🔴تمرین ۲_صفحه ۲۹_صحبت درباره ظاهر (سن، لباس و رنگ)
🔹۱. آقای لطفی کیست؟ او آن پیرمرد است. او کاپشن سبز پوشیده است.
🔸۲. خانم دانش کیست؟ او آن پیرزن است. او مانتو قهوه ای پوشیده است.
🔹۳. کدام یک درنا است؟ او آن دختر جوان است. او روسری خاکستری پوشیده است.
🔸۴. کدام یک معلم شما است؟ او آن مرد جوان است. او کت و شلوار آبی پوشیده است.
🔴تمرین ۱_صفحه ۲۹_صحبت درباره ظاهر (قد، لباس و رنگ)
🔹۱. آقای داودی کیست؟ او آن مرد قد بلند است. او کت و شلوار آبی پوشیده است.
🔸۲. خانم لاری کیست؟ او آن زن قد بلند است. او چادر سیاه پوشیده است.
🔹۳. کدام یک لاله است؟ او آن دختر قد بلند است. او روسری قهوه ای پوشیده است.
🔸۴. کدام یک رضا است؟ او آن پسر قد کوتاه است. او پیراهن سفید پوشیده است.
🔴مکالمه درس ۵_ظاهرِ من_صفحه ۲۸
🔹پدر: آیا او معلم زبان انگلیسی شماست؟
🔸نه، معلم زبان انگلیسی من آن مرد قدبلند است. او کت و شلوار خاکستری پوشیده است. او آنجاست.
🔹و کدام یک معلم ریاضی شماست؟
🔸او کت و شلوار آبی و پیراهن سفید پوشیده است.
🔹بیا ابتدا به دیدار معلم زبان انگلیسی تان برویم.
ادامه درس دهم پایه هفتم
(بخش سوم)
#شعر_خوانی #گِل_و_گُل
معنی لغات شعر گل و گل ادبیات هفتم
محفل: مجلس
سوز: ناله
پاره دوز: پینه دوز
عجوز: پیرزن
محبوب: نگار، دوست
نیکو: خوب، لطف، زیبا
حریر: پارچۀ ابریشمی
معطر: خوشبو
دلپذیر: دلپسند
مشک: عطری که از شکم آهو میگیرند
عبیر: داروی خوشبو
دلاویز: دلانگیز
آزمودن: امتحان کردن
عبرت: سرمشق گرفتن
گفت و شنود: بحث و گفتگو
ولیکن: اما
گسترده: پراکنده
ملک الشعرای بهار
قالب شعری (گِل وگُل)از ملک الشعرای بهار «مسمّطِ تضمینی یا مخمّس تضمینی» است.
مسمّط: مسمط نوعی از قصیده یا اشعاری است هم وزن، که تعداد ابیات بندها یکی میباشد. مصراع پایانی هر بخش را رشته یا "بند" میگویند. در پایان هر بند یک مصرع مختلف با مصرع های دیگر آن بند میآید که مصرع آخر در رشتههای بعدی و قبلی یکسان است مصرعی که قافیه مجزا دارد را بند گویند.
قالب شعر گل و گل
○............. ○.............
○............. ○.............
□..............
مسمّط برچند شیوه سروده شده است.
مثلث: هربخش دارای سه مصراع
مربع: " " " چهار مصراع
مخمّس:" " " پنج مصراع
مسدّس: " " " شش مصراع
به طور کلی مسمّط نباید از سه مصراع کمتر و از هفت مصراع بیشتر باشد.
نوع دیگر مسمّط تضمینی است.
شاعر ابیاتی از آن را از شعرای دیگر تضمین کرده است.
مثلاً همین شعر که ملک الشعرای بهار در میان ابیاتش از قطعۀ سعدی استفاده کرده است. این مسمّط زیبا را مخمّس وبه بیان درست مخمّس تضمینی یا مسمّط تضمینی میگویند چرا که ابیات ومصراعهایی که داخل گیومه است متعلّق به سعدی است بقیۀ مصراعها از ملک الشعرای بهارست.
تذکر ۱- ابیاتی که در داخل گیومه میباشد متعلق به سعدی است و بقیۀ مصراعها متعلق به بهار است.
