یادداشتهای مهدی نصیری و مقالات انتخابی از دیگران. از این که فرصت گفتگو و پاسخ به پیامهایتان را ندارم پوزش می خواهم. پیام به مهدی نصیری @mahdinasiri238 تماس برای آگهی @Hmostafavy یوتیوب https://youtube.com/@MahdiNasiri-1342
Ⓜ️ ویتنام روی پرچم آمریکا راه نمی رود، روی اعصاب آمریکا راه می رود!
➕ جنگ آمریکا-ویتنام ۱۹۵۵ آغاز شد و بیست سال بعد در ۱۹۷۵ پایان یافت. جنگی که لقب طولانیترین جنگ قرن بیستم را به خود اختصاص داد. آمریکا در آن ۲۰ سال ، از هیچ جنایتی علیه مردم این کشور فروگذار نکرد. تعداد بمب هایی که آمریکا بر سر مردم ویتنام ریخت از تعداد کل بمب هایی که متحدین و متفقین در جنگ جهانی دوم علیه هم استفاده کرده بودند، بیشتر بود. سربازان آمریکایی برای این که مانع از مخفی شدن سربازان ویت کنگ در زیر شاخ و برگ درختان شوند، از مواد سمی (عامل نارنجی) استفاده کردند. فقط در سال ۱۹۶۹، ۱۰۰۰۰۰۰ هکتار از جنگلها با استفاده از این عامل نابود شد [یک بار دیگر عدد را بخوانید و ضربدر در ده هزار متر کنید]. عامل آبی نیز یکی دیگر از مواد شیمیایی بود که برای از بین بردن ذخایر غذایی ویتنام شمالی بر روی محصولات کشاوری اسپری میشد. این عامل بر روی ۶۸۸۰۰۰ هکتار از زمینهای کشاورزی، و به خصوص شالیزارها، پاشیده شد.
➕جدای از سه میلیون کشته؛ تا سه نسل از ویتنامی ها با مشکلاتی از قبیل جنین های نارس یا متولدین معلول مواجه بودند. در موزه جنگ ویتنام، چند نفر از این معلولان مادرزاد که قدی حدود ۵۰ سانتی متر داشتند، با دست هایی کوتاه و صورت هایی دفرمه شده، صنایع دستی درست می کردند و به توریست ها می فروختند. آنها بخش زنده موزه بودند
➕بخش زیادی از مردم ویتنام، ناگزیر بودند در هزاران کیلومتر تونلی که زیر جنگل ها کنده بودند زندگی کنند و حتی مدارس و بیمارستان هایشان را نیز به این تونل های زیر زمینی منتقل کنند. با این حال، آمریکایی ها آنان را در زیر زمین هم راحت نمی گذاشتند و با سم پاشی جنگل ها و نیز انداختن بمب هایی که اکسیژن هوا را می بلعید، آنان را در تونل هایشان نیز خفه و قتل عام می کردند (رفرنس). خود آمریکا نیز پس از هزاران روز جنگ، ۴۵ هزار کشته، ۳۰۰ هزار زخمی و میلیاردهار دلار هزینه، بدون هیچ دستاوردی خاک ویتنام را ترک کردند.
🛜 تحلیل و تجویز راهبردی:
🔻اگر یک کشور در سراسر جهان وجود داشته باشد که بخواهد تا ابد با آمریکا قطع رابطه کند، هر روز پرچم اش را به آتش بکشد، قطعا آن ویتنام است. اما ویتنام چگونه برخورد می کند؟ به جای آنکه روی پرچم آمریکا راه برود روی اعصاب آمریکا راه می رود؟ چگونه؟ با رشد بی نظیر اقتصادی، تولید محصولات صادراتی فوق العاده، با تبدیل شدن به کشوری امن برای کسب وکار، زندگی و سرمایه گذاری، با تمرکز بر حوزه های پیشرفته مانند اینترنت اشیاء و با تبدیل شدن به شریک تجاری شرکت های آمریکایی [آنقدر محیط جذابی برای کسب وکار فراهم کرده اند که شرکت های آمریکایی آنجا را از بین ۲۰۰ کشور جهان برای تولید انتخاب می کنند].
🔻به حرف های یک ویتنامی دقت کنید: «بله! ما خاطره خوبی از آمریکا نداریم و راستش را بخواهی من که در آن زمان متولد نشده بودم، از آمریکا نفرت دارم ولی نفرت من از آمریکا نباید به ضرر خود من تمام شود و مرا در گذشته نگه دارد» [جمله آخر را با دقت دوباره بخوانید] ویتنامی ها جنگی که ۴۳ سال تمام شده است را ایستگاهی برای توقف در گذشته نکرده اند بلکه آن را منبعی برای درآمد زایی کرده اند. تور جنگ و جنگل برگزار می کنند و از گردشگران خارجی مبلغی پول می گیرند و تونل های زمان جنگ، ابزارآلات رزمی آن دوران، فیلم مستندی از شجاعت های ویت کنگ ها و ... را نشان شان می دهند و در جایی، به ازای هر تیر جنگی ۲ دلار می گیرند و به توریست ها اجازه می دهند با سلاح های زمان جنگ، شلیک کنند. موزه جنگ شان نیز که همیشه مملو از گردشگرانی است که برای دیدن عکس های زمان جنگ و هواپیماها، تانک ها و تسلیحات به جا مانده از آن دوران بلیت می خرند و خفت آمریکایی ها را در عمل نشان می دهد (همان رفرنس).
🔻هیچ کشوری دوست و دشمنی دائمی هیچ کشور دیگر دنیا نیست. این منافع ملی هستند که دائمی هستند. نه دوستی و نه دشمنی با دیگران. مهم آن است که در هر رابطه دوستانه ای باید منافع ملی/خیر عمومی مردمم را تامین کنم و هر رابطه خصمانه ای نباید منجر به نقض منافع ملی/خیرعمومی مردمم شود. انتقام گرفتنی که من بیش از طرف مقابل هزینه می دهم، انتقام نیست، خسارت و اشتباه محاسباتی است. نفرت از دیگران نباید به ضرر خود من تمام شود و مرا در گذشته نگه دارد. آینده را دریابیم.
📝 دکتر مجتبی لشکربلوکی +++
🛄 @zistboommedia || مدرسه علوم انسانی
عشق به سرنوشت
اولین کاری که برای زندگی معنوی باید کرد.
