«ترامپ کاخ سفید را پس گرفت»
#مهدی_تدینی
ترامپ برگشت. هیچ تردیدی در این نیست که این یکی از بزرگترین کامبکهای تاریخ آمریکا بود. البته میل دارم بگویم: «ترامپ کاخ سفید را از کرونا پس گرفت.» اگر کووید در ماههای سرنوشتساز گریبان آمریکا را نمیگرفت، بعید میدانم ترامپ شکست میخورد. کووید زلزلهای بود که صندلی را از زیر هر رئیسجمهوری در آمریکا میکشید. ترامپ هر کاری میکرد شکست میخورد. قضیه به نظام انتخاباتی آمریکا ربط دارد: به دلیل رقابت نزدیک دو حزب و شیوۀ الکترال، دهم درصد اهمیت مییابد و در چنین مبارزۀ نزدیکی یک بحران بزرگ و مهارناشدنی مثل کووید دستکم بین سه تا پنج درصد آرا را به هم میریزد.
شاید بگویید ترامپ در ابتدای کووید سهلانگارانه عمل کرد، وگرنه شکست نمیخورد. اما نمیتوان چنین گفت، زیرا همان اندازه که تدابیر سهلگیرانه نارضایتی ایجاد میکرد، تدابیر سختگیرانه هم با نارضایتی روبرو میشد. اگر ترامپ قرنطینۀ شدیدی اعمال میکرد، باز هم بازندۀ انتخابات بود، زیرا نارضایتی بخش دیگری را برمیانگیخت. اینکه ترامپ آن اوایل پس از شکست در انتخابات میگفت «به ویروس چینی باخته است»، بیراه نبود؛ گرچه لازم نیست به تئوری توطئه باور داشته باشیم؛ همین بیان واقعیات عینی کافی است.
آمریکا از زمان جنگ جهانی اول بازیگر تعیینکنندۀ جهان بوده است. اگر از منظر ایدئولوژیها به جهان بنگریم، بزرگترین پرسش این است که چرا ایدئولوژیهای ضدآزادی مانند فاشیسم و کمونیسم در آمریکا ظهور نکرد؟! اینکه آمریکا ــ برخلاف اروپا ــ هیچگاه به کارخانۀ تولید توتالیتاریسم تبدیل نشد و ارتجاع فاشیستی و کمونیستی پدید نیاورد، ریشه در خاستگاه این کشور دارد و بحث گستردهای میطلبد، اما دستکم با مشاهدۀ تاریخ و عینیات آن میتوان فهمید که اگر آمریکا نبود، اروپا از فرانکنشتاینهای توتالیتری که بر میز آزمایشگاه خود ساخته بود، کمر راست نمیکرد. کمونیسم و فاشیسم هر دو شورش اروپایی بودند: شورش علیه لیبرالیسم؛ علیه آزادیهای فردی؛ علیه کاپیتالیسم و پیشرفتباوریِ انفجاری آن.
بنابراین آمریکا برای اروپا مانند لنگر عمل کرده است. بریتانیا برای نجات اروپا کافی نبود و دستتنها نه در برابر فاشیسم یارای مقاومت داشت و نه در برابر کمونیسم. لازم بود برادری از آن سوی آتلانتیک جلوی توتالیتاریسمهای اروپای مرکزی و شرقی بایستد. این معادله همچنان عوض نشده است. نسبتی که میان اروپا و آمریکا وجود داشت، همچنان کموبیش وجود دارد و در این میان آنچه خطرناک است این است که یک آمریکای منحصربهفرد کنار اروپا وجود نداشته باشد. ایرادی که بر دموکراتها وارد است این است که به دنبال «اروپائیزه کردن آمریکا» هستند. اینکه اکثریت مطلق اروپاییها هریس را به ترامپ ترجیح میدهند حکایت از همین دارد که این شکاف هویتی همچنان میان آمریکایی و اروپا وجود دارد. اروپای سوسیالدوست آمریکای کاپیتالیست را نمیفهمد و نمیخواهد. این شکاف نباید پر شود، زیرا اروپا از آزمون مدرنیته سربلند بیرون نیامده و نقاط تاریکی در کارنامه دارد. نه شخص ترامپ، بلکه کلیت جمهوریخواهان در این زمینه بهتر از دموکراتها عمل میکنند و از اروپائیزه شدن آمریکا جلوگیری میکنند. آمریکا موتورخانۀ جهان است، بهتر است سکاندار آن مدافع هویت آمریکایی باشد. نفع اروپا هم در وجود همین شکاف است؛ گرچه در برابر آمریکا ژست روشنفکری بگیرد و نفهمد چقدر آمریکا در بهروزی خود و جهان مؤثر است.
در نهایت میرسیم به ما مردم ایران. چهار سال مثل برق گذشت. اگر قرار بر احیای برجام و جبران آسیبهای تحریم بود، در طول چهار سال چهار بار میشد این کار را کرد. سیاست برجام از ابتدا پایۀ سست داشت زیرا نتیجۀ مذاکره با یک حلقۀ بسته از دموکراتها بود. آمریکا فقط دموکراتها نیست و دموکراتها هم فقط حلقۀ اوباما نیستند. اگر کسی میخواهد با آمریکا معاهدهای ببندد، باید با دو جناح آمریکا ببندد، نه دولتی که با چند ده رأی الکترال میآید و میرود. هر توافقی با آمریکا باید با دو جناح آمریکا باشد و راه آن نیز این است که کنگره پشت آن باشد. نمیتوان با کمک یک جناح و یک حلقه به جایی رسید.
سیاست جمهوری اسلامی نیز چنین چیزی نیست. هریس هم میآمد، باز فرقی نمیکرد. وزیر خارجۀ دولت پزشکیان روز اول آب پاک را ریخت بر دست همه و گفت ما با آمریکا مشکل مبنایی داریم و مسئله فقط کم کردن از هزینههای این اختلاف است. قطعاً روزهای سختی در پیش است. وقتی برای حصول توافق با بایدن همت و ارادهای وجود نداشت، با ترامپ محال اندر محال است. اما حقیقتش را بخواهید، جایی برای حسرت نیست، زیرا بر شخص من دستکم مسجل است که با هریس و سهلگیرتر از هریس هم همین وضع بود. بازیگران منطقهای مثل اسرائیل هم اصلاً بیکار ننشستهاند ــ اصلاً! و برخی کلیدها نیز در جیب روسیه است.
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
🔺 پبروزی جمهوری خواهان در انتخابات ۲۰۲۴: دونالد ترامپ با پیروزی تاریخی، پس از ۱۳۲ سال مسیر گروور کلیولند را تکرار کرد
🔸دونالد ترامپ با کسب پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده، پس از ۱۳۲ سال به دومین رئیسجمهوری تبدیل شد که در دو دوره غیر متوالی به قدرت میرسد. ترامپ با این دستاورد تاریخی، در کنار استیون گروور کلیولند، بیستودومین و بیستوچهارمین رئیسجمهور آمریکا، نام خود را در تاریخ ثبت کرد.
🔸گروور کلیولند در قرن نوزدهم موفق شد در دو دوره نامتوالی (سالهای ۱۸۸۴ و ۱۸۹۲) رئیسجمهور آمریکا شود و به یکی از دو دموکراتی تبدیل شود که در دوره سیطره جمهوریخواهان بین ۱۸۶۱ تا ۱۹۳۳ به این مقام دست یافته بود. حالا، ترامپ با این پیروزی کمنظیر در تاریخ، راه او را تکرار کرده و به دومین رئیسجمهور تاریخ ایالات متحده تبدیل شده که چنین مسیری را طی کرده است.
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
🗄خشک مغزی منشأ خود فریبی است و در حکومت ، نقش بسیار بزرگی دارد و عبارت از این است که اوضاع و احوال را بر مبنای تصورات ثابت و پیش ساخته ارزیابی کنیم و علایم و قراین مخالف را نادیده بگیریم یا مردود بشماریم و به پیروی از آرزوهای خود عمل کنیم و واقعیت ها را گردن ننهيم.
عصاره خشک مغزی را یکی از مورخان در گفته ای درباره فیلیپ دوم پادشاه اسپانیا و سردستۀ تاجداران یک دنده و خشک مغز بیان کرده است:
«تجربه هیچ شکستی ایمان او را به برتری ذاتی سیاست خویش سست نمی کرد.»
