امروز سوم جمادیالاولی 1411 مصادف با 20 آبان 1370 است. صبح زود با آقای مهدوی راد رفتیم تهران. اول وقت به ارشاد سر زدیم تا ببینیم كتابهای مرجوعی نمایشگاه را میشود تهیه كرد یا نه كه متأسفانه نشد. راجع به كتاب تاریخ سیاسی اسلام جلد اول صحبت شد كه حروفچینی و صفحهبندی شده بود. كتاب قصهخوانان را نیز دادم تا ببینند میتوانند چاپ كنند یا نه. این روزها مجموعه مقالات دین و سیاست در دوره صفوی چاپ شد. به علاوه كتاب تاریخ اسلام و ایران برای سال دوم علوم انسانی هم از چاپ درآمده است. بعد از ارشاد سراغ آقای آئینه وند رفتیم كه نبود. سری به دكتر پروین زدیم كه مسئول كمیسیون ملی یونسكو در ایران است. از آنجا به بنیاد دائرهالمعارف برای دیدن دكتر مهدی محقق رفتیم كه نبود. آقای طارمی را دیدیم و با او پیش دكتر زریاب خوئی رفتیم. مدت دو ساعت الی سه ساعت آنجا بودیم و ناهار را با ایشان خوردیم، خیلی صحبت شد. از مجله آینه پژوهش اظهار رضایت میكرد. زریاب از خاطرات دوران طلبگی خود خیلی صحبت كرد. گفت كه در سال 1316 از خوی به قم آمده، و تا سال 1322 آنجا بوده است. در قم منظومه را نزد امام خوانده، همین طور یك قدری از اسفار را. او گفت كه كتاب الاشتراكیه و حتی برخی از آثار بنتام را در سال 1318 در قم خوانده كه این اسباب تعجب ما بود. تخصصش در زمینه تاریخ و فرهنگ ایران فوقالعاده است. گفت كتابی زیر چاپ دارد راجع به پیامبر در مكه كه حرفهای تازهای دارد، و مهمترین وجه آن این است كه جنبه مادی زندگی حضرت رسول الله (ص) را مورد بحث قرار داده و گفت هراس آن دارد كه سر و صدایی بر پا كند. طارمی نیز طلبه فوقالعاده زیرك باهوش و مطلعی است، و حدس میزنم كه در دائرهالمعارف توانسته جای خود را باز كند. در ضمن عبدالحسین آذرنگ را نیز دیدم كه كرد است و خیلی فعال. جوان محجوب و مسلطی است. بعد، از آنجا آمدیم و مقداری كتاب خریدیم. انتشارات سروش 25% تخفیف داد و من برخی از مجلدات تاریخ فلسفه كاپلستون را خریدم. كتابهای دیگری نیز تهیه كردیم. سر راه به انتشارات حكمت رفتیم كه از حسین غفاری است و تازه دكتری را گذرانده، اما تزش را هنوز ننوشته است. اخیراً به قم هم میآید و در دارالشفاء درس مكاتب فلسفی غرب را میدهد. خیلی به مجله ارغوان، جامعه سالم و ... حمله میكرد. همه اینها از جمله آینه پژوهش خوششان آمده بود. بعد به انتشارات خوارزمی رفتیم. در آنجا دكتر یعقوب آژند را دیدیم كه كارهای زیادی كرده است. قدری نیز با او صحبت كردیم، و بعد به قم برگشتیم.
Читать полностью…https://historylib.com/articles/7007
از خط کتابت تا خال صورت
مقاله کوتاه زیر، گزارشی است از کاربرد تعبیر «کتاب» در اشعار صائب تبریزی (م 1087). نگاه او به کتاب مانند بسیاری از مفاهیم و کلمات دیگر، در منظومه فکری ـ اعتقادی او، و نیز سنت شعری حاکم بر وی در اعتبار نهادن به باطن گرایی و معنا طلبی است. نتیجه آن این است که کتاب، در این ادبیات، جایگاهی را که شایسته آن در تمدن مادی و زندگی واقعی روی زمین است ندارد.
