حب پست و مقام و بادیگارد و کاخ...
🛑 آقای پزشکیان وقتی می خواست از مردم رای جمع کند:
تورم را دولت ایجاد میکند. عامل تورم و گرانی دولت است. گرانی ربطی به مردم ندارد. یکبار شب پول از جیب مردم بر میدارد و یک بار از آنها مالیات میگیرد. طرف میخوابد صبح بیدار میشود متوجه تورم میشود.
🛑 گرانی های آقای پزشکیان در هفته اخیر:
۲۵ درصد قیمت تخم مرغ
۳۰ درصد قیمت ماشین
۱۲ برابر قیمت عوارض اتوبان
فریادِ درون (سید محمد ناظمزاده)
@smnazemzade
/channel/iranazadvaabad
🔴بودم ، هستم ، خواهم بود !
@iranfardamag
🔹صبح روز ۲۸ آبانماه سال ۱۳۷۷ با لباس گرمکن ورزشی از خانه مادرش در یوسفآباد تهران خارج شد، اما هیچ گاه دیگر به خانه بازنگشت. جسد او را در خیابان رها کرده بودند. نزدیکان او شش روز بعد در روز چهارم آذرماه سال ۱۳۷۷ جسد او را در پزشک قانونی تهران شناسایی کردند. پزشکی قانونی علت مرگ را نامعلوم تشخیص داد. بعدها با اعترافات مهرداد عالیخانی یکی از عاملان قتل های سیاسی مشخص شد؛ وقتی شریف در حال ورزش بوده او را به بهانه مشکوکبودن به مواد مخدر و با ارائه حکم جعلی دادستانی سوار اتومبیل (تاکسی) کرده که جلب توجه نکند. او را به پارکینگی در یوسفآباد میبرند و پس از درآوردن جوراب، آمپول پتاس را به زیر انگشت بزرگ پایش تزریق میکنند.
🔸مهرداد عالیخانی:
«بردیم توی انباری. مقاومت. بیهوش. درازکش. آمپول. جوراب. داخل تاکسی. سمت چپ عقب. عادی. در همان مسیر. نیش ترمز کنار پیادهرو. دست روی قلبش. کفش و جورابش را هم پایش کرده بودیم. نمره تاکسی را عوض کرده بودیم. (پلاک برجسته نیست.) تدارک پلاک برجسته را دیده بودم.»
پس بکوش تا یک موجود انسانی بمانی... و این بدان معناست که محکم، روشنبین و سرزنده باشی... یک موجود انسانی ماندن، یعنی اگر نیاز باشد، تمام زندگی خود را، شادمانه، بر »ترازوی بزرگ سرنوشت« افکندن، اما، در همان حال، از هر روز آفتابی، از هر ابر زیبا به وجود آمدن...»
(رزا لوگزامبورگ، ۱۹۱۶).
کانال تلگرام آرزوی فردای بهتر
به این کانال؛
خبری
اجتماعی
سیاسی
ادبی
بپیوندید
@arezoefarda
از سری تراوشات ذهنی یک چپ اسلامی!
داستان سرایی این هفته جناب کورش علیانی!
همین تفکر اصلی ترین عامل بدبختی مردم ایران هست.
_Alireza Salavati_
@uttweet
/channel/iranazadvaabad
مقایسه آزادی در دو نظام پهلوی و جمهوری اسلامی در مناظره نصیری و زیباکلام.
/channel/iranazadvaabad
📚 پیشنهاد کتاب: کودک آزاری جنسی (رویکردها، تشخیص، پیشگیری و درمان)
به مناسبت ۱۹ نوامبر، روز جهانی پیشگیری از کودکآزاری
بسیاری از موارد کودک آزاری جنسی در دنیا به دلایل مختلف گزارش نمیشود. قربانیان تصور میکنند چون کودکند کسی آنها را باور نمیکند و مورد سرزنش قرار خواهند گرفت.
عدم برنامهریزی و اقدام برای پیشگیری از این پدیده میتواند زمینه شیوع بیشتر آن را فراهم سازد و عدم ارائه خدمات درمانی پس از آزار جنسی موجب میشود آثار آن تا سالها گریبان فرد را رها نکند... درحالیکه میتوان با انجام اقدامات مقتضی جلوی این اتفاق را گرفت یا در صورت وقوع، خدمات حمایتی و درمانی مناسب در اختیار کودکان آزاردیده قرار داد. کتاب حاضر به روشهای تشخیص، پیشگیری و درمان کودک آزاری جنسی میپردازد و به همه کسانی که به نوعی با کودکان در ارتباطند توصیه میشود.
