4865
نشریه «ایران فردا»، ماهنامه اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی است که اول هرماه، در تهران و دیگر شهرها منتشر می شود. ارتباط با صفحه ی رسمی ماهنامه ایران فردا در تلگرام: @iranfardamagazine
🔴 جنبش علیه ساختار
🔳 محمد کریمی
@iranfardamag
🔹تعریف از سیاست به نوعی تعیین کننده میدان کنشگری است. سیاست به مفهوم کلاسیک و متعارف آن با محوریت قدرت و شکلگیری دولت تعریف میگردد. چنین تعریفی از سیاست به عصر روشنگری در اروپا بازمیگردد که اندیشمندانی همچون هابز وجود دولت را برای نهادمند شدن انسانها در جوامع مدرن به عنوان نهادی ضروری قلمداد میکردند. نهادی که میکوشید تا با تعبیه ساختارهایی مبتنی بر قوانین، رویهها و مناسبات و همچنین استفاده از حق انحصاری کاربرد زور و خشونت، دوام خود را تضمین نماید.
🔹چنین تعریفی از سیاست زمینهساز شکلگیری جنبشهایی شد که امروزه از آن به عنوان جنبشهای کلاسیک اجتماعی یاد میشود که در این جنبشها هدف اصلی تاثیرگذاری بر قدرت و تسخیر قدرت سیاسی بود. جنبشهای کلاسیک اجتماعی در قرن نوزدهم با محوریت پرولتاریای انقلابی در کشورهای صنعتی غربی و در قرن بیستم با محوریت جنبشهای رهاییبخش ملی در جهان سوم بروز و ظهور یافت و متاثر از این جنبشها دولتهای اقتدارگرا و نیمه اقتدارگرای انقلابی و همچنین دولتهای دمکراتیک در کشورهای مختلف شکل گرفت. اما این دولتها نیز میکوشند تا ساختارهای مورد نیاز برای دوام خود را بازتولید کنند.
🔹 احزاب سیاسی حتی در دولتهای دمکراتیک بخشی از قدرت کلان سیاسی و ابزاری برای حفظ ساختار به شمار میروند و با کانالیزه کردن مطالبات اجتماعی به نوعی عرصه عمومی را سیاستزدایی کرده و فرایند گردش نخبگانی سیاست را میان دو یا چند حزب تسهیل میکنند. اما از اواسط قرن بیستم و از دهه 60 میلادی گونهای از مبارزات اجتماعی با محوریت جنبش دانشجویی رشد یافت که دارای شاخصههایی متمایز از جنبشهای کلاسیک اجتماعی بود. جنبشهای نوین اجتماعی به جای تکیه بر سلاح، جنگل، کوه و رهبری فرهمند در فرمهای انقلابی یا تاکید بر انتخابات و پارلمان با محوریت احزاب سیاسی در فرمهای اصلاحی، برخیابان، تظاهراتهای اعتراضی علنی، روابط افقی و کنشهای نمادین تکیه میکردند.
🔹جنبشهای نوین اجتماعی برپایه تعریفی مدرن از سیاست قابل تبیین است که بر مبنای آن سیاست دربرگیرنده کانونها و عرصههایی است که بیشتر اجتماعی و فرهنگی بهنظر میرسد و نمیتوان با تعاریف سنتی موجود در سیاست کلاسیک به تحلیل آن پرداخت و در درون همین عرصههای اجتماعی و فرهنگی است که قدرت به مفهوم اجتماعی آن تولید و بازتولید میشود.
🔹جنبشهای شکل گرفته در دهه 60 میلادی در بسیاری از نقاط جهان، گونهای جدید از مبارزات اجتماعی بود که در فضای جنگ سرد هم میتوانست در برابر کمونیسم دولتی و هم در برابر سرمایهداری ایفاگر نقش حیاتی باشد. فرایندهای جنبشی در چکسلواکی و بهار پراگ از مطرحترین نمونههای اشکال جدید جنبشهای اجتماعی در بلوک شرق و می 68 در فرانسه از مهمترین رخدادهای جنبشی از این نوع در جهان سرمایهداری بود. اما نکته حائز اهمیت آنجاست که رادیکالترین احزاب چپگرا همچون حزب کمونیست فرانسه نیز توان همراهی با آن جنبش در خیابان را نداشتند و به مخالفت با آن پرداختند. در حقیقت نرمالیزاسیون سرکوب می 68 از سوی دولت »ژنرال دوگل« حتی توسط احزاب رادیکالی همچون حزب کمونیست فرانسه نیز انجام پذیرفت.
🔹قرن بیستویکم، قرن تعمیق جنبشهای نوین اجتماعی است. بسط رسانههای ارتباط جمعی، امکان برقراری گفتگوی آزاد، گسترش شبکه تعامل غیررسمی و پیشرفت تکنولوژیک به عنوان عناصر قوامبخش جنبشهای نوین اجتماعی عمل میکند و گسترهی جنبشهای جدید اجتماعی در میان تمامی ملتهای جهان بسط یافته است.
🔹جنبش سبز یکی از نمودهای تمام عیار جنبشهای نوین اجتماعی در ایران بود که در بستری از مطالبات بهوجود آمده در انتخابات سال 88 و سپس بسط خواستهای اجتماعی از بستر انتخابات به اصلاح ساختارها شکل یافت. از آنجایی که شکلگیری اولیه جنبش سبز در یک زمینه انتخاباتی انجام گرفته بود، میتوان تبیین دقیقی از رابطه میان احزاب اصلاحطلب با جنبش سبز ارائه داد.
ادامه در لینک زیر :
https://bit.ly/3jTjipp
#ساختار
#سیاست
#جنبش_سبز
#اصلاحات_ساختاری
#جنبشهای_نوین_اجتماعی
/channel/iranfardamag
🟢 رفع حصر؛ مطالبهی ملی – 5
🔰 رستگاری در خیابان
تلاشی برای اندیشیدن در تجربهی زیسته!
♻️ مصطفی محبکیا
@iranfardamag
🔸در دهمین سالگرد حصر رهبران جنبش سبز کتابی که به صورت غیر رسمی در کشور منتشر شد و نسبتا با اقبال خوبی مواجه گردید، کتاب "رستگاری در خیابان" نوشته امین بزرگیان بود. او که پیش از این کتاب "جنبش خستگان" را در مورد اعتراضات دی 96 منتشر کرده بود، در این کتاب تازه اش به "وقایع نگاری جامعه شناختی جنبش سبز، 1388 تا 1398"پرداخته است.
❇️ قلم روان و بی تکلف و در عین حال نغز و پر محتوای نویسنده از مزیت های این کتاب است. کتاب به یکباره نوشته نشده بلکه مجموعه نوشته هایی است همزاد و هم سن جنبش سبز که طی این ده سال و به مرور و متناسب با اقتضائات و تحولات جنبش نگاشته شده است. تا حدودی می توان تمام فراز و فرود های جنبش در این یک دهه را در لابلای خطوط کتاب مشاهده کرد و این ویژگی برای کسانی که به تعبیر میرحسین، جنبش سبز را زندگی کرده اند و از فعالان و همراهان آن بوده اند کتاب را واجد جذابیتی خاص می کند.
🔸در طول نشو و نمای جنبش سبز آثار هنری فراوانی پیرامون صورت ها و معنا های خلق شده از آن تولید شده است. بسیاری از این آثار بازگو کننده ی رنج ها و زخم ها و دردهای عارض شده به فعالان و همراهان جنبش بوده است. کسانی که در یک تخیل جمعی شرکت کرده ، در ذهن خود فردایی بهتر از وضع موجود را نقش بسته و برای تحقق آن رویای جمعی پا به عرصه عمومی و خیابان گذاشته بودند. شهیدان و جوانان به خون غلتیده ی این جنبش و ناله های مادران سیاه پوش این ده سال گواهان همیشه ماندگار آن تخیل و رویای جمعی هستند. اما فراتر از نمود ها و حس های این تجربه ای که بر زیست جمعی ما گذشته است باید بر معنا های خلق شده و تجربیات کسب شده تامل کرد و اندیشید. تامل کردن و اندیشه کردن گامی فراتر از شور آفریدن و ابراز احساسات کردن است.
❇️معروف است که در یکی از سخنرانی های شریعتی در حسینیه ارشاد در ضرورت کار فرهنگی که همزمان هست با اعدام مبارزان و مجاهدان آن دوره یکی از حضار(گویا خواهر شهید مهدی رضایی) میانه سخنرانی شریعتی برمی خیزد و با گسستن رشته ی کلام، وی را مخاطب قرار میدهد که الان وقت قیام است و شما اینجا فقط دارید حرف می زنید. حاضران به تشویق ممتد گوینده می پردازند و شریعتی بعد از سکوتی طولانی و حتی روشن کردن یک سیگار پشت تریون سخنانش را ادامه می دهد و اشاره می کند " ما تا کنون فقط از دردهایمان نالیده ایم و از دردهایمان حرف نزده ایم. و فرق است میان از درد نالیدن و از درد سخن گفتن"(نقل به مضمون). شریعتی با چنین پاسخی به این تجسم درد و رنج (مادر یک شهید) در شرایطی که همه منتظر عکس العملی فوری در برابر سیستم هستند، به مخاطب گوشزد میکند که مهمترین راه مواجهه فعال با درد ها رنج ها، آوردن آنها از ناخودآگاه جمعی (نالیدن) به خودآگاه جمعی (سخن گفتن و تامل کردن) است. باید در دردها و رنجهای خود تامل کنیم تا آن تجربیات زیسته به تجربیاتی اندیشیده شده بدل شوند.
🔸جنبش سبز نیز بعنوان یک جنبش اجتماعی زنده و بالنده که جزئی از تجربه ی زیسته ی بسیاری از ما بدل شده است نیازمند تامل و اندیشیدن است. از این زاویه به نظر می آید کتاب رستگاری در خیابان را تلاش نویسنده برای تبدیل تجربه ی زیسته ی جنبش به تجربه ای اندیشیده شده دانست. این کتاب فتح بابی است برای همین مسیر که بسیار نیاز مند آن هستیم.
❇️عناوین فصل های کتاب خود گویای سیری است که جنبش سبز تا کنون طی کرده و درست همان هایی است که فعالان و همراهان جنبش و حتی منقدان و مخالفان آن در خلوت و جلوت با آن درگیر بوده اند.از تظاهرات خیابانی سبزها شروع می کند ودر فصل آخر به بیانیه ی آبان98 میرحسین موسوی می رسد. در فصل اول به "خیابان - سیاست" می پردازد. همان جایی که در سیطره ی پلیس و کالا است برای مصرف شدن، ناگهان "به مثابه فضایی سیاسی" محلی برای استفاده ی مردم می شود. کاربردش از مصرف برای عبور و گذر و خرید، به کاربرد استفاده برای ماندن و زندگی کردن و شوریدن علیه پلیس و بازار تغییر می کند. مردمی که در همین مکان ها و زیر مناسبات حاکم بر آن تحقیر و منزوی می شدند، در آن لحظه که "دورنمای دفاع از حقیقت او را به هیجان می آورد" و زندگی اش را "با سیاست پیوند می زند".
🔸در فصل دوم با اقتباس از نامه یک پدر جبهه رفته به فرزند دانشجوی اکنون در زندان، جنبش سبز را بعد از سالیانی دور فرصتی یگانه برای همین نسل انقلاب و جنگ(البته آن بخشی که بعد از جنگ اسلحه هایش را زمین گذاشت) می داند تا سخن بگوید. "سخن گفتن به مثابه امکانی که در دوران تغییرات شدید فرهنگی و اقتصادی جامعه ایران بعد از جنگ از او اساسا سلب شده بود".
ادامه در لینک زیر :
https://bit.ly/3rN3N55
#جنبش_سبز
#امین_بزرگیان
#جنبش_خستگان
#رستگاری_در_خیابان
/channel/iranfardamag
♻️رفع حصر؛ مطالبهی ملی – 4
🟢 گفتاری در باب: حصر در تاریخ معاصر ایران
🔷 سید هاشم آقاجری
🔻 به کوشش: مهدی زمانی
@iranfardamag
گفتار زیر مصاحبه ای است که به مناسبت یازدهمین ساگرد حصر رهبران جنبش سبز با دکتر هاشم آقاجری در باره حصر در سه عنوان و سه محور زیر صورت گرفته است :
1- مفهوم حصر و تاریخچه آن
2- اهداف حصر و کاربرد آن در تاریخ معاصر ایران
3- پیامد ها و نتایج حصر
♻️ حصر به عنوان یک پدیده مدرن و مرتبط با عصر ارتباطات و اطلاعات و جامعه توده ای و توده ای شدن سیاست یکی از ابزارهایی است که حکومت های غیر دموکراتیک در جهان سوم از آن استفاده می کنند. اما آنچه این حکومت ها را فریب می دهد نتایج کوتاه مدت و زود گذریست که آنها از اعمال این سیاست به دست میاورند . در حالی که اگر آینده نگر تر باشند باید در افق وسیع تری به این سیاست بنگرند و در واقع به جای اعمال سیاست حصر به سوی اصلاح اساسی ساختارهای استبدادی و سیاست های تک نفره اقتدارگرا و بالاخره برقراری نوعی جامعه دموکراتیک و حکومت قانون برگردند.
"از متن گفتار "
متن کامل در لینک زیر :
https://bit.ly/3rQNfZY
#حصر
#زهرا_رهنورد
#مهدی_کروبی
#هاشم_آقاجری
#میرحسین_موسوی
/channel/iranfardamag
🔴 واکسیناسیون کرونا و سردرگمی دولت و مردم
🔷 بهزاد حق پناه
@iranfardamag
🔻آغاز واکسیناسیون کرونا در حضور وزیر بهداشت از طریق رادیو و تلویزیون اعلام گردید. بحران کرونا طی یک سال گذشته برسایر بحران های اقتصادی و اجتماعی ایران اضافه شده و بر نگرانی مردم افزوده است. به ویژه آنکه فوت چهره های سرشناس اجتماعیی ناشی از کرونا خود به نگرانی ها دامن زده است.
🔻متأسفانه دخالت مسئولین سیاسی در نحوه تصمیم گیری در مورد ورود و تولید واکسن باعث شده تا بخشی از انرژی کارشناسان و مسؤلان وزارت بهداشت به هماهنگ کردن این تصمیمات با موضع گیریهای سیاسی رهبران مصروف گردد و تلاش شده تا تصمیم گیریها به صورتی انجام شود که حداقل اصطکاک و مغایرت با نظرات غیر کارشناسی مسؤلان داشته باشد. از طرفی مشکل دوم در سیاست گذاریهای کلان در مورد واکسیناسیون، دخالت نظامیان در امر تولید یا ورود واکسن می باشد. هنگامی که فرمانده بسیج از طرف خود و نیروهای تحت امرش اعلام می نماید از تزریق واکسن خارجی سر باز می زند بدون تردید تأثیرات خود را در تصمیم گیری مسؤلان و نیز ایجاد ابهام در نظرات بخشی از جامعه خواهد گذاشت.