تذکر ۲- کلمات"دستم"، "مستم" نشستم"و "هستم" کلمات قافیه و بند مخمس هستند.
شبی در محفلی با آه و سوزی
شنیدستم که مرد پاره دوزی
چنین می گفت با پیر عجوزی
«گلی خوشبوی در حمام روزی
رسید از دست محبوبی به دستم»
شنیدهام یک مرد پینه دوزی شبی در یک مجلس، با ناله و زاری به پیرزنی میگفت: روزی در حمام، دوستی گِل خوشبویی را به من داد...
گرفتم آن گِل و کردم خمیری
خمیری نرم و نیکو چون حریری
معطر بود و خوب و دلپذیری
«بدو گفتم که مشکی یا عبیری
که از بوی دلاویز تو مستم»
آن گِل را گرفتم و با آن خمیری درست کردم خمیری که مانند پارچۀ ابریشمی نرم و لطیف بود. خوشبو و دلپسند بود به او گفتم: تو مشک هستی یا داروی خوشبو که من از بوی خوش و دلپسند تو مست و سرحال می باشم
همه گِل های عالم آزمودم
ندیدم چون تو و عبرت نمودم
چو ِگِل بشنید این گفت و شنودم
«بگفتا من گِلی ناچیز بودم
ولیکن مدتی با گُل نشستم»
من از تمام گِلهای جهان استفاده کردم اما جای شگفت و حیرت است که هیچ کدام مانند تو خوشبو و دلپسند نبودند. وقتی گِل این حرفها را شنید گفت: من گِلی بیارزش و بیمقدار بودم اما مدتی با گُل همدم و همنشین شدم.
گُل اندر زیر پا گسترده پَر کرد
مرا با همنشینی مفتخر کرد
چو عمرم مدتی با گُل گذر کرد
«کمال همنشین در من اثر کرد
وگرنه من همان خاکم که هستم»
گُل، گلبرگهای خود را بر روی زمین ریخت و به من افتخار همنشین شدن با خود را داد زمانی با گُل دوست و همراه شدم و روزگارم را با او سپری نمودم لطف و خوبی و آراستگی گُل در وجود من تأثیر گذاشت ومن هم خوشبو شدم و گرنه من همان خاک بیارزش و پست باقی میماندم.
محمد تقی بهار مشهور به ملک الشعرای بهار در مشهد به دنیا آمد(۱۲۶۶،۱۳۳۰) و در نزد پدرش شعر و فنون ادب را آموخت.
سبک شناسی از آثار اوست.
درس دهم پایه هفتم (بخش اول)
#کلاس_ادبیات
#مرواریدی_در_صدف
#زندگی_حسابی
#فرزند_صالح_انقلاب
چشم دوختن: کنایه از نگاه کردن
جاذبه: گیرایی/جذابیت
دستپاچگی: عجله/ شتاب زدگی
جرأت: شجاعت
لحن: آهنگ
مندیش: نیندیش/ مخفف میندیش
پاسی: قسمتی یا بخشی از زمان
پاسی ازشب: قسمتی از شب
مردم چشم: مردمک چشم
تحسین: آفرین گفتن
نوابغ: جمع نابغه باهوش و زیرک
خُرد: کوچک
نظیر: همانند
فراغت: آسودگی
پروا: ترس
تلاوت: خواندن قرآن
درک: فهمیدن و دریافتن
معانی: جمع معنی
چمیدن: به ناز راه رفتن
زنده دلان: هوشیاران/ دلآگاهان
روحیه دادن: کنایه از امیدواری وشجاعت ایجاد کردن
بینظیر: بیمانند/ بیهمتا
واردات: کالاهایی که از خارج کشور به کشور آورده میشود
آراسته: زیبا و مرتب شده
ملک وجود: هستی و وجود به سرزمین و ملک تشبیه شده است(اضافۀ تشبیهی)
لبریز: پر، انباشته، سرشار
چشم از جهان فرو بست: کنایه از فوت کرد
معظم: بزرگوار
پژوهشگر: جست و جوگر
نوید: مژده
صالح: درستکار
معنی ابیات
ای مرغک خرد، ز آشیانه
پرواز کن و پریدن آموز
ای پرنده کوچک از آشیانۀ خود پرواز کن تا راه و روش پرواز کردن را یاد بگیری
تا کی حرکات کودکانه
در باغ و چمن چمیدن آموز
تا کی میخواهی به رفتارهای کودکانه خود ادامه بدهی؟ با ناز در باغ و چمنزار پریدن را بیاموز
رام تو نمیشود زمانه
رام از چه شدی، رمیدن آموز
روزگار رام و مطیع تو نمیشود. تو چرا در برابر روزگار و سختیهای آن رام شدی؟ نحوۀ مقابله با روزگار و سختیهای آن را یاد بگیر.