تاریخ بی خردی!
باربارا تاکمن
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
از ۱۰ شهر پربازدید جهان از لحاظ تعداد گردشگر ۴ شهر متعلق به خاورمیانه است، ایران با داشتن رتبه پنجم جاذبههای طبیعی و رتبه دهم جاذبههای باستانی و تاریخی، جایی در صنعت توریسم ندارد.
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
🖊 مقدمه کتاب سیاه کمونیسم
📚 جنایت و مکافات کمونیسم
📥 استفان کورتوا
♻️مترجم حسین ماشین چیان
🖇کمونیسم در این قرارگیریِ تاریخیِ لبریز از فاجعه جایگاه خود را داشت. به راستی کمونیسم یکی از خشنترین و قابلتوجهترین جایگاهها را به اشغال خود در میآورد. کمونیسم، خصیصۀ ماهوی «قرن کوتاه بیستم» که سال 1914 در سارایوو آغاز شد و در سال 1991 در مسکو به پایان رسید، خود را در مرکز داستان میابد. کمونیسم پیش از فاشیسم و نازیسم به وجود آمد و از هر دو دوام بیشتری داشت، و داغ خود را بر چهار قاره باقی گذاشت.
🖇رژیمهای کمونیستی برای تثبیت قدرت خود، با فراتر رفتن از جنایات فردی و کشتارهای موردی در مقیاس کوچک، جنایات انبوه را به یک نظام حکومتی تمام عیار تبدیل کردند. پس از دورههای مختلفی که از چند سال در اروپای شرقی تا چند دهه در اتحاد جماهیر شوروی و چین ادامه داشتند، ترور کمرنگ شد و رژیمها وارد روال اجرای روزانۀ اقدامات سرکوبگرانه و همچنین سانسورکردن همۀ وسایل ارتباطی، کنترل مرزها و تبعید مخالفان شدند.
🖇البته سابقۀ رژیمها و احزاب کمونیست، سیاستهای آنها و روابطشان با جوامع ملی خودشان و جامعۀ جهانی، به طور محض مترادف با رفتارهای جنایتکارانه نیست، چه رسد به ترور و سرکوب. در اتحاد جماهیر شوروی و در «دموکراسیهای خلق» پس از مرگ استالین و همچنین در چین پس از مرگ مائو، ترور کمرنگتر شد، جامعه شروع به بازیافتن وضعیت عادی خود کرد و «همزیستی مسالمتآمیز» – حتی اگر به هیچ دلیل دیگری غیر از «پیگیری مبارزه طبقاتی به روشهای دیگر» نبوده باشد – به یک واقعیت برای زندگی تبدیل شد.
🖇تعداد بی شمار مرگها، افتراقهای بسیاری را در این زمینه از چشم پنهان میدارد. بی تردید، اگر این ارقام را از لحاظ وزن نسبیشان بررسی کنیم، جایگاه اول به کامبوج میرسد، جایی که پل پوت، ظرف سه سال و نیم، با شکنجه و قحطی گسترده، به بیرحمانهترین شکل دست به کشتار یک چهارم جمعیت کشور زد. با این حال، تجربۀ چین در دوران مائو از لحاظ تعداد مطلق افرادی که جان خود را از دست دادند بیسابقه است. چنانکه در شوروی دوران لنین و استالین، خونریزی به وقت نیاز، طبق برنامه، منطقی و در جایگاه درست از لحاظ سیاسی، به کشتار جمعی بدل میشود.
🖇لنین و رفقایش در ابتدا خود را دچار یک «جنگ طبقاتی» بیرحم یافتند که در آن به مخالفان سیاسی و ایدئولوژیک، و نیز به اعضای نافرمان عموم مردم، انگ دشمن زده شد و آنها برای تخریب نشانهگذاری شدند. بلشویکها تصمیم گرفتند که، به روشهای قانونی و فیزیکی، هر چالش یا مقاوتی در برابر قدرت مطلقشان را، حتی اگر منفعل باشد، نابود کنند. این استراتژی نه تنها برای گروههای با دیدگاه سیاسی مخالف بلکه برای گروههای اجتماعی مانند طبقۀ اشراف، طبقۀ متوسط، طبقۀ روشنفکران، روحانیون، و نیز گروههای حرفهای مانند افسران نظامی و پلیس اعمال شد.
🖇 واکاوی وحشت و دیکتاتوری – خصیصههای ماهوی کمونیستهای در قدرت – کار سادهای نیست. ژان النشتاین استالینیسم را ترکیبی از تراژدی یونانی و خودکامگی آسیایی میداند. این تعریف خوشنما است، اما قادر نیست تا مدرنیتۀ محضِ تجربیات کمونیستی و تأثیرات تمامیتخواهانۀ آن را جدای از اشکال سابقاً موجود دیکتاتوری توضیح دهد. یک خلاصۀ تطبیقی میتواند کمک کند تا این مسئله را در بافت و شرایط خاص خودش درک کنیم.
🖇 روشهای اجراشده توسط لنین و تکمیلشده توسط استالین و ملتزمین آنها، روشهای استفادهشده توسط نازیها را به ذهن متبادر میکند؛ اما اغلب این به این دلیل است که نازیها تکنیکهای ساختهشده توسط لنین و استالین را اتخاذ کردند. رودلف هس، متهم به سازماندهی اردوگاه آشویتس و بعداً فرماندهی آن، یک نمونۀ تمام عیار است: «ادارۀ کل امنیت رایش، مجموعۀ کاملی از گزارشهای مربوط به اردوگاههای کار اجباری روسیه را برای فرماندهان منتشر کرد. این گزارشها شرایط و سازماندهی اردوگاههای روس را که توسط زندانیان سابقی که موفق به فرار شده بودند تأمین شده بود، با جزئیات دقیق شرح میداد.
🖇 بعد از سال 1945، نسلکشی یهودیان تبدیل به ضربالمثلی برای بربریت مدرن شد؛ مظهر وحشتافکنی و تروریسم جمعی قرن بیستم. پس از سر و کلهزدن بر سر ماهیت آزار و شکنجۀ یهودیان توسط نازیها در آغاز، طولی نکشید که کمونیستها مزایای جاودانهسازی هلوکاست را به عنوان راهی برای بازخوانی ضدفاشیسم به صورتی روشمندتر، دریافتند. شبح «جانور کثیفی که شکمش دوباره بارور است» پیوسته و بیوقفه احضار میشد. همچنین، تمرکزی تک محوره بر نسلکشی یهودیان با هدف توصیف هولوکاست به عنوان جنایتی منحصر به فرد، مانع ارزیابی وقایع با اهمیت یکسان در دنیای کمونیسم شده است.
🔹متن کامل این مقاله را میتوانید در شماره دهم سیاستنامه مطالعه کنید.
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
«همه چیز از باریکی پاره میشود؛
ظلم از کلفتی!»
- علیاشرف درویشیان (سالهای ابری)
که ۷ سال پیش در این روز ما را به تن ترک کرد!
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
♻️ چرخهی کمونیسم:
سرنگونی یک دولت
ایجاد یک آرمان شهر کمونیستی جدید
سرقت و کشتار مولدترین افراد (سرمایهداران و کارآفرینان)
تبدیل دهقانان به برده
تمام شدن غذا
قحطی و نسل کشی گسترده
ایجاد رعب و وحشت در میان مردم تا از شورش جلوگیری شود
گفتن اینکه: آن کمونیسم واقعی نبود.
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
⚠️افشاگری یک نماینده مجلس درباره آمار بازماندگان از تحصیل
🔺نماینده مجلس:
۲ میلیون دانشآموز ثبتنام نکردهاند
🔺مدیر یک مدرسه:
آمار پنهان ترک تحصیل کودکان سیستان و بلوچستان ۱۰ تا ۲۰ درصدِ دانشآموزان است
🔺فرشاد ابراهیمپور، عضو کمیسیون آموزش مجلس درباره آمار پنهان کودکان بازمانده از تحصیل به دیدهبان ایران گفت: «امسال حدود ۲ میلیون دانشآموز ثبتنام نشدهاند.»
