صفرها قفلند
ولی هنوز
شماره ام از یک تا ده
نفس می کشد...
زنبیلی شدم
به جای خودم
باور نداری
از صف انتظار بپرس
گویا تر از همیشه
افتاده ام به پای
شناسۂ نرسیدن ها
تقدیرم
همنفس با تو بودن را
به گوشم
زنگ نمیزند...
#مژگان_منفرد
@jahansheeer
instagram.com/mojganmnfrd
.
دنبالۂ «دوست داشتنم» را بگیر
تا زمین او را نساید
«جرقه» میزند
سنگ می اندازی
میترسم آتشی
دامن کوهم را بگیرد
و خاطرۂ همۂ پلها
پشت سر بماند...
دوست داشتنم را
خاکستری نکن.
#مژگان_منفرد
https://t.me/joinchat/VmMNITDF8RAwNGY0
تو که غریبه نیستی
هر چه جا مانده ام
از ایستگاه یکی مانده به آخر است
که قطارش
حتی سوت هم نزد
وقتی غربتم
«تابلویی» در دستانم شد
ترمز را کشید...
اما
ایستگاه پایان
حق من نبود
🖊#مژگان_منفرد
🎙#سارا_رضایی
@jahansheeer
instagram.com/mojganmnfrd
خیلی وقت است
با هر اطو کشیده ای صاف نمیشوم
و با هر ژولیده ای چروکیده تر
ساعتی که در دست راستم
مچ میاندازد
یاد آورم میکند
همیشه نباید چپ بماند
و انگشتر عقیقم میگوید
گاهی از دست روزگار
انگشت به دهان می مانی...
پس تا زمان دست و دلباز است
به جای ساعتم زنگ میزنم
و لقمه برایم میگیرم
و با کمی آب خوش
گلویم را صاف میکنم.
#مژگان_منفرد
@jahansheeer
instagram.com/mojganmnfrd
دنیای دامنه دارت
چه سیطره ای دارد
بانو
دامنت که گل می ریزد
تقویم
تحت تسلط تو
ورق میخورد
مراقب باش
"بهار" را
صدا میکنی
دست از سر باران برنداری
پیراهنت
پر از شاپرک میشود.
#مژگان_منفرد
#شعر_سپید
#آغاز_سال1400_مبارک
@jahansheeer
instagram.com/mojganmnfrd
برای آزمودن آدمی
دلتنگی کافیست
برای یک شهر
یک صدا
یک نفس...
شاعر: #جاهد_ظریفاوغلو
ترجمه: #علیرضا_شعبانی
@jahansheeer
instagram.com/mojganmnfrd
فقط خدا میداند
انسان قرن اخیر
تا چه اندازه بی نشانه است
چقدر بوسه های از دهان افتاده
پشت هر ماسک
جمعند
و چه مردمک آفتاب ندیده ای
در آرزوی گشایش چشمهاست...
حال چگونه با دستان دستکشی
نوازش های جا مانده را
بشماریم؟
با این بغلهای بیات شده
چطور نان تازه را قسمت کنیم؟
من که میگویم
تا سفره پهن است
نشانه ها را بچینیم
که از ماست
هر کاسه ای
خالی میماند...
🖊شاعر: #مژگان_منفرد
🎙خوانش: #سارا_رضایی
اگر خواستید بروید
بروید و هرگز بازنگردید
به رفتن وفادار باشید
تا ما هم
به فراموش کردنتان
پایبند بمانیم
محمود درویش
مترجم : احمد دریس
@jahansheeer
instagram.com/mojganmnfrd
💫
مگر ندیدی
تاریخ بی مصرف را
که مدام
تولید و انقضا میشود
تا بچرخد
چرخِ کار و خانه
من از جغرافیای بی مرز
نمیگویم
که همه اش
دور مدینۂ فاضله
می گردد
با رقص سماع هم
دایره نمیزنم
که گیج بزند
کفشهای "لنگه" ام
با لرزۂ "بندر"ی
راحت بگویم
دنبال خانۂ درختی ام
پر از ریشه
که تانگو برقصم
تمام هندوستان را
با زخمی
به مورخِ "شعله" های کف پایم
#مژگان_منفرد
❄️🧣 @Sheresepid 🧣❄️
بگذار با ساعت
زنگ
با عقربه ها
رقص
و بر صفر عاشقی
بایستم
از من بر می آید
بی وقفه
دورت بگردم
هر چند
زندانی ساعت مچی ات
باشم.