مندیش که دام هست یا نه
بر مردم چشم، دیدن آموز
به بودن یا نبودن دام و تله فکر نکن.
بلکه خوب دیدن را به چشمانت بیاموز
شو روز به فکر آب و دانه
هنگام شب، آرمیدن آموز
روز به دنبال آب و دانه باش و هنگام شب استراحت کن.
به راستی که یکی از نوابغ ادب است
میان شاعرهها تا کنون نظیرش نیست
به درستی پروین اعتصامی یکی از استعدادهای درخشان ادبیات فارسی است. و تا کنون در میان زنان شاعر همتایی نداشته است.
به جان زندهدلان، سعدیا، که ملک وجود
نیرزد آنکه دلی را ز خود بیازاری
ای سعدی، به جان انسانهای صاحب دل و عارف سوگند که تمام جهان را اگر به تو بدهند ارزش آنرا ندارد که دل فردی از تو برنجد.
خودارزیابی
۱. معلم برای تشويق نيما چه کرد؟
گفت: آفرينآفرين خیلی خوب بود آقای علی اسفندیاری!
۲. دکتر حسابی و دکتر کاظمی آشتیانی چه خصوصيات مشترکی داشتند؟
مطالعه کتاب، منظم بودن، انجام تکاليف دینی، حافظ قرآن بودن.
۳. به نظر شما چرا دکتر حسابی با (علم بدون عمل) مخالف بود؟
زيرا اگر علم داشته باشيم اما عمل نکنيم، به درد زندگی دنیا و آخرت ما نمیخورد.
ادامه دارد 👇👇
دانشهای زبانی و ادبی (بخش دوم)
نکتۀ اول
به این جملهها توجه نمایید و دربارۂ گفت وگو کنید.
ــ دانشآموز، برای قدردانی از معلم خود، نامه نوشت.
ــ دانشآموز، برای قدردانی از معلّم خود، نامه مینویسد.
ــ دانشآموز، برای قدردانی از معلّم خود، نامه خواهد نوشت.
میدانیم که فعل مهمترین جزء جمله است. فعل ویژگیهایی دارد که یکی از آنها زمان است. در جمله اول فعل «نوشت» بر زمان گذشته، در جمله دوم فعل «مینویسد» بر زمان حال و در جمله سوم فعل «خواهدنوشت» بر زمان آینده، دلالت دارد. اکنون دربارۂ نمودار زیر گفت وگو کنید.
گذشته ---> حال ---> آینده
دیروز امروز فردا
نوشت مینویسد خواهدنوشت.
نکته دوم
چه خوش گفت: زالی به فرزند خویش
چو دیدش پلنگ افکن و پیل تن
گر از عهد خُردیت یاد آمدی
که بیچاره بودی در آغوش من
نکردی در این روز بر من جفا
که تو شیر مردی و من پیرزن
به این نوع شعر قطعه میگویند.
قِطعه مجموعهٔ ابیاتی را گویند که بر یک وزن و قافیه باشد، و از آغاز تا انجام همگی به یکدیگر مربوط بوده، پیرامون یک قصّهٔ شیرین، یک موضوع اخلاقی و اجتماعی، پند و اندرز یا تهنیت و تعزیت و مدح و هجو و مانند آن پدید آمده باشد. بر خلاف قصیده، بیت مَطلَع در قطعه مُصَرَّع نیست.
در قطعه نحوۂ شکلگیری قافیهها به این شکل است که، مصراعهای زوج باهم هم قافیهاند.