🔺مدیر یک مدرسه در سیستان و بلوچستان نیز از آمار پنهان ترک تحصیل ۱۰ تا ۲۰ درصدی دانشآموزان این استان میگوید/ دیده بان ایران
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
پیوند روشنفکران با اتفاقات خشونتآمیز آنقدر زیاد رخ داده است که نمیتوان آنرا یک استثناء قلمداد کرد. هیتلر در روند به قدرت رسیدن، همیشه در دانشگاه عملکرد موفقی داشت. جاذبهٔ انتخابیاش در میان دانشجویان ابله بهتر از جاذبهای بود که در میان مردم داشت. او همیشه در میان اساتید دانشگاه عملکرد بهتری از خود نشان میداد. بسیاری از روشنفکران به ردههای بالاتر حزب نازی کشانده شدند و در فجایع هولناک مشارکت داشتند. گردانهای «کُشتار سیّار» که سردمدار تصمیمات نهایی هیتلر در اروپای شرقی بودند، بیشتر از فارغالتحصیلان دانشگاههای آن دوره بودند.
پاول جانسون
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
📃 جنگ؟
✍️ #محمدـمختارپور
نه. مردم ایران سالهاست دارند بهای جنگ را میپردازند، جنگی که بهقول قدیمیها نه سر آنند، نه ته آن. جنگی که ربطی به آنها ندارد و با میل و ارادهی حاکمان، اما از جیب ملت شکل گرفته است و پیش میرود. این جنگ نیابتی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و هرچه نامش میخواهد باشد، به شکلی بیسابقه ایران را ویران و ایرانی را فقیر کرده است. تحریمهای اقتصادی نفس ایران و ایرانی را بریده است و کاسبان تحریم و نفت منافع عمومی کشور را به غارت بردهاند.
خواست عمومی و مطالبات اکثریت جامعهی ایران بیش از سه دهه، نه جنگ، بلکه توسعه، صلح، آبادانی، رونق اقتصادی و آزادیهای اجتماعی و مدنی است که هیچ تناظری با آنچه در عرصهی سیاست و حکمرانی در این سه دهه تجربه شد ندارد. مردم در جنبش «زن، زندگی، آزادی» مختصر و مفید به اطلاع دنیا رساندند که چه میخواهند. کجای این شعار میتوان ردی از مطالبهی «جنگ» پیدا کرد؟! این روزها یک دو قطبی افراطی برای گسترش جنگ همه جانبه بین ایران و اسرائیل شکل گرفته است: عدهای سرانجام این جنگ را نابودی صهیونیسم میدانند و عدهای نتیجهاش را نابودی اسلامگرایی سیاسی افراطی؛ اما منافع مردم ایران در گرو هیچیک از این دو قطب افراطی نیست.
مردم ایران سالهاست که بین دو ایدئولوژی صهیونیسم و اسلامگرایی گیر افتادهاند. بین دو قطب ظاهرا متضاد و مخالف، اما عملا مشابه و تقویتکننندهی یکدیگر و به شدت وابسته بههم. آیا در این سه دهه از مردم ایران نظرسنجی شده است که میخواهید با صهیونیستها بجنگید؟! مردمی که از یکسو تحت فشار حاکمیت و ناکارآمدیها و سیاستهایی است که نتیجهشان را امروز میبینیم، و از سوی دیگر تحت فشار نظام سیاسی و اقتصادی بینالمللی. بزرگترین هزینهی این درگیریها را همین مردمی میدهند که به نام دموکراسی و آزادی قرار است به سرزمینشان حمله نظامی شود، مردمی که از جیبشان برای هزاران کیلومتر آنطرفتر هزینه میشود، از جان و مالشان برای امیال و اهداف ایدئولوژیکی هزینه میشود که مطلقاً نقشی در آن ندارند.
طرفداران حمله نظامی به ایران باید پاسخ دهند که در تجربهی 21 قرن، کدام حملهی نظامی دموکراسی و آزادی را برای یک ملت رقم زده است، و از طرفی طرفداران حملهی نظامی به صهیونیستها نیز باید پاسخ دهند که این سیاست در چه روز و تاریخی نزد اکثریت مردم ایران مورد تأیید قرار گرفت که بیش از سه دهه درحال پرداختن صورتحسابهای هنگفت جانی و مالی و روحی و روانی چنین جنگیاند؟!
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
تازهترین نظرسنجی ایسپا از استفاده از شبکه های اجتماعی در ایران
تلگرام۸۹/۵ درصد
اینستاگرام۸۵/۷ درصد
واتساپ۶۶/۷درصد
یوتیوپ ۵۰/۴ درصد
ایتا ۳۸/۴ درصد
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
📃«در آستانۀ هفت اکتبر»
✍️ مهدی تدینی
بین خوشبین بودن و واقعبین بودن باید واقعبین بود و اگر خوشبینی به واقعبینی آسیب میزند، بیدرنگ باید آن را کنار نهاد. متأسفانه واقعبینی دیگر جایی برای خوشبینی نگذاشته و باید پذیرفت نشانهها از افزایش تنش حکایت دارد. زنجیرۀ رخدادها که با هفت اکتبر آغاز شد، در سالگرد آن به جایی رسید که یک سال پیش در مخیلۀ بدبینترین تحلیلگران هم نمیگنجید (آیا این روند تصادفی و ناخواسته بود؟ به سختی میتوان گفت «آری»)، چنانکه اگر دو سال پیش این تصویر آخرالزمانیِ غزه را میدیدید، بعید بود آن را باور کنید؛ گرچه البته وقتی عملیات هفت اکتبر رخ داد، تقریباً میشد انتظار داشت واکنش اسرائیل از هر آنچه تا پیش از آن از آن سراغ داشتیم شدیدتر خواهد بود.
هر چه جلوتر میرویم تصویر رخدادهای یک سال گذشته شفافتر میشود. به نظر میرسد اسرائیل چنین مسیری را هدفمند دنبال کرده و تعمداً اجازه میدهد زنجیرۀ کنش و واکنشها تداوم یابد. نشانهای دیده نمیشود که اسرائیل قصد داشته باشد این زنجیره را متوقف کند. اروپا در افولِ جهانیِ مزمن خود کلاً از خاورمیانه پا پس کشیده است. روسیه امید دارد با گسترش درگیریها در خاورمیانه فشار بر غرب افزایش یابد تا دست از حمایت از اوکراین بردارند و از پشت به زلنسکی خنجر بزنند.
آمریکا تا حدی در قبال واکنشهای اسرائیل به جمهوری اسلامی نقش ترمز را ایفا کرده است. برای مثال پس از عملیات پهپادیـموشکی پیشین همۀ مقامات دولت بایدن اصرار داشتند حمله شکست خورده تا به اسرائیل بقبولانند «هیچی نشده! فقط یهکم گلگیر جلو قُر شده که آن هم بدون رنگ درمیآید.» اما هر نظارهگری میدانست مسئله «نفس حمله» بود. بایدن موفق شد اسرائیل را مهار کند؛ گرچه اصلاً شک دارم آمریکا هیچگاه بتواند چیزی به اسرائیل بقبولاند؛ اسرائیل مهارت خاصی دارد خواست خود را نرمنرم در کاسۀ آمریکا بگذارد ــ بدون حمایت آمریکا هم نظرش چندان عوض نمیشود.
در دومین عملیات موشکی تصاویر اجازه نمیداد مقامات آمریکایی بگویند «طوری نشده». گرچه باز هم میگفتند عملیات شکست خورده است. اینبار مشخص بود آمریکا میداند نهایتاً بتواند کمی واکنش اسرائیل را تعدیل کند. به همین دلیل بایدن اول گفت تأسیسات هستهای نباید هدف قرار گیرد و بعد تلویحاً تأسیسات نفتی را هم به آن افزود. اما باز هم به گمانم سیاست اسرائیل در برابر بایدن همان است که به مرگ میگیرد تا به تب راضی شود. ترس آمریکا این است که درگیری از مهار خارج شود، اما هدف اسرائیل این است که آمریکا را گام به گام به درگیری بکشاند.
