ائلداش بزرگترین رسانه فرهنگی،سیاسی قشقایی ادمین ها @illdash_admin @Abutaleb19 📚کتابفروشی قشقایی @qashqai_book سروش sapp.ir/illdash آپارات Www.aparat.com/illdash اینستاگرام https://instagram.com/illdash کد شامد 1_1_68499_61_4_1
#replay
🎤 Bahman Shahbazi
🎼 Hay Madad
🔷turkish qashqai music
🆔 illdash qashqai telegram channel
#new_music
🎤 Hamid Ahmadi
🎼 Firouzabad
🔷turkish qashqai music
🆔 illdash qashqai telegram channel
🎙 بهمن شهبازی هم خوان محمود خان
🎼 یوسف خسرو / نوستالژی
🆔@illdash
*لباس ایل قشقایی وسوال از استاندار فارس*
با توجه به مشکلات پیش آمده در خصوص ثبت لباس ایل بزرگ قشقایی و نگرانی های به وجود امده در همین خصوص:
*جناب آقای مهندس رسول رحمتی*
*از تیره کرمانلوی طایفه کشکولی کوچک*
مدیر خبرگزاری و فعال رسانه ای، فرهنگی و اجتماعی قشقایی در نشست خبری
*دکتر امیری استاندار فارس*
که با حضور معاونین استاندار و مدیران و سرپرستان خبرگزاری ها، روزنامه ها، پایگاه های خبری و نشریات استان در روز دوشنبه 9دیماه ۱۴۰۳ برگزار شد.
این موضوع را بصورت ویژه از استاندار و مسئولین ارشد استان مطالبه نمودند.
که در همین خصوص استاندار محترم فارس ضمن تاکید بر پیگیری و حل مشکل پیش آمده در این نشست به:
*معاون گردشگری خود دکتر فرخ زاده*
* دستور پاسخ به سوال و پیگیری موضوع را دادند.
که وی نیز طی سخنانی در این نشست پیگیری های صورت گرفته را تشریح کردند.
بنابراین ثبت لباس ایل قشقایی با کد 923 سال1391 در میراث فرهنگی به قوت خود باقیست.
💥 رسانه مجازی ائلداش
@illdash
صحبت های خانم خورشیدی در استانداری فارس در مورد لباس قشقایی
💥 رسانه مجازی ائلداش
@illdash
رئیس سازمان امور عشایر ایران منصوب شد.
دکتر جهانبخش میرزاوند با حکم وزیر جهاد کشاورزی معاون وزیر و رئیس سازمان امور عشایر ایران شد .
دکتر جهانبخش میرزاوند متولد سال ۱۳۴۷ شیراز از ایل قشقایی، وی دانش آموخته دانشگاه شیراز در هر سه مقطع(کارشناسی ،کارشناسی ارشد و دکترا) رشته خاکشناسی کشاورزی می باشد، سوابق کاری ایشان :
▪︎عضو هئیت علمی مرکز تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی
■ مدیر کل دفتر حفاظت خاک کشاورزی وزارت جهاد کشاورزی
■ریاست سازمان سیما،منظر و فضای سبز شهری شهرداری شیراز
💥 رسانه مجازی ائلداش
@illdash
چیلله گئجسه
در ترکی «یای» یعنی کمان، «چیلله» نیز یعنی زه (در اینجا زه کمان) و نیز محل زه برای گذاشتن تیر در موقع انداختن تیر، «اوخ» یعنی تیر(تیرکمان).در ترکی به تابستان نیز «یای» گفته می شود. از این رو وقتی گفته می شود «یایین چیلله سی» تداعی کننده کشیدگی نهایی کمان به هنگام انداختن تیر(چله ی تابستان) یعنی نهایت و اوج کشیدگی تابستان که چهل و پنج روز رفته از تابستان است.
قیشین چیلله سی(چله ی زمستان) نیز به معنای کشیدگی نهایی سرماست که دو تاست یکی چهل روزه(بؤیوک چیلله) یکی بیست روزه(کیچیک چیلله)، یعنی زمستان دوبار به اوج می رسد. چیلله گئجه(شب دارای کشیدگی نهایی) وقتی گفته می شود «چیلله گئجه سی»(شب چله)در واقع یعنی کشیدگی شب. ولی تحت تاثیر تفسیرهای رایج به معنای شروع زمستان تلقی می شود که البته اینگونه نیست.
