📚 پیشنهاد کتاب: کودک آزاری جنسی (رویکردها، تشخیص، پیشگیری و درمان)
به مناسبت ۱۹ نوامبر، روز جهانی پیشگیری از کودکآزاری
بسیاری از موارد کودک آزاری جنسی در دنیا به دلایل مختلف گزارش نمیشود. قربانیان تصور میکنند چون کودکند کسی آنها را باور نمیکند و مورد سرزنش قرار خواهند گرفت.
عدم برنامهریزی و اقدام برای پیشگیری از این پدیده میتواند زمینه شیوع بیشتر آن را فراهم سازد و عدم ارائه خدمات درمانی پس از آزار جنسی موجب میشود آثار آن تا سالها گریبان فرد را رها نکند... درحالیکه میتوان با انجام اقدامات مقتضی جلوی این اتفاق را گرفت یا در صورت وقوع، خدمات حمایتی و درمانی مناسب در اختیار کودکان آزاردیده قرار داد. کتاب حاضر به روشهای تشخیص، پیشگیری و درمان کودک آزاری جنسی میپردازد و به همه کسانی که به نوعی با کودکان در ارتباطند توصیه میشود.
نام کتاب: کودک آزاری جنسی
نویسندگان: غزاله مسعودی، معصومه معارفوند، نازنین تدیننجفآبادی
قطع: رقعی
نوبت چاپ: اول
تعداد صفحات: ۲۶۶
#انتشارات_روزنه
🛒خرید اینترنتی کتاب با تخفیف
📖مطالعۀ ۲۰ صفحۀ نخست کتاب
▫️تلگرام نشر روزنه
▫️اینستاگرام نشر روزنه
☎️ 02188721514
تأملی در باب تعیین رهبری در جمهوری اسلامی
🔴 روئیای «بهشتی» و مرد برزخی
✍ مرضیه حاجی هاشمی
🗒 این روزها سخن از تعیین رهبر آینده نظام جمهوری اسلامی است، نظامی که برساخته از نظریه «امت و امامت» رهبران فکری انقلاب، همانند «بهشتی»، «مطهری»، «شریعتی» و ... است. در این گفتمان و از نگاه به طور مثال نخبه سیاسی مؤثری چون بهشتی که بالاترین نقش را بر نهادمندی ساخت قدرت جمهوری اسلامی در مجلس «خبرگان قانون اساسی» داشت، چه نسبتی بین انتخاب و پیدایش رهبر با اکثریت جامعه و همچنین بین امامت و امت، متصور بوده است؟ فردی که در انسان شناسی خود، تأکید زیادی بر انسان به عنوان موجودی آزاد و انتخابگر داشته است.
⬅️ به نظر می رسد، بهشتی در کنار نظریه پردازی در زمینه امت و امامت، با باور و تأکیدی که نسبت به مدیریت حزبی و تشکیلاتی داشته، جامعه را به سمت به تعبیر خودش «امامت جمعی» سوق می داد و دور از تصور می دانسته که بعد از رهبر اول نظام جمهوری اسلامی که رهبر انقلاب نیز بوده، امکان وجود رهبری فردی وجود داشته باشد؛ چرا که او بر این عقیده بود، «پیدایش یک رهبر مورد قبول همه یا اکثریت جامعه، امری نیست که دفعتا صورت بگیرد. معمولا طی یک دوره طولانی یا نیمه طولانی، یک چهره را چنین اکثریتی شناسایی و قبول می کنند»؛ یعنی رهبر قبل از انتخاب در سازوکار رسمی باید، توسط اذهان اکثریت جامعه مورد قبول و پذیرش قرار گرفته باشد.
⬅️ او چنان نقش اکثریت را در انتخاب این رهبر برجسته می بیند که معتقد است، اگر هر گروه از جامعه پیرو یکی از افرادی بود که جاذبه ها و مزایای رهبری را داشت، دیگر «نمی توان حل مشکل را صرفا در رهبری واحد یک فرد جست». در نگاه وی امکان ندارد، امامتی وجود داشته باشد که اکثریت جامعه او را نخواهند یا به تعبیر بهشتی، پیرو او نباشند؛ چون دیگر امتی وجود ندارد که بخواهد بر آن امامت کند. چه امامت فردی و چه امامت جمعی باید، برخاسته از همه یا اکثریت جامعه ای باشد که او امت می نامد.
⬅️ در جای دیگری بهشتی حتی فراتر از این، مصداق امامت جمعی را «حزب» عنوان می کند و تصریح می کند که مقصود از حزب، «تبدیل شدن امامت فردی به امامت جمعی و زمینه شرکت دادن هر چه بیشتر امت در امامت است». این بدین معناست که وی امامت را کاملا یک ساختار می بیند؛ نه یک فرد و همچنین اینکه آینده ای برای جمهوری اسلامی در ذهن بهشتی متصور است که مانند نظام های دموکراتیک، احزاب، هدایت و مدیریت جامعه بلوغ یافته ای که خودش سرنوشتش را تعیین می کند، به عنوان شکلی از امامت جمعی به عهده بگیرند.