به گمانم اسرائیل با همین ریتم سطح تنش را بالا و بالاتر خواهد برد. اینک میدانیم که هدف اسرائیل در برابر حماس حذف کامل آن از غزه بود. با کمی تأخیر فهمیدیم در قبال حزبالله نیز هدفش ضربۀ حداکثری به حزبالله بود ــ لازم نیست توضیح دهم ضربۀ حداکثری یعنی چه. فقط این را هم اضافه کنم که به نظر در اسرائیل سالها روی جنگ سیوسهروزۀ ۲۰۰۶ فکر شده بود و اینبار کلاً اسرائیل تغییر تاکتیک داد. اول با عملیات پیجری در قاعدۀ حزب و توأمان حملۀ گسترده به رستۀ رهبری وقتی تعادل حزبالله را به هم زد، حملۀ زمینی را آغاز کرد؛ آن هم پس از فعالیت گستردۀ توپخانهای و نقطهزنی در جنوب لبنان. اما این جنگ در جنوب لبنان هم احتمالاً بسیار طولانی خواهد بود و با اشغال مناطقی همراه خواهد بود.
میماند این پرسش اصلی و بزرگ که درگیری با جمهوری اسلامی چه میشود؟ در این مورد باید منتظر تنشی دائمی و زدوخوردی بلندمدت باشیم؛ زدوخورد به همین معنایی که تا اینجا دیدهایم، منتها در سطحی بالاتر. احتمالاً شدت حملاتی موشکهای ایرانی بیشتر میشود و واکنشهای اسرائیل هم شدیدتر میشود. به این شکل، اسرائیل به جهان فرصت میدهد خود را به این تنش عادت دهد. متأسفانه هیچ سازوکاری برای متوقف کردن این زنجیرۀ کنش و واکنش وجود ندارد. نمیتوان گفت دقیقاً چه اتفاقاتی خواهد افتاد، اما دستکم میتوان حدس زد «ایدۀ دولت پزشکیان» که اولین روز دولتش با ترور هنیه در تهران همراه بود، عملاً محکوم به شکست است. فقط کافی است این زنجیرۀ تنش چند درجه داغتر شود تا بستن پروندۀ هستهای و تحریمها نهتنها ناممکن، بلکه سویۀ معکوس بگیرد. «ایدۀ دولت روحانی» که از سال ششم آن شکست خورد، اینبار از روز اول دچار مشکل اساسی شد.
زنجیرۀ درگیری که هفت اکتبر آغاز شد، پس از یک سال با فرود موشکها در پایگاه نوآتیم کامل شد. تاکتیکهای اسرائیل عوض شده و بیش از همیشه آماده است خون هم بدهد (چنانکه عملاً اجازه نداد حماس از گروگانها بهرۀ خاصی ببرد). هفت اکتبر ۲۰۲۳ نمیدانستیم هفت اکتبر ۲۰۲۴ به اینجا میرسیم. هفت اکتبر ۲۰۲۵ کجاییم؟ دستکم به گمانم صحبت از «سال» برای این درگیری هیچ بیراه نیست.
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
📃چرا بلهقربانگو میشویم؟
🛑رواج چاپلوسی
✍️ الهام حمیدی طی مقالهای به شیوع و رواج فرهنگ چاپلوسی در دنیای امروز و تاثیر منفی آن بر عملکرد دولتها و موسسات پرداخته است.
🔹رالف والدو امرسون، فیلسوف آمریکایی، معتقد بود از نظر انسانها اختلاف نظر تنها گناهی است که قابل بخشیده شدن نیست.
🔹دلیلش واضح است، ما تاب شنیدن حرف مخالف نداریم و تا حد ممکن نیز از به چالش کشیدن نظر دیگران طفره میرویم.
🔹در تراژدی بزرگ شکسپیر، «شاه لیر»، اطراف وی را چاپلوسان و بلهقربانگویانی احاطه کرده بودند که نظرشان همواره با نظر شاه همسو بود.
🔹 آنها حقیقت را به گونهای که خوشایند شاه باشد جلوه میدادند و همین روند خیلی زود پایان حکومت او را رقم زد.
🔹در طول تاریخ، حکومتهای خودکامه همیشه اینگونه شکل گرفتهاند. رهبران تمایل دارند افراد موافق با ذهنیت و روش حکمرانیشان را دور خود جمع کنند.
🔹هیتلر با وسواس زیاد به دنبال اطلاعات بود و همه تصمیماتش نیز مبتنی بر آن بود.
🔹اما اگر به گزارشی خلاف انتظار خود برمیخورد، به وضوح آن را کنار میگذاشت. او بر اساس اخبار و اطلاعات گزینششده از سوی اطرافیان فرمانبردارش تصمیمگیری میکرد.
🔹در واقع افراد وفادار او اینگونه صلاح میدیدند که فقط اخبار و اطلاعاتی که هیتلر خواهان شنیدن آن است در اختیار او قرار بگیرد.
🔹این همان اتفاقی بود که در دولت ترامپ نیز رخ داد. او دیکتاتوری در یک سیستم حکومتی لیبرال بود. بهترین افراد کابینه ترامپ کسانی بودند که باور داشتند باید اجازه دهند او اشتباه کند و از اشتباهاتش درس بگیرد، ولی تغییر دیدگاههایش در عمل ناممکن است.
🔹 این در حالی بود که اطرافیان متملق ترامپ یک قدم فراتر گذاشته و آگاهانه اشتباهاتی مرتکب میشدند تا شاید عملکردشان به مذاق ترامپ خوش بیاید.
🔹 شان اسپایسر، دبیر مطبوعاتی کاخ سفید را همه با دروغ مضحک و آشکار او میشناسند که مدعی شده بود جمعیت حاضر در مراسم تحلیف ترامپ از جمعیت حاضر در مراسم تحلیف اوباما بیشتر بود.
🔹 در دوران پاندمی کرونا مشاوران ترامپ میدانستند مخالفت او با استفاده از ماسک چه اندازه برای دولت گران تمام میشود ولی همچنان با او همسو و همصدا بودند.
🔹به گفته روس ونک، روانشناس مشهور هلندی، افراد بالادست به دلیل قدرت زیادی که دارند همیشه کسانی را پیدا میکنند که با آنها همفکر و همسو باشند، ازاینرو بهراحتی در دام بلهقربانگویان و متملقان گرفتار میشوند.
.
🔹در محیطهای کسب و کار نیز افرادی هستند که با همه اعتمادبهنفسی که دارند همچنان از بالادستهای خودشان میترسند.
🔹تصور از دست دادن شغل یا حتی سلامتشان آنها را بر آن میدارد که در همه حال با افراد بالادست خود موافقت کنند.
🔹گروه دیگری نیز فقط برای کسب منافع بیشتر در موضع تایید دیگران قرار میگیرند.
🔹 در واقع محیط کاری و فرهنگ سازمانی آنها ایجاب میکند که کارکنان فقط با شرط همسویی با افراد بالادست خود امکان پیشرفت و ترقی داشته باشند.
🔹استیو جابز، بنیانگذار شرکت اپل، از مدیران موفقی بود که به تنوعبخشی محیط کار باور داشت. او میگفت: «منطقی نیست که افراد باهوش را استخدام کنیم و به آنها بگوییم چه کار کنند. ما برای این افراد باهوش را استخدام میکنیم که آنها به ما بگویند چه کار کنیم.»
🔹پذیرفتن نظرات مخالف شاید بسیار دشوار باشد، ولی برای بقای یک سیستم چارهای نیست جز تشویق به تابآوری، تنوعبخشی و حذف بلهقربانگویانی که مانع اصلی رشد و خلاقیت محسوب میشوند.
🔹جرج پتن، یکی از فرماندهان شناختهشده ارتش آمریکا، در اهمیت نقش رهبری در ایجاد تنوع فکری گروه میگوید، اگر همه مانند هم فکر میکنند، پس به طور قطع یک نفر هست که اصلاً فکر نمیکند./تجارت فردا
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
📃 پرسش از تاریخ (بخش نخست)
✍️ احسان عزیزی
کمونیسم هیچوقت در هیچ دادگاهی بهجز تاریخ محاکمه نشد و تاریخ در این نقطه، آن را به نابودی کامل محکوم کرد....
فرانسوا فوره، گذشتهی یک توهم...
📊مهاجرت 9 میلیون ایرانی در 15 سال!
✍️ بابک نگاهداری رئیس مرکز پژوهشهای مجلس:
🔶 بررسی روند شاخصهای محرومیت در چهار دهه گذشته نشانمیدهد که محرومیت در هر یک از شاخصهای موردنظر شامل دسترسی به آب لولهکشی، شبکه برق، گاز لولهکشی، امکانات ضروری زندگی مثل آشپزخانه و حمام، مسکن ایمن و حتی در سالهای اخیر اینترنت بهطور قابل توجهی کاهش یافتهاست.