اینکه چرا«چیلله» یا «چله» که معنای زه کمان و محل نشستن ته تیر در کمان و مآلا مفهوم نهایت کشیدگی را در مورد «بلندترین شب»،«شدت تابستان» و «شدت زمستان»(که دقیقا معادل climax –نقطه اوج- آمده از زبانهای یونانی و لاتین است) بایستی با عدد «چهل» توجیه و تفسیر نمود کاری است که برخی از روشنفکران پرداخته اند و خود نیز بایستی جوابگو باشند.
بدون هیچ تردید واژه«چیلله» یا «چله» با واژهی یاد شده «climax» از یک ریشه و منشأ میباشد. در منبع شناسی تولید واژگان صدای(ل) دارای مفهوم «انتقال» میباشد. مطابق همان منبع تکرار یک صدا مفهوم استمرارتکراری حرکت و عمل را دارد. پس «چیلله» یا «چله» دارای مفهومی است که در آن عمل انتقال به تکرار اتفاق می افتد. اگر «چله» معنی «چهل لا» نیز داشته باشد آنوقت پرسیدنی است که اولا خود «چهل» از کجا آمده و دوم اینکه معنای پله چیست؟منطقی است بپذیریم که «چهل» از «چیلله» حاصل شده است. فقط فراموش نشود ادیبان منکر وجود تشدید نیز در فارسی شده اند. اما جان آیتو(John Ayto ) اتیمولوژیست انگلیسی واژه «climax» را نهایتا از منشأ هندواروپایی(Kli-) می داند. اولا شما این مورد را با واژه «چیلله» یا «چله» تطبیق دهید خواهید دید که دقیقا دارای عناصر فونتیکی مشابهی هستند.
باز می گویند که واژه «lean» به معنی «تکیه دادن» نی زاز همین ریشه است. متوجه می شوید که چرا در «چیلله» یا «چله» مفهوم نشستن ته تیر در کمان نیز مستتر است؟
«چیلله» اسمی است از فعل «چیلمک» به معنای (زدن پرتابی توام با ضربه) ساخته شده است. در بازی «چیلینگ –آغاج»(الک-دولک) به زدن «چیلینگ» یا «چیلیک» یا «چیلیه»(دولک) با «آغاج»(چوبدستی) از این فعل استفاده شود: «چیل گلسین!»(بزن بیاد!). «چیلینگ» نیز از این فعل استفاده شده است.
«چیلمک» اسم تلنگر شدید است که در آن ریگ کوچکی بین پشت ناخن سبابه و نوک انگشت شست قرار گرفته و به شدت پرتاب می شود. یا تلنگری که بر سطح آب- به نیت پخش کردن و افشاندن آب- زده می شود. شکل دیگری از این فعل نیزهست که که «چیله مک»(افشاندن توأم با ضربه) است. «پیلله» نیز از سیستم «چیلله»(چله) است، حتی به این شکل:«پیلوو»(pilov) و «چیلوو»(cilov)[پلو و چلو] نیز از یک شیوه و سیستم تولید واژگان استفاده می شود. آوردن این مثال از آن جهت لازم بود تا در پیگیری سیستم واژگانی دچار سهو و لغزش نشویم. همانگونه که ملاحظه می کنید در فارسی مصوت ها دچار تغییر شده: «پ» و «چ».
@illdash
🌟☁️🍉چیلله گلیر قارینان , قارپیزینان , نارینان
موتلو اولسون بو گئجه کامانچاینان , تارینان
هامی چالیب اویناسین یولداشینان , یارینان
❤️چیللر گئجیز موتلو اولسون
@illdash
#استوری_اینستاگرام
نازیلا بابایی
💥 رسانه مجازی ائلداش
@illdash
#replay
🎤 hamid ahmadi
🔹turkish qashqai music
🆔 illdash qashqai telegram channel
🛑⛔️ تحریف فرهنگی و میراث باستانی قشقایی( خودزنی فرهنگی )
مدلینگ، بلاگر، طراح لباس و قولّا گَلینهای اینستاگرامی که آستین پیراهنشان را سگ نادانی خورده است.