رواقیون اعتقاد به چیزی دارند که به آن می گویند عشق به سرنوشت، هر کدام از ما با یک سرمایه هایی مثل سرمایه های روانی و جسمانی و ذهنی و فرهنگی و جغرافیایی به دنیا می آییم که باید عاشق این سرمایه ها باشیم، مسلما همه ما با یک سرمایه مشابه به دنیا نمیآییم، یا با ۸ سرمایه ذهنی مثل قدرت یادگیری، قدرت به خاطر سپاری، قدرت یادآوری، هوشبهر، سرعت انتقال ، قدرت تفکر، عمق فهم و قدرت اقناع متفاوت به دنیا می آییم.
۵۴ یا ۵۶ سرمایه روانی هم روانشناسان کشف کردند که اینها هم در افراد مختلف متفاوت است، مثلاً قدرت مدیریت از بچگی در آدم ها فرق میکند،
رواقیون میگفتن به این سرمایه هاتون عشق بورزید و هیچ وقت آرزوی کمتر یا بیشتر برای هیچ کدام از آنها نداشته باشید.
سرنوشت در مکتب رواقیون یعنی این ۵ عاملی که در دست ما نیست (۱- تواناییهای جسمانی،۲- ذهنی ،۳-روانی،۴-ویژگیهای اقلیمی جغرافیایی ،۵- ویژگی های فرهنگی تاریخی) ، اگر به اینها رضایت بدهید آن وقت چنان آثار مثبتی از این رضا دادن میبینید ، که کمکم به سرنوشتتان عشق می ورزید.
رابرت سولومون فیلسوف آمریکایی که مایه های اگزیستانسیالیستی را با روش تحلیلی با هم گرد آورده است، کتابی دارد بنام معنویت برای شکاکان ، سخنش بر سر این است که اگر کسانی بر سر دین و مذهب آنچه که در قدیم وجود داشت موضع شکاکانه دارند، شق دومش این نیست که لزوماً بروند ماتریالیست بشوند، میشه آدم نسبت به آنها آشنا باشد ولی ماتریالیست هم نباشد، لذا راه سومی را معرفی میکند به نام معنویت.
میگه اولین کاری که برای زندگی معنوی باید کرد این است که این اندیشه رواقیون را آزمود، بدین صورت که تو اول سرنوشتت را در این ۵ عامل بپذیر و بعد با پذیرشش شروع به زندگی کردن کن، چنان زندگی در نظرت لذت بخش می شود که این پذیرش تبدیل به عشق به سرنوشت میشود، ولی ما معمولاً نسبت به بعضی از این ها راضی نیستیم مثلاً میگوییم چرا زیباتر یا باهوش تر نیستم؟
مصطفی ملکیان
مجتمعهای مسکونی تهران در حال نصب استارلینک هستند و بزودی احتمالاً با کاهش قیمت و افزایش تقاضا، کنترل اینترنت هم مانند تلویزیون از دست حاکمیت خارج شود.
چنین نحوه ناصحیح مدیریتی باید در دانشگاههای جهان به عنوان الگوی شکست تدریس شود./حسین صارمی فعال رسانه
@CHAALESH24
◀️خلاصه روابط ایران و روسیه طی ۵۰ سال اخیر
@geroni_news ⚡️
مهدی نصیری را در فضای مجازی دنبال کنید 👇
🔻تلگرام
/channel/iranazadvaabad
🔻اینستاگرام
http://www.instagram.com/mnasiri_1402
🔻یوتیوب
MahdiNasiri-1342" rel="nofollow">https://youtube.com/@MahdiNasiri-1342
《۷۲/۹ درصد معتقد به جدایی دین از نهاد سیاست》
در سال ۵۸ مردم به جمهوری اسلامی رای دادند.
و سپس به قانون اساسی رای دادند که بالاترین راس حاکمیت آن برکشیده از نهاد دین و حوزه علمیه باشد.
امروزه و پس از ۴۳ سال، اکثریت قابل توجهی اعتقاد به عینیت دین با سیاست ندارند و تنها ۲۲/۵ درصد موافقند!
راحتترین تحلیل برای این تغییر و تبرئه ناکارآمدی خود، پناه بردن به تئوری "توطئه دشمن" است!
(منبع جدول، پیمایش ملی وزارت ارشاد، آبان ۱۴۰۲)
@lotfi_mojtaba
۱- سفر کردن میتواند در شکل دادن و تعدیل کردن نظرگاه های ما در باب علوم انسانی و اجتماعی از جمله، سیاست، تاریخ، دین و .. بسیار مفید باشد. این کانال همین هدف را پی میگیرد.
۲- نقل مطالب این کانال با ذکر منبع بلامانع است.
@khateratesafarhayesafari
🔻کانال مهدی نصیری با داشتن مخاطبانی متنوع و گسترده در زمینه موضوعات فرهنگی، اجتماعی، هنری و اقتصادی آگهی می پذیرد.
متقاضیان برای اطلاع بیشتر با آیدی زیر تماس بگیرند👇
@hmostafavy
تیر خلاص
حتی آغاز خیز ایران در احیای گرایش به غرب، از منظر کرملین نابود کننده است. کمترین گمانی نیست که برقراری مناسبات جمهوری اسلامی با اروپا-آمریکای شمالی، آن چنان که مثلا فی مابین ترکیه با این گروه از کشورها برقرار است، از منظر مسکو نامناسب نیست، که خطرناک و بلکه کشنده پنداشته می شود. چرا؟
۱- روسیه در دو جبهه باختری و شمالی، با سد ناتو و آمریکای شمالی روبرو است. سدهایی کمتر قابل عبور و تقریبا شکست ناپذیر؛
۲- در جبهه خاوری نیز با سد ائتلاف ژاپن، جمهوری کره و هم پیمانانش در اوکاس(ایالات متحده، استرالیا و بریتانیا) مواجه است؛
۳- در جنوب با قدرت پیشرونده چین روبرو است که برای گونه ای تسلط بر ۵ ملت آسیای مرکزی خیز برداشته است؛
۴- روسیه هم چنین در جنوب باختری (قفقاز جنوبی)، از یک سو با محور آنکارا-باکو و از سوی دیگر با گرایش تند ایروان به سوی غرب روبرو است. در عین حال امواج بالنده گرایش جوانان گرجی به غرب، کرملین را نسبت به تفلیس در شرایط یاس نگاه داشته است؛
۵- در چنین شرایطی، حفظ، استحکام بخشی و ارتقای مناسبات با کره شمالی، مغولستان، افغانستان، چین و ایران، امری حساس و در باره ایران حیاتی است. چرا؟
الف- چهار کشور جنوبی یا محصور در خشکی اند، یا در فاصله بسیار دور از مسکو قرار دارند. در حالی که ایران تنها کشور تک جداره و کوتاه بین آب های آزاد و روسیه به شمار می رود؛
ب- از خاک ایران نظارت و حتی کنترل تحرکات نظامی روسیه از همه همسایگانش ساده تر است؛
پ- در واقع با فرض کردن بیطرفی ایران نسبت به میدان های جنگی روسیه، مسکو در خطر از دست دادن کامل هژمونی اش در قفقاز و آسیای مرکزی قرار خواهد گرفت.