مدیران کتابخانه های تخصصی و حضرت آقای شهرستانی در مسجد شجره
Читать полностью…مسجد بنو أنيف - ويكيبيديا
https://ar.m.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%B3%D8%AC%D8%AF_%D8%A8%D9%86%D9%88_%D8%A3%D9%86%D9%8A%D9%81
قیمت دقیق استکتاب یک اثر در سال 1087 ق
هو
به تاریخ 20 شهر رمضان المبارک سنه 1087 این نسخه شریفه که شرح روضه کافی است بعون الله تعالی به اتمام رسید. مجموع کتاب مزبور سی و هفت جزو، و موازی چهارده هزار و ششصد بیت است. از قرار هر یک هزار بیت مبلغ ششصد دینار حق الکتابه داده شده، و قریب به پانصد دینار نیز به قیمت کاغذ داده شده است.
و الحمد لله رب العالمین
و الصلاه علی نبیه و آله
حرره العبد الاقل ابو الحسن عفی عنه.
شیخ بهایی و چله نشینی در بقعه پیربکران
سید محمدعلی مبارکه ای (م 1325ش) یادداشتی در یکی از آثارش در باره بقعه پیربکران نوشته است. در داخل بقعه، یادداشت های روی دیوارها دیده و چند مورد را نقل کرده است:
عبارت او این است:
نویسنده چند خطی بر داخل ایوانچه فوقانی در آنجا دیده که هر یک از آن ها دارای لطفی است. یکی خط مرحوم شیخ بهایی است که به این عبارت مرقوم بود:
تشرفت لزیارة هذا المرقد الشریف، و وفّقت ببرکة مجاورته الاتیان بالاربعین، و کان الفراغ عنها یوم العاشر من ذی الحجة سنة خمس و عشرین بعد الالف، و انا الفقیر الی الله الغنی محمد بن الحسین العاملی المشتهر ببهاء الدین عفی الله عنهما.
و دیگر عبارتی بود که شخصی در زمان شاه طهماسب اول صفوی نوشته بود بدین عبارت که: الحال که این خط را به یادگار می نویسم یقین دارم که روز آخر عمر من است، و رمقی در من نیست، چه آن که کار نان و قحطی او به جایی رسید که مردها زنهای خود طلاق گفتند و هر خانواده پراکنده کوه و دشت و صحرا گردید، و چه نونهالان که به آرزوی نان جان دادند و چه عروسانی که از گرسنگی عروس حجله گور شدند، و الحال قیمت نان هرگاه یافت شود هر یک چهارده غاز است (چهارده غاز آن روز سه شاهی و نصف امروز است). و این گرانی و قطحی به طوری است که سلطنت سلطان جهانمطاع شاه طهماسب را متزلزل ساخته فی تاریخ 20 شهر صفر 976.
و دیگری به زیر این خط نوشته بود: الحال که این خط می نویسم در نهایت خرّمی و خوشی و سلامتی بدن و یک زن داشته یک زن دیگر هم می خواهم بگیرم.
و در صورتی گرانی به این میزان است که نان هر یک من هشت تومان است 11 رجب 1335
تصویر این دستنوشته را پایین ملاحظه فرمایید
وقتی پرعشوه خانم، بنده ی بیست ساله [و البته خواجه] خود را در سال 1082 هجری آزاد می کند
عتق نامه خواجه سعادت نام غلام هندی خصی پرعشوه خانم
الحمد للمعبود الذی جعل اعتاق العبید من العبودیة سبباً لاعتاق الأعناق یوم الحساب من ظلامة النار، و الثناء للربّ الذی صیّر أحرار الرَقَبة من الرقیّة علّة لکون المحرِّر «يَوْمَ لَا يَنْفَعُ مَالٌ وَلَا بَنُونَ» مِن زُمرة الاحرار.
و الصلوة و السلام علی حبیب الله المصطفی و رسوله المقتدی، و ولیّه المرتضی و آله و اولاده الائمة الهدی الذی أخبرنا بکون المُعتق مکاتبا الجنّة، و مُدبِراً له ما یدبر لاصحابهم الاخیار.