نام کتاب: کودک آزاری جنسی
نویسندگان: غزاله مسعودی، معصومه معارفوند، نازنین تدیننجفآبادی
قطع: رقعی
نوبت چاپ: اول
تعداد صفحات: ۲۶۶
#انتشارات_روزنه
🛒خرید اینترنتی کتاب با تخفیف
📖مطالعۀ ۲۰ صفحۀ نخست کتاب
▫️تلگرام نشر روزنه
▫️اینستاگرام نشر روزنه
☎️ 02188721514
تأملی در باب تعیین رهبری در جمهوری اسلامی
🔴 روئیای «بهشتی» و مرد برزخی
✍ مرضیه حاجی هاشمی
🗒 این روزها سخن از تعیین رهبر آینده نظام جمهوری اسلامی است، نظامی که برساخته از نظریه «امت و امامت» رهبران فکری انقلاب، همانند «بهشتی»، «مطهری»، «شریعتی» و ... است. در این گفتمان و از نگاه به طور مثال نخبه سیاسی مؤثری چون بهشتی که بالاترین نقش را بر نهادمندی ساخت قدرت جمهوری اسلامی در مجلس «خبرگان قانون اساسی» داشت، چه نسبتی بین انتخاب و پیدایش رهبر با اکثریت جامعه و همچنین بین امامت و امت، متصور بوده است؟ فردی که در انسان شناسی خود، تأکید زیادی بر انسان به عنوان موجودی آزاد و انتخابگر داشته است.
⬅️ به نظر می رسد، بهشتی در کنار نظریه پردازی در زمینه امت و امامت، با باور و تأکیدی که نسبت به مدیریت حزبی و تشکیلاتی داشته، جامعه را به سمت به تعبیر خودش «امامت جمعی» سوق می داد و دور از تصور می دانسته که بعد از رهبر اول نظام جمهوری اسلامی که رهبر انقلاب نیز بوده، امکان وجود رهبری فردی وجود داشته باشد؛ چرا که او بر این عقیده بود، «پیدایش یک رهبر مورد قبول همه یا اکثریت جامعه، امری نیست که دفعتا صورت بگیرد. معمولا طی یک دوره طولانی یا نیمه طولانی، یک چهره را چنین اکثریتی شناسایی و قبول می کنند»؛ یعنی رهبر قبل از انتخاب در سازوکار رسمی باید، توسط اذهان اکثریت جامعه مورد قبول و پذیرش قرار گرفته باشد.
⬅️ او چنان نقش اکثریت را در انتخاب این رهبر برجسته می بیند که معتقد است، اگر هر گروه از جامعه پیرو یکی از افرادی بود که جاذبه ها و مزایای رهبری را داشت، دیگر «نمی توان حل مشکل را صرفا در رهبری واحد یک فرد جست». در نگاه وی امکان ندارد، امامتی وجود داشته باشد که اکثریت جامعه او را نخواهند یا به تعبیر بهشتی، پیرو او نباشند؛ چون دیگر امتی وجود ندارد که بخواهد بر آن امامت کند. چه امامت فردی و چه امامت جمعی باید، برخاسته از همه یا اکثریت جامعه ای باشد که او امت می نامد.
⬅️ در جای دیگری بهشتی حتی فراتر از این، مصداق امامت جمعی را «حزب» عنوان می کند و تصریح می کند که مقصود از حزب، «تبدیل شدن امامت فردی به امامت جمعی و زمینه شرکت دادن هر چه بیشتر امت در امامت است». این بدین معناست که وی امامت را کاملا یک ساختار می بیند؛ نه یک فرد و همچنین اینکه آینده ای برای جمهوری اسلامی در ذهن بهشتی متصور است که مانند نظام های دموکراتیک، احزاب، هدایت و مدیریت جامعه بلوغ یافته ای که خودش سرنوشتش را تعیین می کند، به عنوان شکلی از امامت جمعی به عهده بگیرند.
⬅️ می توان اذعان داشت، حتی اگر بخواهیم از درون خود همین گفتمان و ساختار، سخن بگوییم و نه با نگاهی تحول خواهانه، بهشتی که خود از بنیانگذاران ساختاری جمهوری اسلامی است، هرگز تصور نمی کرده است، بیش از ۴۵ سال پس از شکلگیری و استقرار این ساخت قدرت، چند نماینده اقلیت جامعه، برآمده از انتخاباتی با پایین ترین میزان مشارکت و در قهر بخش کثیری از حتی احزاب درون ساختاری با صندوق رأی و تحریم اکثریت جامعه، بخواهند کسی را به رهبری فردی برگزینند که همیشه نقل شده، بازیگر پشت پرده و پنهان صحنه سیاست بوده و حتی یکبار هم یک سخنرانی یا موضع گیری رسمی از او دیده نشده، مردی میانه بودن و نبودن، چه رسد به باور بهشتی، چنان شخصیت آشکار و شفافی باشد که همه یا اکثریت جامعه در دوره ای طولانی وی را کاملا شناخته و بپذیرند. این در حالی است که مطابق ادبیات سیاسی بهشتی، امامت جمعی در قالب نظام پویای حزبی، هنوز روئیایی دور برای این امت است!
/channel/M_Hajihashemi_iran1
/channel/iranazadvaabad
قضاوت تاریخ در مورد رابطه مصدق و کاشانی ، از واقعیت تا دروغ ...
یادداشتی از محمدرضا سرگلزایی
آیت الله سید ابوالقاسم کاشانی بلافاصله پس از کودتای28مرداد طی تلگرافی بازگشت شاه به قدرت را به وی تبریک گفت.
وی کمتر از ۳ هفته پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و سرنگونی دولت محمد مصدق در گفتگو با روزنامه مصری اخبار الیوم دیدگاههای خود را درباره دولت مصدق و کودتای ۲۸ مرداد تشریح کرد.
او اشتباه بزرگ مصدق را تلاش برای برقراری جمهوریت شمرد و گفت:
«مصدق برای برقراری جمهوریت میکوشید. او شاه را مجبور کرد ایران را ترک کند؛ اما شاه با عزت و محبوبیت چند روز بعد برگشت. ملت شاه را دوست دارد.»
کاشانی در جواب روزنامهٔ مصری که پرسیده بود آیا عقیده دارید مصدق مستحق همین سرنوشتی بود که به او رسید؟
گفت:
«خداوند عادل است و آن چه امروز بر مصدق گذشتهاست نتیجهٔ عدل خداوندی است.»
او همچنین در این مصاحبه مصدق را به مرگ محکوم کرد:
«این مصدق راه را گم کرده و مستحق چنین عاقبتی بودهاست.
تمام هم و غم او این شده بود که مردم فریاد بزنند زنده باد مصدق.
مصدق به من و کشورش خیانت کرد.
طبق شرع شریف اسلامی مجازات کسی که در فرماندهی و نمایندگی کشورش خیانت کند مرگ است.»
آیت الله کاشانی در ادامه این گفت و گو، محمد مصدق را به داشتن جنون متهم کرد:
«مصدق برای کشور کاری نکرد.
نه یک خرابی را تعمیر کرد نه خیابانی را افتتاح کرد نه خزانه را نجات داد و نه ملت را متحد ساخت.
حتی در مورد نفت که او ادعا داشت صاحب فکر ملی ساختن میباشد اگر این اتحادی که من در صفوف ملت بوجود آوردم نبود هرگز ملی نمیشد.
او خیانت کرد. به من و کشور خیانت کرد.
قبل از این که من با مصدق مخالفت کنم، ملت با او بود ولی پس از این که من با او مخالفت کردم ملت از دور او پراکنده شدند.
مقام و کرسی صدارت مصدق را مسحور کرده بود. او دستخوش نوعی جنون شده بود.»
جالب این جاست که با وجود طرفداری آیت الله کاشانی از پادشاهی پهلوی و وقایع 28 مرداد، بزرگراهی به نام او در تهران وجود دارد ولی هیچ کوچهای به نام دکتر مصدّق وجود ندارد!
#تاریخ_معاصرایران 👇👇👇
📚/channel/+F_UAApSmgJM5Njk0
🌹🌷بانوی معلمی که در مدرسه ناشنوایان یکی از آهنگ های معین را به دانش آموزان آموزش می دهد.
http://telegram.me/bavarh
عشق این معلم برای کار با دانش آموزان ناشنوا قابل تحسین است
http://telegram.me/bavarh
نتایج سفر اخیر لاریجانی به لبنان:
فعلا قرار شده به هر خانواده ۲۰۰ تا ۳۰۰ دلار بدهند ( ۱۴ تا ۲۱ میلیون تومان از جیب مردم بدبخت ایران).
جالب اینکه دولت لبنان هم این کمک را نمیپذیرد (چون از آمریکا اجازه ندارد). میگوید خودتان با حزبالله لبنان هماهنگ کنید (چون حزبالله جز FATF نیست ولی خود دولت لبنان هست و نمیتواند هر پولی را از هر کسی به هر شکلی دریافت کند.).
پول بازسازی لبنان هم بعدا میرسد!
/channel/iranazadvaabad
🟣
☑️ گروه گفتمان
«گفتمان» مکانی است برای تلاقی و تضارب گفتمانها. مجموعهای منسجم و مرزبندیشده از نظرات، احکام و گزارههای فلسفی، سیاسی، علمی و اجتماعی.
🟣
@DISCOURSJ :لینک گروه ☑️
@Discourseees :لینک کانال ☑️
@Livre_de_discours
.#گفتمان (دیسکورث)، از جمله کانالهاییست که منِ کمترین نیز، نگاه ویژهای به مطالب و پستهای کاربردیِ آن دارم.
🔗لینک ورود ⬇️⬇️
@Discourseees
@Discourseees
📝احمد_قابل:
آرمان و هدف دنیایی دین خدا و شریعت محمدی(ص) عدالت است. از آنجا که عدالت مطلق برای بشر عادی ممکن نیست، عدالت نسبی مطلوب خواهد بود. هرچه نسبت عدالت در جامعه بیشتر باشد به نسخه ی آرمانی دین نزدیکتر خواهد بود. بنابراین ،شهر آرمانی دین ،جایی است که عدالت در بالاترین حد ممکن پدیدار گردد. رعایت اخلاق پسندیده، ایجاد امنیت برای تمامی شهروندان، همزیستی مسالمت آمیز با تمامی بشر، پرهیز از نزاع و درگیری وتلاش جدی برای صلح و ممنوع دانستن تهاجم (لاتدعون الی مبارزة ...فان الداعی باغ ) و تلاش برای رفاه وآبادانی، عمده ترین راهکارها برای رسیدن به آرمانها معرفی شده است.
🏷خصوصیات جامعه آرمانی در متون دینی
💠 کانال رسمی "مجمع مدرسین و محققین"
حاوی تولیدات فکری در حوزه نواندیشی دینی
🔸آدرس اینستاگرام 🔸آدرس ایتا
📍آدرس تلگرام :
/channel/majmaqomh
❌هنوزم کتاب با قیمت پشت جلد میخری😳؟❌
💎 بزرگترین و اقتصادی ترین کتابفروشی تلگرام 💎
📘همراه کلی تخفیفات روزانه و خدمات رایگان
📙 بهــ📚ـترین و معروف ترین کتاب های :
✔️روانشناسی ✔️ رمان ایرانی و خارجی
✔️ توسعه شغلی و فردی ✔️ مذهبی
📣 حـــ💯ــراج بزرگ آقای کتاب رو از دست 👇ندین
🆔 /channel/+qa9H-8qGhltjNTVk
🆔 /channel/+qa9H-8qGhltjNTVk
😍 خودت فقط بیا قیمت ها رو ببین 😍
جهت حمایت به کانال مهدی نصیری در یوتیوب بپیوندید👇
MahdiNasiri-1342" rel="nofollow">https://youtube.com/@MahdiNasiri-1342
Ⓜ️ از تعصب تا ایدئولوژی یا بهتر ازخامی تا خرفتی!
🔻وقتی منتسکیو فیلسوف و اندیشمند فرانسوی کتاب نامه های ایرانی را نوشت دیدرو هم وطن او درستایش او گفت:«منتسکیو با نگاه یک بیگانه به وطن خود می نگریست تا آن را بهتر بشناسد».به نظر می آید برای کسانی که می خواهند این سرزمین و مردمانش را نیک بشناسند چاره ای جزاین فاصله گیری و نگاه فارغ ازتعصب و پیشداوری وجود نداشته باشد.منتسکیو درروح القوانین می نویسد:«اگر می توانستم انسان ها را وادارکنم که ازپیشداوری دست بردارند خوشبخت ترین موجود این جهان فانی بودم».که البته حرفی است بس عمیق.
🔻پیشداوری و تعصب چنانچه مولانای شرق می گویدازخامی است.رکود ذهن است و همانطور که اوکتاویوپاز شاعر و اندیشمند آمریکای لاتین گفته است«عفونت ذهن» است.می توان گندی و بویناکی آن را در زبان فردی که دچار تعصب و خامی و عفونت ذهن است به خوبی دید.زبانی مطلق،خودحق پندار،بسته ومحدود.زبانی که هیچ ارتباطی با افق های بازندارد. فروغ راست گفت که«در سرزمین قدکوتاهان معیارهای سنجش همواره برمدار صفر درجه می چرخد».
🔻نگاه تعصب آمیز و آمیخته به پیشداوری، نگاهی بسته و بدون افق است.هیچ گشایشی دراین نگاه وجود ندارد.نگاهی خودحق پندار که جهان بیرون ازخود را باطل می پندارد.خود حق است دیگری باطل.خود حسین است دیگری شمر.خود روز است و دیگری شب.خود سراپا روشنی است و دیگری و دیگران سرتاپا ظلمت و تباهی.جهان او منقسم به دوبخش است.خودی و غیر خودی. هرآنچه خودی است درست است و قابل ستایش و هرآنچه متعلق به دیگری است نادرست و سزاوار سرزنش.
🔻رهبران مذهبی ایران را نگاه کنید.چهل سال است مدام و مداوم برطبل خودحق پنداری می کوبند.ازدید این جماعت قلیل جمیع و جمله جهان برباطل است.فقط همین مجتمع کوچک برادران است که بوی بهشت می دهد.همین عفونت ذهن را می توان در متعصبان ناسیونالیستهای اقوام ایرانی هم دید. شوونیستهای قومی فقط خود بزرگ هستند. هرآنچه بیرون ازدایره تنگ نگاه آنهاست کم مقدار، بی ارزش و تهدیدکننده است.یا به کرم فروکاسته می شوند و زیر پا له می شوند و یا به غول و اهریمن و دیو و دد تشبه می یابند که باید با گرزو کوپال به سراغ شان رفت و سرشان را به سنگ کوفت.
🔻سال هاست دربیخ گوشمان زمزمه کرده اند ما «ملتی هستیم غیور و شهیدپرور»،«تمدن داشتیم وقتی بشر تمدن نداشت»،«هنر نزد ایرانیان است و بس!».اخیراً نیز پروپاگاندای جمهوری اسلامی درقالب شیعه گری غالی خلق و آفرینش جهان و زیر جهان و زبر جهان را منوط به حضور امام اول شیعیان می داند که اگر نبود وجود گرانبهایشان نه ازآفرینش عالم خبری بود و نه رعد و برقی و ابری و بارانی درآسمان.که رشد و رویش گل ها نیز با نفس مسیحایی ایشان است.غلوگویی و تحریف حقیقت با آمیزه ای ازتعصب و خامی وتنگ نظری و دید مسدود. با این نگاه های تنگ،مسدود و تیره ،با تعصب و خامی،با ذهنی دچار عفونت نمی توان جهانی خوشبخت آفریداگر غیر این بود باید ایران بهشت زمین می بود نه دوزخ آن
🔻هیچ ملتی درجهان به سوی رشد و پیشرفت حرکت نمی کند مگر این که افق دید خود را بازکند. مگراینکه تفکر نقادانه و انتقادی را جایگزین ذهنیت های عفونت بسته خود بکند.شرط پیشرفت و ارتقا درآمیزش با فرهنگ های ملل و آموختن ازآنهاست.نه دربستن و فروبستن مرزهای فرهنگی و ابداع واژگان بی مصرفی چون تهاجم فرهنگی. اگر فرهنگ غرب غالب است و درجهان پیشتازی می کند پیش ازهمه به واسطه انطباق آن با غریزه آدمی است.غریزه ای سودجو و لذت طلب.کیست که دراین جهان وحتی درجهان باقی درپی بهشت و لذات بهشتی و حور و غلمان مومنانه نباشد؟غرب این را نقد می کند و به جهان دیگر نسیه نمی دهد.شما اسمش را لهو و لعب بگذارید مهم نیست.مهم این است که افراد وقتی نقد را ببینند نسیه راقبول نمی کنند.