⬅️ می توان اذعان داشت، حتی اگر بخواهیم از درون خود همین گفتمان و ساختار، سخن بگوییم و نه با نگاهی تحول خواهانه، بهشتی که خود از بنیانگذاران ساختاری جمهوری اسلامی است، هرگز تصور نمی کرده است، بیش از ۴۵ سال پس از شکلگیری و استقرار این ساخت قدرت، چند نماینده اقلیت جامعه، برآمده از انتخاباتی با پایین ترین میزان مشارکت و در قهر بخش کثیری از حتی احزاب درون ساختاری با صندوق رأی و تحریم اکثریت جامعه، بخواهند کسی را به رهبری فردی برگزینند که همیشه نقل شده، بازیگر پشت پرده و پنهان صحنه سیاست بوده و حتی یکبار هم یک سخنرانی یا موضع گیری رسمی از او دیده نشده، مردی میانه بودن و نبودن، چه رسد به باور بهشتی، چنان شخصیت آشکار و شفافی باشد که همه یا اکثریت جامعه در دوره ای طولانی وی را کاملا شناخته و بپذیرند. این در حالی است که مطابق ادبیات سیاسی بهشتی، امامت جمعی در قالب نظام پویای حزبی، هنوز روئیایی دور برای این امت است!
/channel/M_Hajihashemi_iran1
/channel/iranazadvaabad
قضاوت تاریخ در مورد رابطه مصدق و کاشانی ، از واقعیت تا دروغ ...
یادداشتی از محمدرضا سرگلزایی
آیت الله سید ابوالقاسم کاشانی بلافاصله پس از کودتای28مرداد طی تلگرافی بازگشت شاه به قدرت را به وی تبریک گفت.
وی کمتر از ۳ هفته پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و سرنگونی دولت محمد مصدق در گفتگو با روزنامه مصری اخبار الیوم دیدگاههای خود را درباره دولت مصدق و کودتای ۲۸ مرداد تشریح کرد.
او اشتباه بزرگ مصدق را تلاش برای برقراری جمهوریت شمرد و گفت:
«مصدق برای برقراری جمهوریت میکوشید. او شاه را مجبور کرد ایران را ترک کند؛ اما شاه با عزت و محبوبیت چند روز بعد برگشت. ملت شاه را دوست دارد.»
کاشانی در جواب روزنامهٔ مصری که پرسیده بود آیا عقیده دارید مصدق مستحق همین سرنوشتی بود که به او رسید؟
گفت:
«خداوند عادل است و آن چه امروز بر مصدق گذشتهاست نتیجهٔ عدل خداوندی است.»
او همچنین در این مصاحبه مصدق را به مرگ محکوم کرد:
«این مصدق راه را گم کرده و مستحق چنین عاقبتی بودهاست.
تمام هم و غم او این شده بود که مردم فریاد بزنند زنده باد مصدق.
مصدق به من و کشورش خیانت کرد.
طبق شرع شریف اسلامی مجازات کسی که در فرماندهی و نمایندگی کشورش خیانت کند مرگ است.»
آیت الله کاشانی در ادامه این گفت و گو، محمد مصدق را به داشتن جنون متهم کرد:
«مصدق برای کشور کاری نکرد.
نه یک خرابی را تعمیر کرد نه خیابانی را افتتاح کرد نه خزانه را نجات داد و نه ملت را متحد ساخت.
حتی در مورد نفت که او ادعا داشت صاحب فکر ملی ساختن میباشد اگر این اتحادی که من در صفوف ملت بوجود آوردم نبود هرگز ملی نمیشد.
او خیانت کرد. به من و کشور خیانت کرد.
قبل از این که من با مصدق مخالفت کنم، ملت با او بود ولی پس از این که من با او مخالفت کردم ملت از دور او پراکنده شدند.
مقام و کرسی صدارت مصدق را مسحور کرده بود. او دستخوش نوعی جنون شده بود.»
جالب این جاست که با وجود طرفداری آیت الله کاشانی از پادشاهی پهلوی و وقایع 28 مرداد، بزرگراهی به نام او در تهران وجود دارد ولی هیچ کوچهای به نام دکتر مصدّق وجود ندارد!
#تاریخ_معاصرایران 👇👇👇
📚/channel/+F_UAApSmgJM5Njk0
🌹🌷بانوی معلمی که در مدرسه ناشنوایان یکی از آهنگ های معین را به دانش آموزان آموزش می دهد.
http://telegram.me/bavarh
عشق این معلم برای کار با دانش آموزان ناشنوا قابل تحسین است
http://telegram.me/bavarh
نتایج سفر اخیر لاریجانی به لبنان:
فعلا قرار شده به هر خانواده ۲۰۰ تا ۳۰۰ دلار بدهند ( ۱۴ تا ۲۱ میلیون تومان از جیب مردم بدبخت ایران).