و بعد غرض از تحریر این رقیمه کریمه آن است که چون همه کس به مضمون صدق مشحون «كُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ» شربت ممات را چشیدنی، و تمام خلق به مفهوم روایت وافی هدایت «اذا کان نفخ الصور نادی مناد جیئوا الی ارقرار و دعوا دار البوار» سفر آخرت را کشیدنی اند، و به مدلول صدق آیین «وَإِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِيَ الْحَيَوَانُ» سرای حیات ابدی باقی دار موعود عقبی، و به منطوق پر اعجاز ناطق «وَاضْرِبْ لَهُمْ مَثَلَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا كَمَاءٍ أَنْزَلْنَاهُ مِنَ السَّمَاءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَبَاتُ الْأَرْضِ فَأَصْبَحَ هَشِيمًا تَذْرُوهُ الرِّيَاحُ وَكَانَ اللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ مُقْتَدِرًا» خانه زندگی ناپایدار فانی خانه مشهود دنیاست، و به وعده کریمه «فَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ كَرِيمٌ» کاشتن تخم افعال حسنه و بر افراشتن نهال اعمال مستحسنه، بارور آمرزش عظیم و رزق کریم و عبارة اخری جنت جاویدان است، خواهد بود،
مستحق و محتاج مغفرت عظیمه، پرعشوه، قربة الی الله تعالی و طلبا لمرضاته، طوق عبودیت و حلقه رقّیت از گردن گوش خواجه سعادت نام غلام هندی خصیّ خود را که تخمینا در سنّ بیست سالگی است برداشته، در سلک احرار منتظم و مطلق العنان گردانید، و آزادی او را زاد راه آن سفر خود نموده، و من بعد تکلیف بندگی بر او از وجه اعتبار ساقط و هابط است. هرجا که خواهد رود و خدمت هر که خواهد کند، و کان ذلک فی تاریخ غره شهر ربیع الاول 1082
مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَىٰ نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ یَنْتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِیلًا
احزاب/۲۳
https://historylib.com/articles/6959
تاریخ بخارای غنجار و نقل های برجای مانده از آن
تعطیل کردن دنیا، نگاهی به رابطه زهد اسلامی با کسب و کار اقتصادی
گزارشی از رساله الحث علی التجارة و الصناعة و العمل ابوبکر خلال
https://historylib.com/articles/6958
The First Writings on Islamic Civilization: How the Discourse on Islamic Civilization Began Among Us
By Shaykh Rasul Jafariyan
The history of civilization is a relatively new branch within the field of history. In the historical tradition of Muslim societies, there has generally not been a civilizational perspective on history. Instead, historical writing has primarily focused on political narratives and, at times, static social analyses. In contrast, over the past two centuries, European historians have actively engaged in historical studies of civilization, often framing their discussions in terms of decline or progress. This approach led Western scholars to develop a civilizational perspective not only on their own societies but also on other nations and cultures. Within the field of Islamic and Middle Eastern studies, this civilizational approach gave rise to the study of Islamic civilization as a distinct academic discipline. The first books on the history of Islamic and Arab civilization were written by Western scholars, marking the beginning of Islamic civilization studies as a formal discipline. Over time, works on the history of Islamic civilization were translated from European languages into Arabic and, eventually, into Persian. This article focuses on analyzing the development of Islamic civilization studies, examining the earliest writings on Islamic civilization and their significance in shaping the field.
Full Paper: https://iqraonline.net/the-first-writings-on-islamic-civilization-how-the-discourse-on-islamic-civilization-began-among-us/
مسجد قطری یا جامع الشیخ حمد بن عبدالله بن جاسم آل ثانی، مسجدی که دولت قطر در مکه ساخته و بسیار با شکوه است. سالها به دلیل اختلافات سعودی ـ قطر بسته بود و گویا چند ماهی است که باز شده است. برخی از عکسها از بنده و برخی از دوست عزیز آقای بوشهری است.
Читать полностью…Astarabad, Mir Damad, and the Safavid State
By Shaykh Rasul Jafariyan
With the ascension of Shah Abbas I in 996 AH (1588 CE), two prominent scholars, Sheikh Baha’i and Mir Damad, played significant roles in the Safavid state. Among them, Mir Damad was originally from Astarabad, and his father was the son-in-law of Muhaqqiq Karaki and one of his students in Najaf. This dual heritage positioned his intellectual foundations between Astarabad and Najaf.
This article seeks to explore the extent to which Mir Damad’s legacy was shaped by Astarabad. However, we lack clear historical and biographical information on this matter. Can we rely on alternative sources to investigate this question? This work, prepared for a lecture rather than as a formal article, aims to address this inquiry.