🔻هرنگاه و باور و اندیشه ای که دربرابر غریزه لذت طلب و سودجوی آدمی بایستد محکوم به فناست.آنچه اهمیت دارد مهار این غریزه به دست عقل است.عقل خودبنیاد و نقاد.و عقلانیت نیز همچون پدیده ای تاریخی-اجتماعی آموختن است ازتجارب همه انسانها که دراین راه چه کرده اند.
🔻ایدئولوژی انهدام عقل است.تزریق این باور غلط است درذهن آدمی که غریزه لذت و سودجویی خود را فدای غریزه دیگری بکند.این است که زن و بچه خود را تنها رها می کند تا به جنگ بشتابد جنگی که خود هیچ سهمی دربرافروختن آن نداشته است.ایدئولوژی است که باعث می شود کارگری دقیقا به کسی رای بدهد که ضد کارگراست.فردی آزادی خواه را برده مافوقی می کند که همه را برده می خواهد. ایدئولوژی همان باورپیشاعقلی است. ناسیونالیسم، مارکسیسم،جمع گرایی اسلامی همچون سه ایدئولوژی مخرب عمل می کنند.جراحات نشسته برتن این ملت نیز جزبه خنجر و دشنه نابهنگام فدائیان و چریک ها و گریلاهای این سه نبوده است.آیا زمان گریختن ازچنگ این سه باورپیشاعقلانی فرانرسیده است؟
▪️قربان عباسی +++
🛄 @zistboommedia || مدرسه علوم انسانی
💢درسته که اینجا همهچیز بهروز و جدیده، اما گاهی اوقات نیاز داریم که یک نفسی عمیق بکشیم و به خاطرات خوب گذشته بپردازیم.
💔نوستالژی دهه شصت ، جایی که بازتابی از گذشته وجود دارد. و ما را به خوشترین روزهای زندگیمون بازمیگرداند . به دوران پر آرامش کودکی.
💯عضو شوید و به اشتراک بگذارید، زیرا گذشته ما قسمتی از هویت ماست.👇👇👇
/channel/nostalgidahe60
کانال تلگرام آرزوی فردای بهتر
به این کانال؛
خبری
اجتماعی
سیاسی
ادبی
بپیوندید
@arezoefarda
مردم را عصبانی نکنید!
از بس حرص و جوش خورده بود با سردی جواب تلفن را داد. وقتی به خانه آمدم هنوز عصبانی بود. هر چه ور میرفت، نمیشد که بشود و بیشتر لعنت میکرد. خدایا لعنتشان کن از دهانش نمیافتاد. لحظه.ای گذشت و مثل اینکه فرجی حاصل شد و وقتی فایل آموزشیِ چند دقیقهای درصدی آپلود شد، داشت آرام میشد که دوباره متوقف شد. و باز هم لعن و نفرین به باعث و بانیانش نثار میشد.
میگفت: مجتبی! تو در پست قبلی از یک سخنران در قم نقل کرده بودی که «عصبانی کردن دشمن» از وظایف یک مسلمان است. بعدا توضیحاتی در نقد این تفکر داده بودی. خب مینوشتی: بنده خدا! شما «عصبانی کردن خود مسلمانان» را نیز به لیست و فاکتور مسلمانی ادعایی خودتان اضافه میکردید لابد. شما که الحمدلله از این لحاظ شهره آفاق هستید. اگر از آیین مسلمانی همین باشد که مؤمنان به دین حنیف را نیز به غیظ آورید شهادت میدهیم که لا نعلم منکم الا عمل به این نشانه! واقعا دست مریزاد که در این باره کم نگذاشتید. هنیأ لکم! خدا اجرتان دهاد!
این یک نمونه از میلیونها شهروندی است که شبانه روز با اینترنت و فضای مجازی کسب، و سر و کار دارند چه از استاد دانشگاه و حوزه گرفته تا بانک، خریدار و فروشنده، طرّاح و نقّاش، نویسنده و ناشر، تا ... همگی روز به روز خط بطلان بر محبوبیت دست اندرکاران میکشند اگر چیزی تهش واگذاشته باشند.
البته جوش بیخودی میخوریم ماها! با عرض معذرت! مردم ما خیلی ساده هستند زیرا فکر میکنند برخی دست اندرکاران به محبوبیت و مقبولیت نزد مردم بها میدهند در حالی که این چنین نیست آنان مشروعیت خویش را آسمانی میدانند، دوست داشتن مردم اصلا شرک است در قاموس آنان و به همین جهت خود را بینیاز از مقبولیت و محبوبیت مردم میدانند. این قماش مسئول از ابراهیم(ع) برترند زیرا حضرت ابراهیم پس از آن همه امتحان سخت طاقت فرسا به مانند ذبح فرزندش اسماعیل، این چنین در حق ذریه خویش دعا میکند:« پروردگارا من [يكى از] فرزندانم را در دره اى بى كشت نزد خانه محترم تو سكونت دادم پروردگارا تا نماز را به پا دارند پس دل هاى برخى از مردم را به سوى آنان گرايش ده و آنان را از محصولات [مورد نيازشان] روزى ده باشد كه سپاسگزارى كنند.» (ابراهیم۳۷).
و البته از این قماش انتظاری بیش از این نیست که خود را از پیشوایان شیعه برتر بدانند زیرا در زیارتنامه روایت شده از امام سجاد(ع) با عنوان امین الله(که دارای مضامین عالی عرفانی نیز هست) آمده: « واجعلنی ... محبوبه فی ارضک و سمائک»؛ خدایا! مرا در زمین و آسمانت، محبوب و دوست داشتنی قرار ده! جالب است امام(ع) علاوه بر محبوبیت در میان اهالی زمین، محبوبیت آسمانیان را هم طالب است.
خلاصه با آدمهای عجیب و غریبی سروکار داریم. از جهتی خود را کارگزار حاکمیت دینی میشمارند و از جهتی دیگر دینداری آنان پازلی ناقص از دین حنیف و سمحه سهله و کاریکاتوری از آن است.
از اینها بر دین مردم باید ترسید!
@lotfi_mojtaba
🔵خاطرهای از محمد نوریزاد، مبارز در بند اوین
🔵دخترم پروا برای تو مینویسم!
ما معمولا یک گل گلایویل را که گلهای شکفتهاش پژمرده، و هنوز غنچههایی بر سر شاخهاش دارد؛ دور میانداریم.
امتحان کن؛ پس از دو سه روز که به سراغ سطل زباله بروی، میبینی گلایلِ پژمرده، غنچههایش را واگشوده!
اغلب از خود میپرسیدم این گل، آیا نمیداند دور انداخته شده؟
پس چرا زور میزند تا بگوید: من هنوز هستم؛ زندهام؛ زیبایم و میتوانم گلهای ناشکفتهی خود را بشکوفانم؟
پاسخی که برای خود یافتم این بود؛ که گلایل کاری یا توجهی به خواست ما و بیزاری ما یا ناخوشایند ما ندارد
او -گل گلایل- به راهی که «باید» میرود. اگرچه در سطل زباله، اگرچه در متن دور انداختهشدگی و بیزاریِ دیگرانی که تا تر و تازه و زیبا بود؛ او را میپسندیدند و اکنون که گلهای شکفتهاش پژمرده، بیرونش انداختهاند
در زندان، من به گلهای فراوان پژمردهای برخورده و برمیخورم که هیچ اعتنا و توجهی به داراییها و استعدادهای نهفتهی خود ندارند
همین که به هر بهانه، دور انداخته شدهاند؛ آسمان را بر سر خویش آوار میبینند
در گوشهای کز میکنند و زانو در بغل میگیرند و در خود فرو میشوند و زندانی درونی و سختتر برای خویش در زندان میپرورانند.