🔻در حقیقت واکسیناسیون در هر جامعه ای از دو بخش تولید- واردات واکسن و اعتماد مردم به تزریق آن تشکیل شده است. اعلام ورود سازمانهای مختلف دولتی و شبه دولتی در موضوع واکسن کرونا نه تنها نتیجه مثبت ندارد بلکه به دلیل محدودیت های تخصصی، کارشناسی و مالی به هدر رفتن منابع و توان کشور خواهد انجامید. برای تولید واکسن کرونا در ایران بنیاد داروئی برکت، وزارت دفاع، انستیتو رازی و انستیتو پاستور و سپاه اعلام ورود نموده اند در حالیکه می بایست یک یا حداکثر دو مؤسسه مسئول این وظیفه گردند. اعلام تبلیغاتی طرح تولید واکسن تزریقی- استنشاقی توسط مقام وزارت، اعتماد نیروهای متخصص به عنوان حلقه واسط بین مردم و مسؤلان را کاهش می دهد
🔻در هیچ کشوری برای شروع یک طرح تحقیقاتی که الزاماً نتیجه آن مشخص نیست در یک برنامه تلویزیونی پرده برداری نمی گذارند و معمولاً محصولات اینگونه تحقیقات مورد بهره برداری قرار می گیرند.
🔻در مورد واردات واکسن نیز ضمن اظهار خشنودی از اجازه ورود واکسن آکسفورد- استرازینکا همچنان ضرورت دارد تا واکسنهای مورد اعتماد یک نهاد داروئی بین المللی وارد شود. واکسن روسی متأسفانه تا کنون مورد تأیید هیچ نهاد بین المللی قرار نگرفته است. انتشار نتایج فاز سوم کارایی بالینی در مجله پزشکی لانست هر چند ارزشمند است لیکن هیچ گونه دلیلی در تأیید یا رد واکسن نمی باشد. به ویژه آنکه اعلام ایمنی زایی بیش از نود درصد برای یک واکسن تولید شده به روش ویروس ضعیف شده غیر منطقی به نظر می رسد.
🔻شنیده ها از این حکایت دارد که حتی مردم روسیه نیز به دلیل ذهنیت نامناسب از واکسن های قبلی روسی نسبت به واکسن کرونای تولید کشور خودشان بی اعتماد هستند. ارائه هدیه به مردم روسیه هنگام تزریق و نیز استفاده سفیر روسیه در مجارستان از واکسن فایزر شاهد این مدعاست.تجربه فردی نگارنده در آزمایشگاه تشخیص طبی نشان از عدم تأثیر واکسن هپاتیت بی ساخت روسیه دارد.
🔻درایت حکم می کند از تمام امکانات موجود در جهان برای سلامتی مردم استفاده شود. مردم ما لایق استفاده از بهترین محصولات دنیا در زمینه سلامت می باشند. وجود محصولات متنوع امکان انتخاب پزشک وبیمار را با توجه به شرایط افزایش می دهد. ویروس ضعیف شده برای افراد دارای بیماریهای زمینه ای واکسن مناسبی نیست از طرفی سن بیماران در انتخاب نوع واکسن مؤثر می باشد. بنابراین به هر میزان امکان انتخاب بیشتری فراهم شود اعتماد بخش وسیع تری از مردم را برای تزریق واکسن می توان جلب نمود.
🔻 بدون تردید هزینه های ملی بیماری کرونا از هزینه های ارزی واردات واکسن بسیار بیشتر است و این در شرایطی است که هزینه های عاطفی از دست دادن عزیزان با هیچ سرمایه ای قابل مقایسه نیست. اگر به مقدار کافی واکسنهای متنوع وارد و اعتماد نیروهای متخصص در کارایی آنها از طریق یک گفتگوی علمی و اقناعی جلب گردد، بدون تردید مردم نیز از واکسیناسیون استقبال می کنند.ارایه اطلاعات ضد و نقیض در مورد واکسن ، بی اعتمادی کارشناسان به واکسن روسی و سیاسی کاری برخی مسئولان مردم را نیز سر در گم کرده است .
🔻در کنار واردات، شرکت های مختلف داخلی نیز می بایست در تولید مستقل و یا مشترک با سایر کشورها جهت تسلط و تکنولوژی جدید تولید واکسن اقدام نمایند. ارتقا دانش فنی تولید واکسن، علاوه بر تکمیل نیاز داخلی به واکسن کرونا از دستاوردهای تولید داخلی خواهد بود. ملت ایران شایسته زندگی در رفاه، سلامت و آرامش است و این مهم از وظایف حاکمان است.
#کرونا
#کووید_19
#نه_به_دخالت_نظامیان_در_واکسیناسون
#نه_به_دخالت_سیاست_در_امر_واکسیناسیون
https://bit.ly/3qcK7XU
/channel/iranfardamag
♻️رفع حصر؛ مطالبهی ملی – 3
🔴 در تمایز میان منش و کنش سیاسی!
🔶 سید امیر خرم
@iranfardamag
1️⃣ هر از چند گاهی، خبر یا نقل قولی و یا تصویری از مهندس میرحسین موسوی یا دکتر زهرا رهنورد همسر گرامی ایشان در فضای مجازی منتشر می شود و نتیجه آنکه موجی در میان طرفداران یا مخالفان اینان به راه می افتد. راقم این سطور، در این مقالة کوتاه قصد دارد نشان دهد که چرا حتی در عین داشتن اختلاف دیدگاه با مهندس موسوی، از نظر اخلاقی موظف به حمایت از او در شرایط موجود هستیم.
2️⃣ میان منش سیاسی، اخلاقی و کنش گری سیاسی تفاوت است. کنش گری سیاسی به معنای تحلیل و اتخاذ موضع در قبال مسائل مختلفی است که جامعه با آنها درگیر است. این موضع گیری می تواند درست باشد یا نادرست. به دیگر سخن، در اتخاذ مواضع سیاسی، آنچه صرفاً مورد توجه است، صحت یا عدم صحت آنها است. طبیعتاً اتخاذ هر موضعی در عالم سیاست نیز باید متکی بر دلایل متقن و منطقی باشد. به عبارت دیگر عرصه سیاست و کنشگری سیاسی، عرصه ارائه دلایل یا مستندات است. تا مخاطب بتواند میزان انطباق دلایل ارائه شده را با اصول منطقی و یا میزان وثاقت اسناد ارائه شده را با مستندات تاریخی بررسی کرده و مورد نقد قرار دهد.
🔹اما در منش سیاسی، آنچه مورد نظر است، میزان اخلاقی بودن شخصیت مخاطب است. اینکه گوینده را فرد صادقی بدانیم یا فردی کاذب، او را فرد فریبکاری بدانیم یا انسانی سلیم النفس. او را فرد قدرت طلبی بدانیم که برای کسب قدرت حاضر به انجام هرگونه رفتاری هست یا فردی که به اصول اخلاقی پایبندی دارد و حاضر به کسب قدرت به هر قیمت نمی باشد. اینها و بسا مصادیق دیگر، جملگی از مواردی هستند که منش سیاسی مخاطب را در ترازوی اخلاقی قرار می دهند. در اینجا دیگر درستی یا نادرستی کنشگری او مدنظر نیست.
🔹از این سخن خود نتیجه می گیرم که می توانیم با مواضع سیاسی یک فرد مخالف باشیم، اما منش سیاسی او را ستایش کنیم یا آنکه مواضع سیاسی او را تایید کنیم، اما منش سیاسی او را نپسندیم یا آنکه با هر دو وجه منش و کنشگری او مخالف یا موافق باشیم. در هر حال باید به این نکته توجه داشت که در مواجهه با یک موضع گیری سیاسی، ملاک قوت استدلال یا مستند بودن آن است و در مواجهه با منش سیاسی، ملاک میزان اخلاقی بودن یا نبودن آن.
3️⃣ مخالفان مهندس موسوی، آنچه در مخالفت با او مطرح می کنند، عموماً مواضع سیاسی مربوط به سالهای دوری است که او صاحب مقام در ساخت قدرت بوده است (می توان چنین تصویری از مهندس موسوی را موسوی متقدم نامید). بدون آنکه توجه داشته باشند که حوادث سالهای پس از سال هشتاد و هشت، بی تردید در نگرش کثیری از نیروهای سیاسی از جمله موسوی تاثیر بسزایی داشته است. یا آنکه توجه داشته باشند میرحسین یازده سال است که از بیان آزاد عقاید و نظرات سیاسی خود محروم شده است و نمی توان کسی را به خاطر نظرات سیاسی سالهای گذشته اش مواخذه کرد و مورد اتهام قرار داد، بی آنکه او فرصت و امکان پاسخگویی و دفاع از خود را داشته باشد. از اتفاق، بیانیه های میرحسین بعد از ظهور جنبش سبز، بخصوص بیانیه اخیر او که پس از حوادث آبان ماه 1398 صادر شد، نشان از آن دارد که مهندس موسوی در مواضع پیشین خود بطور جدی بازنگری کرده است. مشابه دانستن حادثه آبان ماه در همان بیانیه اخیر با حادثه کشتار معترضان در میدان ژاله در هفدهم شهریور پنجاه و هفت توسط عوامل رژیم پهلوی، جنایت آشکار نامیدن آن حوادث و هشدار به حکومت که اگر زخم ها التیام داده نشود، سرنوشتی مشابه حکومت شاهنشاهی پهلوی در انتظار جمهوری اسلامی ایران خواهد بود و موارد متعدد دیگر که یا در بیانیه های مکتوب و یا بصورت نقل قول شفاهی از ایشان منتشر شده است، جملگی بخوبی نشان از تغییر دیدگاه سیاسی ایشان دارد.
🔹به عبارت دیگر می توان موسوی متاخر را اصلاح طلبی دانست که خواهان اصلاح در کلیت ساختار سیاسی است. چیزی فراتر از صِرف مجوز حضور در ساخت قدرت، آنچنان که اصلاح طلبان خواهان آن هستند و کنشگری خود را نیز در همان محدوده تعریف می کنند. همچنین موسویِ متاخر کسی است که حوزه عمومی را عرصه سیاست ورزی تعریف می کند نه همچون مجموعه نیروهای اصلاح طلب، صرفاً ساخت قدرت را. باید توجه داشت که موسوی متاخر برآمده از یک جنبش اجتماعی است بر خلاف جناب خاتمی که از دل یک انتخابات بیرون آمد.
🔹 بر این اساس قابل درک است اگر مخالفت سه گروه را با مواضع موسوی و نیز رفع حصر او مشاهده کنیم.
▪️ نیروهای تندروی داخل حکومت که از آزادی عمل فردی مانند او که ظرفیتِ به حرکت درآوردن طبقه متوسط و ایجاد یک جنبش اجتماعی دیگر مشابه جنبش سبز در سال هشتاد و هشت را داراست، هراسناک هستند. بخصوص آنکه موسوی در میان طبقه محروم جامعه نیز از محبوبیت قابل توجهی برخوردار است.
ادامه در لینک زیر:
https://bit.ly/2MZqap2
#حصر
#رفع_حصر
#رفع_حصر_مطالبهی_ملی
🔴 سه دلیل اصلی نوسانات بازار سهام
🔶 سعیده شفیعی*
@iranfardamag
🔺 بازار سهام طی چند ماه گذشته به یکی از دغدغههای روزانه مردم تبدیل شده است و هفتهای نیست که اعتراضهای سهامدارانِ زیاندیده، سرتیتر اخبار روز قرار نگیرد. این اعتراضات در ماه گذشته تا جایی ادامه پیدا کرد که در یک اقدام بیسابقه، رییس سازمان بورس (حسن قالیبافاصل) در اول بهمن ماه استعفا کرد. این استعفا نیز بر بهبود شرایط بازار تاثیرگذار نبود و روند نزولی تا نیمهی بهمن ماه ادامه یافت. بازار سهام که در میانهی تابستان شاخص دو میلیون را رد کرده بود، این روزها حدود نیمی از ارزش خود را از دست داده و شاخص کل به حدود یک میلیون و 100 هزار کاهش یافته است.
🔺 این در حالی است که تعداد کدهای سهامداری از ابتدای سال به بیش از 15 میلیون رسیده است که 8 میلیون نفر از این افراد، دستکم یک معامله در بورس انجام دادهاند. بر اساس آمار رسمی، بدون احتساب ۴۹ میلیون دارنده سهام عدالت، روزانه بهطور متوسط ۸۰۰ هزار نفر در بازار سهام معامله میکنند و هر روز ۱۰۰ هزار کد معاملاتی جدید در بورس ایجاد میشود. درواقع میتوان نتیجه گرفت بخش زیادی از معاملات، توسط مردم عادی و بدون اطلاعات تخصصی در زمینه تامین مالی و معاملات بازار سرمایه صورت میگیرد. به طور کلی میتوان چنین گفت که انتقال انگیزههای سفتهبازی از بازار طلا و ارز به بازار سهام در بین مردم یکی از مهمترین دلایل فراز و نشیبهای بورس طی چند ماه گذشته بوده و درواقع معاملهگری در بورس به شغل اصلی یا دستکم شغل دوم برخی از گروههای جامعه تبدیل شده است.
🔺 همچنین رفتار سهامداران حقوقی با توجه به اطلاعات محرمانه از شرکتهای حاضر در بورس، از دیگر عوامل نوسانات شدید در بازار سهام بوده است. البته حمایت سهامداران حقوقی از قیمت برخی نمادها موضوعی رایج در سراسر جهان است. این گروه به دلیل پرتفویهای متنوع، در هنگام ریزش بازار اقدام به خرید و حمایت از قیمت سهم میکنند تا ارزش پرتفوی خودشان افت چندانی را تجربه نکند، اما در بورس تهران رفتار حقوقیها بسیار متفاوت و متناقض است و به نظر میرسد وظیفه آنها محدود به حمایت از شاخص کل و خریدوفروش سهمهایی با نوسانات بسیار شده است. این رفتار سیگنالهای غلطی به سهامداران حقیقی میدهد و سهامداران حقیقی ممکن است با اعتماد به حقوقیها، شروع به خرید سهمهایی کنند که ارزش ذاتی بالایی ندارند و در کوتاهمدت زیان بسیار زیادی را تجربه کنند.
🔺 از طرف دیگر، بازار سرمایه طی چند سال اخیر بارها با دخالت مقام ناظر در معاملات سهام مواجه بوده است. در جدیدترین این موارد، «محمدعلی دهقان دهنوی» رییس جدید سازمان بورس و اوراق بهادار از اتخاذ چهار تصمیم مهم در جلسه روز شنبه (18 بهمن ماه) شورای عالی بورس خبر داد و گفت: در این جلسه مقرر شد تا دامنه نوسان خرید و فروش سهام از منفی دو تا مثبت ٦ درصد تغییر کند. اگر چه این تصمیم ممکن است طی چند روز آینده اثر مثبتی بر بازار سهام داشته باشد اما از این دست تصمیمات طی چند ماه اخیر از سوی مقام ناظر اندک نبوده و در برخی موارد نیز پس از چند روز اجرا، ملغی شده است. این مداخلات سبب خواهد شد تا اعتماد مردم به نظام تصمیمگیری خدشهدار شود و در عین حال نیز کارکرد بازار سرمایه دستخوش تغییر شود.
🔺 بازار سرمایه در کنار بازار پول، بازویی برای تامین مالی در اقتصاد است که پسانداز واحدهای اقتصادی دارای مازاد را به واحدهای سرمایهگذاری که بدان نیازمندند انتقال میدهد. بنابراین بازار سرمایه، واحدهای پساندازی و سرمایهگذاران را با یکدیگر ارتباط میدهد و در یک اقتصاد متعادل و متوازن، به رشد سرمایهگذاری منجر میشود. در اقتصاد ایران با توجه به مشکلات ساختاری، بازار سرمایه نیز مانند سایر کشورها عمل نمیکند و به محلی برای سفتهبازی عدهای خاص تبدیل شده است.
---------------------
* روزنامهنگار و پژوهشگر اقتصادی
#بازار_سهام
#بازار_بورس
/channel/iranfardamag
🟢رفع حصر ؛ مطالبهی ملی – 1
🔷 حصر؛ اقدامی سیاسی ، فاقد وجاهت قانونی و حقوقی
🔻دکتر محمد سیف زاده
🔸به کوشش محمد حیدرزاده – فخرالدین موسوی
@iranfardamag
☑️ آیا مجازاتی به نام حصر در قوانین جمهوری اسلامی وجود دارد؟
🔹با سلام خدمت گردانندگان ایران فردا و با آرزوی آزادی تمام زندانیان سیاسی و مطبوعاتی بخصوص سردبیر دربند ایران فردا کیوان صمیمی.
مقدم بر سوال که آیا مجازات حصر در قانون وجود دارد اول باید ببینیم که قانون چیست و بعد ببینیم که جرم چیست ؟
◾️ قانون آن چیزی است که مجلس ( قوه مقننه) تصویب میکند مجلسی بر آمده از مردم در انتخاباتی آزاد، سالم ،عادلانه و مستقیم .
🔹جرم چیست ؟ جرم فعل یا ترک فعل مردم است که که قانون گذار - که وصف آن شد – آن را جرم تعریف کرده و برای آن مجازات تعریف میکند . که این در اصل 36 قانون اساسی و ماده 2 قانون مجازات اسلامی آمده است .
◾️ به موجب اصل 36 قانون اساسی حکم به مجازات و اجرای آن باید تنها از طریق دادگاه صالح و به موجب قانون باشد و در ماده 2 قانون مجازات اسلامی آمده که هر فعل یا ترک فعلی که در قانون برای آن مجازات تعیین شده باشد جرم محسوب میگردد.
🔹همچنین در اصل 33 قانون اساسی آمده که هیچ کس را نمیتوان از محل اقامت خود تبعید کرد یا از اقامت در محل مورد علاقهاش ممنوع و یا به اقامت در محلی مجبور ساخت مگر در مواردی که قانون مقرر میدارد. قانونی که گفتیم توسط چه کسانی مورد تصویب قرار می گیرد .
◾️ مطابق اصول 33،32 ،34 ، 36 و 37 قانون اساسی دادگاه شامل مراجع / محاکم صالحهی قضایی بوده که به موجب اصل تفکیک قوا که در اصول 57 و 58 بر آن تصریح شده در اصل 61 خود میگوید که اعمال قوهی قضائیه بوسیله ی دادگاههای دادگستری است. این عیناً در اصل 159 قانون اساسی هم آمده که مقصود از مراجع صالحه قضایی صرفاً و انحصاراً دادگاههای عمومی دادگستری است نه خارج از آن.
🔹اما در جواب سوالی که آیا مجازات حصر در قوانین آمده است باید گفت ما به عنوان حصر خیر چنین مجازاتی در قانون نداریم و بنابراین بر طبق اصل تفسیر مضیق که در علم حقوق و اسلام هم است که قاضی حق ندارد در مجازات به تفسیر موسع دست بزند بلکه باید در همان محدوده و چارچوب قانون عمل کند بنابراین نمی توانند به کسی حصر بدهند .
◾️ اما ماده 23 قانون مجازاتهای اسلامی تحت عنوان فصل دوم - مجازاتهای تکمیلی و تبعی مقرر داشته دادگاه می تواند فردی را که به حد قصاص یا مجازات تعزیری از درجهی شش تا درجه یک محکوم کرده است با رعایت شرایط مقرر در این قانون متناسب با جرم ارتکابی و خصوصیات وی به یک یا چند مجازات از مجازات های تکمیلی ذیل محکوم نماید:
الف: اقامت اجباری در محل معین
ب: منع از اقامت در محل معین (باید شخصی مرتکب جرمی شده باشد بنابراین با توجه یه تعریف جرم و شرایط اثبات آن توسط دادگاه صالحه دادگستری باید جرم ایشان در ابتدا اثبات شده باشد و اگر ببینند که مجازات ها کافی نیست از مجازات های تکمیلی استفاده کنند که دراینجا حصر اصلاً در قانون نیامده است و اقامت اجباری در محل معین می باشد حال اگر این را ضابطه قرار دهیم باید توسط دادگاه انجام شود.)
☑️ در اخبار آمده که این رای توسط شورای عالی امنیت ملی صادر شده است آیا این مرجع صلاحیت صدور چنین حکمی را بر طبق قانون دارد که حکم قضایی را صادر کرده و خود آن را لغو کند؟
🔹در تکمیل صحبت های قبل حال اگر که جرم عادی نباشد بلکه سیاسی یا مطبوعاتی باشد در اینجا متهم از یکسری امتیازات بیشتری برخوردار است. بر طبق اصل 168 قانون اساسی دادگاه چنین شخصی باید در محاکم دادگستری با حضور هیئت منصفه واقعی و نه هیئت منصفه حکومتی و صرفاً و انحصاراً بصورت علنی برگزار گردد.
◾️اما طبق اصول فوق صحبت از دادگاه و محاکم صالحه قضایی شده بود در بحث تفکیک قوا این تصمیم بر عهده ی قوه ی قضائیه می باشد . اصل 176 فصل ششم در باره اهداف شورای امنیت ملی میگوید: شورای عالی امنیت ملی به منظور تامین منافع ملی و پاسداری از انقلاب اسلامی و تمامیت ارضی و حاکمیت ملی به ریاست رئیس جمهور با وظایف زیر تشکیل میشود . طبق اهداف شورای امنیت ملی این شورا نه می تواند قانون بگذراند و نه می تواند به قضاوت بنشیند :
ادامه در لینک زیر :
https://bit.ly/3p5QZoJ
#حصر
#رفع_حصر
#رفع_حصر_مطالبهی_ملی
/channel/iranfardamag
💢 سقوط شاه *
🔴 تاملی در رخداد انقلاب 57 -3
🔷 مهندس عزت الله سحابی
@iranfardamag
🔻 موج اعتراض از 28 مرداد 32 تا 57 همیشه جريان داشت، اما این مبارزات در قشر محدودی از روشنفکران شهری خلاصه میشد. درحالیکه در سال 56 به اعماق جامعه شهری و حتی روستایی نیز کشیده شد.
◾️ اصولاً رژیم شاه در دامن زدن به این اعتراضات نقش مهمی داشت . شاه تصور میکرد که جایگاه و پایگاه مستحکمی دارد .در 28 مرداد سال 1357 وقتی شاه با مایک والاس خبرنگار معروف تلویزیون آمریکا که مصاحبههایش شهرت جهانی دارد گفتوگویی انجام داد، خبرنگار در خلال مصاحبه مچ شاه را گرفت و پرسيد آیا این تصوری که شما درباره ثبات و قدرت خودتان دارید، ناشی از خیالبافی نیست؟ ...
🔻شاه تا آن تاریخ خود را در موقعیت بلامنازعی میدید، درحالیکه جریان انقلاب با اطلاعیهای که در روزنامه اطلاعات به چاپ رسیده بود از سال56 آغازشده بود . حوادثی در قم، تبریز ،اصفهان، تهران ،جنوب و در همه نقاط کشور بهسرعت فراگیر شد و شاه این تحولات سریع را ندید. لذا وی بهعنوان فرد نخست و پرچمدار نظام، ....احاطهای بر شرایط اجتماعی و سیاسی نداشت و خیال میکرد نیروهای امنیتی، نظامی که در اطراف او بودند، شدید به رژیم و آرمانهایش وفادار هستند .درحالیکه حوادث سالهای 65 الی 57 این تصویر را در هم شکست.
◾️شاه که تصور میکرد با جریان اصلاحات ارضی که از سال 41 آغاز کرده بود قشر عظیم روستایی را هوادار خودساخته است، در مرحله بعد تصمیم گرفت به سراغ آن بخشی از روشنفکران شهری که از وی و برنامههایش انتقاد میکردند بیابد. شاه تصور میکرد با این کارها ( جشن هنر شیراز و ... ) از یکسو بر محبوبیتش در بین روشنفکران میافزاید و از سوی دیگر تشتت، سستی و تفرقهای در میان روشنفکران شهری به وجود خواهد آمد.
🔻 اما از سال 56 به اینسو روشن شد که هم قشرهای روستایی آنگونه که شاه تصور میکرد هوادارش نیستند چون بسیاری از آنها در شورشهای مختلف آن زمان شرکت داشتند ... همچنین عملکرد شاه در قشر مذكور و متوسط نیز نتیجه عکس داد. بهطور مثال هنگامیکه برنامه جشن هنر در شیراز بازتاب بسیار منفی در میان مردم اعم از مذهبی و غیرمذهبی داشت اما تمام اعوانوانصار شاه از تجزیه و تحلیل چنین مورد بدیهی غفلت میورزیدند.
◾️از جهت سیاسی هم باید از سالهای 39و40 به اینسو نیروهای معتدل سیاسی جامعه همانند جبهه ملی و نهضت آزادی همواره با بیانات مختلف به شاه گفته بودند که اگر او پا از امور اجرایی کشور بیرون نکشد و دست از دخالت برندارد جامعه بهطرف انقلاب میرود. این نکته را مرحوم مهدی بازرگان در دادگاه سال 43 بهصراحت گفت که ما تابهحال یک گروه قانونی بودیم که نسبت به عدم اجرای قانون اساسی اعتراض داشتیم اگر ما محکوم شویم. دیگر آخرین گروهی هستیم که با زبان قانون اساسی باشما سخن میگوییم . بعد از ما کسی به قانون اساسی پایبند نخواهد بود و طرفدار براندازی اند . اینکه اتفاقاً از همین تاریخ شیوه مبارزاتی با رژیم تغییر ماهیت داد و تمامی گروههای مخالف که از سال 44 به اینسو دستگیر میشدند اهل جنبش مسلحانه و نفی رژیم بودند. این حرکتها در دهه پنجاه و با حرکتی که آغازگر آن سخنرانیهای دکتر شریعتی بود اوج گرفت ، اما شاه این حرکتها را نمیدید و تصور میکرد با بهرهگیری از قوای امنیتی میتواند حکومت خود را تداوم بخشد.
🔻عامل مهم دیگر در سقوط شاه فساد پایانناپذیری بود که دامنگیر دستگاه اداری نظام شده بود. همچنین شاه فکر میکرد اگر برنامههای توسعه اقتصادی را با شتاب بیشتری اجرا کند همه مردم بهصف توسعه صوری و ظاهری اقتصادی خواهند پیوست و از حرکتهای انقلابی و برانداز منصرف خواهد شد. این پیشبینی نیز جامه واقعیت به خود نپوشید چراکه رشد طبقه متوسط در ایران بلای جان رژیم شد. چون طبقه توسط نوعاً تحصیلکرده و آگاه بودند و هنگامیکه در برنامههای موردنظر رژیم شرکت میکردند با فساد عظیم دستگاه آشنا و از طرف دیگر با تأثیری که از حرکتهای درخشان ضد رژیم میگرفتند عملاً به نیروهای مخالف وضع موجود تبدیل میشدند.
◾️اتفاق دیگری که در سال 57 روی داد و از عوامل مؤثر در سقوط رژیم بود تشدید حرکات اعتراضی بود. بهنحویکه هر حرکت اعتراضی به یک حرکت اعتراضی بزرگتری تبدیل میشد. این روند تا حادثه17شهریور ادامه داشت. به گمان من 17شهریور از یکسو اوج خشونت نیروهای اصلی مورداتکای شاه و از سوی دیگر اوج مقاومت مردم بود که با شکست نیروهای شاه به پایان رسید. حادثه 17شهريور کمر نیروهای هوادار شاه را شکست، به همین جهت در ماههای مهر و آبان شاه از موضع بالا و متنفرعنش سقوط کرد، شاه در پیامی که از رادیو قرائت شد به مردم گفت: من پیام انقلاب شمارا شنیدم.
ادامه در لینک زیر :
https://bit.ly/36Y7NYw
#ایران_فردا
#ملی_مذهبی
#عزتالله_سحابی
/channel/iranfardamag
🔴 تاملی در رخداد انقلاب 57 -2
🔹انقلاب : وضعیت تاریخیگریزناپذیر
🔻سیدامیر خرم
@iranfardamag
1️⃣ علل بروز انقلاب از کتاب " انقلاب: هانا آرنت :
اول: انقلاب علیه دولتی صورت میگیرد که مشروعیت آن زیر سوال رفته باشد.
دوم: جلوی بروز انقلاب را نمیتوان آن زمانی گرفت که نبرد قدرت در خیابان ها تعیین میشود.
سوم: نه توده های مردم و نه انقلابیون حرفه ای نمیتوانند به تنهایی انقلاب را بوجود آورند. بلکه انقلاب زمانی روی می دهد که انقلابیون لحظه حساس را تشخیص دهند که در آن هم توده های مردم آماده هستند که اقتدار نظام را به چالش بکشند و هم اقتدار نظام موجود از درون پوک و تهی شده است.
چهارم: وظیفه بنیادگذاری دولتِ پس از انقلاب با بوجود آوردن قانون اساسی جدید برای تعیین قدرت حاکم انجام می گیرد و نه با چالش با آن قانون اساسی و یا قدرت حاکم.
پنجم: آنچه یک انقلاب را از شورش و یا کودتا متمایز میکند، هدفِ آن است که از عملیات برای رهایی فراتر میرود و به "بنیان گذاری آزادی" میانجامد.
2️⃣ بروز انقلاب ها نیازمند برخی علل سلبی و برخی علل ایجابی است.
◽️ از جمله علل سلبی بروز انقلاب می توان از عدم وجود عدالت اجتماعی، عدم جریان آزاد اطلاعات، وجود فساد ساختاری در نظام حاکم، عدم وجود حوزه عمومی(Public Sphere) و نهادهای مدنی توانمند، عدم نقش آفرینی و تاثیرگذاری مردم در ساخت قدرت و نیز سلطه نهادهای امنیتی بر فضای سیاسی نام برد.
◽️ اما در خصوص علل ایجابی بروز انقلاب، حداقل می توان سه مولفه را بیان کرد.
اول: وجود رهبری وجیه المله. به معنای وجود شخصی حقیقی و یا حقوقی که نزد کثیری از افراد جامعه دارای وجاهت و مقبولیت باشد.
دوم: وجود سازمان اجتماعی: به معنای برپایی و ایجاد سازمانی که در سطح وسیع اجتماعی بتواند سیل خروشان جمعیت ناراضی را انسجام بخشد، به آنها سمت و سو دهد و همه آنها را حول هدفی واحد سامان دهد.
سوم: ایدئولوژی انقلاب. این ایدئولوژی می تواند حول ناسیونالیسم، عدالت اجتماعی، آزادی و یا موارد دیگر شکل گیرد. اما مهم آن است که این ایدئولوژی بتواند در غالب یک گفتمان تبدیل به گفتمان غالب گردد و اکثریت جامعه ذیل آن قرار گیرند.
3️⃣ انقلاب ایران در سال 1357 جمیع شرایط پیش گفته، چه بر اساس کتاب انقلاب آرنت و چه بر اساس نظر نگارنده را دارا بود. به عبارت دیگر مردم علیه حکومتی شوریدند که مدتها بود مشروعیت خود را در ذهنیت جامعه از دست داده بود و گفتمان مبتنی بر اقتدارگرایی، دیری بود که اعتبار خود را از دست داده بود و سیر افول خود را طی می کرد. لذا در لحظه حساس تاریخی که اقتدار نظام از درون دچار خلل شده بود، در سطح جامعه نیز این اقتدار به چالش کشیده شد و در شرایطی که کار به نبرد خیابانی کشیده شده بود، دیگر پیشگری از بروز انقلاب به امری ناممکن می مانست.
◽️به عبارت دیگر در سال 1357 جمیع وجوه سلبی و نیز وجوه سه گانه ایجابیِ بروز انقلاب در کنار هم قرار گرفتند و ایجاد چنین شرایط تاریخی، سقوط نظام سیاسی و برپایی یک انقلاب را به امری محتوم تبدیل ساخت.
◽️بر اساس همین شروط تاریخی - اجتماعی است که می توان استدلال کرد انقلاب هیچگاه انتخاب یک ملت نبوده، بلکه وضعیتی تاریخی است که گزیری و گریزی از آن نیست.
4️⃣بازگردیم به نظریه هانا آرنت. آرنت در خصوص انقلاب فرانسه (که با آن هیچگونه همدلی نداشت) چنین می گوید که " زاده شدن مفهوم مدرن تاریخی در فلسفه هگل نتیجه تاثیر زیانبار انقلاب فرانسه بود". خطرناک¬ترین بخش این فلسفه به نظر آرنت، اختراع "خرد تاریخی" است. این اختراع بگونه ای بلاواسطه به عملگرایان عرصه سیاست منتقل شد. زیرا آنان در درک خود خویشتن را به عنوان مجریان تاریخ و کارگزاران ضرورت می-شناختند. نتیجه امر این بود که آرمان آزادی در اندیشه انقلابی گم گشت و بجای آن مقوله ضرورت نشست.
◽️از مطلب فوق می توان به این اشارت پی برد که چرا آرمان های انقلاب 57، پس از پیروزی بدست فراموشی سپرده شد. چرا که ضروریاتی همچون مقابله با امپریالیسم سلطه جوی جهانی و حمایت از ملل محروم و مستضعف در اقصی نقاط جهان، جای آزادی را به عنوان رکن اصلی انقلاب که به تعبیر آرنت "وجه ممیزه انقلابها از شورشها و کودتاها است"، گرفت و مدیران انقلاب مبدل به مجریان تاریخ شدند و وظیفه آرمانی خود را در انجام رسالت تاریخی خویش، جستجو کردند.
5️⃣ اینک می توان به پاسخ این پرسش پی برد که چرا در شرایط موجود، امکان وقوع انقلابی مجدد وجود ندارد. زیرا با وجود حضور تمامی علل سلبی بروز انقلاب، هیچیک از وجوه سه گانة ایجابی آن در شرایط کنونی جامعه وجود ندارند. وجوه سلبی شرط لازم و وجوه ایجابی شرط کافی برای ایجاد یک انقلاب محسوب می¬شوند و بدون وجود هم زمان هر دو وجه، وقوع یک انقلاب امری ناممکن خواهد بود.
#انقلاب
#هانا_آرنت
#انقلاب_57
https://bit.ly/2MD9tQm
/channel/iranfardamag
🔴 تاملی در رخداد انقلاب 57 -1
🔺 ساختار قدرت و چرایی یک سقوط؟!
📕 نشست نقد و بررسی کتاب "روایت یک فروپاشی" !
🔸سمانه گلاب
@iranfardamag
🔹 سقوط شاه و رخداد انقلاب 57 موضوع پژوهشهای گوناگونی در داخل و خارج کشور بوده است؛ اینکه چرا پس از یک دهه شکوفایی اقتصادی و دستیابی به منابع عظیم درآمد نفتی به ناگهان پایههای یک رژیم فرو میریزد و حتی مخالفان سیاسی و غیرسیاسی رژیم را متحیر میکند؛ محل بررسی چندباره است؛ کتاب روایت یک فروپاشی تلاشی است برای پاسخ به این پرسش. در این کتاب با استناد به گفتههای 9 نفر از سیاستگذاران درون نظام پهلوی (بهمن آبادیان، ابوالحسن ابتهاج، علی امینی، محمدمهدی سمیعی، جعفر شریف امامی، علینقی عالیخانی، عبدالمجید مجیدی، غلامرضا مقدم و محمد یگانه) و از دل گفتگوهای انجام شده در پروژه تاریخ شفاهی ایران تلاش شده روایت فروپاشی پهلوی از زبان مقامات اجرایی آن بازخوانی شود.
🔘 انتشار این کتاب در آستانه بهمنماه بهانهای شد تا موسسه دین و اقتصاد نشست تحلیلی ایی را درخصوص عوامل سقوط نظام پهلوی با حضور علی رضاقلی جامعهشناس و پژوهشگر حوزه اقتصاد سیاسی برگزار کند. تحلیل رضاقلی بر این کتاب را میتوان در دو بخش تقسیم کرد. بخش نخست ناظر به مهمترین عواملی است که در گفتههای کارگزاران سطح بالای دوران پهلوی دوم، به عنوان عوامل کلیدی سقوط شاه مطرح میشود:
- اعمال استبداد شدیدتر از سال 1342 به بعد
- دخالت بیشتر شاه در اداره امور مملکت
-کمتر شنیده شدن صدای کارشناسان
- بیانضباطی مالی دولت
- غفلت از توسعه اجتماعی و تمرکز بر توسعه فیزیکی
- اتلاف منابع در پروژههای سرمایهگذاری شده
- اختلاف بر سر اولویت هزینهکرد درآمد نفتی
- انتقاد ناپذیرشدن شاه
- خروج کارشناسان از کشور و تهیشدن دستگاه دولتی از افراد کارآمد.
🔹بخش دوم صبحتهای رضاقلی نقدی بود که وی بر این شیوه تحلیل، وارد دانست. به اعتقاد رضاقلی آنچه در این سطح تحلیل نادیدهگرفته میشود، عوامل ساختاری و تاریخیای است که چنین نارساییهایی را در ساختار قدرت ایجاد کرده است. به اعتقاد وی ویژگیهایی مانند استبداد، دخالت شخص اول کشور در امور، نادیدهانگاشتن کارشناسان، فساد در فرادستان و... معضلاتی هستند که بسیار پیشتر از سلسههای پهلوی و قاجار در ساختار قدرت کشور وجود داشتهاند و ردپای آن را نیز میتوان در آثار ادبی- سیاسی قرنهای پیشین جستوجو کرد درنتیجه نمیتوان آنها را محدود به دوره خاص و فرد خاص دانست. اما چرا توجه به تاریخی بودن این ویژگیها مهم است؟
🔘زمانی که مشکلات خاصیت ساختاری و تاریخی پیدا میکنند قدرت بازتولید قویتری نیز خواهند داشت و مقابله با آن نیازمند شناخت این ریشههای تاریخی و قدرت بازتولید آن است. وی استدلال میکند آموختههایی که در گذشته ایجاد شدهاند، در گذشته باقی نمیمانند و انتخابهایی که ما در زمان حال و آینده خواهیم داشت را آگاهانه یا غیرآگاهانه تحت تأثیر قرار میدهند؛ از این رو روشنفکران و تحلیلگران باید بدانند وارث چه جامعهای هستند و ساختار سیاسی را در دل چه جامعهای نقد میکنند.
🔹به گفته وی انقلاب مشروطه وارث یک جامعه ایلیاتی بوده است؛ جامعهای که در آن اعتماد و سرمایه اجتماعی پایین ، فساد بالاست، اقتصاد معیشتی و حس میهن دوستی عموما ضعیف است. زمانی که در این ساختار انقلاب مشروطه اتفاق میافتد هراندازه دولتمردان توانمند باشند نیز نمیتوانند در کوتاه مدت تغییرات اساسی ایجاد کنند. انقلاب مشروطه به سهم خود در تغییر این جامعه به سمت جامعه مدرنتر حرکت کرده اما نتوانسته و ممکن نبوده تمام مشکلات را اصلاح کند و همان جامعه ایلیاتی با اصلاحاتی به رضاشاه و محمدرضاشاه به ارث رسیده است.
🔘بنا بر گفته رضاقلی، اینکه بر سفلهپرور بودن شاه و استبداد وی تأکید میشود صحبت درستی است اما باید توجه داشت که این صفات تنها ناشی از ضعف اخلاقی افراد نیست و فرهنگ جامعه، جغرافیایی که در آن احاطه شدهایم و سابقه تاریخی حکمرانی در ایران نیز آن را تقویت کرده است.
🔹 آیا این استدلال به معنی توجیه قدرت سیاسی است؟
🔘 رضاقلی پاسخ به این پرسش را منفی میداند چرا که تغییر نهادها (که فرهنگ نیز جزئی از آن است) در اختیار ساختار سیاسی است و باید این تغییرات را از قدرت سیاسی که توانایی ایجاد ساختار انگیزشی در جامعه را دارد مطالبه کرد. اما توجه به فرهنگی-تاریخی بودن این ویژگیها کمک میکند که راه حلهای کوتاهمدت و خلقالساعه ویکشبه برای تغییرات ارائه نشود. این نکته مهمی است که به اعتقاد وی باید در تحلیل گذشته و برخورد با مسائل پیش روی جامعه به آن توجه کرد.
🔹به عبارت دیگر فراتر از افراد توجه را باید به ساختارها و ویژگی هایی معطوف کرد که جامعه از گذشته به ارث برده است و در انتخابهای آینده نیز اثرگذار است.
#روایت_یک_فروپاشی
https://bit.ly/2N9xvCs
🔴 در بارهی اصلاح ساختار (7)
3️⃣ اصلاح ساختار چیست ؟(1)
🔸 سعید مدنی
@iranfardamag
🔹قوانین بالا دستی و به ویژه قانون اساسی هر کشور بخش مهم وتعیین کننده ای از ساختار محسوب میشود. قانون اساسی همانند سایر قواعد هنجاری توسط افراد و گروه های انسانی خلق می شود و بر همین اساس نیز نمی تواند مدعی دوام و بقای ابدی باشد، چراکه دستاوردهای بشری بدون استثنا در معرض دگرگونی و تغییر قرار دارند. از این رو گاه قانون اساسی به عنوان متنی زمینی و بشری در هر کشور قابلیت و انعطاف لازم را برای تغییر دارد و امکان اصلاح آن متناسب با خواست و اراده مردم وجود دارد و گاه چنین نیست.
🔻 قانون اساسی مهم ترین سند سیاسی حقوقی و میثاق ملی است که به دلیل اهمیت آن باید از کلیت، عمومیت و استحکام کافی برخوردار باشد تا به آسانی قابل تغییر نباشد. اهمیت ویژه ی قانون اساسی و برجسته بودن آن نیز در میان سایر قوانین به دلیل ارتباط این قانون با ساختار کلی حقوقی - سیاسی هر کشور است، از این رو حفظ قانون اساسی به معنای تضمین ثبات و تداوم و استحکام چارچوب های نظام سیاسی مستقر در هر جامعه است.
🔹از جمله ملزومات این مسئله پاسداری از برتری قانون اساسی است به نحوی که نتوان آن را به راحتی تغییر داد؛ زیرا سهولت در بازنگری و تغییر قانون اساسی، موجب بروز و ظهور تزلزل در نهادهای سیاسی کشور میشود .قانونی که همواره مستعد تغییر و بازنگری باشد، نمی تواند نقش اساسی و بنیادی داشته باشد. توجه به این موضوع موجب شده است تا فرایند بازنگری در قوانین اساسی مدون، تابع تشریفات پیچیده و خاصی باشد و به همین دلیل نیز، از این قوانین به عنوان قوانین اساسی انعطاف ناپذیر یا سخت یاد می شود. این تشریفات به طور معمول محدودیت های اصلاح قانون اساسی به شمار می روند. اما محدودیت اصلاح قانون اساسی منحصر به روش تغییر آن نیست.
🔻محدودیت های اصلاح قانون اساسی را می توان بر دو قسم کلی طبقه بندی کرد:
اول- پیچیده ساختن فرایند تغییر قانون اساسی در راستای حفظ نظم و استحکام نظام سیاسی.
دوم- ایجاد محدودیت هایی در اصلاح ارزش ها و اصولی بنیادینی که تغییر آنها دلالت بر پذیرش تغییر در اصل آن نظام سیاسی و ساخت نظام جدید دارد.
🔹فرایند اصلاح قانون اساسی و محدوده اصلاح در نظام های سیاسی متفاوت است. ولی رایج ترین رویکرد نظام های حقوقی در این خصوص به رسمیت شناختن پذیرش حق تعیین سرنوشت از سوی مردم است. با این وجود هرچند برای مردم قدرتی نامحدود در نظر گرفته می شود، معمولا ارائه ی ساز و کار رسمی برای اعمال این قدرت محدود میشود زیرا هیچ نظام حقوقی ای درصدد قانونمند ساختن ابزار و شیوه براندازی خود نیست و از همین روی نیز، این امر نوعا به سکوت برگزار می شود.
🔻در واقع، نظام های حقوقی به طریقی در صدد حفظ و حراست از ارزش ها و اصول بنیادین خود برمی ایند؛ چراکه ادعا می شود که هر نظام حقوقی بر ارزش ها و اصولی محوری بنا شده که تغییر در آنها، به منزله تغییر آن نظام حقوقی و ایجاد نظام جدید است. البته در مواردی نیز نظام های حقوقی، ساز و کاری را برای تغییر هر گونه مفاد از قانون اساسی پیش بینی می کنند، و ملزومات تحقق سازوکار مربوط به آن را اگرچه پیچیده و سخت، اما طراحی می کنند .
🔹قانون اساسی، نتیجه ی ارادهی قدرتی برتر ورای تمام قوای حاکم بر جامعه است و به موجب آن، نهادها و قوای گوناگون حکومت به منظور اعمال قدرت تأسیس می شوند. به همین دلیل نیز قانون اساسی در رأس سلسله مراتب قوانین و بالاتر از قوانین عادی قرار می گیرد و هر گونه دخل و تصرف در آن، مستلزم اعمال از سوی قوه مؤسس است.