جالب اینکه دولت لبنان هم این کمک را نمیپذیرد (چون از آمریکا اجازه ندارد). میگوید خودتان با حزبالله لبنان هماهنگ کنید (چون حزبالله جز FATF نیست ولی خود دولت لبنان هست و نمیتواند هر پولی را از هر کسی به هر شکلی دریافت کند.).
پول بازسازی لبنان هم بعدا میرسد!
/channel/iranazadvaabad
🟣
☑️ گروه گفتمان
«گفتمان» مکانی است برای تلاقی و تضارب گفتمانها. مجموعهای منسجم و مرزبندیشده از نظرات، احکام و گزارههای فلسفی، سیاسی، علمی و اجتماعی.
🟣
@DISCOURSJ :لینک گروه ☑️
@Discourseees :لینک کانال ☑️
@Livre_de_discours
.#گفتمان (دیسکورث)، از جمله کانالهاییست که منِ کمترین نیز، نگاه ویژهای به مطالب و پستهای کاربردیِ آن دارم.
🔗لینک ورود ⬇️⬇️
@Discourseees
@Discourseees
📚 تازههای کتاب: آفاق دانایی در سپهر تمدن اسلامی (گفتگو با رسول جعفریان)
کتاب آفاق دانایی در سپهر تمدن اسلامی بازتاب تجربههای فکری نویسنده در چند دهه است و هدف از آن، ارائه نکاتی برای نسل جوان است تا از تکرار مسیرهای اشتباه بپرهیزند. نویسنده تأکید دارد که باید بیشتر از اشتباهها درس گرفت تا موفقیتها. اگرچه مطالب مربوط به زندگی شخصی او را چندان ارزشمند نمیداند و بیشتر جنبه سرگرمی دارد، اما به دلیل تلاشهای آقای حامد زارع و نقلقولهای ارزشمند دیگران، مرور کتاب را خالی از فایده نمیداند. آقای زارع، پژوهشگری علاقهمند به اندیشههای ایران است که تلاش میکند افکار مختلف را دقیق بشناسد و بهدرستی مقایسه کند، و این تلاش را در اختیار دیگران قرار دهد، کاری که نویسنده بسیار سودمند و ارزشمند میداند.
نام کتاب: بآفاق دانایی در سپهر تمدن اسلامی
نویسنده: حامد زارع
قطع: رقعی
نوبت چاپ: نخست
تعداد صفحات: ۴۲۴
🛒خرید اینترنتی کتاب با تخفیف
#انتشارات_روزنه
▫️تلگرام نشر روزنه
▫️اینستاگرام نشر روزنه
☎️ 02188721514
.
کتاب " زوال جهان اسلام؛ یک پیشبینی "
نوشته: حامد عبدالصمد
مترجم: ب. بی نیاز (داریوش)
حامد عبدالصمد، نویسنده کتاب، از تاریخ و سیاست گرفته تا خاطرات و تجربیات خود را کنار هم قرار داده، تا بتواند ارزیابی خود را از وضعیت کنونی دنیای اسلام ارائه دهد. او در هیچ زمینه ای بیش از چند پاراگراف مکث نمیکند و از تاریخ به تجربه و از تجربه به جامعه شناسی و سیاست نقب میزند. حامد عبدالصمد، در کتاب خود به نکات بسیار مهمی اشاره میکند که فقط درد مسلمانان متعصب نیست، بلکه اکثر مردم کشورهای مسلمان، حتی آنهایی که بی دین هستند، به آن دچارند. او کتابش را با تناقضات هویتی خود، زمانی که به عنوان دانشجو به آلمان آمده بود، شروع میکند و گام به گام موضوعات مختلف دیگر را به میان میکشد. عبدالصمد در سراسر کتاب خود غرب ستیزی مردم کشورهای مسلمان و مشکل آنان در کنار آمدن با دنیای مدرن را مورد کنکاش قرار میدهد و به نتایج بسیار جالبی میرسد.
یکی از دلایل اساسی عقب ماندگی کشورهای مسلمان از نظر عبدالصمد، این است که مردم این کشورها، نیروهای خارجی را مسئول وضعیت اسفبار خود میدانند و حاضر نیستند به ضعفها و نقائص جوامع خود بنگرند و آن را ریشه یابی کنند. این نوع طرز تفکر در بین همه گروه های اجتماعی کشورهای مسلمان جا افتاده و مختص مسلمانان نیست. اکثر افرادی که بی دین یا چپ هستند نیز همین گونه می اندیشند. بر خلاف بسیاری از تحلیل گران که بر قدرتمند شدن اسلام تاکید دارند، عبدالصمد خشونت امروزی اسلام را نشانه ضعف آن میداند؛ ضعف ایدئولوژی ای که یارای پاسخگویی به مسائل دنیای امروزی را ندارد و برای همین به خشونت و "پافشاری جنون آمیز روی نمادهای اسلامی مانند حجاب" روی می آورد. عبدالصمد تنها راه "نجات" اسلام به عنوان یک دین را وداع آن با بسیاری از تعاریف و تصاویر تاریخی اش میداند: "وداع با تعاریفش از خدا، جامعه، زن، دشمن و الگوهای تاریخی خویش".