در یک جمعبندی کوتاه، برآنم که گرایش جمهوری اسلامی به غرب، در مقیاس برقراری و احیای مناسبات استراتژیک، تا جایی که به روسیه بر می گردد، غیر قابل هضم است و بلکه به مثابه تیر خلاص تلقی می شود.
به همین دلیل تصمیم سازی مستقلانه و راحت جمهوری اسلامی در این باره، محکی کامل در جهت برآورد اندازه استقلال کامل سیاسی نظام محسوب می شود.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
جیب مردم خالی است نه بیمار
📝 مهدی سلیمی
ابتدا حرف از صدور انقلاب زدند یک جنگ را بر کشور تحمیل و هشت سال بی ثمر ادامه دادند و در نهایت جام زهر نوشیدند اما در واقع جام زهر به کام مادرانی ریخته شد که پسرانشان را از دست دادند، زنانی که بیوه شدند و بار یک زندگی را به تنهایی بر دوش کشیدند،فرزندانی که حتی نشانی از قبر پدر خویش ندارند، جانبازانی که تمام عمر را در گوشه آسایشگاهها سپری کردند و خرمشهر و آبادانی که نه از خرمی نشانی برایشان ماند و نه آبادانی
پس از جنگ به نام سازندگی، آزاد سازی قیمت ها و .. فشار اقتصادی را باز بر مردم تحمیل کردند. بعدش به نام انرژی هسته ای، محور مقاومت و بسیاری عناوین دیگر دهه هاست هر روز تحریم ها گسترش پیدا کرده، فرصت رشد و توسعه از ایران گرفته شده، پول ملی بی ارزش و فقر و فلاکت خط قرمز را رد کرده است
از ابتدای تاسیس این حکومت تا کنون فشار تمام سیاست های غلط آن بر جان و مال مردم تحمیل شده و حال رییس جمهور جدید سخن از ناگزیر بودن جراحی اقتصادی و درد آن میزند! باز هم از کجا؟ از جیب مردم! باید به آقای پزشکیان متذکر شد اقتصاد نیاز به جراحی دارد اما بیمار جیب مردم نیست آنجا خالی است و خیلی وقت است ته کشیده و در کماست
اگر واقعا قصد جراحی دارید باید بدانید ریشه اصلی بیماری سیاست های کلان حکومت در زمینه داخلی و خارجی است و چاره خروج از انزوا بین المللی، اجازه فعالیت رسانه های آزاد، از بین بردن مافیاهای فربه اقتصادی، قطع بودجه نهادهای غیر ضروری که به اسم کار فرهنگی هر سال به آنها و بودجه شان افزوده شده و قطع خرج گروههای تروریستی خارجی است نه جیب سوراخ شده ما مردم
گناه مومنانه👇
/channel/salimimeh
حکایت
مردی بار سنگینی از نمک بر پشت الاغش گذاشته بود و به شهر میبرد تا آنرا را بفروشد. در مسیر به رودخانهای رسیدند.. هنگام رد شدن از رودخانه پای الاغ سر خورد و درون آب افتاد ... الاغ وقتی بیرون آمد ، بخشی از بار نمک در آب حل شده بود و بارش سبکتر گردید.
روز بعد مرد و الاغ بار دیگر راهی شهر شدند و به همان رود رسیدند.. الاغ با بخاطر داشتن اتفاق دیروز خود را به درون آب انداخت و بار خود را سبکتر کرد. مرد که بسیار ناراحت شده بود با خود گفت:
"اینطوری نمیشود. باید به جای نمک ، کالای دیگری برای فروش به شهر ببرم."
فردای آنروز ، مرد مقدار زیادی پنبه ، بار الاغ کرد. هنگام گذشتن از رودخانه الاغ به طمع سبک شدن بار خود ، مجدداً ، خود را به آب انداخت، اما وقتی بلند شد پنبه ها ، آب را به خود جذب کرده و وزنشان چند برابر شده در نتیجه الاغ مجبور شد باری را چند برابر قبل ، تا شهر حمل کند.
چارهاندیشی
بسیاری از مشکلات ما در زندگی ناشی از این است که متوجه تغییرات محیطی خود نمیشویم و با استراتژیها و الگوهای قدیمی به استقبال شرایط جدید در دنیای مدرن میرویم.
روشی که دیروز عامل موفقیت ما بود (همه با من) معلوم نیست که امروز هم عامل موفقیت شما باشد!
در مدت ۴۵ سال گذشته به سبک قدیمی (همه با من) به دنبال علم کردن یک شخصیت بودیم که ما را از خاک سیاه برخیزاند. غافل از اینکه او مدیریت بحران بلد نبود و تمامی فرصتها را یکی از پس از دیگری از دست داد و هنوز میکوشیم که او را سر پا نگاه داریم تا به سبک سنتی «همه با من» تمامی کیک قدرت را مال خود کنیم.
شعار «همه با من» یک شعار عشایری است و دیگر کارایی گذشته را ندارد. در دنیای امروز که عصر انفجار اطلاعات است ، فقط شعار «همه با هم» که یک شعار مدرن است ، میتواند ، ایرانیان را متحد نگه دارد!
ریشه شعار «همه با من» از رذیلت فرهنگی «غرور و خودعقلکلپندارندی» منشاء گرفته که ارمغان آن ، فقط ، استبداد جدید است!
باشد که دلها شاد گردند
[بخشی از کتیبه کوروش کبیر]
t.me/EtelafeNovin/400
▪️معرفی کتاب نظم و زوال سیاسی توسط دکتر محمد فاضلی (جامعهشناس، نویسنده و مترجم)
به اعتقاد فرانسیس فوکویاما، نویسنده و نظریهپرداز مشهور ژاپنی-آمریکایی، نظامهای دموکراتیک بعد از چند دهه گرفتار ویژهپروری و پدرسالاری میشوند و این دو عامل چنان در این نظامها گسترش مییابد که توسعه را با مشکلی جدی مواجه میکند. اگر این نظامها در ساختارهای خود بازنگری نکنند و تغییرات اساسی در آنها به وجود نیاورند ناکارآمد و گرفتار فساد و زوال خواهند شد. فوکویاما معتقد است که برای حل این مشکل باید یک نظام اداری مستقل و شایستهسالار جانشین نظام ویژهپرور و پدرسالار شود. او چالش آینده دموکراسیها را برقراری توازن میان حاکمیت قانون از یک طرف و حکمرانی خوب و کارآمدی از طرف دیگر میداند.