Full Paper: https://iqraonline.net/astarabad-mir-damad-and-the-safavid-state
مسجد بنو انیف که روزگاری وسط نخلستانها به صورت یک مخروبه بود، حالا بازسازی شده و گردشگران دینی از آن بازدید می کنند. این مسجد را به سبک بناهای باقی مانده از مساجد قدیمی و بیشتر دوره عثمانی بازسازی کرده اند. مدخل مرتبی هم برای آن در ویکیبدیای عربی نوشته اند. بازسازی این مسجد هم در ادامه بازسازی دیگر نقاط تاریخی ـ دینی مدینه است که در دستور کار هیئت تطویر قرار گرفته و با سرعت دنبال می شود.
Читать полностью…مهریه یک دختر در سال 1122، 16 تومان، چهار تومان پرداخت فوری و باقی آن مدت دار.
قد تزوّج محمد رضا بن شاه جهان المملکو [؟] من البکر العفیفه حجة بنت .... بتاریخ لیلة الثلاثین من شهر رمضان المبارک سنه 1122 و امهر لها المهر ستة عشر تومانا، اربعة منها معجّله و الباقی مؤجله.
https://historylib.com/articles/6979
سعی جمیل مورخان
متن سخنرانی به مناسبت رونمایی کتاب «به عرض عالی میرسانم»
روایتی شگفت و آموزنده میان حسن بصری و عبدالله فرزند عمر در باره سخنان سلمان در روز سقیفه
عن الحسن البصري، قال: دخلت مسجد رسول الله صلى الله عليه و آله فجلست الى عبد الله بن عمر، و ذلك في يوم الجمعة الى أن طلع علينا مروان، فخطب، و صلى، فجعل عبد الله بن عمر يقول: رحمك الله يا سلمان. و يكرر ذلك. فقلت له: يا أبا عبد الرحمن، لقد ذكرت من سلمان شيئا. قال: نعم، خرج علينا عشية بايع الناس لأبي بكر، فقال: أما و الله لقد أطمعتم فيها أولاد العتل و لو وليتموها أهل بيت نبيكم ما طمع فيها غيرهم، و ذكرت قوله هذا لما رأيت مروان على المنبر. (شرح الاخبار قاضی نعمان: ج 1، ص 197)
حسن بصری روایت میکند که: وارد مسجد رسول خدا (صلىالله علیه و آله) شدم و کنار عبدالله بن عمر نشستم، و این در روز جمعه بود تا اینکه مروان [بن حکم حاکم وقت مدینه] بر ما ظاهر شد، خطبه خواند و نماز به جا آورد. عبدالله بن عمر پیوسته میگفت: 'خدا رحمتت کند، ای سلمان.' و این را بارها تکرار میکرد. به او گفتم: 'ای ابو عبدالرحمن، از سلمان چیزی یاد کردی [که این طور بر او رحمت می فرستی؟].'
گفت: 'بله، روزی که مردم با ابوبکر بیعت کردند، سلمان نزد ما آمد و گفت: به خدا قسم، شما کاری کردید که فرزندان سرکشان را به طمع انداختید؛ و اگر خلافت را به اهل بیت پیامبرتان سپرده بودید، کسی جز آنها طمع نمیکرد.' و من امروز به یاد سخن او افتادم وقتی مروان را بر منبر دیدم." [با تشکر از دوستم آقای قندهاری که این نقل را فرستادند].