💜🖤💜
#مژگان_منفرد
#شعر_سپید
هنوز گوساله ها مقدس اند!
نه به خاطر حماقت بنی اسرائیل
و چراغ های سبز خیابان های بمبئی
که آدم ها می ایستندو
گاوها می روند
و نه به خاطر
هبوط سه گانه ی
انسان
گاو
گندم
فقط و فقط
به خاطر کودکان گاوچرانی که
هنوز گوشت گوساله نخورده اند...
#جهان_شیر_نعمتی
@jahansheeer
instagram.com/mojganmnfrd
زن ها
به چشمهایشان اعتماد ندارند
مثل نابینایان به خرید میروند
دست میکشند روی پارچه ها
گلدان ها
میوه و سبزیجات
سر انگشت هایشان گویی
راهی ست به جهان های دیگر
زنی را دیدم یک روز
که داشت روی ظروف شیشه ای
دست می کشید
و ناگهان
آنسویش پیدا شد
جلو رفتم
بوسیدمش و به خانه آوردم
دست مرا گرفت نگاهم کرد
مجسمه ای که با وسواس
گردگیری اش میکنم
هر شب
#علیرضا_آدینه
@jahansheeer
instagram.com/mojganmnfrd
باد که میآید
خاکِ نشسته بر صندلی بلند میشود
میچرخد در اتاق
دراز میکشد کنار زن
فکر میکند
به روزهایی که لب داشت...
#گروس_عبدالملکیان
@jahansheeer
instagram.com/mojganmnfrd
قسمت شد
که ببارم
اما چه خوب
خود بارانم
از این اشکهای پراکنده
آبی جمع نمیشود.🌧💦⛈💧🌨
#مژگان_منفرد
#شعر_سپید
🌾
@asharparsi
شما هم اهل پنجره ای؟
نمیدانستم...
من که اهل
همین دیوار کنجم
مثل نور شد
سرعت سیاره ام
که شیشه هایم
شکست
اولین بار است
با این منظومه
"شمسی"
درد دل میکنم
عذر میخواهم اگر
شهابی ام
اما
پرده ها را هم میکشی
یا
اهل آفتابی شدنی؟
#مژگان_منفرد
💫🌾
دنبالۂ «دوست داشتنم» را بگیر
تا زمین او را نساید
«جرقه» میزند
سنگ می اندازی
میترسم آتشی
دامن کوهم را بگیرد
و خاطرۂ همۂ پلها
پشت سر بماند...
دوست داشتنم را
خاکستری نکن.
#مژگان_منفرد
@sher_va_taraneh
دنبالۂ «دوست داشتنم» را بگیر
تا زمین او را نساید
«جرقه» میزند
سنگ می اندازی
میترسم آتشی
دامن کوهم را بگیرد
و خاطرۂ همۂ پلها
پشت سر بماند...
دوست داشتنم را
خاکستری نکن.
#مژگان_منفرد
#شعر_سپید
@jahansheeer
instagram.com/mojganmnfrd
تو که غریبه نیستی
هر چه جا مانده ام
از ایستگاه یکی مانده به آخر است
که قطارش
حتی سوت هم نزد
وقتی غربتم
«تابلویی» در دستانم شد
ترمز را کشید...
اما
ایستگاه پایان
حق من نبود
🖊#مژگان_منفرد
🎙#سارا_رضایی
@jahansheeer
فقط خدا میداند
انسان قرن اخیر
تا چه اندازه بی نشانه است
چقدر بوسه های از دهان افتاده
پشت هر ماسک
جمعند
و چه مردمک آفتاب ندیده ای
در آرزوی گشایش چشمهاست...