تعداد ابیات یک قطعه، حدّ اقل ۲، و حدّ اکثر آن بهطور معمول ۱۵ است، ولی گاهی تا ۵۰ بیت و بیش از آن هم رسیدهاست.
در میان شعرای پارسیگوی از رودکی تا کنون، همواره، قطعهسرایی رواج داشتهاست. لیکن، انوری، ابن یمین، و پروین اعتصامی بیش از دیگران به این قالب شعری پرداختهاند.
شکل قطعه به این صورت است
♤........... ............
♤........... ............
♤........... .............
♤........... ............
- یکی از راه های تشخیص شکل درست املای کلمهها علاوه بر توجّه به معنا، دقّت در رسم الخطّ رایج زبان است؛ مانند: خواهش، بالاخره و...
- کلمه فراغ به معنی آسودگی و کلمه فراق به معنی جدایی است. تشخیص درست این دو کلمه در هنگام املا از راه مهارت شنیدن و معنی جمله میسّر است.
کار گروهی صفحۀ ۹۵
۱. با راهنمایی معلم خود در مورد ویژگیهای شعر نیمایی، گفت وگو کنید.
نیمایی''سبکی از شعر معاصر فارسی است که نخستین نمونۀ شعر نو در ادبیات فارسی بوده و برآمده از نظریه ادبی [نیما یوشیج] شاعر معاصر ایرانی است.
*منظومهای بلند و موزون که در آن مشکل قافیه پس از هر چهار مصراع با یک مصراع آزاد حل شده است.
*توجه شاعر به واقعیتهای ملموس و در عین حال نگرشی عاطفی و شاعرانهٔ او به اشیا.
*فرق نگاه شاعر با شاعران گذشته و تازگی و دور بودن آن از تقلید
۲. دیوان پروین را به کلاس بیاورید و در مورد یکی از شعرهای او صحبت کنید.
سیر، یک روز طعنه زد به پیاز
که تو مسکین چقدر بد بویی
گفت، از عیب خویش بیخبری
زان ره از خلق، عیب میجویی
گفتن از زشت رویی دگران
نشود باعث نکو رویی
تو گمان میکنی که شاخ گلی
به صف سرو و لاله میرویی
یا که هم بوی مشک تاتاری
یا ز ازهار باغ مینویی
خویشتن، بی سبب بزرگ مکن
تو هم از ساکنان این کویی
ره ما، گر کج است و ناهموار
تو خود، این ره چگونه میپویی
در خود، آن به که نیکتر نگری
اول، آن به که عیب خود گویی
ما زبونیم و شوخ جامه و پست
تو چرا شوخ تن نمیشوی
نوشتن صفحۀ ۹۵
۱. زمان فعلهای زیر را مشخص کنید.
خواهم رفت: آینده (مستقبل)
مینویسند: حال (مضارع)
گرفته بودی: گذشته (ماضی)
شنیدم: گذشته (ماضی)
نشسته بودید: گذشته (ماضی)
آمدند: گذشته (ماضی)
۲. پیام، قافیه و ردیف را در «قطعۀ زیر» بنویسید.
برزگری پند به فرزند داد
کای پسر این پیشه پس از من توراست
هر چه کُنی کشت، همان بدْرَوی
کار بد و نیک چو کوه و صداست
قافیه: تورا- صدا ردیف: ست ست
پیام: انسان هرکاری را انجام دهد نتیجه آن را هم میبیند.
۳- با توجّه به متن درس، جای خالی را با کلمهٔ مناسب، پرکنید.
معلّم با همان لحن گرمش ادامه داد: «خیلی عالی است.»
اگر با او همسفر میشدی در طول راه تلاوت زیبای قرآن او را میشنیدی.
٤- در متن زیر غلطهای املایی را پیدا کنید و شکل درست آنها را بنویسید.
مهم این است که در مقابل سختیها تصلیم نشد. اگر انسان در برابر دشواریها بایستد، بر آن چیره میشود، البتّه باید سبر و تاقت را از دست نداد و هیچ گاه ناسپاسی نکرد.
صحیح کلمات: تسلیم- صبر - طاقت
ادامه دارد 👇