فهرست مقالات:
1 جَهم بن صفوان (م 128هـ) تلاش نافرجام برای فهم توحید خالص 11
2 مروری بر جُنگ حاجی محمد بیکا 97
3 مروری بر جُنگ محمد هادی مازندرانی 169
4 تکفیر اهل قبله بین نفی و اثبات (گزارش چند متن از دوره تیموری و صفوی) 223
5 معرفة الابرار، و مرز میان غلو و میانه روی در تشیع 261
6 مسقط در سفرنامه های حج فارسی قاجاری 293
7 قم در آینه شعر شیخ عبدالرزاق مسأله گو «خائف قمی» 315
8 تحلیل و تفسیر متن «تاریخ ایران، دوره مقدّماتی» تألیف جناب آقا شیخ عبدالرزّاق 363
9 رساله در کلام ماتریدی 487
10 از «گذاری به بدویت موتریزه» تا «خسی در میقات» 507 ـ 522
و از نوادر حکایات قصه مباهله مولانا روزبهان شیرازی است با مولانا تقی شوشتری:
بدان که در تاریخ الف من الهجرة مولانا روزبهان شیرازی که از جمله اجلّه ی شیراز بود، خصوصا در علوم ریاضی امتیاز تمام داشت، و در میان طبقه غزلباش [کذا] نمی توانست که موافق اعتقادات خود عمل نماید، از موطن خود مهاجرت اختیار نموده متوجه هندوستان شد، و به خدمت اکبرپادشاه مبادرت نموده، و اعتبار بسیار یافت و به اعلان مذهب شافعی و اوصاف آن و توبیخ مذهب شیعه و تنویه آن قیام می نمود و منصب کتاب داری بدو مفوّض و مرجوع بود، و چون آن پادشاه از دار فنا به دار البقا رفت، پسر او سلطان سلیم الملقب به جهانگیر پادشاه، به جای پدر سر بر آرای اورنگ فرماندهی شد و از وسعت مشرب امر نمود که طوایف امم موافق دین و مذهب خود عمل نمایند، و کسی با کسی در آن باب معاندت و مخاصمت ننماید، و در مجلس او اهل ادیان مختلفه راه داشتند.
اتفاقا روزی مولانا روزبهان در نفی مذهب شیعه سخنی می گفت، و مولانا تقی شوشتری نفی سخنان او می نمود تا آن که میانه ایشان گفتگوی بسیار و مباحثه ی بیشمار شد. پس پادشاه فرمود که از طرفین دلایل مذکور می سازند و حق ثابت نمی وشد و عرصه مجادله را کناری نیست.
مولانا تقی شوشتری گفت که یا مولانا روزبهان، مباهله می کنیم و پادشاه از حقیقت مباهله پرسید. گفتند که مدتی مقرّر می دارند و در آن مدعا دعای بد و نفرین بر هم می کنند که آن که ناحقّ است آسیبی بدو رسد و پادشاه این سخن پسند افتاد.
ایشان دست یکدیگر گرفته تا بیست روز موعد نمودند و در شب هفدهم چراغی خادمه ی مولانا روزبهان به خانه در برد و آتشی از در کتابخانه افتاد و مولانا خود را در کتابخانه انداخت که آتش را بنشاند یا چنین کتاب نفیس بیرون آورد. اتفاقا درهای خانه بر هم آمد و تا آگاه شدن مردم تمام کتابخانه و مولانا روزبهان و آن خادمه در آن خانه بسوختند و پادشاه و اکابر و اصاغر هندوستان متنبّه شده در مقام هواداری شیعه برامدند و مولانا تقی را دوست و دشمن تحفه ها فرستادند و مشار الیه از جمله امرای ذوی الاقتدار شد.
https://historylib.com/articles/6960
احکام نجومی و اغتشاش فکری ـ عقلی در تمدن اسلامی
همه ما می دانیم میان علم نجوم و شبه علم تنجیم که روزگاری علم تلقی می شد ـ البته نه برای همه ـ چه تفاوت فاحشی وجود دارد. اشکال این است که در دوره هایی ـ حتی برخلاف رأی دانشمندان بزرگ دنیای اسلام ـ علم تنجیم اعتباری بیش از علم نجوم داشت. پرسش ما این است که تأثیر این شبه دانش که بسیاری همان وقت هم آن را شبه دانش می دانستند، در وضعیت علم در تمدن اسلامی چه قدر بوده است. وجود این شبه دانشها سبب شد تا مسیر یک علم عوض شود و به جای پیشرفت و ترقی، دنیای اسلام در گل و لای عقب ماندگی علمی بماند. در این مقاله، به بخشی از مخالفت ها با دانش تنجیم که مورد حمایت شاهان و امیران بود، و عالمانی نیز برای ارتزاق دنبالش بودند، چه مقدار بوده و تأثیر منفی آن در وضعیت علم چه اندازه بوده است.
نویسنده این رساله را در سال 1179 ق نوشته و پیش بینی و محاسبه نجومی و ... کرده است که ظهور مهدی (ع) در سال 1204 ق رخ خواهد داد.
Читать полностью…در همین زمینه مقاله پایین را هم می توانید مطالعه فرمایید 👇👇💐💐
Читать полностью…دو مقاله بالا، ترجمه انگلیسی دو مقاله این بنده خدا در باره مسأله تکفیر است. از مترجم عزیز سپاسگزارم.
Читать полностью…