حال چگونه با دستان دستکشی
نوازش های جا مانده را
بشماریم؟
با این بغلهای بیات شده
چطور نان تازه را قسمت کنیم؟
من که میگویم
تا سفره پهن است
نشانه ها را بچینیم
که از ماست
هر کاسه ای
خالی میماند...
🖊شاعر: #مژگان_منفرد
🎙خوانش: #ساغر_عارف_پور
@jahansheeer
.
فقط خدا می داند
انسان قرن اخیر
تا چه اندازه بی نشانه است
چقدر بوسه های از دهان افتاده
پشت هر ماسک
جمع اند
و چه مردمک آفتاب ندیده ای
در آرزوی گشایش چشمهاست...
حال چگونه با دستان دستکشی
نوازش های جا مانده را
بشماریم؟
با این بغل های بیات شده
چطور نان تازه را قسمت کنیم؟
من که می گویم
تا سفره پهن است
نشانه ها را بچینیم
که از ماست
هر کاسه ای
خالی می ماند...
#مژگان_منفرد
/channel/worlddaypoetry
.
من اما بیشتر نگران عمر بودم
تا نگران آب
و نمیدانستم عمر
بدون آب
از گلویم پایین نمی رود!
#گروس_عبدالملکیان
@jahansheeer
instagram.com/mojganmnfrd
فقط خدا میداند
انسان قرن اخیر
تا چه اندازه بی نشانه است
چقدر بوسه های از دهان افتاده
پشت هر ماسک
جمعند
و چه مردمک آفتاب ندیده ای
در آرزوی گشایش چشمهاست...
حال چگونه با دستان دستکشی
نوازش های جا مانده را
بشماریم؟
با این بغلهای بیات شده
چطور نان تازه را قسمت کنیم؟
من که میگویم
تا سفره پهن است
نشانه ها را بچینیم
که از ماست
هر کاسه ای
خالی میماند...
🖊#مژگان_منفرد
🎙#سارا_رضایی
@jahansheeer
instagram.com/mojganmnfrd
قسم به یاس
وقتی که عطرش
شبیه توست
قسم به هر "سینی"
که مرا
به پای سفره ات میکشاند
و سوگند
به هر "یاسینی"
که سوره اش میخوانی
آیه ات
وحیِ مُنزًل من است.
#مژگان_منفرد
#شعر_سپید
@jahansheeer
instagram.com/mojganmnfrd
در جریان باش
هر چه جاری تر هم شوی
از من خانه خرابترت
پیدا نمیکنی...
#مژگان_منفرد
@jahansheeer
◾️پدر
روایت اول: دختر
امضا شدم
برای گفته هایم
پای همۂ مهر و مومش
ایستاده بودم ؟
نمیدانم...
_نگاه کن پست چی را
اگر سنگینی انگشتانش
زنگ را در مضیقه بگذارد
دیگر تمام است کار خواهر جانم
نمیخواهی که مامان و بابا
از دادخواست جدایی...
ناگهان پهن شدم
روی مکعبهای کف کوچه
صدای بغضم
کسی را فراری نداد
الا
گنجشکهای بن بست فرعی را
_نه تمام کردن کار من نیست
به پست چی بگو
زنگ را اشتباهی گرفته...
خودم رویا را پایان میدهم
پلکهای ورم کرده ام
فقط بیداری را میخواهد
چقدر خواب دیدن اشتباهی
هزینه روی دستم گذاشت
تمبرهای باطل شده
نامه های در راه برگشت
کابوس های
در حسرت بوسه...
روایت دوم: راوی
میز را چیدی
عطر چای تازه دم و نان
همۂ خانه را به شوق آورده
تو
نگرانی بابت دیشب
چندین بار
فریاد زده بود در خواب
و هر بار
با نوازش دستان پدرانه ات
آرام گرفته بود
_بعد از صبحانه
میبرمت سفر دخترم
این رویاهای نصفه نیمه
فقط حسرتش می ماند
کوچیدنمان به سرزمین سبز
می ارزد
می رویم همانجایی که
آرزوهایت به گل نشیند
دوباره حیاط خانه مان
بوی چمن بگیرد
و مارمولکی لای پیچک چسبیده به دیوار
خیره بماند
به بساط چای و عصرانۂ دلچسب...