الف:
اگر آن دو ساعتی را که خرج کرمپودر، کانسیلر، پنکیک، کانتورینگ، هایلایتر، برنز کننده، رژ گونه، پرایمر لب، رژ لب، لاک لب، برق لب، خط لب، پرایمر چشم، ریمل، خط چشم، ریمل، فر مژه، مداد ابرو، سایهی ابرو، سایهی چشم، اسپری فیکساتور، مدل موی بالیاژ و شینیون و چتری و چند ساعتی را که صرف تهیه قماش و پولک و منجوق و ملهو و زر و زنگ و زنگول برای هر ویدیو میکردید را صرف خواندن کتاب کرده بودید؛ در یک محتوای یکی_دو دقیقهای، اینقدر نادرست تحویل مردم آسانپسند اینستا نشین نمیدادید.
ترکی را هم که خیلی بد و حتا غلط و مثل پیلهورهای غیر قشقایی دورهگرد دور شهری حرف میزنید.
ضمنن در ممالکِ "هرچیز بهجای خود"، مدلینگ و بلاگر و اینفلوئنسر و طراح لباس چیز دیگریست، قولّا گلین و درزیدوز چیز دیگر.
ب:
اینها بهکنار، آستین پیراهنهای قشقایی را کدام سگ نادانی خورده است؟ گپ حجاب نیست، بلکه نگرانی میراث و دغدغهی هویت یک قوم است.
زنی پیرسال و موقر را دیدم در جشنی که مینگریست و آه میکشید و میگفت: " این پوشش مگر ارث پدر و خاله و عمهتان است که اینطور قیچیبهدست به جانش افتادهاید و آستینش را میکَنید و تور میکُنید و یقهاش را تا ناف میچاکید و پشتش را تا کمرگاه عریان میکنید و میراث معنوی یک قوم را مضحکهی قرتیبازیهای خودتان و کجسلیقگی و هویتنشناسی خیاطهای دروازهدوز میکنید؟"
و درست میگفت، که اگر اینطور پیش برود، این میراث را نیز آب نادانی برخی زنان، دختران و خیاطان بیسواد قشقایی(و لر) خواهد شست و چیزی نخواهد ماند، مگر مترسکی قماشپوش و بییال و دُم و اشکم.
هر هنرمند رخت میتواند هرچه را میخواهد طرح بزند و بپوشد، ولی پوشش سنتی و هویت یک قوم، دفتر چرکنویس و اتود زدنهای طراحان و خیاطان و کاربران نیست.
پوشش قشقایی چه نیازش به طراح لباس، آنگاه که بینش و هنر جمعی یک قوم در طول سدهها آن را طراحی و ابدی کرده است.
📝 کامبیز نجفی (چاغداش)
🆔@illdash
#new_music
🎤 Ebrahim Kohandelpour
🔰turkish qashqai music
🆔 illdash qashqai telegram channel
🎥 مهدی رسولی
🎼نماهنگ یارالی زهرا
◼️شهادت حضرت فاطمه زهرا تسلیت
🆔@illdash
🔷می گویند گر بزرگی ندارید به سنگی بزرگ تکیه دهید...
..بدور از هیاهوی شهر شیراز در مسیر ایل راه سابق ایل قشقایی بر بلندای تپه ای (قرمزه یاللار ) ، بر سنگی بزرگ تکیه داده ام و همانطور که ازدحام شهر را می نگرم ، خاطرات کوچ از گرمسیر و قشلاق تا ییلاق و سرحدات جلو چشمانم رژه می روند و من ایلیاتی با پای آبله، مانده در راه ، از آنها سان می بینم و اندیشه ام را سوار بر درنای خیال به روزهای خوب ایل کوچ می دهم ،
بر بلندای چهارکوه و چاه نار می رسم ، چشم می گردانم بلکه در دشت های چاه نار ردی از گله های آهوانی بیابم که روزگاری بزرگمردان ایل و در رأس آنان ملک منصور خان قشقایی، قیقاج کنان سوار بر باجالان و شهپر به دنبال شکار آنان بودند ،...