حبس درحبس
زندان در زندان
من از روز نخستی که به زندان آمدم؛ کارم شد: بیرون کشیدن این جماعت خودباخته از هزار توی درون ورشکستهی خود
تا توانستم برای هریک خوشنویسی کردم و به یادگار تقدیمشان کردم
از بیتها و شعرهایی که میگفتند:
زندگی آن سوتر از این دیوارها همچنان جاریست
مثلا بر دیوار دراز بند ۶ دو تابلوی بسیار بزرگ و خوشرنگ و هنری خوشنویسی کردم. بر یکی نوشتم:
با هر سختی آسانی است
و بر دیگری نوشتم:
آینده، با همه قشنگیهایش چشم به راه شماست
این هنوز بس نبود
پس، از پوستهی آراستگی و وجاهت و اطوکشیدگی بیرون زدم و پیرانگی و پیرانهسری آغاز کردم
به حیاط بند که پا مینهادم چون دیوانگان فریاد برمیآوردم:
درود درود درود
در چند باری که به زندانیانِ پراکنده و پرشمار و در خودفروشده، درود گفتم؛ پاسخی تکوتوک دریافت کردم
درخت پایداریم میوه داد
اکنون که داد میزنم درود، حیاط بند به لرزه در میآید و یکصدا پاسخم میدهند: درود
پای از «درود» فراتر نهادم و پای پدر و مادر و سرزمین مادری و آینده و پیروزی و آرزوهای چشم به راه را به میان کشاندم
با فریادهای من، همهی پژمردگان به وجد میآمدند و سراپا درود میشدند. سپس رفتم سراغِ
«دوست دارم»
من فریاد میزدم: من مادرمو….
زندانیان بلند پاسخ میدادند: دوست دارم
من داد میزدم من آزادی رو
آنان پاسخ میدادند: دوست دارم
و سپس سراغ خودشان، خود دور انداختهی خودشان میرفتم و داد میزدم:
من خودمو، آنان بلند پاسخ میدادند: دوست دارم
و این شاید نخستین باری بود که آنان دوست داشتن خودشان را فریاد میکشیدند
بارها میشد و اکنون نیز میشود که جوانی، پیری پیش میآید و سر بر شانهام میگذارد و هقهقکنان در گوشم میگوید:
داشتم میمردم؛ تو با این فریادها زندهام کردی!
یک روز، شاید سه چهار ماه پیش، پس از آنکه زندانیان پرشمار بند را در حیاط به شور درآوردم؛ در میان زندانیانِ به وجد آمده، گشتموگشتم و یکی را که لاغر و سیاه چرده و دربوداغون وتنها بود؛ پیدا کردم
رفتم و دست بر دوش او گذاردم و به او گفتم:
با هم قدم بزنیم؟
او، با لهجهای با من صحبت کرد که گمان بردم بلوچ است
ذوق زده پرسیدم: بلوچی؟
گفت: نه، بنگلادشی هستم.
دستی که من بر دوش او گذارده بودم.
شاید تنهاترین دست دوستیای بود که او در درازای عمر ۵۷ هشت، سالهاش میچشید
با همان لهجه بنگلادشیاش و باشرمی که از دل آن دوستی تازه پیدا شده برمیجوشید؛ به من گفت:
تو، الان داد زدی: من پدرو مادرمو، ما گفتیم: دوست داریم. تو داد زدی من سرزمینمو، ما جواب دادیم دوست داریم. سپس پرسید:
به من بگو، من کجا دنبال پدر و مادرم بگردم
دنبال وطنم بگردم؟
من اینجا افتادهام هیچکس خبر ندارد من مردهام زندهام؟
افتادهام به چالهای که نمیتوانم از آن بیرون بیایم
در پاسخ به او، چه میتوانستم گفت؟ این خود زندان بود که باید برای همچو اویی راه میگشود
دل به دریا زدم و به او گفتم:
پدرومادرت من
سرزمینت من
دوستت، برادرت من
من که نمردهام
و بردمش سراغ دوستی که نابغه آشنایی با قوانین قضاییست و مرد دلمردهی بنگلادشی را سپردم به او و از دوست نابغهام خواستم: راهی برای او پیدا کند
خلاصه کنم. امروزها، دوست بنگلادشی ما میتواند به طریقی با خانوادهاش صحبت کند و کسانی از کیشان او وسفارت، پیگیر گرفتاری اویند.
/channel/iranazadvaabad
🔺جای منتقد زندان نیست.
سید محمد موسوی در گفت و گو با دیدارنیوز: اگر مردم و جمهوریت بگویند نظام را نمی خواهیم نظام چه جوابی دارد به مردم بدهد؟
📌آقای موسوی به خاطر این اظهارات و مشابه آن به ۱۱ سال زندان محکوم شده
/channel/iranazadvaabad