🔻 قوه مؤسس، قوه ای برتر است که از طریق قانون اساسی به تضمین حقوق و آزادی های مردم، و تعيين چارچوب و صلاحیت های قوا و نهادهای دیگر می پردازد و این برتری مستلزم آن است که قانون اساسی ، توسط قوای دیگر به ویژه قانونگذار عادی تغییرپذیر نباشد. قوه مؤسس یا به هنگام تأسیس یک نظام سیاسی جدید و در آستانه ی یک انقلاب و دگرگونی رژیم سیاسی ایجاد می شود و به تهیه و تدوین یک قانون اساسی مبادرت می ورزد یا نهاد تجدید نظر در قانون اساسی است که براساس اقتضائات جامعه بازبینی، تغيير اصول یا تکمیل قانون اساسی حاکم و در حال اجرا را در دستور کار قرار می دهد.
ادامه در لینک زیر :
https://bit.ly/2OgEPwv
#سعید_مدنی
#اصلاح_ساختار
#اصلاحات_ساختاری
#اصلاح_ساختار_قانون_اساسی
/channel/iranfardamag
@iranfardamag
▪️ انالله و انا الیه راجعون
▪️ جناب آقای مهندس محمد توسلی؛
▪️ درگذشت خواهر محترم جنابعالی، سرکار خانم فخری توسلی را خدمت شما و خانواده محترم تسلیت عرض نموده و برای بازماندگان آن مرحوم از خداوند بزرگ صبر و شکیبایی مسئلت داریم. برای آن درگذشته نیز از خداوند رحمان و رحیم، رحمت بیکران الهی را خواستاریم !
🔹ایران فردا
/channel/iranfardamag
بزنگاه تاریخ
روزشمار وقایع بهمن ماه
@iranfardamag
امیرطیرانی
🔴 هفدهم بهمن
1357-ژنرال هویزر پس از یک ماه اقامت در تهران به امریکا بازگشت.
🔴 هیجدهم بهمن
1330- در پایان شمارش آراء انتخابات دوره هفدهم مجلس شورای ملی، حسین مکی به عنوان نماینده اول مردم تهران برگزیده شد. .
/channel/iranfardamag
🔶 هاله سحابی : پاسداشت زندگی با ساده ترین روشهای ممکن !
🔻 به بهانه تولد مامان هاله و به بهانه خودم
🔷 آمنه شامخی
@iranfardamag
🔸 15 بهمن سالگرد تولد مامانمه. و همیشه مبارکه چون قطعا اضافه شدنش به این دنیا خیلی اتفاق خوبی بوده. امسال که مبارکتر هم هست چون افتاده رو روز مادر!
🔺 مامانم یه رسم خوبی داشت که برای خوشحالی خودش و خوشحال کردن دیگران دنبال دلیلهای خاص و بزرگ نبود. رسم «شادیِ ساده» داشت. رسم بهونه پیدا کردن برای زندگی. برای شادی. با چیزای سادهای که میتونن یه روز ناراحتو عوض کنن، یا یه حال کسل رو ببرن. یادمه یه رسم این بود که بعضی وقتا بعد ازمدرسه سر راه می بردمون مغازهی فلافلی سر کوچه و 4 تا ساندویچ فلافل سفارش می داد. 2 تا ساده و 2 تا با پیاز و جعفری و میومدیم خونه و یه جشن کوچیک داشتیم. یا یه بستنی فروشی شقایقی بود که به عنوان شادی ازش بستنی قیفی دو رنگ میگرفتیم و کلی حال می کردیم.
🔸مامانم نه نقاش حرفهای بود و نه گلدوزی حرفهای می کرد اما تو خونهی تمام فامیل و دوست و آشنا یه سری تابلوی کوچیک و بزرگ نقاشی و جانماز گلدوزی شده و ظرفای نقاشی شده بود که بهشون کادو داده بود.
🔺 عاشق طبیعت بکر بود چون طبیعت منبع حال خوب بدون بهانه است. لباسهای دستدوز بازارچهی پارک لاله رو به سوغاتیهای آمریکا ترجیح میداد و عاشق دست دوم خریدن بود. چون به نظرش اینا راه های سادهتر و کم هزینهتری برای خوشحال بودن.
🔸 رو پیکان آبیمون که خودش با قلمو زدگی هاشو لکهگیری کرده بود اسم گذاشته بود و بیشتر از هر ماشینی باهاش حال میکرد.
🔺 با کمترین وسیله به حال خوب آدما کمک می کرد. شعر میگفت، در وصف دوست و آشنا، ساده، بدون وزن و قافیهی محکم. راجع به خوبی آدمها، راجع به خوشحالیهای جمعیمون. براشون نامه مینوشت. صداشو با آهنگ ضبط میکرد و هدیه میداد و در نهایت سادگی روزهای بودنشو زندگی می کرد.
🔸حالا وسط این روزای دلگیر زمستون و کرونا و کار در خونه، تفسیر همهی این خاطرهها برای من اینه که باید جشن بگیرم. باید دنبال بهونه باشم برای جشن گرفتن. جشن گل دادن شمعدونی، جشن رسیدن ماه رجب، جشن سالگرد آشنایی، جشن اولین برف، جشن تموم شدن ددلاین محمد، جشن اول اسفند، جشن بردن بایدن، جشن دیدن دوستام، جشن درد و دل کردن با یه رفیق. باید رسم بسازم. رسم حال خوب ساده. رسم گل خریدن یکشنبه عصر، رسم بوس اول صبح، رسم شکر آخر شب.
🔺 زندگی هیچوقت با اتفاقای بزرگ خارق العاده منتظرمون ننشسته که خوشحالمون کنه. زندگی عین تک تک این روزاست که میگذره. تو روزای ابری میگذره، تو دلتنگی برای ایران میگذره، تو ددلاین و استرس میگذره، تو دوره ی ترامپ و جمهوری اسلامی میگذره، تو غصه و ناراحتی میگذره و برای هیچی صبر نمیکنه. باید رسم شادی داشت وگرنه زندگی هیچوقت آسونتر و قشنگتر از قبل نمیشه و انگار تنها راهی که به جز رنج کشیدن جلوی رومونه اینه که جشن بگیریم. جشن زندگی. جشن این فرصتی که تو این دنیا داریم. جشن برای تک تک چیزایی که داریم.
🔸امروز 15 بهمن، روز تولد مامانم روز پاسداشت زندگیه. به ساده ترین روش ممکن. روز قدر دونستن همه ی نعمت هام. زندگی به سخت بودنش ادامه میده جشن من دقیقا شکر همهی این چیزاییه که دارم. همین حال و شوقی که از مامانم به ارث رسیده. حضور محمد. حضور بابام و مامان بزرگم که فکرشون تمام دلمو روشن میکنه. وجود فهیمه خانوم که پر از برکت و نعمته. آسیه که قوت قلبمه تو ایران. سلامتیم و زندگی کردنم و حضور تک تک آدم هایی که تو عمرم کنارم بودن.
#هاله_سحابی
https://bit.ly/3tqdmbE
/channel/iranfardamag
بزنگاه تاریخ
روزشمار وقایع بهمن ماه
@iranfardamag
امیرطیرانی
🔴 شانزدهم بهمن
1344 - أغاز محاکمه خلیل ملکی و سه تن دیگر از اعضای جامعه سوسیالیسیت ها
1344- آغاز محاکمه اعضای حزب ملل اسلامی
1357 - از سوی آیت الله خمینی، مهندس مهدی بازرگان به عنوان نخست وزیر دولت موقت انتخاب شد. انتخاب نخست وزیر، پیروزی بزرگ مرحله ای حرکت انقلاب تلقی می شد.
1364-هیات نمایندگی ایران با هیات آمریکایی شامل سرهنگ اولیور نورث و ریچارد سکورد در فرانکفورت دیدار کردند. در این دیدار علاوه بر اعضای هیات دو طرف منوچهر قربانی فر دلال اسلحه ایرانی و "سرهنگ آمیرام نیر" معاون نظامی شیمون پرز نخست وزیر اسراییل نیز به عنوان مقام آمریکایی حضور داشتند . در این دیدار نورث به مقامات ایرانی گفت ما خیال کلاه گذاشتن بر سر شما را نداریم هیجده موشک هاوک را که از رده خارج و به اشتباه ارسال شده بود بازگردانده وهزارموشک تاو به شما تحویل خواهیم داد.
1385-درگذشت اصغر پارسا از رهبران وسخنگوی جبهه ملی ایران
1378-درگذشت علی اردلان نایب رییس جبهه ملی ایران و وزیر اقتصاد دولت مهندس بازرگان
/channel/iranfardamag
بزنگاه تاریخ
روزشمار وقایع بهمن ماه
@iranfardamag
امیرطیرانی
🔴 بیست و هشتم بهمن
1336- تشکیل حزب ملیون توسط منوچهر اقبال. حزب ملیون و حزب مردم در طول سالهای حیات خود، صحنه گردان تحولات سیاسی کشور بودند. حزب ملیون اقبال به عنوان حزب اکثریت و حاکم و حزب مردم اسدالله علم به عنوان اقلیت مجلس،" نمایش جناح بندی" به راه انداختند.
1340- تصویب دریافت ۲۰ میلیون دلار وام از آمریکا توسط هیأت وزیران.
1358- صادق قطب زاده وزیر امورخارجه ایران وهامیلتون جردن نماینده رییس جمهور امریکا به طور محرمانه در پاریس دیدار و گفتگو کردند .
/channel/iranfardamag
بزنگاه تاریخ
روزشمار وقایع بهمن ماه
@iranfardamag
امیرطیرانی
🔴 بیست و ششم بهمن
1355- شاه: هربار راجع به نفت اقدام کردیم بامبولی در دنیا بر ضد ایران برپا شده است .
🔴 بیست و هفتم بهمن
1326-لایحه خرید 10 میلیون دلار اسلحه از دولت آمریکا به تصویب رسید.
1334 - دستگیری و بازجویی از کاشانی در خصوص قتل سپهبد رزم آرا.
1356- آغاز محاكمه 12 دانشجو. این اولین محاکمه علنی با حضور وکیل در سال های اخیر به شمار می رفت. در این دادگاه دکتر عبدالكريم لاهیجی دفاع از دانشجویان را به عهده داشت.
/channel/iranfardamag
🔴 در بارهی اصلاح ساختار (7)
1️⃣ چه نیازی به اصلاح ساختار هست؟
🔸 سعید مدنی
@iranfardamag
🔻در بحث پیرامون قانون اساسی و ساختار چند مسئله مهم را باید مورد نظر قرار داد: اول منشائ مشروعیت قانون اساسی ، دوم هدف قانون اساسی است و سوم مطابقت قانون اساسی با اهداف مورد نظر آن.
🔻در بحث اول یعنی منشائ مشروعیت قانون اساسی ناچاریم قوه موسس آن را تحلیل کنیم. فرض بر این است که اگر قانون اساسی توسط نمایندگان واقعی مردم تدوین و سپس با رای ونظر عمومی به تصویب رسیده باشد ،بنا براین منشائ مشروعیت آن رضایت اکثریت است. اما با گذشت زمان و جابه جایی نسل ها اکثریتی که رای به قانون اساسی داده اند از دست می روند و جمعیت دیگری جایگزین آنها می شود. بنا براین اگر منشائ مشروعیت قانون اساسی در زمان پی ریزی حاکمیت مردم است اما آیا آن مشروعیت را میتوان به نسل های بعد نیز تعمیم داد؟ این یکی از استدلال هایی بود که در سال 1357 توسط آقای خمینی برای رد مشروعیت قانون اساسی رژیم پهلوی مطرح شد.
🔻نظریه پردازان حاکمیت ملی تاکید می کنند رضایت مردم از قانون اساسی موکول به همان زمانی است که حکومت در آن زمان بنیانگذاری شده است. این همان رضایتی است که به حکومت اجازه می دهد تا از همگان بخواهد در برابر اقتدار آن تسلیم شوند. در مقابل گروهی دیگر مدعی شده اند موضوع «رضایت افراد تحت حاکمیت» اصلا تاسیس از طريق رأی دادن اکثریت نیست ، بلکه سرچشمه واقعی خواست و اراده و رضایت امروز ملت است. برخی ادعا می کننداگر مردم رضایتی از قانون اساسی نداشته باشند علیه آن قیام می کنند تا نظام جدیدی را تاسیس کنند، پس تا زمان بقا، نظام مستقر می تواند ادعای برخورداری از مقبولیت و رضایت مردم را نیز داشته باشد. در پاسخ به این ادعا گفته شده اگر مردم از زمان تاسیس تاکنون، مخالفت مؤثر و همراه با موفقیت علیه حکومت نکرده باشند، نمی توان گفت آنان به طور ضمنی به حکومت رضایت داده اند. کوتاهی ،عدم موفقیت یا حتی عدم تمایل در براندازی حکومت مساوی با رضایت نسبت به نظام های حکمرانی یا قانون اساسی نیست. آیا همان رضایتی که مشروعیت اولیه را به قانون اساسی داده می تواند مبنای مسئولیت بر دوش شهروندان در سالها و دهه های بعد باشد که یا اطاعت کنند، یا پیروزمندانه علیه آن به مخالفت برخیزند؟
🔻نکته حایز اهمیت آن است که خودداری از مخالفت کردن یا بر اندازی حکومت، معادل رضایت جاری نسبت به اطاعت از دستورات قانونی نظامی که مؤسسان به وجود آورده اند، نیست. آیا واقعا کسی که صرفا به دلیل تهدید به خشونت و مجازات به خاطر تمرد، مقاومت نمی کند، رضایت خویش را نسبت به اطاعت از دستورات یک شخص یا نظام حکمرانی بسیار قدرتمند اعلام می کند؟ درست است که مقاومت عینی دلیل عدم رضایت است، اما وقتی هزینه آن بسیار زیاد است، نمی توانیم نتیجه بگیریم که مقاومت نکردن غیر ارادی مساوی با رضایت است. وقتی قانون اساسی سازوکارهای کم هزینه ای - همانند فرایند اصلاح را - برای تغییر پیش بینی نمی کند، این ناتوانی در اصلاح قانون اساسی است، و نه ناتوانی در مخالفت موفقیت آمیز علیه حکومت. اطمینان نسبت به رضایت کسی از قوانین به ویژه قانون اساسی مستلزم پیش بینی راهی کم هزینه برای گفتن «نه» یا «آری» است. متاسفانه چنین سازو کاری در قانون اساسی وجود ندارد و این را می توان یکی از مشکلات ساختاری آن محسوب کرد.
🔻عذر بدتر از گناه نادیده گرفتن نقش و سهم مردم و نمایندگان شان در فرایند اصلاح قانون اساسی است. مطابق اصل 177 در مجموع حدود 87 نفر مسئولیت بازنگری قانون اساسی را بر عهده دارند که دست کم حدود 70 نفر آنها انتصابی هستند و به علاوه اصلاحات مورد نظر آنها پس از تایید رهبری به نظر آرای عمومی سپرده می شود. در این صورت چه ضمانتی وجود دارد که خواست و اراده عمومی در تغییرات و اصلاح قانون اساسی لحاظ گردد؟ از این رو در قانون اساسی مانعی ساختاری برای تغییر و اصلاح این قانون در جهت حاکمیت مردم وجود دارد و اصلاح قانون اساسی در چارچوب ساز و کارهای پیش بینی شده در اصل 177 منحصر به مواردی است که نظام حکمرانی مصلحت بداند.
🔻عدم مخالفت از هر طریقی که به دست آید (زور یا جلب رضایت) با رضایت همگانی برابر نخواهد بود. اگر عدم مخالفت - که هر رژیم موجودی مدعی آن است - با رضایت همگانی برابر باشد، در این صورت حتی یک رژیم کاملا استبدادی یا کودتایی هم به شرط اینکه بتواند ادامه حیات دهد، می تواند ادعا کند که مستحق تکلیف به اطاعت، براساس چنین رضایتی است. رضایت اشخاص، اگر واقعا موجود باشد مبین مشروعیت است، اما یک شخص یا یک نسل نمی تواند به جای نسل های بعدی رضایت دهد .آیا رضایت اکثریت، نه تنها خودشان را که نسل های بعدی را نیز ملزم به اطاعت می کند؟
ادامه در لینک زیر :
https://bit.ly/2Nljp0R
#سعید_مدنی
#اصلاح_ساختار
#اصلاح_ساختار_قانون_اساسی
/channel/iranfardamag
🔴گرامییاد چهلمین روزدرگذشت محمود شاددل
از اعضای شورای فعالان ملی مذهبی
@iranfardamag
▪️چهل روز از درگذشت محمود شاددل بصیر، از فعالان ملی- مذهبی گیلان گذشت.
او که تا قبل از رحلتش شاید قدیمیترین فعال سیاسی در قید حیات بود همواره خاطراتی از کودتای 1332 در کنج حافظه اش داشت و ان را برای عبرت سایرین بیان می کرد .
▪️شاددل در بعد از انقلاب و در دولت موقت تا سال 1366 به مدت 8 سال مدیرکل ثبت اسناد استان گیلان بودکه از این دوران به عنوان سالمترین دوران در آن سازمان پرفساد یاد می شود. در هنگام مرگ مجموع دارایی ملکیش یک باب منزل مسکونی بود که سالها پیش به نام همسرش شده بود و یک باب مغازه به نام کودکان سرطانی محک.
▪️کتابفروشی مرغ سحر در محله منظریه رشت محل دیدار او با شخصیتهای مورد احترام ایران و گیلان بود و نیز محل عرضهی کتابهای شخصیتهای مورد علاقه سیاسی و فکری اش مانند دکتر مصدق، مهندس بازرگان و مهندس سحابی و ... .
▪️مرحوم شاددل همواره دستی در کار نیک داشت و از جمله خیرین معروف استان بشمار می رفت .وقتی خودخواسته به آسایشگاه سالمندان رفت بسیاری از اموالش، از جمله کتابفروشی مرغ سحر را، به موسسه خیریه کمک به کودکان مبتلا به سرطان (محک) واگذار کرد .
▪️منزل درویشانه شاددل پایگاه تجمع بسیاری از فعالان سیاسی و ملی و محل برگزاری جلسات فعالان ملی و مذهبی بود. از آن جمله سخنرانی مرحوم سحابی در سال ۸۱ در منزل او ایراد شد. همچنین بسیاری از اعضاء شناخته شده ملی و مذهبی نظیر مرحوم سحابی، مرحوم بسته نگار، علیرضا رجایی و....در منزل ایشان در خیابان لاهیجان رشت به ایراد سخنرانی پرداخته بودند.
▪️او شصت سال درخط و مرام دکتر محمد مصدق زیست و مبارزه کرد. از نسلی بود که استقلال، آزادی و عدالت و کرامت انسانی را پاس میداشتند و آن را ترویج و برای تحقق آن هزینه پرداخت میکردند. او هم چون دوست و یار قدیمیاش مهندس سحابی سمبل سیاست ورزی اخلاقی بود.
▪️ با ان که سالها بود که در عرصه سیاست بازنشسته شده بود اما چون پدر معنوی فعالان ملی و مذهبی استان گیلان بشمار می امد از سال 88 به بعد به طور مرتب بازجویی و تهدید میشد و کتابفروشی اش بارها مورد تاراج قرار گرفت . سرکوب جوانان در خیابان و بازداشت آنان و اینکه کاری از دست امثال او برنمی امد و نیز مرگ مهندس سحابی و قتل هاله و هدی تاثیر ویرانکننده بر او گذاشت.
▪️مرحوم شاددل دو سال آخر عمر خود را در آسایشگاه سالمندان لاهیجان روزگار گذراند.او سخت عاشق ایران ، دلبسته مصدق و نیز دارای انس و الفتی دیرین و شیرین با زنده یادعزت الله سحابی بود .
▪️تا آن هنگام که جان به جان آفرین تسلیم نمود کاملا هوشیار بود و نگرانیش را از خبرهایی که می شنید و می خواند پنهان نمی کرد. او خسته و دلشکسته به دیدار خالق سفر کرد .
▪️محمود شاددل بصیر نماد نسلی است که هفتاد سال کوله بار تجربه مبارزات این ملت را برای رهایی و آزادی و عدالت بر دوش کشید و در این راه از پای نایستاد .
روانشان شاد و راهشان پر رهرو باد !
#ملی_مذهبی
#عزتالله_سحابی
https://bit.ly/3rMZu9U
/channel/iranfardamag
بزنگاه تاریخ
روزشمار وقایع بهمن ماه
@iranfardamag
امیرطیرانی
🔴 بیست و پنجم بهمن
1330- در مراسم پنجمین سال قتل محمد مسعود در ظهیرالدوله، دکتر فاطمی معاون نخست وزیر توسط مهدی عبد خدایی از اعضای فداییان اسلام ترور شد.
1357- اشغال سفارت آمریکا در تهران که توسط هواداران سازمان چریک های فدایی خلق به تصرف درآمده بود با حضور دکتر ابراهیم یزدی معاون نخست وزیر بعد از چند ساعت خاتمه یافت.
1389- پس از قیام مردم تونس،در اواخر آذر ماه و شروع حرکت¬های مردمی در برخی کشورهای عربی همچون مصر، سوریه و...که به بهار عربی معروف شد، میرحسین موسوی و مهدی کروبی طی نامه ای به طور مشترک، درخواست صدور مجوز برای شرکت مردم ایران در تظاهرات حمایتی از مردم این کشورها را نمودند . چند روز پیش از این نوشتن این نامه، موسوی و کروبی در دیدار با آیتالله بیات زنجانی از مراجع تقلید نسبت به اعدامهای سیاسی متعدد در ایران اعتراض کرده بودند. درنامه مشترک موسوی و کروبی، مسیر اصلی تظاهرات در شهر تهران از میدان امام حسین تا میدان آزادی و محل تجمع نهایی مردم میدان آزادی پیشنهاد شد. این مجوز تا آخرین روز در اختیار معترضین قرار نگرفت .
به رغم عدم صدور مجوز واعلام موسوی و کروبی مبنی بر عدم برگزاری راهپیمایی و تظاهرات، در این روز در برخی شهرها و ازجمله تهران، اصفهان، شیراز، مشهد و رشت مردم از ساعات اولیه روز به خیابان ها آمدند و تظاهرات به صورت آرام و پراکنده و بدون زد و خورد انجام شد. ولي در میانه روز با حمله نیروهای پلیس ضد شورش، لباس شخصیها و گارد ویژه به تظاهرکنندگان، این اعتراضات به خشونت کشیده شد.
به دنبال حوادث این روز مهدی کروبی که از چند روز پیش از این در حصر خانگی قرار گرفته و از دیدار با اعضای خانواده خود منع شده بود و میرحسین موسوی وزهرا رهنورد از ارتباط با دیگران منع و در حصر خانگی قرار گرفتند . حصری که امسال وارد یازدهمین سال خود شده است.
/channel/iranfardamag
🟢 رفع حصر؛ مطالبهی ملی – 2
♻️حبس و حصر، روشی متداول در حکومتهای استبدادی
🔶 امیر طیرانی
@iranfardamag
🔹حصر یا بازداشت خانگی ازقدمتی دیرینه همپای زندان و محبس برخوردار است. در ایران ما از دوران اولین سلسله های حاکم این امر متداول بوده است .
▪️معمولا حکومت ها کسانی را که به دستگاه حاکمه نزدیک و یا از پایگاه اجتماعی ومردمی برخوردار بوده وزندان کردن آنها موجب دردسر دستگاه حاکمه می شده است را به منظور تنبیه و توبیخ ویا به هدف از حیز انتفاع ساقط کردن وقطع ارتباط آنها با جامعه به جای زندان افکندن در خانه خودشان و یا در جایی دیگر محبوس می کردند.
🔹در دوره قاجارنیز این روش از جمله شیوه های مقابله و برخورد با مخالفان حکومت بود . ناصرالدین شاه قاجار بعد از خلع میرزا تقی خان امیرکبیر از مناصب دولتی ، اورا به کاشان فرستاد و امیرکبیر تا پیش از مرگ به مدت چهل روز در باغ فین تحت مراقبت ماموران حکومت قرار داشت تا سرانجام فرمان قتل او صادر شد .
▪️در دوران پهلوی نیز این شیوه معمول بود . نصرت الدوله فیروز وزیرخارجه ، عبدالحسین خان تیمورتاش وزیردربار، شیخ خزعل ، سیدحسن مدرس ، دکترمصدق و... از جمله شخصیت های مهم دوران بیست ساله حکومت رضاشاه بودند که به بازداشت خانگی دچار شدند . برخی از این افراد همچون نصرت الدوله فیروز، که در تهران در منزل شخصی خود بازداشت بود و مرحوم مدرس که به شهر خواف تبعید ودرمنزلی تحت نظر قرار داشت از بازداشت جان به در نبردند و به دستوررضاشاه در تنهایی جان سپردند .برخی دیگر همچون تیمورتاش هم بعد ازبازداشت در خانه به زندان برده شدند و در انجا به حیات آنها خاتمه داده شد .
🔹محمدرضاشاه نیز از این روش در برخورد با مخالفان خود سود جست . بعد از کودتای 28 مرداد دکتر مصدق بعد از گذران زندان سه ساله به ملک خود در احمدآباد تبعید و یازده سال باقی عمر خود را تحت مراقبت شبانه روزی ماموران ساواک سپری کرد .
▪️بعد از قیام پانزده خرداد 1342 شاه و ساواک از این شیوه برای برخورد با رهبران نهضت روحانیت واز جمله آیت الله خمینی و آیت الله سید حسن قمی سود جست . آیت الله خمینی بعد از آزادی از زندان سه ماهه در بعد از خرداد 42 به مدت سه ماه در خانه ای در داودیه شمیران محبوس شد و اگرچه دیدار برخی مردم با وی ممکن بود ولی حق خروج از آنجا را نداشت . آیت الله قمی نیز از آن زمان تا سال های پایانی رژیم شاه در خانه ای در کرج تحت نظرقرارداشت .
🔹 بعد از انقلاب این شیوه متروک نشد .در سال های دهه 60 چند تن از علمای قم واز جمله آیت الله سید محمد شیرازی، آیت الله محمد صادق شیرازی، آیت الله سید کاظم شریعتمداری به دلیل مخالفت با شرایط موجود در خانه خود تحت نظر قرار گرفتند .
▪️شیوه بازداشت خانگی که تا این زمان بیشتر در باره شخصیت های مذهبی به کار برده می شد در اواسط دهه 1360 درباره ارتشبد حسین فردوست و بعد از آن درباره نورالدین کیانوری دبیرکل حزب توده و همسرش مریم فیروز که از اواخر سال 1361 در زندان به سر می بردند اجرا شد. کیانوری و همسرش از اواخر دهه1360 تا پایان عمر درخانه ای در تهران تحت نظر و مراقبت به سربردند .در اواسط سال 1370 عباس امیر انتظام سخنگوی دولت موقت انقلاب که در سال 1359 به اتهام جاسوسی بازداشت و به حبس ابد محکوم شده بود نیز از زندان آزاد و به این خانه آورده شد . امیرانتظام هم چند سالی در آن خانه تحت نظر بود .
🔹اما مساله حصر خانگی که تا این زمان چندان بر سر زبان ها نبود با بازداشت خانگی مرحوم آیت الله حسینعلی منتظری در سال 1376از ابعاد جدیدی برخوردارشد. 13رجب 1376 بعد از سخنرانی آیت الله منتظری پیرامون شرایط روز کشور ، منزل ایشان از سوی عده ای از مخالفان مورد هجوم واقع شد و به دنبال آن به مدت پنج سال ایشان در خانه خود تحت مراقبت ماموران امنیتی قرار گرفتند و به جز برخی از نزدیکان ، دیگران از ارتباط با ایشان منع شدند.
▪️در بهمن1389 در جریان تحولات موسوم به بهارعربی، میرحسین موسوی و مهدی کروبی از مردم دعوت کردند تا درروز 25 بهمن به منظور حمایت از مردم مصر در خیزش علیه حکومت مبارک و نیز سایر کشورهای عربی راهپیمایی کنند . گرچه دعوت کنندگان به این راهپیمایی به علت عدم صدور مجوز از سوی وزارت کشور ، مراسم را لغو کردند ولی گروهی از مردم در تهران وبرخی دیگر شهرهای کشور در آن روز به خیابان ها آمدند . به دنبال این واقعه میرحسین موسوی و همسرشان خانم زهرا رهنورد و مهدی کروبی و خانم فاطمه کروبی از سوی ماموران در خانه خود بازداشت و تحت مراقبت قرارگرفتند . خانم فاطمه کروبی بعد از چند سال اجازه خروج از منزل را یافتند ولی اقای کروبی و میر حسین موسوی و زهرا رهنورد همچنان در حصر باقی مانده اند .
#امیر_طیرانی
#رفع_حصر_مطالبهی_ملی
https://bit.ly/3rK7NmL
/channel/iranfardamag
بزنگاه تاریخ
روزشمار وقایع بهمن ماه
@iranfardamag
امیرطیرانی
🔴 بیست و سوم بهمن
1356 – کمیته بین المللی صلیب سرخ اعلام کرد از زندانهای ایران بازدید می کند. رییس این کمیته گفت: بلندپایه ترین مقامات ایران مایل به این بازدید هستند.
/channel/iranfardamag
بزنگاه تاریخ
روزشمار وقایع بهمن ماه
@iranfardamag
امیرطیرانی
🔴 بیست و دوم بهمن
1326- محمد مسعود مدیر روزنامه مرد امروز ترور و جان سپرد. مسعود به دلیل حملات شدید به دربار و به ویژه اشرف پهلوی، توجه مردم و محافل سیاسی را به خود جلب کرده بود. قتل مسعود توسط اعضای شبکه نظامی حزب توده و با هدف ایجاد جو علیه دربار صورت پذیرفت.
1349- اردشیر زاهدی سفیر ایران در آمریکا طی مصاحبه ای در آمریکا گفت: ایران تا حدودی رفتار خود را با زندانیان ضدامنیتی بهبود بخشیده ولی هنوز راه بیشتری برای انجام این کار در پیش است.
1357- مردم قهرمان نتیجه فداکاریهای خود را لمس کردند. دولت بختیار و ارتش که در مقابله با حرکت شکوهمند مردم عاجز مانده بودند سرانجام چاره ای جز عقب نشینی نیافتند. رییس ستاد مشترک پس از مذاکرات و تحولات ناشی از آن ارتش را از مقابله با مردم کنار کشید و اعلام کرد نیروهای نظامی از مداخله در امور جاری خودداری خواهند کرد. و بدین ترتیب ملت شاهد پیروزی را در آغوش کشید. پس از2500 سال رژیم سلطنت در ایران سرنگون شد.