من و مادرت کنارتیم
هر تصمیمی که بگیری
_ مطمئن باش
هر جا باشم
زیر سایۂ تو هستم پدر...
چمدانم را میبندم
برای ماندن و یا رفتن از زندگی مشترک
ترکیب گذر ثانیه ها
همراه با
بوی نعنای وحشی کنار جاده را
میخواهم
خدا کند تعبیر خوابم
پایان همۂ برزخم باشد...
#مژگان_منفرد
#داستانک فراروایت
@jahansheeer
instagram.com/mojganmnfrd
مى خواهم دوستت بدارم ...
تا به جایِ همه یِ جهانيان
پوزش بخواهم
از همه یِ جناياتى كه
مرتكب شده اند در حقِ زنان
ﺷﻌﺮ ﺭﺍ ﭼﻪ ﺳﻮﺩ
ﺍﮔﺮ ﻧﺘﻮﺍﻧﺪﺍﻋﻼﻡ ﻗﯿﺎﻡ ﮐﻨﺪ؟
ﺍﮔﺮ ﻧﺘﻮﺍﻧﺪ
ﺧﻮﺩﮐﺎﻣﮕﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻧﺪﺍﺯﺩ؟
#نزارقبانی
#هشت_مارس_روز_جهانی_زن_مبارک
@jahansheeer
instagram.com/mojganmnfrd
چرا جهانی کنیم
جنگمان را
همین تن به تن ها
شهر را ویران میکند
و زمین سرفه اش میگیرد
کاری ندارم پایتختم
مرکز کجاست
وقتی دنیایم حول محور تو نچرخد
برای هیچ تختی «پایه» نیستم
و به تنهایی
پشت به جبهه
سنگر به سنگر
میگریم
#مژگان_منفرد
#هشت_مارس_روز_جهانی_زن_مبارک
Happy March 8, International Women's Day --------------------------------------------------------------
دوست میدارمات
بیش از هر دیروزی
چرا که امروز
عشق به جای من
میجنگد.
برشی از شعر #نزار_قبانی
@jahansheeer
instagram.com/mojganmnfrd
مگر ندیدی
تاریخ بی مصرف را
که مدام
تولید و انقضا میشود
تا بچرخد
چرخِ کار و خانه
من از جغرافیای بی مرز
نمیگویم
که همه اش
دور مدینۂ فاضله
می گردد
با رقص سماع هم
دایره نمیزنم
که گیج بزند
کفشهای "لنگه" ام
با لرزۂ "بندر"ی
راحت بگویم
دنبال خانۂ درختی ام
پر از ریشه
که تانگو برقصم
تمام هندوستان را
با زخمی
به مورخِ "شعله" های کف پایم
#مژگان_منفرد
#شعر_سپید
#کافه_هنر☕️🎨📚
@cafee_art
فرض کن دریا هستم
در ساحلم بنشین
رخت هایت را بشوی
پرواز پرنده های سفیدم را ببین
گاهی هم دل به من بزن و
در من غرق شو
فرض کن گل سرخی هستم
تماشایم کن
عطرم را بوکن
و فکر کن
عشق
همین ثانیه ها است که
انگشت روی گلبرگ هایم می کشی
فرض کن عاشقت هستم
باورم کن
گل سرخی بچین
و از کنار دریا
بسویم بیا !
#مظاهر_شهامت
@jahansheeer
instagram.com/mojganmnfrd
جنگ پايان خواهد يافت
و رهبران با هم گرم خواهند گرفت
و باقى میماند آن مادرِ پيرى كه
چشم به راهِ فرزندِ شهيدش است
و آن دخترِ جوانى كه
منتظرِ معشوقِ خويش است
و فرزندانى كه به انتظارِ
پدرِ قهرمانِشان نشستهاند
نمیدانم چه كسى وطن را فروخت
اما ديدم چه كسى بهاىِ آن را پرداخت.
#محمود_درویش
@jahansheeer
instagram.com/mojganmnfrd