افسوس نه اثری از آهوان است و نه اسب و نه سواری ،... به خودم می گویم،آهوان در تاریکی شب در ازدحام سایه ها گریختند و اسبان نجیب هم با مردان بزرگ رفتند ،...شهسواران در غبار فتنه گمگشتند ،
رفت نامشان از یادها ، تصویرشان از قاب ها...
از پیچو خم سواحل تفتیده قره قاج عبور می کنم و درختان درهم تنیده باغ های مکویه را به کلک خیال دوباره سبز می کشم ،...
ناصر خان صولت با قامتی افراشته در میانه باغ ایستاده و مردان ایل به دیدنش آمده اند ،
ایل دوباره زنده شده است و پژواک آوایی دلنشین از بنه ای دوردست با نوای دراج ها وکبک ها درهم می آمیزد و ارکست سمفونی ایل را از سر می نوازند ، محمد حسین کیانی دوباره لای چیناروم لای را می خواند ،...
به خودم می آیم ،! درختان خشکیده مکویه هم آماج ضربات تبرهای آشنا و غریبه شده اند ، نخل ها بی سر و سر سپرده و محمد حسین ایل هم سالهاست که به کوچ ابدی رفته است ،...
از این بنه خیال همکوچمی کنم و پس از عبور از ملای فهله و هایقر به جایدشت (تی دشت)می رسم ، ...خود را به قنات ، باغ و امارت محمدحسین خان صولت می رسانم تا از قنات گوارای باغ، خود و بنه را سیراب نمایم ، تابلو نوشته ای گنگ نظرم را جلب می کند ،
این ملک ...به ناچار بنه خیال را به هر زحمتی دوباره کوچ می دهم ،...در حوالی ناصر آباد(شه مرد) ٱتراق می کنم ؛
عمارت کلاه فرنگی و درختانش از دور سر بر آسمان میسایند ، اسب خیال را زین می کنم تا به دیدن ایلخان بروم ، ...در ورودی باغ پارکبان از من بلیت و ورودی می خواهد ، به خودم می آیم ، این ملک توسط شهرداری مصادره شده است ...
بنه خیال را کوچمی دهم تا از مسیر کوه پیدنه و تنگاب ردی از ایل بیابم، همان آغور إئل ...
به تنگاب می رسم ، تنگاب حماسی ، عرصه جولانگاه مردان مرد ...ایل را صدا می کنم ،
پژواک صدایم به خودم بر می گردد ، کسی نیست ، ردی نیست ، وهم انگیز است ،
تنگاب هم عرصه را تنگتر کرده است ، رودخانه و آن چشمه ساران همگی خشکیده اند ،
نه ایل ونه ایل راهی مانده است ، فغان که فریادم در گلویم خشکیده است ،...
چه شد آن شکوه و شوکت ایل ؟
به خودم می آیم هنوز به همان سنگدر بلندای تپه همجوار با شهر تکیه داده ام ،.
من در این سوی شهر غریب افتاده ام ،
چشم می گردانم ، در آنسوی شهر، باغ ارم نظرم را جلب می کند ، خیالم را دوباره پرواز می دهم ...
به باغ ارم می رسم ، باغ ارم و زیبایی هایش ، سروهایی که دور تا دور امارت را احاطه کرده اند ، در میانشان سرو معروف ، همان سروناز یادآور روزهای خوب ایل است ، سرو نازی که خسروخان صولت با هوازنی شاخه هایش را هرس می کرد و آن را همچون نو عروسی جوان می آراست ،...
خیالم قصد نشستن بر شاخه سروناز دارد ،..
نزدیک تر میشوم ،
سرو ناز هم پیر و شاخه هایش شکننده شده است ، با من غریبی می کند ، از من نام و نشان می طلبد ،...؟
می گویم قشقایی ام ، وامانده از ایل ، ایلی گران ...قشقایی! راه گم کرده ای ؟از روزهای خوب ایل می گوید و دورهمی ها در باغ ارم ، و به آرامی بغض می کند ، ...
من هم بغض می کنم ، ساکت و مبهوت و آلوده به بغض ، بهم می نگریم ،...هر دو درد داریم ، دردی مشترک ،...