🔶 این روند بهطور خاص در ۲ دهه اخیر محرومیت با شدت بیشتری کاهشی بوده است.
بر اساس بررسیهای کارشناسان ما در مرکز پژوهشهای مجلس، نرخ محرومیت در کل کشور، از ۱۸.۲ درصد در سال ۱۳۸۵ به ۳.۱ درصد در سال ۱۴۰۰ رسیده است.
🔶 براساس این پژوهشها، نرخ محرومیت در مناطق شهری، از ۱۰ درصد در سال ۱۳۸۵، به کمتر از ۲ درصد در سال ۱۴۰۰ و در مناطق روستایی از ۳۳ درصد به ۷ درصد کاهش یافتهاست.
🔶در بازه زمانی سالهای ۱۳۸۵ الی ۱۴۰۰، معادل ۹.۳ میلیون نفر از جمعیت کشور از محرومیت خارج شدند.
کاهش محرومیت در تمامی استانهای کشور نیز در این بازه زمانی محسوس است.
🔶در مناطق روستایی، بیشترین کاهش نرخ محرومیت متعلق به سه استان کهکیلویه و بویراحمد، خراسانشمالی و کرمانشاه است که در این بازه ۱۵ ساله بهترتیب ۵۴، ۵۳ و ۴۳ درصد از خانوارها از محرومیت شدید خارجشدهاند.
🔶کمترین کاهش نرخ محرومیت در مناطق روستایی مربوط به سه استان بوشهر، البرز و مازندران است که بهترتیب ۳، ۷ و ۱۳ درصد از خانوارهای این مناطق از وضعیت محرومیت شدید خارجشدهاند.
🔶 در مناطق شهری نیز، بیشترین کاهش نرخ محرومیت متعلق به سه استان خراسانشمالی، کرمانشاه و ایلام است که بهترتیب ۲۲، ۲۰ و ۱۷ درصد از خانوارهای این مناطق دیگر در وضعیت محرومیت شدید قرار ندارند.
🔶 کمترین کاهش نرخ محرومیت در مناطق شهری مربوط به سه استان تهران، چهارمحال و بختیاری و بوشهر است که بهترتیب ۲، ۳.۵ و ۴ درصد از خانوارهای این مناطق در این بازه زمانی از محرومیت شدید خارجشدهاند.
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
"میگویند ترامپ از کنترل خارج شده، اما نشده. او فقط از کنترل آنها خارج شده است."
تاکر کارلسون
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
📊موضوعات کلیدی ایالت های کلیدی در انتخابات آمریکا
برخلاف تصور ما مردمان خاورمیانه، موضوع سیاست خارجی تنها سه درصد از مطالبات این ایالتها است و از کمترین میزان اهمیت برخوردار است.
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
📃 اکونومیست: به نظرسنجیها توجه نکنید: قماربازان اطمینان دارند که ترامپ برنده است!
🌿 به رغم اینکه نتیجه نظرسنجی های انجام شده نشان می دهد که رقابت بین دو نامزد دموکرات و جمهوری خواه انتخابات آمریکا بسیار نزدیک دنبال می شود، قماربازانی که روی نتیجه انتخابات ریاست جمهوری شرط بندی می کنند اطمینان دارند که دونالد ترامپ برنده رقابت هفته آینده خواهد بود. پولی مارت، یک بازار پیش بینی که شاهد تبادل 2.6 میلیارد دلار در زمینه انتخابات بوده، شانس برنده شدن ترامپ را دو سوم می داند. قماربازان معتقدند که نظرسنجی ها برای سومین بار متوالی دارند رئیس جمهور سابق را دست کم می گیرند.
🌿 چنین خطایی مطمئنا امکان پذیر است. متوسط نظرسنجی های انجام شده حاکی از این است که کامالا هریس یا دونالد ترامپ در هر یک از هفت ایالت چرخشی با اختلافی کمتر از ضریب خطای عادی یک نظرسنجی پیشتاز هستند. نگرانی دموکرات ها این است که اشتباه قابل توجه موسسات نظرسنجی در سال های 2016 و 2020 تکرار شود یعنی زمانی که ترامپ عملکردی بهتر از انتظار در انتخابات داشت. اما تضمینی نیست که این خطا امسال در همان مسیر قبلی اتفاق بیافتد. موسسات نظرسنجی برای عدم تکرار اشتباهات قبلی تمام تلاش خود را کرده اند. همانگونه که پیش بینی اکونومیست نشان می دهد، بر اساس اشتباهات تاریخی نظرسنجی ها، طیف وسیعی از سناریوها در روز انتخابات محتمل است اما نظرسنجی ها بهترین شاخص برای پیش بینی نحوه رای دادن مردم هستند.
🌿 مبنای نظرسنجی ها مطالعه یک نمونه آماری محدود از رای دهندگان است. خطا می تواند به انحاء مختلف رخ دهد. مغایرت آماری عادی که بر همه نظرسنجی ها تاثیر می گذارد همواره وجود دارد به خصوص در نظرسنجی هایی که نمونه آماری کوچکی انتخاب می شود. ریسک تغییرات دقیقه نودی یا الگوهای مشارکت غیرمنتظره نیز همواره وجود دارد. و بزرگترین دردسر موسسات نظرسنجی اطمینان یافتن از این موضوع است که نمونه آماری آنها کل جامعه هدف را نمایندگی می کند. محققان به سختی تلاش می کنند تا راه های جدیدی برای مراجعه به رای دهندگان بیابند، به پاسخ دهندگان از گروه های مختلف جمعیتی انگیزه ببخشند و از «وزن ها» برای افزایش اهمیت نسبی گروه های فاقد نماینده مناسب استفاده کنند.
🌿 موسسه فیفتی تری ایت، میانگین نظرسنجی های انتخابات ریاست جمهوری را از سال 1976 تاکنون محاسبه کرده است. به طور متوسط میزان شکاف بین یافته های نظرسنجی ها و اختلاف رای واقعی منجر به پیروزی در سطح ملی 2.7 درصد و در سطح ایالت ها 4.2 درصد بوده است. این موسسه در حال حاضر برآورد می کند که بزرگترین پیشتازی برای هر کدام از کاندیداها در هفت ایالت چرخشی تنها 2 درصد است که مربوط به ترامپ در ایالت آریزوناست.
🌿 نظرسنجی ها در سال های 2016 و 2020 به ویژه در ایالت های محل رقابت بین دو حزب به صورت سیستماتیک آرای ترامپ را دست کم گرفتند. پس از انتخابات سال 2016 تحلیل های موسسه ایپور نشان داد که یک چرخش دیرهنگام به سمت نامزد جمهوری خواه شکل گرفته و در نمونه های آماری به نظرات فارغ التحصیلان دانشگاهی وزنی بیش از حد واقعی داده شده است. اکثر موسسات شروع به وزن کشی نمونه های خود کردند تا در انعکاس میزان تحصیلات رای دهندگان بهتر عمل کنند.
🌿 در سال 2020 نیز به دلایلی متفاوت دست کم گرفتن آرای ترامپ تکرار شد. این بار موسسه ایپور متوجه عاملی شد که بر اساس آن احتمال اینکه رای دهندگان جمهوری خواه به نظرسنجی ها پاسخ بدهند کمتر بوده است. یکی از تئوری ها این بود که احتمال اینکه آنها در دوران همه گیری کرونا در خانه بمانند پایین تر بوده است. تئوری دیگر برای توضیح این عامل این بود که رای دهندگان جمهوری خواه به موسسات نظرسنجی اعتماد ندارند و این آنها را از پاسخ دهی به سوال کنندگان دلسرد می کند.
🌿 از سال 2020 موسسات نظرسنجی برای دسترسی به نمونه های آماری ای که کل جامعه هدف را به خوبی نمایندگی کنند با دردسر مواجه بوده اند. آنها روش هایی را آزمایش کرده اند که برای بخش های خاصی از جامعه جذاب است (مثلا ارسال کارت پستال هایی که دارای تصاویر وطن پرستانه هستند) و همچنین حالت های جدیدی مانند پیام های متنی را امتحان کرده اند. کسی نمی داند که آیا این راهکارها برای جلب نظر پاسخ دهندگان کافی بوده است یا حامیان ترامپ همچنان تمایلی به مشارکت در نظرسنجی ها ندارند. اگر اشتباهات رخ داده در سال های 2016 یا 2020 حتی به میزانی کمتر تکرار شود، برای هریس فاجعه بار خواهد بود و او ممکن است انتخابات را در همه 7 ایالت چرخشی ببازد.