نام کتاب: نظم و زوال سیاسی
نویسنده: فرانسیس فوکویاما
مترجم: رحمن قهرمانپور
قطع: وزیری
نوبت چاپ: پنجم
تعداد صفحات: ۶۰۸
#انتشارات_روزنه #کتاب
#کسی_تنهاست_که_کتاب_نمیخواند
🛒خرید اینترنتی کتاب با ۲۰٪ تخفیف
🔍مشاهدۀ دیگر آثار فوکویاما
▫️تلگرام نشر روزنه
▫️اینستاگرام نشر روزنه
☎️ 02188721514
از سلطان نشین عمان کمتریم؟!
حالا که قرار است فرمان به سوی وفاق ملی بچرخد، حالا که ناترازیهای گوناگون و هولانگیز کشور را فرا گرفته تا جایی که رهبری در دیدار با هیات دولت به نبود فرصت و نبود پول اذعان کرد، در این مسیر محتضری روی دست مانده که برای احیا به تدبیر و عقلانیت و انعطاف نیاز است. دیگر نمیتوان گفت حرف مرد یکی است و اینجا باید مردان حاکم، با نگرش به پرونده و کارنامه سیاسی خویش، حرفشان دو تا شود.
پر کردن گسلهای ژرف و وحشتناک کنونی نیاز به همدلی و مدارا دارد. سخن ساده اینکه کاری بتوان کرد کارستان! و آن اینکه نظام از محصوران: میرحسین موسوی، خانم رهنورد و مهدی کروبی، و زندانیانی مانند مصطفی تاجزاده ضمن آزادی، بخواهد در مسیر پیشرفت و عدالت و رسیدن و وضعیت مطلوب به حاکمیت مشاورت و کمک کنند.
این نه اینکه سیره پیامبر است(آل عمران/ ۱۵۹) بلکه در دنیای معاصر نمونه دارد. نمونه بارز آن کشور عمان است.
این آرزوی دست نیافتنی مرا یاد خاطرهای انداخت:
سال اول یا دوم دولت اصلاحات بود که عطاءالله مهاجرانی وزیر فرهنگ و ارشاد دولت خاتمی به قم آمد و در جمع تعدادی از روحانیون حاضر شد. (جلسه در یک منزل شخصی بود و وی جرات نمیکرد در مکان عمومی با روحانیون دیدار کند!)
القصه! بحث دکتر مهاجرانی به چگونگی برخورد با مخالفان از جمله آیت الله منتظری و حصر ایشان کشید. وی خاطرهای گفت درس آموز که پس از سالها هنوز در گوشم هست. میگفت:
☀️سفری داشتم به سلطان نشین عمان و با عبدالعزیز الروسی وزیر اعلام آن کشور ملاقاتی رسمی داشتم. وی پس از این ملاقات مرا به خانهاش دعوت کرد. سخن از گذشتهاش را به پیش کشید و گفت:
🔸در دوران دانشجویی با تعدادی از دانشجویان از جمله یوسف بن علوی، جزو مخالفان سرسخت سلطان بن قابوس بودیم. گرایشهای چپ داشتیم و چونکه از رهبران پارتیزانی ظفار بودیم گاهی حمله و تحرکات مسلحانه انجام میدادیم. مدتی بعد دستگیر شدیم. ما را به زندان بردند. زمانی نگذشته بود که من و همراهانم را از زندان بیرون آورده، سر و صورت اصلاح کرده، لباس رسمی پوشیدیم. گفتند سلطان بن قابوس شما احضار کرده است. پیش خود گفتیم اعداممان حتمی است! ما را نزد وی بردند. سلطان ما را احترام کرد و نزد خود نشاند. تعجبمان بیشتر شد. سر سخن باز کرد. از گذشته تا حال گفت، از وضعیت کشور و اینکه با تفکرات چپ و کمونیستی کشور به سرانجام نمیرسد با دلیل و آمار و منطق مجابمان کرد و گفت: "ما راهی را برای پیمودن آغاز کردیم. شما درس خواندههای کشورید حیف از شماست که در زندان باشید. گذشتهها گذشت. من چند پیشنهاد برای شما دارم اول اینکه: سرمایهای در اختیارتان می گذارم، با خانواده به هر کشور خارجی مایلید مهاجرت کنید و تا آخر عمر با عزت زندگی کنید. یا اینکه: به شما سرمایه و امکانات میدهم تا به کار کشاورزی و تولید بپردازید و یا اینکه خواهش میکنم به من برای مدیریت و توسعه کشورمان کمک کنید، من مدیرانی متخصص میخواهم و اگر مایل هستید همراهم باشید." در بهت به سر بردیم. در پوست خود نمیگنجیدیم و با آغوش باز راه سوم را انتخاب کردیم و سلطان بن قابوس هر یک را به مقام وزارت، و مشاوره منصوب کرد و من وزیر امور اعلام و بن علوی وزیر خارجه شدیم.
🔸مرادم از ذکر این خاطره شیوه کار است و اینکه آیا متصدیان و حاکمان ما از سلطان کشور کوچکی مانند عمان، کمترند؟!
@lotfi_mojtaba
"خوش بود گر محک تجربه آید به میان..."
✍علی صاحبالحواشی
وقتی که مارتین لوتر در سال ۱۵۱۷ اعتراضنامه خود را بر درِ کلیسایش نصب کرد، اعتراض او متمرکز بر فساد دستگاه پاپی بود؛ او قصدی برای براندازی کاتولیسیسم نداشت. سیر وقایع و تحولات اندیشگی او بعدها او را به "قلابیبودن" نحله کاتولیسیسم راهبر شد. لوتر برخلاف "ساونارولا"ی معترض به دستگاه پاپی که چند سالی پیشتر شکست خورد و اعدام شد، دانشآموختهای بسیار فرهیخته بود.همین فرهیختگی او بود که راهگشای "نقادی" او از نهاد کاتولیسیسم گشت تا آنرا انحرافی از مسیحیت راستین دانست.
آنگاه که لوتر گام در راه این نقادی گذارد، کاری که کرد یک بازاندیشی تاریخی بود تا به سرچشمه مسیحیت آغازین دستیابد. این پروژه جسورانه بدانجا رسید که در او بتواند در اصالت مرجعیتهای فکری کلیسای کاتولیک تردید کند؛ و چون چنین شد، به ناگهان میراث یکونیم هزارهای مسیحیت کاتولیک برای او به زیر پرسش رفت. چنین شدنی، بدان معنا بود که همه پرسههایی که سنت کاتولیک برایشان پاسخهای تدارکشدهای در این یکونیم هزاره یافته و صورتبندی نموده بود، به یکباره "بیپاسخ" شدند
ادامه مطلب اینجاست
کانال نویسنده
میوهٔ شیرین آزادی با هم افزایی بدست میآید
✍ ناصر دانشفر
میگویند دو نفر که در یک سلول زندانی بودند، صبح به صبح از پنجرهٔ محبس خود، نگاهی به بیرون میانداختند. یکی از آن دو به خیابان مینگریست و همیشه چشمش به جوی پر از لجن آنجا میافتاد و با عصبانیت غرولند میکرد که این چه شانسی است که من بدبخت دارم. زندان و عذاب دوری از خانواده کم است که باید بوی تعفن این جوی کثیف را هم تحمل نمایم.
اما دیگری به آسمان مینگریست و خدای را سپاس میگفت که اگر از نعمت آزادی برخوردار نیست، اما دریچهای هست که بتواند، ذرهای از زیباییهای جهان را ببیند و لذت ببرد.
به گمان من این حکایت ما مردم ایران است که اسیر حاکمان نظام مقدس شدهایم و بعضی از ما جز بدی، کژی و ناراستی در این دیار نمیبینند و باور کردهاند که با وجود نظام ولایی کوچکترین تغییر مثبتی در شرایط موجود ممکن نیست. اما برخی معتقدند که از باز شدن روزنههایی برای نفس کشیدن هم باید استقبال نمود، چرا که این گامهای کوچک در بلند مدت، ما را به نتایج مد نظر خواهند رساند. لذا آنان بر این باور دارند که در همین ساختار کج و معوج، اینکه چه کسی در مسند مناصب انتخابی کشور باشد، از اهمیت برخوردار است.
شوربختانه هر دو دسته تنها به نقاط منفی دستهٔ مقابل مینگرند و آن را برجسته مینمایند. روزنه گشایان بر این باورند که گذارطلبان همواره به شرح وضعیت اکتفا میکنند و از ارائهٔ یک برنامهٔ عملیاتی برای تغییر ساختار، به کل عاجز و به روزمرگی دچار شدهاند. میگویند که آنها نزدیک به نیم قرن است هر روز با این آرزو از خواب بیدار میشوند که بساط این حکومت برچیده شده باشد.
آخرین حرکت قابل ملاحظه در این راستا، یعنی طرح از تاجزاده تا شاهزاده را عقیم میپندارند و معتقدند که در حد کلام باقی مانده و اثر قابل ذکری در فضای سیاسی کشور ایجاد ننموده است. مدعی هستند که مخالفان برانداز و حتی گذارطلب نظام ولایی چنان پراکندهاند و ساز عدمهمگرایی سر میدهند که فکر گفتگو بین بسیاری از آنان اندیشهای خام است، چه رسد که این تبادل افکار به ائتلاف و برنامهریزی عملی برای تغییر ساختار حاکمیت گردد.
از آن سو طرفداران تغییر ساختار ادعا دارند که روزنهگشایان همواره به دنبال گدایی از حاکمیت هستند. میپندارند که حداقل عدهای از آنان برای کسب منافع شخصی به استمرارطلبی روی آوردهاند. شیوهٔ کنشگری آنان را خدمت به نظام و استقرار و استحکام آن ارزیابی مینمایند. معتقدند که اینبار هم چون دفعات پیشین جناب خامنهای، پس از کام گرفتن از آنان بر خر مراد سوار خواهد شد و خیلی دیر نخواهد پایید که بدانند بار دیگر بازی خوردهاند.
گمان من این است که هر دو دسته بر این عقیده هستند که حضور پزشکیان در رأس قوهٔ مجریه اتفاق مثبتی است. درست است که که تحریم کنندگان انتخابات، به شکل علنی چنین موضوعی را تأیید نمیکنند، اما به طور ضمنی بر این موضوع صحه میگذارند، چرا که برآمدن پزشکیان را محصول نوع کنشگری خود میدانند. آنان در گفتگوهای فیمابین ابراز میدارند که اگر مجاهدتهای زندانیان سیاسی کشور نبود، اگر منتقدان حاکمیت با شجاعت تمام به میدان نمیآمدند، اگر تحریم انتخابات مجلس محقق نمیگشت، اگر پیشنهاد رفراندوم میرحسین مطرح نمیگشت، اگر اهالی سیاست به پیشواز پروژهٔ از تاجزاده تا شاهزاده نمیرفتند، اگر فضای مجازی امکانی برای انجام رسالت اهالی سیاست فراهم نمینمود و اگر...، امروز پزشکیان رئیسجمهور نبود که روزنهگشایان به دستاوردهای نصف و نیمهٔ رئیسجمهور منتخب بنازند و آن را دلیل درستی کار خود بدانند.
مدعیات فوق بیمنطق نیست، باید اذعان نمود که روزنهگشایان نمیتوانند مدعی آن باشند که این محصول قابل دفاع، تنها و تنها رهآورد نوع مشی و شیوهٔ کنشگری آنان است.
بله باید بپذیریم که اگر افراد، گروهها و دستجاتی نبودند که بر مهم بودن شخص رئیسجمهور پای نمی فشردند و همهٔ همت خود را مصروف قانع ساختن بخشی از تحریمگران نمایند، قطعاً امروز ما اینجا نبودیم که جنبش سبز و خیزش مهسا آرامآرام توسط حاکمیت به رسمیت شناخته شود و به برخی تغییرات تن دهد.
اما سادهلوحانه است که گمان بریم که تنها یکی از این دو طریقهٔ مبارزه با استبداد حاکم موفق و دیگری به شکست انجامیده است، چرا که اگر در انتخابات اخیر فردی پای به پاستور نهاده که کارکرد همین مدت کوتاه او باعث سرافرازی روزنهگشایان گشته، اما همین پنج شش ماه پیش بود که آنها در تمامی وجوه کنشگری خود در انتخابات مجلس با شکست کامل مواجه شدند و حاصل تلاش آنها ثمری جز مجلس خالص نبود.
ادامه در instant view
https://B2n.ir/y02430
@peyghameashna
للحق
معرفی رمان صوتی سنگسالی
اثر محمدکاظم مزینانی
لینک خرید
https://www.navaar.ir/pwa/pdp/20830
✍رضا امیرخانی
شعر فنی شفاهی است، داستان اما مکتوب... روزگار پرازدحام شهری، بسیاری را به شنیدن کتاب صوتی ترغیب کرده است؛ در شلوغی مترو، پیادهروی روزانه، ترافیک بزرگراه، حین آشپزی و تعمیر خودرو، برای ورزشکارترها حین دوچرخهسواری و کوهپیمایی، برای مسافرترها حین پیمودن بیابان و کوهستان... پس رمان صوتی هم برای خود جایی باز کرده است.
سنگسالی اما فقط رمان نیست، رمانی است در زبان شعر. صدای گرم و گیرای محمدکاظم مزینانی که شاعرانه مینویسد، میوهی ادبی نوبرانهای آفریده است؛ ترش و شیرین، پوست گس و گوشت نرم و هستهی مغزدار...
و شگفت آن که این رمان نسخهی کاغذی ندارد...
رمان تاریخمند است اما زمان ندارد... همان اندازه که یورش مغولانش معاصر است، دانشگاهش قدمایی است... شخصیت دارد، اما شخصیت اول ندارد... اگر بتوانی سنگ و دستمال و پایپوش چرمی را شخصیت جاندار بدانی... اسب که جای خود دارد...
پاپوش چرمی جلوباز وقتی در رف دکان کفاشی در انتظار مشتری خمیازه میکشد، یقین بدان که میتواند بیخستهگی یک فصل از رنج میهنت را روایت کند تا پای سر آبلهرو شود...
شنیدن رمان سنگسالی به گمانم اوقات خوشی را برای مخاطب بسازد؛ مخاطبی که دنبال لذت ادبی باشد...
پینوشت: اگر مخاطبان کار را بپسندند، احتمالا در جلسات بعدی کتابخوانی کافه دیار راجع به این کتاب گپ میزنیم...
لینک خرید
https://www.navaar.ir/pwa/pdp/20830
#بهشت_آزادی
الان برای سفر زیارتی سیاحتی همراه فرزندان عزیزم در عراق هستم . هتل های شهرهای زیارتی با قیمت مناسب و تمیز بسیار است.
سفر عراق اهداف معنوی دارد.زایر مرتب دعا می خواند ذکر خدا می گوید.عبادت می کند و گناه مرتکب نمی شود و به فانی بودن این دنیا بیشتر پی می برد.
به حرم امیرالمومنین ع می رود .مردی که گفت حکومت بر شما برایم از این کفشی که دارم می دوزم بی ارزش تر است. دنیا را از آب بینی بزغاله بی ارزش تر توصیف کردند.
وارد حرم امام حسین ع می شود مردی که بر تمام دنیا پشت پا زد و با پشت دست دنیا و مافیها را پس زد و همه ی جان و مال و فرزندانش را قربانی اهداف الهی کرد.
در حقیقت برای ما که در جامعه ی صنعتی تمام هدف مان منافع مادی و پول و سرمایه و زندگی تجملی است ؛ این نوع نگاه به زندگی هم کمال اهمیت را دارد.
احیای ارزش های اخلاقی و معنوی در دل جامعه ی مدرن و پر از زرق و برق دنیوی موجب تعدیل انسانیت انسان و اندکی آرامش و مهار حرص و ولع به دنیا و آمادگی برای سفر آخرت است.
اما سفر به عراق فقط همان اهداف معنوی نیست. مشاهدات جامعه شناسانه ی پیشرفت کشوری است که تا همین چند سال پیش رسما در اشغال امریکا و بعد داعش و سرویس های اطلاعاتی بوده و هنوز هم مافیاهای قدرت آن را اداره می کنند.
چنین کشوری در بین این همه بحران های سیاسی و بین المللی بسرعت از ایران پیشی می گیرد .ارزش پولش رشد کرده است. زمان سقوط صدام نگارنده به عراق تردد داشتم یک اسکناس هزار تومانی به یک عراقی می دادی برق شادی در چشمش می جهید و بجای پول از کلمه ی خمینی استفاده می کردند و هر هزار تومان یک خمینی برای شان بسیار با ارزش بود ولی امروز وقتی کرایه تاکسی دادم و پول خورد عراقی نداشتم و یک تراول صدهزارتومانی ایرانی دادم راننده عبوس شد و پول را پس داد و افسوس خوردم زمانی که یک هزارتومانی ما سلطان عراق بود الان تراول ایرانی هم ارزش ندارد.
علت این پیشرفت های عراق در یک کلمه است.اقتصاد کاپیتالیستی و نظام سرمایه داری غرب است. موتور محرک توسعه ی هر کشوری در همین کاپیتالیسم و آزادی اقتصادی است. قیمت هر لیتر بنرین نیم دینار یعنی حدود ۲۵ هزار تومان و ده برابر ایران است در جای دیگری دیدم قیمت هر لیتر بنزین ۸۵۰ دینار یعنی حدود ۳۸ هزار تومان بود و نظام قیمتی یکسانی نبود. آزادی قیمت حاکم است.
راننده تاکسی هم سوار تویوتا و بهترین ماشین های روز کرایه اش را ده برابر می گیرد .
این چنین اقتصادشان روی موج شناور عرضه و تقاضا و اقتصاد بازار و فارغ از نظام تنظیم بازار و قیمت های مصنوعی است. در کشور ما نصف سرمایه ی کشور صرف بنزین هزار تومانی و سه هزاری می شود که این بودجه بسیار عظیم که دود هوا می شود ؛می تواند صرف توسعه زیرساخت ها و تاسیسات زیر بنایی بشود.
بالاترین آپشن یک هتل برای زایران ایرانی #وای_فای با اینترنت پر سرعت است.
دوستی به مزاح می گفت:
من نگویم که مرا از قفس آزاد کنید
لیکن قفسم مجهز به #وای_فای کنید.القصه برای یک ایرانی اقامت در هتل و مرور دنیای عجیب مجازی و گردش اخبار و اطلاعات و سرچ داده های علمی خودش بهترین فرصت است.
آزادی اینترنت پرسرعت نماد جامعه ی آزاد و برخوردار از آزادی های سیاسی و اجتماعی است. شهر بغداد از شهرهای اروپایی هم پر زرق و برق تر شده و هرچند اتوبان های بزرگ تهران را ندارد ولی بازارش پر رونق و انواع برندهای روز دنیا وجود دارد و در مقابل تحریم ها پدر اقتصاد ایران را در آورده است.
هم وطنان عزیزی که در یک کشور عقب مانده و بدبخت و جنگ زده مانند عراق شاهد این همه پیشرفت هستند حسرت می خورند که چرا اقتصاد نیمه کمونیستی ایران موجب فلج شدن بازار و توسعه شده است؟ چرا تحریم ها موجب محرومیت ما از کالاهای روز دنیا شده است؟ چرا اتومبیل های عراقی بهترین اتومبیل های لاکچری زیرپای رانندگان تاکسی است؟ و چرا آزادی اطلاعات و آزادی بیان و آزادی پوشش در این کشور نه تنها موجب بی دینی نشده بلکه مردم در خیابان ها خودجوش میلیاردها دلار صرف خیرات و نذورات و موکب ها می کنند و دین شان هم از ما قوی تر است؟ چرا در این کشور روحانیت احترام دارند و داخل مغازه ها پر از عکس آیت الله سیستانی و صدر و ....است؟
/channel/drpoonak
دانلود کتابهای نایاب تاریخی و ممنوعه
📘کتابهای تاریخی و سیاسی، اقتصادی
📔کتابهای فلسفه و منطق
📗کتابهای ریاضیات وفیزیک
📙کتابهای حدیثی چهارده معصوم
📓نسخه های خطی کمیاب
📕رمان های عاشقانه
📙کتابهای تخیلی و روانشناسی
📒صوتی و pdf
📚کانال کتاب های ممنوعه و تاریخی👇
@yortci_bosjin_pdf
@yortci_bosjin_pdf
✅ به کانال ما بپیوندید🌹
🔴 ما را به سخت جانی خود این گمان نبود
✍ اجلال قوامی
🔸اول: زنده یاد مهندس بهالدین ادب همیشه در سخنان خود با اشاره به مشقت و سختی های پیش روی فعالان مدنی و حقوق بشری به نکته ای اشاره می کرد که بخشی از واقعیت جامعه امروز ماست.آن نکونام می گفت؛ وقتی قطاری به حرکت درمی آید چهار تا بچه هم در مسیر دور و دراز قطار به سوی مقصد پیدا خواهند شد که سنگی به سوی قطار روانه کنند.بدین معنا که در این راه هم تخریب شخصیتی هست و هم سر شکستن و به خطر افتادن جان.
🔸دوم: در این ایامی که بر من سخت گذشت هیچگاه لطف دوستان و بسیاری از نهادهای مدنی و وکلای انسان دوست را فراموش نمی کنم و قدردان تلاش ها و زحماتشان هستم.در این روزهای تنگ و ترش محکی برای آزمودن برخی چیزها است تا عیار راستی و کژی ها بر انسان آشکار شود.به هر صورت باید صادقانه گفت؛ به سخت جانی خود این گمان نبود.
🔺روابطی که یک طرفه راهبردی است!
متعاقب سفر اخیر پوتین به آذربایجان و اظهارات برخی مقامات روس، دوباره بحث دالان زنگزور در رسانهها داغ شده است.
این در حالی است که اتفاق غیر منتظرهای نیفتاده و موضع روسیه مبنی بر ضرورت راهاندازی این کریدور از قبل هم از زمان انعقاد توافق آتش بس 2020 روشن و شفاف بوده است.
اما آنچه شاید تازگی دارد، این حجم بیتوجهی روسیه نسبت به حساسیتی است که تهران در چند سال اخیر نسبت به راه اندازی زنگزور ابراز داشته که تا سر حد ارسال نیرو و برگزاری رزمایش نظامی در مرز با آذربایجان پیش رفت.
خردهای بر پوتین و روسیه نیست. منافع حرف اول و آخر را در روابط بینالملل میزند. بنابراین وقتی منافع کلانی را در راهاندازی این دالان با ترکیه و آذربایجان میبیند و در مقابل آن را در روابط با تهران هزینهساز نمیداند، چرا چنین موضع نگیرد؟ روابطی که در همه حال طرف ایرانی آن را «اتحاد راهبردی» یا «شراکت راهبردی» یا «راهبردی» مینامد و طرف مقابل تاکنون به الزامات یک رابطه راهبردی تن نداده است.
پرسش اینجاست که این چه روابط راهبردی است که یک طرف آن تقریبا در همه حوزههای ژئوپلیتک و پروندههای حساس منطقهای علیه طرف دیگر به ویژه در حوزه امنیتی پیرامونش به نفع دیگران ورود میکند؟ در سوریه با اسرائیل تبانی میکند و یا حداقل چراغ سبز نشان داده و راه را برای حملات مستمر به «رقیب ایرانی» خود در این کشور باز میکند.
به تثبیت نفوذ و نقش رقیب منطقهای ایران یعنی ترکیه در سوریه کمک کند و نیز با دور زدن ایران بخواهد اردوغان و اسد را آشتی دهد و عملا منافع اقتصادی کلان دوران پسا جنگ داخلی را نصیب آنکارا کند.
در حوزه خلیج فارس در قضیه جزایر سه گانه چند بار به نفع امارات موضع بگیرد. در تنشهای امنیتی و سیاسی در منطقه مواضعی متمایل به بقیه بازیگران رقیب و مخالف ایران اتخاذ کند. در پرونده یمن چند بار پای قطعنامههای شورای امنیت را امضا کند که متحد یمنی جمهوری اسلامی را گروهی تروریستی معرفی میکند.
در روابط دو جانبه نیز با وجود حرف و حدیثهای زیاد درباره همکاری نظامی، هنوز هم از فروش سوخو 35 و سامانههای پدافندی پیشرفته به ایران امتناع ورزد! البته در همان زمانی که بحث فروش این جنگندهها و... مطرح شد، نگارنده در یادداشتی تاکید داشت که روسیه حتی اگر هم توافقی امضا شود، این تجهیزات را به ایران نمیفروشد؛ اما از خود توافق به عنوان اهرم فشاری برای امتیازگیری از دیگران استفاده خواهد کرد.
در برجام هم پس از خروج آمریکا به عنوان عضوی از این توافق اقدامی برای جبران لااقل بخشی از زیانهای وارده نکرد. قبل از برجام هم چند بار به قطعنامههای شورای امنیت علیه ایران رای مثبت داد. حتی در جریان انعقاد خود برجام هم به گفته ظریف کارشکنی کرد.
باز تاکید میشود که هیچ خردهای بر روسیه و بقیه بازیگران نیست. آنها حق دارند بر اساس منافع خود تصمیم بگیرند و رفتار کنند. کما این که روابط با روسیه و گسترش آن، هم به عنوان یک همسایه بزرگ هم یک قدرت جهانی ضرورتی راهبردی است.
اما مشکل در نگاه غیر واقعبینانه به این مناسبات است و سخن گفتن از «شراکت راهبردی» و.. هم نشات گرفته از چنین نگاهی است که آن هم محصول نداشتن شناختی عمیق نسبت به نظام و روابط بین الملل و پیچیدگیها و روابط و منافع در هم تنیده روسیه در سطح منطقه با بازیگران دیگر است که عموما مخالف، رقیب و یا دشمن ایران هستند.
همین واقعیت است که باعث میشود روسیه در مناسبات پیچیده و تنشآلود منطقه متناسب منافع خود عموما طرف مقابل ایران بایستد. اما در این میان کاربرد توصیفهای نادرست، مکرر و یک سویه درباره این روابط نه تنها مولّد انتظاراتی خاص در جامعه ایرانی و برای حاکمیت دردسرساز شده، بلکه موجد خوانشی هم در کرملین بوده که ایران را در هر شرایطی در مقام طرف نیازمندتر به این مناسبات و فاقد انتخاب دیگری دانسته است. همین اغراقها نه تنها در مناسبات با روسیه بلکه در پروندههای چالشی دیگر نیز نه تنها برخی واژگان را در دنیای سیاست لوث کرده و بیاعتبار ساخته؛ بلکه پیامدهای جبران ناپذیری هم برای اعتبار کلام و سیاست ایران داشته و دارد.
بله! تنش با آمریکا نقطه اشتراک ایران و روسیه است؛ اما موانع بیشماری باعث شده است که همین اشتراک نظر فاقد منافع کلان راهبردی برای ایران جز اتخاذ برخی مواضع حمایتی در محافل بینالمللی شود و یکی از مهمترین این موانع، منافع زیاد روسیه با رقبا و مخالفان منطقهای ایران است که عموما متحد آمریکا هستند.
اهل کوفه با حسین بن علی (ع) علیه استبداد یزیدی هم نظر بودند، اما چون منافع دنیوی خود را در نقطه مقابل میدیدند نه تنها ایشان را همراهی نکردند، بلکه علیهشان نیز جنگیدند.
#صابر_گل_عنبری
@Sgolanbari
🔴 پلیس امنیت ساری از ۱۴۰۱ هر سال در آستانهی سالگرد مهسا با فعالان سیاسی و بازداشتشدگان قبلیِ این استان تماس گرفته و ضمن تهدید، از آنها میخواهد که به دفتر پلیس اطلاعات رجوع کنند.
این کار برای اعلام حضور و تعهد است و ایجاد فشار روانی.
امسال این متن را برای همه بازداشتیهای سابق ارسال کردهاند.
اینها دو سال پیش مهسای بیگناه را به بهانهی روسری کشتند ولی هنوز از اسم مهسا و از سالگرد مهسا میترسند.
🤝@NinaSajadi
🔸 "سید مصطفی تاجزاده"
🔸 نماد شرافت و آزادگی
🖋️ محمدجواد مظفر
🎧 (برای شنیدن فایل صوتی این مطلب، به پیج اینستاگرام زیر مراجعه کنید.)
https://www.instagram.com/reel/C_h4_vmxo8v/?igsh=MThhajNhMG9ta2Z1YQ==
🔹 نامه دهم شهریور۱۴۰۳ سید مصطفی تاجزاده به رهبری قلبم را فشرد و اشک به چشمانم آورد.
🔹 چگونه باورکنم که یکی از مظاهر پاکی، درستی، ایمان و صداقت پس از قریب به ۹ سال حبس خبر از گشوده شدن پرونده جدید برای خود بدهد!!!
🔹 تا آنجا که میدانم دو سه دهه پیش هرگاه نام سید مصطفی تاجزاده در حضور رهبری برده میشده، ایشان میگفتند:«آقا مصطفای خودمان را میگوئید»؟!
حال درکمال حیرت همین آقامصطفی سالها باید به جرم انتقاد از رهبری در زندان باشد و همسر بزرگوارش و فرزندان دلبندش را از حضورش محروم گردانند.
🔹 او همواره در نوشته ها و سخنانش مرزبندی خود را با براندازان نشان داده و تنها به عشق اصلاح مسیر در جهت سربلندی ایران و ایرانی با رهبر سخن گفته و تلاش کرده خطاها و اشتباهات حکمرانی را متذکر شود.
🔹 افسوس میخورم که نسل ما آزرده از سلطه خشونت بار ساواک و استبداد سلطنتی با وعدههای ایجاد یک جامعه آزاد و معنوی که در آن مردم میتوانند بیترس و واهمه به حکمرانان انتقاد کنند و بارها در سخنان و نوشتههای روحانیون و عالمان مبارز، از صدر اسلام میگفتند که هر فرد عادی میتوانست صریحترین انتقادها را با خلیفه مطرح و خواستهاش را مطالبه کند.
🔹 هرگز فکر نمیکردیم که پس از استقرار جمهوری اسلامی، جرمی بهنام انتقاد (البته عموماً با تعبیر توهین) به رهبری به وجود آید. و در نتیجه دهها زن و مرد آزاده که عموماً از صادقترین و سالمترین انسانهای جامعه بوده و هستند در حاکمیت جمهوریاسلامی به جرم اقدام علیه امنیت کشور آن هم با استناد به سخن یا نوشته آنان و نه هیچ اقدام دیگری به بند و زندان گرفتار آیند.
🔹 واقعا این پرسش سال هاست مرا میآزارد که اگر امثال سید مصطفی تاجزاده و ده ها زن و مرد آزاده که صرفاً بخاطر انتقاد و اعتراض حتی بهزعم آقایان تند و گزنده، آزاد باشند چه خطری حاکمیت را تهدید میکند؟
آیا واقعا آقایان معتقد به روز واپسین که قرار است ذره مثقال خیر و شر خود را به چشم ببینند، هستند و هیچگونه هراسی از آن روز ندارند؟!
🔹 امید که با آمدن دکتر پزشکیان در عرصه حکمرانی، بخت "مسعود" ایران گشوده و بساط حصر و حبس سیاسی برچیده شود.
📢 Telegram: t.me/mjmozaffar
•
📱 Instagram: instagram.com/mohammad.javad.mozaffar
https://youtu.be/bogNp9peoD8?si=ymZqW8sc74nMhqRV
Читать полностью…