم به خودم بر می گردد ، کسی نیست ، ردی نیست ، وهم انگیز است ،
تنگاب هم عرصه را تنگتر کرده است ، رودخانه و آن چشمه ساران همگی خشکیده اند ،
نه ایل ونه ایل راهی مانده است ، فغان که فریادم در گلویم خشکیده است ،...
چه شد آن شکوه و شوکت ایل ؟
به خودم می آیم هنوز به همان سنگدر بلندای تپه همجوار با شهر تکیه داده ام ،.
من در این سوی شهر غریب افتاده ام ،
چشم می گردانم ، در آنسوی شهر، باغ ارم نظرم را جلب می کند ، خیالم را دوباره پرواز می دهم ...
به باغ ارم می رسم ، باغ ارم و زیبایی هایش ، سروهایی که دور تا دور امارت را احاطه کرده اند ، در میانشان سرو معروف ، همان سروناز یادآور روزهای خوب ایل است ، سرو نازی که خسروخان صولت با هوازنی شاخه هایش را هرس می کرد و آن را همچون نو عروسی جوان می آراست ،...
خیالم قصد نشستن بر شاخه سروناز دارد ،..
نزدیک تر میشوم ،
سرو ناز هم پیر و شاخه هایش شکننده شده است ، با من غریبی می کند ، از من نام و نشان می طلبد ،...؟
می گویم قشقایی ام ، وامانده از ایل ، ایلی گران ...قشقایی! راه گم کرده ای ؟از روزهای خوب ایل می گوید و دورهمی ها در باغ ارم ، و به آرامی بغض می کند ، ...
من هم بغض می کنم ، ساکت و مبهوت و آلوده به بغض ، بهم می نگریم ،...هر دو درد داریم ، دردی مشترک ،...
و خوب میدانیم این درد مشترک درمان ندارد ،
بعض هر دویمان می ترکد و سیلاب اشک جاری می گردد ،...از کوله بار بغض و گریه که سبکتر می شویم به آرامی به تابلویی در ورودی اشاره می کند ، ...این ملک هم مصادره شده است!!!
دیگر خیال کوچبه سرحدات را ندارم ، به همین سنگ بزرگتکیه می دهم ...
کسی چه می داند ؟
اقلید ، آباده و چالقفا هم ، گویی، مصادره شده است و پی آن پوشش قشقایی، هویت و زبان ..گویی کوچ در خیالم هم با من بیگانه شده است ! و من اکنون با توام ،با تو ، با توام ای سال های دور از ایل و تبار ،
ای ایلیاتی شهرنشین ،!
ای وامانده در حاشیه شهر ، ای در میان سنت و مدرنیته خود را گم کرده !درد من و تو ، نبود بزرگ و مرگ بزرگان نیست !درد ما این است که نه ایلی داریم و نه تباری ،
و نه کوچ و نه بهاری ،و بدتر از این ، نه اتحادی !و من از بی کسی به این سنگ تکیه داده ام ...
📝ضرغام محمدی گله زن
🆔@illdash
#replay
🎤 Bahman Shahbazi
🎼 Yousf Khosro
🔷turkish qashqai music
🆔 illdash qashqai telegram channel
نشست خبری نخستین همایش ملی زنان تاثیرگذار قشقایی
💥 رسانه مجازی ائلداش
@illdash
بیان بخشی از مطالبات قشقایی ها توسط بانوی قشقایی در استانداری فارس
💥 رسانه مجازی ائلداش
@illdash
📽️ مستند کوتاه چیلله بدر
🎬 کارگردان : جواد اسکندری
🎞️ با همکاری کانون فرهنگی اوجاق🔥
📡 پخش شده از شبکه دو سیما
🆔️ @illdash
#خنده
مهرداد افشاری 😂😂😂
بیت کویین ☺️☺️
💥 رسانه مجازی ائلداش
@illdash
صحبتهای زندهیاد *حسینقلیخانفارسیمدان*
درباره *وطنپرستی* و *غیرت قشقاییها* در مبارزه با بیگانگان و پاسداشت از تمامیت ارضی ایران
برشی از فیلم "تفنگدارانجنوب"
رسانه مجازی ائلداش
@illdash
🔰 حضور هواداران قشقایی با لباس قشقایی در ورزشگاه فولاد شهر اصفهان
🔷 بازی ذوب آهن اصفهان و تراکتور
🆔@illdash
#new_music
🎤 Hamid Ahmadi
🎼 Daghlare Qarbasmosh
🔷turkish qashqai music
🆔 illdash qashqai telegram channel
🔰 مرور چند مراسم مخصوص قشقایی ها
🔵 مراسم جشن اسفند ماه
اسفند نمایانگر بهار در ایل است. در این ماه در منطقه قشلاق به علت تغییر درجه حرارت هوا و سرسبزی طبیعت و زادوولد دامها و وفور لبنیات، چادرنشینان با روحیه بهتر از پیش جلوه می کنند. به همین مناسبت مرسوم است شب اول اسفند ماه مقداری جوهر قرمز در آب حل کرده و قسمتی از پشت و پهلوی گوسفندان را رنگ آمیزی کنند و معتقدند چون طبیعت زیبا و رنگین شده، گوسفندان هم باید تغییر چهره بدهند. در خشکسالی ها که خشونت طبیعت موجب مشکلات زیاد برای عشایر می شود از این مراسم و جشن خبری نیست.
علاوه بر رنگ کردن گوسفندان در جشن اسفندماه در میان مردم قشقایی رسم بر این است که هنگام عصر دختر بچه ها و پسربچه ها مقداری علوفه خشك و خس و خار از بیابان جمع آوری کرده و همزمان با غروب آفتاب آنها را در محلی آتش زده و در اطرافش شادمانی میکنند. هنگامیکه آخرین شعله های آتش در حال خاموشی است، اطرافش را سنگ چین مینمایند تا باد خاکسترش را به هم نریزد، هر خانواده ای پیش خود نیت میکند که سال آینده چه خواهد شد. صبح روز بعد به خاکسترها نگاه میکنند در وسط آن معمولاً گودالهایی کوچک که شبیه جای پای گوسفند یا شتر است دیده میشود و بر این اعتقاد هستند که در سال آینده شتر یا گوسفند به شانس آنها می آید و سعی میکنند اگر بتوانند خریداری کرده، نگهداری نمایند.
🟣مراسم جابجایی یا کوچ موقت
برای کوچ چه سالانه و چه موقت ساعت و زمان را با استخاره تعیین می کنند و در جهت حرکت کوچندگان وجود ستاره نحس را خوش یمن نمی دانند. برای تعیین ساعت و مبارکی از افرادی که وارد بوده و شناخت دارند سئوال می کنند. اگر ستاره در مسیر جهت نباشد کوچ میکنند در غیر اینصورت برای از بین بردن نحوست شب قبل در جهت مخالف ستاره جابجا میشوند تا نحس بودن سفر به پایان رسد.
اگر شخصی بخواهد به مسافرت برود، مسئله داشتن ستاره نحس را در نظر می گیرد، به همین جهت اگر باید به سمت شمال مسافرت کند ، شب در سمت جنوب چادر میخوابد.
وقتی یکی از همسایگان کوچ کرد و رفت همسایه دیگر که در یورد خود باقی مانده جهت احترام تا سه شب به یورد همسایه جدا شده رفته و در اجاقش آتش روشن میکند که حداقل یکساعت آتش در اجاق بسوزد و می گویند اگر چادر در اینجا نیست باید شعله اجاقش روشن و نورانی باشد.
. ( «ستاره نحس » روز اول ماه از سمت مشرق طلوع کرده و تا پانزدهم ماه یکدور می زند و از روز پانزدهم مجدداً دور خود را تکرا می کنند. )
🟧مراسم طلب باران ( کوسه گلین )
مردم ایل که زندگیشان را بر مبنای نزولات جوی و رشد علوفه مراتع می دانند ، خشکسالی برای آنها یعنی نابودی و نابسامانی به همین جهت وقتی بارندگی به تأخیر می افتد ، دائم سر بر آسمان کرده و از خدای بزرگ طلب باران می نمایند ، اما اگر طبیعت جواب مثبت به آنها ندهد و همچنان خشکسالی ادامه یابد، جوانان ایل جمع شده و در تاریکی شب مراسمی را اجرا میکنند که به آن کوسه گلین می گویند .
در این مراسم یکنفر خود را به شکل هیولایی در آورده، لباس مشکی به تن می کند. به او کردک میپوشانند، شال و یا پیچ به وی میبندند، شاخی بزرگ بر
سرش و ریشی بلند بر صورتش پیوند می زنند با آرد سروصورت سیاهش را سفید می کنند چماقی بدستش داده عده ای بدنبالش راه میافتند و به چادرها رفته می گویند گوسه گلینم شاخ زرینم بادآورده ام باران آورده ام، شیرینی ام را می خواهم... و به دنبال آن گاهی اشعار زیر را دستجمعی می خوانند :
کوسا گلین نه ایسر کوسه
گلین چه می خواهد الله
يـــــــــاقــــــــــوش وريــــــــــده
کاش خداوند باران می داد
یاق یا قوشم سیل
گله بیار باران تا سیل بیاید
یاق فقیرینگ آرپاسنه
بیار به زراعت فقرا
تاری ایشه حسابدر
کار خدا حساب و کتاب دارد
تاردان یاقوش ایـــــر
از خدا باران می خواهد
ندرم قـــــــــــــــول اولا يــــــــده
و نذر ما قبول می شد
یاقتايتیم کر دویه
بیار تایتیم ها سیر شوند
یاق قوجانینگ لته سنه
بیار برگشته های پیرمردان
کوسه خواسته سیلاب در خواست کوسه سیلاب است
و مجددا تکرار می کند
«کوسه گلینم شاخ زرینم، باد آوردم، باران آوردم، شیرینی می خوام ... »
بعضی ها مقداری شیرینی یا خرما یا قند به او داده و طشت پر از آبی بر سرش می ریزند! تا نیمه های شب همه چادرها را دور میزنند. معمولاً چون فصل احتمال بارندگی است و نیز مدتی هم باران به تأخیر افتاده اغلب شانس كوسه گلين كمك کرده فردای آن روز باران میبارد، آن وقت است که کوسه گلین بر مردم منت گذاشته می گوید : «دیدید که برایتان باران آوردم؟ اگر هم باران نیامد ، دلیل بر مشیت الهی می دانستن.
📋 برشی از کتاب سیاه چادر ها
🆔@illdash
اتا دییم یاشایشین چراغی
هر اوشاغین هر زاماندا دایاغی
آتا دییم زحمت چکن بیر انسان
غم غصینن عمور بویو یاشادی
عمرینی اییدی شمع تک دنیادا
چراغ اولوب پروانه تک یاشادی
روانه تک اوشاق شمعنه یاندی
اویانماخدان گلایه سی هاشادی
آتالار گونی بوتون آتالارا قوتلو اولسون..🌺🌺🌺
میلاد حضرت علی(ع) و روز پدر مبارک باد 🌺🌺
🌐 کانال ائلداش قشقایی
🆔@illdash
#replay
🎤 Bahman Shahbazi
🎼 Hay Madad
🔷turkish qashqai music
🆔 illdash qashqai telegram channel
#new_music
🎤 Hamid Ahmadi
🎼 Firouzabad
🔷turkish qashqai music
🆔 illdash qashqai telegram channel
🎙 بهمن شهبازی هم خوان محمود خان
🎼 یوسف خسرو / نوستالژی
🆔@illdash
*لباس ایل قشقایی وسوال از استاندار فارس*
با توجه به مشکلات پیش آمده در خصوص ثبت لباس ایل بزرگ قشقایی و نگرانی های به وجود امده در همین خصوص:
*جناب آقای مهندس رسول رحمتی*
*از تیره کرمانلوی طایفه کشکولی کوچک*
مدیر خبرگزاری و فعال رسانه ای، فرهنگی و اجتماعی قشقایی در نشست خبری
*دکتر امیری استاندار فارس*
که با حضور معاونین استاندار و مدیران و سرپرستان خبرگزاری ها، روزنامه ها، پایگاه های خبری و نشریات استان در روز دوشنبه 9دیماه ۱۴۰۳ برگزار شد.
این موضوع را بصورت ویژه از استاندار و مسئولین ارشد استان مطالبه نمودند.
که در همین خصوص استاندار محترم فارس ضمن تاکید بر پیگیری و حل مشکل پیش آمده در این نشست به:
*معاون گردشگری خود دکتر فرخ زاده*
* دستور پاسخ به سوال و پیگیری موضوع را دادند.
که وی نیز طی سخنانی در این نشست پیگیری های صورت گرفته را تشریح کردند.
بنابراین ثبت لباس ایل قشقایی با کد 923 سال1391 در میراث فرهنگی به قوت خود باقیست.
💥 رسانه مجازی ائلداش
@illdash
صحبت های خانم خورشیدی در استانداری فارس در مورد لباس قشقایی
💥 رسانه مجازی ائلداش
@illdash
رئیس سازمان امور عشایر ایران منصوب شد.
دکتر جهانبخش میرزاوند با حکم وزیر جهاد کشاورزی معاون وزیر و رئیس سازمان امور عشایر ایران شد .
دکتر جهانبخش میرزاوند متولد سال ۱۳۴۷ شیراز از ایل قشقایی، وی دانش آموخته دانشگاه شیراز در هر سه مقطع(کارشناسی ،کارشناسی ارشد و دکترا) رشته خاکشناسی کشاورزی می باشد، سوابق کاری ایشان :
▪︎عضو هئیت علمی مرکز تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی
■ مدیر کل دفتر حفاظت خاک کشاورزی وزارت جهاد کشاورزی
■ریاست سازمان سیما،منظر و فضای سبز شهری شهرداری شیراز
💥 رسانه مجازی ائلداش
@illdash
چیلله گئجسه
در ترکی «یای» یعنی کمان، «چیلله» نیز یعنی زه (در اینجا زه کمان) و نیز محل زه برای گذاشتن تیر در موقع انداختن تیر، «اوخ» یعنی تیر(تیرکمان).در ترکی به تابستان نیز «یای» گفته می شود. از این رو وقتی گفته می شود «یایین چیلله سی» تداعی کننده کشیدگی نهایی کمان به هنگام انداختن تیر(چله ی تابستان) یعنی نهایت و اوج کشیدگی تابستان که چهل و پنج روز رفته از تابستان است.
قیشین چیلله سی(چله ی زمستان) نیز به معنای کشیدگی نهایی سرماست که دو تاست یکی چهل روزه(بؤیوک چیلله) یکی بیست روزه(کیچیک چیلله)، یعنی زمستان دوبار به اوج می رسد. چیلله گئجه(شب دارای کشیدگی نهایی) وقتی گفته می شود «چیلله گئجه سی»(شب چله)در واقع یعنی کشیدگی شب. ولی تحت تاثیر تفسیرهای رایج به معنای شروع زمستان تلقی می شود که البته اینگونه نیست.
اینکه چرا«چیلله» یا «چله» که معنای زه کمان و محل نشستن ته تیر در کمان و مآلا مفهوم نهایت کشیدگی را در مورد «بلندترین شب»،«شدت تابستان» و «شدت زمستان»(که دقیقا معادل climax –نقطه اوج- آمده از زبانهای یونانی و لاتین است) بایستی با عدد «چهل» توجیه و تفسیر نمود کاری است که برخی از روشنفکران پرداخته اند و خود نیز بایستی جوابگو باشند.
بدون هیچ تردید واژه«چیلله» یا «چله» با واژهی یاد شده «climax» از یک ریشه و منشأ میباشد. در منبع شناسی تولید واژگان صدای(ل) دارای مفهوم «انتقال» میباشد. مطابق همان منبع تکرار یک صدا مفهوم استمرارتکراری حرکت و عمل را دارد. پس «چیلله» یا «چله» دارای مفهومی است که در آن عمل انتقال به تکرار اتفاق می افتد. اگر «چله» معنی «چهل لا» نیز داشته باشد آنوقت پرسیدنی است که اولا خود «چهل» از کجا آمده و دوم اینکه معنای پله چیست؟منطقی است بپذیریم که «چهل» از «چیلله» حاصل شده است. فقط فراموش نشود ادیبان منکر وجود تشدید نیز در فارسی شده اند. اما جان آیتو(John Ayto ) اتیمولوژیست انگلیسی واژه «climax» را نهایتا از منشأ هندواروپایی(Kli-) می داند. اولا شما این مورد را با واژه «چیلله» یا «چله» تطبیق دهید خواهید دید که دقیقا دارای عناصر فونتیکی مشابهی هستند.
باز می گویند که واژه «lean» به معنی «تکیه دادن» نی زاز همین ریشه است. متوجه می شوید که چرا در «چیلله» یا «چله» مفهوم نشستن ته تیر در کمان نیز مستتر است؟
«چیلله» اسمی است از فعل «چیلمک» به معنای (زدن پرتابی توام با ضربه) ساخته شده است. در بازی «چیلینگ –آغاج»(الک-دولک) به زدن «چیلینگ» یا «چیلیک» یا «چیلیه»(دولک) با «آغاج»(چوبدستی) از این فعل استفاده شود: «چیل گلسین!»(بزن بیاد!). «چیلینگ» نیز از این فعل استفاده شده است.
«چیلمک» اسم تلنگر شدید است که در آن ریگ کوچکی بین پشت ناخن سبابه و نوک انگشت شست قرار گرفته و به شدت پرتاب می شود. یا تلنگری که بر سطح آب- به نیت پخش کردن و افشاندن آب- زده می شود. شکل دیگری از این فعل نیزهست که که «چیله مک»(افشاندن توأم با ضربه) است. «پیلله» نیز از سیستم «چیلله»(چله) است، حتی به این شکل:«پیلوو»(pilov) و «چیلوو»(cilov)[پلو و چلو] نیز از یک شیوه و سیستم تولید واژگان استفاده می شود. آوردن این مثال از آن جهت لازم بود تا در پیگیری سیستم واژگانی دچار سهو و لغزش نشویم. همانگونه که ملاحظه می کنید در فارسی مصوت ها دچار تغییر شده: «پ» و «چ».
@illdash
🌟☁️🍉چیلله گلیر قارینان , قارپیزینان , نارینان
موتلو اولسون بو گئجه کامانچاینان , تارینان
هامی چالیب اویناسین یولداشینان , یارینان
❤️چیللر گئجیز موتلو اولسون
@illdash
#استوری_اینستاگرام
نازیلا بابایی
💥 رسانه مجازی ائلداش
@illdash