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
📃پایان تعلیق؛ آیندهی تنشهای نظامی منطقه
✍️ #محمد_مختارپور
بسیاری سر درگماند که حاصل و انتهای این تنشها و درگیریهای نظامی ایران و اسرائیل چه خواهد بود. افکار عمومی پس از حملهی بامداد شنبهی اسرائیل آرزومندانه و امیدوارانه میگفت که این پایان درگیریهاست و اسرائیل با هماهنگیهای قبلی اهدافی را هدف قرار داده و ایران نیز پاسخ نخواهد داد. اما خبرهای چند روز اخیر چیزهای دیگری میگویند. جدای از میزان خساراتی که این حمله وارد کرده است، بهنظر میرسد به دلایل مختلف عزم تصمیمگیرندگان جزم است که هرگونه حمله را به شدیدترین شکل پاسخ دهند. فضای افکار عمومی جامعه در گیرودار تحریمها، تورم و انواع بحرانها، حالا دیگر دلواپس امنیتی است که روز به روز با جنگ تهدید میشود. به نظر میرسد در این شرایط هرگونه حملهی دیگر میتواند موجی از هراس عمومی را ایجاد کند که از پس از جنگ هشت ساله تاکنون بیسابقه بوده است.
اما عدهای از ناظران و تحلیلگران ادامه و آیندهی این روند را صرفاً به نتایج انتخابات امریکا تقلیل میدهند. یعنی معتقدند که نتیجهی انتخابات امریکا در 5 نوامبر مشخص میکند که این تنشها به سوی مذاکرات میروند یا به آتشهایی غیرقابل مهار تبدیل میشوند. اما از طرفی اینگونه تحلیلها از جنس تحلیلهایی است که پیشفرض تحولات و رخدادها را از اساس به اشخاص و دولتها فرومیکاهند و نقش سیاستهای کلی کشورها و متحدان یکدیگر و شبکهی روابط بینالمللی را در نظر نمیگیرند. بخصوص وقتی از زبان آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه آمریکا در دولت بایدنِ دموکرات میشنویم: «زمان آن فرا رسیده که اسرائیل موفقیت نظامی خود را به موفقیت استراتژیک تبدیل کند.»؛ بهزعم نگارنده این جملهی بلینکن سیاست کلی پنتاگن و اسناد بالادستی سیاست خارجی امریکا در قابل ایران و شرایط منطقه را میرساند، فارغ از اینکه چه کسی در کاخ سفید باشد.
آنچه از تمامی سلسله رخدادهایی که آغازشان 7 اکتبر تا به امروز بوده است میتوان نتیجه گرفت، این است که «وضعیت تعلیق» و سیاست «نه جنگ نه صلح» که جمهوری اسلامی طی تقریباً سه دهه خواهان آن بود پایان یافته است، نه از جانب او، بلکه از جانب تمامی طرفین: اسرائیل، ایالات متحده، اروپا و کشورهای همپیمان آنها. از هماکنون در بیلبوردها و تبلیغات عباراتی چون «جنگطلب» به امریکا و اسرائیل نسبت داده میشود و مقامات مختلف مطرح کردهاند که کشورهای غربی و متحد منطقهای آنها یعنی اسرائیل خواهان جنگ هستند. در نتیجه احتمالا در صورت شعلهورتر شدن آتش مستقیم بین ایران و اسرائیل این جنگ را نیز «تحمیلی» خواهند نامید، فارغ از اینکه تصمیمگیرندگان با پافشاری بر سیاست «نه صلح، نه جنگ» منفعلانهترین سیاستی را دنبال کردهاند که چنین وضعیتی را رقم زد و اکنون نیز در دومینوی تحولات و وقایع ناچار به واکنشهای متعدد شده است.
به نظر میرسد ایالات متحده و کشورهای اروپایی از رسیدن به هرگونه توافق اثرگذار و بلند مدت با جمهوری اسلامی ناامید شدهاند و تمامی راهحلهای دیپلماتیک پس از نزدیک به دو دهه تلاش به بنبست خورده است. تنها گزینهای که برای این کشورها با آن توان نظامی، اقتصادی و سیاسی باقی مانده، استفاده از اقدام نظامی برای نابودی یا دستکم تضعیف اثرگذار تمام مطالبات و اموری هستند که در تمام این سالها دربارهشان بحث بود: در دیپلماسی و مذاکرات یکی از مهمترین خواستههای طرفین این بود که نیروهای نیابتی عقبنشینی کنند و دست از ماجراجوییها و اقدامات نظامی علیه اسرائیل برداند، اکنون بعد از گذشت یک سال از این جنگ اسرائیل (به حق یا ناحق) توانسته است بخش بزرگ و قابل توجهی از نیروهای نیابتی را عقب بنشاند و از بین ببرد (فارغ از اینکه این سیاست ترور و حذف در بلند مدت چه نتیجه و پیامدی به همراه خواهد داشت). بهنظر نمیرسد که مسألهی هستهای نیز مانند قبل قابل مذاکره باشد، و پیگیری آن حتی به لحاظ دیپلماتیک توان چانه زنی بسیار کمتری نسبت به پیش از هفت اکتبر برای حاکمیت باقیخواهد گذاشت؛ بخصوص در شرایطی که تصمیمگیرندگان در ایران طی سه دهه دربارهی هیچیک از این مسائل برنامهی مشخص و مدونی نداشتهاند و وضعیت منفعلانهی تعلیق را ترجیح داده است.
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
🗺نقشهٔ دزدان دریایی برای جزایر ایرانی
در معتبرترین نقشهٔ ایران از اواخر قاجار که انجمن جغرافیایی سلطنتی انگلستان در سال ۱۸۹۲ در لندن منتشر کرده جزایر ابوموسی، تنب بزرگ و کوچک به رنگ سرزمین ایران کشیده شده
و جایی که امروزه کشور امارات است به نام "ساحل دزدان دریایی" نامیده شده است.
آرش رئیسی نژاد
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
📃در مورد جنگ هم اتریشی باشید!
✍️امیرحسین خالقی
کار ایران و اسرائیل بناست به کجا برسد؟ این روزها خیلی ها نگران جنگ هستند که کار بناست به کجا برسد. پیشگویی بیزینس متخصصان فال قهوه است و فقط می توان حدس زد. اما دیدم عده ای معتقدند عاقلانه نیست جنگی در بگیرد. شبیه استدلال هایی که پیش از جنگ جهانی اول حتی برایش کتاب می نوشتند که با توجه به افزایش روابط تجارت کشورها بعید است شاهد جنگی باشیم.
اما اتریشی جماعت (مکتب اقتصاد اتریشی) درباره جنگ نیز همان حرفی را که در مورد اقتصاد دارد تکرار می کند: بحران ذاتی دانش و انگیزش: دولت ها نه می توانند و نه می خواهند که بدانند! وقتی می گوییم دولتی ها همه چیز را در مورد اقتصاد نمی دانند چرا باید فکر کنیم در مورد جنگ و نظامی گری از همه جوانب باخبرند؟ وقتی می گوییم در اقتصاد سود و زیان تصمیم ها به خودشان بر نمی گردد پس انگیزه کافی برای بهترین تصمیم ندارند، چرا باید فکر کنیم در مورد جنگ بهترین تصمیم را می گیرند؟
خلاصه کنم: جنگ هم اتفاقی انسانی است، بس بسیار انسانی! اینجا هم انسان ها تصمیم می گیرند که سوگیری، خطاها، انگیزه های خودشان را دارند؛ بوروکراسی هم راه خودش را می رود و محدودیت های خودش را اعمال می کند؛ امیدوارم ایران ما بماند ولی دولت ها شاید تصمیماتی بگیرند که پایانش فاجعه باشد، چیزی که در شرایط حساس کنونی به شدت محتمل است، امیدوارم خداوند میهن ما و مردمش را در برابر مصائب آتی احتمالی حفظ کند، الله اعلم.
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
مشتاقترین هواداران مارکسیسم، نازیسم و فاشیسم روشنفکران بودند، نه قلچماقها.