/channel/iranfardamag
بزنگاه تاریخ
روزشمار وقایع بهمن ماه
@iranfardamag
امیرطیرانی
🔴 بیست و یکم بهمن
1357- رژیم درمانده اعلام کرد که از ساعت 5/4 بعدازظهر در تهران و سایر شهرها مقررات حکومت نظامی اجرا می شود. به دستور آیت الله خمینی مردم مقررات حکومت نظامی را نادیده گرفتند.
1360- علیرضا سپاسی آشتیانی و حسین روحانی دوتن از رهبران سازمان پیکار توسط نیروهای سپاه پاسداران شناسایی و دستگیر شدند .
/channel/iranfardamag
بزنگاه تاریخ
روزشمار وقایع بهمن ماه
@iranfardamag
امیرطیرانی
🔴 بیستم بهمن
1340 - ورود چستر پاولز مشاور رییس جمهور آمریکا به تهران. وی در تهران گفت: دولت در اجرای اصلاحات ارضی دچار کوچکترین تردیدی نشده و در اجرای انقلاب سفید شاه از هر جهت مصمم است. این نخستین بار بود که واژه انقلاب سفید در مورد اصلاحات ارضی به کارگرفته می شد.
1357- دامنه درگیری همافران با نیروی گارد به خارج از پادگان نیروی هوایی کشیده شد مردم در این روز به یاری همافران شتافتند. علاوه بر آن، حملات مردم به کلانتری ها و مراکز امنیتی رژیم آغاز شد.
/channel/iranfardamag
بزنگاه تاریخ
روزشمار وقایع بهمن ماه
@iranfardamag
امیرطیرانی
🔴 نوزدهم بهمن
1349- حمله چریکهای فدایی خلق ایران به یک پاسگاه در سیاهکل واقع در نزدیکی لاهیجان به منظور کسب پایگاهی در جنگل و شروع جنگ مسلحانه علیه رژیم. به رغمآن که پس از سرکوب خرداد ۴۲ نیروهایی چون هیئتهای موتلفه اسلامی حزب ملل اسلامی وجاما به مبارزه قهرآمیز روی آورده و سازمان مجاهدین خلق ایران نیز استراتژی قهرآمیز و مشی مسلحانه را اتخاذ کرده بود، اما واقعه سیاهکل را می¬باید نقطه جدی تر شروع عملی مبارزه مسلحانه در مرحله تاریخی بعد از سرکوب خرداد محسوب نمود.*
1357 - آیت الله خمینی در محل استقرار خود در مدرسه رفاه، با هزاران تن از مردم مشتاق دیدار و ملاقات کرد. در این روز علاوه بر مردم عادی، جمعی از همافران نیروی هوایی نیز به دیدار وی رفتند. این دیدار تأثیر بسیار زیادی در رسانه های خبری گذاشت.
1357 راهپیمایی میلیونی در تهران به دعوت رهبر انقلاب در حمایت از نخست وزیری مهندس مهدی بازرگان
- سخنرانی مهندس بازرگان در دانشگاه تهران
- لشگر گارد شاهنشاهی و همافران نیروی هوایی با یکدیگر درگیر شدند. در این درگیری همافران قهرمانانه در مقابل نیروی گارد ایستادگی و مقاومت کردند.
1360- موسی خیابانی نفر دوم سازمان مجاهدین خلق به همراه عده ای از اعضای این سازمان و از جمله اشرف ربیعی در خانه ای در منطقه زعفرانیه تهران شناسایی و در درگیری مسلحانه کشته شدند .
______________________
🔴 سیاهکل بازتاب زمانه خود
🔻روز ۱۹ بهمن ۱۳۴۹ یک گروه چریکی به پاسگاه ژاندارمری سیاهکل در استان گیلان حمله کرد. به دنبال این حمله، از ۱۹ بهمن تا ۸ اسفند ۴۹، دسته ۹ نفری چریک ها مورد پیگرد وسیع نیروهای نظامی و انتظامی قرار گرفت.
🔻 2 نفر از آنها کشته (رحیم سماعی، مهدی اسحاقی ) و ۷ نفر دیگر(علی اکبر صفایی فراهانی، جلیل انفرادی، عباس دانش بهزادی، هادی بنده خدا لنگرودی، محمد محدث قندچی، هوشنگ نیری و احمد فرهودی ) دستگیر شدند.
🔻حمید اشرف در "یک سال مبارزه چریکی در شهر و کوه "، مجموع اعضای گروه جنگل را ۲۲ نفر اعلام کرده است. ۱۷ نفر آنها دستگیرشدند که ۱۳ نفرشان در ۲۷ اسفند ۱۳۴۹اعدام شدند و فقط ۵ نفر از آنها (حمید اشرف، اسکندر صادقی نژاد، محمد صفاری آشتیانی، رحمت پیرونذیری و منوچهر بهایی) باقی ماندند که در ۱۸ فروردین ۱۳۵۰ رئیس دادرسی ارتش را در تهران ترور کردند.
🔻عملیات چریکی در جنگل با از هم پاشیدن گروه و دستگیری اعضای آن عملا شکست خورد، اما حضور چریک ها با ترور سرلشگر فرسیو رئیس دادرسی ارتش تداوم یافت.
🔻با ادغام بقایای گروه جنگل با گروه چپ دیگری به رهبری امیرپرویز پویان، عباس مفتاحی و مسعود احمدزاده سازمان چریک های فدایی خلق ایران شکل گرفت و پا به عرصه حیات گذاشت.
🔻تجربه عملیات در جنگل و تشکیل گروه چریکی در منطقه شمال یک شکست کامل بود.
🔻در همان نیمه اول سال پنجاه اکثریت قریب به اتفاق "چریک ها" یا در درگیری با نیروهای امنیتی جان باختند و یا بازداشت و زیر شکنجه رفتند و اگر هم از شکنجه ها جان سالم به در بردند، در دادگاه نظامی به اعدام محکوم شدند.
🔻یک سال بعد تعداد اندکی از آنها در زندان و در بیرون باقی مانده بودند.
🔻چریک ها تکرار تجربه سیاهکل را هرگز در برنامه خود قرار ندادند و حضور به عنوان چریک شهری هم درعمل محدود به چند ترور شد.
🔻آنچه نام سیاهکل را پرآوازه کرد و از شکست برای چریک های فدایی پیروزی ساخت، پژواک این عملیات علی رغم پایان غم انگیز آن، در گسترۀ روحیات حاکم بر محیط روشنفکری و سیاسی آن روز بود که یک عملیات شکست خورده را به حماسه تبدیل کرد.
🔻سیاهکل بازتاب آن زبان دیگر در گفت و گو با حکومت وقت بود.
عکس : تابلوی سیاهکل ، اثر بیژن جزنی ، زندان عشرت آباد ، 1350
https://bit.ly/2N2T6fL
/channel/iranfardamag
🔴 سیلی سخت جامعه مدنی
🔷 مصطفی محب کیا
@iranfardamag
🔺 سیلی زدن علی اصغر عنابستانی، نماینده مجلس یازدهم به صورت سرباز وظیفه ناجا "واکنش" های زیادی را در جامعه دامن زد. دامنه واکنش جامعه آنقدر بود که از انکار اولیه و دروغ های بعدی تا اعتراف آخر کمتر از دو روز طول کشید. به نظر میرسد مهمتر از موضوع واکنش، ماهیت این واکنش هست. این واکنش جامعه مدنی از چه ماهیتی برخوردار است که فردی با آن سابقه حکومتی و شخصیتی متبختر را برای اعتراف جلوی دوربین میکشاند؟
🔺 برای شناخت ماهیت ان واکنش شاید لازم باشد کمی از ماهیت قدرت صحبت کنیم. همواره قدرت با وجود پادقدرت همراه است. قدرتی نیست مگر پادقدرت هم وجود داشته باشد. قدرت خصیصه ای رابطه ای است که همواره دو سویه است. در اوج جباریت هم قدرت یک سویه وجود ندارد و این از ماهیت آن است که در سخت ترین شیوه اعمال نیز با مقاومت پاد قدرت مواجه میشود. به تعبیر فوکویی چون قدرت ذاتا یک خصیصه رابطه ای است پس همه جا حضور دارد و درست به همین دلیل امکان مقاومت نیز در همه جا وجود خواهد داشت. میشل فوکو با بکارگیری اصطلاحاتی چون میکرو فیزیک قدرت و ماکرو فیزیک قدرت تعریف معنای قدرت را بسط می دهد.
🔺 قدرت، بسیار منتشر است و درون شبکه ای که سراسر زندگی ما را پوشانده پخش شده است و هیئت حاکمه فقط در مصدر قدرت میباشد. به تعبیری همه ی نیرو و قدرت در دست عناصر بالادستی و ساختار حاکم نیست. بخشی از قدرت هم در پایین دست وجود دارد که مقاومت می کند. خارج از ساختار و بیرون از ماکرو فیزیک قدرت، میکرو فیزیکی از قدرت وجود دارد که زنده است، حیات دارد، مقاومت میکند و میآفریند.
🔺 قدرت مستقر در ساختار، میل به جباریت و تمامیت دارد. برای بسط و سیطره قدرت خود دست به تحقیر می زند. افراد را مقهور و مغضوب خود میکند. خود را در یک اعمال اراده یک سوی میبیند که توانا است. آنقدر توانا که عناصر معارض را تک به تک مقابل دوربین بنشاند و اعتراف اجباری بگیرد. غافل از اینکه در لایههای زیرین اجتماع نیز قدرتی وجود دارد که زنده است، مقاومت میکند، و در لحظه خاص میآفریند. درست همین کنش خلاقانه درون میکرو فیزیک قدرت است که تحولات اجتماعی را رقم میزند.
🔺جامعه ایران نیز از این قواعد جدا نیست. ماکرو فیزیک قدرتی وجود دارد که میل خود به انحصار و اقتدار و اعمال اجبار را انکار نمیکند. هر از گاهی سوژه ای را روبروی دوربین مینشاند تا سرود قدرتش را از زبانِ کراهت زده ی او بسراید. و آنقدر مست سرود خویش میشود که از قدرت منتشره در جامعه مدنی غافل میماند. از دیدن پویایی و فعالیت لایه های زیرین جامعه ناتوان میشود.
🔺سیلی که جامعه مدنی ایران با واکنش خود بر صورت عنابستانی زد، لحظه ای نمادین از بیشمار لحظه های غافلگیری ماکروفیزیک قدرت در برابر میکروفیزیک قدرت در ایران بود. جامعه مدنی ایران که در بستری از روابط شبکه ای شده، توانمندتر و پویاتر از پیش شده است نشان داد به میکرو فیزیکی از قدرت بدل شده که میتواند به ماکروفیزیکی از قدرت طعنه بزند و آن را به چالش بکشد. عنابستانی که پیشینه ی ۲۰ سال گذشته اش نشان میدهد، بیشتر از آنکه نماینده ی مردم باشد، نماینده ی هییت حاکمه بوده است، رفتاری از خود نشان داد که تمامی نمادهای رفتاری حاکمان مقتدر را داشت. تمایل به انحصار و بی قانونی و ویژه خواری(خط ویژه)، تهاجم و سرکوب عناصر مقاوم در برابر بی قانونی(سیلی)، انکار تهاجم و سرکوب، پناه بردن به دروغ های پی در پی، تماما رفتارهایی است که میتوان از تمامی ساختارهای حکومتی مشاهده کرد. عنابستانی به همه آن رفتارها دست انداخت اما پاسخی که از افکار عمومی در شبکه های اجتماعی و ریز قدرت جامعه مدنی دریافت کرد انقدر سنگین و سهمگین بود که با خنده هایی تصنعی و کراهت بار روبروی دوربین بنشیند و از کرده ی خویش عذر تقصیر بیاورد.
🔺ماجرای عنابستانی نشانه ای از این بود که جامعه مدنی ما (میکروفیزیک قدرت) با تمام ضعف هایش، حالا به دقایقی نزدیک شده است که میتواند به کمک ارتباطات شبکه ای شده اش در لحظهای خاص بر نقطهای خاص متمرکز شود و شانه به شانهی هییت حاکمه (ماکروفیزیک قدرت) بساید. و این بار جامعه مدنی ، عناصری از هییت حاکمه را پای دوربین بنشاند و به اعتراف اجباری وادارد. منتها نه به کارهای نکرده، که به خطاهای کرده و از پرده برون افتاده. پژواک این سیلی نوید آن دقایق بود.
#قدرت
#پادقدرت
#عنابستانی
#جامعه_مدنی
#شبکههای_جامعه_مدنی
https://bit.ly/3axgVUK
/channel/iranfardamag
🔵 فساد و خرافه
🔻محمد رضائی
@iranfardamag
🔹در چند روز گذشته مقاله منتشر شده توسط آقایان احمد توکلی و حسین رجایی از مسئولان «سازمان مردمنهاد دیدهبان شفافیت و عدالت»، در خصوص غسال آیتالله مصباح، که چندی قبل نقل قولی از جانب او به جنجالی در فضای رسانهای انجامید، هر چند از سوی فرزند آقای مصباح تکذیب شد، بار دیگر موضوع گسترش خرافات و اوهامات را در جامعه و استفاده برخی از این موضوع برای بدست آوردن ثروت و قدرت را پیش کشید.
🔹مسئله خرافات نه مسئله اکنون و اینجا است و نه تنها مختص یک دین خاص است. پاندمی کرونا و اخبار آن که هر روزه منتشر میشود، به خوبی نشان داد که خرافات و اوهامات نه فقط در کشورهای پیرامونی و نه تنها در فرهنگهای مذهبی که حتی در پیشرفتهترین کشورها از نظر رشد اقتصادی و فناوریهای مدرن هم هنوز طرفداران پر و پا قرصی دارد. بدون آنکه بخواهم در این نوشته کوتاه به موضوع چیستی خرافه بپردازم که امری به شدت نسبی و تابع نوع نگاه به هستی، وضعيت فرهنگی انسانها و حتی تاریخ و جغرافیا است، تمرکز خود را بر محدوده خاصی از این موضوع معطوف میکنم.
🔹با ورود دنیا به دوره مدرن و چالشهایی مرتبط با آن طبیعی بود که مذاهب و سنتهای کهن هم تحت تأثیر این چالشها قرار بگیرند. دوره جدید، پرسشهای تازهای را پیش روی سنتها و مذاهب قرار داده بود و جریانهای مذهبی و سنتی نیز برخوردهای متفاوتی با این چالشها نمودند برخی اساساً مذهب را نفی کردند، برخی آن را به حوزه خصوصی راندند تا مجبور به پاسخگویی نباشند، برخی تلاش نمودند تا تفسیرهای تازهای از مذهب ارائه نمایند تا پاسخگوی چالشهای مطرح شده باشد و برخی دیگر نیز با نفی هرگونه تغییر یا تجدیدنظر یا حتی ارائه خوانش تازهای از دستاوردها و سنتهای مذهبی به شدت به حراست از سنتهای مذهبی پرداختند. سنت که خود را در برابر هجوم بیوقفه و بیمحابای مدرنیته میدید، که هر آنچه که سخت بود و استوار دود میکرد و به هوا میفرستاد، مجبور شد برای حفظ خود و جایگاهش به قول شریعتی در پشت ارتجاعیترین سنگرهایش موضع بگیرد و همین موضعگیری، هر چند که در ظاهر به صیانت از مذهب انجامید اما این امکان را فراهم ساخت تا دیدگاهها و نظرات خرافی نیز با ظاهری مذهبی خود را در جامعه مطرح سازند.
🔹در سالهای منتهی به انقلاب 57، که با حضور معنادار دیدگاههای نوگرایانه مذهبی و گسترش دور از انتظار آن در عرصه اجتماع همراه بود، مدتی دیدگاههای خرافی و ارتجاعی به عقب رانده شد، اما ساخت به شدت عقبمانده فرهنگی و اجتماعی جامعه، که در تمام طبقات اجتماعی اعم از برخوردار یا فرودست بروز و ظهور داشت، تسخیر قدرت سیاسی توسط جناحی از نیروهای دخیل در انقلاب که هم قرائت خاصی از مدهب داشت و هم کل جریانات نوگرا را دشمن اصلی خود میپنداشت و حذف نیروهای نوگرا هم به دلیل فشار روز افزون نیروهای رقیب و هم به دلیل ضعف مفرط نوگرایان در تئوری و عمل برای ارائه راهحل و پاسخ به چالشهای موجود، موجب شد تا دیدگاههای خرافی جانی دوباره بگیرند.
🔹همراه با بروز مجدد دیدگاههای ارتجاعی و خرافی، چند اتفاق موجب گسترش پایگاه و بدنه اجتماعی خرافهگرایان شد. از یک سو پایگاه طبقاتی نیروهایی که پس از انقلاب دستِ بالا را در قدرت سیاسی یافتند و خصلتهای طبقاتی آنها و از سوی دیگر قرار گرفتن دین در موضع قدرت و در نتیجه تبدیل شدن دینداری مورد پسندِ قدرت به عنوان شاخصی برای کسب مسندهای مدیریتی و جایگاههای اجتماعی و اقتصادی بالاتر و ترفیع منزلت اجتماعی موجب شد بخشی از بدنه اجتماعی خرافهگرایان با هدف کسب قدرت و ثروت شکل بگیرد. به موازات این روند بسط و گسترش بیش از پیش مناسبات سرمایهدارانه در جامعه، دیده نشدن چشماندازی بالنسبه روشن از آینده، شکستهای پیاپی در ایجاد تغییرات معنادار در زندگی فردی و اجتماعی و ادامه عقبماندگی فرهنگی موجب گسترش روحیه استیصال در بخشی از مردم عادی شد و آنها را به سمت تقدیرگرایی و پذیرش راهحلهای محیرالعقولی سوق داد که خرافهگرایان مطرح میکردند.
🔹در هر صورت گسترش نفوذ خرافهگرایی امروز به جایی رسیده است و خرافهگرایان در موقعیتی قرار گرفتهاند که توکلی و رجایی در مقاله خود مینویسند: « بررسی برخی پروندههایی که در دیدهبان شفافیت و عدالت در جریان است نشان دهنده نقشی است که متأسفانه جن گیرها و کهانتورزان فاسد در سالهای اخیر در اتخاذ تصمیمات مرموزانه و ناکارآمدساز و جورافزای برخی از مسئولان و سرشناسان داشته اند». معنای صريح این جمله، اعلام نشستن خرافهگرایان در مقام تصمیمسازی لااقل برای برخی از مسئولان است. تصمیماتی که بدون شک منفعتهای کلان اقتصادی و اجتماعی برای تصمیمسازان داشته و قطعاً تنها چیزی که به آن توجه نشده منافع مردم بوده است.
ادامه در لینک زیر :
https://bit.ly/2NVULnz
#فساد
#خرافه
#احمد_توکلی
#غسال_آیتالله_مصباح
🟢 تقدیم به سرشت والای دانشکده علوم اجتماعی تهران: هاله لاجوردی
🔻 و روز زن - مادر
💢 دشوارگیِ خودآیینیِ فرودستِ زن
🔷 نرگس سوری
@iranfardamag
🔸موقعیت فرودست زنان در جامعه و محرومیت آنان از حقوق انسانی عام، مسئلهای بود که به نیروی محرکهی جنبش اعتراضی فمنیستی در دوران معاصر تبدیل شد؛ جریانی که خواهان حقوق برابر زنان و حتی به لحاظ هستیشناسی اعاده حیثیت از انسان بودن زنان شد. در این معنا خروج از وضعیت فرودستی پیوند وثیقی با به دست آوردن حقوق سیاسی، اجتماعی و اقتصادی برابر با مردان داشت که با حاصل آمدن آن زنان قادر میشدند فرادستی همتراز مردان بیابند.
🔹 اما باید توجه داشت موقعیت فرودستی سویهای "معرفتی" نیز مییابد که راه سوژگی و خودآیینی زنان را با دشواری رو به رو میکند. اگر خروج از موقعیتِ فرودستی به مثابهی رهایی یافتن از ابژهیِ دیگری بودن تلقی شود در این صورت رهایی یافتن زنان بدین معنا خواهد بود که آنان بتوانند بدون میانجیگری دیگری در چهرههای مختلف آن اعم از مردان روشنفکر یا دولت به نحو خوداتکایی در جهت احقاقِ حقوق انسانی خویش حرکت کنند. دشوارگی خودآیینی زنان در همین جا مشخص میشود زیرا مسئله این است که "موقعیت فرودستی" امکان سر زدن "سوژه زن" را اگر ممتنع نکند با عسرت بسیار رو به رو خواهد کرد. زیرا فرودستی به معنای قرار گرفتن در موقعیتیست که امکان رهایی در آن اگر نه غایب اما محدود است و مکانیسمهای مختلف اجتماعی به منظور حفظ سلطهی خویش سعی دارند تا این وضعیت "بیامکانی" را تثبیت کنند. بنابراین قرار داشتن زنان در موقعیت فرودستی و بیامکانی بدان معنا خواهد بود که آنها همواره در رابطه ابژهواری با دیگری قرار خواهند گرفت که میتواند امکان سوژگی را به آنها اعطاء کند؛ دقیقاً در همین موقیعت طفیلوارگی است که میتوان از عسرتِ خودآیینی زنان سخن به میان آورد.
🔸گایاتری اسپیواک از چهرههای بارز رویکرد پسااستعمارگرایی نقد خود به مناسبات قدرت و سلطه را در سطح فراتری مطرح کرده است. اسپیواک با فهمی نامتمرکز از قدرت و سلطه نشان میدهد که فرودستان با چه موانعی در جهت خودآیینیشان مواجه هستند. او در کتاب «آیا فرودست میتواند سخن بگوید؟» به نقد سلطه استعماری در معنای ژرفتر و پنهانتر آن میپردازد. به زعم او در پس سوژهای که تاریخ اروپا را روایت میکند یک سوژه پنهان وجود دارد که تعین ژئوپلیتیکی خود را مخفی میسازد. این مسئله به صورت مشخص در خصوص روشنفکرانی که سعی دارند خود را نماینده فرودست نشان دهند و یا اینکه خود را نانمایندهای بنمایانند که تنها شرایط را برای سخن گفتن فرودستان فراهم میآورد، آشکار میشود.
🔹 اسپیواک در نقد دلوز و فوکو بر این مسئله تأکید میکند آنان روابط میان میل، قدرت و سوبژکتیویته را نفی میکنند در نتیجه این امر را نادیده میانگارند روشنفکری که خود را خیرخواه فرودستان قلمداد میکند به اعتبار میل و تعین ژئوپلیتیکی که دارد میتواند در جایگاه سوژهی مخفی قرار گیرد که روابط سلطه را در سطح بینالمللی تحکیم میکند. به زعم او روشنفکری که سعی دارد نمایندگی فرودست را برعهده نگیرد بلکه به مثابه میانجی عمل کند که فرودست را قادر به سخن گفتن نماید، در واقع نمایندگی خود را مخفی کرده و دقیقاً همین ناپیدایی مشخصه منافع است. او به نقد روشنفکران چپی میپردازد که خود را نماینده فرودستان اعلام میکند و به تبع خود را در جایگاه سوژه ناپیدا قرار میدهند. او در این ناپیدایی نوعی "خشونت معرفتی" را تشخیص میدهد که فرودست را به مثابه "دیگری" میسازد.
🔸این جدال نظری به صورت مشخص خود را در ستیز با رویکردهای چون PRA (ارزیابی مشارکت روستاییان) که "رابرت چمبرز" از آن دفاع میکند، نشان میدهد. در رویکرد PRA که خود ذیل رویکردهای تمرکززدا در توسعه قرار میگیرد، سعی میشود تا به واسطهی توانمندسازی فرودستان زمینه برای مشارکت آنان در امر توسعه فراهم گردد. به عبارت دیگر چمبرز بر این موضع تأکید دارد که تسهیلگران اجتماعی میبایست زمینه و امکان سخن گفتنِ فرودست را برای او فراهم کنند. این نگرش امتناع خوداتکایی فرودست را پیش فرض میگیرد و آن را تنها با میانجیگری دیگری امکانپذیر میداند.
ادامه در لینک زیر :
https://bit.ly/3rfXfLS
#پدرسالاری
#رابرت_چمبرز
#هاله_لاجوردی
#گایاتری_اسپیواک
#جنبش_فمینیستی
#موقعیت_فرودستی
#خودآیینی_فرودست_زن
/channel/iranfardamag
🔴 بحران اقتدار یا اقتدار بحران زا ؟!
🔶 امیر خرم
@iranfardamag
🟤 نکته اول: توماس هابز فیلسوف برجسته قرن شانزدهم انگلستان و از جمله فیلسوفان ملقب به اصحاب قرارداد است. هابز آثار مهمی همچون «درباره شهروند» و «نقد توماس وایت» را به نگارش در آورد. اما آن اثر ماندگار که اساساً منشور فکری هابز به حساب می آید کتاب لویاتان Leviathan)) می باشد. این اثر که در سال ۱۶۵۱میلادی انتشار یافت تلاشی بود برای پشتیبانی از اصل حکومتی مقتدر که به زعم وی یگانه نوع کارآمد و قابل قبول از دولت است. لویاتان را می توان بزرگترین و نخستین اثر فلسفه سیاسی و اولین شرح جامع درباره دولت مدرن و ویژگیها و کارکردهای آن نام برد.
🔺 هابز در توضیح پیدایش دولت این گونه می نویسد که «هر فردی از افراد بشر، فطرتاً در تمام اشیاء سهیم، ذی حق و برابر هستند» و «اساساً همین برابری انسان ها، منشاء دشواری هاست». چرا که افراد حدی برای شهوت و تمایلات خود قائل نیستند و همواره در صدد به دست آوردن سهم بیشتری برای خود هستند. ضمن آن که هیچ قانون و ضابطه ای هم وجود ندارد که آنها را محدود به حد خاصی کند، از این رو در اجتماع دائماً در نزاع و کشمکش خواهند بود.
🔺 هابز بنا به مشرب نومینالیستی، انسان ها را موجوداتی می داند که هر یک دنیای ذهنی خود را دارند. به همین دلیل موجوداتی خویشتن خواه هستند. بنابر این در شرایطی که نظم مشترکی ساخته نشده است، بروز سوء ظن بین افراد جامعه، امری گریزناپذیر است. هابز این شرایط را «وضع طبیعی» می نامد. «وضع طبیعی» اصطلاحی است در برابر «وضع مدنی». وضع مدنی به شرایطی اطلاق می گردد که نظمی مشترک شکل گرفته است و دولت برقرار شده است.
🔺 هابز اعتقاد دارد که مردمان اولیه برای فرار از وضع طبیعی که مملو از کشمکش های دائمی بود و به علت احتیاج به امنیت، صلح و نظم راهی نداشتند جز این که از حقوق طبیعی خود که حد و مرزی نداشته، چشم پوشی کنند و مطابق یک قراداد عمومی آن را به یک فرد تفویض کنند. پس مردم مجبور بودند به جهت حصول نظم و امنیت به دامن قرارداد اجتماعی پناه بیاورند. قراردادی که به جنگ همه علیه همه پایان می دهد.
🔺 طبق این قرارداد، افراد جامعه همه حقوق خود را به رییس حکومت یا پادشاه اعطاء می کنند و از آن پس او براساس صلاحدید به تقسیم این حقوق در جامعه می پردازد. چون همه حقوق به این شخص واگذار شده است پس او تنها صاحب سلطه و اقتدار خواهد بود و سایرین باید از وی اطاعت نمایند. در مقابل او نیز باید نظم و امنیت را برقرار نماید.
🔺 از آنجایی که منشاء قدرت پادشاه در آغاز امر از تفویض بالاتفاق قدرت از جانب رعایا به او ناشی شده است، باید اذعان داشت که «پادشاه دارای قدرت مطلق است و می تواند هر کاری را که اراده کند انجام دهد».
🔺 نتیجه استدلال های هابز، وجود یک پادشاه غیر پاسخگو در راس حکومت است که دارای قدرتی همیشگی، مطلق و نامحدود است. در برابر این پادشاه، مردم حق اعتراض و شورش ندارند حتی اگر از برنامه و سیاست های او ناراضی باشند. چرا که در صورت مشروع دانستن شورش و اعتراض، موجبات شکست و زوال حکومت و بازگشت به وضعیت اولیه را فراهم کرده ایم. هابز چنین دولتی با اقتدار مطلق را لویاتان نام می گذارد. نام هیولایی که از کتاب ایوب در عهد عتیق برگرفته و استعاره ای است برای دولت مطلوب هابز.
🟤 نکته دوم: با نزدیک شدن به ایام انتخابات ریاست جمهوری، هستند سیاست ورزانی که از موضع شخصی یا حزبی خود و در دفاع از یک دولت مقتدر حتی در قامت یک دولت نظامی، برای حل بحران های موجود در جامعه و تقدم وجودی بحران اقتدار بر بحران دموکراسی در کشور سخن می گویند. سخنانی که می توان به گونه ای تبیین موضوع و ارائه طریق بر مبنای اندیشه هابز دانست. چرا که هابز جزو اولین اندیشمندان سیاسی بود که راه خروج از بحرانهای موجود در جامعه دوران خود را برپایی دولتی با اقتدار کامل می دانست. این دسته از سیاست ورزان نیز همچون پیروان هابز در عالم فلسفه سیاسی، اولاً وجود بحران در جامعه را تایید می کنند. ثانیاً راه برون رفت از این بحران را برقراری دولتی مقتدر به مثابه لویاتانِ هابز می دانند که با اقتدار کامل بتواند به صلاحدید خود و به نیابت از طرف مردم و در قالب یک قرارداد اجتماعی (قانون) به برقراری امنیت و آسایش برای مردم اقدام کند.
ادامه در لینک زیر :
https://bit.ly/3pF0OuI
#لویاتان
#توماس_هابز
#بحران_اقتدار
عکس : لویاتان؛ اسطورهی شرّ
/channel/iranfardamag