و خوب میدانیم این درد مشترک درمان ندارد ،
بعض هر دویمان می ترکد و سیلاب اشک جاری می گردد ،...از کوله بار بغض و گریه که سبکتر می شویم به آرامی به تابلویی در ورودی اشاره می کند ، ...این ملک هم مصادره شده است!!!
دیگر خیال کوچبه سرحدات را ندارم ، به همین سنگ بزرگتکیه می دهم ...
کسی چه می داند ؟
اقلید ، آباده و چالقفا هم ، گویی، مصادره شده است و پی آن پوشش قشقایی، هویت و زبان ..گویی کوچ در خیالم هم با من بیگانه شده است ! و من اکنون با توام ،با تو ، با توام ای سال های دور از ایل و تبار ،
ای ایلیاتی شهرنشین ،!
ای وامانده در حاشیه شهر ، ای در میان سنت و مدرنیته خود را گم کرده !درد من و تو ، نبود بزرگ و مرگ بزرگان نیست !درد ما این است که نه ایلی داریم و نه تباری ،
و نه کوچ و نه بهاری ،و بدتر از این ، نه اتحادی !و من از بی کسی به این سنگ تکیه داده ام ...
📝ضرغام محمدی گله زن
🆔@illdash
#replay
🎤 Bahman Shahbazi
🎼 Yousf Khosro
🔷turkish qashqai music
🆔 illdash qashqai telegram channel
نشست خبری نخستین همایش ملی زنان تاثیرگذار قشقایی
💥 رسانه مجازی ائلداش
@illdash
بیان بخشی از مطالبات قشقایی ها توسط بانوی قشقایی در استانداری فارس
💥 رسانه مجازی ائلداش
@illdash
📽️ مستند کوتاه چیلله بدر
🎬 کارگردان : جواد اسکندری
🎞️ با همکاری کانون فرهنگی اوجاق🔥
📡 پخش شده از شبکه دو سیما
🆔️ @illdash
#خنده
مهرداد افشاری 😂😂😂
بیت کویین ☺️☺️
💥 رسانه مجازی ائلداش
@illdash
🎤 حمید احمدی
🎼 هنز گینیم قیش گئزیر ... احساسی
🆔@illdash
♓️♏️♉️تامقاهای باستانی تورکها در فرهنگ، معماری و صنایع دستی تورکان قشقایی همچنان زنده است.
♦️ *«آژانس آنادولو» خبرگزاری دولتی تورکیه در گزارشی ، به تورکان قاشقایی و کاربرد تامقاهای تورک در زندگی روزمره این جامعه شش میلیونی پراخته است.*
در این گزارش که با تصاویری از لباس تورکی قاشقایی تهیه شده، با تاکید بر استفاده قاشقاییها از نقوش تامقا (اوجاق) در لباسها و دست بافتهایشان، این جامعه، «قونار-کؤچر» معرفی شده و نویسنده علت توانایی این کنفدراسیون تورک در ساخت بناهای تاریخی را سبک زندگی نیمه ساکن آنها دانسته است. چرا که قاشقاییها در طول تاریخ هم در شهرها و روستاها و هم در ییلاقات و قیشلاقات دارای ملک و سکونت بوده اند.
در این گزارش با اشاره به ارگ کریم خان شیراز و نقش معماران تۆرک در ساخت بناهای باستانی، نام چندین ایل اوغوز که تامقاهایشان بر سنگهای این قلعه نقش بسته است نیز به چشم میخورد. این گزارش موضوع «تامقای مادر» و کاربرد وسیع آن در میان تورکان قاشقایی را که به نامهای «بایداق» و «تانری» نیز شناخته میشود مورد توجه قرار داده و به نقوش بایداق بر روی چهار برج قلعه کریم خان شیراز اشاره کرده است.
لازم به ذکر است، این تامقا که سمبل تانری و آفرینش میباشد، بر روی پرچم قاشقایی نیز نقش بسته است.
از دیگر نکات جالب توجه این خبر، اشاره به پتروگلیفهای تیمره در استان مرکزی بعنوان یکی از گنجینههای بزرگ تامقاهای تورک است.
در این گزارش از حاصل تحقیقات نویسنده و محقق تورک قاشقایی، سرهنگ حسین جدی بیات استفاده شده و نظرات ایشان درج گردیده است
قشقایی ها که از شاخه تورکان اغوز هستن با لباسهای محلی شان، قالیهای دست بافتشان، سمبلهای گره خورده بر گلیمهایشان، غذاهای لذیذ و منحصر به فرد و چادرهای دستدوزشان و همچنین روش امرار معاش خاصشان از طریق پرورش دام، تورکان قاشقایی حامل یک میراث فرهنگی گرانبها و محصر به فرد هستند که توجه هر توریست داخلی و خارجی را به خود جلب میکند.
تورکهای قاشقایی که به صورت متراکم به مرکزیت شیراز زندگی می کنند جزء جوامع نیمه ساکن محسوب میگردند.
با توجه به سبک زندگی دامداری در مورد تورکان قاشقایی یک تصور نادرست ایجاد شده است و آن اینکه این جامعه با این سبک زندگی نمیتواند دارای اندوختههای فرهنگی و تاریخی درخشان باشد.
حتی توریستهایی که به این مناطق (قاشقایییورد) سفر میکنند و و در پی گرفتن یک عکس نوستالژیک با سمبلها و نمادهای تورکان قاشقایی هستند نیز تلاشی جهت شناختن گنجینه فرهنگی و تاریخی این جامعه نمیکنند.
چیزی که یک توریست را جذب میکند فقط زیباییهای بصری است در حالی که گنجینه داشتههای فرهنگی پشت آن منظره که موجبات خلق آن زیبایی است توجه او را جلب نمیکند.
به عنوان مثال زیبایی نقشی که در یک لباس و یا بر روی یک قالی بافته شده است، در عین حال حاوی یک معنای فرهنگی و تاریخی عمیق است.
اما اگر این جامعه سبک زندگی نیمه ساکن داشته باشد این مسئله پررنگتر خواهد بود. به عنوان مثال آنها با نقش سمبلها و نمادهایشان بر روی البسه یا قالیها و دستبافتها و حتی خالکوبی آنها بر روی بدن، این داشتههای فرهنگی را به آیندگان منتقل میکنند.
سبک زندگی نیمه ساکن نه منطبق با زندگی یکجانشینی (شهر و روستا) است و نه به معنای زندگی کوچ نشینی (عشایری) است. و به همین دلیل تورکان قشقایی که در فصلهایی از سال برای یافتن مراتع جهت چرای دامهایشان به ییلاقات و قشلاقات رفتهاند، در طول تاریخ بانیان آثار معماری فراوانی نیز در مناطق مختلف مسکونی نیز بوده اند.
شباهت بسیار زیاد سمبلهایشان با تورکان آنادولو (تورکیه) و همچنین شباهت موسیقی آنها با موسیقی ابدال آنادولو، موجب گشته که تورکان قاشقایی در میان ساکنان تورک در ایران، شبیهترین جامعه به تورکان آنادولو باشند.
طبیعتاً این شباهت در موسیقی و سمبلهای به کار رفته در زندگی روزمره نشئت گرفته از اشتراکات تاریخی این دو جامعه است.
استفاده از سمبلها با اندکی تغییر در جغرافیاهای متفاوت توسط تورکها نمود بارز میراث مشترک میباشد.
تامقاها که همواره یکی از سمبلهای باستانی جوامع ترک جهت معرفی باورها، وابستگی ایلی و بعضا نمادهای حکومتی بوده است، کماکان در میان جامعه قاشقایی مورد استفاده میباشد.
به این تامقاها در عین حال «اوجاق» نیز گفته میشود که علاوه بر صنایع دستی، البسه، ظروف و ادوات، بر روی سنگ قبر ها و آثار معماری نیز بصورت گسترده نقش میبندد....
https://www.aa.com.tr/tr/kultur/tarihi-turk-tamgalari-kaskay-turklerinin-kultur-mimari-ve-el-sanatlarinda-yasatiliyor/3422297
🆔@illdash
#new_music
🎤 Ebrahim Kohandelpour
🔷turkish qashqai music
🆔 illdash qashqai telegram channel
🔴پمپبنزین در شیراز، سال ۱۳۵۳، عکس از آرشیو موزه نفت ایران
_علی ملیحی_
@illdash
کتاب پوشاک محلی اقوام مختلف ایران
💥 رسانه مجازی ائلداش
@illdash