فون میزس
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
📃اروپا و جزایر سهگانه
✍️ مهدی تدینی
جنگ روسیه در اوکراین باعث شد ایران خنجر دیگری بخورد. اروپا ایران را در مورد جزایر سهگانه «اشغالگر» خوانده است. درست است که امارات با عصای موسای تجارت و اقتصاد و با بازیهای بُردـبُرد به خوبی یاد گرفته است کار خود را از پیش برد (کاری که البته هیچ مهارت شگرفی نیست، فقط لازم است ایدئولوژی چپ عقل سلیم را فلج نکرده باشد)، اما این فقره، یعنی این همراهی عجیب اروپا با امارات و غش کردن اروپاییها در آغوش امارات بیشتر پیامد جنگ اوکراین و دوستی خالهخرسۀ روسیه با ایران است تا نتیجۀ مهارت عقلسلیمِ اماراتی. برویم عقبتر...
اوایل سال ۲۰۲۲ ــ زمستان ۱۴۰۰ ــ اولیانوف، نمایندۀ روسیه در مذاکرات هستهای، مَرد پرحرفِ مذاکرات که همیشه دستبهتوئیت بود و بر اساس تعداد بطریها روی میز مذاکرات هستهای خبرهای خوش توئیت میکرد، در توئیتی نوشت «فقط پنج دقیقه تا توافق هستهای با ایران مانده است». درست میگفت! فقط پنج دقیقه مانده بود، منتها این شعرِ او مصرع دومی هم داشت! نگفته بود که رئیسش، پوتین، قصد دارد در دقیقۀ چهارم به اوکراین حمله کند. لشکرهای روسیه وارد خاک اوکراین شدند و اولیانوف هم که دیگر کاری در ژنو نداشت دفترـدستکش را جمع کرد و کلاً رفت که رفت!
ساعت مذاکرات در همان دقیقۀ چهارم برای همیشه به خواب رفت. در جنگ روسیه و غرب توافق هستهای قطعاً به ضرر روسیه بود، زیرا روسیه میخواست از اهرم انرژی علیه غرب استفاده کند ــ همان تئوری پوچ و بینتیجۀ «زمستان سخت» که روسدوستان در ایران نیز از «راشاتودی» یاد گرفته بودند و تأملنشده تکرار میکرد... وینتر ایز کامینگ! وینتر ایز کامینگ! زمستانها آمدند و رفتند و از انرژی اهرمی برای روسیه درنیامد، اما بازندۀ بازیِ روسیه با کارت انرژی که بود؟ ایران! در حالی که ایران میتوانست دریچۀ امید اروپا باشد، روسیه جلوی مذاکرات را سد کرد و ایران را به بخشی از کابوس اوکراین بدل کرد.
این اقدام امروز اروپا را نیز باید یکی دیگر از ترکشهای جنگ اوکراین بدانیم. اگر روسیه در جنگ با اوکراین واقعاً به کمک ایران نیاز دارد، یعنی از این پس نیز فقط برای ایران هزینه دارد! وقتی خود روسیه نمیتواند گلیم خود را در برابر غرب از آب بیرون کشد، چه گلی قرار است سر دیگران بزند؟ کَل اگر طبیب بودی، سر خود دوا نمودی! اروپایی که با مدل اقتصادیِ سوسیال دهه به دهه ضعیفتر، و به جیب مالیاتدهندگانِ اقتصاد «نئولیبرالِ» آمریکا محتاجتر میشود، مجبور شده است برای اوکراین خرج کند. امارات وارد بازی بُردـبُرد با اروپا میشود، در حالی که روسیه ایران را درون جنگی میکشد که برای اروپا فقط ضرر است. پس باید منتظر ضربههای دیگری از جانب اروپا باشیم. اما وقتی خود چین و روسیه که ــ به خیال ما ــ طرف ما هستند پای بیانیهای را امضا میکنند که به نفع امارات است، از اروپا چه انتظاری میرود؟
دولت پزشکیان هم حتی قبل از تشکیل کابینهاش مشخص بود قرار نیست در این معادلات دیپلماتیک تغییری دهد. وزیر خارجه روز اول آب پاک را روی دست همه ریخت و گفت ما با آمریکا مشکل مبنایی داریم. پس مسئله فقط کاستن از هزینههای احتمالی است (اما مگر دولتهای قبل چنین نکردند؟). این دنیا محل بدهبستان است. طرفداران رابطۀ اقتصادی با چین در توجیه چیندوستی خود میگویند: چین دومین اقتصاد دنیاست! یعنی شگفتانگیزترین و البته عصبانیکنندهترین جواب ممکن را میدهند! استدلال کلان ما را خُرد میکنند و یک تکه از آن تحویل خود ما میدهند! اگر ارتباط با دومین اقتصاد بزرگ دنیا مفید است، پس تخریب رابطه با اقتصادهای اول، سوم، چهارم، پنجم، ششم، هفتم، هشتم و نهمِ دنیا مطلقاً ضرر است! اتفاقاً رابطۀ اقتصادی با همان اقتصاد دوم هم زمانی واقعاً مفید است و به بهرهکشی یکطرفه منجر نمیشود که همزمان ایران با سایر قدرتها هم روابط اقتصادی داشته باشد. با هیچ پاککن، با هیچ سمباده و با هیچ اسیدی نمیتوان این اصل را از دفتر واقعیات این جهان پاک کرد! با شعار صخرهها جابجا نمیشوند. با فریاد کوهها نمیگریزند. پس با تبلیغات صداوسیما هم نمیتوان هزینههای بیکران انزوای ایران را انکار کرد.
نفت و گاز ما زیر خاک میماند، استعداد جوانان ما هدر میرود و نخبگان ناامید میشوند، سرمایههایی که باید به شمال خلیج فارس سرازیر شود، به جنوب آن میرود، انواع سرمایه از ایران میگریزد، از صادرکنندۀ گاز به واردکنندۀ آن تبدیل میشویم، مردمی که شصت سال پیش سوار خودروی آمریکایی، آلمانی و ژاپنی بودند، پرایدسوار میشوند، امید به خرید مسکن یکقرنی میشود و کشوری که آیندهدارترین قدرت غرب آسیا به نظر میرسید، در برابر امارات توان دیپلماتیک لازم را برای دفاع از خود ندارد. ادامۀ این راه نیز چیزی مگر سرمایهسوزی در بر ندارد! والسلام!
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
کدام جنگ به خواست و ارادهی مردم یک سرزمین شروع شده یا پایان یافته که جماعتی هر روز مردم را نصیحت میکنند که جنگ نخواهید؟ در جریان خیزش ملی مهسا، مردم شش ماه خواستشان را فریاد زدند، صدها عکس و دهها ساعت فیلم از آنچه در ایران میگذشت در شبکههای اجتماعی و رسانههای غربی منتشر شد. دنیا اهمیت داد؟
این چه عادتیست که جماعتی در هر رخداد و هر وضعیت ملتهبی، انتقاد و نصیحتشان را متوجه مردم میکنند؟ میخواهند حرفی بزنند که احساس رضایت و روشنفکری بکنند و همزمان نمیخواهند هزینهای هم بدهند، پس میرسند به نصیحت کردن مردم مستأصل و پریشانی که اصلاً معلوم هم نیست کجا در حمایت از جنگ حرفی زده یا کاری کردهاند.
همینجوری مردمی فرضی در ذهنشان ساختهاند و با و بیمناسبت نصیحت و سرزنششان میکنند!
✍️ #پوریا_ذوالفقاری
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
📃روسیه و چین کجا هستند؟!
✍️ لطف الله آجدانی
●جمهوری اسلامی ایران به مردم پاسخ دهد: در حالی که اسرائیل پیوسته تهدید میکند که به ایران حمله خواهد کرد و منافع ایران را به خطر خواهد انداخت ، و همزمان دولت ایالات متحده آمریکا و برخی دولت های اروپایی دوست و متحد اسرائیل، شبانه روز بر طبل حمایت از مواضع اسرائیل علیه ایران می کوبند و فریادشان در حمایت از اسرائیل بلند است ؛ روسیه و چین کجا هستند و چرا این دو مثلا متحد و دوست استراتژیک جمهوری اسلامی ایران ؛ کاملا ساکت هستند و حتی زمزمه ای کوچک و کوتاه در نهی اسرائیل یا حمایت از جمهوری اسلامی ایران بر زبان نمی رانند؟!