"زوال جهان اسلام" از نظر موضوعی بسیار متنوع است و به موضوعاتی چون عقده های تاریخی مردم کشورهای اسلامی، برخورد مسلمانان با پدیده هایی چون "جامعه"/ فردیت/ مدرنیته/ اصلاح گرایی دینی/ آزادی بیان و سایر آزادی های "غربی"، افراط گرایی اسلامی، مشکلات هویتی جوانان مسلمانان در غرب و مشکلات جذب یا ادغام مسلمانان در جوامع اروپایی (انتگراسیون) میپردازد و در پایان به این نتیجه میرسد که: " اسلام سیاسی دارد آخرین نفس هایش را میکشد ".
عبدالصمد همچنین مصاحبه کوتاهی را که بعد از انتشار کاریکاتورهای محمد بن عبدالله با سردبیر روزنامه دانمارکی "یلندز پستتن" انجام داده بود، در این کتاب منتشر کرده و به روند تغییر نظراتش در رابطه با مسئله "توهین" به مقدسات پرداخته است. در زمان مصاحبه، عبدالصمد از مخالفین چنین اقداماتی بود و آن را شدیدا محکوم میکرد، ولی این مصاحبه نظرش را راجع به آزادی بیان تغییر داد.... نقل قولی از کتاب:
" در اینجا من بزرگترین نقص اسلام را مشاهده کردم، یعنی برخورد و موضع آن نسبت به فرد و شکوفایی شخصی. پافشاری روی هنجارها و اشکال زندگی که دیگر در سده ۲۱ منسوخ شده اند، باعث شده که برای بسیاری از مسلمانان دشوار باشد، خود را با جامعه سکولار تطبیق بدهند. از نظر اسلام، آزادی فرد برای جامعه خطر محسوب میشود. به اعتقاد من بزرگ ترین گناه این دین، تبعیض جنسی و نابالغ اعلام کردن زنان است. اساس تمدن مدرن بر آزادی و خوشبختی فرد استوار است که پیش شرط کارکرد جامعه میباشد. ولی زمانی که خوشبختی و آزادی فرد، خطر اجتماعی اعلام میشود، آنگاه فرآیند انزوای آن جامعه و تبدیل آن به یک جامعه بسته آغاز میگردد... این که به آزادی و استقلال فرزندان، به ویژه دختران، نه به عنوان یک فرصت، بلکه به عنوان تهدید نگریسته میشود، باعث میشود منابع عظیم اجتماعی که جوامع اسلامی در این شرایط دشوار به آن نیاز دارند، از بین برود. این درک که به پنجره خانه، نه به عنوان ورودی هوای تازه، بلکه به عنوان سوراخی نگریسته میشود که فرزندان میتوانند آن را به عنوان خروجی فرار مورد استفاده قرار دهند و مهاجمان میتوانند از آن وارد خانه شوند، مانع بزرگ هر گونه پیشرفت است ".
توضیح تحلیل و رصد:
همرسانیِ این کتاب به منزله تایید همه محتویات آن نیست.
@tahlilvarasad
/channel/iranazadvaabad
💢درسته که اینجا همهچیز بهروز و جدیده، اما گاهی اوقات نیاز داریم که یک نفسی عمیق بکشیم و به خاطرات خوب گذشته بپردازیم.
💔نوستالژی دهه شصت ، جایی که بازتابی از گذشته وجود دارد. و ما را به خوشترین روزهای زندگیمون بازمیگرداند . به دوران پر آرامش کودکی.
💯عضو شوید و به اشتراک بگذارید، زیرا گذشته ما قسمتی از هویت ماست.👇👇👇
/channel/nostalgidahe60
مونالیزا: دو هفته است که بیحجابی را ترک کردهام. اکنون پاکِ پاکم. از زحمات برادران متخصص کلینیک ترک بیحجابی متشکرم!
این مرتیکه داوینچی ، آبرو برای من نگذاشت. اگر کلینیک ترک بی حجابی و برادران متدین مکتبی، نبودند ! من هنوز اسیر این کافر همه جنس باز بودم. چقدر جوانهای مردم با لبخند (ژل زده ) ژوکوندی من ، به گناه افتادند، خدا عالمه! بحمدالله یک گل نم آب توبه به من پاشیدن، هدایت شدم . التماس دعا
امضا؛
مونالیزا
/channel/oshofarsi
/channel/iranazadvaabad
💢درسته که اینجا همهچیز بهروز و جدیده، اما گاهی اوقات نیاز داریم که یک نفسی عمیق بکشیم و به خاطرات خوب گذشته بپردازیم.
💔نوستالژی دهه شصت ، جایی که بازتابی از گذشته وجود دارد. و ما را به خوشترین روزهای زندگیمون بازمیگرداند . به دوران پر آرامش کودکی.
💯عضو شوید و به اشتراک بگذارید، زیرا گذشته ما قسمتی از هویت ماست.👇👇👇
/channel/nostalgidahe60
کانال تلگرام آرزوی فردای بهتر
به این کانال؛
خبری
اجتماعی
سیاسی
ادبی
بپیوندید
@arezoefarda
مردم را عصبانی نکنید!
از بس حرص و جوش خورده بود با سردی جواب تلفن را داد. وقتی به خانه آمدم هنوز عصبانی بود. هر چه ور میرفت، نمیشد که بشود و بیشتر لعنت میکرد. خدایا لعنتشان کن از دهانش نمیافتاد. لحظه.ای گذشت و مثل اینکه فرجی حاصل شد و وقتی فایل آموزشیِ چند دقیقهای درصدی آپلود شد، داشت آرام میشد که دوباره متوقف شد. و باز هم لعن و نفرین به باعث و بانیانش نثار میشد.
میگفت: مجتبی! تو در پست قبلی از یک سخنران در قم نقل کرده بودی که «عصبانی کردن دشمن» از وظایف یک مسلمان است. بعدا توضیحاتی در نقد این تفکر داده بودی. خب مینوشتی: بنده خدا! شما «عصبانی کردن خود مسلمانان» را نیز به لیست و فاکتور مسلمانی ادعایی خودتان اضافه میکردید لابد. شما که الحمدلله از این لحاظ شهره آفاق هستید. اگر از آیین مسلمانی همین باشد که مؤمنان به دین حنیف را نیز به غیظ آورید شهادت میدهیم که لا نعلم منکم الا عمل به این نشانه! واقعا دست مریزاد که در این باره کم نگذاشتید. هنیأ لکم! خدا اجرتان دهاد!
این یک نمونه از میلیونها شهروندی است که شبانه روز با اینترنت و فضای مجازی کسب، و سر و کار دارند چه از استاد دانشگاه و حوزه گرفته تا بانک، خریدار و فروشنده، طرّاح و نقّاش، نویسنده و ناشر، تا ... همگی روز به روز خط بطلان بر محبوبیت دست اندرکاران میکشند اگر چیزی تهش واگذاشته باشند.
البته جوش بیخودی میخوریم ماها! با عرض معذرت! مردم ما خیلی ساده هستند زیرا فکر میکنند برخی دست اندرکاران به محبوبیت و مقبولیت نزد مردم بها میدهند در حالی که این چنین نیست آنان مشروعیت خویش را آسمانی میدانند، دوست داشتن مردم اصلا شرک است در قاموس آنان و به همین جهت خود را بینیاز از مقبولیت و محبوبیت مردم میدانند. این قماش مسئول از ابراهیم(ع) برترند زیرا حضرت ابراهیم پس از آن همه امتحان سخت طاقت فرسا به مانند ذبح فرزندش اسماعیل، این چنین در حق ذریه خویش دعا میکند:« پروردگارا من [يكى از] فرزندانم را در دره اى بى كشت نزد خانه محترم تو سكونت دادم پروردگارا تا نماز را به پا دارند پس دل هاى برخى از مردم را به سوى آنان گرايش ده و آنان را از محصولات [مورد نيازشان] روزى ده باشد كه سپاسگزارى كنند.» (ابراهیم۳۷).
و البته از این قماش انتظاری بیش از این نیست که خود را از پیشوایان شیعه برتر بدانند زیرا در زیارتنامه روایت شده از امام سجاد(ع) با عنوان امین الله(که دارای مضامین عالی عرفانی نیز هست) آمده: « واجعلنی ... محبوبه فی ارضک و سمائک»؛ خدایا! مرا در زمین و آسمانت، محبوب و دوست داشتنی قرار ده! جالب است امام(ع) علاوه بر محبوبیت در میان اهالی زمین، محبوبیت آسمانیان را هم طالب است.
خلاصه با آدمهای عجیب و غریبی سروکار داریم. از جهتی خود را کارگزار حاکمیت دینی میشمارند و از جهتی دیگر دینداری آنان پازلی ناقص از دین حنیف و سمحه سهله و کاریکاتوری از آن است.
از اینها بر دین مردم باید ترسید!
@lotfi_mojtaba
🔵خاطرهای از محمد نوریزاد، مبارز در بند اوین
🔵دخترم پروا برای تو مینویسم!
ما معمولا یک گل گلایویل را که گلهای شکفتهاش پژمرده، و هنوز غنچههایی بر سر شاخهاش دارد؛ دور میانداریم.
امتحان کن؛ پس از دو سه روز که به سراغ سطل زباله بروی، میبینی گلایلِ پژمرده، غنچههایش را واگشوده!
اغلب از خود میپرسیدم این گل، آیا نمیداند دور انداخته شده؟
پس چرا زور میزند تا بگوید: من هنوز هستم؛ زندهام؛ زیبایم و میتوانم گلهای ناشکفتهی خود را بشکوفانم؟
پاسخی که برای خود یافتم این بود؛ که گلایل کاری یا توجهی به خواست ما و بیزاری ما یا ناخوشایند ما ندارد
او -گل گلایل- به راهی که «باید» میرود. اگرچه در سطل زباله، اگرچه در متن دور انداختهشدگی و بیزاریِ دیگرانی که تا تر و تازه و زیبا بود؛ او را میپسندیدند و اکنون که گلهای شکفتهاش پژمرده، بیرونش انداختهاند
در زندان، من به گلهای فراوان پژمردهای برخورده و برمیخورم که هیچ اعتنا و توجهی به داراییها و استعدادهای نهفتهی خود ندارند
همین که به هر بهانه، دور انداخته شدهاند؛ آسمان را بر سر خویش آوار میبینند
در گوشهای کز میکنند و زانو در بغل میگیرند و در خود فرو میشوند و زندانی درونی و سختتر برای خویش در زندان میپرورانند.
حبس درحبس
زندان در زندان
من از روز نخستی که به زندان آمدم؛ کارم شد: بیرون کشیدن این جماعت خودباخته از هزار توی درون ورشکستهی خود
تا توانستم برای هریک خوشنویسی کردم و به یادگار تقدیمشان کردم
از بیتها و شعرهایی که میگفتند:
زندگی آن سوتر از این دیوارها همچنان جاریست
مثلا بر دیوار دراز بند ۶ دو تابلوی بسیار بزرگ و خوشرنگ و هنری خوشنویسی کردم. بر یکی نوشتم:
با هر سختی آسانی است
و بر دیگری نوشتم:
آینده، با همه قشنگیهایش چشم به راه شماست
این هنوز بس نبود
پس، از پوستهی آراستگی و وجاهت و اطوکشیدگی بیرون زدم و پیرانگی و پیرانهسری آغاز کردم
به حیاط بند که پا مینهادم چون دیوانگان فریاد برمیآوردم:
درود درود درود
در چند باری که به زندانیانِ پراکنده و پرشمار و در خودفروشده، درود گفتم؛ پاسخی تکوتوک دریافت کردم
درخت پایداریم میوه داد
اکنون که داد میزنم درود، حیاط بند به لرزه در میآید و یکصدا پاسخم میدهند: درود
پای از «درود» فراتر نهادم و پای پدر و مادر و سرزمین مادری و آینده و پیروزی و آرزوهای چشم به راه را به میان کشاندم
با فریادهای من، همهی پژمردگان به وجد میآمدند و سراپا درود میشدند. سپس رفتم سراغِ
«دوست دارم»
من فریاد میزدم: من مادرمو….
زندانیان بلند پاسخ میدادند: دوست دارم
من داد میزدم من آزادی رو
آنان پاسخ میدادند: دوست دارم
و سپس سراغ خودشان، خود دور انداختهی خودشان میرفتم و داد میزدم:
من خودمو، آنان بلند پاسخ میدادند: دوست دارم
و این شاید نخستین باری بود که آنان دوست داشتن خودشان را فریاد میکشیدند
بارها میشد و اکنون نیز میشود که جوانی، پیری پیش میآید و سر بر شانهام میگذارد و هقهقکنان در گوشم میگوید:
داشتم میمردم؛ تو با این فریادها زندهام کردی!
یک روز، شاید سه چهار ماه پیش، پس از آنکه زندانیان پرشمار بند را در حیاط به شور درآوردم؛ در میان زندانیانِ به وجد آمده، گشتموگشتم و یکی را که لاغر و سیاه چرده و دربوداغون وتنها بود؛ پیدا کردم
رفتم و دست بر دوش او گذاردم و به او گفتم:
با هم قدم بزنیم؟
او، با لهجهای با من صحبت کرد که گمان بردم بلوچ است
ذوق زده پرسیدم: بلوچی؟
گفت: نه، بنگلادشی هستم.
دستی که من بر دوش او گذارده بودم.
شاید تنهاترین دست دوستیای بود که او در درازای عمر ۵۷ هشت، سالهاش میچشید
با همان لهجه بنگلادشیاش و باشرمی که از دل آن دوستی تازه پیدا شده برمیجوشید؛ به من گفت:
تو، الان داد زدی: من پدرو مادرمو، ما گفتیم: دوست داریم. تو داد زدی من سرزمینمو، ما جواب دادیم دوست داریم. سپس پرسید:
به من بگو، من کجا دنبال پدر و مادرم بگردم
دنبال وطنم بگردم؟
من اینجا افتادهام هیچکس خبر ندارد من مردهام زندهام؟
افتادهام به چالهای که نمیتوانم از آن بیرون بیایم
در پاسخ به او، چه میتوانستم گفت؟ این خود زندان بود که باید برای همچو اویی راه میگشود
دل به دریا زدم و به او گفتم:
پدرومادرت من
سرزمینت من
دوستت، برادرت من
من که نمردهام
و بردمش سراغ دوستی که نابغه آشنایی با قوانین قضاییست و مرد دلمردهی بنگلادشی را سپردم به او و از دوست نابغهام خواستم: راهی برای او پیدا کند
خلاصه کنم. امروزها، دوست بنگلادشی ما میتواند به طریقی با خانوادهاش صحبت کند و کسانی از کیشان او وسفارت، پیگیر گرفتاری اویند.
/channel/iranazadvaabad
🔺جای منتقد زندان نیست.
سید محمد موسوی در گفت و گو با دیدارنیوز: اگر مردم و جمهوریت بگویند نظام را نمی خواهیم نظام چه جوابی دارد به مردم بدهد؟
📌آقای موسوی به خاطر این اظهارات و مشابه آن به ۱۱ سال زندان محکوم شده
/channel/iranazadvaabad
🎈 آبا جمهوری اسلامی ماندنی است؟/ قسمت دوم و پایانی مناظره مهدی نصیری با صادق زیباکلام
Читать полностью…📝📝« ناترازی در عقلانیت و تدبیر مدیریت کشور »
✏️این روزها همهجا سخن از ناترازی انرژی است، اما بنظر میرسد ناترازی از سخت افزار و عناصر عینی و ملموس گذر کرده و در واقع علت اصلی آن ناترازی در عقلانیت ادارهی کشور است. به خبر زیر توجه کنیم:
❌برای نخستین بار در کشور به همت اداره زنان و خانواده ستاد امر به معروف کلنیک ترک بی حجابی در تهران با هدف درمان علمی و روان شناختی بی حجابی ویژه نسل نوجوان، جوان و بانوان جویای هویت اجتماعی و اسلامی افتتاح میشود( عصرایران، ۲۲ آبان ۱۴۰۳).
به گزارش اعتماد این طرح با همکاری مختصصان و دغدغهمندان در «ستاد امر به معروف و نهی از منکر» تهیه شده است که در بودجه سال ۱۴۰۳ رقم ۱۵۵ میلیارد تومان بودجه از ردیف بودجه عمومی و ۱۰۰ میلیارد تومان بودجه اختصاصی دریافت کرده است( ۲۶ آبان ۱۴۰۳).
✏️ پیشتر با شما در میان گذاشتم که حجاب، نیازمند زور و جریمه و زندان نیست؛ نیازمند #باور و اعتقاد شخصی است.
/channel/Sociologyofsocialgroups/1167
کسانی به حجاب باور دارند که این نوع پوشش نزدشان در مرتبهی حقیقت باشد و از این روست که همهی کسانی که بدان بهعنوان یک حقیقت باور داریم، #سوژهی پوشش و حجاب هستیم و نه دیگرانی که آنرا باور ندارند.
این نهتنها گزارهای منطقی و معرفت شناختی است که از قضا عبارتی شرعی و دینی است و بر تفسیر بسیاری از دینپژوهان از آیات قرآن دلالت دارد.
✏️واقعیت آن است که تغییر قواعد زندگی اجتماعی در ایران وارد مرحله جدیدی شده و جامعه به عنوان یک ارگانیسم زنده راه خودش را در سازگاری با این مرحله جدید پیدا خواهد کرد. بنظر میرسد مردم در گروههای مختلف سنی و جنسی یعنی زن و مرد و پیر و جوان با باورهای مختلف دینی و غیردینی، تصمیم گرفتهاند که این تغییر قواعد زندگی اجتماعی را بپذیرند و حق انتخاب افراد در تحولات هنجاری زندگی اجتماعی را محترم بشمارند.
✏️ ازسوی دیگر به نظر میآید ساختار سیاسی و حاکمیتی کشور برای اراده به اجرای لایحهای با عنوان حجاب و عفاف که هدف نهایی اقداماتی مانند راهاندازی کلینیک ترک بیحجابی است، دچار تشتت آرا و سرگردانی و ابهام هست. لایههایی در حاکمیت در سطوح مختلف تصمیمگیری و سیاستگذاری، موافق اجرای آن هستند. بخشهایی نسبت به اجرای آن تردید دارند و سکوت پیشه کردهاند و البته گروههایی هم مخالف آن هستند.
اما گروهی که این موضوع را به عنوان خط قرمز جمهوری اسلامی میدانند و اصرار بر اجرای آن به هر قیمتی دارند، قدرت درک تحولات هنجاری قواعد زندگی اجتماعی بخش زیادی از جامعه را ندارند و با پیشنهادهایی اینچنین ، ناترازی بیش از پیش در عقلانیت و تدبیر اداره نهادهای سیاسی و اجتماعی جامعه را به نمایش میگذارند.
در صورتی که موافقان این لایحه قدرتشان بیشتر باشد و در نهایت تصمیم به تصویب و اجرای آن با هر شیوه و ابزاری گرفته شود، به نظر میرسد با توجه به ورود دوران جدید تغییر قواعد زندگی اجتماعی در ایران؛ جامعه به شکل عمومی با آن همراهی نخواهد داشت و متأسفانه شاهد گسترش ناآرامی و قطبیسازی عمیق تر میان مردم خواهیم بود.
حاکمیتی که با بیش از ۹۰ درصد نارضایتی عمومی روبروست، چارهای جز پذیرش دوران قواعد جدید زندگی اجتماعی و هنجارهای آن ندارد و باید عزم خود را برای زدودن ناترازیهای عقلانی تدبیر ادارهی کشور، جزم نماید.
✍️ فریبا نظری
۲۷ آبان ۱۴۰۳
#پوشش_اختیاری
#تغییر_قواعد_زندگی_اجتماعی
#حقیقت
##ناترازی_عقلانیت_اداره_کشور
#تحولات_هنجاری
#نارضایتی_عمومی
/channel/Sociologyofsocialgroups
🔴 آتشی که برای خلیل گلستان نشد
✍ اجلال قوامی
🔸امروز ۲۳ سال از روزی که سید خلیل عالی نژاد در آتش تاریک اندیشان سوخت، می گذرد.آتشی که برای سید خلیل گلستان نشد و جسم و خانه اش در آن سوخت.روزی که تنبور تنها ماند و در سوگ آن پنجه های سحرآمیز سید عزادار شد.سید خلیل پیرو آیین یارسان عارف مسلکی بود که در خلوت و تنهایی خویش سیر و سلوک می کرد و در آفاق و انفس به گشت و گذار می پرداخت.دگر اندیشی که مونس و همدمی جز تنبور نداشت و تنبور برای او همه چیز بود.سید هر چند آرام و صبور در ظاهر می نمود اما درونی پر غوغا و روحی بی قرار داشت.عاشق نور بود و با تاریکی و جمود میانه ای نداشت.از گنج غم، عشق بر می داشت و جان در سر آن گوهر یک دانه نهاد.قلندر رندی بود که بنیاد از این شیوه رندانه نهاد.بر در می فروش معتکف بود و مقامی شریف و نیک دری داشت.نیست جز وی در این سرا دگری.رند مستی بود و بی خبر از قیل و قال این جهان اما می رساند به بی خبر خبری.او بنده سید خرابات بود و عاقبت شد از بندگی اش معتبری.یادش خانه به خانه و کوچه به کوچه جاری است.
🔻پروژه «عبور از خامنهای با خامنهای»
پروژه نوظهور «عبور از خامنهای با خامنهای»، مبارزه با فساد در کشور را در گرو پایان دوره رهبر فعلی میداند و همزمان، توهم جا انداختن تعریف جدیدی از «اصلاحات» به سردمداری مجتبی خامنهای را دارد. نشانههای ارتباط این پروژه با بخشی از دستگاه اطلاعاتی ایران، معنیدارند.
تکرارافشاگریهای ۱۶ سال پیش از سوی عباس پالیزدار، به خودی خود اتفاق بزرگی نبود. به همین ترتیب، تبلیغ او برای جانشینی مجتبی خامنهای ازتریبونی رسمی، اقدام کمسابقهای محسوب نمیشد. ارتباطات پالیزدار با محافلی در حکومت را هم، نمیتوان خبر جدیدی دانست -او در جایی به وضوح اعلام میکند که بعضی از افشاگریهای قبلیش به خواست «دوستان وزارت اطلاعات» بوده.
اما ویژگی خاص اظهارات عباس پالیزدار آن است که آشکارا، برای فروختن ایده «اصلاحات مجتبی-محور» به افکار عمومی تلاش میکند.
لازم به یادآوری نیست که مدافعان سنتی مجتبی خامنهای، عمدتا «استمرار عصر خامنهای» را در گرو جانشینی فرزند او دانستهاند و برای تحقق آن، چشم به اجماع اصولگرایان داشتهاند. پروژه جدید اما، میکوشد راه «عبور از عصر خامنهای» را جانشینی پسرش معرفی کند و ظاهرا در این مسیر، سعی در جذب اصلاح طلبان دارد. پالیزدار مشخصا این رویکرد را، با ابراز امیدواری به پایان هرچه سریعتر رهبری خامنهای برای ممکن شدن «مبارزه با فساد»، «آزادیهای اجتماعی» و «اصلاحات بنیادین» همراه میکند.
ابراز امیدواری به پایان رهبر جمهوری اسلامی از یک تریبون رسمی -ولو برای تبلیغ پسرش- طبیعتا واکنش طیفی از مدافعان رهبر را در روزهای اخیر به همراه داشته. فارغ از آنکه جزو حامیان جانشینی مجتبی خامنهای باشند یا نه.
برای ملاحظه توضیحاتی بیشتر در همین ارتباط، لطفا لینک زیر را ببینید:
https://www.bbc.com/persian/articles/cy87p128nz2o
@HosseinBastaniChannel