بماند که تفنگ دوستی دولت های روسیه و چین با ایران، بارها سر و ته شلیک کرده و متحدان مثلا استراتژیک ایران، بارها از مواضع ضد منافع ملی ایران، به نفع امارات متحده عربی در ادعای مالکیت بر جزایر سه گانه ایرانی تنب کوچک و بزرگ و ابوموسی ، آشکارا حمایت کرده اند!
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
حاتم قادری: ایران صلاحیت اخلاقی برای آزادسازی فلسطین را ندارد... زیرا هم استبداد سیاسی سرکوبگر در خود ایران وجود دارد، هم بهرهکشی اقتصادی و فقر گسترده و... یعنی وقتی ما در حالت شبه بردگی به سر میبریم نمیتوانیم آزادیخواه باشیم.
بخش اول مناظره حاتم قادری و قیس قریشی | اسرائیلستیزی: ایدئولوژی یا امنیت... https://youtu.be/GtGepEQbGv4?si=BUXa8y8TDrU2DNIt
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
دوران قاجار را باید دوران مدیریت ماهرانهٔ یک نظامِ فطرتاً ضعیف در برابر مخاطرات جهانجویانهٔ قدرتهای غربی شمرد.
عباس امانت
📃 درباره مقاله کلاسیک «روح لیبرالیسم کلاسیک» جیمز بیوکنن
📚 هراس از آزادی
📥 پیتر بتکه/ مترجم محمد ماشین چیان
🖇 در مقالهی «روح لیبرالیسم کلاسیک» جیمز بیوکنن بحث میکند که مدافعان مدرن نظم لیبرال باید از پروژهی «حفظ آثار» و «حفظ انگارهها» که در میانهی قرن بیستم در جریان بود فراتر بروند و در عوض چالش «حفظ روح» لیبرالیسم را بر خود هموار کنند. استدلال بیوکنن سرراست است: بخش عمدهای از مدافعان لیبرالیسم کلاسیک عالمان اقتصاد علمیاند، و اینان دفاعشان را بر پایهی منطق و شواهدی که با آن سر و کار دارند، بنا میگذارند. اما این بینش ایشان، به دلایل معلوم، به سادگی به تصورات عامه ترجمه نمیشود.
🖇 با این حال اما دورنمای استقرار نظم اصیل لیبرال بسته است به تسخیر تخیل عقلانی بخش چشمگیری از جمهور مردم. من با بیوکنن در توافق کامل هستم، و من هم همان «ذهنلرزه»ای را که او تجربه کرده است، تجربه کردهام و این بازمیگردد به دوران دانشجویی و زمانی که برای نخستین بار با پندارهی انتظام خودانگیختهی اقتصاد بازار آزاد آشنا شدم. حالا چون به گذشته مینگرم، در نظرم دشوار است که تصور کنم با دخول این پنداره به سرم، میتوانستهام مسیر حرفهای دیگری را جز اینکه هست برگزینم. با اینحال، همچون بیوکنن، من هم در عجبام که چرا آن انگشتشماری از همکلاسیهایم—که به همان کنفرانسهایی رفته بودند که من رفته بودم و همان کتابهایی را خوانده بودند که من خوانده بودم—نسبت به این اسناد و منابع مشابه همان عکسالعملی را داشتهاند که من داشتهاند.
🖇 بیوکنن به خوانندهش میگوید توقع اینکه آموزگار اقتصاد بتواند به همان خوبی که اصول اقتصاد را به دانشگاهرفتهها تعلیم میدهد، به تودهی مردم هم بیاموزاند، توقعی است برآمده از تفرعن و نابخردی. بیوکنن میگوید به عوض محدود کردن تولیدات گفتاریمان به آموزش علوم و تاکید کردن بر سیاستهای عمومیای که پیجویی روشنخِرَدانهی منافع عامه حمایت از آنها را حکم میکند، لازم است «چشمانداز»ی مستدل از نظامی اجتماعی ارائه دهیم که همزمان، هم به لحاظ زیباییشناختی، هم اخلاقی و هم خیالی، دلپذیر باشد. البته که وعدههای لیبرالِ خودفرمانفرمایی افراد، شکوفایی اقتصادی همهگیر و صلح داخلی و بینالمللی میتواند چنین تصور مستدلی ارائه دهد (در گذشته هم چنین کرده است).
🖇 آن چنان که دیدره مککلاسکی این اواخر به تاکید گفته بود، هر جا که فضیلتهای بورژوا قدر گذاشته شدهاند و کنشهای بورژوا در تصور عامه دارای شأن و منزلت بودهاند، رشد اقتصادی مدرن ممکن شده است. هر جا که تصورات عامه این فضیلتها را مردود دانسته و از افعالی چنین برائت جسته است، فقر و جهل و ژندگی برای تودهها به بار آمده است. با این همه همچنان این واقعیت رخ مینمایاند که تا چه اندازه معدودند ترانههای فولکلوری که در بزرگداشت تجارت و کسبوکار آزاد نوشته شده باشند، و چه پرتعدادند ترانههایی که نزاع طبقاتی و سوسیالیسم را بزرگ داشته باشند.
🖇 لیبرالیسم، دستکم لیبرالیسم اقتصادی، از مشکل شکل و شمایل رنج میبرد. و بیوکنن از آنانی که لبیرالیسم را قدر مینهند میخواهد که به عوض نفی وجود مشکل، با آن شاخبهشاخ بشوند. برای پذیرش این چالش بیوکنن، نخست باید کاملا فهمش کنیم. برای این کار، اینجا تمهایی را بررسی میکنم که بیوکنن در سه مقالهش حول این موضوع حیاتی مطرح کرده است. این مقالات به ترتیب زمانی چنیناند : «توان بالقوه و محدودیتهای بشریتِ اجتماعاً به سازمانشده»؛ «روح لیبرالیسم کلاسیک»؛ و «هراسان از آزاد بودن». تحلیل اقتصادیای که بنیان هر سه مقاله است، این نکتهی بنیادین بیوکنن است که بازیگران یکسان، تحت قواعد متفاوت، بازیهای متفاوت پدید خواهند آورد. توجه تبیینی بیوکنن بیش از آنکه فینفسه به فرضیات رفتاری بازیگران مورد-آزمایش-قرار-گرفته معطوف باشد، به قواعد بازی و چگونگی به اجرا در آوردنشان متمرکز است.
🖇اما باید همه جای بحث این نکته را به یاد آورد که یک اقتصادِ سیاسیِ ملهم از بیوکنن، در تحلیلهایش همهی بازیگران را به چشم تساویطلب مینگرد، بر تقارن رفتاری در حوزههای مختلف مصر است، و بازیگران انسانیای را که در بافت بازار و در روندهایی حقوقی و سیاسی و اجتماعی مورد مطالعه قرار میگیرند، از مفهوم همهچیزدانی و همهنیکخواهی و همهچیزتوانی بری میداند. این نکات را در رویکرد بیوکنن به اقتصاد سیاسی و فلسفهی اجتماعی باید مسلم انگاشت.
🔹متن کامل این مقاله را میتوانید در شماره نهم سیاستنامه مطالعه کنید.
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
🔸بهزاد نبوی: شهیدرجایی گفت بهزاد میدانی من قرار است نخست وزیر شوم؟ هر دونفرمان غش غش خندیدیم!/ یک مشت آدم صفرکیلومتر آمده بودیم توی دولت
بهزاد نبوی در شرق:
▫️یک روز شهید رجایی در جلسه مجاهدین انقلاب به من گفت بهزاد میدانی چه شده؟ امروز به من پیشنهاد نخستوزیری دادهاند. دوتایی غشغش خندیدیم. هرچه صفر کیلومتر بود نخستوزیر و وزیر میکردند. شهید رجایی هم از همان گروه بود، یک دبیر آموزشوپرورش بود. در کمیته مرکزی هم کار میکرد.
▫️در انتخاب وزرایش شرکت داشتم. با کسانی که بهعنوان وزیر تعیین میشدند مصاحبه میکردم. کابینه که معرفی شد من هم بهعنوان وزیر مشاور در امور اجرایی تعیین شدم. همان زمان در مصاحبهای گفتم مشاور در امور اجرایی آچارفرانسه است.
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY